در زندگی همواره باید به صورت دقیق و عمیق عمل نمود تا هرگز دچار مشکلات فراوان نشویم،از این رو در این بخش از برنا اندیشان تصمیم داریم تا در مقاله آیا طلاق تنها راه باقی مانده از ازدواج است؟ نکاتی در مورد طلاق شما را با جوانب مختلف طلاق آشنا کنیم.
آیا طلاق تنها راه باقی مانده از ازدواج است؟ نکاتی که ای کاش قبل از طلاق گرفتن می دانستم
آیا طلاق تنها راه باقی مانده از ازدواج است؟ نکاتی در مورد طلاق در این مقاله شما را با مواردی که باید به آن ها توجه نمایید تا در زندگی به مشکل نخورید آشنا خواهیم کرد.
چه زمانی طلاق خوب است؟ در مواقعی که باید طلاق گرفت لازم است تمام جوانب را بسنجید. طلاق، واژهای شاید ترسناک و شاید شیرین؛ شاید رهایی و شاید اسارتی تازه باشد. گاهی زندگی مشترک برای زن و شوهر آنقدر پر تلاطم و آسیب زا میشود که راهی جز جدایی باقی نمیماند. در این شرایط جدایی و طلاق میتواند زندگی هر دو نفر و حتی فرزندان آنها را نجات دهد. اما اینکه چه زمانی تصمیم شما برای طلاق درست است و چه زمانی باید طلاق بگیرید، مباحثی است که در این مقاله به آن پرداختهایم. توجه کنید که پیش از هر اقدامی در این زمینه لازم است از آسیبهای این مسئله آگاه باشید و برای کاهش آنها اقداماتی را در نظر بگیرید.
در ابتدا باید این مسئله را بررسی کنید که آیا طلاق آخرین راه شماست یا نه؟ در چه صورت میتوانید به این نتیجه برسید؟ برای رسیدن به پاسخ موارد زیر را بررسی کنید:
اگر هنوز احساس مثبت و محبتی به همسرتان دارید، دست نگه دارید و بجای جدایی به اصلاح فکر کنید.
اگر همیشه راهتان از هم جدا نبوده و دورههای خوبی در زندگی داشتید، هنوز زمان طلاق نیست.
منطقی یا احساسی بودن دلایل طلاق تان را بررسی کنید. تصمیمهای احساسی معمولا نتیجه خوبی نمیدهند.
آیا برای جدایی و زندگی بعد از طلاق انگیزه فراوان دارید یا نه؟ اگر بعد از طلاق زندگیتان به بهبود و پیشرفت محسوسی میرسد میتوانید درباره طلاق فکر کنید.
آیا شرایطتان بعد از طلاق نسبت به زندگی بهتر است یا نه؟ اگر مطمئنید بهتر است پس میتوانید به سمت طلاق بروید.
اگر دو طرف مواضع مشترکی درباره طلاق دارید، به طلاق فکر کنید. طلاق بدون توافق معمولا آسیب آن به دو طرف میرسد. طلاق توافقی میتواند تا حدودی آسیبهای طلاق را کاهش دهد.
پیشنهاد ویژه : کارگاه روانشناسی اثرات طلاق بر فرزندان
چه زمانی روانشناسان طلاق را تایید میکنند
البته هدف در روانشناسی این است که طلاق صورت نگیرد؛ اما اگر مشکلات به حدی برسد که مشاور یا روانشناس خانواده و افراد متخصص به این نتیجه برسند که جدایی راهحل بهتری برای دو طرف است، آنگاه جدایی را پیشنهاد میدهند. برخی شرایط در زندگی افراد به صورتی است که حتی ماشوران خانواده هم نمیتوانند آن را حل و فصل کنند بنابراین در این موادر طلاق را انتخاب میکنند. کسانی که از نظر مسائل مختلف هماهنگ نیستند و شرایط خیلی سختی را پشت سر میگذارند.
زمانی که اطرافیان فرد و دیگران نیز دچار آزار و اذیت شوند و برای متخصصان و مشاوران محرز شود که آنها قادر به زندگی در کنار یکدیگر نیستند.یادتان باشد هرگز زوجین نمیتووانند تنها با تفکر و تصمیم خود یا تذکر والدین و اطرافیانشان برای جدایی یا طلاق تصمیم بگیرند. این بزرگترین اشتباهی است که رخ میدهد و آثار جبرانناپذیری بر جای میگذارد. زمانی که مشکلات در خانوادهای شروع میشود، کمکم به اطرافیان نیز منتقل خواهد شد و در این میان، فرزندان اولین افراد آسیبدیده در خانواده محسوب میشوند. کسانی که تمایلی به طلاق ندارند، ولی شرایط زندگی مناسبی هم ندارند گاهی وقتها طلاق عاطفی را انتخاب میکنند. شرایط طلاق عاطفی و تصمیم به جدایی بسیار سختتر و وضعیت آن خطرناکتر است؛ در این شرایط افراد پس از مدتها دیگر قادر به تحمل زندگیای که سالها یا ماههاست دچار جدایی عاطفی شده، نیستند، اما به خاطر فرزندان تصمیم به ادامه زندگی سردی میگیرند که مشکلات بیشتری را برای فرزندان به همراه خواهد داشت. در این فضای تنشآلود، بچهها با مشکلات بیشتری روبهرو میشوند. اگر این گونه خانوادهها برای حلوفصل مشکل خود از متخصص کمک نگیرند، دچار مشکلات عدیدهای خواهند شد که در آینده فرزندانشان بسیار مؤثر است. فرزندان این گونه خانوادهها پس از مدتی که متوجه میشوند، پدر یا مادرشان به خاطر آنها مجبور به ادامه زندگی با هم شدهاند، دچار احساس گناه شده و مرتب دچار عذاب وجدان هستند و زندگی بسیار سختی را پیشرو خواهند داشت.
البته تاثیرات جدایی هم برای بچهها کم نیست. پس از جدایی، شرایط فرزندان بیشتر اهمیت دارد؛ بنابراین باید بچهها را پیش از جدایی آماده کرد و دست از زندگی با جدایی عاطفی برداشت. فرزندان قبل و پس از طلاق باید تحت مراقبت درمانگر خانواده یا روانشناس خانواده باشند تا در زندگی آینده خود دچار تنش و جدایی نشوند.
دلایلی که میتوان به خاطر آن طلاق گرفت
همسر شما اعتیاد دارد
اعتیاد به مواد مخدر، قمار و مشروبات الکلی میتوانند به بدنه ازدواج آسیب فراوانی بزند. چنانچه همسر شما کاملا مصمم شده تا اعتیاد خود را برای همیشه ترک کند، شما میتوانید به بازگشت فکر کنید. هومر وینانس هشدار میدهد که ادامه زندگی با یک فرد معتاد میتواند منجر به خسارات مالی فراوانی شود و امکان سو استفادههای احساسی را نیز فراهم آورد.
پیشنهاد ویژه : کارگاه آموزش زوج درمانی ویژه درمانگران
علاوه بر این مسئله، رشد و ترتیب فرزندان در خانهای که یکی از والدین اعتیاد دارد، میتواند کاملا مضر باشد. زنی که شوهرش پنج سال پیش به مشروبات الکلی اعتیاد داشته میگوید: «او همیشه مرا متهم میکرد. من فهمیدم که شوهرم عاشق یک چیز است و آن یک چیز من نیستم، حتی سگ و زندگیمان هم نبود. تنها چیزی که شوهرم دوست داشت انجام بدهد، نوشیدن مشروبات الکلی بود.» آن زن تصمیم گرفت طلاق بگیرد. او میگوید که گرچه دوران پر از اندوهی را به تنهایی سپری کرد، اما حالا حال کاملا بهتری نسبت به قبل دارد.
سو استفاده فیزیکی و کلامی
بحثی در این مورد نیست. دکتر وینانس میگوید: «روابط سو استفاده جویانه توقفی نخواهند داشت چرا که چرخه خشونت مدام تکرار خواهد شد.» ممکن است هیچ نوع خطر فیزیکی شما را تهدید نکند، اما سو استفادههای کلامی نیز به روح و روان انسان آسیب میرسانند. دلیلش نیز واضح است: احترام، عزت نفس و آرامش روانیِ فرد توسط حملات کلامی آسیب میبینند.
از سوی دیگر هنگامی که در خانه انواع حملات و سو استفادههای کلامی وجود داشته شود، دود آن بیش از هر کس به چشم فرزندان خانواده خواهد رفت. دکتر وینانس میگوید: «وقتی فرزندی در چنین شرایطی بزرگ شود، هنگام بلوغ خود را موجودی بیارزش و بیاعتبار میداند. بزرگ شدن در چنین محیطی میتواند کاملا آسیب زننده باشد».
یکی بچه میخواهد و دیگری خیر!
دکتر هومر وینانس میگوید: «اگر شما فرزند بخواهید و همسرتان مخالف باشد، بنابراین زندگی شادی کنار هم نخواهید داشت. تنها راهی ازدواج از این لحاظ باعث خوشحالی شما خواهد شد این است که هر دوی شما افق مشترکی از زندگی مشترکتان داشته باشید».
این مسئله شاید در نگاه اول کاملا سطحی و گذرا به نظر برسد، اما زمان به شما خلاف آن را ثابت خواهد کرد. چنین اختلافاتی در دراز مدت شکافی عمیق به بدنه ازدواجتان وارد خواهد کرد.
خیانت بدون پشیمانی
دکتر ریچل ساسمن، روانشناس آمریکایی و مولف کتاب راهنمای طلاق، میگوید که خیانت نباید به خودی خود منجر به طلاق شود. در خیانت مسئله مهم این است که آیا آن اتفاقی گذرا بوده یا بر اساس رابطهای پنهان شکل گرفته است؟ آیا خیانت تنها به مسائل فیزیکی آن محدود شده و یا اینکه فرد خیانتکار به دنبال رابطهای احساسی بوده است؟
مهمتر این سوالات یک نکته دیگر وجود دارد: فرد خیانتکار چه رویهای را پس از خیانت در پیش میگیرد؟ دکتر وینانس در مورد خیانت میگوید که به چند مورد باید توجه کرد: «فرد خیانتکار باید عمیقا ابراز پشیمانی کرده، مسئولیت آن را به عهده گرفته و با شخص سوم قطع رابطه کند. علاوه بر آن وی باید به همسر خود اطمینان دهد که چنین چیزی دوباره اتفاق نخواهد افتاد و درصدد تعمیر رابطه خود برآید.» اگر این اتفاقات صورت نگرفت، سپس فرد میتواند به طلاق فکر کند.
از هم دور شدهاید
این مورد اصلا خوشایند نیست. گاهی اوقات پیش میآید که آثار یک ازدواج به تدریج و البته با آهستگی در طول سالها کمرنگ شده تا کاملا محو شود. به عبارت بهتر کار به جایی میرسد که بازگشت عملا غیرممکن باشد. این اتفاق خصوصا در بین افرادی رخ میدهد که رد سنین خیلی پایین ازدواج کردهاند.
تمام راههای ممکن را امتحان کردهاید
اگر نزد مشاور رفتهاید، از افراد خانواده برای مشاوره و گفتگو کمک خواستهاید و همچنین از دوستان و افراد مذهبیِ خبره در امر ازدواج نیز کمک گرفتهاید اما شرایط ازدواجتان همچنان نامساعد است، پس بهتر است تنها به زندگی خود ادامه دهید. به عبارت دیگر، شما تمام کارهای ممکن برای نجات ازدواجتان را انجام دادهاید!
دکتر هومر وینانس میگوید: «هنگامی که تصمیم به طلاق گرفتید، باید از اهمیت برقراری رابطه حداقلی با شریکتان آگاه باشید و همزمان بر روی خودتان نیز کار کنید. دلیل این مسئله این است که در آینده دوباره با چنین فردی آشنا نشوید».
طلاق امری نیست که بتوان به سادگی آن را انتخاب کرد و قاعدتا عواقب منفی بسیار زیادی دارد. اما اگر طلاقی کاملا آگاهانه و درست انجام شود، در نهایت منجر به افزایش اعتماد به نفس و آگاهی شخصی فرد شود. از طرف دیگر، هر دو نفر میتوانند زندگی بهتری را نسبت به قبل پیش گیرند. اما فراموش نکنید که «آثار مثبت طلاق بلافاصله پس از امضای طلاق پدید نمیآید؛ آنها وقتی پدید میآیند که شما بر روی خودتان کار کرده باشید».