ولفگانگ آمادئوس موتزارت، شخصیتی که همگی ما با نام اختصاری موتزارت آشنا هستیم، یکی از بزرگترین آهنگسازان تاریخ موسیقی غربی است. وی یکی از شخصیتهای تأثیرگذار در تحول و تکامل موسیقی کلاسیک بوده و به عنوان یکی از بزرگترین و برجستهترین آهنگسازان دنیا به شمار میرود.
زندگی کوتاه موتزارت با عشق به نواختن پیانو و کیبورد در سن چهار سالگی آغاز شد، و او با تلاش و استعداد طبیعیاش، تا سن ده سالگی توانست همه را به تعجب و شگفتی بیاندازد؛ او نه تنها توانست آهنگسازی را فرا گیرد، بلکه مهارت در آموختن و نواختن انواع سازها را نیز به دست آورد.
به جرأت میتوان موتزارت را یک پدیده فرهنگی مهم در عصر موسیقی کلاسیک جهان تلقی کرد. اثرات وی در ایجاد اصول و قواعد جدید در موسیقی کلاسیک، همچون تصویر ژانرهای مختلف و ایجاد قطعات بیمانند از آثار ارزشمند او به شمار میآیند. میراثی که موتزارت به جامعه موسیقی ارائه داده است، همچنان پس از سالها از تأثیر خود بر موسیقی جهان بهره میبرد و او را به عنوان یکی از پیشوایان واقعی هنر موسیقی تجلیل میکند. در این قسمت از مجله علمی برنا اندیشان تصمیم داریم تا مقاله ای کامل با موضوع موسیقی موتزارت را در اختیار شما افراد علاقه مند به آموزش هنر و موسیقی قرار دهیم.
آشنایی با موتزارت
ولفگانگ آمادئوس موتزارت، کوچکترین و تنها پسر بازمانده از فرزندان لئوپولد موتزارت، در سال ۱۷۵۶ در شهر سالزبورگ اتریش به دنیا آمد. از سن چهار سالگی، آمادئوس به نواختن پیانو پرداخت و تواناییهای ابتدایی خود را در این زمینه به نمایش گذاشت. تا سن ۱۰ سالگی، او توانست با یادگیری و تسلط بر انواع سازها، خود را به یک نابغه موسیقی تبدیل کند و حتی قطعات موسیقی مختلفی را آفرینش دهد. نوازندگی عمومی آمادئوس از سن ۶ سالگی آغاز شد.
در دوران فعالیتهای خود، وی به ساخت صدها قطعه و اثر موسیقی پرداخت که شامل سونات، سمفونیها، کنسرتوها و اپراها میشد. در سالهای ۱۷۶۳ تا ۱۷۶۶، وقتی هنوز در دوران کودکی بود، به عنوان نوازندهی ویژه دربار سلطنتی وین معرفی شد. او همراه با خواهرش نانزل، که او نیز به طور فشرده به مطالعه موسیقی مشغول بود، به تورهای اجرایی در سراسر اروپا رفت. وی به اجرا در مقامهای مهمی نظیر مقابل خاندانهای سلطنتی انگلیس و فرانسه نیز پرداخت.
ولفگانگ نابغهای در زمینه موسیقی در دوران کودکی توانست توجه موسیقیدانان بزرگ خود را به خود جلب کند. یکی از موسیقیدانان برجسته، یوهان کریستین باخ، در لندن تحسین و تقدیر خود را از استعداد ولفگانگ آمادئوس موتزارت ابراز کرد.
تفاوت موتزارت با سایر موسیقیدانان
احتمالاً میتوان اظهار داشت که یکی از عوامل اساسی که ویژگیهای منحصربهفرد موتزارت را از بقیه موسیقیدانان بزرگ همان دوره متمایز میکند، مهارت استثنایی او در نواختن کیبورد و پیانو از سن بسیار پایین، به عبارت دیگر در حدود چهار سالگی، بود. والدین و خانوادهاش، بهویژه پدر و خواهر بزرگترش، علیرغم تخصص موسیقیشان، وی را به صورت فعال به محیطهای موسیقیایی همراه میبردند. این تجربههای مکرر در جلسات موسیقی خانوادگی نه تنها تحریککننده بودند بلکه در تشویق و پیشبرد استعدادهای او نقش اساسی داشتند.
اصولاً میتوان بیان کرد که ویژگیای که واقعاً موسیقی موتزارت را از سایر آهنگسازان کلاسیک همان دوران متمایز میکرد، توانایی و سرعت بینظیر او در یادگیری سریع سازهای جدید و خلق قطعات موسیقی نوین در سنی قبل از ده سالگی بود. مهارت او در نواختن سازهایی چون ویولن و پیانو به سطح بالایی دست یافته بود.
این استعداد استثنایی به حدی عمدتاً تجلی یافت کرده بود که پدرش انتخاب کرد تا از ترک آهنگسازی خود منصرف شده و تمام تمرکز خود را بر توجیه و پیشرفت استعدادهای استثنایی موتزارت به منظور رشد و پیشرفت حرفهایاش متمرکز کند. این تصمیم باعث شد تا موتزارت با همگرایی بهتری به مسیر تحصیل و تعالی در زمینه موسیقی سوق یابد.
اپراهای موتزارت
موتزارت در اصل یک آهنگساز اپرایی بود، اگر چه در سالزبورگ اتریش هرگز فرصت مناسبی برای بهرهبرداری از این استعداد در زمینه اپرا به او ارائه نشد. در واقع، بزرگترین و برجستهترین آثار صحنهای او بیشتر در دهه آخر زندگیاش تولید شدند. او در مونیخ به خدمت مشغول بود و در ژانویه 1781 با اپرای “ایدومنو” (Idomeneo) آغاز کرد.
سپس، پس از سکونت در وین، او اولین پیروزی بزرگ خود را با یک اپرای آلمانی به نام “دی قرمونیه دی فیگارو” (Die Entführung aus dem Serail) در سال 1782 در بورگتئاتر (Burgtheater) به دست آورد. اثری دیگر از این هنرمند معروف، “عروسک دی فیگارو” (Le nozze di Figaro) بود که در سبک کمدی ایتالیایی نوشته شد و در سال 1786 به روی صحنه آمد. سال 1791، سالی بود که با درگذشت امپراتور، او “لا کلمنتزا دی تیتو” (La clemenza di Tito) را به منظور تاجگذاری امپراطور جدید نوشت. آخرین اجرای صحنهای او به “جادویی فلوت” (Die Zauberflöte) معروف بود.
سفرهای موتزارت
ولفگانگ موتزارت به خانوادهای از عاشقان موسیقی تعلق داشت. در سالهای ابتدایی زندگیاش، او همراه خواهر، برادر و پدرش، در سفرهایی به اطراف اروپا شرکت میکرد. این سفرها به وی فرصتی فراهم کرد تا در اماکنی مانند دربارهای مونیخ، لندن، پاریس و سایر اماکن سلطنتی اروپا شرکت کند. این تجربهها به او امکان میداد با محیطها و موسیقیدانان برجستهای همچون جوزف میسلیوچک و جیووانی مارتینی در تعامل باشد. این تعاملات در نهایت با عضویت در آکادمی فیلارمونیکا ثمر بخشید.
باید تاکید شود که طی این سفرها، موتزارت، علاوه بر مشارکت در اجراها، به فعالیتهای آفرینشی نیز ادامه میداد و قطعات جدید را خلق میکرد. او به هدفهای خود پایبند بود و با تمام اطلاعات موسیقیای که در آن زمان داشت، به طور مداوم در راستای تحقق آنها تلاش میکرد. از این دوره تا آخر دهه ۱۷۷۰، وی به ساختن چندین اپرا مشغول بود. از این زمانها میتوان به اپراهایی نظیر “رِ دی پونتو” (Re di Ponto) در سال ۱۷۷۰، “آسکانیو این آلبا” (Ascanio in Alba) در سال ۱۷۷۱، و “لوچیو سیلا” (Lucio Silla) در سال ۱۷۷۲ اشاره کرد. در بخش زیر می توانید به بهترین موسیقی های موتزارت گوش دهید.
به مرور زمان، موتزارت به سفرهای فراوانی به کشورهایی همچون فرانسه و ایتالیا پرداخت و در این دوره آثاری چون “سمفونی پاریس” (Paris Symphony) را نیز خلق کرد. این سمفونی، یکی از اولین آثار سمفونیای او بود و برای یک ارکستر بزرگ تنظیم شده بود.
موتزارت و باخ
در دورهای نزدیک به زمانی که در حال ساخت اپرای “ایدومنتو” (Idomeneo) در سال ۱۷۸۰ بود، که به عنوان یک اپرای ایتالیایی شناخته میشد و به طور معمول به عنوان نمونهای از تکنیکها و تنظیمهای موسیقی کلاسیک فرانسوی تصویر میشد، وی به طرف آهنگسازان بزرگ آلمانی مانند یوهان سباستیان باخ و جورج فریدریک هندل روی آمد. وقتی موتزارت در آن دوره بود، به ویژه علاقه مند به آهنگسازیهای این دو نام بزرگ شده بود.
وی در آن زمان تمام تلاش خود را به کار گرفت تا تکنیکها و تنظیمهای موسیقی کلاسیک فرانسوی و آلمانی را بیاموزد و به کار بگیرد. این تلاشها به عبارتی در تلاش برای ایجاد آثاری با الهام از آثار و سبک این دو آهنگساز بزرگ بود. این تاثیرات به وضوح در آثاری همچون “فلوت جادویی” (Die Zauberflöte) و “سمفونی شماره ۴۱” (Symphony No. 41) قابل مشاهده است. در این آثار، وی از سبک باروک آهنگسازی ایشان الهام گرفته و آن را به شیوهای خودنمایی معرفی کرده است.
پس از مدتی تا حدی از ساخت اپرا دوری میکرد، اما در ادامه با همکاری لورنزو داپونته (Lorenzo Da Ponte)، ورود به عرصه اپرا را مجدداً آغاز کرد. این همکاری مثمرثمر، دو اثر برجسته به نامهای “دون ژوانی” (Don Giovanni) و “عقد فیگارو” (Le nozze di Figaro) را بوجود آورد. این اثرها نه تنها در آن زمان موفقیتهای چشمگیری کسب کردند بلکه تا به امروز نیز در فهرست آثار محبوب و مهم موتزارت قرار دارند.
دوران آهنگسازی ولفگانگ، به عنوان یکی از دورههای حیات او، به شمار میرفت که در آن به بخش عظیمی از خلق و آهنگسازی خود اختصاص داد. او در این مدت به سرمایهگذاری گستردهای در نوآوری و تولید آثار پرداخت.
بیان جسورانه موسیقی موتزارت
با وجود اینکه زندگی وی وقت کمی داشت و جوانیاش را زودتر به پایان رساند، اما در این مدت کوتاه توانست شهرت و موفقیتهای چشمگیری را برای خود ایجاد کند. ولفگانگ موتزارت در لحظه مرگش در سن جوانی به عنوان یکی از بزرگترین آهنگسازان تمام دورهها شناخته میشد. آثار موسیقیاش اغلب بیانگر یک حماسه جسورانه بودند. او به نوعی از تناقضات و پیچیدگیهای آهنگی استفاده میکرد که در بعضی موارد میتوانست نامساعد به نظر بیاید و تلفیق ناهماهنگیهای آشکار داشت. به همین دلیل نوازندگی آثار نوشته شده توسط او به تسلط و تجربه عمیقی نیاز داشت.
آثار او در قرن نوزدهم بسیار محبوبیت داشتند و مکرراً توسط موسیقیدانان دیگر بازخوانی میشدند. تأثیرات او بر آهنگسازان بسیاری که پس از وی ظهور یافتند، به ویژه لودویگ فان بتهوون، قابل ملاحظه بود. اپراهای او با تمرکز بر جنبههای روانشناختی و ذهنی انسان، جذابیت ویژهای داشتند که در آن دوره به طور فراتر از معمول بود و حتی امروزه هم برای علاقهمندان به موسیقی، جذابیت خاصی دارند.
اواخر عمر موتزارت
در تاریخ ۵ دسامبر ۱۷۹۱ و در سن ۳۵ سالگی، موتزارت از دنیای جسورانه موسیقی رخت برداشت. این مرگ غمانگیز و پیشبینینشده همچنان با مرموزیت خود را حفظ کرده و به دلیل محدودیتهای موجود در آن دوران، دلایل دقیق مرگ او هنوز به صورت دقیقی تعیین نشده است. این اطلاعات ناقص به معنای از دست دادن جزئیات دقیق در مورد وضعیت بهداشتی و پزشکی او در زمان مرگ است.
سال ها از زمان فوت موتزارت گذشته و با گذر زمان، فرضیههای گوناگونی در رابطه با دلیل مرگ او ارائه شده است. این تفسیرها شامل بیماریهای مختلف از جمله تب روماتیسمی میشود، که به عنوان بیماریای که وی در طول سالهای زندگیاش با آن مواجه بود، اشاره میشود. با این حال، تا به امروز علت واقعی و دقیق مرگ موتزارت بهطور کامل تأیید نشده است و به تبع آن، ابهام در این زمینه باقی مانده است.
در تاریخ آمده است که در مراسم تشییع جنازه ولفگانگ آمادئوس موتزارت، حضور کمی از افراد مشاهده شد و جسد او در یک قبر مشترک به خاک سپرده شد. بیتردید، تحت عنوان یکی از بزرگترین نابغهها و موسیقیدانان تاریخ، مراسمی مناسبتر از این برای او قابل تصور بود. با این حال، در آن زمان، ترتیبات ترتیب مراسم و دفن بیشتر تحت تأثیر رسومات وینیها و نیز حقوق اشراف و بزرگان بود. به این معنا که برگزاری مراسم عزای عمومی و دفن در قبرهای عمومی معمولی نمیبود.
همچنین پیشنهاد می شود به مقاله موسیقی باخ مراجعه فرمایید. با این وجود، هرچند مراسمی به شکل کامل برگزار نشد، اما این نخستین پیشامد واکنشهای غمانگیز به از دست دادن یک نابغه و آهنگساز برجسته بود. کنسرتها و اجراهای موتزارت در وین و پراگ، در دوران زندهای او، با استقبال گرم مخاطبان همراه بودهاند.
پس از فوت وی، همسرش کنستانزه موتزارت با فروش بسیاری از دست نوشته های منتشر نشدهاش توانست بدهیهای فراوان خانواده را تسویه کند. علاوه بر این، توانست از امپراطوری حقوق بازنشستگی دریافت کرده و تدبیر مالی مناسبی برای خود و خانوادهاش اتخاذ کند. اقدامات او برای برگزاری چندین کنسرت یادبود به نام موتزارت هم به منظور احیای خاطره این بزرگوار و هم با هدف ایجاد منابع مالی ترتیب داده شد. این تلاشها باعث شد که کنستانزه تا حدی امنیت مالی برای خانوادهاش فراهم کند.
نتیجه گیری
ولفگانگ آمادئوس موتزارت، با وجود اینکه در سن ۳۵ سالگی از دنیا رفت، تجسم زنده و حیاتی موسیقی اپرای کلاسیک را جاری نمود و نام او هنوز هم در عرصه موسیقی بهعنوان یکی از نابغههای این زمینه میدرخشد. از موتزارت عمدتاً به عنوان یک فرد پرتلاش و کوشا یاد میشد، کسی که علاوه بر اینکه به تحقق تلاشهای موسیقیاش مشغول بود، به شدت در خود تحقق انسانی و روحی نیز مشغول به فعالیت بود.
در آن دورهها، موسیقی باروک بهعنوان جریان مهمی در اروپا شناخته میشد و توجه عمومی را به خود جلب کرده بود. با این وجود، موتزارت توانست از طریق ارائه ژانرهای متنوعی مانند سمفونی، اپرا و موسیقی مجلسی، به تنوع و غنای موسیقیای که در اواخر قرن هجدهم وجود داشت، رنگ و روح بخشد. او همواره به دنبال ایجاد تنوع در آثار خود بود و از این راه تلاش میکرد که موسیقی را به ابعاد و زوایای جدیدی ببرد.
ولفگانگ موتزارت به لطف استعداد و سرعت خارقالعادهاش در یادگیری سازها و فنون موسیقی، به عنوان یک موسیقیدان برجسته شناخته میشد. او در سنین بسیار پایین، توانست آثار موسیقی به وجود آورده و بهعنوان یک نوازنده و آهنگساز نابغه به شناخته شود. این توانایی در زمینه نواختن و آهنگسازی او، از جوانی به او اجازه داد تا به سرعت در جامعه موسیقی رشد کرده و جایگاهی متمایز را در این عرصه بهدست آورد.