دلبستگی آشفته و تاثیرات آن در زندگی عاطفی

دلبستگی آشفته و تاثیرات آن در زندگی عاطفی

تصور کنید که قصد دارید با یک قطب‌نما جهت شمال را تعیین کنید، اما متاسفانه عقربه قطب‌نما به‌طور مداوم در حرکت است و توانایی نشان دادن جهت مشخصی را ندارد. این وضعیت مشابه دلبستگی آشفته در روابط افراد است؛ آنها همیشه در حال نگرانی هستند و برای حفاظت از خود، ممکن است از تعهد به‌طور باز مواجه شوند. دلبستگی آشفته می‌تواند چالش‌های بزرگی در زندگی اجتماعی فرد ایجاد کند. در این مقاله از مجله علمی برنا اندیشان، قصد داریم به شرحی دقیق‌تر به این نوع دلبستگی پرداخته و راهکارهایی برای مواجهه با آن را بررسی کنیم.

دلبستگی آشفته چیست؟

انسان به عنوان یک موجود اجتماعی، در طول زندگی‌اش با دیگران روابط مختلفی برقرار می‌کند. ارتباطات اجتماعی و روابط فرد با دیگران به شکلی خاص به سبک دلبستگی او بستگی دارد. سبک دلبستگی هر فرد از اوایل دوران کودکی شکل می‌گیرد و به عنوان پاسخ به تعاملات و تجاربی که با والدین خود دارد، شکل می‌پذیرد. تحلیل‌های کارشناسان در این زمینه، چهار سبک اصلی دلبستگی را برای بزرگ‌سالان مشخص کرده‌اند:

1. دلبستگی ایمن:

در این نوع دلبستگی، فرد احساس اطمینان و امانت در روابط خود با دیگران دارد. این افراد توانمندی در برقراری روابط سالم و پایدار دارند.

2. دلبستگی مضطرب:

افراد با سبک دلبستگی مضطرب، ترس و نگرانی در مواجهه با روابط دارند. آنها ممکن است در ارتباطاتشان با دیگران احساس ناامنی کنند و نیاز به تأیید و تایید دائمی داشته باشند.

3. دلبستگی اجتنابی:

افراد با دلبستگی اجتنابی، ممکن است از حضور احساسی و ارتباطات عمیق با دیگران فرار کنند. آنها تمایل دارند روابط را به صورت محدود نگه دارند و احتمالاً به‌صورت فیزیکی یا عاطفی فاصله بگیرند.

4. دلبستگی آشفته:

این نوع دلبستگی ممکن است به‌عنوان یک چالش بزرگ در ارتباطات اجتماعی فرد مطرح شود. افراد با دلبستگی آشفته ممکن است به‌طور غیرمنطقی و آشفته در روابط خود عمل کنند و نیازمند مواجهه با چالش‌های این نوع دلبستگی باشند.

دلبستگی آشفته، به‌عنوان شدیدترین نوع دلبستگی ناامن، در واقع یک ترکیب پیچیده از سبک‌های دلبستگی مضطرب و اجتنابی است. روان‌شناسان با توجه به مشاهده ترس فرد از برقراری روابط نزدیک، این نوع دلبستگی را شناسایی می‌کنند. افراد مبتلا به دلبستگی آشفته، معمولاً در روابط عاطفی خود با تناقض‌ها و تعارض‌های گسترده‌ای مواجه می‌شوند.

در این نوع دلبستگی، افراد از راهبردهای اضطرابی برای تسکین ترس خود استفاده می‌کنند. این راهبردها اغلب شامل بیش‌فعال‌سازی عاطفی می‌شوند، به این معنا که فرد ممکن است به‌طور غیر معقولی و بی‌اندازه در برخورد با احساسات خود اظهارنظر کند. همچنین، از راهبردهای اجتنابی نیز برای مقابله با ترس استفاده می‌کنند و در مواقع دشوار ممکن است از طریق غیرفعال‌سازی عاطفی خود را به‌طور کامل از وابستگی عاطفی دور کنند.

با توجه به اینکه دلبستگی آشفته به‌عنوان یک وضعیت پیچیده مطرح می‌شود، متوجه شدن و درک عمیق‌تر از این نوع دلبستگی و همچنین ارائه راهکارهای مؤثر برای مواجهه با چالش‌های آن، از اهمیت بسزایی برخوردار است.

افراد مبتلا به دلبستگی آشفته، علاقه بسیار زیادی به برقراری روابط صمیمی دارند، اما به دلیل ترس و بی‌اعتمادی به خود، دیوارهایی پیرامون خود بنا می‌کنند تا از آسیب جلوگیری کنند. این نوع دلبستگی به همراه تعارض درونی قابل توجهی همراه است. این افراد به دلیل ترس از ناامنی و بی‌اعتمادی، در تلاش برای حفظ حالت ذهنی خود، معمولاً دچار تناقضات درونی می‌شوند.

تحقیقات نشان می‌دهد که افراد دارای دلبستگی آشفته در روابطشان پیش‌بینی ناپذیر و غیرقابل توقع هستند. این می‌تواند به دلیل ناپایداری و تضاد در رفتارها و واکنش‌ها باشد که بر روابط آنان اثرات منفی گذاشته و پیچیدگی را افزایش می‌دهد. در نتیجه، این سبک دلبستگی ممکن است باعث کاهش پایداری و کیفیت روابط فردی شود، زیرا افراد دارای دلبستگی آشفته، به دلیل انگیزه‌ها و ترسهای درونی، به‌طور مداوم در حال تناقض با خود و دیگران هستند.

نشانه های دلبستگی آشفته در کودکان

بر اساس نتایج تحقیقات، به نظر می‌رسد که رفتار کودکان دارای دلبستگی آشفته به‌طور قابل توجهی از رفتار هم‌سالان خود متمایز است. این گونه اطفال در برخورد با والدین خود، به‌ویژه در مواقع جدایی از والد، به یک نمونه رفتار اجتنابی پرداخته و نشان‌دهنده واکنش‌هایی چالش‌برانگیز می‌شوند.

برای مثال، هنگامی که این کودکان از مادر خود جدا می‌شوند، گریه می‌کنند؛ اما به‌طور جالب، به محض بازگشت مادر به سمتشان، نه تنها به سرعت به سوی او نمی‌روند، بلکه اجازه نمی‌دهند مادر آنها را در آغوش بگیرد و ایشان را آرام کند. این رفتارها نشان‌دهنده میزان تردید و مختلط بودن این کودکان در مورد نیازهای عاطفی خود است و ممکن است تأثیرات مهمی بر رشد و توسعه روانی آنها داشته باشد.

ضمن اینکه این کودکان به نوعی رفتار اجتنابی از نسبت با والدین خود به نمایش می‌گذارند، نمی‌توان از عدم حضور علائم ترس در آنها چشم‌پوشی کرد. در وقتی که والدین به نزدیکی آنها می‌آیند، زبان بدنی این کودکان نشانه‌های واضحی از اضطراب و ترس اظهار می‌کند و حتی ممکن است این موضوع را به کمک زبان کلام بیان کنند. این ترکیب از رفتار اجتنابی و نمایش علائم ترس، تبیین کننده وضعیت پیچیده و مختلفی است که این کودکان در روابط خود با والدین خود تجربه می‌کنند.

در واقع، این خردسالان با دلبستگی آشفته به نوعی در وضعیت استرسی حساس‌تر قرار دارند. آنها نسبت به تنش‌ها با حساسیت بیشتری واکنش نشان می‌دهند و قابلیت آرام‌سازی خود را به‌طور مؤثری از دست می‌دهند. این وضعیت می‌تواند موجب ایجاد یک دوره طولانی از پریشانی در این کودکان شود که تأثیر مستقیمی بر رشد و توسعه روانی آنها دارد.

با پیشرفت کودک به دوران نوجوانی، شاهد بروز نشانه‌های جدیدی در رفتار او می‌شویم که ممکن است نمایانگر تحولات و چالش‌های جدید در شخصیت و روابط او با محیط اطراف باشند. این نشانه‌ها به شرح زیر هستند:

1. پرخاشگری و خشونت با والدین:

کودکان در این دوره ممکن است به دلیل تغییرات هورمونی و شناختی با والدین خود درگیر شوند و رفتارهای پرخاشگرانه و خشونت آمیز نشان دهند. این ممکن است به عنوان یک واکنش طبیعی به فشارهای جدید محیطی و اجتماعی در نظر گرفته شود.

2. به عهده‌گرفتن نقش والدین:

در دوران نوجوانی، برخی از کودکان تلاش می‌کنند نقش بیشتری در تصمیم‌گیری‌ها و مسائل خانوادگی به‌عهده بگیرند که این ممکن است به نشانه افزایش استقلال در این دوره تفسیر شود.

3. کناره‌گیری و دوری از والدین:

برخی از نوجوانان در این مرحله ممکن است تمایل داشته باشند که خود را از والدین خود دور کنند و احساس استقلال بیشتری کنند. این اقدام ممکن است ناشی از تلاش برای یافتن هویت شخصی و جدایی از تأثیر والدین باشد.

4. خودآزاری:

برخی از نوجوانان در این دوره ممکن است به دلیل فشارهای روانی و اجتماعی با خودآزاری مواجه شوند. این رفتار نشانگر مشکلات روانی و احتمالاً نیاز به حمایت و کمک فوری است.

5. ترجیح‌دادن غریبه‌ها به والدین:

در برخی مواقع، نوجوانان ممکن است به‌نظر برسد که در تعامل با غریبه‌ها یا هم‌سالان خود، احساس راحتی و ارتباط بهتری دارند تا در ارتباط با والدین. این ممکن است نشانه از تغییرات در روابط خانوادگی و دنیای اجتماعی ایشان باشد.

لازم به ذکر است که مهم است که در ارزیابی رفتارهای نوجوانان، این نکته مد نظر داشته باشیم که تغییرات در رفتار به خودی خود نمی‌توانند به‌انفرادی به‌عنوان نشانه‌های دلبستگی آشفته تفسیر شوند، بلکه نیازمند تحلیل جامعتر و توجه به زمینه‌های مختلف زندگی نوجوان می‌باشد.

علائم دلبستگی آشفته در افراد بزرگسال

بزرگ‌سالان مبتلا به دلبستگی آشفته، در روابطشان به‌طور مداوم با احساسات متناقض و پیچیده مواجه می‌شوند. این افراد هر چند نیاز به محبت و ارتباط دارند، اما از ترکیب و صمیمیت احتمالی ناشی از روابط نگراننده و ترس‌آور هراسانند. به همین دلیل، رفتار آنها دارای ناپایداری و پیچیدگی بالایی است.

دلبستگی آشفته چیست؟

این افراد در تلاش برای برآورده کردن نیازهای خود، به‌طور مفرط به دیگران نزدیک می‌شوند، اما در هنگامی که شخص مقابل به ایشان نزدیکی اظهار می‌کند، به سرعت وارد حالت تدافعی می‌شوند و از رابطه دوری می‌جویند. اساس این رفتارهای متناقض، ترس همزمان از صمیمیت و ترسیدن از طرد شدن است.

در مورد بزرگ‌سالان مبتلا به دلبستگی آشفته، محققان به شناسایی نشانه‌های این وضعیت پیچیده پرداخته‌اند:

1. الگوهای رفتاری متناقض و آشفته و پیش‌بینی‌ناپذیر:

رفتارهای پیچیده و پیش‌بینی ناپذیری که این افراد از خود نشان می‌دهند، به‌عنوان یکی از نشانه‌های دلبستگی آشفته معرفی می‌شوند.

2. ترس شدید از طرد شدن همراه با بی‌اعتمادی به دیگران:

این افراد دچار ترس شدید از احتمال طرد شدن از روابط هستند و به‌طور همزمان دچار بی‌اعتمادی به دیگران می‌شوند.

3. داشتن دیدگاه متناقض در روابط:

دلبستگی آشفته با داشتن دیدگاه‌های متناقض در مورد روابط عاطفی همراه است.

4. داشتن اهداف متناقض در روابط:

این افراد هم‌زمان تمایل به تعهد دارند اما به‌طور هم‌زمان کم‌اهمیت جلوه‌داده و از تعهد دیگران فرار می‌کنند.

5. احساس خشم و پرخاشگری با والدین یا شریک عاطفی:

احساسات متناقض شامل خشم و پرخاشگری نسبت به والدین یا شریک عاطفی معمولاً در این افراد دیده می‌شود.

6. احساس ترس و بدگمانی به والدین یا شریک عاطفی:

احساسات ناامنی و بدگمانی نسبت به افراد مهم در زندگی این افراد حاکم است.

7. احساس احتیاط و بدگمانی به دیگران:

این افراد نسبت به افراد دیگر احتیاط و بدگمانی دارند و به‌سرعت از دیگران فاصله می‌گیرند.

8. اطمینان‌نداشتن به هدف رابطه:

عدم اطمینان به موفقیت و هدف نهایی روابط یکی از ویژگی‌های این دسته از افراد است.

9. مبارزه با افسردگی و اضطراب و انزواطلبی:

برخی از افراد ممکن است به‌دلیل دلبستگی آشفته، در مقابل افسردگی و اضطراب مبارزه کنند و به‌شدت به انزواطلبی متمایل باشند.

10. شرم ریشه‌دار:

افراد دارای دلبستگی آشفته، معمولاً احساس شرم عمیقی نسبت به خود و رفتارهایشان دارند.

11. احساس دوست‌داشتنی‌نبودن و بی‌کفایتی:

احساس کمبود و بی‌کفایتی از جمله احساسات متناقضی است که این افراد تجربه می‌کنند.

12. بدرفتاری:

بدرفتاری و رفتارهای خشونت‌آمیز نیز در برخی مواقع به‌عنوان نشانه‌های دلبستگی آشفته دیده می‌شوند.

13. رفتار تکانشی:

افراد دارای دلبستگی آشفته ممکن است در مواجهه با فشارهای روانی و اجتماعی به‌صورت تکانشی و پرخاشگرانه عمل کنند.

این نشانه‌ها همگی با هم تداخل‌آمیز و پیچیده‌ای را در رفتار و روابط بزرگ‌سالان نشان می‌دهند که می‌تواند به فهم عمیق‌تر از دینامیک‌های دلبستگی آشفته در این افراد کمک کند.

دلیل ایجاد دلبستگی آشفته

دلبستگی آشفته به عنوان یک شیوه ناامن در برقراری ارتباطات برخی افراد، نتیجه‌ای از تجربه تروماتیک و شدید در دوران کودکی آنان است. تروماها می‌توانند از انواع مختلفی برخوردار باشند و این تجارب ناامن، باعث تشکیل دلبستگی آشفته می‌شود. در واقع، دلبستگی آشفته در آن زمان به وجود می‌آید که والدین و افراد نزدیک به جای این که منبع امنی و حمایتی برای کودکان باشند، به نوعی به تهدید و خطر تبدیل می‌شوند.

عوامل ژنتیکی همچنین در ایجاد دلبستگی آشفته نقش دارند، اما محیط ناامن و نقصانات در تعاملات کودک با والدین و نزدیکان، این سبک دلبستگی را تشکیل می‌دهد. در واقع، آشفتگی در دلبستگی از ترکیب پیچیده این عوامل به وجود می‌آید. این سبک دلبستگی آشفته نه تنها تأثیرات روانی دائمی بر فرد دارد بلکه می‌تواند به شکل پراکنده در زندگی اجتماعی و ارتباطات بزرگتر نیز موثر باشد.

نوزادان با تولد، نیاز به ایجاد ارتباطات نزدیک با والدین و مراقبان خود دارند تا در مواجهه با موقعیت‌های ترسناک و اضطراب‌آور، احساس آرامش و امنیت کنند. این نیاز ذاتی به نزدیک شدن به منابع حمایتی و پشتیبانی‌گر برای نوزادان بسیار اساسی است. اگر والدین و افراد اطراف نوزاد ناامنی و ترس را منتقل کنند، نوزاد به‌طور ناخودآگاه از برقراری دلبستگی اجتناب می‌کند.

در مواجهه با این موقعیت، نوزاد با چالش عجیبی مواجه می‌شود. چرا که نیاز دارد به سوی منبع ترس نزدیک شده و در عین حال، این منبع باعث ایجاد ترس و نگرانی در او می‌شود. این وضعیت تضادی که در آن نوزاد مجبور است به طرف چیزی که می‌ترسد نزدیک شود، توسط محققان به عنوان “ترس بدون راه‌حل” شناخته می‌شود. این عبارت نشان‌دهنده وضعیتی است که نوزاد در آن با پیچیدگی‌ها و تعارض‌هایی که در ارتباط با منابع حمایتی خود روبرو می‌شود، مواجه است و به دنبال راه‌حل مناسب و آرام‌بخش برای این تضادها می‌گردد.

کودکانی که در محیط‌های نامطلوب و با شرایط ناپایدار بزرگ می‌شوند، به دلیل تجربه ویژه‌هایی نظیر تنهایی، سوءاستفاده فیزیکی یا عاطفی، مواجهه با سوء مصرف مواد مخدر توسط والدین، خشونت خانگی یا سایر ناامنی‌ها، در معرض خطرات جدی دلبستگی آشفته قرار دارند. این کودکان به‌احتمال زیاد با توجه به تجارب منفی گذشته خود، سبک دلبستگی آشفته را تجربه می‌کنند.

تأثیرات محیط زندگی نامناسب بر کودکان می‌تواند از جمله مواردی مانند ترس و نگرانی‌های بیشتر، کاهش اعتماد به نفس، ناامنی در ارتباطات، و نقصان در توانایی‌های اجتماعی باشد. سوژه‌هایی که از سوءاستفاده یا ناامنی‌های خانوادگی رنج ببرند، اغلب در تشکیل دلبستگی آشفته دچار مشکلات عمیقی می‌شوند. این سبک دلبستگی نه تنها بر زندگی روحی فرد تأثیرگذار است بلکه ممکن است به مشکلات در روابط اجتماعی و بین شخصی او نیز منجر شود.

دلبستگی آشفته همواره ناشی از سوءاستفاده یا بدرفتاری در دوران کودکی نمی‌باشد. گاهی اوقات رفتار یک والد، بدون اینکه به صورت صریح توهین یا تندی باشد، ممکن است آسیب‌ها و نواقص روحی والد را انتقال دهد که در نهایت تأثیرات خود را بر روحیه و رفتار کودکان بگذارد. بر اساس یک تحقیق انجام شده در سال ۲۰۰۱، نوزادانی که مادرانشان تجربه سقط جنین داشته‌اند، احتمال بیشتری برای تجربه دلبستگی آشفته دارند. این مادران با این حال به نوزادان خود بدرفتاری نمی‌کنند، اما زحمات و رنج‌های آنها از گذشته، به طور مداوم تأثیر گذار بر مراقبت از فرزندان بعدی شان است.

آسیب‌ها و فقدان‌های درونی والد، حتی اگر به صورت غیر قابل رؤیت به کودکان منتقل نشوند، می‌توانند در ارتباطات و ارتباطات عاطفی خانواده تأثیرگذار باشند. این ارتباطات و تعاملات می‌توانند به صورت غیرمستقیم به پیچیدگی‌ها و مشکلات دلبستگی در کودکان منجر شوند، حتی اگر به نظر بیرونی برخوردار از برخوردهای واضح نباشند.

محرک‌های دلبستگی آشفته

افرادی که با دلبستگی آشفته روبرو هستند، در وارد شدن به هر رابطه احساسی، محرک‌های ذهنی خود را به‌طور فوری فعال می‌کنند. این افراد با تضادهای داخلی در خصوص امور مختلف، به خصوص در زمینه ارتباطات عاطفی، مواجه هستند.

آنان آرزو دارند دوست داشته شوند و احساس محبت کنند، اما هم‌زمان از اعتماد به دیگران بی‌اعتمادند. این تضادها باعث می‌شود که این افراد در زمان ورود به روابط احساسی، درونی خود را در معرض تنش قرار داده و از پیش‌بینی ناپذیری احتمالی آسیب و ناامیدی می‌ترسند.

در زمان مواجهه با این ترس‌ها و نگرانی‌ها، افراد با دلبستگی آشفته حساسیت بیشتری نسبت به رفتارهای محیط اطراف دارند. این حساسیت می‌تواند باعث تغییر در رفتارها و نگرش‌هایشان شود، که در نتیجه، شخص مقابل خود را درگیر و مضطرب می‌کنند. این وضعیت ممکن است باعث گیجی و عدم راحتی در روابط ایجاد شود و در اثر آن، دست‌کم‌ترین اظهارنظر یا رفتار ممکن است توجه یا حساسیت آنها را به وجود آورد.

هر نشانه‌ای از طردی یا دوری، به افراد مبتلا به دلبستگی آشفته آسیب می‌زند. به عنوان مثال، عدم پاسخ به پیام‌ها و تماس‌های تلفنی یا غیبت طولانی از خانه، باعث فعال شدن محرک‌های مغزی آنان می‌شود. رفتارهای اجتنابی، از جمله قهر کردن و اجتناب از گفت‌وگو، احساس ناخوشایندی و آزار به آنها می‌افزاید. همچنین، رفتارهای صمیمانه از سوی دیگران نیز برای آنان به عنوان یک خطر به نظر می‌رسد.

برنامه‌ریزی برای تعهد در آینده، حرکات عاشقانه، وابستگی زیاد، و تماس‌های فیزیکی فراوان، این افراد را نگران و مضطرب می‌کند. احتمالاً آنها به شدت از رفتار اجتنابی بهره‌مند می‌شوند و نشانه‌هایی از احتمالی اتکا به خودشان را نشان می‌دهند. این افراد با ترس از اتلاف و از دست دادن مستقلیت خود، سعی در کنترل و محدود کردن نزدیکی‌ها دارند.

روش های مواجهه با دلبستگی آشفته

بیشتر افرادی که دچار دلبستگی آشفته هستند، در مراحلی از زندگی‌شان با رویدادهای آسیب‌زا مواجه شده‌اند. این تجربیات اغلب باعث سردرگمی هویتی، مشکلات در تنظیم احساسات، کاهش اعتماد به نفس، سوء مصرف مواد و مشکلات سلامت روانی می‌شوند. به همین دلیل، یادگیری چگونگی مدیریت احساسات در روابط برای این افراد بسیار حیاتی است. در ادامه، تعدادی از توصیه‌ها برای کنترل محرک‌های آشفتگی ارائه شده است.

مراجعه به مشاور

پیگیری از کمک حرفه‌ای یک گام مهم به سوی بهبود وضعیت شماست. درمانگران حاضر به شما کمک می‌کنند تا یک رابطه سالم و امن برقرار کنید و با اموری که ممکن است بر روی روان و رفتار شما تأثیر بگذارند، کار کنید. آنها به شما مهارت‌ها و ابزارهای لازم را ارائه می‌دهند تا افکار و رفتارهای ناسالم خود را شناسایی و بهبود دهید.

روان‌درمانی نه تنها به شما کمک می‌کند تا مشکلاتی که ممکن است در روابط عاشقانه شما پیش آید را حل کنید، بلکه مهارت ارتباطی شما را نیز تقویت می‌کند. این افراد متخصص با شما کار می‌کنند تا مرزهای سالم و مشخصی در ارتباطات عاطفی برقرار کنید و احساس امنیت و ثبات را در روابطتان تجربه کنید.

دلبستگی آشفته می‌تواند خطر ابتلا به مشکلات روانی مانند افسردگی، اختلال اضطراب، و ترس‌های اجتماعی را افزایش دهد. با پیشنهاد و راهنمایی درمانگران، برنامه درمانی منظمی طراحی می‌شود که به حل و بهبود این مشکلات کمک می‌کند و در مسیر بهبود روانی شما قرار می‌گیرید.

پذیرش و همدلی

دلبستگی آشفته شما ناشی از عواملی است که در آنها کنترل کاملی نداشتید، لذا با خودتان با دلیل بی‌گناهی برخورد کنید. در این مسیر، مهربانی به خودتان اهمیت زیادی می‌دهید. شما باید توجه ویژه داشته باشید که زمانی که به خود انتقاد می‌کنید یا با خود خشن رفتار می‌کنید، چه اتفاقی درون خودتان رخ می‌دهد. به جای اینکه به خود سختی کنید، تلاش کنید با مهربانی به خودتان رفتار کنید.

در مواجهه با چالش‌ها، سعی کنید به خودتان با ملایمت و صبوری برخورد کنید. همانند اینکه با دوستان خود صمیمانه و مهربانانه برخورد می‌کنید، با خود نیز به همین صورت رفتار کنید. وضعیت فعلی خود را بپذیرید و تمرکز خود را بر روی راهکارهایی بگذارید که بهبود و پیشرفت شما را تسریع بخشند.

تقویت خودآگاهی

شناخت و درک محرک‌ها از اهمیت بسیاری برخوردار است، زیرا بدون این شناخت، تغییر دادن آنها به‌سختی امکان‌پذیر است. به همین دلیل، اخذ خودآگاهی از اهمیت زیادی برخوردار است. با مطالعه در مورد نظریه دلبستگی و انواع مختلف آن، می‌توانید بهتر خودتان را شناخته و درک کنید. زمانی را برای مشاهده افکار، احساسات، و رفتارهای خود اختصاص دهید، اما خود را قضاوت نکنید و به عنوان یک ناظر بی‌طرف تلاش کنید تا ریشه‌های رفتارهایتان را کشف کنید. اجرای تمرینات ذهن‌آگاهی، نگاشت الگوهای رفتاری، و پردازش احساسات می‌تواند به شما در این مسیر یاری رساند.

تمرین مهارت تمرکز

هنگام تجربه یک احساس انگیزه‌ی، دستگاه هشدار مغزی شما واکنشات اجتنابی را فعال می‌کند، که نقش زنگ خطر را بر عهده دارند. در این حالت، بخش منطقی مغز شما به‌طور موقت غیرفعال می‌شود و واکنش ناخودآگاهی را نشان می‌دهید، که ممکن است موجب از دست دادن کنترلی بر رفتار شما شود.

برای مهار احساسات و بهبود رفتارهای منطقی‌تر، توصیه می‌شود تکنیک‌های تمرکزی را تمرین کنید. این تکنیک‌ها شامل موارد زیر می‌شوند:

1. تمرینات تنفسی:

تنفس عمیق و آگاهانه می‌تواند به تهویه بهتر و کاهش استرس کمک کند.

2. آرمیدگی پیش‌رونده عضلانی:

تمرینات متمرکز بر آرامش عضلات و کاهش تنش می‌تواند به مهار احساسات کمک نماید.

3. مدیتیشن:

تمرینات مدیتیشن، خصوصاً آگاهی به لحظه حاضر، می‌تواند از کنترل ذهن برای تسلط بر احساسات استفاده کند.

4. یوگا:

یوگا به عنوان یک ترکیب از تنفس، حرکات بدنی و تمرکز ذهنی می‌تواند به تعادل احساساتی کمک نماید.

5. ارتباط آگاهانه با طبیعت:

حضور در طبیعت و ارتباط آگاهانه با محیط می‌تواند آرامش و آرامش را افزایش دهد.

6. تجارب حسی گرم و سرد:

تجربه حسی گرمی مانند نوشیدن چای داغ یا لمس یک تکه یخ می‌تواند به تنظیم احساسات کمک کند.

با انجام مستمر این تمرینات، می‌توانید در بهبود مهارت‌های احساساتی و کنترل رفتار خود پیشرفت کنید.

کمک به کودک درون

راهکاری که می‌تواند به شما در التیام زخم‌های گذشته کمک کند، مرور دوران کودکی با دلسوزی و مهربانی است. در این مراحل، ممکن است شما تجارب تلخی را در کودکی تجربه کرده و به نقطه‌ای دلسوز و پذیرنده نرسیده باشید. در این روند، اهمیت دارد که به کودک درون خود با حس تأیید و پذیرش نگاه کنید.

شروع کنید به مراجعه به خاطرات‌تان با نگاهی دلسوزانه و حمایتی. سعی کنید این تجربیات را از زاویه‌ای مثبت تر بررسی کنید و به کودک درون خود بیان کنید که تقصیر او نبوده است. این نوع حوار داخلی با خود، یکی از اقدامات مهم در پردازش و تسلیت کودک درونی شما خواهد بود.

یکی از دلایلی که گذشته می‌تواند بر روان ما تأثیر بگذارد، ناآرامی کودک درونی است. با مهربانی و توجه به این جنبه از خود، سعی کنید که کودک درون خود را آرام کنید. این اقدام نقطه شروعی مهم است تا با اعتماد به نفس و آرامش بیشتر، مراحل بزرگ‌سالی را پیش بگیرید.

تقویت حرمت نفس

شما درگیر یک تضاد درونی هستید که باعث ناپایداری احساسات شما شده و تشخیص دادن آرزوها و نیازهای خود را دشوار کرده است. این تعارض درونی، یک وضعیت پیچیده و خسته‌کننده است که بر زندگی شما تأثیر می‌گذارد. ضمن اینکه شما تمایل دارید به یک رابطه سالم و منطقی وارد شوید، اما همزمان با اضطراب و اجتنابی روبه‌رو هستید، این موضوع به ترس‌ها و اضطرابهای کودکی شما برمی‌گردد.

برای حل این تضاد درونی، مهم است که بفهمید این ترس‌ها از کجا نشأت گرفته‌اند و چگونه تأثیر گذارند. تقویت عزت نفس نیازمند زمان و صبوری است. این مسیر را با آرامش طی کنید و به خود اجازه دهید نیازها و خواسته‌های خود را با اعتماد به نفس و آرامش بیشتری شناسایی کنید. باید به خود یادآوری کنید که نیازهای شما ارزشمند هستند و شما ارزش دارید که در یک رابطه پایدار و پر از عشق و آرامش باشید.

مشخص کردن حد و مرزها

جهت برقراری روابط سالم، ابتدا باید ارزش‌های خود را به وضوح شناسایی کرده و حدومرزهای مشخصی برای روابط خود تعیین نمایید. در این مرحله، نظرات و درخواست‌های دیگران را کنار گذاشته و به دنبال درک نیازها و آرزوهای خود در یک رابطه می‌گردید. از طریق بررسی روابط گذشته، جوانب ناسالم و اشکالات آنها را شناسایی کرده و این تجربیات را به‌عنوان یک ابزار آموزشی برای بهبود و بهینه‌سازی روابط جدید خود بهره‌مند می‌شوید.

دلبستگی آشفته و روابط بین فردی

در این مسیر، اهمیت مفهوم یک رابطه سالم و مستقل برای شما بیشتر می‌پوشد. با ایجاد یک تعریف شفاف از این مفهوم، می‌توانید مرزها و حدودی را برای روابط جدید خود مشخص کنید. تعیین محدودیت‌ها و فضای شخصی خود، از اهمیت بالایی برخوردار است و اشتراک‌گذاری این مرزها با شریک عاطفی‌تان، اساسی برای ایجاد یک رابطه سالم و پایدار خواهد بود. این اقدامات به شما کمک می‌کنند تا رویه‌های رفتاری سالم‌تری در روابط عاطفی خود تجسم یابانید و به اعتماد به نفس و آرامش بیشتری دست یابید.

دلبستگی آشفته و روابط بین فردی

با توجه به نظریه دلبستگی، تجربیات کودکی افراد به شدت بر رشد اجتماعی و عاطفی‌شان تأثیر می‌گذارد. افراد مبتلا به دلبستگی آشفته، معمولاً با انتظارات ناپایدار و ناپیش‌بینی، ناسازگاری در رفتارها و واکنش‌ها، و اختلالات در ارتباطات میان فردی مواجه می‌شوند.

رابطه با افراد دچار دلبستگی آشفته ممکن است به چالش‌های زیادی برخورد کند. در زیر، مواردی از چالش‌های اصلی در ارتباط با افراد دچار دلبستگی آشفته را تشریح کرده‌ایم تا شما بتوانید با شناخت بهتر، به راحتی راهکارهای تعاملی و موثری برای بهبود رابطه با شریک عاطفی‌تان را پیدا کنید.

عدم اعتماد به یکدیگر

با بزرگ شدن در محیط ناامن، احتمال ایجاد مشکلات در اعتماد به نفس افراد افزایش می‌یابد. بنابراین، افراد مبتلا به دلبستگی آشفته همیشه درباره شریک عاطفی خود شک دارند و به دنبال شواهدی می‌گردند که اعتماد آن‌ها را زیر سؤال ببرد.

این رفتار ناشی از ترس از رها شدن است و باعث می‌شود رابطه برای هر دو نفر پیچیده شود. افراد دارای دلبستگی آشفته احساس حسادت نسبت به دوستان و نزدیکان شما می‌کنند و اغلب از شرکت شما در فعالیت‌های اجتماعی منعطف می‌شوند. این چرخه نقش مهمی در افزایش مشکلات ارتباطی آنان ایفا می‌کند.

بروز رفتارهای متناقض

یکی از ویژگی‌های اساسی دلبستگی آشفته، ترس هم‌زمان از رها شدن و صمیمیت است. این ویژگی باعث می‌شود افراد متأثر از این سبک دلبستگی بین رفتارهای وابسته و اجتنابی در میان نوسان کنند. این افراد به دلیل مشکلات در شناخت احساسات خود، اغلب نمی‌توانند به خوبی تشخیص دهند چه نیازهایی دارند، بنابراین رفتارهای آن‌ها متناقض و پیش‌بینی‌ناپذیر است. اگر فردی با دلبستگی آشفته با فردی وارد رابطه شود که دارای دلبستگی اجتنابی یا دلبستگی مضطرب است، مدیریت رابطه به چالش کشیده می‌شود.

نوسانات خلقی

دلبستگی آشفته نه تنها با نوسانات شدید در خلقی همراه است بلکه مشکلات در مهار احساسات نیز دارد. افراد متأثر از این سبک دلبستگی ممکن است در یک لحظه خوشحال و مهربان ظاهر شوند، اما در لحظات بعد به شدت متغیر و حتی متنفر و غمگین تغییر کنند.

این سبک معمولاً با حضور خشم همراه است و احتمال دارد که این احساسات منفی به سرعت به افراد دیگر منتقل شوند. افراد دارای دلبستگی آشفته ممکن است روش‌های سالم و کارآمدی برای مهار احساسات خود یاد نگرفته باشند. در مواجهه با محرک‌های نگران‌کننده، این افراد اغلب به شدت خشمگین شده و حتی ممکن است از روابط فرار کنند.

اضطراب اجتنابی

افراد مبتلا به دلبستگی آشفته، هنگامی که احساس می‌کنند ممکن است رها شوند، با اضطراب مواجه می‌شوند. آنها به شدت به اعتماد و اطمینان در روابط نیاز دارند، و اگر شریک عاطفی آن‌ها نتواند فضای امن و اعتمادسازی را فراهم کند، این افراد ممکن است دچار پریشانی و گمراهی شوند.

پس از تجربه احساس اضطراب، واکنش‌های غیرمنطقی از سوی آنها ظاهر می‌شود که بعداً ممکن است به خود پشیمانی کنند و احساس گناه شوند. در مواجهه با این احساس گناه، آنها به رفتارهای اجتنابی متوجه می‌شوند. رفتار اجتنابی به معنای تمرکز بر جنبه‌های منفی و آسیب‌زای روابط است، حتی زمانی که همه چیز به خوبی پیش می‌رود، با تلاش برای خراب کردن روابط.

مواجهه با دلبستگی آشفته در روابط

برخورد با افراد دارای دلبستگی آشفته چالش‌برانگیز و ممکن است گیج‌کننده باشد. با این حال، همانند هر شخص دیگری، این افراد نیز ویژگی‌های مثبت، جذاب و ارزشمندی دارند. در این بخش، توصیه‌هایی جهت حل مشکلات در رابطه با این افراد آورده شده است. اگر هر دو طرف در رابطه به منظور رفع ناامنی‌ها و رفتارهای نامناسب خود تلاش کنند، می‌توانند یک رابطه‌ی سازنده و مستحکم برقرار کنند.

در ارتباط با این افراد، اهمیت دارد که به برخی نکات توجه کنیم. اولاً، باید به نیازها و ترس‌های آنها با احترام گوش کنیم و تلاش کنیم تا فضای امن و پذیرش را برایشان فراهم کنیم. در این فرآیند، ارتقاء ارتباط و افزایش اعتماد از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. همچنین، درک عمیق‌تری از زمینه‌های دلبستگی آشفته می‌تواند به بهبود ارتباط و ایجاد تعامل موثر کمک کند.

تفهیم مسائل و چالش‌های این افراد از مهمترین گام‌هاست. با اطلاعات بیشتر در مورد سبک دلبستگی آشفته، می‌توان بهترین راهکارها را برای مدیریت و بهبود روابط با آنها پیشنهاد داد. همچنین، برقراری مرزهای مناسب و ارتقاء مهارت‌های ارتباطی می‌تواند به ایجاد یک پیوند سالم و پایدار کمک کند.

به طور کلی، در مواجهه با افراد دارای دلبستگی آشفته، توازن، صداقت و احترام به نیازها و مرزهای هر دو طرف از اهمیت فراوانی برخوردارند.

گفتگوی متقابل

بحث و گفت‌وگو در هر رابطه اساسی برای پیشرفت و تداوم آن است. این به معنای بیان نیازها و مشکلات، فهم دقیق از احساسات همدیگر، و گوش دادن فعالانه و بدون قضاوت به حرف‌های طرف مقابل می‌باشد. در این راستا، اهمیت دارد که در حین گفت‌وگو، به صورت پیشاپیش متوجه نیازها و احساسات خود باشیم تا فرآیند ارتباط بهتر و عمیق‌تری داشته باشیم.

مواجهه با حرف‌ها و پرسیدن سؤالات به دیگران نشان می‌دهد که به مکالمه و ارتباط با آنها ارزش می‌دهیم. این اهتمام به حرف‌ها، از جمله با پرسیدن سؤالات مناسب، به ما کمک می‌کند تا مفهوم‌تر و عمیق‌تر به گفتگوی دو طرفه پی ببریم. در این فرآیند، ایجاد تماس چشمی و اظهار احترام به نظرات و حرف‌های طرف مقابل نیز مؤثر است و نشان‌دهنده تعهد به گفت‌وگو و ارتباط صحیح است.

لازم به ذکر است که هدف اصلی گفت‌وگو نباید شناسایی مقصر باشد. به جای تمرکز بر روی یافتن گناهکار، بهتر است به ترکیبی از احساسات و نیازهای دوطرفه پرداخته و روی راه‌حل‌های مشترک و سازنده تمرکز کنیم. این افراز به سمت حل مشکلات و بهبود رابطه اجتناب‌ناپذیر است و نقش مثبتی در پیشرفت هر رابطه‌ای ایفا می‌کند.

تعیین مرزهای شخصی

یکی از راه‌های موثر در مراقبت از سلامت روان و بهبود روابط، تعیین حدومرزهای روشن و مشخص است. افرادی که دچار دلبستگی آشفته هستند، معمولاً با نوسانات شدید در مرزگذاری روبه‌رو هستند و این امر می‌تواند به گیج‌کننده و مشکل‌زا باشد. برای تحقق یک رابطه سالم و پایدار، اهمیت دارد که هر دو نفر در آن به صراحت مرزها و حدود خود را تعیین کرده و در مورد پیامدهای مختلف شکستن این مرزها با یکدیگر گفت‌وگو نمایند.

به عنوان مثال، می‌توانید با شریک خود توافق کنید که اگر یکی از شما در گفت‌وگوی مشتاقانه احساس خشونت می‌کند و به نحوی فرار می‌خواهد، این گونه رفتار را مورد توجه قرار دهید و مشخص کنید که در صورت ادامه چنین رفتاری، شما تصمیم به ترک گفت‌وگو خواهید گرفت تا آرامی و بهبود یابد. این توافقات و مرزهای روشن، نه تنها به ایجاد حدودی ایمن و پایدار برای رابطه کمک می‌کنند بلکه به جلوگیری از نوسانات ناخواسته و ابهامات در ارتباط نیز کمک می‌کنند.

صبر و شکیبایی

افرادی که دچار دلبستگی آشفته هستند، معمولاً بدخواه و بدجنس نیستند. آن‌ها به سادگی یاد نگرفته‌اند چگونه احساسات خود را به خوبی کنترل کنند و در یک رابطه سالم توانمند باشند. زمانی که این افراد سعی در توضیح رفتارها و نیازهایشان دارند، مهم است که با صبر و توجه به آن‌ها همراهی کنید. در اوقات خوب، تمرکز خود را بر روی جوانب مثبت آن‌ها بگذارید و به شریک عاطفی خود بگویید کدام ویژگی‌ها و رفتارهایشان شما را خوشحال می‌کند. این نوع اظهارات مثبت می‌تواند به تسکین احساسات اضطرابی آن‌ها کمک کند و به بهبود رابطه کمک نماید.

رواندرمانی

اگر ارزش رابطه‌ای که دارید برایتان مهم است، حفظ آن نیازمند تلاش و تعهد است. یکی از بهترین راه‌ها برای بهبود و حل مشکلات در روابط، مراجعه به زوج‌درمانگر است. این متخصصان با تجزیه و تحلیل الگوهای رفتاری ناسالم می‌توانند به شما و شریک عاطفی‌تان کمک کنند تا نیازها و مشکلات خود را باز و منطقی بیان کنید. درصورتی که هر دو طرف به روان‌درمانی متعهد باشند، احتمالاً می‌توانند به ساختن یک رابطه پایدار و سالم کمک کنند.

نتیجه گیری

دلبستگی آشفته، یکی از انواع دلبستگی ناامن است که ریشه در دوران کودکی دارد همچنین افراد مبتلا به این نوع دلبستگی، با رفتارهای متناقض و آشفته روبرو هستند. این وضعیت نه تنها به خود فرد بلکه به شریک عاطفی او نیز آسیب می‌زند. به منظور مواجهه با این چالش‌ها، شناخت انواع دلبستگی و بررسی الگوهای رفتاری ناسالم و اصلاح آنها، بهترین راهکار ممکن است.

دسته‌بندی‌ها