کارگاه آموزش روان درمانی پدیدار شناسی

کارگاه آموزش روان درمانی پدیدار شناسی
نوع فایل
Mp3
حجم فایل
114 مگابایت
دسته بندی
300,000 تومان

در این بخش از فروشگاه برنا اندیشان قصد داریم تا یکی از کارگاه های بین رشته ای با عنوان کارگاه آموزش روان درمانی پدیدار شناسی را برای دانلود در اختیار شما کاربران علاقه مند به روانشناسی و فلسفه قرار دهیم.

مدرس دوره در کارگاه آموزش روان درمانی پدیدار شناسی به صورت تخصصی پدیدار شناسی را مورد بحث و بررسی قرار داده و سپس روان درمانی پدیدار شناسی را آموزش می دهد.

روان درمانی پدیدار شناسی

پدیدارشناسی یا پدیده‌شناسی در یونانی باستان به معنای «آنچه دیده می‌شود»، پدیدار یا پدیده، و λόγος lógos به معنای «بررسی» فلسفهٔ مطالعهٔ ساختارِ تجربه یا آگاهی است. این جنبش فلسفی در ابتدای سدهٔ بیستم میلادی توسط ادموند هوسرل پایه‌گذاری شد و سپس توسط حلقه‌ای از متاثرینش در دانشگاه گوتینگن و دانشگاه لودویگ ماکسیمیلیان مونیخ در آلمان گسترش یافت. جنبش فلسفی پدیدارشناسی سپس به فرانسه، ایالات متحده آمریکا و دیگر نقاط، اغلب در زمینه‌ای بسیار متفاوت از کارهای اولیهٔ ادموند هوسرل، انتشار یافت. پدیده‌شناسی را نباید جنبشی یکتا دانست بلکه نویسندگان مختلف این فلسفه در یک خانواده جای می‌گیرند ولی در همین حال تفاوت‌های چشمگیری دارند. پدیدارشناسی یک دکترین یا مکتب یکتا نیست بلکه می‌توان آن را یک طرز فکر، متُد و سبک، و تجربه‌ای باز و همواره نو شونده که نتایج متفاوتی دارد دانست.

ادموند هوسرل پدیدارشناسی را با تأکید بر وجوه التفاتی ذهن و با هدف منظم ساختن فلسفه و فلسفه شناخت به‌طور اخص به کار برد. البته این واژه را نخستین بار یوهان هنریش لامبرت در کتاب Neues Organon به کار برد. پدیدارشناسی با تفکیک آگاهیِ با واسطه و بی‌واسطه از یکدیگر، آگاهی انسان را از پدیدارهای ذهنی که بدون واسطه در ذهن وی ظاهر می‌شوند و ممکن است حتی عینیتی هم نداشته باشند، مطالعه می‌کند.

هوسرل معتقد است هر فعالیت ذهنی «وجه التفاتی» خاصی دارد، یعنی چیزی که ذهن ما در موردش به تفکر می‌پردازد در یک لحظه خاص به دلیل التفات ذهنی موجود م‍ی‌شود، حال آنکه ممکن است آن وجود ذهنی، موجودی عینی نباشد. در نظر هوسرل موضوع فلسفه همین موضوعات مورد آگاهی است، یعنی هر آنچه که تجربه م‍ی‌کنیم، اعم از اینکه وجود داشته باشد یا نداشته باشد. هوسرل اصطلاح پدیدارشناسی را هم برای «روش» خاص و هم برای اصول و مبادی فلسفی خود به کار می‌برد. او از دو واژه «منشاء» و «آغاز» در تبیین و توضیح این اصول و مبادی استفاده می‌کند. اندیشهٔ هوسرل با خودآگاهی مبتنی بر پدیدارشناسی آغاز می‌شود و بر نقطه آغازین تفکر تأکید می‌ورزد و بر این باور است که اندیشمند می‌تواند بر سبق ذهن‌ها و تمایلات غالب آمده و تنها بر مطالب متیقن اتکا داشته باشد.

رابطه روان درمانی و پدیدار شناسی

به گفته ی دیویدکاتز، یکی از روانشناسان اروپایی، برای فهمیدن روانشناسی معاصر، ضرورت دارد با شیوه ی تفکر پدیدارشناسی آشنا شویم.
تفکر پدیدارشناسی در نیمه ی دوم قرن نوزدهم توسط ادموند هوسرل مطرح شده است. هوسرل در سال 1859 در چکسلواکی به دنیا آمد. پس از پایان تحصیلات دانشگاهی در رشته ی ریاضی و علوم طبیعی در 1876 به دانشگاه لایپزیک، نزد وونت مؤسس روانشناسی تجربی رفت. سپس برای ادامه ی تحصیل در رشته ی ریاضیات به برلین سفر کرد. پس از پایان تحصیل و نیز اشتغال به امر تدریس در دانشگاه برلین، برای تحصیل در رشته ی فلسفه، به حلقه ی درس برنتانو در وین پیوست. این استاد بیش از هر کس بر او اثر گذاشت و تعلیمات وی ذهن هوسرل را برای پرورش فلسفه ی پدیدارشناسی بارور ساخت. از این جهت برخی برنتانو را پیشگام فلسفه ی پدیدارشناسی می دانند و هوسرل نیز خود را مرهون وی می داند.


پیشنهاد ویژه:کارگاه روان درمانی اگزیستانسیالیسم

در واقع، هوسرل در برابر باورهای روانشناختی زمان خود قیام می کند. تصورات متداول دوران وی درباره ی روانشناسی، اساساً از فلسفه ی حسی بریتانیایی (آمپیریسم) به میراث رسیده بود. نخستین مکتب روانشناسی و نیز نخستین آزمایشگاه روانشناسی تحت تأثیر همین میراث است. در آن زمان عقیده بر این بود که زندگی روانی، سلسله ای از تصورات یا تجربیات اساسی است که به وسیله ی قانون تداعی به صورتهای پیچیده تری ترکیب یافته اند. همانگونه که در فیزیک، گروه اتمها با هم ترکیب شده و مولکول های پیچیده تری را به وجود می آورند. این تصورات برای هوسرل پذیرفتنی نبود. او نمی توانست آگاهی آدمی را به صورت اتم هایی از تصورات فرض کند که با یکدیگر برخورد می کنند و بر طبق قوانینی با هم ترکیب می شوند. بدیهی است که هوسرل بر این اساس نمی توانست به تجزیه و تحلیل آگاهی بپردازد، بلکه در تحقیقات خود درباره ی ذهن،‌ بیشتر در پی مطالعه ی قصد و نیت یک فعالیت ذهنی بود تا بررسی نیروها و عوامل تداعی تصورات.

سرخوردگیهای هوسرل از استنباط روانی زمان، موجب شد که وی تصور خود را درباره ی پدیدارشناسی تکامل بخشد. به نظر او پدیدارشناسی می کوشد که توصیفی منظم از داده های آگاهی به دست دهد، بی آنکه هرگز به بررسی تصورات سازنده ی داده های یاد شده بپردازد. در واقع، به قول اسنایگ:  «رفتار آدمی کاملاً از زمینه های پدیداری ارگانیسم متأثر است و تنها از دیدگاه پدیدارشناسی می توان رفتار انسان را به دقت پیش بینی کرد.»  شیوه ی روانشناسی عینی که رفتار را از خارج مطالعه می کند، برای مطالعه ی رفتار فردی کامل نخواهد بود؛ بلکه کلید شناخت و پیش بینی رفتار فرد در دنیای درون او قرار دارد؛ یعنی در زمینه ی ادراکی و پدیداری فرد در کل هستی و از جمله خود شخص، آنطور که فرد در هر لحظه تجربه می کند. در بررسی آگاهی که به منظور شناخت اشیا صورت می گیرد، هوسرل تحت تأثیر برنتانو، بر بُعد ذهنیت و بر نیت و قصد انسان تکیه می کند.

برنتانو، مفهوم قصد را بر تمام آگاهی انسان تعمیم می داد. به عقیده ی وی، آگاهی متمایل به شیء و در ارتباط با آن است. هوسرل، این مفهوم را گرفته و با اندیشه ی خود تطبیق داده است. به نظر او، آگاهی یعنی آگاهی از چیزی و کنش آگاهی طبیعتاً متوجه چیزی است؛ عشقی نیست مگر آنکه چیزی برای عشق ورزیدن باشد؛ ادراکی صورت نمی گیرد، مگر آنکه چیزی برای درک کردن موجود باشد و… دانستن محتویات آگاهی یعنی دانستن شیء و موضوع آگاهی. به عقیده ی هوسرل تا هنگامی که اشیا قابل حصول در آگاهی هستند، تنها راه دانستن و شناختن، کاوش در آگاهی است.

منابع:ویکی پدیاراسخون

راهنمای خرید
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.