برخی افراد که دارای صفات درونگرایی هستند شاید بخواهند با ایجاد تغییراتی در عادات و رفتارهایشان به سمت شخصیت برونگرا سوق پیدا کنند، ولی سوالی برایشان وجود دارد که آیا این امکان وجود دارد و می توانند ویژگی های شخصیتی شان را تغییر دهند؟ ما در این بخش از پایگاه دانش برنا اندیشان تصمیم داریم تا مقاله ای تحت عنوان تغییر شخصیت درونگرا به برونگرا و نحوه شکل گیری عادات شخصیتی در افراد را مورد مطالعه قرار دهیم و رازهای مربوط به شخصیت را بررسی نماییم، پس اگر شما هم به روانشناسی شخصیت علاقه مند هستید تا انتهای مقاله تغییر شخصیت درونگرا به برونگرا با برنا اندیشان همراه باشید.
تغییر شخصیت درونگرا به برونگرا و نحوه شکل گیری عادات شخصیتی در افراد
برای تغییر شخصیت درونگرا به برونگرا باید بر روی برخی از صفات و ویژگی هایی که به آن ها عادت کرده ایم کار کنیم تا بتوانیم به این تغییر در شخصیت دست یابیم.
آیا یک فرد درونگرا می تواند تغییر کند؟
اگر می خواهید برون گراتر شوید ، تحقیقات نشان می دهد این امکان وجود دارد
آیا احساس می کنید در شخصیتی که با آن متولد شده اید گیر کرده اید ، از این که از زندگی خود دور نیستید ، نگرانی کمتری دارید و از نظر دیگران بهتر نیستید ، احساس پشیمانی می کنید؟ آیا می ترسید که هرچه پیرتر می شوید ، از اهداف خود در مورد همه موارد بالا کوتاه بیایید؟ این تمایل وجود دارد که مردم گفته های قدیمی روانشناس مشهور ویلیام جیمز را که ادعا می کند شخصیت در سن 30 سالگی در گچ قرار دارد را باور کنند. یا ممکن است شما مجذوب این شوید که با دیدگاه فرویدی موافقت کنید که شخصیت ما با توجه به سن تغییر می کند ازسن 5 (یا شاید 12 سالگی این تغییر رخ میدهد). در هر صورت ممکن است احساس ناامیدی کنید و هرگز آن گونه که همیشه تصور می کردید نیستید.
با این حال ، از منظر دیگر ، انگیزه تغییر شخصیت می تواند همان الهام بخشی باشد که برای حرکت دادن چرخ ها به آن نیاز دارید. دشوارترین مرحله در روند تغییر شخصیت این است که تشخیص دهید چنین تغییری باعث شادی شما می شود.
با اتخاذ چنین تصمیمی ، می توانید از نظر تئوریک برنامه ای از فعالیتهای ساختاریافته را دنبال کنید که شما را به آنجا برساند که می خواهید در آن صفات مورد نظر قرار داشته باشید. در آن مرحله ، تنها چیزی که مانع شما می شود این اعتقاد است که شخصیت هیچ کس واقعاً نمی تواند تغییر کند.
آوریل 2016 را در نظر بگیرید که دونالد ترامپ در جریان نامزدی جمهوری خواهان برای ریاست جمهوری ایالات متحده درگیر آن بود. پس از پیروزی در انتخابات مقدماتی ایالت نیویورک ، مشاوران ترامپ اعلام کردند که ترامپ اکنون در “شخصیت ریاست جمهوری” مستقر خواهد شد. او قصد داشت مهربان تر ، ملایم تر ، و در تفکر ، نظرات و رفتار عمومی مورد توجه قرار گیرد. این اعلامیه منجر به شک و تردید قابل توجهی در بین تحلیل گران سیاسی شد که خود اعتقاد داشتند شخصیت اساساً تغییرناپذیر است. آنها استدلال کردند که ممکن است در خارج ترامپ نرم تر و متفکرتر به نظر برسد ، اما سبک تهاجمی و مبارزاتی او هرگز نمی تواند تغییر کند. در حقیقت ، تصمیم ترامپ برای تغییر فقط یک یا دو روز طول کشید. طولی نکشید که او اعلام کرد که اگر چهره رئیس جمهور بیشتری را پیش بینی می کرد ، به اندازه خودش نمی رسید. عدم تمایل یا توانایی ترامپ برای تبدیل شدن فقط این باور رایج را تأیید می کند که هیچ کس واقعاً نمی تواند تغییر کند ، حتی اگر آنها معتقد باشند ، مانند مورد ترامپ برای مدت کوتاهی ، این کار به نفع آنها بود.
تقویت این دیدگاه درباره شخصیت پایدار ، مفهوم کلی نه تنها جیمز ، فروید و ترامپ بلکه یکی از مشهورترین نظریه ها در زمینه شخصیت در حال حاضر است. طبق مدل پنج عاملی شخصیت ، همانطور که در ابتدا تصور شده بود ، شما در هنگام تولد در مجموعه ای از پنج ویژگی اساسی که هر کدام دارای شش ویژگی هستند ، کم و زیاد هستید. بخشی از قانون روانشناختی شما ، دقیقاً مانند رنگ چشم ، جایگاه شما در مورد این 30 ویژگی است. بچه خجالتی؟ شما مطمئناً یک بزرگسال درون گرا هستید. با وجود یادآوری های مداوم مادرتان ، هرگز تخت خود را مرتب نکرده اید؟ پس مطمئناً وظیفه شناس نیستید و همیشه محکوم به زندگی ناپایدار خواهید بود.
خوشبختانه این دیدگاه که شخصیت تغییرناپذیر است در حال تغییر است. ما از تحقیقات قابل توجهی در مورد پیری که بر اساس مدل پنج عامل (تراچیانو و همکاران ، 2005) انجام شده است ، می دانیم که برخی از ویژگی های شخصیتی و جنبه های آن ویژگی ها ، با گذشت زمان تعدیل می شوند. بخشی از دلیل این امر ، هنگامی که این تغییرات در زندگی بعدی اتفاق می افتد ، این است که برخی از امتیازدهندگان با صفات کمتر مطلوب یا سالم دیگر در جمعیتی نیستند که در سالهای بعدی آنها اندازه گیری شود. افراد پرخطر به دلیل رفتارهای پرخطر خود می میرند ، افرادی که کمتر وظیفه شناس هستند به دلیل عادت های ناسالم خود می میرند و افراد مبتلا به روان رنجوری ممکن است سلامتی شان به شدت آسیب ببیند زیرا آنها به شدت از الکل و مواد مخدر استفاده می کنند. کسانی که در بزرگسالی بعدی ایستاده اند ، وظیفه شناس ، موافق و از نظر عاطفی پایدار هستند. بر اساس ویژگی پنج عامل گشودگی برای تجربه ، افرادی که از این کیفیت بالا برخوردار هستند ممکن است عمر طولانی تری داشته باشند زیرا سبک زندگی جذاب تر از نظر فکری را حفظ می کنند. برون گراها ممکن است در زندگی طولانی تر مزیتی داشته باشند زیرا رفتارهای برون رفت آنها حمایت بیشتری از خانواده و دوستانشان در شبکه هایشان به دست می آورد.
با این اوصاف ، اگر بخواهید اکنون واقعاً تغییر کنید تا بتوانید یکی از کسانی باشید که از اواخر عمرتان گذشته ، چه می کنید؟ به احتمال زیاد ، یکی از ویژگی هایی که ممکن است دوست داشته باشید بیشتر در مورد خود تغییر دهید این است که چقدر درون گرا یا برون گرا هستید. در جامعه ای که به برون گراها بها می دهد ، داشتن یک معاشرت به راحتی و اغلب داشتن ویژگی مطلوبی به نظر می رسد. صحت یا عدم صحت این موضوع موضوع دیگری است ، اما اگر احساس می کنید برون گرای درونی شما نیاز به تعادل درون گرای بیرونی دارد ، برداشتن آن گام مطلوبی به نظر می رسد.
این تئوری که امکان تغییر شخصیت وجود دارد و قابل دستیابی است ، در جفت آزمایشی که توسط روانشناسان دانشگاه ایلینوی در اربانا-شمپین به نام های ناتان هادسون و کریستوفر فرالی (2015) انجام شد ، مورد آزمایش قرار گرفت. دانشجویان مقطع کارشناسی که در یک دوره روانشناسی شخصیت شرکت می کنند ، در مداخله فشرده 16 هفته ای شرکت می کنند که در آنها در ایجاد تغییرات مورد نظر در ویژگی های پنج عامل ، مربی می شوند. در آغاز مداخله ، دانش آموزان اظهار داشتند که بله ، آنها می خواهند در صفاتی که در ابتدا نمرات کمی دریافت کرده اند بالاتر بروند. در حقیقت ، به نظر می رسد افرادی که می خواستند از نظر برون گرایی تغییر کنند (یعنی برون گرا تر شوند) برون گرایانه تر می شوند. تغییر در سه ویژگی از چهار صفت دیگر (استثنا، گشودگی، تجربه) برای کسانی که می خواستند این صفات تغییر کنند نیز اتفاق افتاد.
تغییر شخصیت درونگرا به برونگرا
بدیهی است ، بنابراین ، بیش از درونگرایی است که می تواند با گذشت زمان تغییر کند ، زیرا افراد در این مطالعه به نظر می رسید می توانند ثبات عاطفی ، موافقت و وظیفه شناسی خود را نیز تغییر دهند. یافته های درونگرایی / برون گرایی ، اما کمی قوی تر به نظر می رسید. به طور خاص ، افرادی که می خواستند برون گرا شوند ، شیوه های برونگرایی بیشتری را یاد گرفتند. به نوبه خود ، به نظر می رسید که رفتارهای برونگرایانه آنها ، ارزیابی شخصی خود را از میزان برون گرا بودن آنها تغییر می دهد.
کلید تغییر ، همانطور که هادسون و فرالی اشاره کرده اند ، ایجاد یک برنامه خاص برای تغییر رفتارهای خاص است. فقط نگویید که “رفتاری بیشتر و خوش مشرب بودن” خواهید داشت. درعوض ، تصمیم بگیرید که در این روز خاص ، تلاش می کنید تا تعامل با شخص دیگری را که خیلی او را نمی شناسید آغاز کنید. شما با شخصی که اخیراً ملاقات کرده اید تماس گرفته و ترتیب می دهید تا با هم به جایی برویم. مداخله تغییر وقتی عمومیت داشت ، کارساز نبود. فقط وقتی این رفتار به طور خاص به رفتار واقعی شخص وابسته باشد.
هنگامی که شروع به تغییر این رفتارها می کنید ، شروع به تغییر نحوه مشاهده خود می کنید. این تغییر در هویت ممکن است کلید تغییر ویژگی های شخصیتی باشد. شما روایت را از “من همیشه درونگرا بوده ام” به “من معمولاً رفتاری درون گرا داشته ام” تغییر می دهید. اینکه خود را مسئول شخصیت خود بدانید نه اینکه توسط آن اداره شوید ، ممکن است کلید اصلی داشتن شخصیت شخصی شما به جای تعریف شما باشد.
به طور خلاصه ، تحقق این امر مستلزم این است که ما گاهی از مناطق امن و راحت خود که فکر می کنیم، خارج شویم. اگر می خواهید شخصیت خود را تغییر دهید ، می توانید با تمرکز بر روی همان رفتارهایی که در نهایت می توانند تعریف خود و خوشبختی شما را نسبت به کی و آنچه هستید ، مسئولیت آن روند را بر عهده بگیرید.