تیک یک اختلال روانشناختی است که با انجام حرکات، صداها یا آواهای سریع و ناموزون مشخص میشود. این اختلال معمولاً با استفاده از تکنیکهای روانشناسی قابل درمان است. اختلال تیک، یک بیماری روانشناسی است که انواع مختلفی دارد و در این مقاله از مجله علمی برنا اندیشان قصد داریم با استناد به DSM-5، به توضیح جزئیات کامل این بیماری بپردازیم.
تیک به صورت عمده به دو دسته تقسیم میشود: تیکهای حرکتی و تیکهای صوتی. تیکهای حرکتی شامل حرکات ناگهانی و بینظم بدنی میشوند، در حالی که تیکهای صوتی به تولید صداهای ناخودآگاه و بدون هدف اشاره دارند.
با توجه به DSM-5، برخی از ویژگیهای عمده تیکها شامل دورههایی از تغییرات در شدت و نوع آنها میشود. این بیماری ممکن است در دوران کودکی آغاز شده و با گذشت زمان تغییرات متنوعی را تجربه کند.
استفاده از روشهای درمانی مبتنی بر روانشناسی، اطلاعات به دست آمده از تحلیل شدید و شناختی و نیز پشتیبانی از خانواده میتواند به بهبود و مدیریت این اختلال کمک کند. به علاوه، درمانهای دارویی نیز برای کاهش علائم ممکن است مورد استفاده قرار گیرند.
اهمیت ادراکی از این مسئله و ایجاد تفهیم و حمایت اجتماعی میتواند در بهبود کیفیت زندگی افراد مبتلا به این اختلال تاثیرگذار باشد.
اختلالات تیک
اختلال تیک یک اختلال روانشناختی است که با ویژگیهایی همچون حرکات یا آواهای ناموزون و سریع در فرد مشخص میشود. این حرکات ناقص و نابهنجار ممکن است همراه با بیماریهای دیگر نیز ایجاد شود. همچنین، این تیکها انواع مختلفی دارند، و خوشبختانه، با استفاده از روشهای مختلف درمانی، قابلیت درمان آنها وجود دارد.
تیکها میتوانند به دو شکل اصلی تقسیم شوند: تیکهای حرکتی و تیکهای صوتی. تیکهای حرکتی شامل حرکات ناگهانی و نامنظم بدنی هستند، در حالی که تیکهای صوتی به تولید صداهای ناخودآگاه و بدون هدف اشاره دارند.
اهمیت تشخیص دقیق و تفصیلی از نوع تیک و همچنین تأثیر آن بر زندگی روزمره فرد، ابتداییترین قدم در مدیریت و درمان این اختلال است. بهرهگیری از تکنیکهای روانشناسی، مشاوره، و در صورت لزوم، درمانهای دارویی، میتوانند بهبود ملموسی در کاهش علائم تیک و افزایش کیفیت زندگی فرد داشته باشند.
تیک یک اختلال حرکتی یا آواگری است که به طور ناگهانی، سریع، و بیترتیب حرکات یا آواهایی را ایجاد میکند. این حرکات عمدتاً به صورت ناگهانی و بدون کنترل ارادی ایجاد میشوند و اغلب دارای الگوهای متفاوت و غیرقابل پیشبینی هستند.
تیکها میتوانند شامل حرکات بدنی یا صداهای آوازی باشند که اغلب به صورت عودکننده تکرار میشوند. این حرکات یا آواها میتوانند در هر بخش از بدن ایجاد شوند، مانند کر شدن کتف، جستجوی سر، یا صدور صداهای بدون هدف.
معمولاً تیکها در دوران کودکی آغاز میشوند و ممکن است با گذشت زمان تغییرات و تحولاتی از نظر شدت یا نوع نشان دهند. این اختلال ممکن است تأثیرات متفاوتی بر زندگی روزمره فرد داشته باشد و بر اساس شدت و نوع آن، به عنوان یک اختلال روانشناختی مورد بررسی و درمان قرار گیرد.
تشخیص دقیق از نوع تیک و ارزیابی تأثیر آن بر زندگی فرد ابتداییترین قدم در تدارک به درمان این اختلال میباشد. از مشاوره روانشناسی، تکنیکهای رواندرمانی، و در صورت لزوم، درمانهای دارویی میتواند بهبود و کاهش علائم تیک کمک کند.
ملاک های تشخیصی اختلالات تیک
تیکها در اختلالات تیک میتوانند به دو شکل اصلی تقسیم شوند: تیکهای حرکتی متعدد و یک یا چند تیک آوایی. این تیکها ممکن است در طول بیماری وجود داشته باشند، اگرچه ناشی از خصوصیات این اختلال، اجباری نیست که همزمان با یکدیگر ظاهر شوند.
تفاوتها در فراوانی تیکها ممکن است در طول زمان ایجاد شود، اما برای تشخیص اختلال تیک، ضروری است که این تیکها به مدت حداقل یک سال از زمان شروع اولین تیک ادامه یابند.
شروع این اختلال معمولاً قبل از سن ۱۸ سالگی اتفاق میافتد. این موضوع نشان از این دارد که این اختلال در دوران کودکی یا نوجوانی شروع میشود و در طی این دوره زمانی تأثیر گذار است.
مهم است بدانیم که این اختلال ناشی از تأثیرات فیزیولوژیکی مواد مخدر، مانند کوکائین، یا بیماریهای جسمانی دیگر نمیباشد. بنابراین، علل آن شامل بیماریهایی نظیر هانتینگتون یا التهاب مغز پس از ابتلا به ویروس نیستند. این نکته مهم در تمیز و دقیق تشخیص اختلالات تیک و نظارت بر طیف متنوعی از علل احتمالی آن تأکید میکند.
اختلال تیک حرکتی یا آوایی مداوم (مزمن)
در این اختلال، تیکهای حرکتی یا آوایی به صورت تکی یا متعدد در طول دوره بیماری حضور دارند، اما باید توجه داشت که هر دو نوع تیک، یعنی تیک حرکتی و تیک آوایی، به صورت همزمان ظاهر نمیشوند.
تفاوتها در فراوانی تیکها ممکن است در طول زمان تغییر کند، اما برای تشخیص این اختلال، تیکها باید به مدت حداقل یک سال از زمان شروع اولین تیک ادامه یابند.
شروع این اختلال معمولاً قبل از سن ۱۸ سالگی اتفاق میافتد، که نشاندهنده آن است که این اختلال اغلب در دوران کودکی یا نوجوانی پدید میآید و در طول این دوره زمانی تأثیرگذار است.
همچنین پیشنهاد می شود به پاورپوینت اختلال تیک مراجعه نمایید. لازم به ذکر است که این اختلال ناشی از تأثیرات فیزیولوژیکی مواد مخدر مانند کوکائین یا بیماریهای جسمانی دیگر نمیباشد، به عنوان مثال بیماری هانتینگتون یا التهاب مغز پس از ابتلا به ویروس. این تمایز اهمیت دارد تا در تشخیص دقیق و درمان مناسب این اختلال، عوامل احتمالی مؤثر دقیقاً شناسایی شوند.
واضح است که ملاکها هیچگاه برآورده نشده اند، که بدان معناست که این اختلال با اختلال توره متفاوت است و به صورت مستقل شناخته شده است.
لطفاً مشخص کنید که اگر اختلال تیک مرتبط با تیک حرکتی باشد، یا تنها با تیکهای آوایی همراه باشد.
1. اگر فقط همراه با تیک حرکتی باشد:
این حالت به اختلال تیک حرکتی اشاره دارد. در این حالت، فرد دارای حرکات بدنی ناگهانی و بینظم است که به صورت مستمر یا مداوم ظاهر میشوند. این تیکها ممکن است در هر بخش از بدن اتفاق بیفتند و معمولاً توسط فرد کنترل نمیشوند. این حالت معمولاً در دوران کودکی یا نوجوانی آغاز میشود و تا زمانی که به مدت حداقل یک سال ادامه داشته باشد، تشخیص داده میشود.
2. اگر فقط همراه با تیکهای آوایی باشد:
این حالت به اختلال تیک آوایی اشاره دارد. در این صورت، فرد دارای تیکهای صوتی ناخودآگاه و بدون هدف است. این تیکها ممکن است شامل صداهای مختلف باشند که اغلب تکراری و غیرقابل کنترل هستند. مانند اختلال تیک حرکتی، این اختلال نیز معمولاً در دوران کودکی یا نوجوانی شروع میشود و برای تشخیص آن، تیکها باید به مدت حداقل یک سال ادامه یابند.
توضیحات بیشتر در مورد نوع تیک، شدت آن، و تأثیرات آن بر زندگی روزمره فرد میتواند به تشخیص دقیقتر و درمان مناسبتر این اختلالات کمک کند.
اختلال تیک موقتی
در این اختلال، تیکهای حرکتی و یا آوایی به صورت تکی یا متعدد در فرد حاضر هستند. برای تشخیص این اختلال، این تیکها باید به مدت حداقل یک سال از زمان شروع اولین تیک ادامه یابند. علاوه بر این، شروع این اختلال معمولاً قبل از سن ۱۸ سالگی اتفاق میافتد، که نشاندهنده آن است که این اختلال اغلب در دوران کودکی یا نوجوانی پدید میآید و تا زمانی که به مدت حداقل یک سال ادامه یابد، تشخیص داده میشود.
مهم است به این نکته توجه کنیم که این اختلال ناشی از تأثیرات فیزیولوژیکی مواد مخدر مانند کوکائین یا بیماریهای جسمانی دیگر نمیباشد، به عنوان مثال بیماری هانتینگتون یا التهاب مغز پس از ابتلا به ویروس. همچنین، ملاکها هیچگاه برای اختلال توره یا اختلال تیک حرکتی یا آوایی مداوم (مزمن) برآورده نشدهاند، و برای تشخیص این اختلال تنها شاخص «فقط تیکهای حرکتی» یا «فقط تیکهای آوایی» ضروری است.
ویژگی های تشخیصی اختلالات تیک
اختلالات تیک به چهار زیرگروه تشخیصی تقسیم میشوند:
1. اختلال توره:
در این گروه، تیکها به صورت توره، یعنی حرکات یا صداهای ناگهانی و بدون اراده، ظاهر میشوند. تشخیص این اختلال بر مبنای وجود تیکهای حرکتی یا آوایی (ملاک الف)، مدت نشانههای تیک (ملاک ب)، سن شروع (ملاک ج)، و عدم وجود علت شناخته شده نظیر بیماری جسمانی دیگر یا مصرف مواد (ملاک د) انجام میشود.
2. اختلال تیک حرکتی یا آوایی مداوم (مزمن):
در این دسته، تیکها به صورت مداوم و به مدت حداقل یک سال ادامه دارند. تشخیص این گروه نیز بر اساس معیارهایی همچون تیکهای حرکتی یا آوایی (ملاک الف)، مدت نشانههای تیک (ملاک ب)، سن شروع (ملاک ج)، و عدم وجود علت شناخته شده نظیر بیماری جسمانی یا مصرف مواد (ملاک د) انجام میپذیرد.
3. اختلال تیک موقتی:
در این گروه، تیکها به مدت زمان محدودی حاکم میشوند و اغلب به صورت موقت ظاهر میشوند. تشخیص این اختلال نیز با توجه به معیارهایی همچون تیکهای حرکتی یا آوایی (ملاک الف)، مدت نشانههای تیک (ملاک ب)، سن شروع (ملاک ج)، و عدم وجود علت شناخته شده نظیر بیماری جسمانی یا مصرف مواد (ملاک د) صورت میگیرد.
4. اختلالات تیک مشخص و نامشخص دیگر:
در این زیرگروه، تیکها به صورت مشخص یا نامشخص در دستهبندی میشوند. تشخیص این اختلالات نیز با توجه به معیارهایی همچون تیکهای حرکتی یا آوایی (ملاک الف)، مدت نشانههای تیک (ملاک ب)، سن شروع (ملاک ج)، و عدم وجود علت شناخته شده نظیر بیماری جسمانی یا مصرف مواد (ملاک د) انجام میپذیرد. این گروه اختلالات به ترتیب سلسلهمراتبی دارند، به این معنا که هر گاه اختلال تیک در یک سطح از سلسلهمراتب تشخیص داده شود، تشخیص پایینتر در سلسلهمراتب امکانپذیر نیست (ملاک ه).
تیکها نمایانگر جنبشهای حرکتی یا آواگری ناگهانی، سریع، عودکننده و ناموزون هستند. این تیکها ممکن است در طول زمان تغییرات نشان دهند، اما در هر لحظه، خزانه تیک به صورت مشخص و قابل تشخیص بازمیگردد. برخی از نشانههای تیک، همچون پلک زدن یا صاف کردن گلو، در جمعیت بیماران این اختلال به طور متداولترین مشاهده میشوند، گرچه توانایی تیک در درگیر کردن تقریباً هر گروه عضلانی یا آواگری وجود دارد.
تیکها به طور عمومی به صورت غیرارادی تجربه میشوند، اما ممکن است برخی از افراد بتوانند آنها را به صورت ارادی برای مدتهای کوتاهی کنترل کنند. این اختلال باعث ایجاد جنبههایی از غیرارادی در حرکات یا آواگری فرد میشود، اما از طریق تلاش و کنترل، فرد ممکن است به مدت محدودی از تیکها جلوگیری کند.
اطلاعات بیشتر در مورد نوع و شدت تیکها، تأثیرات آن بر زندگی روزمره، و راههای مداخله و مدیریت این اختلال میتواند به تشخیص دقیقتر و بهبود درمان کمک کند.
تیکها میتوانند در دو دستهی ساده و پیچیده قرار گیرند. تیکهای حرکتی ساده معمولاً دارای مدت زمان کوتاهی هستند، به عنوان مثال، چند دهم ثانیه، و ممکن است شامل پلک زدن، بالا انداختن شانه، یا حرکات کوتاه دیگری باشند. در حالت مشابه، تیکهای آوایی ساده ممکن است شامل صاف کردن گلو، صدای فین فین کردن یا خرخر کردن به علت انقباض دیافراگم یا عضلات حلق باشند.
تیکهای حرکتی پیچیده معمولاً دارای مدت زمان طولانیتری هستند، به عنوان مثال، چند ثانیه، و اغلب شامل ترکیبی از تیکهای ساده، مانند چرخاندن سر و بالا انداختن شانه به صورت همزمان میشوند. این تیکها ممکن است به صورت هدفمند ظاهر شده و الگوهای خاصی از حرکات را در بر گیرند، مانند تیکهای مرتبط با حرکات جنسی یا تقلید تیکهای دیگر از رفتارهای غیر متداول (مستهجن کرداری) یا تقلید از حرکات فردی دیگر (پژواک کرداری).
همچنین، تیکهای آوایی پیچیده ممکن است شامل علائمی نظیر مکرر گویی، گفتار پژواک یا بدون معنی (پژواکگویی)، یا بیان کلمات ناسازگار اجتماعی، نژادی، یا مذهبی (بد دهنی) باشند. بد دهنی در اینجا به فریاد کشیدن یا غرغر کردن ناگهانی و بدون ارتباط با موضوع گفتار اشاره دارد، که میتواند بدون گفتار نامناسبی شباهت داشته باشد که در تعاملات اجتماعی مشاهده میشود. این توضیحات بیشتری راجع به نوع و شدت تیکها و تأثیرات آنها بر زندگی روزمره فرد میتواند به تشخیص دقیقتر و بهبود درمان این اختلال کمک کند.
تفاوت وجود تیکهای حرکتی و/یا آوایی در چهار گروه اختلال تیک از منظر ملاکهای الف مشخص میشود. در اختلال توره، هر دو نوع تیک، یعنی تیک حرکتی و تیک آوایی، باید در فرد حاضر باشد. این بدان معناست که اگر فرد دچار اختلال توره باشد، حتماً تیک حرکتی و تیک آوایی همزمان وجود دارند.
در اختلال تیک حرکتی یا آوایی مداوم (مزمن)، فقط یک نوع تیک حاکم است، به این صورت که فرد تنها ممکن است تیک حرکتی داشته باشد یا فقط تیک آوایی. این به معنای این است که دو نوع تیک به صورت همزمان در این اختلال وجود ندارد.
در اختلال تیک موقتی، هر دو نوع تیک، یعنی تیک حرکتی و تیک آوایی، میتوانند همزمان در فرد نشان داده شوند. این بدان معناست که در یک زمان مشخص، فرد ممکن است با هر دو نوع تیک مواجه شود.
در اختلالات تیک مشخص یا نامشخص دیگر، نشانهها به عنوان تیک شناخته میشوند اما دارای جلوه یا سن شروع غیرمتداول هستند یا سبب شناسی شناختهشدهای ندارند. به عبارت دیگر، در این اختلالات، علائم اختلال حرکت به عنوان تیک شناخته میشوند، اما جزئیات مربوط به جلوه یا زمینه آغاز آنها ناشی از وضوح نامتعارف یا عدم وجود دلیل شناخته شده میباشد.
استفاده از ملاک مدت به معنای حداقل یک سال (ملاک ب) تضمین میکند که افرادی که به تشخیص اختلال توره یا اختلال تیک حرکتی یا آوایی مداوم (مزمن) رسیدهاند، نشانههای این اختلال را به صورت مداوم در طول زمان نشان دادهاند. شدت تیکها ممکن است در این مدت افزایش یا کاهش یابد و برخی افراد ممکن است دورههایی بدون تیک را تجربه کنند. با این حال، اگر فرد نشانههای تیک را به مدت بیش از یک سال از شروع اولین تیک اظهار کرده باشد، بدون توجه به دورههای بدون تیک، به عنوان فرد مبتلا به نشانههای مداوم در نظر گرفته میشود.
به این ترتیب، استفاده از ملاک زمانی یک ساله تأکید میکند که این اختلالات تیک باید به مدت قابل ملاحظهای در فرد حضور داشته باشند تا به عنوان مداوم در نظر گرفته شوند. این ملاک میتواند در تفکیک بین تیکهای موقتی و تیکهایی که به طور پایدار و مداوم در زندگی فرد تاثیرگذارند، کمک کند.
برای افرادی که به تازگی ناپدیدهای تیک حرکتی و یا آوایی شدهاند و مدت زمان این نشانهها کمتر از یک سال از زمان شروع اولین تیک باشد، امکان دارد اختلال تیک موقتی در نظر گرفته شود. اما در مورد اختلالات تیک مشخص و نامشخص دیگر، مدت زمان مشخصی برای تشخیص وجود ندارد.
باید توجه داشت که شروع تیکها باید حتماً قبل از سن ۱۸ سالگی باشد (ملاک ج). عمدتاً اختلالات تیک در دوران پیش از بلوغ آغاز میشوند، بهطوریکه متوسط سن شروع بین ۴ تا ۶ سال است و با گذشت زمان، احتمال وقوع شروع تازه اختلالات تیک در افراد ده تا بیست ساله کاهش مییابد. این اختلالات در بزرگسالان به ندرت شروع میشوند و معمولاً ارتباطی با مصرف مواد مخدر نظیر کوکائین یا صدمه دستگاه عصبی مرکزی از جمله التهاب پس از ویروس دارند. با این حال، ممکن است در بزرگسالان نیز شروع ناگهانی تیکها رخ دهد، که به طور اغلب با مواجهه با مواد مخدر یا عوامل زیانآور دیگر مرتبط باشد.
اگرچه شروع تیک در نوجوانان و بزرگسالان نسبتاً نادر است، اما این امکان وجود دارد که افراد در این گروههای سنی برای ارزیابی تشخیصی به متخصصین مراجعه کنند. در این موارد، با دقت ارزیابی میشود که آیا سابقه نشانههای خفیفتری که به دوران کودکی بازمیگردد وجود دارد یا خیر. همچنین، شروع تازه حرکات نابهنجار، که خارج از دامنه حسی معمول قرار دارند، نیازمند ارزیابی جهت بررسی اختلالات حرکتی دیگر یا علل خاص میشود.
نشانههای تیک نمیتوانند به علت تأثیرات فیزیولوژیکی مواد یا بیماری جسمانی دیگر باشند (ملاک د). در صورتی که اطلاعات قوی از سابقه، معاینه بدنی و یا نتایج آزمایشگاه موجود باشد که از وجود علت قابل قبول، نزدیک و احتمالی برای اختلال تیک خبر بدهد، تشخیص اختلال تیک به شیوه دقیقتری باید مورد بررسی قرار گیرد. به عبارت دیگر، اگر اطلاعات محققانه ای نشان دهند که تیکها به علت تأثیرات مستقیم مواد یا بیماری جسمانی خاصی ایجاد شدهاند، تشخیص اختلال تیک به عنوان یک نتیجه ثانویه از آن علت مشخص میشود.
با این رویکرد، استفاده از ملاک د اهمیت مییابد تا اطمینان حاصل شود که تیکها ناشی از عوامل خاصی خارج از زمینه عادی عملکرد سیستم عصبی هستند. استفاده از دادههای متقاعدانه از سابقه پزشکی فرد، معاینه بدنی دقیق، و تحلیل نتایج آزمایشگاهی میتواند در تشخیص صحیح و دقیقتر اختلال تیک کمککننده باشد.
وجود ملاکهای تشخیصی که قبلاً برای اختلال توره تعیین شده باشند، به طور معمول منجر به رد احتمال اختلال تیک حرکتی یا آوایی مداوم (مزمن) میشود (ملاک ه). به عبارت دیگر، اگر افرادی دارای معیارهای تشخیصی مشخصی برای اختلال توره باشند، احتمال ابتلا به اختلال تیک حرکتی یا آوایی مداوم بهطور معقول به نظر نمیآید.
همچنین، اگر افرادی دارای اختلال تیک حرکت یا آوایی مداوم (مزمن) باشند که قبلاً تشخیص داده شده است، احتمال وجود اختلال تیک موقتی یا اختلال تیک مشخص یا نامشخص دیگر کاهش مییابد (ملاک ه). بهعبارت دیگر، شخصی که دچار اختلال تیک حرکت یا آوایی مداوم است و توسط متخصص تشخیص داده شده، به طور احتمالی دچار اختلال تیک موقتی یا اختلال تیک مشخص یا نامشخص دیگر نمیشود.
شیوع اختلالات تیک
تیکها در دوران کودکی اتفاق میافتند و اغلب به صورت موقتی و خودبخودی رخ میدهند. انتشار اختلال توره در میان کودکان دبستانی برآورد شده است که این میزان انتشار از ۳ تا ۸ نفر در هر ۱۰۰۰ کودک است. مشاهدات نشان میدهد که معمولاً پسران نسبت به دختران بیشتر به این اختلال مبتلا میشوند، به طوری که نسبت این ابتلا از ۲:۱ تا 4:1 متغیر است. اطلاعات زمینهیابی ملی در ایالات متحده نشان میدهد که شیوع اختلال توره در موارد بالینی تخمین زده شده حدود ۳ در هر ۱۰۰۰ نفر است.
در میان جوامع مختلف، مشاهدات نشان میدهد که شیوع اختلال توره در آمریکاییهای آفریقاییتبار و آمریکاییهای سفیدپوست کمی متفاوت است، که این موضوع ممکن است به دلیل تفاوتهای در دسترسی به مراقبت و سایر عوامل ارتباطی باشد.
شکل گیری و روند اختلالات تیک
عادتاً تیکها اغلب در دوران ۴ تا ۶ سالگی آغاز میشوند و در اوج شدت بین ۱۰ تا ۱۲ سالگی قرار میگیرند. در دوران نوجوانی، شدت این تیکها کاهش مییابد. بسیاری از افراد بزرگسال مبتلا به اختلالات تیک، کاهش در نشانهها را تجربه میکنند. درصد کمی از افراد بزرگسال همچنان ممکن است نشانههای شدید یا بهبودنناپذیری داشته باشند.
نمایانگرهای تیک در تمام مراحل سنی و طول عمر به شکلی مشابه ظاهر میشوند. شدت تیکها ممکن است تغییراتی داشته باشد و با گذشت زمان، الگوهای عضلانی و آوایی که تحت تأثیر قرار گرفتهاند، تغییر میکنند. در رشد کودکان، ارتباط تیکها با احساسات هشداردهنده بیشتر واضح میشود – حس بدنی که قبل از اظهار تیک تجربه میشود و تخلیه این احساس باعث کاهش تنش میشود.
با بزرگتر شدن کودکان، این ارتباط با میل هشداردهنده بیشتر به چشم میآید. تیکهای مرتبط با میل هشداردهنده ممکن است به شکل نهکاملاً ارادی تجربه شوند، به این معنا که فرد ممکن است در مقابل میل شدید و تیک مقاومت کند. همچنین ممکن است فرد حس کند نیاز دارد تیک را به شیوه خاصی انجام دهد یا آن را تکرار کند تا به احساس دست یابد که تیک “بهدرستی” انجام شده است.
زمانی که افراد از دوران خطر برای بروز بیماریهای همزمان گذراندهاند، آسیبپذیری آنها نسبت به بیماریهای همزمان متفاوت میشود. به عنوان مثال، کودکان قبل از بلوغ بیشتر احتمال دارند که به اختلالات تیک مبتلا شوند و همچنین احتمال ابتلا به اختلال کاستی توجه/بیشفعالی (ADHD)، اختلال وسواس فکری و عملی (OCD) و اختلال اضطراب جدایی را داشته باشند. در حالی که نوجوانان و بزرگسالان احتمال بیشتری دارند که با شروع تازه اختلالهای افسردگی اساسی، اختلال مصرف مواد، یا اختلال دوقطبی مواجه شوند.
عوامل خطر و پیش آگهی اختلالات تیک
عوامل خطر و پیشآگهی اختلالات تیک به یک سری شرایط و عوامل متنوع اشاره دارد که ممکن است به افزایش احتمال ابتلا به این اختلالات منجر شوند. این عوامل شامل ژنتیک، محیط زیستی، و شرایط نورولوژیکی هستند. افرادی که تاریخچه خانوادگی اختلالات تیک را دارند، احتمال مبتلا شدن به این اختلالات را بیشتر دارند.
همچنین، تأثیر محیط زیستی نیز نقشی در بروز تیک دارد؛ برخی عوامل محیطی مانند عفونتها، تغذیه، استفاده از مواد مخدر، و تغییرات در محیط زیست ممکن است بر افزایش یا کاهش شدت تیکها تأثیر بگذارند. علاوه بر این، شرایط نورولوژیکی نظیر اختلالات سیستم عصبی مرکزی میتوانند به عنوان عوامل خطر اختلالات تیک مدنظر قرار گیرند. به منظور پیشآگهی از این اختلالات، شناخت دقیق تاریخچه خانوادگی و محیط زیستی، و نظارت منظم توسط متخصصین بهداشت روانی و پزشکی میتواند تأثیرگذار باشد.
خلق و خویی
تیک ها در شرایط اضطراب، برانگیختگی و حالات خستگی افزایش مییابند، در حالی که در زمان فعالیتهای آرام و متمرکز، ممکن است کمتر به چشم بخورند. انجام وظایف درسی یا فعالیتهای خانگی وقتی فرد درگیر آنهاست، ممکن است باعث کاهش تعداد تیکها شود. اطلاعات نشان میدهند که افراد در زمان اجرای وظایف یا کارهای روزمره دارای تعداد کمتری تیک میباشند نسبت به زمانهایی که بعد از مدرسه در خانه استراحت میکنند یا در شب فعالیت دارند.
عوامل استرسزا یا تحریککننده مثل شرکت در آزمونها یا شرکت در فعالیتهای محیطی ممکن است بر افزایش تیکها تأثیر بگذارد و آنها را بدتر کند. برای مدیریت بهتر این وضعیت، توجه به ایجاد شرایط آرام و کاهش عوامل استرسزا در محیط زندگی فرد میتواند مفید باشد.
محیطی
تیکها در شرایط اضطراب، برانگیختگی و خستگی افزایش مییابند و در زمان انجام فعالیتهای آرام و متمرکز، کاهش مییابند. افراد معمولاً هنگام انجام تکالیف درسی یا کارهای خانگی در محیط آرام و متمرکز، تیکهای کمتری تجربه میکنند نسبت به زمانهایی که در خانه بعد از مدرسه یا در حال استراحت در شب هستند.
علاوه بر این، رویدادهای استرسزا یا تحریککننده مانند شرکت در آزمونها یا فعالیتهای پراکنده معمولاً منجر به تشدید تیکها میشوند. برای مدیریت بهتر این وضعیت، ایجاد شرایط آرام و کاهش عوامل استرسزا میتواند به عنوان راهکارهای مؤثر مورد استفاده قرار گیرد.
ژنتیکی و فیزیولوژیکی
عوامل ژنتیکی و فیزیولوژیکی بر ابراز و شدت نشانههای تیک تأثیرگذارند. چهارچوب ژنتیکی اختلالات تیک اغلب به دنبال آللهای خطرآفرین و گونههای ژنتیکی نادر در خانوادههای مبتلا به اختلالات تیک تشخیص داده شده است. عوامل دیگری نیز مانند عوارض زایمان، سن بالای مادر، وزن کم به هنگام تولد، و سابقه سیگار کشیدن مادر در طول دوران حاملگی نیز با افزایش شدت تیک در ارتباط است. بررسی این ارتباطها نشان میدهد که شرایط زیادی میتوانند به تداوم و شدت نشانههای تیک در افراد مبتلا به اختلالات تیک اساسی مؤثر باشند.
موضوعات تشخیصی مرتبط با فرهنگ
اختلالات تیک به نظر نمیرسد که از نظر ویژگیهای بالینی، روند یا سببشناسی بسته به نژاد، قومیت و فرهنگ تفاوت داشته باشند. با این حال، نژاد، قومیت و فرهنگ میتوانند در تأثیرگذاری بر فرآیند درک و مدیریت اختلالات تیک در خانواده و جامعه نقش مهمی ایفا کنند. این عوامل همچنین ممکن است بر الگوهای کمک خواهی و انتخابهای درمانی تأثیرگذار باشند. بررسی دقیقتر این تأثیرات میتواند در بهبود روشهای مداخله و پشتیبانی برای افراد مبتلا به این اختلالات مؤثر باشد.
موضوعات تشخیصی مرتبط با جنسیت
اختلالات تیک به نظر نمیرسد که از لحاظ ویژگیهای بالینی، روند یا سببشناسی، به نژاد، قومیت و فرهنگ بسته باشند. با این حال، تأثیر نژاد، قومیت و فرهنگ میتواند در درک و مدیریت اختلالات تیک در خانواده و جامعه تأثیرگذار باشد.
همچنین، این عوامل ممکن است بر الگوهای کمک و گزینههای درمانی تأثیر بگذارند. بررسی نقش این عوامل در سازوکارها و پاسخهای مختلف به اختلالات تیک میتواند به بهترین شکل در طراحی برنامههای درمانی و پشتیبانی مناسب برای افراد مبتلا به این اختلالات کمک نماید.
پیامدهای کارکردی اختلالات تیک
افراد بسیاری که به تیکهای خفیف تا متوسط مبتلا هستند، ممکن است هیچگونه ناراحتی یا اختلال در عملکردی تجربه نکنند، حتی ممکن است از وجود تیکهای خود آگاه نباشند. افرادی که با نشانههای شدیدتر روبهرو هستند، عموماً مشکلات بیشتری در زندگی روزمره خود دارند، اما حتی افرادی با اختلالات تیک متوسط یا شدید ممکن است عملکرد قابل قبولی داشته باشند.
وجود بیماریهای همزمان، مانند ADHD یا OCD، میتواند تأثیر بیشتری بر عملکرد داشته باشد. تیکها به ندرت منجر به مختل کردن عملکرد در فعالیتهای روزمره میشوند و تأثیراتی همچون انزوای اجتماعی، تعارض در ارتباطات فردی، اذیت از همسالان، ناتوانی در اجرای وظایف روزانه یا حضور در مدرسه و کاهش کیفیت زندگی نادراً رخ میدهند. امکان دارد که افراد با اختلال توره ناراحتی روانی قابل توجهی را نیز تجربه کنند. علاوه بر این، عوارض نادر این اختلال شامل جراحات جسمانی ناشی از ضربه زدن به نفس و مشکلات ارتوپدی و عصبی (مانند بیماریهای دیسک مرتبط با حرکات قوی سر و گردن) میشوند.
تشخیص افتراقی اختلالات تیک
تشخیص افتراقی اختلالات تیک یک چالش مهم در حوزه روانپزشکی است که نیاز به دقت و دانش فراوان دارد. این فرایند به منظور تفکیک اختلالات مختلفی که ممکن است با تیکها همراه باشند، انجام میشود. اختلالات تیک از جمله اختلال تیک موقتی، اختلال تیک مداوم (مزمن)، و اختلال توره را در بر میگیرد. تشخیص افتراقی نیازمند ارزیابی دقیق نشانهها، تاریخچه پزشکی، و مشاهداتی دقیق از رفتارها است.
همچنین، بررسی تأثیر عوامل مختلفی مانند فعالیتهای استراحت، استرس، یا عوامل محیطی بر شدت و طول مدت تیکها از جمله گامهای مهم تشخیص افتراقی است. تفاوتها در نشانهها، مدلهای حرکتی، و شدت تیکها میتوانند به پزشک کمک کنند تا اختلالات مختلف را از یکدیگر تمییز دهد و برنامه درمانی مناسب را برای هر فرد تدوین کند.
حرکت نابهنجار همراه با بیماری جسمی
جنبشهای حرکتی قالبی به عنوان حرکات موزون، تکراری، و قابل پیشبینی تعریف میشوند که با طبیعت غیرارادی تفاوت دارند. این حرکات، علیه اراده و به صورت خودآگاه انجام نمیشوند و به نظر میرسند که هدف یا کارکرد انطباقی مشخصی ندارند. این حرکات میتوانند دستتکاندن یا چرخاندن تکراری، تکاندن بازو یا جنباندن انگشت را شامل شوند.
معیارهای تشخیصی این حرکات عبارتند از شروع آنها در سنهای پیشین (کمتر از ۳ سالگی)، مدت زمان طولانی (چند ثانیه تا چند دقیقه)، شکل و مکان ثابت تکراری، بدتر شدن در حین فعالیت، عدم میل به حواسپرتی، و توقف با حواسپرتی متمایز. اختلال کشیدگی عضلانی یا اختلال تونوس، انقباض همزمان عضلات موافق و مخالف را به وجود میآورد، که منجر به وضع اندامی یا حرکت تحریف شده در بدن میشود. این وضعیت اغلب با عدم توانایی در انجام حرکات ارادی همراه است و معمولاً در حین خواب مشاهده نمیشود.
حرکت پریشی های تشنجی ناشی از مواد
حرکتهای پریشی تشنجی به طور معمول به صورت دو اختلال متفاوت، یعنی اختلال کشیدگی عضلانی (اختلال تونوس) یا حرکات داء الرقص رخ میدهند. این حرکات اغلب ناشی از حرکات ارادی یا فشار هستند و به ندرت از فعالیتهای زمینه طبیعی بدن آغاز میشوند. اختلال کشیدگی عضلانی یا اختلال تونوس باعث انقباض همزمان عضلات موافق و مخالف میشود که به وضع اندامی یا حرکت تحریف شده منجر میشود.
این وضعیت معمولاً با ناتوانی در انجام حرکات ارادی همراه است و به ندرت در زمینه فعالیتهای طبیعی بدن به وجود میآید. حرکات داء الرقص به صورت عملی، سریع، تصادفی، مداوم، ناگهانی، نامنظم، و غیر قابل پیشبینی مشخص میشوند و اغلب هر دو طرف بدن را درگیر میکنند (از جمله صورت، تنه، دست و پا). این حرکات معمولاً بر اثر انجام حرکات ارادی بدتر میشوند و ممکن است زمانبندی، جهت، و توزیع حرکات آنها هنگام اجرای حرکات ارادی تغییر کند.
گرفتگی عضلانی
گرفتگی عضلانی به عنوان یک پدیده با حرکت تک جهتی ناگهانی توصیف میشود که اغلب با مشخصاتی ناامیدکننده و ناپیشبینی قابل تشخیص است. این وضعیت معمولاً با حرکت بدتر میشود و ممکن است در طی خواب اتفاق بیفتد. گرفتگی عضلانی از سایر تیکها تفاوتهای مهمی دارد، از جمله سرعت بالا، از هم گسیختگی ناپذیر، و فقدان میل به انجام تیکهای هشداردهنده. این ویژگیها باعث متمایز شدن گرفتگی عضلانی از سایر تیکها میشود و این حالت به عنوان یک جنبه خاص از اختلالات حرکتی مطرح است.
وسواس فکری – عملی و اختلالات مربوط
تمایز دادن بین رفتارهای وسواس فکری-عملی و تیکها ممکن است چالشبرانگیز باشد. نمایانگرهای وسواس فکری-عملی شامل علائم شناختی اساسی میشوند، همچون ترس از آلودگی، و نیاز به انجام یک عمل به شیوهای خاص و بار زمانی مشخص، تا زمانی که فرد احساس کند عمل به طریقی “کاملاً درست” انجام شده است.
در مقایسه با تیکها، مشکلات مرتبط با کنترل تکانه و رفتارهای تکراری دیگر نیز وارد عبارت میشوند، از جمله موکنی مداوم، پوست کنی، و ناخن جویدن، که به نظر میرسند پیچیدهتر و هدفمندتر از تیکها هستند. این تفاوتها ممکن است در فرآیند تشخیص افتراقی این دو اختلال مهم باشد.
همزمانی اختلالات
چندین بیماری جسمانی و روانپزشکی شناخته شدهاند که همراه با اختلالات تیک همزمان رخ میدهند. در این موارد، وسواس فکری-عملی و اختلالات مرتبط با آنها به عنوان علائم رایج تشخیص داده میشوند. علائم وسواس فکری-عملی که در اختلال تیک مشاهده میشوند، به وسیله ویژگیهای خاصی نظیر تقارن و نظم، حملهآمیز بودن و پاسخ ضعیف به درمان دارویی با داروهای بازدارنده بازجذب گزینشی سروتونین تشخیص داده میشوند.
کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه و هیجانی (ADHD) نیز ممکن است رفتارهای اخلالآوری نشان دهند که از جملهی آنها میتوان به ناپختگی اجتماعی و مشکلات یادگیری اشاره کرد. این مشکلات میتوانند به پیشرفت تحصیلی و ارتباطات اجتماعی آسیب بزنند و در برخی موارد، بیشتر از مشکلات ناشی از اختلال تیک باشند. علاوه بر این، افراد مبتلا به اختلال تیک ممکن است با اختلالات حرکت و دیگر اختلالات روانی نیز مواجه شوند، از جمله اختلالات افسردگی، دو قطبی، یا مصرف مواد.
درمان اختلالات تیک
درمان اختلالات تیک معمولاً به دو دسته تقسیم میشود: درمانهای دارویی و درمانهای رفتاری و مشاورهای.
1. درمانهای دارویی:
– داروهای ضد تیک (تیک): داروهایی که بر اساس گروهی از داروهای ضدروانپزشکی به نام آنتیپسایکوتیکها یا آنتیتیک ها انتخاب میشوند. این داروها میتوانند کمک کنند تا شدت و فراوانی تیکها کاهش یابد. همچنین، داروهایی که بر اساس استیمولانتها مثل متیلفنیدات (متیل فنیدات) تجویز میشوند میتوانند بر کاهش اختلالات همراهی نظیر اختلال نقص توجه و هیجانی (ADHD) تأثیر بگذارند.
2. درمانهای رفتاری و مشاورهای:
– آموزش رفتاری: به کودکان و نوجوانان آموزش داده میشود که چگونه کنترل تیکهای خود را بیاموزند و استراتژیهای مدیریت استرس را پیش بگیرند.
– مشاوره و پشتیبانی روانشناختی: افراد مبتلا به اختلالات تیک و خانوادههای آنها میتوانند از مشاوره روانشناختی بهرهمند شوند تا با مشکلات روانی و اجتماعی مرتبط با این اختلال بهتر کنار بیایند.
مهمترین نکته در درمان اختلالات تیک، ترکیبی از درمانهای مختلف است. هر فرد بر اساس نیازها و شدت اختلالات تیکهای خود به یک برنامه درمانی مناسب تر کننده نیازهایش تعیین میشود. همچنین، همکاری و پشتیبانی خانواده نقش بسیار مهمی در مدیریت و بهبود وضعیت فرد با اختلال تیک ایفا میکند.
نتیجه گیری
اختلالات تیک مشکلاتی هستند که در حرکات و صداهای ناخودآگاه افراد بروز میکنند و میتوانند تأثیرات متنوعی بر روی زندگی روزمره، روابط اجتماعی، و حتی عملکرد تحصیلی و شغلی داشته باشند. تشخیص دقیق و تأثیرگذار از طریق ترکیبی از رویکردهای دارویی، رفتاری و مشاورهای امکانپذیر است.
همچنین، نقش مثبت و حمایت خانواده در مدیریت این اختلالات بسیار حائز اهمیت است. با درک عمیقتر از مکانیسمها و عوامل مؤثر در اختلالات تیک و ارتقاء آگاهی جامعه، میتوان بهبودهای معناداری در زندگی افراد مبتلا به این اختلالات ایجاد کرد. به طور کلی، تشخیص و درمان سریع و کارآمد، همراه با پشتیبانی فراگیر از افراد مبتلا و خانوادههای آنها، میتواند بهبود و کیفیت زندگی افراد متأثر را تسهیل کند.