آیا با مفاهیم جهان وطنی یا کوزموپولیتیسم آشنایی دارید یا نه؟ آیا تعریف و مفهوم جهان وطنی برایتان روشن است؟ اگر به دنبال بهترین تفهیم از اصطلاحات جدید هستید، پیشنهاد میشود این مقاله از مجله علمی برنا اندیشان را مطالعه کنید. در این نوشتار، تمام جنبههای مرتبط با مفهوم جهان وطنی را به طور کامل برای شما بیان میکنیم.
آشنایی با مفهوم جهان وطنی
مفهوم جهان وطنی یا جهان میهنی به معنای ارتباط و تعلق تمام انسانها به یک جامعه جهانی و یکپارچه است. این اصطلاح از دو واژه یونانی تشکیل شده است:
1. “cosmos” که بهمعنای “جهان” است.
2. “polis” که معادل “شهر” میباشد.
وقتی این دو عبارت به هم متصل میشوند، به معنای “شهروند جهانی” میباشند. طرفداران این نظریه معتقدند که هر فرد، بدون توجه به نژاد، جنسیت یا منشأ، به عنوان یک شهروند جهانی در این جامعه جهانی حضور دارد.
استحکام جهان میهنی از طریق ایجاد یک نظام حکومتی جهانی یا ایجاد ارتباطات قوی اخلاقی، اقتصادی و سیاسی بین ملتها و شهروندانشان دستیافته میشود. افرادی که به این دیدگاه تمایل دارند، به نام “جهانوطنگرا” شناخته میشوند. آنها به ترویج همکاری بین ملتها، احترام به حقوق بشر، و حل مشکلات جهانی از طریق تعاملات سازنده ایمان دارند.
تاریخچه جهان وطنی
تاریخچه جهان وطنی به اندیشههای فلسفی و اجتماعی در طول تاریخ بازمیگردد که تلاش میکنند تا تمایل به ارتباط و اتحاد بین مختلف نژادها، ملل و فرهنگها را ترویج دهند. این مفهوم به عنوان یک هدف طولانیمدت در دنیای مدرن نیز مطرح شده است، بهویژه پس از جنگهای جهانی که نیاز به جلوگیری از تکرار این تنشها و ترویج همکاری جهانی را ابراز میکند. تاریخچه جهان وطنی شامل اندیشمندان، فیلسوفان و رهبران اجتماعی است که تلاش کردهاند تا ایدهها و ارزشهایی را که به توحید انسانیت و اتحاد جهانی میپردازند، ترویج دهند.
عصر باستان
در عصر باستان، ریشههای نظریه جهان وطنی به حدود ۴۱۲ سال پیش از میلاد مسیح بازمیگردد. در آن زمان، دیوژن سینوپی، بنیانگذار مکتب کلبیون، به سوالی که میپرسید «شما اهل کجا هستید؟»، پاسخ داد: «من یک شهروند جهانی هستم.» این جمله نمایانگر نگرش وی به این بود که وی به عنوان یک انسان، انگیزه و تعهد خاصی به محل تولدش یعنی سینوپ و هویت ملیاش ندارد.
در قرنهای بعد، مفهوم کوزموپولیتیسم بهوسیله پیروان مکتب رواقیگری به مفهومی مثبت تبدیل شد. زنون، بنیانگذار این مکتب، اصطلاح کاسموپولیتیسم را ابداع کرد. طرفداران این مکتب اعتقاد داشتند که شهروندان جهان، با نادیده گرفتن تفاوتهای نژادی، قومی و اجتماعی، در یکجا برابری دارند. آنها به فضیلت اصلی انسانیت، خدمت به دیگران، اهمیت میبخشیدند و برای این منظور، به فعالیتهای سیاسی و اجتماعی در جامعه خود یا حتی فعالیتهایی در خارج از محدوده زندگیشان مشغول میشدند.
قرون وسطی
در دورهٔ قرون وسطی، مفهوم جهان وطنی در طرحهای مربوط به ایجاد نظامهای حاکمیتی، سلطنتی یا دینی با نظریهٔ پاپ بهعنوان رهبری برای جهانیان پدید آمد. در این زمان، تمامی مسیحیان به وسیلهٔ ایمان و اصولی نظیر محبت به همسایگان، به یکدیگر متصل شده بودند.
در قرن شانزدهم، مفهوم جهان وطنی به یک ایدئولوژی سکولار تبدیل شد. گیوم پوستل، فرانسوی، یک طرح دولتی جهانی و بیتعصب به نژاد، ملت و دین را مطرح کرد. این طرح به عنوان یک گام به سوی ایجاد یک تناسب بیشتر و اتحاد جهانی میان انسانها ترسیم شد.
عصر روشنگری
در این دورهٔ تاریخی، تجارت بینالملل توسعه یافت و امپراتوریهایی نظیر بریتانیا و روسیه به وجود آمد. این فرآیند باعث شد که مردم بیش از پیش به سفرهای بینالمللی روانه شوند. این سفرها به احیای فرهنگهای باستانی مثل یونان باستان کمک کرد و نظریات مرتبط با تعامل انسانها در جوامع و دوستی بین مختلف نژادها و ملتها گسترش یافت.
امانوئل کانت، فیلسوف آلمانی، معتقد بود که مفهوم جهان وطنی میتواند به انسانها در جلوگیری از جنگها و به دست آوردن خوشبختی دائمی کمک کند. در مقالهای به نام “صلح همیشگی”، که در سال ۱۷۹۵ میلادی نوشته شد، او به اهمیت حق جهان میهنی اشاره کرد و تشریح کرد که این حق در واقع اصلیترین راهنمای محافظت از انسانها در مقابل جنگ است.
در قرن هجدهم، اصطلاح “شهروند جهانی” به کسانی اطلاق میشد که با ذهن بازی به تغییرات جدید پذیرفته و از تعصبات مذهبی، فرهنگی و سیاسی خود دوری میجستند. ساکنان شهرها که عاشق سفر بودند، شبکههای بینالمللی را ایجاد نمودند و هر جایی را که به سفر میرفتند، به مانند خانهٔ خود میشمردند. به این افراد به عنوان “جهانوطنگراها” مشهور بودند.
فیلسوفان نامآور عصر روشنگری مانند ولتر، دنی دیدرو، دیوید هیوم و توماس جفرسون همگی بهعنوان نمایندگان برجستهٔ جهانوطنگرایی به شمار میروند.
قرن نوزدهم و بیستم
دیتریش هرمان هگویچ، مورخ آلمانی، نقش مهمی در تبلیغ و توسعه مفهوم جهان میهنی اقتصادی داشت. او این اصول را مطرح کرد که در جهان میهنی ایدئال، هیچگونه محدودیت گمرکی و تجاری وجود ندارد. او اعتقاد داشت که در چنین جامعهای، بازار و تجارت به نیازهای اساسی مردم اهمیت میبخشد.
لئو تولستوی، یکی از مبلغان برجستهٔ جهان وطنی در پایان قرن نوزدهم بود. او تأکید میکرد که مفهوم ناسیونالیسم عامل اصلی تشدید تنشها و جنگها و تضادهای میان اقوام و ملتها است. او به انتشار صلح و همدلی تاکید داشت.
در قرن بیستم، سه سازمان بینالمللی مهم طبق اصول جهان میهنی شکل گرفتند:
1. جامعه ملل: این سازمان در سال ۱۹۱۹ تشکیل شد و هدفش تضمین امنیت جهانی، کاهش تسلیحات، حل منازعات به شیوه صلحآمیز و بهبود کیفیت زندگی برای مردم جهان بود. این سازمان تا سال ۱۹۴۶ وجود داشت.
2. انجمن جهانی آناسیونالیسم: این انجمن در سال ۱۹۲۱ تأسیس شد و تحت رهبری نویسنده یوژن لانتی بود. هدف این انجمن از بین بردن مفهوم ملیت در هر شکلی بود. اعضای این انجمن به خاطر پایگاه مشترک زبانی، زبانی جدید به نام “اسپرانتو” را ابداع کردند.
3. سازمان ملل متحد: پس از جنگ جهانی دوم تأسیس شد و بزرگترین سازمان جهانی است که تا به حال وجود داشته است. هدف این سازمان حفظ صلح و امنیت جهانی، ترویج حقوق بشر و همکاری در مسائل مختلف جهانی است.
جهان وطنی ها در قرن جدید
جهانوطنگرای مدرن یک فرد است که خود را از محدودیتهای سرزمینی، فرهنگی و سیاسی آزاد میشناسد و به ارزشهای آزادی و برابری برای تمام شهروندان جهان اعتقاد دارد.
رضایت و راضیبودن فرد جهانوطنگرا از توانایی او در خدمت به منافع کل انسانیت، نه فقط یک ملت خاص، نشأت میگیرد. این افراد به دنبال کمک به دیگران، حمایت از حقوق و آزادیهای آنها هستند و میخواهند با فرهنگها و مشکلات دیگران آشنا شوند.
جهانوطنگراهای مدرن به تأیید دسترسی آزاد به اطلاعات، آزادیهای اقتصادی و سیاسی پایبندند. آنها مشتاقانه به سفر، یادگیری علوم مختلف و توسعه کسبوکارهای خود در دنیای جهانی پرداخته و تمایل دارند که در مقیاس بینالمللی به عملکرد بپردازند.
پیروان نظریه جهان وطنی اعتقاد دارند که جهان میهنی شکلگرفته بر پایه اتحاد دولتهایی است که با استفاده از اجماع جهانی و منطقهای توانایی بیشتری در مقابله با مخالفان خود دارند. این دولتها برای افزایش مشروعیت و جذب حمایت سرمایهگذاران بهویژه در پیگیری برنامههای جهانی، از نقش مهمی برای بازیگران اصلی در جامعه مدنی، مانند سازمانهای غیردولتی استفاده میکنند. بهعنوان مثال، مسائلی چون حقوق بشر و محیطزیست ممکن است به سازمانهایی مانند “سازمان عفو بینالملل” یا “سازمان صلح سبز” واگذار شوند که دارای مشروعیت عمومی بالایی هستند.
منتقدان جهان وطنی
اگرچه نظریه جهان وطنی از دوران باستان تاکنون طرفداران خود را داشته است، اما همیشه مخالفانی نیز داشته است. مهمترین منتقدان این نظریه کسانی هستند که به ناسیونالیسم یا ملیگرایی اعتقاد دارند. این گروه از منتقدان به نقد جهان وطنی پرداختهاند و به معایب آن اشاره کردهاند. این معایب عبارتاند از:
1. گسترش امپریالیسم فرهنگی: برخی از منتقدان به این نکته اشاره میکنند که نظریه جهان وطنی گاهاً ممکن است بهعنوان یک وسیله برای انتشار و ترویج فرهنگ غربی یا ارتقاء فرهنگ غالب به کار گرفته شود. این کار در نهایت میتواند منجر به تضعیف یا حتی فراموشی سایر فرهنگها شود.
2. ازدستدادن هویت: تأکید بر جامعهای جهانی در برخی موارد میتواند منجر به از دست دادن هویت فرهنگی یا هویت فردی در جوامع، بهخصوص در جوامع حاشیهای، شود. این امر میتواند منجر به تخریب تنوع فرهنگی شود.
3. ترویج اشرافیگری: در برخی مواقع، جهانوطنگرایی ممکن است با احساس خودبرتربینی در افرادی که خود را شهروند جهانی میدانند، همراه شود و اشرافیگری در جامعه را تشویق کند.
4. عملینبودن نظریه: منتقدان از نظر جهان وطنی معتقدند که این دیدگاه تنها یک نظریه ایدهآل و فلسفی است و نمیتوان آن را به عنوان راهحل عملی برای مسائل جهانی در نظر گرفت. زیرا در موقعیتهای واقعی ممکن است عملی و قابلاجرا نباشد.
نظریه جهان وطنی چه کاربردی در علم حقوق دارد؟
در برخی از مفاهیم حقوقی و اعلامیههای جهانی، پیامدهای این نظریه مشهود هستند. یکی از اولین نمونههای کاربرد این نظریه در زمینه حقوق به “اعلامیه جهانی حقوق بشر” بازتاب یافته است که در سال ۱۹۴۸ میلادی تصویب شد. این اعلامیه اهمیت حقوق غیر قابل سلب تمام افراد در جهان، بیتوجهی به ملیت، مذهب، فرهنگ یا دیگر ویژگیها، را تأکید کرد.
مفهوم “جنایت علیه بشریت” هم در واکنش به جرایمی چون هولوکاست، به یک مفهوم مهم و قابل توافق در حقوق بینالملل تبدیل شد. این ایده نشاندهنده قبول و تأیید مسئولیت هر فرد در قبال جامعه جهانی است.
تفاوت جهانی شدن و جهان وطنی
جهانیشدن به فرآیندی اشاره دارد که همبستگی میان اجتماعات و جوامع در سراسر جهان را افزایش میدهد. این اصطلاح بهطور عمده به جهانیشدن اقتصادی و یکپارچهسازی اقتصادهای ملی در اقتصاد جهانی از طریق تجارت، سرمایهگذاری، و جریان آزاد سرمایه اشاره دارد. این پدیده همچنین با گسترش مبادلات فرهنگی و انتقال ایدهها و فناوریهای نوآورانه به صورت فراتر از مرزها همراه است.
گاهی اوقات جهانیشدن به اشتباه با مفهوم جهان میهنی قرار میگیرد. اما تفاوتهای اساسی بین این دو مفهوم وجود دارند:
1. جهانیشدن بیشتر به ابعاد اقتصادی مرتبط است، در حالیکه کوزموپولیتیسم عبارت است از پدیدهای اجتماعی یا فرهنگی.
2. مفهوم اول تمرکز خود را بر همبستگی مردم و مکانها میگذارد، در حالیکه جهان میهنی به تنوع فرهنگی و پذیرش افکار و اندیشههای مختلف تأکید دارد.
3. جهانیشدن معمولاً منجر به نزدیکتر شدن مردم و فرهنگها به یکدیگر و تشکیل یکپارچگی جهانی میشود، در حالیکه جهان میهنی فضایی را برای حفظ وجود فرهنگهای خاص و تمایز افراد فراهم میکند.
دریافت گذرنامه شهروند جهانی
در سال ۱۹۵۳، گری دیویس سازمان غیرانتفاعی به نام “سازمان خدمات جهانی” را تأسیس کرد. این سازمان جهت تضمین تردد آزاد شهروندان جهانوطنگرا به سراسر جهان ایجاد شده بود و یکی از هدفهای اصلی آن بود. به منظور اجرای این هدف، این سازمان گذرنامهای به نام “گذرنامه شهروند جهانی” را به مشتریان خود ارائه میکند.
گذرنامه شهروند جهانی به شکلی مشابه با گذرنامههای معمولی دولتها صادر میشود. این گذرنامه حاوی اطلاعات شخصی دارنده آن مانند نام، تاریخ تولد، شماره ملی و شماره گواهینامه رانندگی است.
افراد عادی نیز میتوانند گذرنامه شهروند جهانی دریافت کنند. تنها کاری که باید انجام دهند، پر کردن فرم مربوطه در وبسایت سازمان خدمات جهانی و پرداخت هزینه مربوطه است. هزینه صدور این گذرنامه به مدت اعتبار آن متغیر است. به عنوان مثال، برای اعتبار ۳ ساله، هزینه ۷۵ دلار است و برای گذرنامه شهروند جهانی با اعتبار ۱۵ ساله، هزینه ۵۰۰ دلار میباشد. زمان صدور این گذرنامه معمولا حدود ۴ ماه طول میکشد.
پیشنهاد می شود به پکیج مشاوره مهاجرت به کانادا مراجعه فرمایید. این گذرنامه حق ورود و خروج آزاد به برخی از کشورها را به شهروندان جهانوطنگرا ارائه میدهد. در میان این کشورها میتوان به بورکینافاسو، زامبیا، موریتانی، تانزانی، توگو و اکوادور اشاره کرد. هرچند در برخی از کشورها، این گذرنامه به عنوان مدرک هویتی تاثیر دارد، اما این مورد در همه جا رخ نمیدهد. به عنوان مثال، در انگلیس یا ایالات متحده آمریکا، این گذرنامه به عنوان سند رسمی تاییدی به حساب نمیآید.
به طور کلی، این گذرنامه بیشتر دارای جنبه نمادین است و تأیید میکننده عضویت افراد در جمعیت جهان وطنی است. برخی از شخصیتهای معروفی مانند باراک اوباما، اپرا وینفری، پاتریک استوارت و ادوارد اسنودن این گذرنامه را دریافت کردهاند.
نتیجه گیری
جهان وطنی اصولی است که تاکید بر همبستگی و تعامل مثبت میان انسانها از تمامی نژادها، قومیتها و مذاهب دارد. این نظریه معتقد به این است که مردم باید به عنوان شهروندان جهانی تلقی شوند و با احترام و توجه به هم، بدون توجه به تفاوتها و وابستگیهای مختلفشان، زندگی کنند.
نظریه جهان میهنی میتواند به گسترش صلح جهانی کمک کند از طریق ایجاد فضایی از تعامل، تفاهم و تعادل میان جوامع مختلف. این دیدگاه میتواند موجب کاهش تعصبات فرهنگی، مذهبی و سیاسی شود و مانع از بروز تنشها و تضادهای جهانی گردد. با توجه به اینکه جهان وطنی به توسعه روابط فرهنگی و همبستگی بین مردم اهمیت میدهد، این ایده میتواند در افزایش فهم و تعامل میان ملتها نقش مهمی داشته باشد.
آیا موافق یا مخالف این دیدگاه هستید، به طور کلی از دیدگاههای فرهنگی و سیاسی مختلف نیز واکنشهایی به این نظریه وجود دارد. طرفداران جهان میهنی به این باورند که با اجتناب از تفکرات منحصربهفردی و تمرکز بر تفاهم مشترک، میتوان تعدادی از مسائل جهانی را حل کرد و به جامعه جهانی توازن و استقرار بخشید.
در مقابل، ناسیونالیستها و منتقدان جهان میهنی معتقدند که این نظریه میتواند به تخریب هویتهای ملی و فرهنگی منجر شود و مسائل ملی و محلی را در پیچ و خم جهانی تاریک کند. آنها تأکید میکنند که همبستگی جهانی نمیتواند به تمامی وضعیتها و موقعیتهای ملتها پاسخ دهد و به تفاوتها و تنوعهای فرهنگی توجه کافی نمیکند.
با کلیه این نظرات، مسیر جهانوطنگرایی یا مخالفت با آن در واقعیت مستلزم توازن و تجانس میان اهداف جهانی و ملی است. هرچند نظریه جهان میهنی به نوعی میتواند به گسترش صلح جهانی کمک کند، اما احتیاج به تعامل، مذاقت و دیپلماسی میان کشورها داریم تا به همه جوانب مسئله پرداخته و به راهحلهای مناسب دست یابیم.