در این قسمت از فروشگاه برنا اندیشان تصمیم داریم تا یکی دیگر از پکیج های آموزشی با عنوان سخنرانی های کریشنا مورتی به صورت کامل و تصویری را برای دانلود در اختیار شما کاربران محترم وب سایت برنا اندیشان و تمامی علاقه مندان به علم فلسفه قرار دهیم.
سخنرانی های کریشنا مورتی به صورت کامل و تصویری
در پکیج سخنرانی های کریشنا مورتی به صورت کامل و تصویری مجموعه کامل سخنرانی ها و صحبت های جیدو کریشنا مورتی در اختیار شما علاقه مندان به این فیلسوف قرار می گیرد.
آشنایی با کریشنا مورتی
جیدو کریشنامورتی (تلوگو :జిడ్డు కృష్ణ మూర్తి) یا جی کریشنامورتی (تلوگو: జే కృష్ణ మూర్తి)؛ (۱۲ مه ۱۸۹۵– ۱۷ فوریه ۱۹۸۶)، نویسنده، متفکر و سخنران هندی تبار که در خودشناسی و مسائل فلسفی و روانشناختی آثار بسیاری به جای گذاشتهاست. موضوعات مورد بحث او عبارت اند از: وابستگی و ترسهای روانی، آزادی و استقلال فردی، شرطیشدگی ذهن، طبیعت ذهن، مراقبه، روابط انسانی، یادگیری و آموزش. او بهطور مداوم بر نیاز انسان به یک انقلاب درونی تأکید داشت؛ انقلابی که نمیتواند توسط یک عامل یا مرجع بیرونی، مذهبی، سیاسی، یا اجتماعی رخ دهد.
کریشنامورتی در خانوادهای «تلوگو برهمن» و در دورانی که هندوستان مستعمره بریتانیا شمرده میشد به دنیا آمد. در اوایل نوجوانی این اقبال را داشت تا با یکی از اعضای عالیرتبه انجمن تئوسوفی، رازورز مشهور چارلز وبستر لیدبیتر، که بهطور موقتی در اداره مرکزی این انجمن عرفانی در آدیار، چنای در جنوب مَدرس (چنای) مشغول بود برخورد کند. او سپس به همراه برادرش و تحت سرپرستی «آنی بسانت» و «لیدبیتر»، رهبران انجمن در آن زمان، به انگلستان آمد. آنان بر این باور بودند که این کودک همان معلمی خواهد بود که جهان در انتظار اوست. بعدها در جوانی، کریشنامورتی این ایده را نفی کرد و سازمان جهانی فرمان ستارگان را که حامی این اندیشه بود و رهبری اش را در دست داشت منحل اعلام کرد.
او اعلام کرد که پیرو هیچ ملیت، طبقه، مذهب یا فلسفهای نیست و بدین ترتیب بهطور مستقل و آزاد به زندگی و فعالیت ادامه داد و بقیه عمر خود را در سفر به جهان، صحبت کردن با افراد و گروههای بزرگ و کوچک سپری کرد. او نویسنده کتابهای بسیاری بود، مانند اولین و آخرین رهایی، فقط انقلاب و دفتر یادداشت کریشنامورتی. بسیاری از مذاکرات و مباحثات او منتشر شدهاست. آخرین بحثهای عمومی او در مدرس، هندوستان، در ژانویه سال ۱۹۸۶ بود؛ یک ماه قبل از مرگش در خانه اش در اوهای کالیفرنیا.
حامیان او از طریق بنیادهای غیرانتفاعی در هند، بریتانیا و ایالات متحده، چندین مدرسه مستقل بر اساس دیدگاههای او در آموزش و پرورش، تأسیس کردهاند. آنها همچنان به رونویسی و توزیع هزاران سخنرانی او، بحثهای گروهی و شخصی ای که داشته و نوشتههایش با استفاده از انواع فرمتهای رسانهای در زبانهای مختلف ادامه میدهند.
سابقه خانوادگی و کودکی
جیدو کریشنامورتی در ۱۱ ماه مه ۱۸۹۵ در شهر کوچک ماداناپله در ناحیه مدرس (امروزه منطقه چیتور در آندرا پرادش) متولد شد. او از یک خانواده تلوگو برهمن زبان بود. مطابق با رسوم رایج هندو، چون فرزند هشتم و مذکر خانواده بود، همنام با خدای هندو، کریشنا نامیده شد. پدر کریشنامورتی، جیدو نارایانیاه، صاحب منصب در اداره کل مستعمرات بریتانیا، و مادرش سانجیواما یک زن خانهدار بود. کریشنامورتی در ده سالگی مادرش را از دست داد. پدر و مادر او در مجموع یازده فرزند داشتند که شش نفر از آنها زنده ماندند. بر همان منوال که در میان خانوادههای طبقات بالا و در عین حال مذهبی رایج بود، خانواده وی نیز مشتاقانه ناظر آداب و رسوم سنتی و عمل به امور مذهبی بودند.
در سال ۱۹۰۳ خانواده وی در کاداپا اقامت گزیدند؛ جایی که در آن او در طی اقامت قبلی مالاریا گرفته بود. کریشنامورتی سالهای زیادی درگیر رنج ناشی از این بیماری بود. او کودکی حساس، مریض احوال، مبهم و رؤیایی بود و اغلب در نگاه دیگران، انسانی با کمتوانی ذهنی تلقی میشد؛ به همین دلیل بهطور مرتب در مدرسه توسط معلمان و در خانه توسط پدرش مورد تنبیه قرار میگرفت.
در خاطراتی که در سن هجده سالگی نوشتهاست، کریشنامورتی تجارب فراطبیعی خود را شرح داده؛ مانند «رویت» خواهرش، که در سال ۱۹۰۴ درگذشته بود و مادرش، که در سال ۱۹۰۵ فوت کرده بود. او در دوران کودکی اش پیوندی با طبیعت ایجاد کرد که برای بقیه عمر همراهش بود.
پدر کریشنامورتی (نارایانیاه) پس از سال ۱۸۸۲ علاوه بر برهمین بودن، یک تئوسوفیست نیز محسوب میشد. به همین خاطر پس از بازنشستگی در پایان سال ۱۹۰۷ و محدود شدن دارایی اش، به دنبال اشتغال در ستاد انجمن عرفانی در ادیار بود. وی سرانجام توسط انجمن به عنوان کارمند استخدام شد و با خانوادهاش در ژانویه سال ۱۹۰۹ به ادیار نقل مکان کرد.
نقل قول هایی از کریشنا مورتی
انسان ممکن است از متن ترسها توهمات و آشفتگیهای درون خویش خدایی را متصور شود؛ ولی چنین خدایی غیر از آن یگانه بی نشان است که برون از هرگونه وهم و اندیشه است. ذهنی که اسیر تعصب و پیش داوری است نمیتواند در کیفیت شناخت «حقیقت» باشد.
ذهنی که دانستگی را وسیلهٔ رهایی از دانستگی قرار میدهد هرگز از حیلهٔ دانستههای خود رها نخواهد شد هرگز از محدودهٔ آن دانستهها فراتر نخواهد رفت. ذهنی که اسیر دانستگی است و دانستگی را به عنوان ابزار آزادی به کار میگیرد به آزادی دست نخواهد یافت.
ترس ناشی از به خطر افتادن تعلقات و اندوختهها است و ما نظریات و باورهای خود را نیز شکلی از اندوختههای خود میدانیم به همین جهت است که وقتی نظریات و باورهایمان مورد ضربه قرار میگیرند و نفی میشوند همانقدر دچار هراس میشویم که داراییهای مادیمان به خطر افتادهاند.وقتی من فرزند خود را از دست میدهم رنج من به خاطر این نیست که او رفته، بلکه به خاطر این است که من تنها ماندهام، من مهمام نه او.
بحران جهانی
بنا بر نظر کریشنامورتی، بسیاری از مشکلات در دنیا از جمله فقر، جنگ، تهدید هستهای، و سایر شرایط تاسف آور، ریشه در تفکر ما دارند. در نظر وی، ما بر اساس تفکرمان زندگی و رفتار میکنیم و بنابراین جنگها و دولتها هم در نتیجه این تفکر هستند. ما هر کدام اعتقادات، نتیجهگیری و تجربیات خود را داریم که به آنها چسبیدهایم و بدین طریق خود را از دیگران منزوی میسازیم.
فعالیتهای خود محور ظاهراً با عنوان ملیگرایی و تعصب مذهبی توجیه میشوند و جهانی پارهپاره یا تقسیم شده را بهوجود آوردهاند که در آن حاضریم بخاطر باورهایمان دیگران را از پای در بیاوریم. برای درک رابطه ما با بحران جهانی باید خویشتن را درک کنیم او مینویسد. “اگر شما اصلاً نگران جهان نیستید و تنها به فکر رستگاری خویشتن هستید، باورها و خرافههایتان را دنبال کنید و از گوروها (راهنمای روحانی) پیروی کنید، (و البته) پس از آن من میترسم که شما و سخنرانتان دیگر نتوانید با یکدیگر ارتباط برقرار کنید. ما به هیچ عنوان نگران نجات شخصی خود نیستیم اما صادقانه و با جدیت، برای آنچه که ذهن انسان به آن تبدیل شدهاست، و برای آنچه بشریت با آن مواجهاست نگرانیم. ما نگران (نوع) نگاه به این جهان هستیم، اینکه چرا بشر به این دنیا آمدهاست و نقش او چیست؟ ”
در کتاب «نامه به مدارس» که اولین بار در اوایل ۱۹۸۰ منتشر شد، کریشنامورتی از بحران آن روز را به عنوان بحران شعور یاد کرد. پافشاری بر اندیشه (ایده)، به فرد این اجازه را میدهد تا کشتار شیطانی را به عنوان “وسیلهای برای رسیدن به هدف عالی خود ” توجیه کند. از جنبههای دیگر این بحران، دادن شأن و منزلت به اموری همچون دارایی، طبقه اجتماعی یا کشور (حس میهنپرستی) است که پرداخته احساسات انسان است.
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.