سمینار کوانتوم ذهن از جو دیسپنزا به صورت کامل

سمینار کوانتوم ذهن از جو دیسپنزا به صورت کامل
نوع فایل
Mp4
حجم فایل
700 مگابایت
دسته بندی
300,000 تومان

در این قسمت از فروشگاه برنا اندیشان تصمیم داریم تا یکی دیگر از پکیج های آموزشی با عنوان سمینار کوانتوم ذهن از جو دیسپنزا به صورت کامل و کاربردی را برای دانلود در اختیار شما کاربران محترم وب سایت برنا اندیشان و تمامی علاقه مندان به ذهن انسان و سمینار های جو دیسپنزا قرار دهیم.

سمینار کوانتوم ذهن از جو دیسپنزا به صورت کامل و کاربردی

در سمینار کوانتوم ذهن از جو دیسپنزا به صورت کامل و کاربردی شما علاقه مندان به سمینار های جو دیسپنزا به صورت جامع با مفهوم کوانتوم ذهن و ذهن کوانتومی آشنا خواهید شد.

ذهن کوانتومی چیست؟

ارتباط بین ماده و ذهن، را می توان از جنبه های متفاوتی بررسی کرد. از نظر تاریخی، این مسئله دارای دو بخش فلسفی و فیزیولوژیکی است که بعدها توسط علوم رفتاری، علوم شناختی و علوم اعصاب، به یکدیگر متصل شدند؛ اما در این میان، نباید از نقش فیزیک سیستم های پیچیده و فیزیک کوانتومی در شبیه سازی اینکه ذهن کوانتومی چیست ، غافل شد.

تردیدی نیست که مغز، یکی از پیچیده ترین و شاید پیچیده ترین سیستمی است که تاکنون کشف شده و به همین دلیل است که مطالعه ی شبکه های نورونی و ارتباط آنها با عملکرد هر نورون، از دیدگاه فیزیک سیستم های پیچیده، بررسی می شود. با توجه به فیزیک کوانتومی، هیچ شکی وجود ندارد که رویدادهای کوانتومی در مغز (مانند هرجای دیگری از جهان مادی، مانند سیستم های بیولوژیکی) رخ می دهند، اما سوال اینجاست که کدامیک از این رویدادها، به طور مستقیم بر جنبه های فعالیت روانی مغز و ذهن، تاثیر می گذارند. یعنی ذهن کوانتومی چیست ؟

نظریه‌های ذهن کوانتومی بر مبنای این فرض شکل گرفته‌است که دانش مکانیک کوانتمی برای درک کامل مغز و ذهن لازم است، مخصوصاً برای توضیح پدیدهٔ خودآگاهی آدمی. فرضیه ذهن کوانتومی یا آگاهی کوانتومی پیشنهاد می‌کند که مکانیک کلاسیک نمی‌تواند پدیده خودآگاهی را توضیح دهد.

در حالیکه پدیده‌های کوانتومی مانند برهمنهی و درهم‌تنیدگی کوانتومی ممکن است بخش مهمی از آگاهی را توضیح دهد. فیزیکدانان نظری چندین استدلال در مورد ناتوان بودن ذاتی فیزیک کلاسیک در توضیح جنبه‌های کلی خودآگاهی نموده‌اند.اما به نظر می‌رسد که نظریه کوانتومی جنبه‌های از دست رفته را فراهم می‌سازد.


پیشنهاد ویژه:سمینار آشنایی با قدرت و نیروی فکر


دست کم آن‌طور که خودمان فکر می‌کنیم، ما انسان‌ها فرمانروای زمین هستیم. ما تصور می‌کنیم که انسان خردمند، باهوش‌ترین، پرنفوذترین و البته مخرب‌ترین موجود زنده‌ی روی زمین است. آن‌چنان تسلط ما روی کره‌ی خاکی و منابع آن زیاد شده که به خودمان جرئت داده‌ایم یک «دور یا گشتوارک» زمین‌شناسی جدید تعریف کنیم و نام آن را «آنتروپوسین» بگذاریم. دوره‌ای که سرآغاز تاثیر عمده‌ی فعالیت‌های انسان بر اکوسیستم و ساختار زمین‌شناختی است.

ولی خارج از زمین، جهانی بزرگ قرار دارد که تقریبا از آن هیچ نمی‌دانیم. ما شاید به صورت تخمینی بدانیم کهکشان ما از چند ستاره تشکیل شده و در کیهانی که با تلسکوپ‌هایمان می‌بینیم، تقریبا چند کهکشان وجود دارد. شاید بتوانیم سن عالم را حدس بزنیم یا فضاپیماهایی روباتیک به اعماق منظومه‌ی شمسی بفرستیم؛ ولی همچنان سوالاتی بنیادین برای ما وجود دارد که نتوانسته‌ایم به آن‌ها پاسخ بدهیم.

سوالاتی مثل اینکه آیا عالم واقعا وجود دارد؟ یا صرفا آگاهی ما این واقعیت از جهان را برایمان ساخته است؟ آیا کائنات از وجود ما آگاهی دارد؟ آیا کیهان برای ما ساخته شده است؟ آیا ما تنها موجودات هوشمند گیتی هستیم؟ آیا زمانی می‌توانیم بالاخره همه‌ی رازهای عالم را بفهمیم؟ آیا می‌توانیم دنیا را نابود کنیم؟ در نهایت، آیا ممکن است خود ما به فرمانروای کل کیهان تبدیل شویم؟

با این حال، برخی از فیزیکدانان و فلاسفه استدلال نقش پدیده‌های کوانتومی را غیر متقاعدکننده می‌پندارند. به عنوان مثال ویکتور استنجر (یک فیزیکدان ذرات آمریکایی) خودآگاهی کوانتومی را به عنوان یک “افسانه” و “بدون داشتن هیچ مبنای علمی” توصیف می‌کند که باید آن را همراه با خدایان، اسب‌های تک شاخ و اژدها هم تراز دانست.

بحث اصلی در برابر نظریه ذهن کوانتومی این است که حالت‌های کوانتومی در مغز قبل از اینکه به یک حالت فضایی یا زمانی مناسب برای پردازش عصبی برسند دچار پدیده همدوستی می‌شوند. این استدلال توسط فیزیکدان، مکس تگمارک به صورت دقیقی بیان شد.

وی بر اساس محاسبات به این نتیجه رسید که سیستم‌های کوانتومی در مغز به سرعت در معرض پدیده همدوستی قرار می‌گیرند و نمی‌تواند عملکرد مغز را کنترل نمایند. از جمله کسانی که به این دیدگاه معتقدند راجر پنروز معروف را می‌توان نام برد که نظریه ارک-آر را با همکاری استوارت همروف طراحی کرده‌است.

افرادی مثل دیوید بوهم، هل پوتاف، کارل پریبرام و هنری استپ هم مدلهایی متفاوت ارائه کرده‌اند.

بعد از شروعی فوق العاده در قرن بیستم، ما دو نظریه پیشرو ولی عمیقا متناقض در دست داریم: نسبیت و کوانتوم. صنایع الکترونیک، تسخیر فضا و ارتباطات ما هنوز بر پایه مکانیک کوانتومی از یک سو و نسبیت از سویی دیگر است. در نظریه نسبیت مشاهده گر، در یک چارچوب هندسی چهار بعدی است که تاثیری در موضوع مورد مشاهده ندارد؛ ولی وقتی به مقیاس های کوچکتر کوانتومی میرسیم، همه مشاهدات ما در مه غلیظی از “عدم قطعیت” فرو میرود.

در واقع تاکنون نتوانسته ایم یک فرمول دو سانتی متری(E=MC2) برای پیش بینی رفتار جهان، در بنیادین ترین حالت خود(جهان ذرات) تعریف کنیم. ذرات پیش بینی ناپذیرند، تنها راه توصیف رفتارآنها، پذیرفتن این عدم قطعیت و استفاده از مکانیک موفق کوانتومی_ برای تعیین فقط”احتمال”حضور ذره در جایی_ است.

آنچه اینشتین را بر آشفت که “خدا تاس نمی ریزد” دلالت بر همین تعارض بنیادین در کوانتوم دارد: ما جهان را یکتا مشاهده می کنیم، نه بصورت سوپی از ذرات و امواج. فیزیک کوانتوم می گوید ماده در بنیادیترین حالت خود هم ذره است و هم موج؛ ولی در هر زمان میتوان فقط یکی از این دو چهره را دید: ذره یا موج. همچنین هرگونه مشاهده و آزمایشی، میتواند بر سیستم ذرات اثر گذاشته و نتیجه مشاهده را تغییر دهد.

جالب اینجاست که این ایده ها قویا اثبات شده است. با در نظر گرفتن این نکته که مغز ما نیز از جنس همین ذرات و قواعد کوانتومی عجیب و غریب است! سوال اینجاست: ما چگونه کمد لباس و مسابقه فوتبال و کهکشان آندرومدا را در جهانی کوانتومی بصورت قطعی و بی واسطه درک می کنیم؟

راهنمای خرید
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.