کتاب صوتی بیابان نوشته ژان ماری گوستاو لوکلزیو

نوع فایل
Mp3
حجم فایل
150 مگابایت
دسته بندی
300,000 تومان

در این بخش از فروشگاه برنا اندیشان تصمیم داریم تا یکی دیگر از کتاب های صوتی بسیار خواندنی با عنوان دانلود کتاب صوتی بیابان نوشته ژان ماری گوستاو لوکلزیو را جهت دانلود در اختیار شما کاربران محترم وب سایت برنا اندیشان و علاقه مندان به کتاب و کتاب خوانی قرار دهیم.

دانلود کتاب صوتی بیابان نوشته ژان ماری گوستاو لوکلزیو

کتاب صوتی بیابان، رمانی نوشته ی ژان ماری گوستاو لوکلزیو است که اولین بار در سال 1980 به انتشار رسید. داستان این رمان از دو خط روایی مختلف تشکیل شده است. اولین خط روایی، در بیابان می گذرد و به داستان کوچ پسر نوجوانی به نام نور و جنگجویانی بدنام به نام مردان آبی می پردازد. مردمان قبیله ی نور که توسط نیروهای استعمارگر فرانسوی از سرزمین خود رانده شده اند، به دره ای می روند تا از رهبری معنوی کمک بگیرند که با نام آب چشم ها شناخته می شود.


پیشنهاد ویژه:کتاب صوتی رمان سفر نوشته محمود دولت آبادی

خط روایی دوم این رمان، داستان لالا، یکی از نوادگان مردان آبی را نقل می کند. اگرچه لالا یتیمی است که در محله ای فقیرنشین نزدیک شهری ساحلی در مراکش زندگی می کند، اما خون نیاکان شجاع و قدرتمندش در رگ های او جریان دارد. او مجبور می شود برای اجتناب از ازدواج با مردی مسن و ثروتمند، محل زندگی خود را ترک کند. لالا به فرانسه می رود و ماجراهای تلخ و شیرین بسیاری را از سر می گذراند اما هیچ وقت به خون اجدادش خیانت نمی کند.

ژان ماری گوستاو لو کلزیو، زاده ی ۱۳ آوریل ۱۹۴۰، نویسنده ی معاصر فرانسوی است. اولین اثر او رمان بازجویی در سال ۱۹۶۳ جایزه ی رنودو را به خود اختصاص داد. تاکنون حدود ۴۰ کتاب از جمله مجموعه داستان های کوتاه و رمان های وی منتشر شده اند. جایزه ی نوبل ادبیات سال ۲۰۰۸ میلادی از سوی آکادمی سلطنتی سوئد به او تعلق گرفت.لوکلزیو در سال ۱۹۴۰ در شهر نیس فرانسه متولد شد، پدرش در زمان جنگ جهانی دوم در نیجریه خدمت می کرد، از همین روی در کودکی دو سال در نیجریه زندگی کرد.

درباره کتاب صوتی بیابان

رمان در حقیقت از دو داستان مجزا و موازی تشکیل شده است . یکی از داستان ها در مورد دختر صحرا نشینی به نام لالا است ( گفته شده که لالا عبارت دیگری برای سیده است ) که پدر و مادرش فوت کرده اند و به همراه خانواده عمه اش در یک حلبی آباد زندگی می کند. او عاشق صحرا و بیابان است و بنا به جبر زمانه مدتی به فرانسه می رود و زندگی شهری را نیز در قالب یک مانکن تجربه می کند . داستان دوم در مورد پسر بیابان نشین و فقیری به نام نور است که توسط فرانسویان قبیله او و بسیاری دیگر از قبایل قتل عام می شوند . در هر دو داستان از مرد معروفی در صحرا به نام شیخ ماءالعینین نام برده می شود که مسلمانی عارف است و احترام او در صحرا واجب . کلا نگاه خاصی به عرفان داره و خود لوکلزیو هم در مصاحبه اش گفته که عرفان اسلام با عرفان مسیحیت فرق داره .

در اسلام می شه عارف بود و زندگی عادی هم داشت و دین بین زندگی مادی و معنی تعادل ایجاد می کنه اما در مسیحیت عارف باید از زندگی مادی چشم پوشی کنه . در اسلام عرفان حتی زمینه ساز عقاید اجتماعی و سیاسی نیز هست . خوب با این حساب عرفان ما خیلی قشنگ و تر بهتر هست به نظر من .فقط مشکل ما این هست که نباید لزوما سیاست و دیانت را قاطی کرد و دین و سیاست باید کاملا جدا باشند حالا اگه یک آدم دینی ، روشنفکری سیاسی داشت وارد هر دو عرصه بشه نه اینکه دین یک سایه گنده بندازه رو سیاست. جلد کتاب هم خیلی زیبا و هماهنگ با فضا و موضوع کتاب طراحی شده .

با اینکه قبلا کتاب آفریقایی را از لوکلزیو خونده بودم و خوشم نیومده بود و ذهنیت بدی داشتم و تعریفش از بیابان منو یاد کیمیاگر کوئیلو می انداخت و حال تهوع بهم دست می داد اما با این حال خیلی از کتاب خوشم اومد و واقعا نمی تونستم زمین بذارمش . توصیفاتش خیلی قشنگ و دقیق و خیلی عارفانه بود . جایی که دعاهای مسلمانان صحرانشین را وصف کرده بود وای چه قدر قشنگ بود .

اصلا چه حس خوبی را به آدم منتقل می کرد یک جور آرامش یک جور خلوص و رکود . خوشم اومد خیلی فضاش عرفانی و زیباست و آدم یک حس خوبی هم راجع به اسلام پیدا می کنه . خیلی راجع به عناصر شن و نور صحبت می کنه و البته خیلی در قید و بند این نیست که درست توضیح بده چه جوری لالا راهی فرانسه می شه یا چطور در ماه 8 و 9 بارداری به شغل مانکنی مشغول هست .

لوکلزیو به خاطر این کتاب جایزه ادبی پل موران را برده و سال گذشته هم که برنده جایزه نوبل ادبیات شد و البته همه در سال گذشته می دونستند و کسی شک نداشت که این جایزه معروف نصیب لوکلزیو فرانسوی خواهد شد . همچنین وی در سال ۱۹۹۴ به عنوان بزرگترین نویسنده فرانسوی زبان شناخته شده است و از شیفتگان مولوی محسوب می شه .

بخش هایی از کتاب

نه حشره ای هست نه پرنده ای ، نه چیزی شبیه آن ، با این حال هزاران نقطه متحرک در آسمان دیده می شود ، گویی آن بالا دسته های بزرگ مورچه ، پشه و مگس هست . آن ها در هوای سفید پرواز نمی کنند ، در تمام جهات راه می روند ، با شتابی تب آلود ، گویی نمی دانستند به کجا فرار می کنند . شاید چهره آدم هایی باشند که در شهر زندگی می کنند ، در شهرهایی آنچنان بزرگ که هرگز نمی توان ترکشان کرد ، جایی که آن قدر ماشین ، آن قدر آدم هست که هرگز نمی توان یک چهره را دوبار دید .

گاهی لالا تصور می کند که فقط منتظر آمدن روزهاست ، اما وقتی روزها فرا می رسد ، می فهمد آن هایی نیست که منتظرشان بود . منتظر است ، همین . آدم ها وقتی تمام عمرشان منتظر چیزی هستند و هرگز اتفاقی نمی افتد ، بسیار صبورند .

راهنمای خرید
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.