هدونیسم یا لذت گرایی چیست؟

هدونیسم یا لذت گرایی چیست؟

لذت‌گرایی یا هدونیسم نام یک جریان فلسفی است و بر این باور است که لذت و شادی جویی تنها چیزهایی هستند که به خودی خود ارزشمند و مطلوب هستند و باید هدف و معیار عمل انسان باشند. به عبارت دیگر، لذت‌گرایان معتقدند که انسان باید در زندگی خود سعی کند تا حد امکان لذت ببرد و رنج و درد را از خود دور نگه دارد.

لذت گرایی نظریه‌ای است که می‌گوید انسان تنها برای لذت و آسایش زندگی می‌کند و هر چه درد و رنج کمتری داشته باشد بهتر است. اما این نظریه برای توصیف طبیعت انسان کافی نیست. چون انسان فقط به دنبال لذت‌های سطحی و فوری نیست، بلکه به دنبال چیزهایی است که ارزش و معنا دارند و برای آن‌ها ممکن است درد و مشقت بکشد. برای فهمیدن اینکه چگونه می‌توان لذت و معنا را در زندگی با هم تلفیق کرد. از این رو در این قسمت از مجله علمی برنا اندیشان تصمیم داریم تا مقاله ای کامل در خصوص موضوع هدونیسم را در اختیار شما افراد علاقه مند به روانشناسی قرار دهیم.

انتخاب درد کشیدن

زندگی ما پر است از کارهایی که به نظر می‌رسد دردناک و آزاردهنده هستند، اما ما آنها را دوست داریم و انجام می‌دهیم. چرا؟ چون ما می‌دانیم که این کارها برای ما لذت‌های بعدی را می‌آورند. مثلاً ما صبح زود بلند می‌شویم تا به سرکار برویم و پول در بیاوریم، شب‌ها از نوزادمان مراقبت می‌کنیم تا سالم و خوشحال بزرگ شود، دارو می‌خوریم و آمپول می‌زنیم تا از بیماری خلاص شویم.

ورزش می کنیم و رژیم می گیریم تا سلامت و زیبا باشیم، کوهنوردی و دویدن را تجربه می‌کنیم تا لذت چالش و پایان رساندن به هدف را حس کنیم، جنگیدن و دفاع از حق خود را انتخاب می‌کنیم تا آزاد و عزتمند باشیم و همینطور کارهای دیگر. لذت‌گرایانه یعنی اینکه فقط لذت‌های لحظه‌ای و ساده را دوست داریم و از هر چیزی که دردآور است فرار می‌کنیم. این نظریه فلسفی است که بیان می کند معنای زندگی در لذت است و هر چه بتواند لذت بدهد خوب است و هر چه به ما دردی وارد کند بد است.

دلیل انتخاب درد کشیدن

ما از رنج نمی‌ترسیم، چون می‌دانیم که برای رسیدن به اهدافمان باید درد بکشیم. وقتی درد می‌کشیم، احساس می‌کنیم که داریم چیزی را به دست می‌آوریم و خودمان را آزمایش می‌کنیم. این درد ها همراه با احساسات سخت و ناراحت کننده هستند، مثل ترس و غم، اما این احساسات جزئی از مسیر پیشرفت و خوشبختی هستند. این درد ها در شرایط مناسب به لذت های بزرگ تبدیل می‌شوند.

هدونیسم به چه معناست؟

ما نه تنها برای لذت زندگی می‌کنیم، بلکه برای پیدا کردن ارزش و معنا هم زندگی می‌کنیم. اگر زندگی ما معنایی نداشته باشد، هرگز رضایت نخواهیم داد. برای همین است که ما باید چرایی زندگی خود را پیدا کنیم، تا بتوانیم چگونگی آن را تعیین کنیم. پس ما به دلایل خود برای زندگی علاقه‌مند هستیم، نه به رنج‌های خود. رنج‌کشیدن فقط چالش و هزینه رسیدن به دلایلی است که داریم.

هدونیسم یک جریان فلسفی است که فکر می کند لذت تنها چیزی است که ارزش دارد و بقیه چیزها فقط به قدری که لذت بدهند خوب هستند. هدونیسم فقط به لذت‌های حسی و فیزیکی توجه دارد و از دردها و رنج‌ها فرار می کند. هدونیسم اعتقاد ندارد که زندگی معنا و هدف دارد و فقط بهخوشی و لذت‌جویی پرداخته است.

هدونیسم چیست؟

هدونیسم و یودایمونیا دو مفهوم فلسفی هستند که به دو نوع شادی و رفاه مربوط می‌شوند. هدونیسم شادی را در لذت‌گرفتن از چیزهایی که دوست داریم و اجتناب از چیزهایی که نمی‌پسندیم می‌بیند. هدف هدونیسم برآورده کردن خواسته‌ها و تجربه کردن احساسات خوب است. ما می‌توانیم با پرسیدن از خود که چقدر از زندگی خود راضی هستیم و چقدر خواسته‌هایمان را برآورده کرده‌ایم، مقدار هدونیسم خود را بسنجیم.

یودایمونیا شادی را در رشد و تکامل فردی و اخلاقی می‌بیند. یودایمونیا صرفا به معنای شاد بودن نیست، بلکه معنای شکوفا و کامل بودن می دهد. هدف یودایمونیا پیدا کردن معنا و فضیلت در زندگی است. ما می‌توانیم با پرسیدن از خود که چقدر در زندگی خود تلاش و تعالی داریم و چقدر توانایی‌های خود را پرورش داده‌ایم، مقدار یودایمونیا خود را بسنجیم.

هدونیسم چه تفاوتی با یودایمونیا دارد؟

یودایمونیا و هدونیسم دو دیدگاه متفاوت درباره شادی و رفاه هستند. یودایمونیا شادی را در تکامل و کامل شدن خود می‌جوید و هدونیسم شادی را در لذت‌گرفتن از چیزهای خوب می‌جوید. فرق این دو دیدگاه در این است که چه چیزی را ارزشمند می‌دانند و آماده هستند تا از چه چیزی درد بکشند.

هدونیست‌ها فکر می‌کنند که لذت تنها چیز ارزشمند است و باید همه کار خود را بر اساس آن بچینند. آنها خوشحالی را هدف نهایی زندگی می‌دانند و سعی می‌کنند تا حد امکان لذت ببرند و از دردها فرار کنند. حتی اگر بخواهند به اهداف بزرگ‌تر و خوشحالی بلندمدت برسند، باز هم نمی‌خواهند برای آن دردهای زیادی را تحمل کنند.

طرفداران یودایمونیا فکر می‌کنند که لذت تنها چیز ارزشمند نیست و باید به چیزهای دیگر هم توجه کرد. آنها شادمانی را در پیدا کردن معنا و فضیلت در زندگی می‌جویند و سعی می‌کنند تا حد امکان خود را بهبود بخشید. آنها می دانند که برای رسیدن به این شادمانی، باید چالش‌ها و فشارهای زندگی را قبول کرده و با آن‌ها مقابله کرد. حتی اگر بخواهند به لذت‌های سطحی و کوتاه‌مدت دست پیدا کنند باز هم نمی‌خواهند به خودشان صدمات جبران ناپذیری وارد کنند.

نظر ارسطو و اپیکور در مورد لذت گرایی

ارسطو و اپیکور دو فیلسوف یونانی هستند که دو دیدگاه متفاوت درباره شادی و رفاه دارند. ارسطو فکر می‌کند که شادی در تحقق فضیلت و کمال خود است و باید توانایی‌هایمان را پرورش دهیم. او معتقد است که شادی نتیجه زندگی فضیلت مند است و نشان‌دهنده بهترین‌های درون ماست.

اپیکور فکر می‌کند که شادی در لذت‌گرفتن از چیزهای خوب است و باید بر اساس خواسته‌های خود عمل کنیم. او معتقد است که لذت تنها چیز خوب و درد تنها چیز بد دنیاست و زندگی خوب آن است که پر از لذت و خالی از درد باشد. همچنین پیشنهاد می شود تا به کارگاه فلسفه رواقیون مراجعه فرمایید.

دیدگاه روانشناسی راجع به هدونیسم

نظر روانشناسی راجع به هدونیسم و لذت‌گرایی به این صورت می‌توان خلاصه کرد:

هدونیسم و لذت‌گرایی دو مفهوم مرتبط هستند که در روانشناسی به بررسی انگیزه‌ها و ارزش‌های انسان می‌پردازند. هدونیسم نظریه‌ای است که می‌گوید انسان تنها برای لذت و آسایش عمل می‌کند و درد و رنج را اجتناب می‌کند. لذت‌گرایی نوعی رفتار است که به دنبال تجربه کردن لذت‌های حسی و فوری است و به عواقب آن توجه نمی‌کند.

روانشناسان مختلف نظرات متفاوتی درباره هدونیسم و لذت‌گرایی دارند. بعضی از آنها فکر می‌کنند که هدونیسم چالش‌برانگیز است و با شواهد علمی سازگار نیست. بعضی دیگر فکر می‌کنند که هدونیسم چارچوب خوبی برای فهمیدن رفتار انسان است، اما باید با تفکرات دیگر تکمیل شود. بعضی هم فکر می‌کنند که هدونیسم نقص‌های زیادی دارد و باعث مشکلات روانشناسی مثل خوردن، اعتیاد، خشم و عصبانیت، خودخواری، خودکشی، خودکامگی، خودپسندی، خود آزاری و غیره می‌شود.

روانشناسان همچنین به بررسی اثرات هدونیسم و لذت‌گرایی بر سلامت روان و جسم افراد پرداخته‌اند. بعضی از آنها نشان داده‌اند که لذت‌گرایی منجر به کاهش استرس، افزایش سلامت قلب و عروق، بهبود سیستم ایمنی بدن و تقویت حافظه می شود. بعضی دیگر نشان داده اند که لذت گرایی منجر به کاهش تحولات شخصیتی، کاستی در تحولات شخصیتی و غیره می‌شود.

در نهایت، روانشناسان به دنبال راه‌هایی هستند که بتوانند افراد را به تعادل بین هدونیسم و لذت‌گرایی با ارزش‌های دیگری چون رشد، معنا و فضیلت راهنمایی کنند. بعضی از آنها پیشنهاد می‌دهند که افراد باید به دنبال لذت‌های سالم و مثبت باشند که باعث افزایش خودآگاهی، خودکارآمدی و خودپذیرشی می شود. بعضی دیگر پیشنهاد می‌دهند که افراد باید به دنبال لذت‌های عمیق و ماندگار باشند که باعث افزایش ارتباطات، همبستگی و همدلی شوند. بعضی هم پیشنهاد می‌دهند که افراد باید به دنبال لذت‌های معنادار و فضیلتمند باشند که باعث افزایش خلاقیت، تعالی و خیرخواهی شوند.

بحث پیرامون یودایمونیا

خوش‌روانی یا یودایمونیا چیزی بیشتر از ذت بردن از زندگی است. خوش‌روانی یعنی داشتن چارچوب ذهنی و رفتاری که به ما کمک می‌کند تا بهترین خودمان باشیم و به اهدافمان برسیم. خوش‌روانی را می‌توان با سنجش عوامل مختلف اندازه‌گیری کرد، مثل توانایی‌های شخصی، احساس ارزش و تعلق، رضایت از زندگی، خلق و خو مثبت، تمایل به خودشکوفایی و لذت بردن از پیشرفت و دستاوردها.

اما خوش‌روانی فقط مربوط به خودمان نیست. خوش‌روانی به نظر بعضی از روانشناسان شامل رابطه با دیگران و جامعه هم می‌شود. آنها معتقدند که برای زندگی خوب، باید همدلی، همکاری و همبستگی با دیگران را تجربه کنیم و در فعالیت‌های اجتماعی شرکت کنیم. پس خوش‌روانی نه تنها نشان دهنده شاد بودن ماست، بلکه نشان دهنده نوع‌دوست بودن ما هم است.

رویکرد شکوفایی انسان

این نظریه می‌گوید که یودایمونیا نه تنها به معنی کشف و تقویت فضیلت‌های شخصی است، بلکه به معنی استفاده از این فضیلت‌ها برای بهبود و خیر جامعه و بشریت است.

به همین دلیل، آنهایی که یودایمونیا را دنبال می‌کنند، در بلندمدت، تصمیمات هوشمندانه‌تری برای رسیدن به شکوفایی خود و دیگران می‌گیرند. البته این نظریه نمی‌خواهد که لذت را کاملا نادیده بگیرد. این نظریه معتقد است که زندگی بدون لذت ارزشمند نیست. این نظریه فکر می‌کند که آنهایی که واقعا شکوفا هستند، هم لذت‌گرایانه و هم یودایمونیا زندگی می‌کنند.

نظریه جریان

شادی و رضایت داخلی نیازمند لذت‌گرفتن از چیزهای ساده نیست. گاهی اوقات این شادی حاصل ادامه دادن یک کار مهارت‌آموز در بلندمدت است. در روانشناسی مثبت‌نگر، نظریه «جریان» حالتی است که انسان در آن کاملا درگیر کاری می‌شود که دارد انجام می‌دهد، همه چیز را فراموش می‌کند و تنها به آن کار توجه می‌کند.

برخی از پژوهشگران این حالت را یکی از عناصر مهم یودایمونیا معرفی می‌کنند. این کارها معمولا برای دیگران جذاب به نظر نمی‌آیند مثل تمرین کردن، ساختن، دویدن، نقاشی و هنرهای رزمی. بااین‌حال لذتی که فرد در آن لحظه حس می‌کند، همانقدر از انجام کارهای لذت‌جویانه (هدونیستی) کم نیست.

مسیر لذت گرایی به شادکامی

مسیر لذت گرایی به شادکامی

راهکارهای زیر به شما کمک می‌کنند به جای دنبال کردن خوشحالی سطحی و هدونیسم، لذت عمیق یودایمونیا را تجربه کنید:

  • بفهمید که چه چیزهایی برای شما مهم و ارزشمند هستند و زندگی خود را بر اساس آنها بسازید.
  • اهداف بلندمدت خود را روشن کنید و برنامه‌ای برای رسیدن به آنها داشته باشید.
  • به نتایج کار خود توجه کنید و فضیلت‌های اخلاقی را پیدا و پیاده کنید.
  • به سلامت جسم و روان خود اهمیت بدهید.
  • روابط خوب خود را قدر بدانید و تقویت کنید.
  • فقط به دنبال احساس خوب نروید. کار خوب باعث احساس خوب می‌شود.
  • سعی کنید در حالت جریان باشید، یعنی در کاری که دارید انجام می‌دهید، غرق شوید و همه چیز را فراموش کنید.
  • تعادل هدونیسم و یودایمونیا را حفظ کنید.
  • لذت را به طور کامل از زندگی حذف نکنید.

لذت گرایی در زندگی واقعی

تاریخ نشان می‌دهد که هدونیسم و یودایمونیا دو سبک زندگی متفاوت هستند که در طول زمان، افراد مختلفی را جذب خود کرده‌اند. مثلا:

بعضی از فیلسوفان معتقدند که دو پسر خدای یونانی زئوس، آپولون و دیونیسوس، دو نماد از هدونیسم و یودایمونیا هستند. در افسانه‌های یونان، آپولون (خدای خورشید) نماینده عقل، نظم، منطق و احتیاط است. او همچنین خدای موسیقی است و به ما یادآوری می‌کند که باید به تکامل و کمال خود بپردازیم. در مقابل، دیونیسوس (خدای رقص و لذت) نماینده هرج‌و‌مرج، شور و هیجان آنی، غریزه و احساسات لحظه‌ای است.

او به ما یادآوری می‌کند که باید از زندگی لذت ببریم. پادشاه هنری هشتم شخصیت تاریخی است که علاقه زیادی به گوشت قرمز و زنان داشت. او نمونه‌ای از هدونیست است که فقط به خودخواهانه برآورده کردن خواسته‌هایش فکر می‌کرده. کازانووا و دون ژوان نیز دو شخصیت تاریخی هستند که به زنبارگی شهرت دارند.

این دو نمونه‌ای از هدونیست‌های لذت‌جو هستند که فقط به تجربه کردن لذت‌های جسمانی علاقه دارند. اسکار وایلد شاعر، آوا گاردنر هنرپیشه و فرانک سیناترای خواننده سه شخصیت مشهور هستند که به عشق به لذت‌بردن از زندگی شهرت دارند. این سه نمونه‌ای از هدونیست‌های لذت‌گرا هستند که به تجربه کردن لذت‌های هنر، عشق و شاداب بودن علاقه دارند.

دسته‌بندی‌ها