مفهوم هوش احساسی در سالهای اخیر توجه افراد بسیاری را به خود جلب کرده و در مورد آن مباحث زیادی صورت گرفته است. حتماً شما هم به عنوان یک کارفرما، این جمله را که در دنیای امروز EQ به IQ ارجحیت دارد زیاد شنیدهاید.بنابراین تصمیم گرفتیم تا یکی از پکیج های بسیار پرکاربرد با عنوان کارگاه افزایش هوش احساسی و شناخت کامل هوش هیجانی را در اختیار شما علاقه مندان به علم روانشناسی و توسعه فردی قرار دهیم، پس برای یادگیری آن حتماً کارگاه افزایش هوش احساسی را از وب سایت برنا اندیشان دانلود نمایید.
کارگاه افزایش هوش احساسی و شناخت کامل هوش هیجانی
در کارگاه افزایش هوش احساسی شما عزیزان به صورت تخصصی با هوش هیجانی آشنا شده و هچنین اصول و تکنیک های مربوط به هوش احساسی را فرا خواهید گرفت.
کتب علم مدیریت بر این باورند که رهبران و مدیران، با هوشهای احساسی بالاتر، توان بیشتری برای هدایت سازمان تحت کنترلشان دارند. یافتههای جدید نشان میدهد کارکنانی که دارای وجدان کاری و احساس وظیفه شناسی بالایی هستند، اما فاقد هوش هیجانی و اجتماعی هستند، در مقایسه با کارکنان مشابهی که از هوش هیجانی بالایی برخوردارند، عملکرد ضعیفتری دارند.
هوش احساسی چیست؟
هوش احساسی یا عاطفی شامل شناخت، کنترل عواطف و هیجانهای خود است. هوش احساسی، اصطلاح فراگیری است که مجموعهٔ گستردهای از مهارتها و خصوصیات فردی را دربرگرفته و به طور معمول به آن دسته مهارتهای درون فردی و بین فردی گفته میشود که فراتر از دایرهٔ مشخصی از دانشهای پیشین، مانند بهرهٔ هوشی و مهارتهای فنی یا حرفهای است.
اصطلاح هوش احساسی برای اولین بار در دهه ۱۹۹۰ توسط دو روانشناسی به نامهای جان مایر و پیتر سالووی مطرح شد. آنان اظهار داشتند، کسانی که از هوش احساسی برخوردارند، میتوانند عواطف خود و دیگران را کنترل کرده، بین پیامدهای مثبت و منفی عواطف تمایز گذارند و از اطلاعات عاطفی برای راهنمایی فرایند اندیشه و اقدامات شخصی استفاده کنند.
دانیل گلمن صاحب نظر علوم رفتاری و نویسنده کتاب «کار کردن به وسیله هوش هیجانی» اولین فردی بود که این مفهوم را وارد عرصه سازمان کرد. گلمن هوش احساسی را استعداد، مهارت یا قابلیتی دانست که عمیقا تمامی تواناییهای فردی را در دایره خود دارد در مدل گُلمن به طور خلاصه پنج حوزه اساسی هوش احساسی مورد بررسی قرار گرفته است:
- شناخت هیجانها و احساسات خود: خودآگاهی
- مدیریت هیجانها و احساسات خود: خودمدیریتی
- خودانگیزشی
- تشخیص و درک هیجانها و احساسات دیگران: دیگرآگاهی
- مدیریت رابطه با دیگران: دیگر مدیریتی
مثال هایی برای افزایش هوش احساسی
خودآگاهی: مدیری که میداند فشردهشدن کارها، کیفیت کارش را پایین آورده و در او استرس ایجاد میکند. با توجه به این شناختی که از خود دارد، به شکلی برنامه ریزی میکند که با فاصلهی کافی از مهلت نهایی، کارهایش را به انجام برساند.
کارگاه افزایش هوش احساسی
خودتنظیمی و کنترل هیجانات: وقتی تیم، ارائهی بسیار ضعیفی ارائه میدهد و مسئول تیم، به جای داد و فریاد کردن، سعی میکند مسئله را ریشهیابی کرده، تبعات وضعیت موجود را برای تیم خود توضیح داده و در نهایت با هم، روشی برای جبران ارائه (یا بهبود ارائههای بعدی) پیدا میکنند.
انگیزه داشتن: وقتی مدیر پرتفولیو در یک شرکت سرمایهگذاری، میبیند که در چند فصل متوالی، سبد سرمایهگذاری تحت مدیریتش ضرر داده است. اما به جای اینکه خودش را ببازد و شرایط و اتفاقات بیرونی را عامل شکست بداند و کار را رها کند، میکوشد از این تجربه درس بگیرد و با بازآفرینی شرایط و تصمیمهای جدید، دوباره کنترل اوضاع را در دست بگیرد.
همدلی: وقتی میتوانیم احساسات و رفتارهای فردی از فرهنگ دیگر را به درستی درک و تفسیر کنیم و به الگوی ذهنی و آموختههای خود، و عینکی که از کودکی بر چشممان گذاشته شده، محدود نمانیم.
پیشنهاد ویژه : کارگاه آموزش کامل روانشناسی هوش هیجانی
مهارتهای اجتماعی: فردی که میخواهد تحولی در سازمان ایجاد کند (مثلاً حرکت به سمت فعالیتهای دیجیتالی) و با توجه به اینکه هنوز مدیران ارشد از نظر ذهنی آماده نشدهاند، با گفتگو و هماهنگی، همفکرهای خودش را در سازمان پیدا میکند و این فعالیت را استارت میزند. در واقع مهارت اجتماعی جایی به کمک میآید که شرح وظایف و چارچوبهای رسمی، به اندازهی کافی همراه نیستند و گفتگو و تعامل، باید بتواند خلاء آنها را پر کرده یا کُندی و لَختیِ مجموعه را جبران کند.
هوش احساسی به ما کمک میکند توانایی و مهارتهایی را به دست بیاوریم که به واسطهی آن دیگران را بهتر درک کنیم، موفقیتی را که میخواهیم نصیب خود کنیم و احساساتمان را در دست خود بگیریم.
۱. باید خوب مشاهده کنید تا بتوانید به دیگران احترام بگذارید
وقتی مشاهدهگری دقیق به رفتار و گفتار خودتان و دیگران باشید قادر خواهید بود نسبت به خود و دیگران با مراعات رفتار کنید. اگر میخواهید هوش هیجانی خود را افزایش دهید به واکنشهایی که در قبال دیگران انجام میدهید دقت کنید.
آیا پیش از در دست داشتن تمام حقایق لازم، قضاوتی شتابزده میکنید؟ آیا بدون معطلی قضاوت میکنید یا برچسب میزنید؟ یا پیش از انجام واکنشی خاص زمان کافی مکث کرده و مراحل لازم را سپری میکنید؟ آیا خود را جای آنها میگذارید و نسبت به دیدگاه و نیازهای آنها پذیرا و بدون گارد هستید؟ اگر وقت کافی صرف کنید و به دقت همهی جوانب را در نظر بگیرید، میتوانید زاویهی دید و مراعاتی تازه نسبت به خودتان و دیگران به دست بیاورید.
۲. برای یادگیری نیاز است دقیقاً گوش فرا دهید
یکی از مولفههای رشد هوش هیجانی این است که یاد بگیریم به جای عجله کردن، یا گرفتنِ تصمیمی غیرقابل تغییر و عمل بر اساس آن، به پیامهای کلامی و غیرکلامی به روشی کارآمد توجه کنیم. باید بیاموزید که به پیامهای غیرکلامی برای مثال به حرکات، حالت بدن و علامتهای بدنیِ مرتبط با هر یک از احساسات (شادی، غم، بیحوصلگی و…) توجه کنید.
مهمتر از اینها تمرین کنید که با فروتنی به دیگران گوش فرا دهید. فروتنی میتواند خصوصیت فوقالعادهای باشد. فروتنی این معنی را نمیدهد که به خودتان اعتماد نداشته یا حرفی برای گفتن ندارید. این خصوصیت به شما کمک میکند تا به صحبت دیگران در سکوت و با اعتماد به نفس گوش فرا دهید. فروتن بودنِ شما به دیگران فرصت صحبت کردن و شنیده شدن میدهد، در این حالت به جای جلب کردن توجه دیگران، روی آنها تمرکز میکنید تا از آنها بیاموزید و حتی زمانی که با آن احساساتشان موافق نیستید احساساتشان را درک کنید.
۳. با رشد خودآگاهی میتوانید به درک بالاتری برسید
تقویت هوش احساسی فرآیندی است که درون شما اتفاق میافتد و در ابتدا با آگاهیای که نسبت به خودتان کسب میکنید آغاز میشود. شما پیش از آنکه بتوانید ارتباط موثر، پربار و قدرتمندی با سایرین برقرار کنید باید قادر باشید خودتان را درک کنید. پرورش خودآگاهی را با کار کردن روی درک احساسات خود آغاز کنید. نقاط ضعف خودتان را پیدا کنید.
آیا میتوانید نقصهای خود را بپذیرید و در همان حال روی تقویت آنها کار کنید؟ اگر قدرت این را داشته باشید که صادقانه به خودتان بنگرید، میتوانید زندگیتان را دگرگون کنید. روند خودآگاهی به خصوص در مراحل اولیه میتواند دشوار و پراسترس باشد، اما به شما قدرت میدهد در موقعیتهای دشوار کسبوکار یا خارج از آن آرام بمانید و بتوانید اوضاع را مدیریت کنید.
۴. پاسخگو باشید تا مسئولیت پذیرتر شوید
پاسخگو بودن از خودانگیخته بودن ناشی میشود. پاسخگو بودن رانه یا انگیزهای شخصی برای رشد، کسب موفقیت و متعهد بودن به پذیرش مسئولیت خویشتن است. برای تقویت هوش هیجانیتان باید بتوانید این مسئولیتپذیری خودانگیخته را در خود تقویت کنید، چرا که احساسات و اعمال شما نشأتگرفته از خودتان است.
یعنی اگر کار اشتباهی انجام دادید، کسی را آزردید، قُلدری کردید یا به هر نحوی دردسری درست کردید، مسئولیت آن را بپذیرید. پاسخگو بودن در این موقعیتها ممکن است شما را وادار به عذرخواهی یا پذیرفتن مسئولیت عمل خطایتان کند، اما در نهایت با این کار خود را در مسیر تبدیل شدن به یک انسان قویتر قرار میدهید.
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.