اختلال یادگیری خاص: شناخت، تشخیص و درمان

اختلال یادگیری خاص: شناخت، تشخیص و درمان

در این مقاله از مجله علمی برنا اندیشان، هدف ما این است که به شما توضیح دهیم چگونه اختلال یادگیری خاص به وجود می‌آید. این اختلال شامل مشکلاتی در زمینه‌های مختلف مانند خواندن، نوشتن، و حتی مهارت‌های ریاضی است و ممکن است فرد در این حوزه‌ها نسبت به سن و فرآیند رشدی خود عقب بماند. در این مقاله، با استفاده از راهنمای تشخیصی و آماری مبتنی بر ویراست پنجم DSM-5، شما را با جزئیات و علائم اختلال یادگیری خاص آشنا خواهیم کرد. این اطلاعات به شما کمک خواهد کرد تا به طور کامل با این اختلال آشنا شده و راه‌های مقابله و مداخله مناسب را در این زمینه درک کنید.

اختلال یادگیری خاص

اختلال یادگیری خاص، به عنوان یک بیماری عصبی-رشدی، یک وضعیت است که در آن عملکرد فرد در مقایسه با سن و توقعات مرتبط با وی، کاهش می‌یابد. این اختلال عمدتاً در دوران کودکی ظاهر می‌شود و مشخصات آن شامل نواقص در حوزه‌های خواندن، نوشتن، و مهارت‌های ریاضی می‌شود. همچنین، افراد مبتلا به این اختلال با مشکلاتی در زمینه‌های حافظه، تمرکز، ادراک دیداری و شنیداری، و تنظیم اطلاعات مواجه هستند. این توضیحات جزئیات بیشتری را درباره مختلف جنبه‌های این اختلال ارائه می‌دهد و به درک عمیق‌تری از تأثیرات آن بر زندگی روزمره افراد کمک می‌کند.

ملاک های تشخیصی اختلال یادگیری خاص

معیارهای تشخیصی اختلال یادگیری خاص، مشکلات در یادگیری و بهره‌مندی از مهارت‌های تحصیلی را به نمایش می‌گذارد. این مشکلات به صورتی ظاهر می‌شوند که حداقل یکی از نشانه‌های زیر حاکی از آن است که با وجود اقداماتی برای بهبود وضعیت، این مشکلات حداقل به مدت ۶ ماه ادامه دارند:

1. خواندن بی دقت یا آهسته و پرزحمت: فرد ممکن است کلمات را به صورت نادرست یا با تردید بخواند و گاهاً از حدس زدن برای فهم مفهوم کلمات استفاده کند.

2. مشکل درک مطلب خوانده شده: این شامل توانایی فهم توالی، ارتباطات، نتیجه‌گیری‌ها و معانی عمیق‌تر متن می‌شود.

3. مشکلات در هجی کردن: افراد ممکن است در هجی کردن حروف صدادار یا بی‌صدا خطاهایی مرتکب شوند.

4. مشکلات بیان نوشتاری: این شامل خطاهای دستوری، نقطه‌گذاری جملات، و سازماندهی نامناسب پاراگرافها می‌شود.

5. مشکلات تسلط بر مهارت‌های عددی: این ممکن است شامل درک نادرست اعداد و روابط آنها، استفاده از روش‌های ناکارآمد برای محاسبات، و گم شدن در میانه محاسبات باشد.

6. مشکلات در استدلال ریاضی: این شامل دشواری‌ها در به کار بردن مفاهیم ریاضی، درک واقعیت‌ها یا روش‌های حل مسائل کمی می‌شود.

این مشکلات تحت تأثیر عمیقی در مهارت‌های تحصیلی فرد قرار دارند، به‌طوری که عملکرد تحصیلی یا شغلی و یا حتی در زندگی روزمره تحت تأثیر قرار می‌گیرد. این مشکلات با ناتوانی عقلانی، تیزی بینایی یا شنوایی اصلاح نشده، اختلالات روانی یا عصبی، نقص در مهارت‌های زبان آموزش یا آموزش نامناسب قابل توجیه نمی‌شوند.

پیشنهاد می شود به پاورپوینت اختلالات یادگیری کودکان مراجعه فرمایید. تشخیص اختلال یادگیری خاص باید با بهره‌گیری از چهار معیار تشخیصی انجام شود. این معیارها باید بر اساس یک ترکیب گسترده از اطلاعات بالینی درباره سوابق رشدی، پزشکی، خانوادگی، و تحصیلی فرد، گزارش‌های مدرسه، و ارزیابی‌های روانی-تحصیلی صورت گیرد.

– تاریخچه رشدی: در این مرحله، مهم است که اطلاعاتی در مورد تاریخچه رشدی فرد جمع‌آوری شود. این اطلاعات شامل مراحل توسعه روانی و جسمی، رویدادهای مهم در زندگی، و سوابق اجتماعی و فرهنگی می‌شود. این تاریخچه می‌تواند نقش مهمی در درک مسائل یادگیری فرد داشته باشد.

– پرونده پزشکی: اطلاعات مرتبط با وضعیت سلامت جسمی فرد نیز باید به دقت بررسی شود. برخی اختلالات جسمی یا مشکلات پزشکی می‌توانند بر یادگیری تأثیر بگذارند. بنابراین، جزئیات پرونده پزشکی فرد در تشخیص اختلال یادگیری حائز اهمیت است.

– خانواده و محیط تحصیلی: تأثیرات خانواده و محیط تحصیلی بر یادگیری نیز باید مورد بررسی قرار گیرد. شرایط خانوادگی، ساختار خانواده، و تعاملات در محیط تحصیلی ممکن است نقش مهمی در پیش‌آمدهای یادگیری داشته باشند.

– گزارش مدرسه و ارزیابی‌های روانی-تحصیلی: اطلاعاتی که از مدرسه به دست می‌آید، مانند عملکرد تحصیلی، رفتار در کلاس، و توجه به تعلیم و تربیت، نیز جزء مهمی از معیارهای تشخیصی می‌شوند. همچنین، ارزیابی‌های روانی-تحصیلی، مانند آزمون‌های استاندارد، می‌توانند تشخیص را تأیید کنند و به درک عمیق‌تری از مشکلات یادگیری کمک کنند.

با استفاده از این چهار ملاک تشخیصی، می‌توان به شکل جامع‌تری به تحلیل و تشخیص اختلال یادگیری پرداخت و راهکارهای مناسب تری را برای مداخله و پشتیبانی ارائه نمود.

لطفاً توضیح دهید در صورت:

– وجود مشکلات در خواندن

– دقت کم در خواندن کلمات

– عدم صدای روان یا فصاحت در خواندن

– کمبود درک خواندن

خوانش پریشی به عنوان یک اصطلاح، به الگوی مشکلات یادگیری اشاره دارد که با مسائلی نظیر دشواری در تشخیص صحیح یا فصیح کلمات، رمزگشایی نامناسب و نقص در توانایی هجی کردن همراه است. این الگوی مشکلات یادگیری، از طریق استفاده از اصطلاح “خوانش پریشی”، به دقت و بطور ویژه به چالش‌ها و کاستی‌هایی اشاره می‌کند که در فرآیند یادگیری به وجود می‌آید. این مشکلات نه تنها شامل مشکلات در تشخیص صحیح یا صحیح نکردن کلمات می‌شوند، بلکه تاثیراتی گسترده‌تر نیز می‌توانند داشته باشند، از جمله مشکلات در درک مطلب خوانده شده یا استدلال ریاضی.

اختلال یادگیری خاص

همراه با اختلال در بیان نوشتاری، مشکلاتی در دقت هجی کردن، دقت در استفاده از دستور زبان و نقطه‌گذاری، و همچنین نقص در وضوح و سازماندهی بیان نوشتاری را نشان می‌دهد. این اختلالات در بیان نوشتاری نه تنها به اشکالی از جمله اشتباهات در هجی کردن، استفاده نادرست از دستور زبان، و نقطه‌گذاری غیرصحیح تلفظ می‌شود، بلکه از دقت و وضوح در انتقال افکار و مفاهیم نیز محروم است.

همچنین، این مشکلات همراه با اختلال در ریاضیات ممکن است شامل دشواری‌ها در درک اعداد، حفظ واقعیت‌های علم حساب، محاسبات صحیح یا فصیح و نیز استدلال ریاضی صحیح باشد. افراد مبتلا به این نوع اختلالات ممکن است در تفهیم مفاهیم ریاضی و اعمال منطق ریاضی دچار چالش شوند، که این امور تأثیرات گسترده‌ای را بر عملکرد تحصیلی و روزمره زندگی آن‌ها دارد.

محاسبه پریشی اصطلاحی است که به الگوی مشکلاتی اشاره دارد که معمولاً با مشکلات پردازش اطلاعات عددی، یادگیری واقعیت‌های علم حساب، و انجام دقیق و فصیح محاسبات مرتبط است. این الگو به طور خاص نشان‌دهنده چالش‌ها و کاستی‌هایی است که در فرآیند محاسبات عددی به وجود می‌آید.

اگر محاسبه پریشی برای تشخیص این الگوی خاص مشکلات ریاضی به کار گرفته شود، این به معنای آشکارسازی و تحلیل مشکلات عددی خاص می‌باشد. بررسی دقیق این الگو به ارتقاء درک از مشکلات مرتبط با استدلال ریاضی یا حتی اجرای صحیح استدلال در کلمه نیز کمک خواهد کرد. اینجا نکته اهمیت‌زیادی دارد که تمام ابعاد این مشکلات را به‌طور جزئی و دقیق بررسی کنیم و تحلیل کنیم.

مشخص کردن شدت کنونی

خفیف: بعضی از مشکلات مرتبط با مهارت‌های یادگیری، تنها در یک یا دو زمینه تحصیلی مشاهده می‌شود ولی شدت این مشکلات به حدی است که با ارائه خدمات حمایتی، به ویژه در طول سال‌های تحصیلی، فرد قادر به درک و انجام موفق در آن زمینه می‌باشد.

متوسط: در این حالت، مشکلات قابل توجهی در مهارت‌های یادگیری در یک یا چند زمینه تحصیلی وجود دارد، به طوری که فرد نیاز به تدریس متناوب و ویژه به مدت طولانی در طول سال‌های تحصیلی دارد تا بتواند مهارت لازم را کسب کند. احتمالاً نیاز به خدمات تطبیقی یا حمایتی برای بخشی از زمان در مدرسه، محل کار یا حتی در خانه حائز اهمیت است تا فرد بتواند فعالیت‌ها را به‌طور صحیح و کارآمد انجام دهد.

شدید: در این حالت، مشکلات شدید در مهارت‌های یادگیری وجود دارد که بر چندین زمینه تحصیلی تأثیر گذار است. به گونه‌ای که برخی از مهارت‌ها بدون داشتن تدریس فشرده و فردی خاص برای مدت طولانی در طول سال‌های تحصیلی، بسیار سخت به یادگیری می‌پردازند. حتی با وجود یک مجموعه از تطبیق‌ها یا خدمات مناسب در خانه، در مدرسه یا در محل کار، ممکن است افرد توانائی انجام کامل و کارآمد تمام فعالیت‌ها را نداشته باشند. این حالت نیاز به حمایت و تدابیر ویژه برای فراگیری مهارت‌ها دارد و ممکن است چالش‌های بزرگی برای فرد ایجاد کند.

اختلال یادگیری خاص در زمینه خواندن همراه با مشکلاتی مانند کاهش سرعت یا فصاحت در خواندن و نیز مشکلات در درک مطلب، و اختلال یادگیری در حوزه ریاضیات همراه با دشواری‌های محاسبات دقیق یا فصیح، و همچنین مشکلات در استدلال ریاضی صحیح، کد گذاری، و ثبت اطلاعات، این اختلالات را تجربه می‌کنند.

ویژگی های تشخیصی اختلال یادگیری خاص

اختلال یادگیری خاص به عنوان یک اختلال عصبی-رشدی با سازوکار زیستی تشخیص داده می‌شود که ناشی از نابهنجاری‌های در سطح شناختی است که با علایم رفتاری این اختلال در ارتباط هستند. منشا زیستی این اختلال شامل تأثیر تعامل عوامل ژنتیکی، تکوینی (اپی‌ژنتیک) و محیطی می‌باشد.

همچنین پیشنهاد می شود به مقاله اختلال دیسلکسیا مراجعه نمایید. این تعاملات بر توانایی مغز در درک و پردازش صحیح و دقیق اطلاعات، همانند اطلاعات کلامی یا غیرکلامی، اثر می‌گذارد. به عبارت دیگر، این اختلال ناشی از مجموعه‌ای از تأثیرات ژنتیک، تغییرات اپی‌ژنتیک، و عوامل محیطی است که بر عملکرد شناختی فرد اثر می‌گذارد و این ناهنجاری‌ها در رفتارهای افراد با این اختلال به وجود می‌آیند.

یکی از ویژگی‌های اساسی اختلال یادگیری خاص، وجود مشکلات مداوم در یادگیری مهارت‌های تحصیلی پایه (ملاک الف) است که در طول سال‌های تحصیلات رسمی، به عنوان دوره رشد، ظاهر می‌شود. مهارت‌های تحصیلی پایه شامل خواندن درست و فصیح تک کلمه‌ها، درک خواندن، بیان نوشتاری و هجی کردن، محاسبه علم حساب و استدلال ریاضی (حل کردن مسائل ریاضی) هستند.

برخلاف حرکات طبیعی مانند حرف زدن یا راه رفتن که با پردازش مغز در نقاط عطف رشدی فراگیری می‌شوند، مهارت‌های تحصیلی باید به‌صورت آگاهانه آموخته شوند. اختلال یادگیری خاص، الگوی عادی یادگیری مهارت‌های تحصیلی را تخریب می‌کند؛ بدین معنا که این اختلال صرفاً ناشی از عدم دسترسی به فرصت یادگیری یا آموزش نامناسب نیست، بلکه از مشکلات اصلی در تسلط بر مهارت‌های تحصیلی پایه به وجود می‌آید.

این مشکلات می‌توانند علاوه بر تأثیر بر مهارت‌های تحصیلی اساسی، به‌طور مستقیم بر یادگیری درس‌های دیگر نیز اثر بگذارند، مانند دروس تاریخ، علوم، و مطالعات اجتماعی. بنابراین، این مشکلات نه تنها موانع یادگیری در زمینه‌های مشخص می‌شوند بلکه نقش مهمی در تحلیل عدم تسلط به مهارت‌های تحصیلی اساسی ایفا می‌کنند.

مشکلات یادگیری در ارتباط با رسم حروف و خواندن حروف چاپی، که معمولاً به عنوان خوانش پریشی شناخته می‌شود، یکی از شایع‌ترین ویژگی‌های اختلال یادگیری خاص می‌باشد. این مشکلات یادگیری به شکل گسترده‌ای از رفتارها و نشانه‌های قابل مشاهده و توصیف ظاهر می‌شوند (که در ملاک‌های الف۱ تا الف۶ به طور مفصل لیست شده‌اند).

این نشانه‌های بالینی می‌توانند از طریق مصاحبه‌های بالینی، بررسی‌های گزارشی یا اطلاعات مستند از گزارش‌های تحصیلی، مقیاس‌های رتبه‌بندی، یا توصیفات مربوط به ارزیابی‌های قبلی تحصیلی یا روان‌شناختی شناخته شوند. این مشکلات یادگیری به صورت مداوم بوده و نه گذرا هستند. در کودکان و نوجوانان، این مشکلات به صورت پیشرفت محدود در یادگیری (بدین معنا که فرد به سطح همکلاسی‌های خود نمی‌رسد) حداقل به مدت ۶ ماه، با وجود ارائه کمک‌های اضافی در محیط خانه یا مدرسه، تعریف شده‌اند.

به عنوان یک مثال، مشکلات یادگیری در خواندن کلمات تکی که با وجود تدابیر لازم برای آموزش مهارت‌های واج شناختی یا راهبردهای تشخیص کلمه، به طور کامل یا به سرعت رفع نمی‌شوند، نمایانگر اختلال یادگیری خاص می‌باشند.

شواهد مشکلات یادگیری می‌توانند از طریق گزارش‌های تراکمی مدرسه، تکالیف ارزیابی شده کودک، مقیاس‌های مبتنی بر برنامه درسی یا مصاحبه بالینی به دست آید. در بزرگسالان، مشکل مداوم به مشکلات فعلی در مهارت‌های سواد یا کار با اعداد اشاره دارد که در طول دوره کودکی یا نوجوانی آشکار می‌شوند و شواهد تراکمی از گزارش‌های مدرسه، تکالیف ارزیابی شده یا ارزیابی‌های قبلی، آن را نشان می‌دهند.

ویژگی دوم اصلی این اختلال، کاهش کامل عملکرد فرد در زمینه مهارت‌های تحصیلی که تحت تأثیر این اختلال قرار گرفته‌اند نسبت به میانگین سنی می‌باشد (ملاک ب). به عبارت دیگر، عملکرد تحصیلی فرد به گونه‌ای ناکارآمد است که از سطح متوسط برای همتایان هم‌سن خود کمتر است.

این شاخص بالینی نشان‌دهنده مشکلات قوی در یادگیری مهارت‌های تحصیلی است و پیشرفت تحصیلی کمتر از انتظارات متناسب با سن را نشان می‌دهد، به‌طوری‌که فقط با تلاش یا کمک به‌صورت دائمی، قابل دستیابی به پیشرفت می‌باشد. در کودکان، کمبود در مهارت‌های تحصیلی منجر به اختلال معاینه‌پذیر و معتبری در عملکرد تحصیلی می‌شود که توسط گزارش‌های مدرسه، نمرات یا رتبه‌بندی معلم مشخص می‌شود.

این شاخص بالینی، به‌ویژه در بزرگسالان، باعث اجتناب از فعالیت‌هایی می‌شود که نیاز به مهارت‌های تحصیلی دارند. همچنین در بزرگسالان، کاهش مهارت‌های تحصیلی باعث ایجاد مشکلات در عملکرد شغلی یا فعالیت‌های روزمره که به این مهارت‌ها نیاز دارند، می‌گردد (که از طریق گزارش شخصی یا گزارش دیگران تعیین می‌شود).

با این حال، این ملاک نیز نیازمند شواهد مستدل از آزمون‌های پیشرفت تحصیلی است که به‌صورت فردی اجرا شده باشند و دارای دقت روان‌سنجی بالا و تطابق با فرهنگ باشند، و در عین حال، به‌عنوان یک معیار مرجع و همگانی استفاده شود.

مهارت‌های تحصیلی در طول پیوستار زمانی متناوب و متغیر هستند، بنابراین تعیین یک نقطه برش طبیعی برای تمایز افراد مبتلا به اختلال یادگیری از افراد عادی ممکن نمی‌باشد. در نتیجه، هرگونه آستانه‌ای که مشخص کند چه حداقل پیشرفت تحصیلی به عنوان پایین می‌آید (مثل مهارت‌های تحصیلی به‌طور کلی پایین‌تر از انتظارات سنی)، به مقدار بسیار بیش از حد خود خواهد رفت.

برای تشخیص دقیق، آنگاه که نیاز به معیاری برای پیشرفت تحصیلی کمتر وجود دارد، نمرات پیشرفت کم در یک یا چند آزمون با اندازه‌گیری استاندارد شده در زمینه تحصیلی (یعنی حداقل 1/5 انحراف استاندارد زیر میانگین جمعیت برای سن، که به نمره معیاری 78 یا کمتر تبدیل می‌شود، که زیر صدک هفتم است)، انجام شود.

به هر حال، باید توجه داشت که نمرات دقیق باید بر اساس آزمون‌های استاندارد شده خاص که برای این منظور مورد استفاده قرار گرفته‌اند، به‌کار گرفته شوند و ممکن است تفاوت‌هایی نسبت به دیگر آزمون‌ها داشته باشند. در صورتی‌که مشکلات یادگیری توسط شواهد همگرا از ارزیابی بالینی، سوابق تحصیلی، گزارش‌های مدرسه یا نمرات آزمون‌های تأیید شده به‌صورت کامل تشخیص داده شود، ممکن است از آستانه‌های ملایم‌تری برای تعیین اختلال یادگیری استفاده شود (مثل 2/5 – 1/0 انحراف استاندارد زیر میانگین جمعیت برای سن). به علاوه، بنا به این‌که آزمون‌های استاندارد شده به‌صورت یکسان در تمام زبان‌ها موجود نیستند، تشخیص ممکن است به اندازه‌ای بر روی قضاوت بالینی و نمرات در مقیاس‌های آزمون موجود تکیه کند.

سومین ویژگی اساسی اختلال یادگیری خاص این است که مشکلات یادگیری در سال‌های ابتدایی تحصیلی بسیار آشکارتر از مراحل بعدی زندگی افراد به نظر می‌رسند (ملاک ج). با این حال، در دیگران ممکن است مشکلات یادگیری به شدت تا سال‌های تحصیلی بالاتر، زمانی که نیاز به یادگیری مفاهیم پیشرفته افزایش می‌یابد و فرد با ضروریات یادگیری پیچیده‌تر روبرو می‌شود، مخفی باقی بمانند و اغلب بیش از حد ظاهر نمی‌شوند.

ویژگی تشخیصی دیگر این اختلال این است که مشکلات یادگیری به دلیل چهار دلیل به عنوان “خاص” شناخته شده‌اند. اولاً، این مشکلات ناشی از ناتوانی‌های عقلانی (اختلال عقلانی رشد، تاخیر کلی رشد، اختلالات شنوایی یا بینایی، یا اختلالات عصبی یا حرکتی دیگر) نیستند (ملاک د).

این اختلال یادگیری در افرادی که در سطوح طبیعی عملکرد عقلانی را اجرا می‌کنند (که عمدتاً با بهره هوشی بالاتر از 70 ارزیابی می‌شود [خطاهای ارزیابی مشاهده شده است])، تأثیر گذار است. عبارت “پیشرفت تحصیلی کم غیرمنتظره” اغلب به عنوان ویژگی مشخص‌کننده این اختلال ذکر می‌شود، زیرا ناتوانی‌های یادگیری خاص جزء مشکلات یادگیری کلی نیستند که در اختلال عقلانی یا تأخیر کلی رشد آشکار می‌شود.

این اختلال می‌تواند در افرادی که به عنوان “سرآمد” ارتقا یافته‌اند نیز ظاهر شود. این افراد ممکن است با استفاده از راهبردهای جبرانی، تلاش فوق‌العاده زیاد یا حتی کمک، عملکرد تحصیلی به نظر معقولی داشته باشند، مگر اینکه ضروریات یادگیری یا روش‌های ارزیابی (مثل آزمون‌های با زمان بندی مشخص) مانعی برای یادگیری موفق در تکالیف مورد نیاز ایجاد کنند.

ثانیاً، مشکل یادگیری نمی‌تواند به عوامل خارجی کلی‌تری، مانند شرایط اقتصادی ناگوار، محیط ناپایدار، غیبت مداوم یا کمبود آموزش در موقعیت‌های اجتماعی مشخص، نسبت داده شود.

سوماً، مشکل یادگیری نمی‌تواند به اختلالات عصبی (مانند سکته کودکی)، اختلالات حرکتی یا اختلالات بینایی و شنوایی که عمدتاً با مشکلات یادگیری مهارت‌های تحصیلی ارتباط دارند، اما دارای علائم عصبی قابل تشخیص باشند، نسبت داده شود.

سرانجام، مشکل یادگیری ممکن است به یک مهارت یا زمینه تحصیلی خاص محدود باشد، مانند مشکلات در خواندن کلمات تکی، بازیابی اطلاعات یا انجام محاسبات دقیق اعداد.

ارزیابی جامع بسیار حیاتی است. اختلال یادگیری خاص فقط در دوره تحصیلات رسمی قابل تشخیص نیست؛ بلکه می‌توان آن را در هر مرحله‌ای از زندگی، از کودکان گرفته تا بزرگسالان، شناسایی کرد، تا زمانی که شواهدی از آغاز آن در طول سال‌های تحصیلات رسمی (یعنی دوره رشد) مشاهده شود. تشخیص اختلال یادگیری خاص به ترکیب چندین عامل متکی است و تنها از یک منبع اطلاعات کافی نیست.

ملاک‌های مهم در ارزیابی اختلال یادگیری خاص عبارتند از: سابقه پزشکی، رشدی، تحصیلی و خانوادگی فرد؛ سوابق یادگیری، از جمله مشکلات یادگیری گذشته و حال؛ تأثیر این مشکلات بر عملکرد تحصیلی، شغلی یا اجتماعی؛ گزارش‌های تحصیلی قبلی یا کنونی؛ مجموعه تکالیفی که نیازمند مهارت‌های تحصیلی هستند؛ و ارزیابی‌های مبتنی بر برنامه درسی و نمرات گرفته شده از آزمون‌های استاندارد شده فردی. اگر شک ناشی از احتمال اختلال عقلانی، حسی، عصبی یا حرکتی وجود داشته باشد، ارزیابی بالینی برای اختلال یادگیری خاص باید راهکارهای مناسب برای این اختلالات را نیز شامل شود.

بنابراین، ارزیابی جامع نیازمند تخصص در حوزه اختلال یادگیری خاص و تجربه در ارزیابی روان‌شناختی/شناختی است. با توجه به اینکه اختلال یادگیری خاص معمولاً تا بزرگ‌سالی ادامه دارد، ارزیابی مجدد بسیار نادر است، مگر اینکه تغییرات قابل ملاحظه‌ای در مشکلات یادگیری (بهبود یا تشدید) رخ دهد یا برای مقاصد خاص این اقدام ضروری باشد.

ویژگی های مرتبط با تشخیص اختلال یادگیری خاص

در اکثر موارد، در دوران پیش دبستانی، نقصان‌هایی در توجه، زبان، یا مهارت‌های حرکتی به طور پیشگامانه قبل از تشخیص اختلال یادگیری خاص مشاهده می‌شوند که ممکن است در طول زمان ادامه یابند و همراه با اختلال یادگیری خاص همراه شوند. این نابرابری در توانایی‌ها، مثل داشتن توانایی‌های بالا در زمینه‌های مانند رسم و طراحی، و توانایی‌های دیداری-فضایی دیگر، در مقابل مشکلات متداول در مهارت‌های خواندن، نوشتن، و درک خواندن، اغلب دیده می‌شود.

افراد مبتلا به اختلال یادگیری خاص معمولاً (اما نه همیشه) در آزمون‌های روان‌شناختی پردازش شناختی، عملکرد ضعیفی از خود نشان می‌دهند. با این حال، هنوز اطلاعی در دست نیست که آیا این نابهنجاری‌های شناختی، علت، همبستگی یا نتیجه مشکلات یادگیری هستند. همچنین، هرچند که برخی کمبودهای شناختی که با مشکلات خواندن کلمات مرتبط هستند به طور مطلوب اثبات شده‌اند، اما بسیاری از آنچه که با جلوه‌های دیگر از اختلال یادگیری خاص (مانند درک خواندن، درک حساب، بیان نوشتاری) همبسته است، هنوز مشخص نشده یا ناآشناست. از این پس، تشخیصی که نیاز به ارزیابی کمبودهای پردازش شناختی دارد، لازم نیست. این اختلال معمولاً با افزایش خطر خودکشی و اقدامات خودکشی در کودکان، نوجوانان و بزرگسالان در ارتباط است.

برای اختلال یادگیری خاص، هیچ شاخص زیستی مشخصی وجود ندارد که به طور قطعی بتواند این اختلال را تشخیص دهد. افراد مبتلا به این اختلال به عنوان یک گروه، تغییرات محدودی در پردازش شناختی و ساختار و کارکرد مغزی اظهار می‌کنند. همچنین، تفاوت‌های ژنتیکی نیز در سطح گروهی مشهود شده‌اند. با این حال، این تغییرات به اندازه‌ای متغیر و گسترده هستند که از طریق آزمایشات شناختی، تصویربرداری عصبی یا معاینات ژنتیکی نمی‌توان به طور قطعی این اختلال را تشخیص داد.

شیوع اختلال یادگیری خاص

شیوع اختلال یادگیری خاص در زمینه‌های تحصیلی شامل خواندن، نگارش، و ریاضیات، در محدوده 5 تا 15 درصد در کودکان دبستانی با زبان‌ها و فرهنگ‌های مختلف قرار دارد. در بزرگسالان، شیوع این اختلال ناشناخته است، اما تقریباً به نظر می‌رسد که حدود 4 درصد از افراد آن را تجربه می‌کنند.

شکل گیری و روند اختلال یادگیری خاص

آغاز، شناسایی، و تشخیص اختلال یادگیری خاص معمولاً در دوران ابتدایی تحصیلی آغاز می‌شود، زمانی که کودکان نیازمندی یادگیری مهارت‌های خواندن، هجی کردن، نگارش، و ریاضیات را تجربه می‌کنند. با این حال، نشانه‌ها و پیش‌آمدهایی نظیر تأخیرها یا کمبودهای زبان، مشکلات در هم‌قافی کردن یا شمارش، یا مشکلات در ارتباط با مهارت‌های حرکتی ظریف که برای نگارش ضروری هستند، معمولاً در اوایل کودکی و آغاز تحصیلات رسمی آشکار می‌شوند.

این نشانه‌ها ممکن است به صورت رفتاری نمایان شوند، مانند علاقه نداشتن به یادگیری یا رفتارهای نافرمانی. اختلال یادگیری خاص به صورت دائمی است، اما نحوه ظهور و بروز نشانه‌های بالینی متغیر است و به تعامل بین ضروریات وظایف محیط، میزان و شدت مشکلات یادگیری فرد، توانایی‌های یادگیری، همزمانی اختلالات، نظام‌ها، و مداخله‌های حمایتی موجود وابسته است.

با این وجود، مسائل مرتبط با فصاحت و درک مطلب خواندن، هجی کردن، بیان نوشتاری، و مهارت‌های مرتبط با اعداد در زندگی روزمره معمولاً تا دوره بزرگسالی ادامه دارند. تغییرات در نشانه‌ها با پیشرفت سن افراد افزایش می‌یابد، به‌طوری که ممکن است فرد به مجموعه‌ای از مشکلات مداوم یا تغییرپذیر در طول عمر دچار شود.

در کودکان پیش دبستانی مبتلا به اختلال یادگیری خاص، تعدادی از نشانه‌هایی مشاهده می‌شود که می‌توان به بعضی از آنها اشاره کرد. این نشانه‌ها شامل عدم علاقه به بازی‌ها با صداهای زبان (مانند تکرار و قافیه کردن) می‌شود و ممکن است در یادگیری قافیه‌های مهد کودک به مشکل برخوردار باشند. این کودکان ممکن است از گفتار بچگانه استفاده کرده و کلماتی را که به درستی تلفظ نمی‌شوند، بارها تکرار کنند.

همچنین، در یادآوری اسامی حروف الفبا، اعداد یا روزهای هفته ممکن است مشکل داشته باشند. آنها ممکن است نتوانند حروف الفبا را در نام خودشان تشخیص دهند و در یادگیری مهارت شمارش مشکلاتی داشته باشند. همچنین، در کودکستان، این کودکان ممکن است نتوانند حروف الفبا را تشخیص داده و بنویسند، نتوانند نام خودشان را بنویسند یا از هجی کردن جعلی استفاده کنند.

ممکن است در تقسیم کردن کلمات گفتاری به هجاها مشکل داشته باشند و نتوانند کلمات هم‌قافیه را تشخیص دهند. به عنوان مثال، ممکن است کلماتی مانند “گاوچران” را به “گاو” و “چران” تقسیم نکنند و کلماتی مثل “hat”، “bat”، “cat” را به عنوان هم‌قافیه تشخیص ندهند. همچنین، در متصل کردن حروف به صداهای آنها، ممکن است مشکل داشته باشند، به عنوان مثال ممکن است حرف “b” صدای /b/ را ندهند و واج‌ها را تشخیص ندهند، مثلاً نتوانند تشخیص دهند کدام یک از کلمات مانند “car”، “man”، “dog” با صدای مشابه “cat” آغاز می‌شود.

اختلال یادگیری خاص در دانش‌آموزان دبستانی معمولاً با مشکلات چشمگیر در حوزه‌هایی مانند تطابق حرف – صدا (مخصوصاً در کودکان انگلیسی‌زبان)، رمزگشایی فصیح کلمات، هجی کردن، واقعیت‌های ریاضی و توانایی‌های خواندن با صدای بلند، غلبه ناپذیر آشکار می‌شود. کودکان در دوره ابتدایی (کلاس 3 تا 1) ممکن است هنوز هم با مشکلات تشخیص و دستکاری واج‌ها مواجه شوند.

آن‌ها ممکن است قادر به خواندن کلمات تک‌هجایی متداول (مانند “mat” یا “top”) نباشند و مشکلاتی در تشخیص و خواندن کلماتی داشته باشند که به صورت بی‌قاعده هجی می‌شوند (مثل “two” یا “said”). آن‌ها ممکن است به اشتباه کلمات را جابه‌جا کنند و خطاهایی که نشان‌دهنده مشکلات در اتصال صداها و حروف الفبا هستند (مثل گفتن “big” به جای “got”) ارتکاب کنند.

همچنین، در مرحله دبستان، دانش‌آموزان ممکن است با یادآوری واقعیت‌های عددی یا روش‌های حسابی برای انجام عملیات مختلف (مانند جمع‌زدن و تفریق گرفتن) مشکل داشته باشند و ممکن است از اجرای وظایف مرتبط با خواندن یا حساب به دلیل دشواری‌هایی که به آنها دچار می‌شوند، اجتناب کنند.

دانش‌آموزان مبتلا به اختلال یادگیری در دوران متوسطه (کلاس 6 تا 4) ممکن است بخش‌هایی از کلمات چند هجایی را نادرست تلفظ کرده و یا این که بخشی از آنها را از قلم بیندازند (به عنوان مثال “conible” به جای “convertible” یا “aminal” به جای “animal”). همچنین، ممکن است کلماتی که صدای مشابهی دارند را با یکدیگر اشتباه گیرانند (مثل “volcano” به جای “tornado”) و ممکن است مشکلاتی در یادآوری تاریخ‌ها، اسامی و شماره‌ها داشته باشند.

دانش‌آموزان در مرحله متوسطه همچنین ممکن است با یک خواندن آهسته، دشوار و نادرست همراه با درک نامناسب مواجه شوند. برخی از آن‌ها ممکن است مشکلاتی در خواندن کلمات متداول (مانند “that”، “the”، “an”، “in”) داشته باشند، هجی کردن ضعیف و کار نوشتاری نامناسب ارائه دهند. همچنین ممکن است بخش اول یک کلمه را به درستی درک کنند و سپس به طور ناگهانی حدس‌زده بشوند (مثل خواندن “clover” به جای “clock”) و از خواندن با صدای بلند بترسند یا از انجام این کار اجتناب کنند.

در این زمینه، نوجوانان ممکن است در حوزهٔ رمزگشایی کلمات تسلط حاصل کنند، اما خواندن همچنان با کندی و پرزحمت باقی بماند. آن‌ها احتمالاً با مشکلات محسوسی در درک خواندن و بیان نوشتاری، از جمله هجی کردن نامناسب، و همچنین مهارت ضعیف در واقعیت‌های ریاضی یا حل مسائل ریاضی روبرو هستند.

افراد مبتلا به اختلال یادگیری خاص در طول دوره نوجوانی و تا بزرگسالی ممکن است همچنان به اشتباهات هجی کردن متعدد دچار شوند و کلمات تکی و متون متصل را با کندی و تلاش زیاد بخوانند. آن‌ها ممکن است نیاز داشته باشند که یک متن را دوباره مطالعه کنند تا آن را درک یا نکته اصلی آن را دریافت کنند، و در نتیجه گیری از متن نوشتاری ممکن است برای آن‌ها مشکل ساز باشد.

همچنین، نوجوانان و بزرگسالان ممکن است از فعالیت‌هایی که نیاز به خواندن و حساب کردن دارند (مانند خواندن برای تفریح یا دستورالعمل‌ها) اجتناب کنند. افراد بزرگسال مبتلا به اختلال یادگیری خاص ممکن است مشکلاتی در هجی کردن، خواندن کند و پر زحمت یا در نتیجه گیری از اطلاعات عددی در اسناد مرتبط با کار داشته باشند.

این افراد ممکن است از فعالیت‌های اوقات فراغت و مرتبط با کار که نیاز به خواندن یا نوشتن دارند اجتناب کنند یا از روش‌های دیگری برای دسترسی به متن چاپ شده استفاده کنند؛ به عنوان مثال از نرم‌افزارهای متن‌به-گفتار یا گفتار-به-متن، کتاب‌های شنیداری یا رسانه‌های شنیداری-دیداری.

جلوه بالینی دیگری که معمولاً طی زمان حیاتی افراد ادامه می‌یابد، مشکلات یادگیری محدود می‌باشد. این مشکلات شامل ناتوانی در تسلط یافتن بر درک اساسی اعداد (مثل آگاهی از اینکه کدام جفت اعداد یا نقطه‌ها بیانگر مقدار بزرگتر است) و عدم مهارت در تشخیص کلمات یا هجی‌کردن می‌شود.

افراد ممکن است از پرداختن به فعالیت‌هایی که نیاز به مهارت‌های تحصیلی دارند اجتناب یا اکراه کنند، چه در دوران کودکی، نوجوانی یا حتی در دوره بزرگسالی. دوره‌های اضطراب شدید یا اختلالات اضطرابی، از جمله شکایت‌های جسمانی یا حملات وحشتزدگی، طی زمان به طور متناسب با مشکلات یادگیری پیش‌آمده، شایع هستند. این اختلالات اغلب باعث محدودیت و توسعه‌ی مسائل یادگیری می‌شوند و اثرات گسترده‌تری را بر توانمندی‌های فرد دارند.

عوامل خطر و پیش آگهی اختلال یادگیری خاص

عوامل خطر و پیش‌آگهی اختلال یادگیری خاص به عواملی اشاره دارد که احتمال بروز و تشدید این اختلال را افزایش می‌دهند و این موضوع را به مرحله پیش‌آگهی می‌کشانند. بین عوامل خطر مهم می‌توان به عوامل ژنتیکی اشاره کرد؛ زیرا تحقیقات نشان می‌دهد که افرادی که تاریخچه‌ی خانوادگی از اختلال یادگیری دارند، با احتمال بالاتری نیز ممکن است با این مشکل روبرو شوند.

عوامل زیست محیطی نیز می‌توانند نقش مهمی در افزایش خطر اختلال یادگیری داشته باشند، از جمله نقص ارتباط میان مادر و نوزاد در دوران نخستین زندگی، مواجهه با مشکلات زبانی یا حرکتی، و محیط تحصیلی ناکارآمد. عامل زمانی نیز در تعیین پیش‌آگهی این اختلال اهمیت دارد، زیرا تشخیص و مداخلات زودهنگام می‌توانند بهبود قابل توجهی در مدیریت و پیشگیری از افزایش شدت اختلال یادگیری خاص داشته باشند. به طور کلی، شناخت و درک عوامل خطر و پیش‌آگهی می‌تواند کمک کند تا برنامه‌های موثرتری برای تشخیص و مدیریت اختلال یادگیری خاص طراحی و اجرا شوند.

محیطی

تولد زودرس یا وزن کم در زمان تولد، به همراه قرار گرفتن جنین در معرض نیکوتین قبل از تولد، عواملی هستند که افزایش احتمال ابتلاء به اختلال یادگیری خاص را در افراد به وجود می‌آورند. این شرایط از مراحل ابتدایی تشکیل بدن و ساختارهای عصبی نوزاد تا تولد تأثیر گذارند. وزن کم یا زودرسی ممکن است باعث عدم رشد و توسعه نرمال سلول‌ها و اتصالات عصبی شود که این مسائل می‌توانند بر عملکرد یادگیری تأثیر بگذارند.

همچنین، تعریض به نیکوتین قبل از تولد می‌تواند منجر به آسیب‌های ساختاری و عملکردی در سیستم عصبی مرتبط با یادگیری شود، که در نتیجه اختلال یادگیری خاص را تسهیل می‌کند. به طور کلی، درک از این تأثیرات زودرسی، وزن کم تولد و تعریض به عوامل مضر قبل از تولد، در مواجهه با اختلالات یادگیری می‌تواند ابزاری موثر برای پیشگیری و مدیریت این مشکلات فراهم کند.

ژنتیکی و فیزیولوژیکی

به نظر می‌رسد که اختلال یادگیری خاص در خانواده‌ها تجمع داشته باشد، به‌ویژه زمانی که تأثیر آن بر خواندن، ریاضیات، و هجی کردن بیافتد. خطر نسبی اختلال یادگیری خاص در حوزه‌های خواندن یا ریاضیات، به‌طور قابل‌توجهی بیشتر است در اعضای خانواده، به ویژه نسبت به افرادی که با این مشکلات مواجه نیستند (با ترتیب معنی‌داری به ترتیب 4 تا 8 و 5 تا 10 برابر).

سوابق خانوادگی در زمینه مشکلات خواندن (خواندن پریشی)، مهارت‌های سواد والدین، مشکلات سواد یا اختلال یادگیری خاص را در فرزندان پیش‌بینی می‌کند، که نمایانگر نقش ترکیبی از عوامل ژنتیکی و محیطی است. توارث پذیری بالایی برای توانایی خواندن و ناتوانی در خواندن در زبان الفبایی و غیر الفبایی وجود دارد، که شامل توارث پذیری بالا برای اکثر جنبه‌های توانایی‌ها و ناتوانی‌های یادگیری می‌شود (به‌عنوان مثال، برآورد توارث پذیری بیشتر از 0.6 است). همچنین، تغییر همزمان (کوواریانس) بین مختلف جنبه‌های مشکلات یادگیری بسیار بالا است، به‌معنای این‌که ژن‌های مرتبط با یک جنبه، با ژن‌های مرتبط با جنبه دیگر، همبستگی قوی دارند.

تعدیل کننده های روند

مشکلات واضح مرتبط با بی‌توجهی در سال‌های پیش‌دبستانی، پیش‌بینی‌گر مشکلات آتی در حوزه‌های خواندن و ریاضیات (اگرچه لزوماً به عنوان اختلال یادگیری خاص) و عدم پاسخ به مداخله‌های تحصیلی موثر هستند. همچنین، تأخیر یا اختلال در گفتار یا زبان، یا مشکلات در پردازش شناختی (مانند کمبود در آگاهی از واج شناختی، حافظه کوتاه‌مدت، و نامیدن سریع زنجیره‌ای) در سال‌های پیش‌دبستانی، احتمال ایجاد اختلال یادگیری خاص در زمینه‌های خواندن و نوشتاری را پیش‌بینی می‌کند.

همچنین، همزمان بودن اختلال یادگیری خاص با اختلال نقص توجه و بیش‌فعالی (ADHD) نسبت به اختلال یادگیری خاص بدون ADHD، به پیش‌بینی تأثیرات نامطلوب بر روانی منجر می‌شود. استفاده از آموزش منظم، فشرده و شخصی با بهره‌گیری از مداخله‌های مبتنی بر شواهد، می‌تواند به بهبود یا تصحیح مشکلات یادگیری در برخی افراد کمک کند. همچنین، استفاده از راهبردهای جبرانی می‌تواند در افراد دیگر ایجاد انگیزه شود و این کمک را در کاهش نقاط ضعف که در غیر این صورت ممکن بود به دست آید.

موضوعات تشخیصی مرتبط با فرهنگ

اختلال یادگیری خاص، یک واقعیت جهانی است که در همه زبان‌ها، فرهنگ‌ها، نژادها، و شرایط اجتماعی-اقتصادی رخ می‌دهد، اما جلوه و نمای آن ممکن است بسته به ماهیت سیستم‌های نمادگذاری گفتاری یا نوشتاری و الگوهای فرهنگی و آموزشی، متغیر باشد. به عنوان مثال، نیازمندی‌های پردازش شناختی خواندن و انجام محاسبات عددی، در روش‌های املایی تفاوت‌های زیادی دارند.

در زبان انگلیسی، نشانه بالینی مشخص برای مشکلات یادگیری، خواندن نادرست و آهسته کلمات تکی است؛ در زبان‌های الفبایی دیگر که ارتباط مستقیمی بین صداها و حروف الفبا دارند (مانند اسپانیایی و آلمانی) و در زبان‌های غیرالفبایی (مانند چینی و ژاپنی)، ویژگی بارز، خواندن آهسته اما صحیح است.

در افراد زبان‌آموز انگلیسی، باید در ارزیابی به این نکته توجه شود که آیا مشکلات خواندن به دلیل مهارت محدود در زبان انگلیسی مرتبط است یا به اختلال یادگیری خاص. عوامل خطر برای اختلال یادگیری خاص در افراد زبان‌آموز انگلیسی شامل سابقه خانوادگی اختلال یادگیری خاص یا تأخیر در یادگیری زبان مادری، همچنین مشکلات یادگیری و ناتوانی در ارتباط با دیگران می‌شود.

در صورت وجود تردید در مورد تفاوت‌های فرهنگی یا زبانی (به عنوان مثال، در زمینه آموزش زبان انگلیسی)، ارزیابی باید مهارت زبان فرد را در زبان اول یا زبان مادری او، همچنین زبان دوم (در این مورد، انگلیسی) در نظر بگیرد. همچنین، ارزیابی باید موقعیت زبانی و فرهنگی را که فرد در آن زندگی می‌کند، همچنین سابقه تحصیلی و یادگیری او در فرهنگ و زبان اصلی را در نظر بگیرد.

موضوعات تشخیصی مرتبط با جنسیت

اختلال یادگیری خاص در مردان نسبت به زنان شایع‌تر است و دامنه نسبت‌ها تقریباً از 2:1 تا 3:1 می‌باشد. این تفاوت جنسیتی نمی‌تواند به علت سوگیری‌های ثابت شده، اختلافات در تعریف یا اندازه‌گیری، مسائل زبانی یا نقش اجتماعی-اقتصادی باشد. این امر به معنای این است که تفاوت در نحوه تشخیص و شناخت اختلال یادگیری بین جنسیت‌ها ناشی از تبعیض‌های جنسیتی یا عوامل فرهنگی و اجتماعی مرتبط با جنسیت نیست.

برعکس، این اختلافات جنسیتی در شیوع اختلال یادگیری نشانگر ویژگی‌های بیولوژیکی و نه تفاوت‌های فرهنگی یا تربیتی است. این تفاوت در شیوع اختلال یادگیری ممکن است به دلیل تأثیرات متغیرهای بیولوژیکی و عوامل ژنتیکی باشد که به نحوی بر جنسیت افراد تأثیر می‌گذارند.

پیامدهای کارکردی اختلال یادگیری خاص

اختلال یادگیری خاص می‌تواند تأثیرات منفی و پیامدهای کارکردی متعددی در طول عمر فرد ایجاد کند. این پیامدها شامل پیشرفت تحصیلی کمتر، احتمال بیشتر ترک تحصیل در دوره دبیرستان، احتمال پایین‌تر ادامه تحصیل پس از مرحله متوسطه، سطح بالاتر ناراحتی‌های روان‌شناختی، وضعیت نامناسب سلامت روانی کلی، احتمال بیشتر برخورداری از بیکاری و نیمه‌بیکاری، و درآمد کمتر می‌شود.

افراد مبتلا به این اختلال، به‌طور معمول با مشکلات افسردگی و نگرانی روانی همراه هستند، که این مسئله خطر پیامدهای نامطلوب برای سلامت روانی، از جمله افزایش خطر خودکشی، را افزایش می‌دهد. در عین حال، سطوح بالای حمایت اجتماعی و حمایت هیجانی می‌توانند بهبود پیش‌آگهی و پیش‌بینی پیامدهای بهتر برای سلامت روانی را ارائه دهند.

تشخیص افتراقی اختلال یادگیری خاص

تشخیص افتراقی اختلال یادگیری خاص (LD) از دیگر مشکلات یادگیری یا عوارض دیگر ضرورت دارد و نیاز به روش‌های خاصی برای تشخیص و تفکیک آن دارد. این فرآیند تشخیص اشتباه می‌تواند تأثیرات مخرب جدی بر روی توانایی افراد در حیطه‌های تحصیلی، اجتماعی، و حرفه‌ای داشته باشد.

درمان اختلال یادگیری خاص

تشخیص صحیح LD نیازمند ارزیابی‌های گسترده و جامع است، که شامل ارزیابی‌های مختلف روان‌شناختی، تحلیل مهارت‌های خاص (مثل خواندن، نوشتن، و محاسبات)، و ارزیابی سطح مهارت‌های تحصیلی می‌شود. همچنین، این تشخیص نیازمند بررسی سوابق تحصیلی و توسعه فردی است. در حین تشخیص افتراقی، مهم است تا اختلال یادگیری خاص از دیگر مشکلات مانند ناتوانی‌های زبانی، اختلالات توجه و فراگیری، و مسائل فردی یا خانوادگی تمیز یابد تا درمان و مداخله‌های بهینه تری انجام شود.

تغییرات عادی در پیشرفت تحصیلی

اختلال یادگیری خاص از تحولات معمولی در پیشرفت تحصیلی که ممکن است به علت عوامل بیرونی مانند عدم دسترسی به فرصت‌های آموزشی، آموزش ناکافی یا یادگیری در یک زبان دوم رخ می‌دهد، متمایز است. این اختلاف از آن جهت مهم است که مشکلات یادگیری با وجود فرصت‌های آموزشی مناسب و حضور در یک سیاق آموزشی یکسان، مشابه همتایان همسن و توانایی زبان‌آموزی مناسب، ادامه دارد.

به عبارت دیگر، افراد مبتلا به اختلال یادگیری خاص، حتی در شرایط مناسب آموزشی و زبانی که با آن آشنا هستند، با چالش‌ها و مشکلات خود در فرآیند یادگیری مواجه می‌شوند. این تفاوت‌ها نشان‌دهنده نوع خاصی از مشکلات یادگیری است که به صورت مستقل از شرایط خارجی تاثیر می‌گذارد و نیازمند رویکردها و مداخلات خاصی برای ارتقاء مهارت یادگیری افراد در این زمینه است.

ناتوانی عقلانی (اختلال عقلانی رشدی)

اختلال یادگیری خاص از مشکلات ناتوانی عقلانی به طور جامع متفاوت است، زیرا در این اختلال، مشکلات یادگیری با وجود عملکرد عقلانی در سطح طبیعی رخ می‌دهد (به عنوان مثال، بهره هوشی حداقل ۷۰). در حالی که ناتوانی عقلانی ممکن است وجود داشته باشد، تشخیص اختلال یادگیری خاص در آن صورت امکان پذیر است که مشکلات یادگیری بیش از حدی وجود داشته باشد که معمولاً به ناتوانی عقلانی ارتباط دارند.

به عبارت دیگر، اگرچه افراد مبتلا به اختلال یادگیری خاص دارای سطح عقلانی طبیعی هستند، اما در مواجهه با مشکلات ویژه یادگیری هستند که نیاز به تداخل و مداخلات خاص دارد. تفاوت‌های بین این دو مفهوم نشان از پیچیدگی ماهیت اختلال یادگیری خاص دارد و نیاز به تفکر دقیق در تشخیص و مداخله دارد.

مشکلات یادگیری ناشی از اختلالات عصبی یا حسی

اختلال یادگیری خاص را می‌توان از دیگر مشکلات یادگیری متمایز کرد، زیرا این اختلال اصلًا ناشی از اختلالات عصبی یا حسی (مانند سکته کودکی، صدمه مغزی آسیب‌زا، اختلال شنوایی یا اختلال بینایی) متمایز شده است. در افراد مبتلا به اختلال یادگیری خاص، یافته‌های نابهنجاری در معاینه عصبی به وضوح به چشم می‌آید. این نقطه متفاوت با سایر مشکلات یادگیری است که ممکن است ناشی از عوامل محیطی، اجتماعی یا آموزشی باشند.

در واقع، اختلال یادگیری خاص نیازمند نظارت دقیق توسط متخصصان به علت عوامل نوروسایکولوژیک و حسی مشخص است که تأثیر مستقیم بر فرآیندهای یادگیری دارند. این تمایز در تشخیص و درمان اختلال یادگیری خاص اهمیت دارد و نیاز به رویکردهای تخصصی و شخصی‌سازی شده دارد.

اختلالات عصبی – شناختی

اختلال یادگیری خاص را از دیگر مشکلات یادگیری تفاوت داده‌اند، زیرا در این اختلال، مشکلات یادگیری به دلیل اختلالات شناختی و تباهش عصبی مشخص شده و در طول دوره رشد افراد روی می‌دهد. در مقابل، این مشکلات یادگیری خاص به‌طور کلی معیارهای مشخص و جلوه بالینی خاصی دارند که در طول زمان به‌وضوح به چشم می‌آیند.

این مشکلات به صورت پیوسته در طول دوره رشد افراد پیش می‌آیند و هرچند ممکن است در شیوع خود تغییراتی را نشان دهند، اما کاهش چشمگیری در مهارت‌های یادگیری به مرور زمان به وجود نمی‌آید. این تفاوت اساسی در جلوه بالینی مشکلات یادگیری خاص، ضرورت نیاز به رویکردهای تشخیصی و درمانی خاص را تأکید می‌دهد.

اختلال کاستی توجه / بیش فعالی

اختلال یادگیری خاص از اختلال هماهنگی ناشی از ADHD به‌طور معتبر تمایز یافته است. در حالی که اختلال هماهنگی در برخی افراد ممکن است منجر به مشکلات خاص در یادگیری مهارت‌های تحصیلی نشود، بلکه نقص در عملکرد این مهارت‌ها را نشان می‌دهد. با این حال، این دو اختلال به صورت همزمان و به‌طور هم‌زمان وقوع می‌کنند، و این امر از جنبه‌های مختلف موجب مشکلات تحصیلی می‌شود.

اختلالات روان پریشی

اختلال یادگیری خاص با مشکلات تحصیلی و نقص‌های پردازش شناختی که با اسکیزوفرنی یا روان‌پریشی مرتبط هستند، به‌طور مشخص متفاوت است. در اختلالات مرتبط با اسکیزوفرنی یا روان‌پریشی، اغلب ایجاد کاهش سریع در عملکرد این زمینه‌های کارکردی امری معمول است.

همزمانی اختلالات

اختلال یادگیری خاص معمولاً همراه با اختلالات عصبی-رشدی مانند ADHD، اختلالات ارتباطی، اختلال هماهنگی مرتبط با رشد، و اختلال طیف اوتیسم یا اختلالات روانی دیگر از جمله اختلالات اضطرابی، اختلالات افسردگی و دوقطبی همراه است. این همزمانی‌ها باعث منفی شدن تشخیص اختلال یادگیری خاص نمی‌شوند، اما ممکن است فرآیند آزمون‌گیری و تشخیص افتراقی را دشوارتر کنند.

زیرا هر یک از این اختلالات که همزمان با یکدیگر رخ می‌دهند، به طور مستقل توانایی اجرای فعالیت‌های زندگی روزمره، از جمله یادگیری، را تحت تأثیر قرار می‌دهند. بنابراین، تجمیع نشانه‌ها و اطلاعات بالینی ضروری است تا تشخیص این اختلال بر اساس شدت و اثر آن بر مهارت‌های تحصیلی افراد صورت گیرد.

در صورتی که علامت‌ها قابل توجیه و تفسیر به عنوان ناشی از اختلال دیگر باشند و مشکلات یادگیری مهارت‌های تحصیلی اصلی را که در معیارهای تعیین شده توضیح داده شده است، موجب توجیه و تبیین شوند، تشخیص اختلال یادگیری خاص مناسب نخواهد بود.

درمان اختلال یادگیری خاص

درمان اختلال یادگیری خاص یک فرآیند چندگانه است که به منظور بهبود مهارت‌های تحصیلی و تأثیرات مرتبط با این اختلال انجام می‌شود. این درمان‌ها باید تحت نظارت و راهنمایی تیم متخصصین شامل متخصصان روانشناسی، مشاور تحصیلی، متخصصان تربیتی، و گاهی اوقات پزشکان انجام شوند. در ادامه به برخی از رویکردها و درمان‌های مورد استفاده در مواجهه با اختلال یادگیری خاص اشاره می‌شود:

1. آموزش مهارت‌های تحصیلی: این شامل تقویت مهارت‌های خواندن، نوشتن، حل مسائل ریاضی، و مهارت‌های مطالعاتی است. توسعه استراتژی‌های موثر در مواجهه با چالش‌های یادگیری می‌تواند بهبود مهارت‌های تحصیلی فرد را فراهم کند.

2. پشتیبانی تحصیلی: ایجاد محیط‌های آموزشی و پشتیبانی تحصیلی برای افراد مبتلا به اختلال یادگیری خاص، از جمله ارائه کلاس‌های پشتیبانی و مشاوره تحصیلی، می‌تواند کمک به تسهیل فرآیند یادگیری کرده و افراد را در مواجهه با چالش‌های تحصیلی یاری کند.

3. فناوری و ابزارهای کمکی: استفاده از فناوری و ابزارهای کمکی مانند نرم‌افزارهای حمایتی یا کتاب‌های صوتی می‌تواند موثر باشد. این ابزارها به افراد کمک می‌کنند تا بهترین شیوه ممکن برای یادگیری را انتخاب کنند.

4. برنامه‌های تخصصی: برنامه‌های تخصصی طراحی شده با توجه به نیازهای خاص افراد با اختلال یادگیری، می‌توانند بهبود قابل توجهی در مهارت‌های تحصیلی و انگیزه آموزشی داشته باشند.

5. مشاوره روانشناختی: مشاوره افراد مبتلا به اختلال یادگیری خاص و خانواده‌های آنان می‌تواند کمک به مدیریت استرس، افزایش اعتماد به نفس، و بهبود روابط اجتماعی کند.

درمان اختلال یادگیری خاص به صورت فردی تعیین می‌شود و نیازمند تحلیل دقیق و تطبیق با نیازهای خاص هر فرد است. تیم متخصصین با بررسی وضعیت و شناخت نقاط ضعف و قوت فرد، برنامه‌های درمانی را طراحی می‌کند تا بیشترین تأثیر را در بهبود یادگیری و کیفیت زندگی افراد داشته باشد.

نتیجه گیری

اختلال یادگیری خاص یک واقعیت پیچیده و متنوع است که بسیاری از افراد را در زندگی تحصیلی و حرفه‌ای تحت تأثیر قرار می‌دهد. این اختلالات نشان می‌دهند که مغز هر فرد به شیوه‌های منحصر به فردی به اطلاعات واکنش می‌دهد. نتایج تحقیقات نشان می‌دهد که با شناخت بهتر نیازها و چالش‌های افراد مبتلا به این اختلالات، می‌توان بهبودهای قابل توجهی در آموزش و پشتیبانی ارائه داد.

استفاده از رویکردهای فراگیر، مشاوره تخصصی، و به‌کارگیری تکنولوژی به عنوان ابزارهای کمکی، می‌تواند راه‌حل‌های موثری در مدیریت این اختلالات فراهم کند. بهبود تفهیم جامعه از این اختلالات نیز از اهمیت زیادی برخوردار است تا افراد با اختلال یادگیری خاص بتوانند با اطمینان به تحصیلات و زندگی اجتماعی خود ادامه دهند. در نهایت، این اختلالات نباید موانعی برای پیشرفت و رشد افراد باشند، و بلکه با تلاش مشترک فرد، خانواده، و جامعه، می‌توان به جامعه‌ای با فرصت‌های برابر برای همه افراد دست یافت.

دسته‌بندی‌ها