اختلال ادواری خو یکی از اختلالات متعدد در طیف اختلالات دوقطبی محسوب میشود، که در این حالت، فرد مبتلا به نوسانهای متفاوت در حالت روحی خود تجربه میکند. این اختلال میتواند در دو فاز متفاوت، یعنی فاز شیدایی یا فاز افسردگی، ظاهر شود.
در طی فاز شیدایی، فرد به طور غیر معمول از حالت شادی و بالاخص سادگی برخوردار است. این شرایط ممکن است با افکار افراطی، افزایش انرژی، کاهش نیاز به خواب، و رفتارهای بیاندازه مصرف مواد مخدر یا خطرناک همراه باشد. به عبارت دیگر، در این فاز از اختلال ادواری خو، فرد به نوسانات مثبت و بالا در حالت روحی خود مبتلا میشود.
در مقابل، در فاز افسردگی، فرد به طور چشمگیری از احساسات افسردگی، انرژی کم، افکار منفی، و کاهش علاقه به فعالیتهای روزمره رنج میبرد. در این حالت، نوسانات حالت روحی به سمت پایین و افت ملموس در انگیزه و احساس علاقه قابل مشاهده است. در این مقاله از مجله علمی برنا اندیشان تصمیم داریم تا مقاله ای جامع در مورد اختلال ادواری خو را در اختیار شما افراد علاقه مند به روانشناسی و درمان اختلالات روانی قرار دهیم.
اختلال ادواری خو
نام دیگر این اختلال، “سیکلوتایمیا” است که یکی از زیرشاخههای گسترده اختلالات دوقطبی محسوب میشود. این اختلال تأثیرات نوسانی بر روحیه فرد را به خوبی به تصویر میکشد. در اختلال ادواری خو، شخص مبتلا به نوسانات گوناگون در خلق و روحیه خود تجربه میکند. این به این معنی است که گاهی او در حالت شیدایی و خلق بالا قرار دارد، و گاهی نیز به حالت افسردگی و خلق پایین سقوط میکند.
علت این اختلال بهطور کامل مشخص نیست، اما تحقیقات نشان میدهد که این بیماری ممکن است عوامل ژنتیکی و خانوادگی را در پس زمینه خود داشته باشد. این به این معناست که وجود این اختلال در خانواده میتواند یک عامل خطرزای برای بروز این بیماری باشد. مهم است بهخاطر بیاوریم که افراد مبتلا به این اختلال، تعداد کمتری نسبت به افرادی که به اختلال دوقطبی مبتلا هستند، دارند.
ملاک های تشخیصی اختلال ادواری خو
1. فرد حداقل برای مدت 2 سال (در کودکان و نوجوانان حداقل 1 سال) باید چند دوره را تجربه کرده باشد که همراه با نشانههای هیپومانیک (حالت شیدایی) بودهاند، اما معیارهای دوره هیپومانیک را به طور کامل برآورده نمیکنند. همچنین، چند دوره دیگر نیز باید با نشانههای افسردگی رخ داده باشد که معیارهای دوره افسردگی اساسی را برآورده نمیکنند.
2. در طی دوره 2 سال (1 سال در کودکان و نوجوانان)، حداقل نیمی از زمان باید دورههای هیپومانیک و افسردگی را تجربه کرده باشد و هر بار بیشتر از 2 ماه بدون این نشانهها نباشد.
3. معیارهای دوره افسردگی اساسی، مانیک، یا هیپومانیا هرگز برآورده نشده باشد.
4. نشانهها با اختلالات دیگر مانند اسکیزوافکتیو، اسکیزوفرنی، اختلال اسکیزوفرنیفرم، اختلال هذیانی یا طیف اسکیزوفرنی و اختلال روان پریشی مشخص یا نامشخص دیگر به توجیه بهتر نمیخورند.
5. نشانهها ناشی از تأثیرات فیزیولوژیکی مواد (مانند سوء مصرف مواد مخدر یا دارو) یا بیماری جسمانی دیگر (مانند پرکاری تیروئید) نیستند.
6. نشانهها ناراحتی یا اختلال قابل ملاحظه بالینی در عملکرد اجتماعی، شغلی یا زمینههای مهم دیگر عملکرد فرد را به وجود میآورند.
اگر همراه با ناراحتی اضطرابی باشد، باید بررسی شود که آیا این نشانهها به اختلال ادواری خو افزوده شدهاند یا نه.
ویژگی های تشخیصی اختلال ادواری خو
ویژگی اساسی اختلال ادواری خو، این است که فرد تحت تأثیر یک اختلال خلقی مزمن و پرنشاط قرار دارد که در آن دورههای مختلف نشانههای هیپومانیک (حالت شیدایی) و دورههای نشانههای افسردگی به تنهایی و به وضوح تمایز دارند (با ملاک الف).
در اینجا، نکته مهم این است که اختلال ادواری خو باعث تناوب بین دو حالت مختلف، یعنی شیدایی و افسردگی، در یک فرد میشود. این دو حالت که به صورت دورههای مختلف ظاهر میشوند، نشانههای متفاوتی دارند و معمولاً هرکدام از آنها به صورت واضح تفاوت یافته و تشخیص داده میشوند (با ملاک الف).
نشانههای هیپومانیک، تنها با تعداد، شدت، فراگیری یا مدت کافی به منظور برآورده کردن معیارهای کامل دوره هیپومانیک کافی نیستند. به عبارت دیگر، اگرچه حالتهای شیدایی یا هیپومانیک دارای نشانههای خود هستند، اما باید در طی دوره 2 ساله اول (یا 1 سال برای کودکان و نوجوانان) به صورت مداوم حضور داشته باشند. این به این معناست که این نشانهها باید بیشتر از اکثر روزها حاکم باشند و هر افتراق بیشتر از 2 ماه بدون حضور این نشانهها، قابل قبول نیست (با ملاک ب).
در واقع، این معیارها برای تشخیص دقیقتر و جامعتر حالتهای هیپومانیک در اختلال ادواری خو در نظر گرفته شدهاند. بنابراین، تأکید بر مداومت و فراگیری نشانهها در طول دوره مشخص، این امکان را فراهم میکند که تفاوتها و الگوهای مشخصتری در نوسانات حالت روحی فرد تشخیص داده شود.
تشخیص اختلال ادواری خو فقط درصدی ممکن است که معیارهای دورههای افسردگی، مانیک، یا هیپومانیا هرگز برآورده نشده باشند (با ملاک ج). به بیان دیگر، اگر فرد مورد نظر در طول دوره اولیه 2 سال (یا 1 سال برای کودکان و نوجوانان) هیچ نشانهای از حالتهای افسردگی، مانیک یا هیپومانیا نداشته باشد، اختلال ادواری خو تشخیص داده میشود.
بهعلاوه، اگر در پیشرفت زمانی بعد از این دوره اولیه فرد دچار دوره افسردگی اساسی، مانیک یا هیپومانیا شود، تشخیص به ترتیب به اختلال افسردگی اساسی، اختلال دوقطبی نوع I یا دو قطبی و یا اختلال مرتبط مشخص یا نامشخص دیگر تغییر میکند. در این حالت، اختلال ادواری خو از تشخیص حذف میشود و بهجای آن، تفکیکهای دقیقتری از اختلالات روانی در نظر گرفته میشود، به عنوان مثال دوره هیپومانیک بدون دوره افسردگی اساسی.
اگر الگوی نوسانات خلقی فرد به گونهای است که بهتر است با اختلالات مانند اسکیزوافکتیو، اسکیزوفرنی، اختلال اسکیزوفرنیفرم، اختلال هذیانی، یا طیف اسکیزوفرنی و سایر اختلالات روان پریشی مشخص و نامشخص توجیه شود، تشخیص اختلال ادواری خو (با ملاک د) فراهم نمیشود. در این شرایط، نشانهها و ویژگیهای مرتبط با نوسانات خلقی در افراد، بهعنوان جزء یا ویژگیهای معین از اختلالات روان پریشی دیگر تلقی میشوند.
این برداشت نقشی اساسی در تشخیص دقیقتر و درک بهتر از وضعیتهای روانی افراد ایفا میکند، زیرا اگر الگوی نوسانات خلقی فرد به این اندازه خاص و متمایز باشد که با اختلالات معینی بهتر هماهنگ شود، تشخیص اختلال ادواری خو در نظر گرفته نمیشود.
اختلال خلقی نباید ناشی از تأثیرات فیزیولوژیکی مواد مخدر (مثل سوء مصرف مواد مخدر یا دارو) یا بیماری جسمانی دیگر (مثل پرکاری تیروئید) باشد (با ملاک ه). اگرچه ممکن است برخی افراد در طول برخی از دورههای هیپومانیک عملکرد قابل توجهی داشته باشند، اما در طولانیمدت این اختلال، باید ناراحتی یا اختلال قابل مشاهده در عملکرد اجتماعی، شغلی و سایر زمینههای اهم عملکرد، بهعنوان نتیجه اختلال خلقی، وجود داشته باشد (با ملاک ه).
این معیار با مختصریت به وضوح اظهار میکند که اختلال خلقی باید به طور کلی به خلق و روحیه فرد تأثیر بگذارد و نه تنها به یک عامل خاص مانند مصرف مواد یا بیماری جسمانی برگردد. همچنین، تأکید بر ناراحتی یا اختلال قابل مشاهده در عملکرد اجتماعی، شغلی و زمینههای دیگر اهم عملکرد، نقش بسیار مهمی در تشخیص دقیق این اختلال دارد.
این اختلال ممکن است نتیجه تغییرات طولانیمدت در وضعیت خلقی باشد که به صورت دورههای متناوب و اغلب غیرقابل پیشبینی ظاهر میشود. به عبارت دیگر، این اختلال باعث متغیر بودن و ناپیشبینی در حالتهای روحی فرد میشود. بهعنوان مثال، افراد ممکن است در دورههای خلقی مختلف، به عنوان فردی کجخلق، دمدمی، پیشبینیناپذیر، بیثبات یا غیرقابل اعتماد در نظر گرفته شوند (با ملاک و).
شیوع اختلال ادواری خو
شیوع اختلال ادواری خو در طول عمر در حدود 0.4 تا 1 درصد قرار دارد. این اختلال در بین کلینیکهای اختلالات خلقی ممکن است با نرخ شیوع بین 3 تا 5 درصد ظاهر شود. به طور کلی، به نظر میرسد که اختلال ادواری خو در جمعیت به طور یکسان در میان مردان و زنان رخ میدهد. با این حال، در محیطهای بالینی، زنان بیشتر احتمال دارند که به دلیل اختلال ادواری خو مشکلات خلقی خود را مطرح کنند و برای درمان به پزشک مراجعه کنند. این موضوع نشاندهنده این است که اختلال ادواری خو ممکن است در زنان به نسبت بیشتری تأثیرگذار باشد و نیاز به مداخله درمانی داشته باشد.
شکل گیری و روند اختلال ادواری خو
اختلال ادواری خو معمولاً در دوران نوجوانی یا اوایل بزرگسالی آغاز میشود و گاهاً نشاندهنده آمادگی روحی و خلقی برای اختلالات دیگر میباشد. این اختلال معمولاً با شروع زودرس و پیوستهای همراه است. میزان خطر بروز اختلال دوقطبی نوع I یا اختلال دوقطبی نوع II در افراد مبتلا به اختلال ادواری خو بین 15 تا 50 درصد قرار دارد. این امر به این معناست که افرادی که ابتدا اختلال ادواری خو را تجربه میکنند، خطر دچار شدن به اختلالات دیگر، مخصوصاً اختلالات دوقطبی، را دارند.
شناخته شدن نشانههای هیپومانیک و افسردگی مداوم که در اواخر دوران بزرگسالی پدیدار میشوند، مهم است تا پیش از قرار دادن تشخیص اختلال ادواری خو، این اختلال از اختلالات دوقطبی، اختلالات مرتبط با بیماری جسمانی دیگر و اختلال افسردگی ناشی از بیماری جسمانی دیگر (مانند تصلب چندگانه) متمایز گردد. در کودکان مبتلا به اختلال ادواری خو، میانگین سن شروع نشانهها حدود 6.5 سال است.
عوامل خطر و پیش آگهی اختلال ادواری خو
عوامل خطر اختلال ادواری خو شامل مجموعهای از عوامل پیشینه و زندگی میباشند که افراد را در معرض افزایش خطر ابتلا به این اختلال قرار میدهند. این عوامل شامل ویژگیهای ژنتیکی، محیطی، و روانشناختی میشوند. افرادی که خانوادهای با تاریخچه اختلال ادواری خو دارند، ممکن است مستعدتر به این اختلال باشند.
همچنین، تجربیات ناگوار در زندگی، استرسهای روانی، و مشکلات ارتباطی نیز میتوانند به عوامل خطر افزوده شوند. پیش آگهی این اختلال اغلب با نشانههای مانیک یا هیپومانیا در دوران نوجوانی آغاز میشود. شناخت و مدیریت این عوامل خطر از اهمیت ویژهای برخوردار است تا ابتلا به اختلال ادواری خو پیشگیری شود یا در صورت وجود این اختلال، اقدامات درمانی مناسب و به موقع انجام شود.
ژنتیکی و فیزیولوژیکی
افراد مبتلا به اختلال ادواری خو در خویشاوندان تنی درجه اول، اغلب با افرادی که اختلال افسردگی اساسی، اختلال دوقطبی نوع I یا اختلال دوقطبی نوع II دارند، نسبت به جمعیت عمومی، مواجه با اختلالات روانی مشابهت بیشتری دارند. این موضوع نشاندهنده این است که ابتلا به اختلال ادواری خو در خانوادهها با تاریخچه اختلالات روانی، بهخصوص اختلالات مزاجی، احتمالاً با بیشترین شدت و شیوع روبرو میشود.
علاوه بر این، احتمال وجود عوامل خطر خانوادگی برای اختلالات مرتبط با مصرف مواد نیز افزایش مییابد. این نتایج میتوانند نقش مهمی در تداوم این اختلالات در طول نسلها داشته باشند و بر اهمیت پیشگیری و مداخله در زمینه سلامت روانی تأکید کنند.
تشخیص افتراقی اختلال ادواری خو
تشخیص افتراقی اختلال ادواری خو از سایر اختلالات مزاجی یک چالش تشخیصی است که نیاز به دقت و تخصص دارد. برخی از نقاط تفاوت عبارتند از: نوسانات طولانیمدت و پیوسته در وضعیت هیپومانیا و افسردگی، عدم ایجاد تغییرات در واقعیت و ناپذیری بالای افکار هیپومانیا؛ مثبت بودن تاریخچه اختلالات مزاجی در خانواده؛ نبودن اثرات فیزیولوژیکی بیماری جسمانی یا مصرف مواد؛ اختلال در کارکرد اجتماعی، شغلی یا سایر زمینههای اهم عملکرد متعدد و مستمر در دورههای هیپومانیا و افسردگی. تجمیع این علائم و نشانهها توسط یک حرفهای سلامت روان به منظور تشخیص دقیق و انجام مداخلههای درمانی مناسب از اهمیت فراوانی برخوردار است.
دوقطبی و اختلال مربوط ناشی از بیماری جسمانی دیگر و اختلال افسردگی ناشی از بیماری جسمانی دیگر
تشخیص اختلال دوقطبی و اختلال مرتبط با بیماری جسمانی یا اختلال افسردگی ناشی از بیماری جسمانی، زمانی صورت میگیرد که اختلال خلقی به عنوان نتیجهای از تأثیرات فیزیولوژیکی یک بیماری جسمانی خاص، که معمولاً به صورت مزمن ادامه دارد (مانند پرکاری تیروئید)، تشخیص داده شده باشد. این تصمیم بر مبنای تاریخچه بیماری، بررسی جسمانی یا نتایج آزمایشگاه قوی است.
در صورتی که تحلیل نشان دهد که نشانههای هیپومانیک و افسردگی به عنوان پیامد فیزیولوژیک بیماری جسمانی خاص نیستند، در این صورت اختلال روانی اصلی، به عنوان مثال اختلال ادواری خو، و بیماری جسمانی جداگانه کدگذاری میشوند. به عنوان مثال، اگر نشانههای خلقی به عنوان یک نتیجه روانشناختی (نه فیزیولوژیکی) از بیماری جسمانی مزمن تشخیص داده شود، یا اگر بین نشانههای هیپومانیک و افسردگی و بیماری جسمانی، ارتباط سبب شناختی وجود نداشته باشد، این موارد تایید میشوند.
دوقطبی و اختلال مرتبط ناشی از مواد / دارو و اختلال افسردگی ناشی از مواد / دارو
اختلال دوقطبی و اختلال مرتبط با مصرف مواد دارو و همچنین اختلال افسردگی ناشی از مصرف مواد دارو، از اختلال ادواری خو تشخیص داده میشوند، زیرا در این حالات، قضاوت بر اساس این است که آیا مصرف مواد یا داروها (بخصوص مواد محرک) تأثیرات شناختی مستقیمی بر اختلال خلقی دارد یا خیر.
نوسانات خلقی در اختلالات مزاجی مرتبط با مصرف مواد دارو، عمدتاً پس از قطع مصرف مواد دارو بهبود مییابند. این تفاوت نشاندهنده ارتباط مستقیم مواد مخدر با تغییرات در خلق و مزاج فرد است. از این رو، تشخیص صحیح این اختلالات نیازمند تجزیه و تحلیل دقیق تأثیرات شناختی مواد مخدر بر روی حالت روحی و خلق فرد میباشد.
اختلال دوقطبی نوع I همراه با تناوب سریع و اختلال دوقطبی نوع II همراه با تناوب سریع
هر دو اختلال میتوانند به دلیل تغییرات مکرر و محسوس در خلق، به نظر مشابه اختلال ادواری خو باشند. اما بر اساس تعریف، اختلال ادواری خو متمایز کننده خود را از اختلالات دیگر مزاجی مانند اختلال دوقطبی نوع یک و اختلال دوقطبی نوع II میکند.
در اختلال ادواری خو، ملاکهای دورههای افسردگی اساسی، مانیک یا هیپومانیا هرگز برآورده نمیشوند. به عبارت دیگر، فرد در این دورهها به شدت افسرده یا بینظم به نظر نمیآید. این در حالی است که شاخص “همراه با تناوب سریع” برای اختلال دوقطبی نوع I و اختلال دوقطبی نوع II نیازمند وجود دورههای کامل خلقی است، به طوری که شخص در این دورهها به صورت متناوب بین حالتهای افسرده، مانیک و هیپومانیا تناوب کند.
اختلال شخصیت مرزی
اختلال شخصیت مرزی با تغییرات محسوس در خلق در ارتباط است که ممکن است به نظر بیاید مشابه اختلال ادواری خو باشد. اگر ملاکها برای هر دو اختلال برآورده شده باشند، آنها را باید به عنوان هر دو اختلال شخصیت مرزی و اختلال ادواری خو تشخیص داد. در این حالت، تطابق در معیارها و شدت تغییرات در خلق میتواند تعیینکننده تشخیص نهایی باشد.
همزمانی اختلالات
اختلالات مرتبط با مواد و مشکلات خواب، به عبارت دیگر مشکلات در زمینه شروع و حفظ کردن خواب، ممکن است در افراد مبتلا به اختلال ادواری خو وجود داشته باشند. اغلب در کودکان مبتلا به اختلال ادواری خو که در محیطهای روانپزشکی سرپایی درمان میشوند، مشاهده شده است که همراه با این اختلال، بیماریهای روانی دیگری نیز وجود دارند. این کودکان احتمالاً بیشتر از دیگر بیماران کودک مبتلا به اختلالات روانی به اختلالات مرتبط با کاستی توجه و بیشفعالی همزمان دچار میشوند.
درمان اختلال ادواری خو
درمان اختلال ادواری خو یک چالش پیچیده است که معمولاً به یک ترکیب از روشهای روانپزشکی و روانشناختی و گاهی هم درمانهای دارویی نیاز دارد. در ادامه به توضیح برخی از رویکردهای درمانی اختلال ادواری خو اشاره میشود:
1. مشاوره روانپزشکی و روانشناختی:
این نوع مشاوره به فرد کمک میکند تا با شناخت و مدیریت بهتر خلق و احساسات خود، بهبود یابد. مشاوره میتواند به فرد کمک کند تا مهارتهای مدیریت استرس و ارتقاء سلامت روانی را یاد بگیرد.
2. داروها:
در برخی موارد، مصرف داروهای معین مانند تثبیت کننده های خلقی (برای کنترل نوسانات شدید خلق) یا مهارکنندههای خلق (برای کاهش علائم مانیا یا هیپومانیا) ممکن است توسط پزشک تجویز شود.
3. آموزش مهارتهای مدیریت زمان و استرس:
آموزش به فرد مهارتهای مدیریت زمان، استرس و ارتقاء سلامت روانی میتواند کمک کند تا با نوسانات خلقی بهتر کنار بیاید.
4. درمان های ترکیبی:
در برخی موارد، ترکیبی از مشاوره روانپزشکی، داروها و آموزش مهارتهای زندگی میتواند اثربخش باشد. این رویکرد به نحوی شخصیسازی شده و با توجه به نیازها و ویژگیهای هر فرد تنظیم میشود.
5. پشتیبانی اجتماعی:
حمایت از خانواده و دوستان نقش مهمی در مواجهه با اختلال ادواری خو دارد. افرادی که از حمایت اجتماعی برخوردارند، ممکن است با مشکلات خود بهتر مقابله کنند.
مهمترین نکته این است که هر فرد ممکن است به یک ترکیب مختص به خود نیاز داشته باشد، بنابراین تشخیص و درمان باید توسط یک تیم متخصص، شامل پزشکان، روانپزشکان، و روانشناسان انجام شود.
نتیجه گیری
اختلال ادواری خو یک وضعیت پیچیده و تأثیرگذار در زندگی فرد است که با نوسانات گسترده در خلق و احساسات همراه است. تشخیص دقیق و مدیریت مؤثر این اختلال نیازمند رویکردهای گوناگون است. ترکیب درمانهای روانپزشکی، مشاوره فردی و خانوادگی، و در صورت لزوم، استفاده از داروها میتواند به بهبود نتایج درمان کمک کند.
همچنین، ارتقاء مهارتهای مدیریت استرس، بهبود کیفیت خواب و زندگی روزمره، و ارتقاء ارتباطات اجتماعی نیز جزء اقدامات مهم در مدیریت این اختلال محسوب میشوند. پیشگیری از سوء مصرف مواد و افزایش آگاهی در خصوص علائم و مدیریت اختلال ادواری خو نیز برای افراد و خانوادهها اهمیت دارد. درک عمیق تر از این اختلال و ارائه حمایت مناسب میتواند به فرد در تسلیم و مدیریت بهتر با این وضعیت کمک کند.