دیوید ریکاردو (David Ricardo)، که در تاریخ ۱۸ آوریل ۱۷۷۲ در لندن به دنیا آمد و در تاریخ ۱۱ سپتامبر ۱۸۲۳ نیز در همان شهر از دنیا رفت، یک اقتصاددان برجسته اهل انگلیس بود. وی به عنوان یکی از نمایندگان مجلس عوام بریتانیا هم فعالیت داشت. ریکاردو به همراه افرادی چون توماس مالتوس، آدام اسمیت و جان استوارت میل، در فهرست افرادی قرار دارد که بخش قابلتوجهی از افکار اقتصادی کلاسیک را شکل دادهاند.
در زمان زندگی خود، دیوید ریکاردو تئوریها و اصول مکتب اقتصاد کلاسیک را به شکلی پیشرو و گسترده توسعه داد. افکار و مبانی ارزشمند او در این حوزه به ارثی چشمگیر تبدیل شدهاند. در این بخش از مجله علمی برنا اندیشان تصمیم داریم تا مقاله ای کامل در مورد زندگینامه دیوید ریکاردو را در اختیار شما افراد علاقه مند به دنیای اقتصاد قرار دهیم.
نگاهی به زندگی دیوید ریکاردو
همچنین پیشنهاد می شود به دوره جامع آموزش NFT مراجعه فرمایید. دیوید ریکاردو در سال ۱۷۷۲ در خانوادهای یهودی به اصالت هلندی به دنیا آمد. این خانواده به دلیل تعقیب دادگاههای تفتیش عقاید خود، تصمیم به مهاجرت به انگلستان گرفته بود. او در میان هفده فرزند این خانواده متولد شد و به عنوان سومین فرزند در این خانواده به دنیا آمد.
ریکاردو در سن ۱۴ سالگی پس از یادگیری مقدمات کار، شروع به کار به عنوان دلال بورس کرد، که این حرفه از پدرش به ارث برده شده بود. به علاوه، در دوران جوانی خود بهصورت نامنظم به مطالعه و تحصیل در حوزههای فیزیک و ریاضی نیز پرداخت.
ازدواج و کار ریکاردو
دیوید ریکاردو، در سن بیست و یک سالگی تصمیم به ازدواج با دختری غیر یهود و از مذهب یهودی گرفت. این تصمیم آنچنان پیشرفته بود که از مذهب یهودی ترک شد. این تصمیم منجر به طرد شدن او و همسرش از سوی خانوادههایشان شد. این وقتی رخ داد که در آن زمان ترک اعتقادات دینی به خصوص از جمله دین یهود در جامعهای مذهبی و فرهنگی محدودهای از مردم، تبعاتی جدی داشت.
اگر چه این تصمیم باعث رنج و ناراحتی پدر ریکاردو به دلیل ترک اعتقادات دینی شد، اما در پایان زندگی، پدر به او بخشش داد و از تصمیمهایش عبور کرد. پس از این جدایی، دیوید ریکاردو بهطور مستقل در زمینه دلالی در بورس فعالیت کرد. در طول این مدت، او با داشتن تجربه و دقت در تصمیمگیریهای مالی، اعتماد افرادی را که او را میشناختند جلب کرد. این افراد به او مبالغ مالی خود را بهعنوان سرمایهگذاری به او سپردند.
با این ترتیب، دیوید ریکاردو در طول چند سال، موفق به افزایش ثروت خود به مقداری بیشتر از ثروت پدرش شد. او با دقت در معاملات بورسی و بهرهبرداری موفق از فرصتهای مالی، تبدیل به یک شخصیت موفق و ثروتمند در جامعه شد.
ورود به دنیای اقتصاد
آشنایی دیوید ریکاردو با علم اقتصاد در سال ۱۷۹۹، در سن ۲۷ سالگی او، رخ داد. در همان زمان که او و همسرش به شهر باث سفر کردند. در این شهر، او فرصتی یافت تا کتاب “ثروت ملل” اثر آدام اسمیت را مطالعه کند، که باعث شد با دیدگاهها و افکار او آشنا شود. این آغاز به معرفی روشنفکریهای اقتصادی او پرداخت.
در سن ۴۳ سالگی، دیوید ریکاردو تصمیم به کنار گذاشتن فعالیتهای تجاری خود گرفت. از سال ۱۸۱۹ و در سن ۴۷ سالگی، وی بهعنوان نماینده مجلس عوام انگلستان انتخاب شد و تا زمان درگذشتش در این مقام فعالیت داشت. او در آن دوران به دلیل شهرت و دانش اقتصادیاش، نظرات او معمولاً مورد احترام و اهمیت قرار میگرفتند و به عنوان یک منبع معتبر اطلاعات اقتصادی در نظر گرفته میشد.
ریکاردو در طول این مدت به عنوان تنها فردی که تحلیلهای اقتصادی را به مجلس عوام انگلستان معرفی کرده بود، شناخته میشد. وی در سال ۱۸۲۱ اولین باشگاه اقتصاد را تأسیس کرد و این اقدام به سرعت در کشورهای دیگر نیز الگویی برای تشکیل انجمنها و باشگاههای اقتصادی شد.
شناخت اندیشه های دیوید ریکاردو
بر خلاف آدام اسمیت که در زمینه اقتصاد بیشتر به مسائل تولید متمرکز بود، دیوید ریکاردو در زمینه توزیع متمرکز تر بود. او در کتاب خود به نام “اصول اقتصاد سیاسی و مالیاتستانی” که در سال ۱۸۱۷ منتشر شد، به تاکید بر نظریه توزیع میپرداخت. این کتاب با بررسی توزیع محصول و درآمد زمین بین سه طبقه اجتماعی، شامل مالکان زمین، سرمایهداران و کارگران، آغاز میشود.
نظریه توزیع به واقع یک کلید اصلی در مکانیزم نظام اقتصادی است. این مفهوم از توزیع برآمده از کارایی اقتصادی، تعاملات بازار و ساختار اجتماعی تعیین میشود. از این رو، میزان پیشرفت و رشد اقتصادی، تعیین حد نهایی میزان مالیاتها و تأثیرات حمایت از صنایع نیز به اشکال مختلف تحت تأثیر توزیع درآمد قرار میگیرد.
دیوید ریکاردو با اینکه به عنوان یکی از علمای بدبین اقتصاد کلاسیک شناخته میشود، تمرکز خود را از توسعه و افزایش تولید و درآمد به توزیع آن انتقال داد. او به تأکید بر تعادل در توزیع ثروت و دستیابی به عدالت اقتصادی پرداخت.
او اقتصاد سیاسی را به عنوان مجموعهای از قوانین میشناسد که تعیین کننده تقسیم ثروت اقتصادی در جامعه بین طبقات مختلف است. به دیدگاه او، امکان ایجاد یک قانون دقیق و کمی برای تقسیم ثروت وجود ندارد؛ اما با احتمال بالا میتوان قوانینی را تدوین کرد که با نسبتهای تولید و توزیع در ارتباط باشند.
علاوه بر این، او به صراحت تأکید میکند که هدف واقعی این حوزه از علم، تبیین قوانینی است که توزیع ثروت را مشخص میکنند. به عبارت دیگر، تمرکز اصلی اقتصاد سیاسی بر تبیین و تحلیل اصول و مکانیسمهایی است که در تقسیم ثروت در جامعه نقش دارند و نه فقط در تعیین میزان تولید.
ریکاردو، علاوه بر تمرکز بر تحلیل عمیق توزیع ثروت، به بررسی ارزش مبادله و تجارت بینالمللی نیز پرداخت. این تلاشها به دو نظریه مهم موجب شهرت وی در این زمینه شدهاند: نظریهٔ ارزش مبادله ریکاردو و نظریهٔ بازرگانی بینالمللی ریکاردو که شهرت فراوانی در علم اقتصاد دارند.
به طبقهبندی اول، بر اساس نظریهٔ ارزش مبادله، برای داشتن ارزش در مبادله، یک کالا باید مطلوبیتی داشته باشد تا افراد مایل به خرید آن باشند. از این دیدگاه، ارزش مبادله به دلیل کمیابی و مقدار نیروی کار به وجود میآید. با این حال، مطلوبیت تنها یک شرط لازم برای تعیین ارزش مبادله نیست و در واقع، ارزش مبادله از دو منبع، یعنی کمیابی و هزینه ساخت، تشکیل میشود.
در نظریهٔ بازرگانی بینالمللی خود، ریکاردو بر اساس نظریات خود در مورد ارزش مبادله و توزیع ثروت، نظریه برتری نسبی را مطرح میکند که به اختصار به عنوان تئوری برتری نسبی شناخته میشود. این نظریه در مقابل نظریهٔ برتری مطلق آدام اسمیت قرار دارد و بیان میکند که کشورها باید در زمینههایی فعالیت کنند که در آنها دارای مزیت نسبی هستند تا بهرهوری و تجارت جهانی را به حداکثر برسانند.
اگرچه دیوید ریکاردو به شدت به اصول و مبانی خود پایبند بود، اما اغلب در زمینههای سیاستهای اقتصادی توصیههایی ارائه میداد که با منافع شخصیاش در تضاد بودند. به عنوان مثال، او در مواردی نقدهایی به درآمدهای بالای یکی از بانکهای انگلیسی داشت، در حالی که او خود یکی از سهامداران این بانک بود.
این موضوع نشان میدهد که حتی افرادی که در اصول اقتصادی و اخلاقی پایبندی دارند، ممکن است در عمل با تضادهایی روبهرو شوند. این تضاد میتواند به علت تعامل مختلف عوامل اقتصادی و سیاسی، تأثیر گرفته و انطباق منافع شخصی با تصمیمگیریهای عمومی را مختل کند.
مرگ دیوید ریکاردو
دیوید ریکاردو، پس از سپری کردن ۵۱ سال زندگی پر فعالیت و به دست آوردن یک ثروت فراوان، نهایتاً به علت بیماری عفونی، جان خود را از دست داد. این وقوع نشان میدهد که حتی با داشتن ثروت و موفقیت، افراد نمیتوانند از مسائل بهداشتی و بیماریهای احتمالی جلوگیری کنند.
کتاب شناسی دیوید ریکاردو
آثار دیوید ریکاردو عبارتند از:
1. مطالعه پیرامون قیمت شمش: در سال ۱۸۱۰، او در یک آنالیز به نام “قیمت بالای شمش” نشان داد که افزایش قیمت شمش به معنای کاهش ارزش اسکناس است. این نظریه نشان میدهد که قیمتهای فلزات مثل طلا و نقره باعث تاثیر بر ارزش ارزشهای کاغذی، یعنی ارزنامهها و اسکناسها، میشود. این آثار در ادراک اهمیت ارتباط بین ارزش اسکناس و قیمت مواد فلزی در اقتصاد تأثیرگذار بود.
2. مقاله درباره تأثیر ذرت بر سود سهام: در سال ۱۸۱۵، ریکاردو یک مقاله منتشر کرد که موضوع آن تأثیر قیمت پایین ذرت بر سود سهام بود. او ارائه داد که لغو قوانین مرتبط با تجارت ذرت باعث توزیع عادلانهتری از ثروت در جامعه میشود، زیرا این اقدام به افزایش سود سهامداران منجر میشود و در نتیجه ایجاد تغییرات در توزیع درآمد و ثروت میشود.
3. کتاب “اصول اقتصاد سیاسی و مالیات”: در سال ۱۸۱۷، ریکاردو این کتاب را منتشر کرد که به عنوان یکی از آثار مهم و تأثیرگذار او شناخته میشود. در این کتاب، او به تحلیل تأثیر جمعیت بر اجارهها پرداخت و به نظریه مزیت نسبی نیز اشاره کرد. نظریه مزیت نسبی به این نتیجه میرسد که حتی اگر یک کشور در تولید تمام کالاها کارایی کمتری نسبت به دیگر کشورها داشته باشد، هنوز میتواند از تجارت آزاد بهرهبرداری کند و از این تجارت همه کشورها سود خواهند برد.