در این قسمت از پایگاه دانش فروشگاه برنا اندیشان تصمیم داریم تا یکی دیگر از موضوعات بسیار کاربردی روانشناسی و زندگی زناشویی را با عنوان 10 کار احمقانه که زندگی زن ها را خراب می کند را در اختیار شما کاربران محترم وب سایت برنا اندیشان و تمامی علاقه مندان به مقالات روانشناسی قرار دهیم.
10 کار احمقانه که زندگی زن ها را خراب می کند
در مقاله 10 کار احمقانه که زندگی زن ها را خراب می کند به صورت کامل تمامی اشتباهاتی را که موجب می شود تا زندگی زناشویی خراب شود آورده شده و هر یک به طور مفصل شرح داده شده است.
وابستگی احمقانه
اینطور فکر کنید: اگر اهداف و خودآگاهی و رویای خود را به شریک زندگی مشترک بیاورید، شریک زندگی شما می تواند هنگام برخورد با مشکلات در کار یا روابط با دوستان، منبع عظیم آرامش و حمایت باشد. این امر در مورد هر چیزی که شخصیت شما را مورد آسیب قرار دهد صادق است و شما نیز می توانید برای شریک زندگی خود چنین باشید.
اگر تنها به خاطر نیاز و نه چیز دیگری وارد روابط شوید، تعادل یکسره از دست می رود. شما بیشتر از پیش بچه ننه و همراه کلفتی تحت فشار خواهید بود. اگر چه یک کلفت می تواند تنها برای مدتی عزیز بماند، اما طولی نمی کشد که سندانی برای ضربات ملامت و خالی کردن دق دلی می شود. در چنین وضعیت یک طرفه ای، شما احساس تنهایی می کنید، زیرا وجود شخص حسابی باز کرده اید، احساس درد ناشی از هیچ بودن را بدتر می کند.
عزت نفس می خواهید؟ آن را به دست بیاورید با همان روش قدیمی… آن را کسب کنید درباره ی موضوع بسیار مهم عزت نفس، روان شناس اجتماعی، کارول تاوریس هنگامی که می نویسد که عزت نفس به طور عمده سایه ای از گذشته ی شخص است، به نکته ی با ارزشی اشاره می کند. او می گوید (در دورانی عزت نفس را احساس بنیادی ارزش شخصی می دانستند؛ امروز داشتن احساس خوب نسبت به خود تعریف می شود.. عزت نفس پیشتر بر اعمال و کوشش روزانه، توجه و دستاوردهایی تکیه داشت که سنگ بنای یک شخصیت را می سازند. حالا بر هوا تکیه دارد، به عوض عمل کردن، بر صرف ((بودن)) تکیه دارد.
روابط عشقی احمقانه
هیچکس منکر رضایت قلبی ناشی از اینکه کسی جلب شما شده باشد، نیست. صرف وقت با کسی دیگر لذت بخش است. اگر کسی را داشته باشی که در دیدگاه های شما سهیم باشد، آسایش بخش است. تایید، پذیرش و دلبستگی جنبه های شگفت انگیز رابطه هستند. هیجان ناشی از این احساسات که یکجا جمع شوند، انسان را بر سر شوق می آورد. و این ها بخشی از فواید بسیار داشتن رابطه با یک انسان دیگر است.
اگر از تایید، پذیرش و دلبستگی نومید شوید، اگر از این که انتخاب شده اید خرسند باشید در حالی که انتخاب کننده نیستید، اگر کسی را انتخاب کنید و خود انتخاب نشوید، احتمالا ایجاد رابطه و نامزدی و حتی ازدواج کاری احمقانه خواهد بود.
گذشت احمقانه
برای اینکه به نتیجه ای برسیم، لطفا عشق را با موضوعاتی مانند آشنایی، حساب کردن، آمیزش، پیمان، امیدها و رویاهای خیال پردازانه مخلوط نکنید. اگر این مسایل بندی است که قلب شما را بدنبال خود می کشاند، فراموشش کنید.
آیا با اندیشه باید برای یک رابطه تصمیم گرفت یا با قلب؟ همواره با اندیشه. زیرا قلب (احساس) عادت دارد به خاطر ارائه تصویری مات از واقعیت بدنام باشد.
و می دانید که هنگام صحبت از یک رابطه ی بلند مدت، عشق به تنهایی کافی نیست. مسائلی مانند افتخارات، احترام، همکاری متقابل، از خودگذشتگی و گذشت، پذیرش، حمایت، یکسانی ارزش های زندگی و اخلاقی برخی از مسائل ضروری هستند. آن ها نیز بدون تلاش و نبرد بدست نمی آیند؛ اما آیا ارزش مبارزه کردن را دارند؟
علاقه و تعصب احمقانه
بیایید با این حقیقت روبرو شویم، کاملا امکان پذیر است که مردی حتی به دروغ و فریب متوسل شود تا دیگران را به بازی بگید. این یک پدیده ی واقعی است. همیشه چنین چیزی اتفاق می افتد و همیشه اتفاق خواهد افتاد. این قبیل مردها هنوز در قید حیات هستند، حالشان خوب است و عملا همه جا زندگی می کنند. سرانجام نگرانی من این است که شما خود را به بازی نگیرید و انتظار داشته باشید لذت ببرید در حالی که در واقعیت امر خود را برای درد کشیدن آماده کرده اید.
قبل از ادامه، می خواهم تاکید کنم: صرف نظر از سن شما، رابطه تجربه ای نیرومند و یک محرک است؛ اما این توان را ندارد که به شما یا رابطه ی شما اعتبار بخشد. در حقیقت، اثر دیگری دارد.
زندگی مشترک احمقانه
به ندرت امکان دارد شخصی بپذیرد که بدون عقد ازدواج دایم با شخص دیگری زندگی کند. عقل رایج درباره ی ازدواج موقت پیش از اردواج رسمی دایم این است که به زوج ها اجازه می دهد یکدیگر را بشناسند، انتخاب بهتری بکنند و بنیان و پایه ای بر خلاف کسانی که یکباره ازدواج می کنند برای زندگی خود بسازند.
پیشنهاد ویژه:کارگاه آموزش خلع سلاح همسر خودشیفته
عشق چیزی بیشتر از مهربانی و محبت است. بنابراین، زوج ها مشکل دارند. اما با بلوغ، اهمیت دادن و تعهد، آنها می توانند مشکلات را پشت سر بگذارند. چنین روابطی است که رشد یافته و به عشق ارتقاء می باید. زیرا عشق یک پدیده ی خلق الساعه نیست. سال ها وقت لازم است تا با یکدیگر به حل مشکلات بپردازند و به یکدیگر نیرو بدهند و رشد یکدیگر را فراهم کنند. به این صورت است که عشق شکوفا می شود و عشق چیزی فراتر از محبت است. عشق یعنی تعهد و مسئولیت.
انتظارات احمقانه
اول تسلیم او می شوی، بعد از او متنفر می شوی؟ این پرس و جو برای زنانی است که با مرد رویاهای خود ازدواج کرده اند، تنها به این دلیل که احساس کنند از برزخی موقت به کابوسی دایمی عبور کرده اند:
سوال: کیفیاتی که شما را مجذوب او کرد چه بود که اکنون چنین او را بدتر از شستن کرم ها از زمین کشاورزی می رانید؟
پاسخ: ساده است. شما نا امید شده اید. به صورتی، امیدها و رویاها برای شما تهدید کننده شده اند.
آیا با نوشته ای بر روی دیوار ازدواج کرده اید؟ آیا نا امید شدن شما توجیه پذیر است؟ تنها در صورتی که این مورد یکی از موارد نادر چماق و شیرینی باشد که در آن مرد هیولای شما به صورت انسانی دوست داشتنی تغییر شکل دهد.
به طور نمونه وار، زن ها به طرزی کاملا روشن نوشته ی روی دیوارها را می بینند اما بعد به علت حفره های سیاه احساسی کهنه ی خود سرخورده می شوند. به عبارت دیگر شما به علت نیازهای ارضاء نشده خود و نا امیدی از کسب چیزهای خوب او انتخاب کرده اید. بعد از او متنفر می شوید و علت همان نیازهای ارضاء نشده و نا امیدی از کسب چیزهای خوب است.
آیا همه ی نا امیدی ها اشتباه هستند؟ مژده بدهید! پاسخ منفی است!
نا امیدی می تواند فرصتی بزرگ برای رشد شخصی و شفای احساسی ضربات دوران کودکی باشد اگر آماده باشید مسئولیت شخص خود را بپذیرید و ناراحتی ناشی از تغییر را تحمل کنید.
تصورات احمقانه
مسلما افرادی که برای زندگی برنامه دارند انگیزه ی بیشتری برای کنترل باروری خود دارند. استفاده از دلایل نادرست بعنوان بخشی از عنوان این مطلب که به مساله درک و تصور می پردازد، این وظیفه ی دشوار را در برابر من قرار می دهد که بگویم دلیل درست بچه دار شدن چیست.
آیا این دلیل مثلا عشق است؟ سن والدین است؟ یک اجبار است؟ والدین شما می خواهند پدر بزرگ و مادر بزرگ شوند؟ برای این است که از دیگر دوستان و هم سال های خود جا نمانیم؟ ثابت کنید که می توانید؟ تحکیم ازدواج و زندگی زناشویی است؟ به این دلیل است که در زندگی کار دیگری ندارید بکنید؟ نوشدارویی برای ناراحتی های عاطفی است؟
به یک چیز خاص که در همه ی این انگیزه ها وجود دارد توجه کرده اید؟ هیچ کدام از آن ها کاری به بهترین فایده بچه دار شدن ندارند!
گاهی بچه دار شدن نه تنها به ابزاری برای تظاهر به اینکه همه چیز خوب است مورد استفاده قرار می گرد، همچنین بعنوان ابزاری برای خوب کردن زورکی امور و شاید، دست کم برای بهتر کردن چیزی کوچک بکار می رود. بنابراین ما می مانیم و بچه هایی که در شرایطی بد به دنیا می آیند؛ و زن هایی که می گویند به خاطر بچه نباید بسوزند و بسازند.
آیا واقعا این روش موثر بوده است؟
وقت بهانه آوردن سپری شده است. باید در این مورد که چه وقت و از چه کسی بچه دار شوید، تصمیمات عقلانی، مشخص و هوشمندانه بگیرید. هیچ بهانه ای پذیرفتنی نیست. اختیار جسم شما در دست شماست. از شما خواهش می کنم از این اختیار استفاده کنید.
اطاعت احمقانه
در سراسر طبیعت، وحشی ترین موجود مادری است که بچه او مورد تهدید واقع شده باشد. آیا هرگز جرات نزدیک شدن به لانه ی پرندگان را داشته اید، در حالی که پرنده ی مادر نزدیک لانه باشد؟ آیا هرگز خشم خرس مادری را که احساس می کند توله هایش به خطر افتاده اند تجربه کرده اید؟ نمی دانم تا چه حدی با این رفتار احساس همدردی کرده اید. می تواند عملی غریزی و ساده باشد، اما شاید عشق و فداکاری نیز نقشی داشته باشند.
سوال این است: اگر مادری نمی خواهد از بچه هایش محافظت کند، آیا باید تنها تماشاچی باشیم؟ مسئولیت ما برای جلوگیری از سوء استفاده کجا شروع شده و به کجا ختم می شود؟ به طور طبیعی، پاسخ قاطع وجود ندارد؛ دخالت چیزی است که اغلب در نظر دارم. امیدوارم شما نیز چنین بیندیشید.
بیچارگی و درماندگی احمقانه
دختر بچه ها می دانند چه وقت عصبانی هستند و در این که بگذارند همه موضوع را بدانند، مشکلی ندارند. پس، هنگامی که آن ها بزرگ شده و زن می شوند و با موجبات و انگیزه هایی درست برای عصبانی شدن روبرو می شوند، چه اتفاقی می افتد؟ بسیاری از تردیدهای نسبت به خود، گریه و زاری ها، سرزنش خود، افسردگی، گیجی و بسیاری چیزهای دیگر که هیچ ربطی به حل مشکلات از راه واقع بینی و شجاعت ندارند.
آیا علت این است که زن ها خشم عادلانه و بر حق خود را تشخیص نمی دهند؟ نه فکر نمی کنم. وقتی من مورد سوال، انتقاد، چالش و انتقاد بیشتر قرار می گیرم، به واقعیت خشم پی می برم. مشکل اصلی این است که زن ها از نشان دادن خشم و عواقب آن به شدت می ترسند. بنابراین آن ها در عوض به صورت بی توجه، سردرگم و آزرده عمل می کنند.
هنگامی که ما و یا نظم دنیای کوچک ما مورد تهدید قرار گیریم، به شکل اضطراب یا خشم واکنش نشان می دهیم. این احساسات مکانیسم های داخلی هستند که به ما کمک می کنند از خود محافظت کنیم، دفاع کنیم و احساس کنترل و امنیت خود را دوباره برقرار سازیم. در صورتی که حس دفاع از خود وجود نداشته باید افسردگی ظاهر می شود.
در افسردگی ما وضعیت را در حالتی برده وار و بی اراده می پذیریم. بر پا خاستن در برابر بی عدالتی و ایجاد تغییر، راه سالم تری است. در صورتی که تغییری ایجاد نشود و مدت طولانی وضع به همان صورت باقی بماند، خارج شدن از وضعیت راه سالم تری است.
با این وجود تنها راه برای این که ارزش داشته باشیم این است که نوعی حق مسلم برای بهره مند بودن از احترام، افتخار، تعهد، توجه و عشق را باور کنیم، سپس با کوششی شجاعانه در تمام عرصه های زندگی (در کار، روابط و عشق) آن را به ذهن خود بقبولانیم. انتخاب های شجاعانه، عمل شجاعانه و کسب عزت نفس حتمی است.
بخشش احمقانه
هر چیزی بهایی دارد. سلامت عقل و آرامش درون از شناخت خود و پذیرش خود حاصل می شود و باید بهای آن را بپردازید. بنابراین توصیه ام این است که: باید با انتخاب های و گزینه های خودت صلح کنی. یک تغییر کوچک در نگرش می تواند خوشبختی به همراه بیاورد و اگر به تغییر دادن وضعیت تمایلی نداری، این تغییر نگرش تنها گزینه ی شما است تا بتوانی همه چیز را تغییر دهی.
برخی اوقات این جایگزین ها مانند در یک وضعیت نه چندان خوب بنا بر دلایلی انتخاب شما خواهد بود. نکته اینجاست که باید بعنوان یک فرد بالغ، به صورت آگاهانه انتخاب کنید. اگر این کار را نکنید، درها را بر روی نا امیدی، خستگی، خشم و آزردگی باز گذاشته اید. در این صورت، شما دیگر نام قربانیرا ندارید، بلکه داوطلبی هستید که مانند یک فرد بالغ رفتار نکرده است.
بطور کلی زن ها در برابر ایده ی شناخت خود و آنچه واقعا هستند سرباز می زنند و فکر می کنند باید آن چه را که پیش آمده است به هر صورت تحمل کنند! آیا فکر می کنید اعتراض مداوم شما به قربانی بودن بار مسئولیت انتخابهایتان را از دوش شما بر می دارد؟ آیا فکر می کنید اگر با صدای بلند آه و ناله و شکایت کنید، مشکلات خود به خود رفع می شوند؟
فراموش کنید!
اگر با مردی صادق، درست کار، زحمت کش، خانواده دوست و محترم زندگی می کنید؛ قدر او را بدانید و سعی کنید با رفتارهای غلط او را به سمت راه های کج، رفتارهای ناپسند، کج خلقی و… هدایت نکنید تا خود و فرزندانتان در یک خانواده آرام و سالم زندگی کنید. سکان زندگی سالم و بهتر در دست شماست.
معرفی یار مهربان
نویسنده: جان گری
مترجم: قدیر گلکاریان
تهیه و تنظیم: میترا نمازی
کارشناس ارشد روان شناسی بالینی