اختلال شخصیت اسکیزوتایپی (STPD) یک نوع اختلال روانی است که با وجود ویژگیهای خاص، مانند افکار، گفتار و رفتارهای غیرمعمول، تأثیر گذار است. افراد مبتلا به این اختلال اغلب به عنوان افرادی با نیروی عجیب و غریب یا غیرعادی شناخته میشوند و به طور معمول مشکلاتی در ایجاد و حفظ روابط نزدیک دارند، یا حتی اغلب قادر به برقراری ارتباط نزدیک با دیگران نیستند.
این افراد ممکن است انگیزهها و رفتارهای دیگران را به طرز اشتباهی تفسیر کنند و احساس بیاعتمادی نسبت به دیگران داشته باشند. در این مقاله از مجله علمی برنا اندیشان قصد داریم تا موضوع اختلال شخصیت اسکیزوتایپال را مورد بررسی قرار دهیم.
علائم اختلال شخصیت اسکیزوتایپی ممکن است شامل ویژگیهایی مانند ترس از روابط نزدیک، انزوا، ترس از انتقاد، تفکرهای غیر معمول و خلاق، تمایل به تفسیرهای غیرعادی از رویدادها و واکنشها باشد.
درمان اختلال شخصیت اسکیزوتایپال ممکن است شامل مجموعهای از روشها و مداخلات باشد که به طور کلی شامل مشاوره روانشناختی، درمان دارویی، و آموزش مهارتهای اجتماعی میشود. مهمترین هدف درمان این اختلال، کاهش علائم ناخوشایند و افزایش کیفیت زندگی افراد مبتلا است.
مطالعه مقالات تخصصی و مراجعه به متخصصین میتواند به افراد مبتلا به این اختلال کمک زیادی کند تا درک بهتری از وضعیت خود پیدا کنند و راههای موثری برای مدیریت و بهبود زندگی خود را پیدا کنند.
اسکیزوتایپال چیست؟
اختلال شخصیت اسکیزوتایپال (Schizotypal personality disorder) یکی از اختلالات شخصیت است که باعث ظهور الگوهای رفتاری غیرمعمول در فرد میشود. افراد مبتلا به این اختلال معمولاً رفتارها و گفتارهایی غیرعادی را از خود نشان میدهند، همچنین ممکن است باورهایی جادویی یا خیالی داشته باشند که از طرف دیگران عموماً تصور نمیشود. این افراد به طور معمول از ناهنجاریهای خود آگاه نیستند و اغلب اعتقاد دارند که رفتارها و باورهایشان بهطور کاملاً طبیعی است و مشکلی وجود ندارد.
مهم است بدانیم که برخی از افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپی در طول زمان ممکن است به اختلال اسکیزوفرنیا واقعی تبدیل شوند. این امر نشان از ارتباط نزدیک این دو اختلال و اشتراک فاکتورهایی میان آنها دارد.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپی به طور عمومی دچار مشکلات در برقراری اعتماد به دیگران هستند و ممکن است رفتارهای افراد را به طرز نادرستی تفسیر کنند. این اشتباهات در تفسیر رفتارهای دیگران میتواند منجر به اضطراب شدید و تمایل به اجتناب از موقعیت های اجتماعی شود. پیشنهاد میشود به کارگاه روانشناسی اسکیزوفرنی مراجعه فرمایید.
اختلال شخصیت اسکیزوتایپی معمولاً در دوره بزرگسالی تشخیص داده میشود و ممکن است طی سالها به طول عمر باقی بماند. با این حال، درمانهای مختلف از جمله مصرف داروها و مشاورههای روانشناختی میتوانند بهبود علائم این اختلال را ایجاد کنند و کمک کنند تا فرد بهبود یابد و به شدت روابط اجتماعی خود را بهبود بخشد.
چه افرادی در معرض ابتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال هستند؟
بیشتر اختلالات شخصیت، از جمله اختلال شخصیت اسکیزوتایپی (STPD)، معمولاً در دوره نوجوانی شروع میشوند زمانی که شخصیت هنوز در حال رشد و تکامل است و به بلوغ میرسد. این اختلالات در این مرحله ممکن است ویژگیهای خود را نشان دهند و در طول زمان تقویت یا تشدید شوند. بر اساس آمارها، اختلال شخصیت اسکیزوتایپی در مردها شایعتر از خانمها است، اما این اختلال به طور کلی در جامعه نسبتاً نادر است.
به طور متوسط، تنها 3 تا 5 درصد از جمعیت در ایالات متحده به این اختلال مبتلا میشوند، با اینکه برخی ممکن است موارد دیگری هم وجود داشته باشند که تشخیصدهنده این اختلال نباشند یا مراجعه به متخصصین نکردهاند.
نشانه های اسکیزوتایپال
افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپی معمولاً در موقعیتهای اجتماعی با ناراحتی و پریشانی شدیدی روبرو میشوند. آنها دچار مشکلات زیادی در برقراری و حفظ روابط نزدیک با دیگران هستند. این مشکلات بیشتر به دلیل دو عامل اساسی است: تفسیر تحریفشده از تعاملات اجتماعی و رفتارهای اجتماعی عجیب و غریب آنها. آنها ممکن است واکنشهای ناگهانی و غیرمنتظره نشان دهند که برای دیگران غیرقابل فهم است، و این میتواند منجر به عدم فهم و عدم توافق در ارتباطات شخصی شود.
علائم رایج اختلال شخصیت اسکیزوتایپال شامل افکار و باورهای غیر معمول، ترس از روابط نزدیک، تمایل به انزوا، تفکرات و رفتارهای خلاق و عجیب، و همچنین تفسیرهای غیرمعمول از رویدادها و ارتباطات اجتماعی است. این علائم میتوانند به شدت تأثیرگذار باشند و زندگی اجتماعی و شغلی فرد را به طور قابل توجهی تحت تأثیر قرار دهند.
در زیر میتوانید با علائم رایج اختلال شخصیت اسکیزوتایپال با جزئیات بیشتری آشنا شوید:
1. اضطراب اجتماعی شدید و روابط اجتماعی ضعیف: افراد مبتلا به این اختلال دچار اضطراب شدیدی در مواقع اجتماعی میشوند و معمولاً دشواریهای بسیاری در برقراری و حفظ روابط اجتماعی دارند.
2. عدم اعتماد به دیگران به جز بستگان درجه یک و دوستان نزدیک: آنها تمایل دارند فقط به بستگان و دوستان نزدیک خود اعتماد کنند و نسبت به دیگران اعتماد کمی داشته باشند.
3. بروز رفتارهای عجیب: افراد ممکن است رفتارهایی ناگهانی و غیرمنتظره از خود نشان دهند که برای دیگران غیر قابل فهم است.
4. افکار و گفتار عجیب و غریب: مانند استفاده از عبارات بیش از حد انتزاعی یا عینی و گفتارهای غیرمعمول.
5. تجربیات ادراکی غیرمعمول و باورهای جادویی: برخی از این افراد ممکن است باورهایی داشته باشند که به قدرتهای ماوراء الطبیعه ارتباط دارد.
6. برداشت نادرست از موقعیتها یا اتفاقات معمول: ممکن است واکنشهای نادرستی نسبت به موقعیتها یا اتفاقات روزمره داشته باشند.
7. افکار مشکوک یا پارانوئید: دچار ترسها و افکار مشکوک در مورد دیگران و محیط خود میشوند.
8. مشکل در برقراری تماس چشمی: این افراد معمولاً دچار مشکلات در برقراری تماس چشمی با دیگران هستند.
9. بیانگیزگی و کمکاری در محیطهای آموزشی و کاری: ممکن است در محیطهای آموزشی یا کاری کمانگیزه باشند یا به طور کلی علاقه کمی به شرکت در فعالیتها داشته باشند.
10. عدم آگاهی فرد در مورد رفتار و افکار عجیبی که دارد: افراد مبتلا به این اختلال عموماً در مورد تأثیر رفتار و افکار خود بر دیگران آگاهی ندارند.
11. لباس پوشیدن به روشهای عجیب و غریب: مانند ظاهر نامرتب یا پوشیدن لباسهای غیرمتعارف.
12. افزایش علاقه به فعالیتهای انفرادی یا سطح بالای اضطراب اجتماعی: ممکن است به فعالیتهای انفرادی علاقه بیشتری نشان دهند یا دچار سطوح بالایی از اضطراب در مواقع اجتماعی شوند.
دلایل ایجاد اسکیزوتایپال
اختلالات شخصیت، از جمله اختلال شخصیت اسکیزوتایپی، یکی از شرایط ناشناختهترین در حوزه سلامت روان است. با وجود تحقیقات فراوان، محققان هنوز نتوانستهاند علت دقیق این اختلالات را کشف کنند. با این حال، آنها معتقدند که عوامل مختلفی ممکن است در بروز این نوع اختلالات دخیل باشند. این عوامل شامل عوامل ژنتیکی، محیطی، نوروشیمیایی، و روابط اجتماعی در زمینه توسعه و شکلگیری شخصیت هستند. همچنین پیشنهاد میشود به مقاله اختلال کاتاتونیا مراجعه فرمایید.
به عنوان مثال، برخی از تحقیقات نشان دادهاند که عوامل ژنتیکی و شیمیایی ممکن است نقش مهمی در بروز اختلالات شخصیت داشته باشند. در عین حال، تجربیات نامطلوب از روابط اجتماعی و محیط زندگی نیز میتواند به شکل قابل توجهی بر روی شکلگیری و توسعه شخصیت افراد تأثیر بگذارد.
این تحقیقات همچنین نشان دادهاند که محیط زندگی خانوادگی، تجربههای کودکی، و واکنشهای اجتماعی میتوانند نقش مهمی در ایجاد و تشدید اختلالات شخصیت داشته باشند. به طور کلی، برای درک دقیقتر این اختلالات، نیاز به تحقیقات بیشتر و گستردهتر در زمینه عوامل مختلف و پیامدهای آنها بر روی سلامت روان و شکلگیری شخصیت داریم.
مطالعات حاکی از آن است که علت اصلی اختلال شخصیت اسکیزوتایپی (STPD) به طور عمده به عوامل بیولوژیکی و ژنتیکی برمیگردد. تحقیقات نشان داده است که تغییرات در ساختار و عملکرد مغز افراد مبتلا به این اختلال، شباهتهای زیادی با بیماری اسکیزوفرنی (Schizophrenia) دارد. بر اساس آمارها، افرادی که در خانواده آنها افراد مبتلا به اسکیزوفرنی یا اختلالات شخصیتی خوشه A وجود دارد، با بیشترین احتمال در معرض خطر ابتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپی قرار میگیرند.
(اختلالات شخصیتی خوشه A شامل سه نوع اختلال شخصیت پارانوئید، اسکیزوئید و اسکیزوتایپال هستند که باعث ظهور رفتارهای و گفتارهای عجیب و غریب در فرد میشوند.) به عبارت دیگر، وجود افراد مبتلا به این اختلالات در خانواده میتواند به عنوان یک عامل خطر افزایشی برای ابتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپی در افراد دیگر محسوب شود.
درمان اسکیزوتایپال
رواندرمانی و مصرف داروهای ضد روانپریشی با دوز پایین (نورولپتیک) به عنوان دو روش اصلی درمان اختلال شخصیت اسکیزوتایپی شناخته میشوند. در این روشهای درمانی، رواندرمانی از طریق جلسات گفتگو و تحلیل روابط فرد با دیگران، میکوشد به فهم بهتری از علت و معناهای عمیق افکار و رفتارهای فرد بپردازد و الگوهای نامناسب رفتاری را تغییر دهد.
در عین حال، داروهای ضد روانپریشی که به دوزهای پایین تجویز میشوند، میتوانند به کنترل علائم ناشی از اختلال شخصیت اسکیزوتایپی، مانند ترس از روابط اجتماعی یا رفتارهای عجیب و غریب، کمک کنند. این دو روش در کنار یکدیگر بهبود و کنترل علائم این اختلال را تسریع میبخشند و به فرد کمک میکنند تا زندگی اجتماعی و شغلی بهتری را تجربه کند.
رواندرمانی اسکیزوتایپال
رواندرمانی به عنوان یک اصطلاح، به مجموعهای از تکنیکها و روشهای درمانی اشاره دارد که هدف آن کمک به افراد در شناسایی و تغییر احساسات، افکار و رفتارهای نگرانکننده است. این تکنیکها و روشها توسط متخصصین سلامت روان، مانند روانشناسان و روانپزشکان، اجرا میشوند و شامل مجموعهای از جلسات گفتگو، تمرینات عملی، و تمرکز بر روی روابط فردی است.
هدف اصلی رواندرمانی، افزایش آگاهی فرد از خودش، تسهیل فرآیند تغییر و بهبود روابط او با دیگران است. این روش به فرد ابزارهایی را فراهم میکند تا بهترین شکل ممکن از زندگی خود را برای خودش ایجاد کند و با مشکلات و چالشهای روزمرهاش بهتر کنار بیاید.
برای افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپی، مجموعهای از روشهای درمانی وجود دارد که میتواند مفید باشد. این شامل گروه درمانی و درمان شناختی رفتاری میشود. در روش گروه درمانی، افراد با مشکلات مشابه خود در یک گروه مشارکت میکنند و از تجربیات یکدیگر بهره میبرند. این فرصت به آنها اجازه میدهد تا از دیدگاههای مختلف به مسائل خود نگاه کنند و از حمایت و درک همگروهی بهرهمند شوند.
درمان شناختی رفتاری نیز یک روش معتبر در درمان اختلالات شخصیت است که بر اساس تغییر الگوهای منفی در افکار و رفتارها تمرکز دارد. این درمان به افراد کمک میکند تا الگوهای فکری و رفتاری ناپسند را شناسایی کرده و آنها را با الگوهای جدید و مفید جایگزین کنند. با استفاده از تمرینات عملی و مشاوره تخصصی، افراد قادر به توسعه مهارتهای مدیریت استرس، بهبود روابط و بهبود کیفیت زندگی خود میشوند.
گروه درمانی
گروه درمانی یک روش درمانی است که در آن گروهی از افراد با هم ملاقات میکنند تا مشکلات خود را با هم در مقابل یک درمانگر یا روانشناس شرح دهند و با یکدیگر در مورد آنها بحث کنند. این فرایند انتقال تجربیات و احساسات به یک فضای گروهی است که توسط یک فرد حرفهای راهبری میشود. اهداف اصلی این روش درمانی شامل افزایش آگاهی از خود، بهبود روابط اجتماعی، ارتقاء مهارتهای ارتباطی و حل مشکلات میباشد.
گروه درمانی میتواند به فرد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپی در توسعه مهارتهای اجتماعی کمک کند، اما لازم به ذکر است که این روش ممکن است برای افرادی که علایم شدیدتری دارند، به خصوص اگر دارای تفکر و رفتار پارانوئید برجسته باشند، مناسب نباشد و حتی ممکن است باعث ایجاد تنش و استرس بیشتر شود. در این موارد، نیاز به یک روش درمانی فردی و یا استفاده از داروهای مخصوص میباشد.
درمان شناختی رفتاری (CBT)
درمان شناختی رفتاری یک روش درمانی است که به صورت ساختاریافته و هدفگرا عمل میکند. در این روش، یک درمانگر یا روانشناس با شخص مورد نظر کار میکند تا به او کمک کند تا نگاه دقیقتری به افکار و احساسات خود داشته باشد و درک کند که این افکار چگونه بر رفتارهایش تأثیر میگذارند. برای افرادی که دارای اختلال شخصیت اسکیزوتایپی هستند، روانشناس ممکن است بر روی آزمایش واقعیت و توجه به مرزهای بین فردی تمرکز کند.
در این جلسات، روان درمانگر با فرد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپی همراهی میکند تا الگوهای تفکر تحریفشده را شناسایی کنند، از جمله الگوهای تفکر ارجاعی، پارانوئید و جادویی. با تشویق به مشارکت در تحلیل افکار و تجربیات، فرد به تدریج میآموزد که چگونه این الگوهای تفکری ممکن است رفتارها و واکنشهای او را تحت تأثیر قرار دهند و چگونه میتواند این الگوها را بهبود بخشیده و به طرز سالمتری به مسائل واکنش نشان دهد.
سیر و پیشآگهی
براساس مطالعات دراز مدت انجام شده توسط تامس مک گلاشان، گزارش شده است که ده درصد از افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپی در نهایت به خودکشی میپردازند. این نتایج نشان میدهند که اختلال شخصیت اسکیزوتایپی میتواند به شدت جدی باشد و به عواقب وخیمی منجر شود.
مطالعات گذشته نیز نشان دادهاند که بسیاری از افرادی که به نظر میرسیده مبتلا به اسکیزوفرنی هستند، در واقع دچار اختلال شخصیت اسکیزوتایپی بودهاند. این اشتباه در تشخیص میتواند ارزش توجه داشته باشد، زیرا تشخیص صحیح میتواند در تدارک درمان و مداخله موثر تر دخالت کند.
رویکردهای بالینی امروزی نیز بهطور گسترده به این نکته توجه دارند که اختلال شخصیت اسکیزوتایپی میتواند پیشمرضی اسکیزوفرنی باشد. بنابراین، این اختلال میتواند به عنوان یک نشانه یا نقطه شروع برای بررسیهای بیشتر و درمانهای مناسب در نظر گرفته شود.
همچنین، مطالعات نشان دادهاند که برخی از افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپی، در طول عمر خود با وجود تمام غرابتهای رفتاری، توانایی ازدواج و داشتن شغلی پایدار را دارند. این نکته نشان میدهد که اختلال شخصیت اسکیزوتایپی در همه موارد به معنای تحتالفظی محدودیتهای زندگی نیست و برخی از افراد میتوانند با مشکلات خود به خوبی مقابله کنند و زندگی معمولی را تجربه کنند.
دارودرمانی اسکیزوتایپال
برای درمان اختلال شخصیت اسکیزوتایپال، از دو دسته دارو استفاده میشود: داروهای ضد روانپریشی و داروهای آنتیسایکوتیک (نورولپتیک) با دوز پایین. داروهای ضد روانپریشی، به ویژه برای افرادی با علائم اسکیزوتایپی نسبتاً شدید و همچنین کسانی که علائم روانپریشی خفیف و گذرا را تجربه میکنند، مفید است.
این داروها کمک میکنند تا علائمی مانند هالوسیناسیونها، وسواسها، افکار نادرست و اضطراب را کنترل کنند. آنتیسایکوتیکها با دوز پایین به عنوان داروهای نورولپتیک، به طور خاص برای کنترل علائم شدیدتر و تشدید شده اختلال شخصیت اسکیزوتایپی مورد استفاده قرار میگیرند، در حالی که عوارض جانبی کمتری نسبت به دوزهای بالاتر این داروها دارند. استفاده از این داروها باید تحت نظارت و راهنمایی پزشک صورت گیرد تا به بهترین نتایج ممکن دست یافته شود و عوارض جانبی حداقلی به وجود نیاید.
یک شرح حال از فرد اسکیزوتایپال
مرد ۴۱ سالهای که به ما معرفی شده است، به دلیل نیاز به بهبود مهارتهای اجتماعی، به برنامه فعالیتهای مرکز بهداشت روانی و اجتماعی ارجاع داده شده بود. طول کلی زندگی او را از لحاظ اجتماعی به عنوان یک فرد منزوی توصیف کردهایم؛ او هیچ دوست واقعی نداشته و ساعات طولانی از روز خود را درگیر افکار خشمگین درباره برادر بزرگترش میگذراند که این امر باعث شده تا احساس کند که افکار منفیاش به برادر بزرگترش به طور ناخواسته صدمه وارد میکند.
ضمناً، اطلاعاتی درباره تجربیات شغلی او نیز ارائه شده است. او قبلاً به عنوان کارمند در یک اداره دولتی فعالیت میکرده است. اما به دلیل بازدهی پایین و حضور نامناسب در محل کار، این شغل را از دست داده است. این اطلاعات به ما کمک میکند تا از وضعیت شغلی و موفقیتهای یا شکستهای قبلی او در جامعه مطلع شویم و مشکلات اجتماعی و احساسات منفی او را بهتر درک کنیم.
در جریان مصاحبه با بیمار، او به نظر سرد و تا حدی بیاعتماد میآمد. او جزئیات زیادی را درباره زندگی روزمرهاش و به طور وسوسهآور با جزئیات نامربوط توضیح میداد. بهعنوان مثال، او گفت که چگونه برای خرید غذای ماهی در مغازه حیوانات خانگی ۱/۵ ساعت وقت میگذارد و تفاوتهای نسبی هر یک از دو مارک ماهی را مورد بررسی قرار میدهد. همچنین، دستورالعمل شستشوی شلوار جین جدیدش را مطالعه کرده بود و از ابهامی درباره معنای جمله “پیش از پوشیدن شسته شود” خود در این زمینه سخن میگفت. این نکات بیان کننده نگرانیهای غیرمعمول بودند که او به آنها میپرداخت، اما اعتراف میکرد که احتمالاً به مسائل غیرضروری بیش از حد توجه میکند.
بیمار توضیح داد که عادت دارد محصولات متعددی از یک جنس (مانند بازکنهای مختلف) را خریداری کرده و آنها را در بستهبندی اصلیشان نگه میدارد، با این اعتقاد که این اشیاء ممکن است در آینده به دردش بخورند. او با وجود وجود مقدار مشخصی پول در حساب بانکیاش، تمایل چندانی به خرج کردن برای نیازهای ضروری نداشت. او جزئیات حساب بانکی خود را بهخوبی بهخاطر میداشت و در مورد مواردی مانند مبلغ هر چک یا تراز مالی پس از هر تراکنش، دقیق بود. با این حال، گاهی او نگران میشد که آیا چکهای خود تسویه شدهاند یا خیر.
او از مصاحبهکننده پرسید که آیا وارد برنامه مزبور شده، ملزم به شرکت در گروههای مشارکتی خواهد بود؟ و با خاطرنشان کرد که شرکت در گروهها برای او بسیار مضطربکننده است، زیرا احساس میکند اگر اطلاعات شخصی اضافی مانند موجودی حساب بانکیاش را فاش کند، دیگران احتمالاً به او خواهند پرداخت یا از او سوءاستفاده میکنند.
تشخیص اسکیزوتایپال
فرایند تکامل شخصیت از دوران کودکی تا اوایل بزرگسالی به صورت پیوسته ادامه مییابد و در این مدت، شخصیت فرد شکل میگیرد و تغییراتی را تجربه میکند. به همین دلیل، روانشناسان معمولاً تا سن 18 سالگی، تشخیص اختلال شخصیت اسکیزوتایپی را در فرد ارائه نمیدهند.
این به این معناست که اگر شخصیت مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپی، نشانههایی از این اختلال را نشان داده باشد، ممکن است به عنوان بخشی از فرآیند تکاملی و رشد شخصیتی در نظر گرفته شود و تشخیص اختلال داده نشود. این موضوع نشان دهنده اهمیت در نظر گرفتن محیط و شرایط رشد و تکامل شخصیتی فرد در تفسیر علائم رفتاری اوست.
تشخیص اختلالات شخصیت، از جمله اختلال شخصیت اسکیزوتایپی، به دلیل مشکلاتی که در فرآیند تشخیصی به وجود میآید، معمولاً دشوار است. این دشواری از آنجا ناشی میشود که اکثر افراد مبتلا به اختلالات شخصیت فکر نمیکنند مشکلی در رفتار یا طرز تفکرشان وجود دارد و بنابراین اغلب احساس نیاز به تغییر رفتار خود نمیکنند. این افراد ممکن است حتی زمانی که با مشکلات مانند اضطراب یا افسردگی روبهرو هستند، احساس نکنند که برای درمان وضعیت سلامت روان خود نیاز به کمک حرفهای دارند.
به عبارت دیگر، برای این افراد، اعتراف به وجود یک مشکل در رفتار یا طرز فکرشان ممکن است دشوار باشد و اغلب به دنبال مراجعه به یک روانشناس یا متخصص در زمینه روانشناسی نیستند. این امر میتواند فرآیند تشخیص را دچار مشکل کند و باعث تأخیر در دریافت کمک و درمان مناسب شود.
زمانی که یک متخصص بهداشت روان، مثل یک روانشناس یا روانپزشک، به فردی مشکوک میشود که ممکن است به اختلال شخصیت اسکیزوتایپی مبتلا باشد، اغلب سوالاتی درباره گذشته و تجربیات کودکی و نوجوانی فرد، به خصوص در رابطه با روابط خانوادگی و روابط اجتماعی، شرایط کاری و سوابق تحصیلی از او میپرسد.
زمانی که فرد مورد بررسی مشکوک به اختلال شخصیت اسکیزوتایپی است، ممکن است بینش کافی نسبت به رفتارها و تفکرات خود نداشته باشد، به همین دلیل، متخصصان سلامت روان اغلب به سوالات خانواده و دوستان او متوجه میشوند تا اطلاعات بیشتری درباره رفتارها، تجربیات گذشته و تاریخچه فرد جمعآوری کنند. این گفتوگوها و مصاحبهها میتوانند به متخصص کمک کنند تا نقشهیی دقیقتری از وضعیت روانی و رفتاری فرد را برای ارائه تشخیص و درمان مناسبتری بکشانند.
تشخیص افتراقی
افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپی از لحاظ نظری به بیماران دچار اختلال شخصیت اسکیزوئید نزدیک هستند، اما اختلافاتی بین آنها وجود دارد که امکان تمیز بین این دو را فراهم میکند. این اختلافات در رفتار، تفکر، ادراک، و نحوه ارتباط و مکالمه مشاهده میشود که در افراد مبتلا به اسکیزوتایپی ظاهر میشود و در دو دسته دیگر، یعنی افراد اسکیزوئید و درونگزین، نمایان نیست.
بهعلاوه، در سابقه خانوادگی افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپی، علائم اسکیزوفرنی به وضوح دیده میشود که این میتواند مبنای دیگری برای تمایز آنها از افراد اسکیزوئید و درونگزین باشد. این موارد توجه به سوابق خانوادگی افراد بیمار را از اهمیت ویژه برخوردار میکند.
بیماران مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپی از بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی نیز به خاطر نداشتن روانپریشی قابل افتراقاند. در اینگونه موارد، هر گونه علائم روانپریشی که ظاهر شود، معمولا گذرا و پراکنده است.
بهطور کلی، بیمارانی وجود دارند که هم معیارهای اختلال شخصیت اسکیزوتایپی را دارند و هم معیارهای اختلال شخصیت مرزی را نشان میدهند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید نیز مشخصهشان شکاکیت است، اما این رفتار غریبی را که در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپی دیده میشود، ندارند.
نتیجه گیری
اختلال شخصیت اسکیزوتایپی یک بیماری مزمن و پیچیده است که نیاز به مراقبت و درمان مادامالعمر دارد. اگر این اختلال بهطور صحیح مدیریت نشود، ممکن است فرد در معرض خطر اختلالات دیگری مانند اضطراب اجتماعی، افسردگی، وسواس فکری عملی و یا حتی اسکیزوفرنی قرار بگیرد. اختلال شخصیت اسکیزوتایپی به طور معمول با اختلالات دیگر همراه است و آمارها نشان میدهد که حدود 30 تا 50 درصد از افراد مبتلا به این اختلال، به افسردگی نیز مبتلا میشوند.
تیمهای متخصص در حوزه سلامت روان، از جمله روانشناسان و روانپزشکان، میتوانند با ارائه طرحهای درمانی مناسب و مدیریت افکار و رفتارهای مختلف، به بهبود و کاهش عوارض این اختلال کمک کنند. اگر در خانواده شما یا شما خود علائمی مشابه با اختلال شخصیت اسکیزوتایپی تجربه میکنید، مهم است که به مشاوره و درمان حرفهای مراجعه کنید. این کمک میتواند به شما کمک کند تا با مشکلات خود بهتر کنار بیایید و کیفیت زندگی خود را بهبود بخشید.
سوالات متداول
اختلال شخصیت اسکیزوتایپال چه تفاوتی با اسکیزوفرنی دارد؟
تفاوت اختلال شخصیت اسکیزوتایپال با اسکیزوفرنی:
شباهت ها:
- هر دو اختلال شامل علائمی مانند افکار عجیب و غریب، باورهای خرافی، اضطراب اجتماعی، و نقص در بیان عاطفی هستند.
- افراد مبتلا به هر دو اختلال ممکن است در روابط و عملکرد شغلی خود مشکل داشته باشند.
تفاوت ها:
شدت علائم:
- اسکیزوفرنی یک بیماری روانی شدید است که می تواند باعث توهم، هذیان، و اختلال در تفکر و گفتار شود.
- اختلال شخصیت اسکیزوتایپال خفیف تر است و شامل علائم روان پریشی مانند توهم و هذیان به طور گذرا و پراکنده است.
آگاهی از واقعیت:
- افراد مبتلا به اسکیزوفرنی اغلب در تشخیص واقعیت از خیال مشکل دارند.
- افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال معمولاً می توانند بین واقعیت و خیال تمایز قائل شوند.
علائم دیگر:
- افراد مبتلا به اسکیزوفرنی ممکن است علائمی مانند انگیزه کم، بی تفاوتی، و نقص در عملکرد شناختی را تجربه کنند.
- افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال معمولاً این علائم را تجربه نمی کنند.
درمان:
- هر دو اختلال با دارو درمانی و روان درمانی قابل درمان هستند.
- افراد مبتلا به اسکیزوفرنی معمولاً به دوزهای بالاتر دارو و درمان طولانی تری نیاز دارند.
آیا افراد اسکیزوتایپال میتوانند ازدواج کنند؟
بله، اختلال شخصیت اسکیزوتایپال می تواند با ازدواج تداخل داشته باشد. این اختلال می تواند چالش هایی را در روابط ایجاد کند، از جمله:
ارتباط: افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال ممکن است در بیان عواطف و نیازهای خود به طور واضح و مستقیم مشکل داشته باشند. این امر می تواند منجر به سوء تفاهم و درگیری در روابط شود.
اعتماد: افراد مبتلا به این اختلال ممکن است به دلیل سوء ظن و باورهای خرافی، به دیگران اعتماد نکنند. این امر می تواند ایجاد صمیمیت و تعهد در یک رابطه را دشوار کند.
اجتماعی شدن: افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال ممکن است از فعالیت های اجتماعی لذت نبرند و ترجیح دهند تنها باشند. این امر می تواند برنامه های مشترک و تفریحات زوجین را تحت تاثیر قرار دهد.
مسئولیت ها: افراد مبتلا به این اختلال ممکن است در انجام وظایف و مسئولیت های خود در زندگی مشترک مشکل داشته باشند.
با این حال، ازدواج با وجود اختلال شخصیت اسکیزوتایپال غیرممکن نیست. با درمان مناسب و حمایت از طرف همسر و خانواده، افراد مبتلا به این اختلال می توانند روابط سالم و رضایت بخشی را تجربه کنند.
نکاتی برای ازدواج موفق با فرد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال:
مقابله با علائم: فرد مبتلا به این اختلال باید تحت درمان روان درمانی و در صورت نیاز دارو درمانی باشد.
ارتباط شفاف: زوجین باید در مورد نیازها، احساسات و انتظارات خود از یکدیگر به طور واضح و مستقیم صحبت کنند.
صبر و شکیبایی: هر دو طرف باید صبور و شکیبا باشند و به یکدیگر در حل مشکلات و چالش های زندگی مشترک کمک کنند.
حمایت اجتماعی: زوجین می توانند از خانواده و دوستان خود برای حمایت و درک بیشتر کمک بگیرند.
گروه های حمایتی: گروه های حمایتی برای افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال و همسران آنها می تواند مفید باشد.
در نهایت، تصمیم به ازدواج با فرد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال باید با دقت و آگاهی از چالش های پیش رو گرفته شود.
آیا فرد اسکیزوتایپال از گفتار و رفتارش آگاهی دارد؟
پاسخ به این سوال به طور قطعی دشوار است و به شدت و نوع علائم در هر فرد بستگی دارد.
در برخی موارد: افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال ممکن است تا حدی از تفاوت رفتار و گفتار خود با دیگران آگاه باشند.
در موارد دیگر: ممکن است هیچ آگاهی از این تفاوت ها نداشته باشند و رفتار و گفتار خود را کاملاً طبیعی تلقی کنند.
عواملی که می توانند بر آگاهی فرد از تفاوت رفتار و گفتار خود تاثیر بگذارند:
شدت علائم: افراد با علائم شدیدتر، احتمال کمتری برای آگاهی از تفاوت های خود دارند.
نوع علائم: برخی از علائم، مانند افکار عجیب و غریب و باورهای خرافی، تشخیص تفاوت با واقعیت را برای فرد دشوارتر می کنند.
میزان بینش: برخی افراد مبتلا به این اختلال، بینش بیشتری نسبت به خود و علائمشان دارند و به همین دلیل ممکن است بیشتر از تفاوت های خود آگاه باشند.
راهکارهایی برای افزایش آگاهی فرد از تفاوت رفتار و گفتار خود:
درمان روانشناختی: روان درمانی می تواند به فرد در شناخت علائم و درک تفاوت های خود با دیگران کمک کند.
بازخورد دیگران: صحبت با افراد مورد اعتماد و دریافت بازخورد سازنده می تواند به فرد در آگاهی از رفتار و گفتار خود کمک کند.
آموزش: آموزش در مورد اختلال شخصیت اسکیزوتایپال می تواند به فرد در شناخت علائم و یادگیری نحوه مدیریت آنها کمک کند.
به خاطر داشته باشید که:
- افزایش آگاهی از تفاوت رفتار و گفتار یک فرایند تدریجی است و به زمان و تلاش نیاز دارد.
- حمایت و صبر خانواده و دوستان در این فرایند بسیار مهم است.