اختلال بدشکلی بدن، یکی از گونههای اختلالات روانشناختی است که در آن فرد به طور مداوم و خیالی از بدن خود تصویری منفی و ناپسند ایجاد میکند. این اختلال جزو زیرشاخههای اختلالات وسواسی به شمار میرود و تأثیرات ذهنی و روانی بسیاری را بر فرد داراست.
در مورد اختلال بدشکلی بدن، تعریف و توضیحات بیشتری را میتوان با استناد به راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی ویراست پنجم DSM-5 ارائه داد. این منبع معتبر، جزئیات و خصوصیات مختلف این اختلال را مورد بررسی و تحلیل قرار داده و تشخیص آن را از منظرهای مختلف ارائه نموده است.
از جمله نکاتی که DSM-5 در مورد این اختلال بیان کرده است، میتوان به شدت مزاجی و مکرر بودن این خیالات منفی در ذهن فرد اشاره کرد. همچنین، تأثیرات این اختلال بر زندگی روزمره فرد، ارتباطات اجتماعی، و به طور کلی کیفیت زندگی او نیز مورد بررسی قرار گرفته است.
اطلاعات به دست آمده از DSM-5 میتواند به افراد متخصص، پزشکان، و روانشناسان کمک کند تا این اختلال را به طور دقیقتر تشخیص دهند و برنامههای درمانی مناسبتری برای افراد مبتلا به این اختلال ارائه کنند. در این مقاله از مجله علمی تخصصی برنا اندیشان تصمیم داریم تا مقاله ای کامل در مورد اختلال بدشکلی بدن را در اختیار شما افراد علاقه مند به روانشناسی قرار دهیم.
اختلال بدشکلی بدن
اختلال بدشکلی بدن یا Body Dysmorphic Disorder (BDD)، به عنوان یکی از اختلالات زیرشاخهای از اختلالات وسواس مطرح میشود. این اختلال نه تنها به عنوان یک مسئله روانی، بلکه به عنوان یک اختلال اجتماعی نیز شناخته میشود. متأسفانه، این وضعیت باعث تخریب عملکرد زندگی روزانه افراد مبتلا به آن میشود. از دیگر ویژگیهای این اختلال، وجود بیشترین نرخ خودکشی در میان افراد مبتلا به آن است.
اطلاعات بیشتر از این اختلال نشان میدهد که فرد مبتلا به BDD بهطور مداوم با خیالات منفی و غیرواقعی درباره ظاهر خود مواجه است. این افکار و تصاویر منفی میتوانند تأثیرات جدی بر زندگی روزانه، روابط اجتماعی و به طور کلی کیفیت زندگی افراد داشته باشند.
پیشنهاد می شود به مقاله وسواس ناشی از دارو مراجعه فرمایید. با توجه به جزئیات ارائه شده از این اختلال، مشخص میشود که تأثیرات آن نه تنها محدود به ابعاد روانی بلکه در حوزه اجتماعی و روزمره نیز گسترده میشود. این امر نشاندهنده اهمیت شناخت دقیق و تشخیص صحیح این اختلال است تا بتوان بهترین راهکارهای درمانی را برای افراد متأثر ارائه کرد.
معیارهای تشخیصی اختلال بدشکلی بدن
یکی از معیارهای تشخیصی برای اختلال بدشکلی بدن، تمرکز ذهنی بر روی یک یا چند نقص یا عیب خیالی در ظاهر بدن است که از دیدگاه دیگران به چشم نمیآیند یا به نظر میرسند جزئی و ناچیز باشند.
در طول مدت زمان ابتلای فرد به این اختلال، رفتارهای مکرری مانند نگه داشتن اینگونه نگرانیها (مثل تمرینهای مکرر در آینه، استفاده از آرایش بیش از حد، پوستکنی یا تحلیل آن) یا انجام اقدامات ذهنی (مثل مقایسه خود با دیگران) به عنوان پاسخ به نگرانیهای مرتبط با ظاهر به وجود میآید.
این تمرکز ذهنی میتواند به ناراحتی یا اختلال قابل ملاحظهای در عملکرد اجتماعی، شغلی، یا سایر زمینههای زندگی افراد منتهی شود.
باید توجه داشت که این تمرکز ذهنی و اعمال مکرر، در مورد افرادی که نشانههای آنها با معیارهای تشخیصی اختلالهای خوردن همخوانی ندارد، به ویژه در مورد نگرانیهای مرتبط با چاقی یا وزن بدن، به درستی توجیه نمیشود.
مشخص کنید اگر :
1. همراه با بدشکلی عضله:
– در این حالت، فرد مواجه با این اعتقاد است که هیکل بدنی او کوچک بوده و یا به مقدار کافی عضلانی نمیباشد. این شاخص به کار میرود حتی اگر توجه به بخشهای دیگر بدن نیز شود – که در اغلب موارد این احساس به وقوع میپیوندد.
2. بینش نسبت به عقاید اختلال بدشکلی بدن:
– در این حالت، اشاره به دستیابی به درجه بینش درباره عقاید اختلال بدشکلی بدن ضروری است. این ممکن است شامل عباراتی باشد مانند “من زشت به نظر می آیم” یا “من بدشکل به نظر میرسم”.
3. همراه با بینش خوب با نسبتا خوب:
– در این حالت، فرد توانایی تشخیص دارد که عقاید اختلال بدشکلی بدن ممکن است درست نباشند یا حداقل قطعیت درستی آنها مشخص نیست. این نوع بینش میتواند تأثیر مثبتی بر فرآیند درمانی داشته باشد.
4. همراه با بینش ضعیف:
– در این مورد، فرد به اشتباه اعتقاد دارد که عقاید اختلال بدشکلی بدن حتماً یا حتی احتمالاً درست هستند. این نقص در بینش ممکن است به مشکلاتی در فرآیند درمانی منجر شود.
5. همراه با فقدان بینش/ عقاید هذیانی:
– در این حالت، فرد بهطور کامل متقاعد است که عقاید اختلال بدشکلی بدن به طور قطعی و بدون تردید صحت دارند. این ویژگی ممکن است به نوعی از اختلالهای روانی عمیقتر نشاندهنده باشد و نیاز به مداخله و درمان جدی دارد.
ویژگی های تشخیصی اختلال بدشکلی بدن
اشخاص مبتلا به اختلال بدشکلی بدن (که پیشتر به نام فوبی بدشکلی شناخته میشد) به یک یا چند نقص یا عیب خیالی در ظاهر بدن خود اختصاص میدهند. این افراد اشتغال ذهنی به این نقاط خیالی دارند و معتقدند که به نظر مردم زشت، بدون جذابیت، نابهنجار یا بدشکل میآیند (به عنوان ملاک الف). ویژگی این نقصهای خیالی این است که از دیدگاه دیگران قابل مشاهده نیستند یا به عبارتی، جزئیات آنها تا حدی ناچیز به نظر میرسند.
نگرانیها در ارتباط با «فاقد جذابیت» به نظر رسیدن یا «درست نبودن» تا «زننده» یا «مانند هیولا» به نظر رسیدن، به وسیله اشتغالهای ذهنی در حال گسترش است. این اشتغالهای ذهنی معمولاً متمرکز بر یک یا چند بخش از بدن هستند، به خصوص پوست (مانند جوش، جای زخم، چروکها یا رنگ پریدگی خیالی)، مو (از جمله کمپشتی یا موهای «بیش از حد» در بدن یا صورت) یا بینی (با تأکید بر اندازه یا شکل).
با این حال، هر بخش از بدن میتواند منبع نگرانی باشد (از جمله چشمها، دندانها، وزن، معده، پستانها، پاها، اندازه یا شکل صورت، لبها، چانه، ابروها، اندامهای تناسلی). برخی افراد حتی نسبت به تقارنهای خیالی در بخشهای مختلف بدنشان نگرانی دارند. این اشتغالهای ذهنی به صورت مزاحم، ناخواسته و زمانبر هستند (میتوانند به طور متوسط روزانه 3 تا 8 ساعت ادامه یابند) و معمولاً مقاومت یا کنترل آنها دشوار است.
رفتارها یا اعمال ذهنی مکرر و افراطی، نظیر مقایسه کردن، به عنوان پاسخ به اشتغالهای ذهنی (به عنوان ملاک ب) اجرا میشوند. در این سناریو، فرد حس میکند که مجبور به انجام این رفتارها است، حتی اگر لذت بخش نباشند، و ممکن است باعث افزایش اضطراب و ملالت گردند.
این رفتارها به طور معمول زمانبر بوده و مقاومت یا کنترل کردن آنها ممکن است با چالشهایی مواجه شود. در این شرایط، ممکن است اجرای این رفتارها نهتنها برای فرد لذتبخش نباشد، بلکه میتواند به عنوان یک بخش از چرخهی اختلال و تشدید اشتغالهای ذهنی عمل کند، که به دنبال آن اضطراب و مشکلات روانی افزایش یابند.
رفتارهای متداول در افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن عبارتند از:
1. مقایسه با دیگران:
– افراد در این وضع قرار میگیرند که ظاهر خود را مداوم با ظاهر دیگران مقایسه کنند، که ممکن است منجر به افزایش احساسات ناامنی و عدم قبولی شود.
2. وارسی مکرر نقایص خیالی:
– افراد به طور مکرر نقایص خیالی را در آینه یا سطوح منعکس کننده دیگر بررسی یا آنها را وارسی میکنند، که این عملیات ممکن است به اضطراب و ناراحتی افزوده شود.
3. آرایش افراطی:
– استفاده از آرایش به شدت، از جمله شانه زدن، مدل دادن، تراشیدن، چیدن یا کندن مو، که ممکن است به عنوان یک راه برای پنهان کردن نقاط ناخوشایند در نظر گرفته شود.
4. پنهان کردن:
– استفاده مکرر از لوازم آرایش یا پوشاندن قسمتهای ناخوشایند با اشیاء مانند کلاه، لباس، لوازم آرایش یا مو، به عنوان یک راه برای پنهان کردن نقاط ناخوشایند.
5. اطمینان خواهی:
– اطمینان پیدا کردن در مورد اینکه نقایص خیالی چگونه به نظر میرسند، که ممکن است به تکراری شدن افکار و اضطراب منجر شود.
6. لمس قسمتهای ناخوشایند:
– لمس مکرر قسمتهای ناخوشایند به منظور وارسی یا تصحیح آنها.
7. ورزش افراطی و جستجو در روشهای آرایشی:
– افراد ممکن است به ورزش افراطی یا وزنهبرداری روی طراحی بدن پرداخته و یا به دنبال روشهای آرایشی جدید بگردن تا نقایص خیالی را پوشانند.
8. برنزه کردن افراطی:
– برخی افراد ممکن است بیش از حد خود را برنزه کنند به عنوان یک راه برای تیره کردن پوست یا کاهش جوشهای خیالی.
9. تغییر بیدلیل لباس:
– تعداد زیادی از تغییرات لباس بهعنوان یک راه برای پوشاندن نقاط ناخوشایند.
اقدام به پوست کنی به صورت اجباری به منظور بهبود نقاط پوستی خیالی، یک عمل شایع است که ممکن است منجر به آسیبهای جدی به پوست، عفونتها یا حتی پارگی رگهای خونی شود. این اشتغال ذهنی باید به گونهای باشد که نه تنها ناراحتی ولی همچنین اختلال قابل ملاحظه بالینی در عملکرد اجتماعی، شغلی، یا زمینههای مهم دیگر عملکرد فرد را تحت تأثیر قرار دهد (با توجه به ملاک ج)؛ به عبارت دیگر، هر دو این عوامل معمولاً همزمان وجود دارند. باید توجه داشت که این اختلال بدشکلی بدن باید از اختلالهای خوردن متمایز شود و تشخیص این دو بیماری باید با دقت و به دلیل اختلافات معنادار در نشانهها و علائم انجام شود.
بدشکلی عضله یک نوع اختلال بدشکلی بدن است که به طور اصلی در مردان رخ میدهد. این اختلال بر اساس یک باور اشتباه فراهم میشود که فرد به اشتباه اعتقاد دارد بدنش بسیار کوچک یا لاغر و یا به قدر کافی عضلانی نیست.
افراد مبتلا به این نوع اختلال، در حقیقت، دارای یک بدن استثنایی است که به نظر طبیعی یا حتی بسیار عضلانی میآید. این باور نادرست در ذهن فرد به وجود آمده و به عنوان یک عقیده اشتباه و بدون پایه در واقعیت، اقدام به شکلگیری این اختلال میکند.
آنها ممکن است به قسمتهای دیگر بدن، مانند پوست یا مو نیز اشتغال ذهنی داشته باشند. این افراد، بخشی از آنها، اقدام به رژیم غذایی میکنند، ورزش میکنند و یا به وزنه برداری افراطی مشغول میشوند که گاهاً به اصابت صدمات جسمانی منجر میشود.
برخی از افراد، به عنوان یک راه برای افزایش اندازه و عضله بدن خود، به مصرف “استروئیدهای آنابولیک – آندروژنیک” به همراه مواد دیگر مشغولند، که این امر به خطرات جدی برای سلامتی آنها منجر میشود. اختلال بدشکلی بدن نمایندهای از اختلالات بدشکلی بدن است که در اثر آن، افراد به نقایصی دلمشغول میشوند که باور دارند هر فرد دیگری نیز این نقایص را تجربه میکند.
بینش درباره عقاید اختلال بدشکلی بدن میتواند در گسترهی وسیعی از خوبی تا فقدان یا هذیانی وجود داشته باشد، به این معنا که در برخی موارد عقاید هذیانی به وجود میآید که افراد به طور کامل باور دارند نظرشان درباره ظاهرشان دقیق و تحریف نشده است.
به طور متوسط، بینش افراد در ارتباط با عقاید اختلال بدشکلی بدن معمولاً ضعیف است؛ به عبارت دیگر، یک سوم یا حتی بیشتر افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن در حال حاضر با اعتقادات هذیانی درباره ظاهر خود مواجه هستند.
افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن هذیانی، به نظر میرسد که حالت مرضی بیشتری در برخی زمینهها (مانند گرایش به خودکشی) دارند، اما به نظر میرسد که گرایش آنها به داشتن نشانههای اختلال بدشکلی بدن به شدتترین حالت را توجیه میکند.
ویژگی های مرتبط با تشخیص اختلال بدشکلی بدن
یک گروه از افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن، تجربه عقاید یا هذیانات ارجاعی را دارند، به این معنا که معتقدند دیگران به شدت به ظاهر و نحوه ظاهر شان توجه میکنند و یا به علت ظاهرشان مورد مسخره قرار میگیرند. این اختلال در ارتباط با سطوح بالای اضطراب، اضطراب اجتماعی، اجتناب از موقعیت های اجتماعی، حالت افسردگی، رنجورخویی روانی و کمالگرایی، همچنین خودانتقادی بالا و کاهش ارزش شخصی ارتباط دارد. بسیاری از افراد مبتلا به این اختلال، به دلیل شرم و ناامیدی از ظاهر خود، ترجیح میدهند احساسات و نگرانیهای خود را برای دیگران پنهان نگه دارند و اجتناب از اظهار آنها را ترجیح میدهند.
اغلب افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن به منظور بهبود نقایص خیالی خود، به درمانهای آرایشی مراجعه میکنند. درمانهای پوستی و جراحی از جمله گزینههای متداول هستند، اما ممکن است به هر نوع درمان دیگری نیز نیاز داشته باشند (مثل درمان دندانی یا الکترولیز). برخی افراد گاهی حتی به تنهایی تلاش میکنند و خودشان جراحی انجام میدهند.
با این حال، به نظر میرسد که این درمانها بهطور کلی به اختلال بدشکلی بدن جواب مطلوب نمیدهند و گاهاً ممکن است وضعیت بدتر شود. برخی از افراد، زیرا از نتیجه درمانهای آرایشی راضی نیستند، به اقدامات قانونی علیه متخصصان بالینی روی آورده یا به خشونت نسبت به آنها پرداختهاند.
اختلال بدشکلی بدن با کژکاری اجرایی و ناهنجاریهای پردازش بینایی همراه است که افراد مبتلا به این اختلال، با سوگیری به سمت تحلیل و رمزگردانی جزئیات به جای تمرکز بر جنبههای کلی یا ترکیببندی محرکهای دیداری، ارتباط دارند. این افراد تمایل دارند به تعبیرهای منفی و تهدید کننده جلوههای صورت و سناریوهای مبهم.
شیوع اختلال بدشکلی بدن
شیوع اختلال بدشکلی بدن حدود 2.4 درصد است، که این نرخ برای زنان 2.5 درصد و برای مردان 2.2 درصد میباشد. در کشورهایی خارج از ایالات متحده، به عنوان مثال آلمان، شیوع کنونی تقریباً در حدود 1.7 تا 1.8 درصد است که با توزیع جنسیتی مشابه به شیوع در ایالات متحده میباشد.
این اختلال در بین بیماران پوستی با نرخ 9 تا 15 درصد شایع است و در بیماران جراحی آرایشی در ایالات متحده حدود 7 تا 8 درصد از کل جمعیت جراحی آرایشی را شامل میشود. همچنین، در بین بیماران جراحی آرایشی در مطالعات بینالمللی، این شیوع متغیر است و معمولاً بین 3 تا 16 درصد متغیر است. در بیماران ارتودنسی بزرگسال نیز این اختلال با شیوع 8 درصد دیده میشود، و در بیمارانی که برای جراحی دهان یا فک و صورت مراجعه میکنند، نرخ شیوع 10 درصد است.
شکل گیری و روند اختلال بدشکلی بدن
متوسط سن شروع اختلال بدشکلی بدن در حدود 16 تا 17 سالگی است، با سن میانگین حدود 15 سال و شروع رایجتر در 12 تا 13 سالگی. دو سوم افراد با این اختلال، شروع آن را قبل از سن 18 سالگی تجربه میکنند. نشانههای زیر بالینی اختلال بدشکلی بدن معمولاً در سن 12 یا 13 سالگی آغاز میشود و نگرانیهای زیر بالینی به تدریج به شکل اختلال کامل تحول مییابند، هرچند که برخی افراد این اختلال را به صورت ناگهانی و بدون هشدارهای پیشین تجربه میکنند. شایان ذکر است که بیش از دو سوم افراد، تجربه شروع اختلال بدشکلی بدن را قبل از سن 18 سالگی دارند.
به نظر میرسد که این اختلال به طور عموم مزمن باشد، با این حال، در صورت تحت درمانهای مبتنی بر شواهد قرار گیرد، احتمال بهبودی وجود دارد. این اختلال به نظر میرسد که ویژگیهای بالینی آن در کودکان و نوجوانان نسبت به بزرگسالان به طور عمده مشابه است. هرچند که اختلال بدشکلی بدن در افراد سالخورده هم رخ میدهد، اطلاعات محدودی در مورد این اختلال در این گروه سنی وجود دارد.
افرادی که این اختلال را در سنین پایینتر تجربه میکنند، به نسبت به افرادی که آن را در سنین بزرگتری تجربه میکنند، احتمال بیشتری برای اقدام به خودکشی دارند و همچنین همزمانی با اختلالات دیگر و شروع تدریجی اختلال (نه حاد) نیز دیده میشود.
عوامل خطر و پیش آگهی اختلال بدشکلی بدن
اختلال بدشکلی بدن یک وضعیت روانی پیچیده است که تحت تأثیر عوامل متعددی قرار میگیرد. عوامل خطر این اختلال شامل فشارهای اجتماعی و فرهنگی، استانداردهای زیبایی غیر واقعی در جامعه، تجربیات ناپذیر از آزمونها یا تحولات زندگی، و افکار منفی درباره نقاط ضعف فرد میشوند. پیش آگهی این اختلال نیز معمولاً با افزایش رسانههای اجتماعی و تبلیغاتی که ایدههای غیر واقعی از زیبایی ارائه میدهند، تشدید میشود.
استفاده بیش از حد از فیلترها و ویرایشهای تصویر، همچنین فشار بر فرد برای داشتن ظاهری “ایدهآل” و تطبیق با استانداردهای زیبایی ناسالم، از جمله عوامل پیش آگهی کننده این اختلال میباشند. درک عوامل خطر و پیش آگهی میتواند در ارتقاء آگاهی و پیشگیری از افزایش انتشار اختلال بدشکلی بدن تأثیرگذار باشد.
محیطی
اختلال بدشکلی بدن اغلب با سطوح بالای غفلت و بهرهکشی در دوران کودکی مرتبط است. در این موارد، عوامل مختلف ممکن است تأثیرگذار باشند. عدم توجه به نیازها و احساسات کودکان از جمله مؤلفههای غفلت میباشد. فرآیند بهرهکشی از کودکان، بستگی به نحوه پرورش و فراگیری اصول ارتباطی و مهارتهای اجتماعی دارد. افراز و نزول نوعی از بهرهکشی ممکن است باعث افزایش احساس ناتوانی و ناکامی در کودک شود.
این نوع مشکلات در طی رشد، ارتباطات مثبت با خود و دیگران را تحت تأثیر قرار داده و میتواند به شکل اختلال بدشکلی بدن در دوران بزرگتری انجامیده و تداوم یابد. برای پیشگیری و مدیریت بهتر این اختلال، لازم است به بررسی عوامل محیطی و رفتاری در دوران کودکی با دقت بیشتری پرداخته شود.
ژنتیکی و فیزیولوژیکی
شیوع اختلال بدشکلی بدن در خویشاوندان افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) درجه اول، به میزان قابل توجهی بیشتر از جمعیت عمومی است. این اختلال معمولاً با ناهنجاریهای وسواسی در افکار و عملکردهای روزانه همراه است. وجود اختلال بدشکلی بدن در افرادی که خود یا خویشاوندان آنها مبتلا به OCD هستند، نشان از ارتباط و تعامل میان این دو اختلال دارد.
بررسی عوامل مشترک و پیامدهای تداوم این اختلالات و نحوه مدیریت آنها میتواند به بهبود نتایج درمانی افراد مبتلا به این اختلالات کمک کند. افزون بر این، آگاهی از این ارتباط میتواند موجب بهبود فرآیند تشخیص و درمان افراد مبتلا به OCD و اختلال بدشکلی بدن شود.
موضوعات تشخیصی مرتبط با فرهنگ
اختلال بدشکلی بدن به طور گسترده در سراسر جهان گزارش شده است. این اختلال به نظر می رسد که بیشترین شباهتها را در بین نژادها و فرهنگهای مختلف نشان می دهد تا تفاوتها، اما ارزشها و ترجیحات فرهنگی میتوانند به اندازهای تأثیرگذار باشند که بر محتوای نشانه این اختلال تأثیر بگذارند.
مثلاً در سیستم تشخیصی سنتی ژاپن، نوع فرعی به نام “تایجین کیوفوشو” وجود دارد که شباهتهای زیادی به اختلال بدشکلی بدن دارد و یکی از زیرگروههای آن به نام “شوبو-کیوفو” یا “فوبی بدن بدشکل” است.
موضوعات تشخیصی مرتبط با جنسیت
به نظر می رسد که در اکثر ویژگیهای بالینی، شباهتها بین مردان و زنان بیشتر از تفاوتها است. به عنوان مثال، افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن، بیشترین تجربیات مشابه را از لحاظ نفرت از بخشهای مختلف بدن، انجام رفتارهای تکراری، شدت نشانهها، تمایل به خودکشی، همزمانی با اختلالات دیگر، روند بیماری و اعمال آرایشی برای اداره این اختلال دارند.
با این حال، به نظر می رسد که مردان به احتمال بیشتری به اشتغالهای ذهنی تناسلی مبتلا هستند، در حالی که زنان احتمال دارد که با اختلال خوردن همزمان دست به کار شوند. همچنین، بدشکلی عضله به طور تقریبی اختصاصی برای مردان رخ میدهد.
خطر خودکشی
میزان افکار خودکشی و اقدامات مرتبط با آن در بزرگسالان و کودکان/نوجوانان مبتلا به اختلال بدشکلی بدن به نسبت بالاست. به خصوص در نوجوانان، خطر خودکشی به شدت افزایش مییابد. اغلب افراد مبتلا به این اختلال، افکار یا اقدامات خودکشی را به ویژه به دلیل نگرانیهای مرتبط با ظاهر، تجربه میکنند.
افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن، با توجه به عوامل مختلف، از جمله ویژگیهای جمعیت شناختی مرتبط با خودکشی و افزایش ناامنی در افراد مبتلا به افسردگی همزمان، با چندین عامل خطر روبرو هستند که به افزایش اندیشهها و اقدامات خودکشی کمک میکند.
پیامدهای کارکردی اختلال بدشکلی بدن
تقریباً همه افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن به دلیل نگرانیهای مرتبط با ظاهر خود، با اختلالات عملکرد روانی-اجتماعی روبرو میشوند. این اختلال میتواند از سطح متوسط مانند اجتناب از برخی موقعیتهای اجتماعی گرفته تا شدت بسیار زیاد و محدودکننده مانند کامل خانهنشینی گسترش یابد.
به طور متوسط، عملکرد روانی-اجتماعی و کیفیت زندگی این افراد به طور قابل ملاحظهای ضعیف است. نشانههای شدیدتر اختلال بدشکلی بدن به طور مستقیم با ناکارآمدی در عملکرد و کاهش کیفیت زندگی مرتبط هستند.
بسیاری از افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن با مشکلات جدی در عملکرد شغلی، تحصیلی، و در نقشهای مثل والدگی یا مراقبتکنندگی مواجه میشوند. این مشکلات معمولاً به شدت بروز میکنند و شامل مواردی چون عملکرد نامناسب، غیبت مکرر از مدرسه یا محل کار، و عدم شرکت در فعالیتهای روزمره است. حدود 20 درصد از کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال بدشکلی بدن اعلام کردهاند که اغلب به دلیل نشانههای این اختلال، از تحصیل خود منصرف شدهاند.
مسائل در عملکرد اجتماعی مانند اجتناب از فعالیتهای تحصیلی، دشواری در برقراری روابط اجتماعی، و افت میزان صمیمیت به شدت رایج است. برخی افراد ممکن است به دلیل نشانههای اختلال بدشکلی بدن خود به مدت چند سال خانهنشین شوند و نسبت بالایی از بزرگسالان و نوجوانان به بستریشدن در بخش روانپزشکی مراجعه کرده باشند.
تشخیص افتراقی اختلال بدشکلی بدن
تشخیص افتراقی اختلال بدشکلی بدن از سایر اختلالات روانی و رفتاری بسیار حیاتی است. تشخیص این اختلال به معنای تمیز و تفکیک آن از افسردگی، اختلال اضطراب عمومی، اختلال تنظیم خوردن، و سایر اختلالات مرتبط با تصویر بدنی است. معیارهای تشخیصی، نظیر دستورالعملهای انجمن روانپزشکی آمریکا و کد DSM-5، به پزشکان روانپزشکی کمک میکنند تا اختلال بدشکلی بدن را با دقت تشخیص دهند.
این معیارها شامل مشخصههایی چون نگرانیها و اشکال در تصویر بدن، رفتارهای تکراری مرتبط با ظاهر، و تأثیرات ناشی از این اختلال بر عملکرد اجتماعی و شغلی میشوند. تشخیص افتراقی این اختلال به کمک تجمیع اطلاعات از مصاحبههای بالینی، مشاهده رفتارها، و استفاده از ابزارهای ارزیابی مناسب صورت میپذیرد.
نگرانی های طبیعی در مورد ظاهر و نقایص جسمانی کاملا محسوس
اختلال بدشکلی بدن از نگرانیهای طبیعی درباره ظاهر متمایز میشود، زیرا با اشتغالهای ذهنی به میزان مفرط در مورد ظاهر و رفتارهای تکراری، که معمولاً مقاومت یا کنترل آنها دشوار است و باعث ناراحتی یا اختلال قابل مشاهده در عملکرد فرد میشود، تشخیص داده میشود. این اشتغالهای ذهنی به صورتی است که فرد قادر به مقاومت در برابر یا کنترل آنها نمیباشد و در نتیجه باعث مشکلات بالینی قابل توجه میشود.
این اختلال از نظر تشخیصی تفاوتهای جسمانی آشکار (به عبارتی که به چشم میآیند و نه پنهان) را نمیشناسد. با این حال، فعالیتهایی مانند پوستکنی میتوانند ضایعات پوستی و زخم ایجاد کرده و در چنین مواردی، اختلال بدشکلی بدن قابل تشخیص است.
اختلالات خوردن
در افراد مبتلا به اختلال خوردن، نگرانیها درباره چاقی به عنوان نشانه اختلال خوردن شناخته میشوند و این مسأله با اختلال بدشکلی بدن ارتباط دارد. اگرچه اصطلاحاً نگرانی در مورد وزن اغلب به عنوان نمایانگر اختلال خوردن محسوب میشود، اما این مسئله میتواند نیز به اختلال بدشکلی بدن اشاره داشته باشد.
در برخی موارد، اختلالات خوردن و اختلال بدشکلی بدن میتوانند همزمان و همراه با یکدیگر ظاهر شوند، در این صورت، لازم است هر دو اختلال بهطور جداگانه تشخیص داده شوند و درمان مناسب برای هرکدام اجرا گردد.
وسواس فکری – عملی و اختلالات مربوط دیگر
اختلال بدشکلی بدن از نظر اشتغالهای ذهنی و رفتارهای تکراری با وسواسهای فکری و وسواسهای عملی در اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) تفاوت دارد. در OCD، وسواسهای فکری و عملی معمولاً به یکدیگر مرتبط هستند، اما در اختلال بدشکلی بدن، تمرکز اصلی بر ظاهر و نقایص تصویری اشیاء مرتبط با بدن قرار دارد. این اختلالات تفاوتهای دیگری نیز دارند، از جمله بینش ضعیف تر در اختلال بدشکلی بدن.
به عنوان مثال، اگر پوست کنی به منظور بهبود ظاهر نقایص پوستی خیالی انجام شود، اختلال بدشکلی بدن و نه اختلال پوست کنی تشخیص داده میشود. به همین ترتیب، در صورت آوردن مو (چیدن، کندن و غیره) به منظور بهبود نقایص خیالی در ظاهر موی صورت یا بدن، اختلال بدشکلی بدن و نه اختلال موکنی تشخیص داده میشود.
اختلال اضطراب بیماری
افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن معمولاً تمایل به مبتلا بودن یا دچار شدن به بیماری جدی ندارند و اشتغال ذهنی آنها به این مسائل محدود نمیشود. همچنین، غالباً سطح بسیار بالایی از جسمانیسازی ندارند و به صورت کلی به فکر و نگرانی در مورد ابعاد و شکل بدن خود تمایل ندارند.
اختلال افسردگی اساسی
اختلال بدشکلی بدن با داشتن اشتغالهای ذهنی برجسته و رفتارهای تکراری افراطی، از اختلال افسردگی اساسی متمایز میشود. این اختلاف به علت تمرکز افراطی بر ظاهر و نگرانیهای مرتبط با آن در افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن وجود دارد.
با این حال، باید توجه داشت که افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن ممکن است دچار علایم افسردگی اساسی نیز شوند، که این نشانهها به نظر میرسد که ناشی از عواقب جانبی ناراحتی و اختلالی است که این اختلال میتواند ایجاد کند. در صورتی که معیارهای تشخیصی مرتبط با اختلال بدشکلی بدن برآورده شده باشند، اختلال بدشکلی بدن باید در افراد مبتلا به افسردگی تشخیص داده شود.
اختلالات اضطرابی
اضطراب و اجتناب اجتماعی در افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن امری رایج میباشد. با این حال، مقایسه با اختلال اضطراب اجتماعی (فوبی اجتماعی)، آگورا فوبیا، و اختلال شخصیت دوری جو، اختلال بدشکلی بدن اشتغالهای ذهنی برجستهای دارد که در ارتباط با ظاهر فرد قرار میگیرند و ممکن است حاوی ابعاد هذیانی باشد.
این افراد دچار رفتارهای تکراری و اضطراب و اجتناب اجتماعی میشوند، ناشی از نگرانیهایی درباره نقایص خیالی در ظاهر بدن، عقاید یا ترس از اینکه دیگران این افراد را زشت تصور کنند، آنها را مسخره کنند یا به خاطر ویژگیهای جسمانی شان از آنها دوری کنند. برخلاف اختلال اضطراب فراگیر که اضطراب به صورت گسترده و عمومی را در برمیگیرد، در اختلال بدشکلی بدن، اضطراب و نگرانی به نقایص خیالی در ظاهر تمرکز دارند.
اختلالات روان پریشی
بسیاری از افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن دارای عقاید هذیانی درباره ظاهر خود هستند، به این معنا که اعتقاد راسخ به درستی نقدهای خیالی درباره ظاهر خود دارند. این اختلال به نام “اختلال بدشکلی بدن” شناخته میشود و با فقدان بینش یا عقاید هذیانی همراه است، اما به عنوان یک اختلال هذیانی تشخیص داده نمیشود. در این اختلال، عقاید یا هذیانهای ارجاعی مرتبط با ظاهر افراد رایج هستند.
با این حال، اختلال بدشکلی بدن با اختلال اسکیزوفرنی یا اختلال اسکیزوافکتیو تفاوت دارد؛ چرا که علاوه بر عقاید ظاهری، این اختلال شامل اشتغالهای ذهنی برجسته درباره ظاهر و رفتارهای تکراری است، و نشانههای آشفتگی روانی یا سایر نشانههای روان پریشی دیگر وجود ندارد، به جز در مواردی که عقاید ظاهری به صورت هذیانی آشکار باشند.
اختلالات و نشانه های دیگر
در صورتی که اشتغال ذهنی در افراد مبتلا به ملالت جنسیتی به نحوی باشد که ناراحتی از ویژگیهای جنسی نخستین و ثانویه یا میل به خلاص شدن از آنها محدود گردد، یا اگر اشتغال ذهنی این افراد به گونهای باشد که به شدت به عقیدههایی متمرکز شود که فرد بوی بدن تهوعآور یا ناراحتکنندهای را، مانند در اختلال 5-DSM (اختلال استنشاق بوی بدن)، منتشر کرده و درگیر نگرانیهای ارتباطی با ظاهر جنسی خود باشد، اختلال بدشکلی بدن نباید تشخیص داده شود.
از سوی دیگر، اختلال هویت انسجام بدن (apotemnophilia)، که اختلال 5-DSM نیست، شامل قطع کردن عضوی از بدن به منظور اصلاح تجربه ناهمخوانی بین احساس هویت بدن فرد و آناتومی واقعی او میشود. با این حال، این نگرانی به شدت به ظاهر اندام متمرکز نیست و با اختلال بدشکلی بدن تفاوت دارد.
اختلال koro که به طور عمدی به عنوان اختلال مرتبط با فرهنگ در آسیای جنوب شرقی تشخیص داده میشود، به دلیل ترس از کوچک شدن و ناپدید شدن آلت مردی، مانند لبهای فرج یا نوک پستانها و پستانها در زنان، شکل میگیرد و اغلب با باور به این موضوع که این وضعیت به مرگ منجر خواهد شد همراه است. koro از جهات مختلفی با اختلال بدشکلی بدن تفاوت دارد، زیرا تمرکز آن بر مرگ است و اشتغال ذهنی به زشتیهای خیالی ندارد.
از طرف دیگر، نگرانی بدشکلی (که اختلال 5-DSM نیست) ساختار گستردهتری از اختلال بدشکلی بدن را شامل میشود و با اختلال koro قابل مقایسه نیست. این ساختار، نشانههایی را شامل میشود که نگرانی مفرط درباره نقایص جزئی یا خیالی در ظاهر را به تصویر میکشد.
همزمانی اختلالات
اختلال افسردگی اساسی به عنوان یکی از شایعترین اختلالات همزمان شناخته میشود، به گونهای که معمولاً پس از تجربه اختلال بدشکلی بدن ظاهر میشود. این اختلال همچنین با اختلال اضطراب اجتماعی (فوبی اجتماعی)، اختلال وسواسی-اجتماعی (OCD) و اختلالات مرتبط با مصرف مواد به صورت همزمان رخ میدهد.
درمان اختلال بدشکلی بدن
درمان اختلال بدشکلی بدن یک روند چندگانه و ترکیبی است که عمدتاً از رویکردهای روانشناختی، رواندرمانی، و در برخی موارد، از پزشکی و داروها بهره میبرد. در ادامه، تعدادی از روشها و راهکارهای معمول در درمان اختلال بدشکلی بدن آورده شده است:
1. پذیرش و تعهد (ACT): این روش متمرکز بر پذیرش تجربیات دشوار و تعهد به تغییر رفتارهای نامناسب است. این رویکرد به افراد کمک میکند با نگرانیها و افکار منفی مرتبط با ظاهر بدن خود برخورد کنند و به جای آن، به سوی اهداف زندگی خود حرکت کنند.
2. رواندرمانی شناختی-رفتاری (CBT): این روش به افراد کمک میکند تا الگوهای فکری و رفتاری منفی خود را شناسایی و تغییر دهند. در اختلال بدشکلی بدن، CBT به عنوان یکی از روشهای مؤثر تراکم مییابد.
3. داروها: در برخی موارد، مشاورههای پزشکی ممکن است داروهای ضد افسردگی یا داروهای دیگر برای مدتزمانی معین تجویز کند. این داروها ممکن است به کنترل احساسات ناپایدار و بهبود وضعیت افسرده کمک کنند.
4. مشاوره گروهی یا خانوادگی: شرکت در گروههای حمایتی یا مشاوره خانوادگی میتواند به فرد در درک بهتری از مشکلاتش و یافتن راهحلهای مؤثرتر کمک کند.
5. تکنیکهای آرامشی و مدیتیشن: تمرین تکنیکهای آرامشی و مدیتیشن میتواند به کاهش استرس و افزایش آگاهی از خود کمک کند.
ترکیب مختلف این روشها بستگی به نیازها و شرایط هر فرد دارد. مهمترین نکته در درمان اختلال بدشکلی بدن، تلاش برای بهبود تصویر بدن و افزایش احترام به خود است. همچنین، تعامل فرد با گروه متخصصان مختلف مانند روانپزشکان، روانشناسان، و متخصصان تغذیه نیز اهمیت زیادی دارد.
نتیجه گیری
اختلال بدشکلی بدن یک وضعیت پیچیده است که تأثیرات عمیق و گستردهای بر زندگی افراد دارد. تحقیقات نشان میدهد که این اختلال با مشکلات روانی، اجتماعی، و حتی فیزیکی همراه است. افراد مبتلا به این اختلال ممکن است تا حدی بالینی تجربه کنند که بر کیفیت زندگی آنها تأثیر منفی میگذارد.
درمان اختلال بدشکلی بدن نیاز به رویکردهای گوناگون و هماهنگ برای تسکین علائم و افزایش احترام به خود دارد. استفاده از متدهای مثبتنگرانه مانند پذیرش و تعهد، رواندرمانی شناختی-رفتاری و حتی مشاوره گروهی یا خانوادگی، میتواند به فرد کمک کند تا با نگرانیهای مربوط به ظاهر بدن خود مقابله کرده و بهبودی یافته در جهت تغییرات مثبت حاصل کند.
از طریق این رویکردها، افراد میتوانند آگاهی بیشتری از خود کسب کرده و به دنبال راهکارهای مؤثر برای مدیریت این اختلال بپردازند. همچنین، تفهیم جامعتر جوانب روانی و اجتماعی این اختلال به کاهش تبعیض و تشویق به تحول فردی و جمعی میتواند کمک کند. این نتایج با توجه به اهمیت برخوردهای گوناگون در درمان اختلال بدشکلی بدن، نشان از ضرورت ترویج آگاهی عمومی و حمایت جامعه برای افراد مبتلا دارند.