تحقیقات زیادی وجود دارد که تاثیر دین بر درمان اختلالات را بررسی کرده است، افسردگی یکی از اختلالاتی است که در این بخش از برنا اندیشان تصمیم داریم تا بررسی کنیم که آیا دین می تواند به درمان افسردگی کمک کند و چه تاثیراتی بر درمان آن می گذارد، پس تا انتهای مقاله تاثیر دین به درمان افسردگی آیا دین میتواند به درمان افسردگی کمک کند؟ با برنا اندیشان همراه باشید.
تاثیر دین به درمان افسردگی آیا دین میتواند به درمان افسردگی کمک کند؟
در مقاله تاثیر دین به درمان افسردگی آیا دین میتواند به درمان افسردگی کمک کند؟ به طور جامع اثراتی که دین می تواند در درمان افسردگی داشته باشد را توضیح خواهیم داد.
آیا دین میتواند به درمان افسردگی کمک کند؟
دین ممکن است باعث تغییراتی در مغز شود که خطر ابتلا به افسردگی را کاهش میدهد.
افسردگی دومین عامل اصلی معلولیت در جهان است. جدا سازی بعضی عوامل محافظ و خطرناک از یکدیگر می تواند به کاهش افسردگی در جهان کمک کند. یکی از عواملی که باعث افزایش افسردگی(MDD) می شود داشتن یک یا چند والد افسرده است و در برخی موارد عجیب به نظر میرسد که فرزندان آن خانواده به MDD مبتلا نمیشوند، در حالی که در برخی دیگر که سابقه افسردگی خانوادگی ندارند به آن مبتلا میشوند. بنابراین، علاوه بر عوامل ژنتیکی، باید عوامل مستعد کننده دیگری نیز در این مورد وجود داشته باشد.
پیشنهاد ویژه : کارگاه روانکاوی دین ازهگل و فروید
یکی از متغیرهایی که اخیراً به عنوان یک عامل محافظ مورد بررسی قرار گرفته دین داری و معنویت است.(در این مطلب تفاوتی بین دینداری و معنویت وجود ندارد.) این موضوع در برخی از مطالعات انجام شده به عنوان اعتقاد به اهمیت دین و معنویت و انجام رفتارهای مذهبی تعریف شده است. این موضوع یک عامل تاثیر گذاریست که فرآیند های شناختی فرد را میتواند شکل دهد. بسیاری از مطالعات تاثیرات مثبت دینداری را برای افسردگی نشان داده اند.
یک مطالعه به صورت ارزیابی های 10 ساله و20 ساله شیوع افسردگی را در 114 فرزند دارای والدین افسرده و غیر افسرده انجام شده است. این بخشی از یک مطالعه سه نسلی بود که در سال 1982 شروع شد. آنها علاوه بر اندازه گیری اختلالات خلقی، اهمیت دین به طور شخصی و معنویت و دفعات حضور در مراسم مذهبی را نیز سنجیدند. میزان افسردگی در گروه پرخطر (حداقل یکی از والدین مبتلا به افسردگی می باشد) دو برابر والدین غیر افسرده است.
در میان هر دو گروه، فرزندان آنها در ارزیابی اول گفتند که دین و معنویت بسیار عوامل مهمی هستند، در ارزیابی دوم در ده سال بعد حدود یک چهارم افراد خطر مبتلا به MDD را داشتند. جالب اینجاست گروهی که از دین داری بیشتری بهره میبردند کسانی بودند که والدین افسرده داشتند و در معرض خطر افسردگی نیز بودند. در این گروه پر خطر، کسانی نیز گزارش کردند که دین از اهمیت بالایی برخوردار است، حدود یک دهم خطر ابتلا به MDD نیز را داشتند و در مقایسه با شرکت کنندگان ده سال بعد، هیچ اعتقاد به اهمیت دینداری نداشتند. برجسته ترین اثرات دینداری در شیوع افسردگی نسبت به خود بیماری بود. و این نتایج اصلاً غیرعادی نیست. و یک مطالعه نیز رابطه معکوس بین علائم افسردگی و دین داری را نشان میدهد.
اما چگونه امکان دارد؟ افسردگی یک اختلال مغزی است بنابراین عوامل تشدید کننده و محافظت کننده باید تغییراتی را در مورفولوژی ، فعال سازی ها و اتصالات مغزی نشان دهند. و حالا باید پرسید آیا دینداری چنین کاری میکند؟ بررسی های اخیر در مورد حجم گسترده ای از مطالعات را نشان میدهد که اعمال معنوی ممکن است با تغییراتی در مغز از جمله افزایش سطح سروتونین همراه باشد. اما، آیا دینداری میتواند به طور خاص آتروفی مغز مربوط به دوران افسردگی را رفع کند؟ مطالعات انجام شده در بالا از نازک شدن قشر مغز در بسیاری از مناطق مغز فرزندان بالغ با خطر بالا در مقایسه با گروه کم خطر را نشان می دهد. و آیا داشتن اعتقاد راسخ به اهمیت دینداری و معنویت میتواند از نازک شدن قشر مغز در گروه پرخطر بکاهد و آنها را نجات دهد و شدت و عود افسردگی را کاهش دهد؟
محققان 5 سال بعد، این بچه ها را مورد مطالعه قرار دادند و رابطه بین آتروفی قشر مغز و دینداری را بررسی کردند. اول شرکت کنندگانی که برای دین ارزش قائل بودند بدون توجه داشتن به حضور خانواده دارای قشر ضخیم تری بودند. دوم تاثیرات آن برای افراد پر خطر قوی تر و گسترده تر از گروه کم خطر بود. تحقیقات انجام شده در مورد این سه نسل اختلاف مغزی آنها را گزارش نمود. آنها نشان دادند که دینداری میتواند در سطوح ریز ساختاری و تشریحی مغز تاثیرات مهمی بگذارد. محققان با استفاده از تصویرگیری تنسور پخش ، انتشار ماده سفید(اتصالات مغزی) را در مغز افراد پر خطر و کم خطر به عنوان تابعی از نحوه ارزیابی آنها از دینداری را مورد بررسی قرار دادند. یک نتیجه قابل توجه از این مطالعه این است که ارزش دادن به دین، اختلاف مغز را بین گروه های پرخطر و کم خطر به حداقل می رساند. و مغز افرادی که در معرض خطر ابتلا به افسردگی هستند و دارای والدین افسرده هستند خطر مبتلای آنها به MDD کاهش می یابد.
به طور کلی به نظر میرسد که دینداری و معنویت ممکن است که به طور کلی در افرادی که دارای ریسک بالای افسردگی هستند و در خطر افسردگی هستند انعطاف پذیری ایجاد کند،این انعطاف پذیری شاید نتیجه رابطه بین دینداری و قشر ضخیم تر، ساختار کلان (ماکرو) و اتصالات کارآمد یا جریان خون بهتر در مناطق مغزی باشد که درگیر افسردگی هستند . دانشمندان هنوز در تلاشند تا عوامل محافظت کننده بیشتری را کشف کنند.