کلپتومانیا یا اختلال جنون دزدی در جامعه

کلپتومانیا یا اختلال جنون دزدی در جامعه

کلپتومانیا، یک وضعیت رفتاری است که به ناتوانی مداوم در مقاومت در برابر جذب ورودی‌های دزدکی اشاره دارد. افراد مبتلا به این وضعیت، به طور مکرر و بدون توجیه منطقی، وسایلی را که عمدتاً ارزش مالی چندانی ندارند، به سرقت می‌برند. این وسایل ممکن است به ندرت مورد نیاز فرد باشند یا حتی به طور کلی به مشکلی اضافی تبدیل نمی‌شوند.

کلپتومانیا به عنوان یک نوع اختلال کنترل انگیزه تلقی می‌شود، به این معنا که فرد توانایی مقاومت در برابر ضرورت‌ها یا شرایطی که انجام یک عمل دزدکی را تشویق می‌کند را از دست داده است. این وضعیت ممکن است به دلیل مشکلاتی در خودکنترلی عاطفی یا رفتاری ایجاد شود، که این مشکلات ممکن است باعث کاهش توانایی فرد در مقابله با انگیزه‌ها و وسوسه‌های مخرب شود.

در کلپتومانیا، افراد توانایی کنترل ناپذیری در مقابل انگیزه‌های دزدکی را تجربه می‌کنند و این وضعیت ممکن است باعث ایجاد مشکلات اجتماعی، حقوقی و روانی برای خودشان و اطرافیانشان شود. این اختلال نشان‌دهنده از دست دادن توازن در میان فهم درست از مفهوم مالکیت و مسئولیت است. در این قسمت از مجله علمی برنا اندیشان تصمیم داریم تا مقاله ای کامل در رابطه با کلپتومانیا یا همان اختلال جنون دزدی را در اختیار شما افراد علاقه مند به روانشناسی قرار دهیم.

کلپتومانیا چیست؟

کلپتومانیا به عنوان یک اختلال کمیاب شناخته می‌شود، اما بسیاری از افراد متأثر از این وضعیت، به خاطر ترس از شناخته شدن و نیاز به درمان و بهبودی روانی، علایق و رفتارهایشان را در پنهانی حفظ می‌کنند. اغلب این افراد نگرانی دارند که با طلب کمک و درمان، به نوعی در نظر دیگران به عنوان یک فرد با مشکلات روانی معرفی شوند.

پیشنهاد می شود به مقاله ترک قمار مراجعه فرمایید. شروع علائم کلپتومانیا معمولاً در دوران نوجوانی آغاز می‌شود و به ندرت در دوران کودکی مشاهده می‌شود. تحقیقات نشان می‌دهد که این وضعیت بیشتر در زنان نسبت به مردان گزارش شده‌است. به ویژه زنانی که در اواخر دهه‌ی سوم از عمر خود با مسائل روانی مواجه می‌شوند، در معرض بیشتری قرار دارند تا به این اختلال دچار شوند.

در این مقاله، به تشریح دلایل، نمادها و نشانه‌ها، و روش‌های مدیریت و کنترل این اختلال می پردازیم. اهمیت اطلاع‌رسانی درباره‌ی این وضعیت، ایجاد آگاهی در جامعه و تشویق به استفاده از منابع و تجربیات تخصصی در زمینه‌ی روان‌شناسی برای کنترل این مشکل، در این مقاله به تفصیل مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

اختلال کلپتومانیا چه دلایلی دارد؟

اختلال جنون دزدی تنها به معنای یک اختلال روانی نیست؛ بلکه بر اساس اعتقاد بسیاری از تخصصی‌ها، جذب دلایل اصلی آن به عوامل ژنتیکی و نقلیه‌های عصبی اشاره دارد. بیشتر نشانه‌ها و سیگنال‌هایی که مغز به منظور انجام فعالیت‌های مختلف به ما می‌فرستد، توسط یک شبکه پیچیده از ترکیبات شیمیایی مغزی به نام نقلیه‌های عصبی کنترل می‌شوند.

هر نوع نقص یا نقض در این سیستم سیگنال‌دهی می‌تواند منجر به تغییرات در شخصیت و واکنش‌های فرد به موقعیت‌های معمولی شود. این توضیحات به ما کمک می‌کند تا مفهوم این ارتباطات پیچیده بین عوامل بیولوژیکی و رفتار انسانی را بهتر بفهمیم.

یکی از انتقال‌دهنده‌های عصبی مهم و تأثیرگذار در کلپتومانیا، به یک ترکیب شیمیایی به نام سروتونین مرتبط است که در تنظیم خلق و خو و احساسات انسان نقش دارد. می‌توانیم به طور کلی بگوییم که سروتونین باعث تنظیم و مدیریت حالت روحی و احساسات افراد می‌شود. به صورت عمده، مشاهده شده است که علائم کلپتومانیا همزمان با کاهش سطح سروتونین در مغز ظاهر می‌شوند.

دیگر یک انتقال‌دهنده عصبی مؤثر در اختلال جنون دزدی، دوپامین نام دارد. دوپامین باعث ایجاد حالات لذت و خوشایند می‌شود و برخی افراد ممکن است به دنبال تجربه این احساسات خوشایند و لذتبخش هستند. به این ترتیب، در افراد مبتلا به کلپتومانیا، دزدی به عنوان یک مسیر برای افزایش ترشح دوپامین و تجربه این حالات لذت بخش به نظر می‌رسد.

همچنین، برخی اختلالات مغزی مانند زوال عقل، صرع و آسیب‌های مغزی نیز ممکن است منجر به ظهور اختلال جنون دزدی در فرد شوند. این موارد نشان‌دهنده پیچیدگی تاثیرات عوامل بیولوژیکی بر روی رفتار انسانی در این وضعیت می‌باشند.

اختلال کلپتومانیا چه دلایلی دارد؟

بر اساس تعدادی از مطالعات، به نظر می‌رسد که پیدایش اختلال جنون دزدی با نقص عملکرد در لوب پیشانی مغز ارتباط دارد. در دو حالت گزارش شده، آسیب‌های شدید به منطقه‌ی لوب پیشانی منجر به ظهور نشانه‌های فیزیکی مانند سرگیجه، نشانه‌های رفتاری مانند افزایش خشونت و نشانه‌های شناختی مانند کاهش حافظه شده است.

این آسیب‌ها به عبارت دیگر، باعث بروز یک سری از تغییرات ناگهانی در رفتارها و عملکردهای شخصیتی می‌شوند، که ممکن است به طور غیرمنتظره با رفتارهای مرتبط با کلپتومانیا همراه شوند. این موارد نشان می‌دهد که ارتباط بین ناحیه‌ی لوب پیشانی مغز و ناهنجاری‌های رفتاری در افراد مبتلا به این اختلال، ممکن است پیچیده‌تر از چیزی باشد که در ابتدا فهمیده می‌شد.

ریشه کلپتومانیا یا اختلال جنون دزدی

همان‌طور که پیشتر اشاره شده، اختلال جنون دزدی یا کلپتومانیا نه تنها به عوامل عصبی و ژنتیکی بازنگری می‌شود، بلکه نیز این وضعیت دارای ارتباطات ژنتیکی است و می‌تواند به عنوان یک اختلال موروثی از نسل به نسل منتقل شود. به عبارت دقیق‌تر، این اختلال می‌تواند از طریق ژنتیک وراثتی به افراد انتقال یابد. در نتیجه، ممکن است این اختلال در خانواده‌هایی که چندین فرد در آن با این وضعیت مواجه هستند، به طور معمول بیشتر دیده شود.

با این حال، مهم است تا به یاد داشته باشیم که عوامل مرتبط با اختلال جنون دزدی به تنهایی محدود به اعوجاج‌های ژنتیکی و عصبی نمی‌شوند. عوامل محیطی نیز می‌توانند نقش مهمی در بروز این اختلال ایفا کنند. در نتیجه، دامنه وسیع‌تری از عوامل از جمله محیطی، اجتماعی و روانشناختی نیز می‌توانند در تشدید یا کاهش این اختلال تأثیرگذار باشند.

ویژگی‌های روانی مختلفی می‌توانند با اختلال جنون دزدی در ارتباط باشند و به شکل‌های متعددی اثر بگذارند. این ویژگی‌ها شامل اضطراب اجتماعی، سوءمصرف مواد مانند الکل، سیگار و مواد مخدر، نوسانات در خلق و خو، استرس و اختلالات خوردن مانند بولیمیا و بی‌اشتهایی هستند. این ویژگی‌ها می‌توانند به طور مختلف با اختلال جنون دزدی مرتبط شوند یا به عبارتی به عوامل تشدید کننده یا فراهم کننده این وضعیت تأثیر بگذارند.

عوامل مختلفی می‌توانند نقشی در پیدایش اختلال جنون دزدی ایفا کنند. به عنوان مثال، سابقه سرکوب یا سوءاستفاده‌های جنسی در دوران کودکی می‌تواند به عنوان یک عامل پیشینه‌ای در افراد مبتلا به این وضعیت ظاهر شود و تأثیری بر روی رفتارهای آنها داشته باشد.

همچنین، یک نظریه دیگر نیز مبنی بر ارتباط اختلال جنون دزدی با اختلال وسواسی اجباری یا افسردگی وجود دارد. این نظریه تأکید دارد که این اختلال ممکن است به طور مستقیم یا غیرمستقیم با دیگر اختلالات روانی ارتباط داشته باشد و تداخلاتی بین آنها وجود داشته باشد.

پیشنهاد می شود به پکیج جزوه آسیب شناسی روانی مراجعه فرمایید. بسیاری از افراد که با اختلال جنون دزدی دست به گریبان می‌زنند، تجربه می‌کنند که این نیاز به دزدکی به عنوان افکار ناخواسته و مزاحم در ذهنشان نمایان می‌شود. این توصیفات نشان می‌دهند که تمایلات به دزدی در این افراد به صورت ناخودآگاه و بی‌خودی در ذهنشان شکل می‌گیرند.

رویکردهای شناختی-رفتاری در تجزیه و تحلیل اختلال جنون دزدی به ما نشان می‌دهند که این وضعیت ممکن است در زمانی شکل بگیرد که فرد پس از انجام عمل دزدی از نتایج مثبتی بهره‌برداری کند. این رفتار از آنجا شروع می‌شود که اولین بار بدون مواجهه با عواقب منفی، دزدیدن موفقیت‌آمیز باشد. از آن زمان به بعد، احتمال تکرار این رفتار در آینده برای شخص افزایش می‌یابد. با مرور زمان، نشانه‌هایی که با اقدامات دزدی مرتبط هستند، تقویت می‌شوند و احتمال ادامه این رفتار نیز بالاتر می‌رود.

بنابراین، زمانی که شخص در موقعیتی قرار می‌گیرد که نشانه‌هایی از محیط مشابه با موقعیت‌های قبلی وجود دارد، احتمال ایجاد تمایل قوی به دزدی در او افزایش می‌یابد. این وضعیت به دلیل اینکه رفتار دزدی به شخص تجربه تسکین از استرس و فشار را می‌دهد، باعث احساس تجدید نظر و کاهش استرس می‌شود. در ادامه زمان، شخص ممکن است این رفتار دزدی را به عنوان یک ابزار برای مقابله با استرس و کاهش آن در نظر بگیرد و آن را به عنوان یک راه‌حل موقت برای کاهش احساس تنش انتخاب کند.

کلپتومانیا چه علایم و نشانه هایی دارد؟

در افراد مبتلا به اختلال جنون دزدی یا کلپتومانیا، یک دوره‌ی مداوم از الگوی تکراری مشاهده می‌شود. آن‌ها تمایل قوی به دزدیدن اشیاء و موارد مختلف از دیگران دارند و این عمل به عنوان یک نقطه آغازین ایجاد تنش و اضطراب شدید در ذهنشان است که در نتیجه به دزدیدن این موارد انجام می‌دهند.

پس از انجام دزدی و تجربه‌ی احساس لذت و تسکین، این افراد به طور معمول با احساس گناه و پشیمانی مواجه می‌شوند و تصمیم به بازگرداندن مورد دزدیده شده می‌گیرند. به واقع، آن‌ها تلاش می‌کنند تا عواقب اختلالشان را ترمیم کنند. با این وجود، حتی اگر موفق به بازگرداندن مورد دزدیده شده به مالک اصلی شوند، همچنان تمایل به دزدیدن موارد مشابه در آینده را تجربه می‌کنند.

باید توجه داشت که این نشانه‌ها و الگوها ممکن است در همه‌ی افراد مبتلا به این اختلال با یک شدت یکسان رخ ندهد. با این حال، ویژگی‌ها و علائم اصلی کلپتومانیا می‌توانند به این صورت خلاصه شوند.

متفاوت از سارقان رایج که عمدتا به دنبال دستبرد به مغازه‌ها هستند، افراد مبتلا به کلپتومانیا به طور معمول به خاطر نیاز شخصی، انتقام یا شورش اقدام به دزدیدن می‌کنند. آنها بیشتر به علت ناتوانی در مقابل شدت بسیار میل به دزدیدن آن چیزها، تنش و اضطراب شدید را تجربه می‌کنند و به دنبال رفع این تنش و آرامش در ذهن‌شان اقدام به دزدی می‌کنند.

این نوع افراد تمایل به دزدی دارند و به صورت ناخودآگاه و بدون برنامه‌ریزی از طرف شخص دیگری، به این رفتار پرداخته و عملاً خود را در آن گیر می‌آورند. اکثراً دزدی‌های انجام شده توسط افراد مبتلا به کلپتومانیا از مکان‌های عمومی مانند فروشگاه‌ها، سوپرمارکت‌ها یا وسایل نقلیه عمومی انجام می‌شود و تعداد کمتری از آنها از دوستان یا آشنایان خود می‌دزدند.

عمدتاً اشیاء دزدیده‌شده ارزشی ندارند و فرد مبتلا به کلپتومانیا به احتمال زیاد توانایی خرید آنها را دارد. این اشیاء معمولاً به صورت تصادفی دور انداخته می‌شوند و نادراً استفاده می‌شوند. به طور معمول، این اشیاء به دیگران اهدا می‌شوند یا به محلی که از آن دزدیده شده اند، به‌طور مخفیانه بازمی‌گردانده می‌شوند.

اختلال جنون دزدی به خاطر ویژگی‌های خود با دزدی معمولی تفاوت دارد. سارقان معمولی اغلب برای به دست آوردن اشیایی که توانایی خرید آنها را ندارند، دزدی‌های خود را برنامه‌ریزی می‌کنند. به عبارت دیگر، آنها این رفتار را با هدف خاصی انجام می‌دهند. به مقابله با این تنش‌ها و کاهش آنها، فرد مبتلا به کلپتومانیا به طور خودبخود و بدون تصمیم‌گیری قبلی اقدام می‌کند و این رفتار را به منظور کاهش فشار ناشی از تنش‌های خود و حصول از احساس لذت تجربه می‌کند.

این علائم و ویژگی‌ها در افراد مبتلا به اختلال جنون دزدی یا کلپتومانیا همیشه ثابت نیستند و ممکن است در طول زمان و در شرایط مختلف متغیر شوند. با این حال، عدم توانایی مداوم در مقابل میل به دزدیدن اشیاء و به‌دست‌آوردن تسکین و لذت پس از دزدی، به‌طور کلی نشانه مهمی از وجود اختلال جنون دزدی است.

نشانه های جانبی جنون دزدی

اختلال جنون دزدی ممکن است به تنهایی ایجاد شود، اما اکثراً در کنار سایر اختلالات و بیماری‌ها ظاهر می‌شود. افراد مبتلا به این بیماری ممکن است در معرض خطر مصرف مواد مخدر، اضطراب و سایر اختلالات روانی مرتبط با کنترل تکانه باشند. این اختلال می‌تواند همراه با اختلالات خلقی، اختلال هراس، اختلال اضطراب جدایی، اختلال وسواس فکری-عملی و سایر اختلالات کنترل تکانه نیز دیده شود. همچنین، ارتباطی میان اختلال جنون دزدی و مصرف الکل نیز مشاهده شده است.

تحقیقات نشان داده‌اند که افراد مبتلا به کلپتومانیا در طول زندگی‌شان با اختلالات عاطفی نیز مواجه می‌شوند. در واقع، تا 73 درصد از افراد مبتلا به این اختلال در یک دوره‌ی زمانی با اختلال عاطفی دیگر همراه بوده‌اند. از جمله اختلالات مرتبط می‌توان به اختلالات شخصیتی اشاره کرد که بین 43 تا 55 درصد از افراد مبتلا به کلپتومانیا همزمان با این اختلال دارند. اختلال شخصیت پارانوئید و اختلال شخصیت هیستریک به عنوان دو اختلال شخصیتی شایع در این میان هستند که در افراد مبتلا به این اختلال دیده می‌شوند.

میزان شیوع اختلال کلپتومانیا

اطلاعات دقیق در مورد شیوع اختلال دزدی به دلیل ترس و نگرانی افراد مبتلایان از شناسایی و دستگیری ممکن است کمی پیچیده باشد و داده‌های ملی برای ارزیابی فراوانی این اختلال در جامعه عمومی وجود ندارد. با این حال، اعدادی که از تحقیقات بالینی به دست آمده‌اند نشان می‌دهند که اختلال دزدی ممکن است شایع‌تر از آنچه قبلاً پنداشته می‌شده باشد. برآورد می‌شود که تقریباً 1.2 میلیون نفر از بزرگسالان آمریکایی یا حدود 6 نفر از هر 1000 نفر بزرگسال با این اختلال مواجه باشند.

اختلال دزدی تقریباً ۵ درصد از کل موارد دزدی را تشکیل می‌دهد و این به این معناست که از نظر اقتصادی سالانه تا حدود ۵۰۰ میلیون دلار زیان به دنبال این نوع دزدی‌ها ایجاد می‌شود.

تشخیص اختلال جنون دزدی

تشخیص اختلال جنون دزدی معمولاً توسط یک روان‌پزشک یا تخصصی در حوزه سلامت روانی صورت می‌گیرد. به دلیل این‌که این اختلال به طور معمول با سایر علائم همچون اختلالات تغذیه، سوء مصرف مواد و الکل، و اختلالات اضطرابی همراه است، تشخیص آن اغلب در هنگامی انجام می‌شود که افراد به دلیل دیگر علائم روان‌پزشکی به پزشک ارجاع می‌شوند.

همچنین، اگر دزدی ناشی از کلپتومانیا منجر به دستگیری فرد شود، ممکن است تشخیص و ارجاع به متخصص نیز در نظر گرفته شود. پس از انجام معاینه اولیه توسط پزشک، بیمار ممکن است برای بررسی و ارزیابی دقیق‌تر به یک روان‌شناس یا روان‌پزشک ارجاع داده شود. این مراحل به منظور اطمینان از تشخیص دقیق و ارائه درمان مناسب برای افراد مبتلا به این اختلال انجام می‌شوند.

برای تشخیص اختلال جنون دزدی، از روش‌های مختلفی استفاده می‌شود که ممکن است شامل مصاحبه با بیمار و بررسی سوابق قانونی و روانی او باشد. انجام مصاحبه‌های دقیق با فرد مبتلا و بررسی سوابق حقوقی و روانی او، به پزشک یا متخصص روان‌پزشکی کمک می‌کند تا تشخیص دقیق‌تری از این اختلال را ارائه دهند.

همچنین، استفاده از مقیاس‌ها و آزمون‌های روان‌سنجی نیز می‌تواند در تشخیص کمک کننده باشد. به عنوان مثال، مقیاس ارزیابی علائم کلپتومانیا (K-SAS) و مقیاس وسواس فکری جبری (K-YBOCS) ابزارهایی هستند که ممکن است در تشخیص این اختلال مورد استفاده قرار گیرند و به تشخیص دقیق‌تر و مفید‌تر کمک کنند.

مهمترین چالش در تشخیص جنون دزدی، ماهیت مخفیانه این اختلال و همچنین احساس گناه و شرم مرتبط با آن در افراد مبتلایان است. این عوامل می‌توانند موجب تاخیر در تشخیص و درمان شوند، زیرا افراد ممکن است تردید داشته باشند یا از اعتراف به اختلالشان اجتناب کنند. در برخی موارد، افراد ممکن است به دلیل مواجهه با مسائل حقوقی و دستگیری به سیستم حقوقی دست پیدا کنند و به عبارتی به دلیل وقوع جرم، مجبور به تشخیص و درمان شوند. این تجربه قانونی می‌تواند راهی برای تشخیص و درمان افراد مبتلا به این اختلال باشد.

اختلال کلپتومانیا چگونه درمان می شود؟

اگرچه بسیاری از تخصصی‌ها معتقدند که درمان کامل و دائمی برای اختلال جنون دزدی ممکن است دشوار باشد، اما این نمی‌آید به این معنا که هیچ گونه راه حلی برای بهبود یا کاهش آن وجود نداشته باشد. در واقع، روش‌های مختلفی برای درمان این اختلال وجود دارد که ممکن است به فرد کمک کند.

یکی از روش‌های رایج درمانی که پزشکان روان‌پزشک اغلب به آن روی می‌آورند، درمان‌های شیمیایی است. برای مثال، داروهای مهارکننده بازجذب سروتونین یکی از گزینه‌های مورد استفاده هستند. از طریق کنترل سطح سروتونین، که به تنظیم خلق و خو و احساسات فرد کمک می‌کند، می‌توان به کنترل نمودن احساس لذت ناشی از دزدی پرداخت و از تکرار دزدی جلوگیری کرد. همچنین، برخی داروهای مرتبط با کنترل دوپامین نیز می‌توانند با کاهش سطح لذت از دزدی، فرد را از تمایل به دزدیدن کالاها با هدف کسب لذت منع کنند.

علاوه بر این، برخی از داروهایی که برای درمان اعتیاد به کار می‌روند، نیز می‌توانند در کنترل احساس لذت ناشی از جنون دزدی مؤثر باشند. با این حال، هنوز دارویی با تأیید رسمی از سوی سازمان غذا و دارو برای درمان کلپتومانیا تولید نشده است.

کلپتومانیا چه علایم و نشانه هایی دارد؟

علاوه بر داروها، سایر داروهای ضدافسردگی نیز در درمان علائم جنون دزدی اثربخشی نشان داده‌اند. اگر این داروها به‌صورت همزمان با رویکردهای درمانی شناختی-رفتاری استفاده شوند، ممکن است اثربخشی بیشتری داشته باشند. این ترکیب درمانی می‌تواند به افراد مبتلا به جنون دزدی کمک کند تا با مشکل خود مقابله و تغییرات مثبتی در رفتار خود ایجاد کنند.

روان درمانی اختلال جنون دزدی

درمان شناختی-رفتاری یکی از روش‌های موثر در مقابله با اختلال جنون دزدی است، که بر هم افکار و هم رفتارهایی که به دزدی منجر می‌شوند، تأکید دارد. در واقع، روش‌های روان‌درمانی معمولاً ابتدایی‌ترین گزینه‌ها برای درمان اختلالات کنترل تکانه محسوب می‌شوند. این روش‌ها هدف دارند تا افراد را در شناخت تمایلات خود کمک کنند، دلایل عمل به این تمایلات را درک کنند و به راه‌های بهتری برای کاهش امیال و تنش‌هایی که از این تمایلات ناشی می‌شوند، پی ببرند.

روش شناختی-رفتاری به فراگیری تکنیک‌هایی می‌پردازد که به فرد کمک می‌کند تا امیالی که به دزدی منجر می‌شوند را در خود کنترل کند. این تکنیک‌ها شامل موارد زیر می‌شوند:

1. بازداشت حساسیت پنهان: در این روش، فرد خود را در حال انجام دزدی تصویر می‌کند و به پیامدهای منفی آن، مانند مواجهه با مشکلات قانونی، تصور می‌کند. این کار باعث می‌شود تا فرد تأثیرات منفی دزدی را به طور واقعی تجربه کند و از تکرار آن منصرف شود.

2. تمرین بیزاری درمانی: در این روش، فرد تکنیک‌هایی را تمرین می‌کند که باعث تجربه احساسات ناخوشایندی می‌شود، مثل حبس کردن نفس. این تجربه باعث می‌شود فرد بتواند در هنگام تمایل به دزدی، از آن احساسات ناخوشایند به عنوان یک تکنیک برای کنترل امیال خود استفاده کند.

3. حساسیت زدایی سیستماتیک: این روش شامل تمرین فرد برای استفاده از تکنیک‌های آرامشی در مواقعی است که تمایل به دزدی دارد. این تکنیک‌ها به فرد کمک می‌کنند که در هنگام کنترل امیال، احساس آرامش و کنترل خود را تجربه کند.

در دوران اخیر، استفاده از مداخلات روان‌درمانی به‌علاوه روش‌های روان‌درمانی نیز انجام می‌شود. اهمیت تشخیص زودهنگام و درمان مؤثر در فردانی که علائم کلپتومانیا را تجربه می‌کنند، بسیار مهم است تا از وقوع ناراحتی‌های غیرضروری و مسائل قانونی جلوگیری شود. همچنین، درمان هر گونه بیماری همزمان که ممکن است با درمان‌های مناسب قابل مداخله باشد، نقش بسیار مهمی در فرآیند بهبود ایفا می‌کند.

چگونه از اختلال کلپتومانیا جلوگیری کنیم؟

متاسفانه لازم است اذعان کنیم که تا کنون هیچ روش شناخته شده‌ای برای جلوگیری از اختلال کلپتومانیا به طور کامل وجود ندارد. با این حال، اقدام به دریافت درمان به محض ظهور علائم می‌تواند به شدت به کاهش احتمال وقوع مشکلات در زندگی، روابط خانوادگی و دوستی فرد کمک کند. همچنین، برای افراد مبتلا به این اختلال، حائز اهمیت است که از موقعیت‌ها و محیط‌هایی که ممکن است باعث میل به دزدی شوند، دوری کنند. به عنوان مثال، فرد می‌تواند از فروشگاه‌ها در زمان‌هایی که تحت استرس قرار دارد و احساس فشار نموده، فاصله بگیرد.

همانطور که پیش‌تر بیان شد، عوامل شیمیایی در مغز و مسائل ژنتیکی به طور قابل توجهی بر روی بروز این اختلال تأثیر دارند. به همین دلیل، ممکن است پیشگیری مؤثر از وقوع این اختلال در صورت وجود این عوامل باشد. اما به علت پیچیدگی و تأثیرات مختلفی که در ایجاد این اختلال دخیل هستند، انتظار ممکن است که پیشگیری کامل و غیرممکن باشد. در هر صورت، با اخذ اقدامات اصولی و در صورت نیاز، دریافت مشاوره و درمان مناسب، فرصت‌های بهبود و مدیریت بهتر این اختلال افزایش خواهد یافت.

رفتار با افرادی که نشانه‌های اختلال جنون دزدی دارند

اگر تردید دارید که یکی از دوستان نزدیک یا افراد خانواده ممکن است از اختلال کلپتومانیا رنج ببرد، بهتر است با حوصله و آرامش نگرانی‌های خود را با او به اشتراک بگذارید. مهم است به یاد داشته باشید که کلپتومانیا یک موضوع مرتبط با سلامت روان است و به هیچ وجه نماینده نقصی در شخصیت فرد نیست. از این رو، تلاش کنید که بدون اتهام یا سرزنش، به شخص مورد نظر نزدیک شوید و به او کمک کنید.

در این موقعیت، مهم است که با احترام به فرد مبتلا به این اختلال نزدیک شوید. بهتر است با احترام و تعدادی از کلماتی که نشان دهنده نگرانی و حمایت شما است، این موضوع را مطرح کنید. ممکن است او نیاز داشته باشد تا درباره تجربیات و احساساتش صحبت کند، بنابراین گوش دادن با دقت و همراهی در این موقعیت بسیار ارزشمند خواهد بود.

همچنین، اگر فرد مبتلا به کلپتومانیا تمایل داشته باشد و یا از نظر شما به درمان این اختلال نیاز دارد، می‌توانید به او پیشنهاد دهید که به یک متخصص روان‌شناس یا روان‌پزشک مراجعه کند. ارتباط با متخصصین در این زمینه می‌تواند به فرد کمک کند تا بهبود یابد و با مشکلات خود به طور مؤثری مقابله کند.

به نکات زیر توجه نمایید :

اهمیت گذاشتن بر سلامت و راحتی عزیزتان مورد نگرانی شماست.

شما نگرانی‌های مرتبط با این اختلال برای وی دارید، مانند احتمال دستگیر شدن، از دست دادن شغل یا تاثیرات منفی بر روابط ارزشمند.

باید توجه داشته باشید که در کلپتومانیا، میل به دزدی به قدری قوی و برازنده می‌شود که فرد نمی‌تواند به راحتی از آن دفاع کند. از ارائه راه‌هایی که در واقعیت اجرایی نیستند، پرهیز کنید.

روش‌های درمانی مختلف برای کاهش این میل موجود است. تلاش کنید فرد را به سمت این روش‌ها هدایت کنید.

اگر خودتان آمادگی ندارید، حتماً پیش از اقدام به هر کاری، با یک پزشک مشورت کنید. او ممکن است شما را به یک متخصص سلامت روان ارجاع دهد که به شما کمک کند تا با نگرانی‌هایتان به شیوه‌ای که فرد عزیزتان را تهدید نکند، مقابله کنید.

هیچ شواهد علمی قطعی‌ای نشان نمی‌دهد که جنون دزدی بیشتر در افراد فقیر یا کم درآمد رخ دهد. جنون دزدی یک اختلال روانی است که بر اساس عوامل متعددی مانند ژنتیک، عوامل محیطی، تجربیات زندگی، تربیت و سایر عوامل روانشناختی تأثیر می‌گیرد. این اختلال می‌تواند در هر نوع افرادی، بدون توجه به وضعیت اقتصادی، ظاهر شود.

باید به عنوان یک موضوع جدا از اختلال جنون دزدی، عوامل مختلفی که ممکن است در افراد با وضعیت اقتصادی ضعیف باعث افزایش خطر رفتارهای غیرقانونی یا دزدی شوند، وجود دارد. این عوامل ممکن است شامل نیازهای مالی، تنش‌های مالی، فقر و ناامنی مالی باشند. اما این مسائل جدا از اختلال جنون دزدی هستند و تاثیر متفاوتی دارند.

بنابراین، تصمیم‌گیری درباره وقوع اختلال جنون دزدی بر اساس وضعیت اقتصادی تنها نادرست است و نیاز به توجه به عوامل روانشناختی، ژنتیکی، زندگی‌نامه و تجربیات فرد دارد.

علت دقیق بروز اختلال جنون دزدی (کلپتومانیا) هنوز به طور کامل مشخص نشده است، اما مجموعه‌ای از عوامل ممکن است در ایجاد این اختلال نقش داشته باشند. برخی از عواملی که به عنوان علل محتمل برای بروز اختلال جنون دزدی مطرح می‌شوند عبارتند از:

1. عوامل ژنتیکی: مطالعات نشان داده‌اند که عوامل ژنتیکی نیز در بروز کلپتومانیا نقش دارند. افرادی که خانواده‌ای با تاریخچه‌ی این اختلال دارند، احتمالاً در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به این اختلال قرار دارند.

2. عوامل شیمیایی و مغزی: تغییرات در شیمی مغزی و نوروترانسمیترها نیز ممکن است در بروز این اختلال نقش داشته باشند. نقص در سطوح سروتونین و دوپامین، که به عنوان مواد شیمیایی مغزی مهم در کنترل اموشن و رفتار واکنش‌های مشابه انجام می‌دهند، ممکن است تأثیرگذار باشد.

3. عوامل روانی: استرس‌ها، اضطراب‌ها و مشکلات روانی می‌توانند عواملی باشند که به بروز این اختلال کمک می‌کنند. در برخی افراد، دزدی ممکن است به عنوان یک راه برای کاهش تنش‌های روانی و احساس نیاز به تجربه‌ی لذت مورد استفاده قرار گیرد.

4. عوامل زیستی: ممکن است عوامل زیستی مثل نواقص در سیستم‌های مغزی-عصبی مرتبط با کنترل امتیازات و تنش‌ها نقش داشته باشند.

مهم است تا تاکید کنم که علل اختلال جنون دزدی بسیار پیچیده و متنوع هستند و برای هر فرد ممکن است عوامل مختلفی تأثیر گذار باشند. همچنین، تحقیقات در حال ادامه است و ممکن است در آینده اطلاعات جدیدتری در مورد علت‌ها و مکانیسم‌های این اختلال به دست آید.

بله، در برخی موارد ممکن است جنون دزدی به تبدیل شدن فرد به یک دزد حرفه‌ای منجر شود. اگرچه اکثر افراد مبتلا به این اختلال اشیاء بی ارزش و بی اهمیت را دزدیده و معمولاً آن‌ها را دور انداخته یا باز می‌گردانند، اما در برخی موارد، افراد ممکن است با تجربه موفقیت در دزدی و فرار مکرر، توانایی‌های خود را در این زمینه تقویت کنند و تبدیل به دزدان حرفه‌ای شوند.

این مسئله به عوامل مختلفی از جمله تجربه موفقیت‌های بیشتر در دزدی، نداشتن پیگیری‌های قانونی موثر، وجود محیط‌های مناسب برای انجام دزدی و مهارت‌های تخصصی در دزدی برمی‌گردد. بنابراین، در برخی موارد، جنون دزدی می‌تواند مسیری برای تبدیل شدن به یک دزد حرفه‌ای را رقم بزند، اما این اتفاق در همه موارد رخ نمی‌دهد و تأثیر آن ممکن است با توجه به متغیرهای مختلف متفاوت باشد.

دسته‌بندی‌ها