چرا گاهی اوقات دچار لغزش فرویدی می شویم؟

چرا گاهی اوقات دچار لغزش فرویدی می شویم؟

آیا با لغزش فرویدی آشنا هستید؟ قطعا برای شما نیز چنین اتفاقی رخ داده است که در هنگام صحبت کردن برخی از کلمات را به اشتباه به کار برده اید. در اصطلاح به این شرایط ”تپق زدن” گفته می شود که فرد به شکلی ناخواسته قسمتی از جملاتش را به صورت اشتباه به کار می برد. در رویکرد روانکاوی چنین اتفاقی تحت عنوان ”لغزش فرویدی” شناخته می شود که در علم روانشناسی بسیار مهم و حائز اهمیت است. ما در این قسمت از مجله علمی برنا اندیشان تصمیم داریم تا به صورت کامل شما را با مفهوم لغزش کلامی آشنا کنیم و بدانیم که این موضوع دارای چه ابعادی می باشد.

لغزش فرویدی

در علم روانشناسی باور بر این است که وقتی فردی در گفتگوهایی که انجام می دهد به صورت ناگهانی برخی از کلمات را به اشتباه به کار می برد هرگز اتفاقی نیست و این موضوع توسط روانشناسان بزرگ تاریخ مورد بررسی قرار گرفته است.

لغزش فرویدی که تحت عنوان لغزش زبانی نیز شناخته می شود اشتباهی در کلام است که در هنگام گفتار رخ می دهد و یک لحظه ضمیر ناخودآگاه انسان اختیارش را از دست می دهد و پرش برخی از خصوصی ترین افکار شخص موجب بروز اشتباه در کلام می شود. در واقع در همین یک لحظه پرده از افکار ناخودآگاه افکار و احساسات فرد برداشته می شود و ممکن است یک کلمه را به صورت ناخودآگاه به کار ببرد.پیشنهاد می شود تا به مقاله فحش دادن در روانشناسی مراجعه نمایید.

به عنوان مثال گاهی اوقات در لغزش فرویدی فرد به صورت اشتباه نام یک فرد را بیان می کند و این موضوع به صورت ناخودآگاه برای تمام افراد رخ داده است. حتی در صحبت های پشت تلفن نیز اگر دقت کرده باشید افراد اصطلاحاتی را به کار می برند که در واقع معنای خاصی ندارد اما به صورت اتفاقی و ناخودآگاه از دهان فرد بیرون می آید. به عنوان نمونه هنگامی که دو نفر با یکدیگر گفتگو می کنند و به انتهای مکالمه می رسند و در حال قطع کردن گوشی تلفن هستند به ناگاه فرد به طرف مقابل می گوید که ”مراقب خودت باش”.

این عبارت در اغلب موارد هیچ معنای خاصی ندارد و به صورت ناخودآگاه از دهان فرد بیرون می آید. در تحلیل نهایی باید اشاره شود که این کاری است که از سر عادت رخ می دهد و ممکن است شخص را در چنین وضعیتی معذب کند. اما در علم روانشناسی این موضوع تحت عنوان لغزش زبانی شناخته می شود و به صورت علمی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.

نگاهی به تاریخچه لغزش فرویدی

همانطور که می دانید اصطلاح ”لغزش فرویدی” برای اولین بار توسط زیگموند فروید مطرح گردید. در واقع هنگامی که فردی جوان در مقابل فروید نشسته بود و شعری می خواند به صورت ناخودآگاه قسمتی از آن شعر را حذف کرد. به باور فروید این جا افتادن کلمه با ضمیر ناخودآگاه فرد رابطه دارد.

هنگامی که فروید چندین جلسه با آن شخص گفتگو کرد متوجه شد که آن کلمه فرد را به یاد خون و ترس از خون و گره خوردن آن با ترس از بارداری دوستش می انداخت. به همین دلیل بر زبان آوردن آن واژه او را به یاد خاطرات تلخ گذشته می انداخت و از این رو فرد آن کلمه را در مکالماتش حذف می کرد.

به افتخار زیگموند فروید اصطلاح لغزش فرویدی را به یاد تلاش های فراوان او در این زمینه نامگذاری کردند. حتی خود فروید نیز در کتاب آسیب شناسی روانی زندگی در سال ۱۹۰۱ شماری از لغزش های زبانی کم اهمیت یا حتی عجیب و غریب را توصیف و تحلیل کرده است. پیشنهاد می شود تا به مقاله نگاهی به پدیده وندالیسم مراجعه فرمایید.

نظر فروید در باب لغزش زبانی

در واقع فروید بر این باور بود که لغزش های کلامی به احساسات فرد مربوط می شوند که هنوز وارد افکار آگاهانه وی نشده اند و یا زمانی برون ریزی می شوند که فرد برای آن تلاش می کند، اما نمی تواند آن را بازگو کند. به باور فروید این موضوع به صورت اتفاقی رخ نمی دهد و نشان می دهد که آرزو یا نوعی فکر در ذهن شخص وجود دارد که چنین لغزشی رخ داده است. به عبارت دیگر فروید معتقد بود که ذهن انسان باورهای نامتعارف خود را سرکوب و پنهان می کند و آنها را در قالب لغزش های زبانی آشکار می کند.

لغزش کلامی به چه معناست؟

شایان ذکر است که ابزارهای دقیقی برای بررسی سنجش افکار انسان ها وجود ندارد و به همین دلیل با توجه به محدودیت هایی که در این زمینه وجود دارد به طور قطعی نمی توان بیان نمود که لغزش های فرویدی رابطه مستقیمی با تمایلات پنهانی انسان دارد.برای مطالعه بیشتر به کارگاه آموزش سایکوآنالیز مراجعه فرمایید.

حتی با این که محققان زیادی در این زمینه مطالعات فراوانی انجام داده اند و متوجه شده اند که بین لغزش زبانی و احساس گناه جنسی رابطه وجود دارد و به نظر می رسد افرادی که احساس گناه بیشتری دارند بسیار زیاد دچار لغزش فرویدی می شوند. به عبارت دیگر این افراد دو انتخاب بیشتر ندارد. یعنی یا باید به سمت خواسته هایشان بروند و میلشان را سرکوب کنند. اما با توجه به تمام این شواهدی که وجود دارد باز هم نمی توانیم اشتباهات و لغزش های زبانی را به صورت خاصی تفسیر کنیم.

لغزش فرویدی چه اهمیتی دارد؟

لغزش فرویدی چه اهمیتی دارد؟

رویکرد روانکاوی مطالعات زیادی را انجام می دهد که توجیه علمی ندارد و هنگامی که سایر علوم به این داده ها نگاه می کنند بر این باورند که این اطلاعات هیچ ارزشی نداشته و به صورت تفاله دنیای پدیده ها به آنها نظر می اندازند. با این حال رویکرد روانکاوی به چنین مواردی اهمیت می دهد و بر این باور است که هیچ موضوعی اتفاقی نیست و باید به صورت دقیق مورد بررسی قرار گیرد.

زیرا اتفاقات بسیار مهمی وجود دارند که از طریق نشانه های ناچیز، خود را بروز می دهند. به عنوان مثال وقتی یک کارآگاه باشید آیا شما انتظار دارید که مجرم مشخصات خودش را بر روی وسایل صحنه جرم باقی بگذارد یا خودتان به دنبال سرنخ هایی هستید که با کنار هم گذاشتن آنها قصد دارید تا به جواب سوالاتی برسید که در ذهن دارید.

انواع لغزش فرویدی

به یاد داشته باشید که لغزش فرویدی صرفا محدود به لغزش های زبانی نیست و می تواند به صورت های دیگر نیز ظاهر شود که در ادامه شما را با انواع لغزش های فرویدی آشنا می کنیم.

سرکوب

متخصصان روانکاوی بر این باور هستند که ذهن انسان همواره تلاش می کند تا اتفاقاتی که موجب تنش و اضطرابش می شوند را فراموش کند. به عنوان مثال فردی که در دوران کودکی اش توسط یکی از همبازی هایش آسیب دیده است و در حال حاضر تحت درمان قرار دارد.پیشنهاد می شود به مقاله مکانیسم دفاعی سرکوب مراجعه فرمایید.

بعد از آن ممکن است آن فرد از دوستش فاصله بگیرد و این خاطره و بی اعتمادی همواره در ذهنش باقی می ماند. هنگامی که شخص بزرگ می شود ممکن است نام دوستش را فراموش کند و هرگز نام او را به یاد نیاورد. چرا که ذهن او در تلاش است تا خاطرات آسیب زا و ناراحت کننده گذشته را سرکوب کند.

تمایلات

لازم به ذکر است که در اغلب موارد لغزش فرویدی هنگامی رخ می دهد که فرد تمایل شدیدی به انجام کاری دارد و یا حتی هیچ تمایلی به انجام آن ندارد. به عنوان مثال ممکن است وقتی شما با فردی که بسیار او را دوست دارید قرار ملاقات می گذارید به صورت ناخودآگاه یکی از وسایل خودتان را پیش او جا او می گذارید و این کار کاملا ناخودآگاه انجام می شود. در واقع ناخودآگاه شما این کار را انجام می دهد تا بهانه ای وجود داشته باشید که مجدد بتواند آن فرد را ملاقات کنید.

لغزش های گفتاری

ممکن است لغزش های زبانی برای بسیاری از افراد قابل درک نباشد. به عنوان مثال ممکن است شما نام همکارتان را همواره فراموش کنید و یا به صورت اشتباه نام او را صدا بزنید. یعنی شما برای صدا زدن دوست خود از هر واژه ای استفاده می کنید به جز اسم خود شخص و این موضوع تا جایی ادامه پیدا می کند که حتی تبدیل به طنز می شود. فروید بر این باور است که این نوع فراموشی از روی آگاهی نیست و مغز تلاش می کند تا نقطه تلاقی افکار خودآگاه و ناخودآگاه را پیدا کند. همچنین پیشنهاد می شود به مقاله مکانیسم دفاعی فرار مراجعه فرمایید.

لغزش جا گذاشتن

این نوع از لغزش فرویدی هنگامی اتفاق می افتد که فرد چیزی را در جایی قرار می دهد اما در زمان های بعدی نمی تواند آن را پیدا کند. یعنی هنگامی که می خواهد آن وسیله را پیدا کند بیان می کند که آن شئ را گم کرده است. شایان ذکر است که به جز گم کردن سایر چیزهایی که می تواند فرد را به زحمت بیندازد نیز تحت عنوان لغزش زبانی شناخته می شود که تمامی آنها دارای بخش های مشترکی هستند. به یاد داشته باشید که چنین لغزش هایی بسیار زودگذر هستند و توجه چندانی به آنها نمی شود.

به چه دلیل دچار لغزش فرویدی می شویم؟

در خصوص بروز لغزش های زبانی باید اشاره شود که هنوز به صورت قطعی نمی توانیم دلیلی را برای این موضوع بیان کنیم. چرا که ابزارهای سنجشی برای این کار وجود ندارد که به کمک آنها بتوانیم دلیل بروز لغزش های فرویدی را مورد بررسی قرار دهیم. اما در ادامه برخی از دلایلی را بیان می کنیم که باعث می شود تا گاهی اوقات دچار لغزش زبانی شویم.

سرکوب احساسات و افکار

در قسمت های بالای مقاله اشاره کردیم که افکار و احساسات سرکوب شده می تواند باعث بروز لغزش های کلامی شود. به عنوان مثال افرادی که درد شوک الکتریکی را تجربه کرده اند بسیار بیشتر امکان دارد که در هنگام بیان کلمات مربوط به شوک و برق و الکتریسیته دچار لغزش شوند.

چرا که ذهن آنها تلاش می کند تا از این طریق خاطره ناراحت کننده را سرکوب کند. در سال ۱۹۸۷ محققان برای اثبات این موضوع آزمایشی را انجام دادند که نتایج آن بسیار جالب بود. در این آزمایش از افراد خواسته شد تا به ”خرس سفید” فکر نکنند و مسئله تعجب آور این بود که افراد هر یک دقیقه به خرس سفید فکر می کردند و به کمک این آزمایش نظریه فرایند کنایه ای توسط دنیل وگنر مطرح گردید و او بر اساس این فرضیه بیان نمود که چطور سرکوب افکار مشخص دشوار است. همچنین پیشنهاد می شود به کارگاه آموزش روانکاوی مراجعه فرمایید.

در واقع قسمتی از ذهن انسان افکار پنهان را سرکوب می کند و بخش دیگر نیز هر از گاهی ذهن را کاوش می کند تا از تفکر درباره افکار منفی سرکوب شده ممانعت کند. از این رو آنچه اتفاق می افتد این است که به شکل کنایه آمیزی احساس یا فکری که تلاش در پنهان کردن آن دارید به صورت کاملا ناگهانی پر رنگ شده و به صورت خطای لغزشی از دهان بیرون می آید.

حواس پرتی و پردازش زبان

این نوع از لغزش هنگامی رخ می دهد که شما سعی می کنید به صورت همزمان چندین کار را انجام دهید. مثلا هنگامی که در حال گوش دادن به موسیقی هستید در عین حال جزوه می نویسید و در این زمان به جای متن درسی حرف هایی که از موسیقی می شنوید را هم در دفترتان یادداشت می کنید.

هنگامی که در یک زمان می خواهید چند کار را با هم انجام دهید دچار حواس پرتی می شوید و نمی توانید بر روی یک موضوع تمرکز کامل داشته باشید. لغزش زبانی می تواند با نحوه پردازش زبان در مغز رابطه داشته باشد.

انسان معمولا هنگام صحبت کردن کلمات را در ذهن مرور و ویرایش می کند تا از بروز خطا در گفتار جلوگیری کند. اما در برخی موارد این سیستم پردازش برای چند لحظه از کار می افتد و تا زمانی که ذهن بتواند متمرکز شود آن کلمه به صورت اشتباه به کار می رود. به طور معمول افراد در هر ۱۰۰۰ کلمه یک یا دو اشتباه مرتکب می شوند و با توجه به حجم صحبت افراد بین ۷ تا ۲۲ اشتباه کلامی برای انسان امری طبیعی است و جزء لاینفک زندگی انسان ها محسوب می شود.

خطاهای اتفاقی و تلاش برای اجتناب

شایان ذکر است که ذهن افراد بزرگسال مخزن ده ها هزار کلمه است که تعداد بیشماری از آنها کمتر استفاده می شود و در ذهن خاک می خورد و گاهی پیش می آید که این کلمات با یکدیگر ترکیب شوند و یا به خطا به زبان جاری شوند. رشته های عصبی مغزی وظیفه گفتار شخص را بر عهده دارند و ممکن است دچار خطای عملکرد شده و فرد کلمات را اشتباه ادا کند که این موضوع کاملا طبیعی است.

اهمیت لغزش های فرویدی در زندگی

حتما شما نیز امتحان کرده اید که وقتی می خواهید به موضوعی فکر نکنید دقیقا به همان موضوع فکر می کنید که در آزمایش ”به خرس سفید فکر نکنید” هم به آن اشاره کردیم. بنابراین اگر شما هر چه بیشتر تلاش کنید تا فکر یا حسی را از ذهن خود بیرون کنید آن فکر بیشتر و پررنگ تر به ذهن باز می گردد. بنابراین زمانی که یک فکر به صورت کامل ذهن شما را در بر گرفته باشد این امکان وجود دارد که علی رغم واپس زنی خودش را در کلمات نشان بدهد و با کلمات ابراز می شود.

توجیه لغزش های کلامی از نظر روانکاوی

اگر از منظر غیر روانکاوی به لغزش فرویدی بنگرید و یا از افرادی که هیچ اطلاعی از این موضوع ندارند در این باره سوال کنید قطعا بیان می کنند که چنین رویدادهایی کاملا تصادفی است. یعنی به باور آنها این موضوعات صرفا اتفاقی است و ممکن است گاهی اوقات رخ بدهد و گاهی اوقات رخ ندهد.

از نگاه او لغزش کلامی یک نقص عملکردی بسیار کوچک است که به دلیل نقص در فعالیت های ذهنی تعیین شده رخ می دهد و فردی که در مواقع دیگر بسیار روان صحبت می کند ممکن است به دلایل زیر دچار لغزش زبانی شود.

  • هنگامی که خسته و ناخوش است
  • وقتی که فرد برانگیخته است
  • زمانی که شخص اشتغال ذهنی دارد

قطعا وقتی که فردی بسیار خسته است و دچار سر درد است نمی تواند اسمی را به یاد آورد که این موضوع امری طبیعی است. اما در لغزش فروید موضوع به این سادگی نیست و فرد در شرایط عادی تلاش می کند تا نامی را به ذهن آورد ولی هر چه به خودش فشار وارد می کند نمی تواند آن را بیان کند. زمانی که فرد اشتغال ذهنی بالایی دارد نیز احتمال اینکه دچار خطای زبانی شود و کلمات را اشتباه ادا کند وجود دارد.

نتیجه گیری

برخی از افراد بر این باورند که لغزش فرویدی موضوع مهمی در زندگی نیست و به عنوان یک اتفاق پیش پا افتاده محسوب می شود. اما با تمام این مسائل باید بدانیم که ریشه لغزش فروید در افکار، احساسات و هیجانات سرکوب شده ما نهفته است که ذهن ناخودآگاه آنها را پس زده است و به صورت لغزش زبانی خودش را آشکار می کند.

دسته‌بندی‌ها