اختلال مبدل پوشی جنسی: بررسی علل و درمان‌ها

اختلال مبدل پوشی جنسی: بررسی علل و درمان‌ها

اختلال مبدل پوشی جنسی به عنوان یک نوع اختلال نابهنجاری جنسی شناخته می‌شود که در آن، فرد مبتلا با پوشیدن لباسهای متعلق به جنس مخالف خود، همچنین با ادراک امیال و خیالات جنسی مرتبط، به ارضاء نیازها و خواسته‌های جنسی خود می‌پردازد.

این اختلال به عنوان یک بخش از بیماری نابهنجاری جنسی روانشناختی معروف به “فتیشیسم” نیز شناخته می‌شود. در این مقاله از برنا اندیشان، تلاش بر این است که بر اساس توضیحات DSM-5، به طرح کامل‌تری از این اختلال پرداخته شود.

اختلال مبدل پوشی جنسی

اختلال مبدل پوشی جنسی یکی از انواع نابهنجاری‌های جنسی است که در طیف وسیعی از اختلالات جنسی قرار دارد. در این اختلال، فرد مبتلا با داشتن امیال و خیالات جنسی خود، از طریق استفاده از لباس‌های مختلفی که به جنس خود غیر همجنس هستند، به دنبال کسب لذت و ارضای نیازهای جنسی خود می‌پردازد. این اختلال نه تنها با اظهارات فیزیولوژیکی مرتبط است بلکه در ارتباط با ابعاد روانی نیز نقش دارد.

واکنش‌ها و رفتارهای ناشی از این اختلال با روان درمانی و مداخلات روان‌شناختی قابل مدیریت و درمان هستند. از آنجایی که این اختلال در اکثر موارد بیشتر در مردان نسبت به زنان مشاهده می‌شود، این نکته نیز به ویژگی‌های جنسی این اختلال افزوده می‌شود.

نام دیگر این اختلال “فتیشیسم” است که نشان‌دهنده ذوق و اشتیاق به عناصر خاص و غیر همجنس در محدوده جنسیتی است. به کمک تداخل‌های مؤثر روان درمانی، این اختلال قابل مدیریت و درمان می‌باشد.

اختلال ترانسوستیک به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن برانگیختگی جنسی مداوم (حداقل 6 ماه)، مکرر و شدید ناشی از فعالیت‌های مرتبط با لباس‌های متفاوت از جنس خود، که توسط خیال‌پردازی‌ها، اصرارها یا رفتارها به وضوح قابل مشاهده است، ایجاد می‌شود. این وضعیت باعث ایجاد ناراحتی یا اختلال قابل توجه بالینی در زمینه‌های اجتماعی، شغلی و دیگر زمینه‌های حیاتی فرد می‌شود.

اصطلاح ترانسوستیسم جهت توصیف این مشکل به کار می‌رود، که باید توجه داشت که افراد مبتلا به این اختلال بیشترین‌بار ناراحتی یا اختلال را در زندگی اجتماعی، شغلی و زندگی عمومی تجربه می‌کنند. این مسئله ممکن است نیاز به مراقبت روانپزشکی داشته باشد، با این حال اکثر افراد ترانسوستیک به دلیل خودشناسی خاص خود و یا نقش جنسیتی خود ترجیح می‌دهند که به تنهایی با این چالش‌ها برخورد کنند و از مراقبت روانپزشکی حاصل نشوند.

ملاک های تشخیصی اختلال مبدل پوشی جنسی

معیارهای تشخیصی اختلال مبدل پوشی جنسی در طول حداقل شش ماه، ایجاد تحریک‌های مکرر و شدید ناشی از پوشیدن لباس‌های مختلف، به گونه‌ای که از طریق خیال‌پردازی‌ها، امیال یا رفتارها به وضوح قابل مشاهده باشد. این خیال‌پردازی‌ها، امیال جنسی یا رفتارها موجب ناراحتی یا اختلال قابل توجه بالینی در زمینه‌های اجتماعی، شغلی یا سایر زمینه‌های حیاتی فرد می‌شوند.

اختلال مبدل پوشی جنسی

اگر این اختلال همراه با یادگارپرستی باشد، به این معناست که تحریک جنسی از طریق منسوجات، وسایل یا پوشاک ایجاد شده است. اگر همراه با خودزن‌خواهی باشد، یعنی شخص تحریک جنسی را از طریق افکار یا تصویرات خود به عنوان زن تجربه کرده است.

همچنین پیشنهاد می شود به کارگاه روانشناسی درمان انحرافات جنسی مراجعه فرمایید. در مورد افرادی که در محیط‌های نهادی یا محیط‌های دیگر زندگی می‌کنند که فرصت‌های مبدل پوشی در آنها محدود شده باشد، می‌توان از مفهوم “در محیط کنترل شده” استفاده نمود.

همچنین، اگر فرد حداقل به مدت پنج سال در حالت بهبود کامل باشد، یعنی در محیط کنترل نشده حداقل پنج سال به طور کامل از ناراحتی یا اختلال در عملکرد اجتماعی، شغلی یا زمینه‌های دیگر عملکرد مستقل و بدون مشکل بوده است.

دلایل اختلال مبدل پوشی جنسی

علت اختلال ترانسوستیک هنوز به طور کامل درک نشده است. گزارش‌ها نشان می‌دهند که پوشیدن لباس جنس مخالف می‌تواند در دوران کودکی احساس هیجانی ایجاد کند که در طول زمان به تحریک جنسی تبدیل شود. اگر این الگوی رفتاری در دوران بلوغ تکرار و تشویق شود، حتی با کاهش لذت جنسی، افراد ممکن است تمایل به پوشیدن لباس بیشتری نشان دهند.

علائم انحراف جنسی ترانسوستی شامل داشتن تمایل به پوشیدن لباس به منظور تحریک جنسی می‌شود. افراد ممکن است ناتوان در برانگیختن هیجانات جنسی بدون پوشیدن لباس، لوازم جانبی یا اشیاء جنس دیگر باشند. همچنین، بازی با جنس مخالف در حالت پوشیدن لباس متقابل می‌تواند یکی از علائم این اختلال باشد. این رفتارها برای حداقل نیم سال قابل مشاهده بوده و منجر به ناراحتی شدید در روابط، شغل و زندگی روزمره فرد می‌شوند.

شاخص ها

حضور یادگارپرستی در مردان مبتلا به اختلال مبدل پوشی جنسی، باعث کاهش احتمال ملالت جنسیتی می‌شود. در واقع، این ارتباط معکوس نشان می‌دهد که فرد با تمایل به تحریک جنسی از طریق لباس‌ها یا وسایل مرتبط با جنس مخالف، کمترین احتمال ملالت جنسیتی را تجربه می‌کند.

از سوی دیگر، حضور خودزن‌خواهی در مردان مبتلا به اختلال مبدل پوشی جنسی، احتمال افزایش ملالت جنسیتی را افزایش می‌دهد. به عبارت دیگر، فرد با داشتن تمایل به تحریک جنسی از خود به عنوان یک زن، ممکن است با مشکلاتی از جمله ملالت جنسیتی مواجه شود.

این توضیحات نشان می‌دهد که نقش یادگارپرستی و خودزن‌خواهی در تجربه ملالت جنسیتی افراد مبتلا به اختلال مبدل پوشی جنسی چگونه متفاوت است و چگونه هر کدام اثر متفاوتی بر روی روانی و جنسی این افراد دارد.

ویژگی های تشخیصی اختلال مبدل پوشی جنسی

تشخیص اختلال مبدل پوشی جنسی نمی‌تواند به صورت یکنواخت برای تمام مردانی که به صورت جنس مخالف لباس می‌پوشند، اعمال شود، حتی آنهایی که این عمل را به عنوان عادت دارند. این تشخیص فقط در مورد افرادی اعمال می‌شود که مبدل پوشی یا افکار مبدل پوشی آن‌ها همیشه یا اغلب با تحریک جنسی همراه است (به عنوان ملاک الف) و از نظر عاطفی از این حالت ناراحت می‌شوند یا احساس می‌کنند که عملکرد اجتماعی یا روابط میان فردی آن‌ها را مختل می‌کند (به عنوان ملاک ب).

این اختلال می‌تواند شامل پوشش یک یا دو قلم پوشاک (برای مثال، لباس زیر زنانه در مردان) یا پوشش کامل پوشاک درونی یا بیرونی جنس دیگر شود. در مردان، این ممکن است شامل استفاده از کلاه گیس و استفاده از آرایش زنانه نیز باشد.

اختلال مبدل پوشی جنسی تقریباً به طور انحصاری در مردان گزارش شده است. تحریک جنسی می‌تواند به شیوه‌های مختلفی همراه با مبدل پوشی اتفاق بیفتد. در مردان جوان‌تر، مبدل پوشی اغلب به استمنا منجر می‌شود و سپس هر گونه لباس زنانه‌ای را در می‌آورند.

در مقابل، مردان مسن‌تر اغلب یاد می‌گیرند که از خودارضایی یا انجام هر فعالیتی برای تحریک کردن آلت مردی اجتناب کنند تا از انزال خودداری کرده و جلسات مبدل پوشی خود را طولانی‌تر کنند. برخی از مردان ممکن است جلسات مبدل پوشی خود را با استفاده از آمیزش جنسی با همسر خود به پایان برسانند، و برخی دیگر ممکن است در حفظ کردن نعوظ کافی برای آمیزش جنسی بدون مبدل پوشی مشکل داشته باشند.

ارزیابی بالینی ناراحتی یا اختلال، به عنوان مثال در ارزیابی بالینی تحریک جنسی مبدل پوشی جنسی، عمدتاً به گزارش شخصی فرد بستگی دارد. الگوی رفتاری معروف به “پاکسازی و فراگیری” معمولاً نشان‌دهنده وجود ناراحتی در فرد مبتلا به اختلال مبدل پوشی جنسی است. در این الگو، فرد (که معمولاً مرد است) می‌پردازد به خرید لباس‌های زنانه و وسایل مختلف مانند کفش یا کلاه گیس و هزینه‌های زیادی را صرف می‌کند.

سپس در طول این الگوی رفتاری، این فرد به دلیل تلاش برای کنترل امیال مبدل پوشی خود، این لباس‌ها را دور می‌اندازد (یعنی آن‌ها را پاکسازی می‌کند). سپس ممکن است مجدداً به تهیه لباس‌های زنانه بپردازد و این الگوی رفتاری را تکرار کند. این رفتار نشان‌دهنده ناراحتی و اختلال در زندگی عملی و عاطفی فرد مبتلا به این اختلال می‌باشد.

ویژگی های مرتبط با تشخیص اختلال مبدل پوشی جنسی

اختلال مبدل پوشی جنسی در مردان اغلب با خودزن‌خواهی همراه است، به این معنا که مرد با تمایل نابهنجار به این امر، به فکر و تصویر خود به عنوان یک زن، تحریک جنسی می‌شود. در این اختلال، خیال‌پردازی‌ها و رفتارهای خودزن‌خواهی ممکن است به نمایش گذاشتن عملکرد فیزیولوژیکی زنانه (مانند شیر دادن یا قاعدگی)، انجام رفتارهای قالبی زنانه (مثل بافندگی) یا تمرکز بر آناتومی زنانه (مانند پستانها) را در بر بگیرد.

در این وضعیت، فرد مبتلا به اختلال مبدل پوشی جنسی تمایل دارد تا از طریق تصور خود به عنوان زن، جذب شدن به جنس مخالف را تجربه کند. این تمایل به تحریک جنسی از طریق خیال‌پردازی‌ها و عملکردهای خودزن‌خواهانه، آن فرد را به رفتارهایی هدایت می‌کند که معمولاً با جنس زنانه مرتبط هستند. این رفتارها ممکن است شامل تلاش برای نمایش و اجرای ویژگی‌ها و عملکردهای زنانه باشد، که نمایانگر ناراحتی و اختلال در هویت جنسی و عاطفی فرد می‌شود.

شیوع اختلال مبدل پوشی جنسی

شیوع اختلال مبدل پوشی جنسی به صورت کامل مشخص نشده است. این اختلال در مردان به صورت نادر و در زنان به شدت نادر اتفاق می‌افتد. کمتر از ۳ درصد از مردان اظهار کرده‌اند که تاکنون با پوشیدن لباس‌های زنانه به تحریک جنسی افتاده‌اند. همچنین، درصد افرادی که یک یا چند بار در طول عمر خود تحت تأثیر تحریک جنسی لباس مبدل پوشیده شده‌اند، بسیار کمتر است.

اغلب مردان مبتلا به اختلال مبدل پوشی جنسی خود را همجنس‌گرا می‌پندارند، با این‌حال برخی از افراد تجربیات جنسی با مردان دیگر را داشته‌اند، به ویژه زمانی که لباس‌های مبدل پوشیده‌اند. این جزئیات نشان‌دهنده کمبود اطلاعات کامل درباره شیوع و ویژگی‌های این اختلال جنسی است.

شکل گیری و روند اختلال مبدل پوشی جنسی

در مردان، نشانه‌های اولیه اختلال مبدل پوشی جنسی ممکن است از دوران کودکی آغاز شود و با اشتیاق شدید به اقلام خاصی از لباس‌های زنانه همراه باشد. در مراحل قبل از بلوغ، تجربه مبدل پوشی به طور کلی حالت تحریک لذت‌آوری ایجاد می‌کند. با رسیدن به دوران بلوغ، پوشیدن لباس‌های زنانه ممکن است منجر به نعوظ آلت مردی شود و در مواردی، به طور مستقیم منجر به انزال اولیه گردد.

با پیشرفت سنی، تجربه مبدل پوشی ممکن است تحریک جنسی کمتری را به دنبال آورد؛ با این وجود، علاقه به مبدل پوشی همچنان باقی می‌ماند یا حتی به شدت‌تر می‌شود. افرادی که در این مراحل افزایش حساسیت جنسی را اعلام می‌کنند، معمولاً به احساس آرامش و بهزیستی ناشی از تحریک جنسی مبدل پوشی اشاره می‌کنند.

در برخی موارد، روند مبدل پوشی جنسی به صورت مداوم ادامه پیدا می‌کند، در حالی که در موارد دیگر، ممکن است دوره‌های گذرا داشته باشد. عمدتاً مردان مبتلا به اختلال مبدل پوشی جنسی، هنگامی که برای اولین بار عاشق یک زن می‌شوند و یک رابطه شروع می‌کنند، اغلب تمایل به مبدل پوشی خود را کاهش می‌دهند، اما این کاهش عمدتاً موقتی است.

هنگامی که این تمایل دوباره بروز کند، ناراحتی مرتبط با آن نیز دوباره پدیدار می‌شود. در برخی موارد، افراد مبتلا به اختلال مبدل پوشی جنسی ممکن است به مرور زمان به ملال جنسیتی دچار شوند. این افراد، اغلب در دوران نوجوانی یا اوایل بزرگسالی به شکل قابل تشخیصی مبتلا به اختلال مبدل پوشی نباشند، اما به تدریج تمایل به باقی ماندن در نقش زنانه را به مدت طولانی‌تر پرورش می‌دهند و تغییراتی در آناتومی خود را اعمال می‌کنند. ایجاد ملال جنسیتی معمولاً با کاهش یا حذف تحریک جنسی در ارتباط با مبدل پوشی همراه است.

تجلی اختلال مبدل پوشی در نعوظ آلت مردانه و تحریک، همراه با تمایلات جنسی بهنجار، در دوران نوجوانی و اوایل بزرگسالی بسیار شدیدتر احساس می‌شود. شدت این اختلال در دوران بزرگسالی به اوج خود می‌رسد، و در این زمان، انگیزه‌های مبدل پوشی جنسی به احتمال زیاد با عملکرد در آمیزش جنسی با همجنسگرایان و تمایل به ازدواج و تشکیل خانواده در تضاد قرار می‌گیرد. مردان میانسال و سالخورده‌ای که سابقه مبدل پوشی جنسی را دارند، به نسبت کمتر دچار اختلال مبدل پوشی جنسی می‌شوند نسبت به افرادی که ملال جنسیتی دارند.

عوامل خطر و پیش آگهی اختلال مبدل پوشی جنسی

عوامل خطر و پیش‌آگهی اختلال مبدل پوشی جنسی یک حوزه مهم در زمینه سلامت روان می‌باشد. عوامل خطر ممکن است شامل عوامل فردی، اجتماعی و فرهنگی باشند. افراد با سابقه تجربیات نامناسب یا فشارهای اجتماعی نقشهای خاص جنسی را تجربه کرده باشند، ممکن است به مرور زمان به اختلال مبدل پوشی جنسی دچار شوند.

همچنین، عوامل فرهنگی و اجتماعی نظیر تبلیغات محتوای جنسی و تصاویر نمایشی در جامعه می‌توانند نقش آفرینی در ایجاد پویایی‌های مرتبط با این اختلال داشته باشند. از دیگر عوامل پیش‌آگهی می‌توان به آگاهی‌بخشی درباره اختلالات جنسی، پشتیبانی روانی و اجتماعی، و دسترسی به خدمات حیاتی اشاره کرد. پیش‌آگاهی جامعه و ارائه منابع مناسب می‌تواند به جلوگیری از افزایش شیوع اختلال مبدل پوشی جنسی و تسهیل درمان افراد مبتلا کمک کند.

پیامدهای کارکردی اختلال مبدل پوشی جنسی

برای مطالعه بیشتر به مقاله عورت نمایی مراجعه فرمایید. مراجعه به رفتارهای مبدل پوشی جنسی ممکن است در روابط دگرجنسگرا تأثیرات مختلفی ایجاد یا کاهش یابد. این موضوع ممکن است برای افرادی که به دنبال حفظ یک زندگی زناشویی سنتی یا یک رابطه عاطفی با زنان هستند، موجب ناراحتی گردد.

از جهتی، افراد مبتلا به اختلال مبدل پوشی جنسی ممکن است با مشکلاتی در حفظ یک رابطه معمولی روبرو شوند و این مسئله می‌تواند به تعارضات و اختلالات در روابط عاطفی منجر شود. از طرف دیگر، در برخی موارد، افراد با توانمندی درک و پذیرش بهتری نسبت به رفتارهای مبدل پوشی جنسی، می‌توانند با موفقیت این موضوعات را در یک رابطه به چالش کشیده و از تأثیرات منفی کمتری برخوردار شوند.

تشخیص افتراقی اختلال مبدل پوشی جنسی

تشخیص افتراقی اختلال مبدل پوشی جنسی یک فرآیند حیاتی است که نیازمند مهارت‌های بالینی و تخصصی پزشکان و روانشناسان متخصص در زمینه سلامت روان است. برای افتراق و تمایز میان اختلال مبدل پوشی جنسی و سایر مشکلات روانی یا جنسی، نیاز به بررسی دقیق علائم، میزان ناراحتی فرد از وضعیت خود، و ارزیابی عوامل محیطی و فرهنگی داریم.

تشخیص این اختلال باید بر اساس معیارهای استاندارد تشخیصی مانند DSM-5 انجام شود و تفاوت‌ها با سایر ناهنجاری‌ها یا رفتارهای جنسی عادی باید به دقت تجزیه و تحلیل شود. نقش تیم چند تخصصی از جمله روانپزشکان، روانشناسان، و متخصصان جنسیتی در این فرآیند بسیار حیاتی است تا تشخیص افتراقی دقیق و مؤثری برای اختلال مبدل پوشی جنسی قرار گیرد و راه‌های درمانی مناسب انتخاب شود.

اختلال یادگارپرستی

اختلال مبدل پوشی جنسی، به ویژه در مواردی که مردان به یادگارپرستی مبتلا هستند و لباس‌های زیر زنانه می‌پوشند تا با آنها استمنا کنند، ممکن است با اختلال مبدل پوشی جنسی شباهت داشته باشد. برای تفکیک این دو اختلال، نیاز به بررسی دقیق افکار و تجربیات فرد در زمان این فعالیت داریم. مثلاً باید بررسی شود آیا اندیشه‌هایی در ذهن فرد وجود دارند که به نقطه زنانه بودن اشاره کنند یا آیا احساس مشابه زنانه دارد.

همچنین، بررسی مواد مورد استفاده برای لباس‌ها (مانند پارچه‌های نرم و ابریشمی) و هدف واقعی از این فعالیت نیز می‌تواند در تمایز میان این دو اختلال مؤثر باشد. این اطلاعات می‌توانند به تشخیص دقیق‌تر و ارائه راهکارهای مناسب در مواجهه با این اختلالات کمک کنند.

ملال جنسیتی

اشخاص مبتلا به اختلال مبدل پوشی جنسی تجربه ناهمخوانی بین جنسیت تعیین شده بر اساس فیزیکی (جنسیت تعیین شده) و جنسیت تجربی شده خود دارند، اما به محیطی دیگر به عنوان جنسیت خود پذیرفته نمی‌شوند. این افراد عمدتاً سابقه رفتارهای مبدل پوشی در دوران کودکی نداشته و بیشتر در طول بزرگسالی به این مشکل برخورده‌اند.

این نقطه تفاوت آنها را از افراد مبتلا به ملال جنسیتی متمایز می‌کند، زیرا افراد با ملال جنسیتی عمدتاً از جنس مخالف تجربه جنسیت خود ناهمخوانی می‌کنند. در تشخیص افرادی که معیارهای هر دو اختلال مبدل پوشی جنسی و ملال جنسیتی را دارند، لازم است هر دو این اختلالات در نظر گرفته شوند.

همزمانی اختلالات

مبدل پوشی جنسی، که از این رو اختلال مبدل پوشی نیز نامیده می‌شود، معمولاً با نابهنجاری‌های جنسی دیگر همپوشانی دارد. این نابهنجاری‌های جنسی اغلب همزمان با یادگارپرستی و مازوخیسم رخ می‌دهند. یک شکل خاص و بسیار خطرناک از مازوخیسم، که شامل خفگی به منظور ایجاد خودارضایی در برخی از موارد مهلک است، با مبدل پوشی جنسی ارتباط دارد. این اتصال بین علائم مختلف نشان از پیچیدگی و تأثیرات گسترده‌تر این اختلال بر زندگی فرد دارد.

پیامدهای اختلال ترانسوستیک

بسیاری از مردانی که به تازگی به عنوان مبتلا به اختلال ترنس وستیک تشخیص داده شده‌اند، به عنوان دگرجنس‌گرا شناخته می‌شوند و تمایل دارند در روابط عاشقانه سنتی با زنان حضور داشته باشند. متأسفانه، رفتارهای ترانسوستیک اغلب با این نوع روابط تداخل ایجاد می‌کند.

درمان اختلال مبدل پوشی جنسی

این تداخل می‌تواند به عنوان یک عامل تشدید‌کننده در تشخیص افسردگی یا رفتارهای خودکشی افراد با اختلال ترنس وستیک باشد. به همین دلیل، برای افراد مبتلا به این اختلال، ارتباط با یک درمانگر مجاز و آگاه به مسائل دگرباشان جنسی (لزبین، همجنس‌گرا، دوجنس‌گرا و ترنس‌جندر) بسیار حیاتی و اهمیت دارد.

هرکسی مستعد ابتلا به اختلال ترانسوستیک نیست و این اختلال به ندرت رخ می‌دهد. هرچند که فراوانی دقیق این اختلال مشخص نیست، اما معمولاً به اندازه کافی رایج نیست. مردان ممکن است اولین نشانه‌های این اختلال را در ارتباط با شیفتگی به یک کالا یا لباس خاص، که به طور سنتی فقط توسط زنان استفاده می‌شود، نشان دهند، مثل رژ لب یا لباس.

در طول زمان، علاقه به مفهوم لباس‌پوشیدن متقابل برای جوان‌ها افزایش می‌یابد. هنگامی که کودک به بلوغ می‌رسد، شروع به تجربه نعوظ آلت تناسلی می‌کند. این برانگیختگی جنسی معمولاً با گذر زمان کاهش می‌یابد، اما تمایل به لباس‌پوشیدن زنانه ممکن است ادامه یابد یا حتی تشدید شود. در برخی از موارد، اختلال ترانسوستیک به صورت مداوم حاصل می‌شود، در حالی که در موارد دیگر دوره‌ای است.

تفاوت اختلال ترانسوستیک با نارسایی جنسیتی

اگر احساس ناراحتی نسبت به جنسیت تان دارید، امکان دارد با پوشیدن لباس‌هایی که در ابتدا برای جنسیت‌های دیگر طراحی شده بوده‌اند، احساس راحتی بیشتری کنید. با این حال، واژه “ناهنجاری جنسی” بیانگر این نکته است که این نوع پوشش و احتمالاً احساس راحتی ناشی از آن، به صورت واضح با برانگیختگی جنسی مرتبط نیست و تحلیل دقیق‌تری نیاز است.

در عبارت دیگر، نارسایی جنسیتی، در مقایسه با اختلال ترانسوستیک، معمولاً به مشکلات هویت جنسی و احساسات ناراحتی نسبت به جنسیت متولدانه اشاره دارد، در حالی که ناهنجاری جنسی به طور مستقیم به برانگیختگی جنسی ناشی از لباس‌های مختلف اشاره نمی‌کند.

تفاوت بین فتیشیسم و ​​فتیشیسم ترانسوستیک

مردانی که با پوشیدن لباس‌های زنانه خودارضایی می‌کنند، ممکن است با تکرار این عمل به دنبال ایجاد یک فتیش لباس باشند و از نظر جنسی تحریک شوند. این افراد به عنوان “ترنسیستیت” شناخته می‌شوند و این نوع رفتار به عنوان “فتیشیسم ترنس وستیک” مطرح می‌شود. در واقع، فتیشیسم ترنس وستیک به تمایل به لذت بردن از پوشیدن لباس‌های مختلف و احساس تحریک جنسی ناشی از آن اشاره دارد.

درمان اختلال مبدل پوشی جنسی

به دلیل تأثیرات منفی احساسی، معمولاً گزارش شده است که افراد مبتلا به اختلال ترانسوستیک با مشکلات روانی اجتماعی و افسردگی مواجه می‌شوند. درمان این اختلال نیازمند رویکردهای روان درمانی است که بر ادراک منفی از خود تمرکز دارد، و همچنین در نظر گرفتن داروهای ضد افسردگی، به ویژه داروهای سروتونرژیک، به عنوان یک جزء مهم از برنامه درمانی می‌باشد.

درمان اختلال مبدل پوشی جنسی یک چالش چندگانه و مستلزم همکاری بین متخصصین مختلف، از جمله روان‌شناسان، پزشکان جراحان، و کارشناسان اجتماعی است. درمان این اختلال عمدتاً به دو دسته تقسیم می‌شود: درمان روان‌شناختی و درمان پزشکی.

1. درمان روان‌شناختی:

– مشاوره فردی یا گروهی: مشاوره تحت نظارت یک روان‌شناس با تخصص در حوزه جنسیت و اختلال مبدل پوشی جنسی می‌تواند به فرد کمک کند تا با احساساتش آشنا شود و به بهبود تصمیم‌گیری‌هایش برای زندگی جنسی بپردازد.

– پشتیبانی گروهی: گروه‌های حمایتی با مشارکت افرادی که با هم‌نوعان خود احساسات و تجربیات را به اشتراک می‌گذارند، ارائه می‌شوند.

2. درمان پزشکی:

– هورمون درمانی: برخی افراد مبتلا به اختلال مبدل پوشی جنسی ممکن است نیاز به دریافت هورمون‌ها داشته باشند تا تغییرات فیزیکی جنسیت خود را تسریع کنند.

– جراحی: برخی افراد ممکن است به جراحی جنسی تحت عنوان “تراکنش جنسی” (gender confirmation surgery) تصمیم بگیرند تا جنبه‌های فیزیکی جنسیت مورد نظر خود را به دست آورند.

– پروسه تصویب تغییر جنسیت: در برخی جوامع، فرآیند حقوقی و اداری تغییر جنسیت و نام ممکن است به عنوان یک مرحله مهم در تشخیص اجتماعی و قانونی ترانسژندریتی برخوردار باشد.

در کل، درمان اختلال مبدل پوشی جنسی نیازمند توجه به نیازها و ترجیحات فرد مبتلا، همکاری تیم متخصصین مختلف، و پشتیبانی اجتماعی موثر است. همچنین، تغییرات فرهنگی و تعدادی از جوانب حقوقی می‌توانند در فرآیند درمان و تطبیق فرد با جنسیت ترجیحی او تأثیرگذار باشند.

نتیجه گیری

اختلال مبدل پوشی جنسی یک واقعیت پیچیده و چند بعدی در روانشناسی و رواندرمانی است که نیازمند درک عمیق و ترکیبی از رویکردهای روان‌شناسی، پزشکی و اجتماعی است. متوجه شدن از عوامل موثر در ظهور و تداوم این اختلال و ارائه درمان‌های مناسب برای هر فرد، نه تنها نقش به‌سزایی در بهبود وضعیت افراد مبتلا دارد بلکه می‌تواند به شناخت بهتر جوانب مختلف این پدیده نیز کمک کند.

همچنین، حمایت اجتماعی و فرهنگی برای شکل‌گیری محیطی با تقبل و درک بیشتر نقش مهمی در اداره و بهبود این اختلال ایفا می‌کند. ایجاد آگاهی و تسهیل در دسترسی به منابع معتبر و پشتیبانی‌های روانی نیز می‌تواند در بهبود کیفیت زندگی افراد تحت تأثیر این اختلال مؤثر باشد.

دسته‌بندی‌ها