افسردگی یکی از اختلالاتی است که تمام زندگی فرد را درگیر خود کرده و اگر درمان نشود باعث می شود تا فرد افسرده تمام احساس خوب نسبت به دلخوشی هایش را از دست بدهد، یکی از ویژگی هایی که در افسردگی وجود دارد این است که فرد افسرده دچار احساس گناه شده و حالش دو برابر بدتر شده و در دور باطلی قرار می گیرد و چرخه افسردگی ادامه می یابد، با توجه به مهم بودن موضوع احساس گناه در افسردگی در این بخش از برنا اندیشان تصمیم داریم تا مقاله ای با عنوان غلبه بر احساس گناه در افسردگی و روش های رهایی از آن را در این بخش برای شما علاقه مندان به علم روانشناسی و درمان اختلالات قرار دهیم.
غلبه بر احساس گناه در افسردگی و روش های رهایی از آن
در مطلب غلبه بر احساس گناه در افسردگی و روش های رهایی از آن شما علاقه مندان با علت های ایجاد احساس گناه در افراد افسرده آشنا شده و تکنیک های درمان و غلبه بر آن توضیح داده می شود.
غلبه بر احساس گناه در هنگام افسردگی
ترزه بورچارد نویسنده فراتر از آبی بیان می کند: برای خلاصی از افسردگی واضطراب یک سری ژن های بد وجود دارد که کاری میکنند به خودت بگویی که من کاری را خیلی اشتباه انجام داده ام و من شخص بسیار وحشتناکی هستم. در این کتاب بورچارد بسیاری از موارد مربوط به احساس گناه را ذکر کرده از جمله تمیز نکردن خانه و اجازه دادن به بچه هایش برای خوردن آب نبات بیشتر، تا اینکه خودش نیز با نوشتن بسیار زیاد و پرخوری نیز به احساس ترس و گناه دچار می شود.
و این بحثی بود که او هنگام نوشتن همان صفحه از کتاب به این موضوع اشاره کرد. اگر شما هم افسردگی دارید احتمالاً لیستی از یک سری چیزها دارید و شما نیز احتمالاً میتوانید بار سنگینی گناه را بر روی دوشتان و حتی لجبازی بر شناخت این حستان که دارید ارتباط برقرار میکنید. این احساس گناه است که باعث می شود فرد خود زنی کند و به خودش شک داشته باشد.
از نظر بورچارد، احساس گناه باعث ایجاد ناامنی بلاتکلیفی و حتی گرفتن یک سری تصمیمات بسیار ضعیف می شود. و در این تصمیمات هست که فرد میتواند با حدس یک سری مسائل خودش را بیشتر بشناسد. برخی از تحقیقات ممکن است توضیح اصلی را بدهند که چرا افراد افسرده احساس گناه را در درونشان حس میکنند. مطالعه ای در سال 2012 نشان داد که افراد مبتلا به افسردگی نسبت به افرادی که افسردگی ندارند نسبت به احساس گناه پاسخ های متفاوتی از خودشان نشان میدهند و یک مقاله در این مورد نوشته شده که عبارتند از:
محققان گروه fMRI برای اسکن مغز گروهی از افراد که تحت درمان قرار گرفته اند و خوب شده اند و افرادی که اصلاً هیچ افسردگی نداشته اند، از هر دو گروه خواسته شد تا رفتار های بدی را تصور کنند مثلا خسیس بودن و یا رییس بد بودن، وجهه بدی را نسبت به به بهترین دوستانشان داشته باشند. آنها سپس احساسات خود را به تیم تحقیق گزارش دادند.
پیشنهاد ویژه : کارگاه روانشناسی فعال سازی رفتار در افسردگی
زان، دانشمند کلینیک MRC گفت: این اسکن ها نشان داد که افراد با سابقه افسردگی مناطق مغزی مرتبط با احساس گناه و شناخت رفتاریشان همانند گروه کنترلی بود که هیچ افسردگی نداشتند. جالب اینجاست که جدا کردن دو گروه نیز زمانی اتفاق می افتد که افراد دارای افسردگی احساس گناه میکنند یا خود را سرزنش میکنند، اما وقتی عصبانی میشوند و یا دیگران را سرزنش میکنند این اتفاق نمی افتد. این موضوع میتواند عدم دسترسی به جزییات مربوط به آنچه که در هنگام احساس گناه در مورد رفتار آنها دقیقا نامناسب است را منعکس کند، در نتیجه احساس گناه را نسبت به مواردی که مسئولیتی در قبالش ندارند و در حالیکه به همه چیز این احساس را میتوانند داشته باشند این حس را گسترش میدهند.
دبورا سرانی ، روانشناس و نویسنده کتاب زندگی با افسردگی ، گفت: افسردگی عملکردهای استدلال و حل مسئله را از بین می برد. “به همین دلیل است که فرد می تواند نسبت به خودش احساس غیر واقعی منفی بکند ، و نسبت به مواردی احساس گناه کند یا مسئولیت آن را بر عهده بگیرد و اگر افسردگی حسش فعال است ممکن است واقعاً فرد بعضی احساساتش را باور نکند.”
5 نکته برای بیرون کردن احساس گناه از ذهن
البته احساس گناه چیزی نیست که به سادگی با چند راه حل سریع حل شود. اما میتوانید به آهستگی حس مقصر بودن را از درون از بین ببرید و نکات زیر ممکن است به شما کند.
1.بدن خود را حرکت دهید
به گفته سرانی حرکت بدن باعث کاهش کورتیزول می شود و باعث افزایش اندروفین و بیداری احساستان می شود. وی گفت: همچنین به افراد مبتلا به افسردگی کمک میکند که بهتر همه چیز را درک کنند و در کل احساس بهتری داشته باشند.
2.افکار خود را تغییر دهید
احساس گناه می تواند یک فرد افسرده را در چرخه تفکر منفی قرار دهد. هر یک از افکار به یک چارچوب تفکر عمیق تر و ناامیدتر تبدیل می شوند. سرانی گفت. به همین دلیل کار بر روی افکار شما مهم است. سرانی پیشنهاد کرد که افکار منفی را به افکار مثبت تبدیل کرده یا از تصاویر مثبت استفاده کنیم. او مثالهایی از جمله “من می توانم این کار را انجام دهم” یا “من سبک و شناور روی آب زیبا و آبی هستم”. را برای اینکه بتوانیم افکار منفی را تغییر دهیم زد.
3.به یاد داشته باشید که افکار گناهکار بودن بار واقعی ندارند
بورچارد گفت احساس گناه فقط یک صدا است که میتواند مفید باشد چون یکبار که میگوییم اوه گناه کردم ولی یکبار دیگر میگوییم بین من و گناهم فاصله بسیار زیادی است چون اصلاً وجود ندارد.
4.شوخ طبع باشید
بورچارد همچنین گفت که شوخ طبعی سنگینی بار گناه را سبک میکند. به عنوان مثال او از گناه به عنوان مینی واتیکان یا چیزی شبیه همین موضوع یاد کرد و من همیشه وقتی پیش دکتر میروم و این ها را به من یاد آوری میکند که افسردگی ونشانه هایش را دارم خنده ام میگیرد.
5.تجسم کردن را امتحان کنید
درکتاب فراتر از آبی بورچارد از روش تجسمی که درمانگر او گفته به صورت ذیل نوشته:
“او به من گفت تصور کنم خودم را که در حال رانندگی در یک بزرگراه هستم. هر وقت یکی از این افکار گناه به ذهنم خطور می کند ، یعنی ماشینم از ردیف ماشین های دیگر خارج شده است و مشکلی برایش پیش آمده . بنابراین من کنار می کشم و مشکل را ارزیابی می کنم. بررسی می کنم که آیا لازم است تنظیماتی انجام دهم. اگر چیزی را دزدیده ام ، باید آن را پس بدهم. اگر به کسی ظلم کردم ، باید جبران کنم. سپس دوباره وارد بزرگراه می شوم.
و هر وقت میخواهم دنده بزنم تا وارد جاده شوم باید از خودم بپرسم که آیا کاری لازم هست انجام دهم و یا در غیر این صورت باید به جاده برگردم. برای بسیاری از افراد مبتلا به افسردگی احساس گناه مثل یک علامت واقعی می باشد که میتواند حقایق را دستکاری کرده و روحیه شما را بدتر کند و اگر چه احساس گناه میتواند مداوم و طاقت فرسا باشد اما میتوان آن را با مدیریت صحیح به حداقل رساند.