در این بخش از فروشگاه اینترنتی برنا اندیشان تصمیم داریم تا یکی دیگر از بهترین آموزش های روانشناسی با عنوان آموزش کامل روانشناسی اخلاق – روانشناسی اخلاق چیست را برای دانلود در اختیار شما کاربران محترم وب سایت برنا اندیشان و تمامی علاقه مندان به روانشناسی و علوم رفتاری قرار دهیم.
آموزش کامل روانشناسی اخلاق – روانشناسی اخلاق چیست
در آموزش کامل روانشناسی اخلاق به صورت تخصصی با این مبحث آشنا شده و به تمامی مفاهیم موجود در این حوزه آشنا می شوید.روانشناسی اخلاق یکی از کاربردی ترین مواردی است که هر مشاور و روانشناسی باید با آشنا باشد.
روانشناسی اخلاق، یک قلمرو پژوهشی در فلسفه و روانشناسی است. برخی اصطلاح «روانشناسی اخلاق» را نسبتاً بسیار محدود به کار میبرند: برای ارجاع به پژوهش پرورش اخلاقی.اما دیگران تمایل به استفاده از این اصطلاح بهطور گستردهتر دارند تا شامل هر موضوعی در محل تلاقی اخلاق و روانشناسی و فلسفه ذهن شود.برخی از موضوعات اصلی در این قلمرو عبارتند از: داوری اخلاقی، استدلال اخلاقی، حساسیت اخلاقی، مسئولیت اخلاقی، انگیزه اخلاقی، هویت اخلاقی، عمل اخلاقی، پرورش اخلاقی، تنوع اخلاقی، شخصیت اخلاقی (به ویژه چندانکه به اخلاقشناسی فضیلتگرا مربوط میشود), نوعدوستی، خودخواهی روانی، نیکبختی اخلاقی، پیشبینی اخلاقی، هیجان اخلاقی، پیشبینی عاطفی، اختلاف نظر اخلاقی.
روانشناسی اخلاق چیست؟
روانشناسی اخلاق شاخهای است از روان شناسی. ولی آن شاخهای است از روانشناسی که با اخلاق ربط پیدا میکند. مثال؛ فرض کنید در نظام اخلاقیتان شما تصمیم بر این که جعلی باشید یا کشفی کردهاید ( بسته به این که جعلی باشید یا کشفی ) که حسد بد است حال بحث بر سر این است که اگر حسد بد است ولی در من راسخ شده چگونه میتوانم این حسد را ریشهکن کنم.
یا اگر حسد بد است و نمیخواهیم بچههایمان حسود بار بیایند چکار باید بکنیم؟ این راه کار مربوط میشود به روانشناسی اخلاق. روانشناسی اخلاق در واقع میپردازد به مباحث روانشناختیای که با اخلاق از این حیث مرتبطاند که میخواهند یک فضیلت اخلاقی را راسخ کنند یا یک رذیلت اخلاقی را ریشهکن کنند. این میشود روانشناسی اخلاقی.
این مربوط به روانشناسی اخلاقی است. این مسأله دقیقا مسأله سقراط و ارسطو است. سقراط میگفت انسانها فقط کافیست بدانند چه چیزی خوب است و چه چیزی بد است. چه چیزی درست است و چه چیزی نادرست است، چه چیزی فضیلت است و چه چیزی رذیلت است. همین که بدانند به مقتضای دانستههای خود حتماً عمل میکنند.
پیشنهاد ویژه : کارگاه آموزش فلسفه کانت
بنابراین اگر میخواهید مردم اخلاقی شوند فقط یک گام باید بردارید و آن این که مردم را به خوبیها و بدیها و درستیها و نادرستیها و فضایل و رذایل و وظایف و مسئولیتها عالمشان کنید به گفته بعضی از علمای ما علموهم و کفی. همینکه به ایشان یاد بدهید چی خوب و چه بد است کفایت میکند. این نظر سقراط است.
در واقع معنای نظر سقراط این است که معرفت اخلاقی حتماً به عمل اخلاقی متناسب رهنمون و منجر خواهد شد میان معرفت اخلاقی و عمل اخلاقی هیچگاه هیچ شکافی وجود ندارد ارسطو تقریباً نخستین کسی است که به این سخن سقراط اعتراض کرد و گفت همیشه امکان این که شکاف وجود داشته باشد بین معرفت و عمل اخلاقی هست و او این فاصله را ناشی از چیزی میدانست که امروز به آن میگویند ضعف اراده و خود او به آن میگفت ضعف اخلاقی؛ ( Moral Weakness). ضعف اخلاقی یا ضعف اراده (به تعبیر امروزی ) یعنی اینکه بعضی وقتها من میدانم که چه باید بکنم و چه نباید بکنم ولی چون سستی اراده دارم به آنچه که باید بکنم عمل نمیکنم یا آن چیزی را که نباید بکنم مرتکب میشوم.
بطور کلی زاره اخلاقی گزارهای است که موضوع این گزاره یا انسان یا حالات نفسانی انسان یا افعال ظاهری انسان و محمول این گزاره یکی از این مفاهیم است؛ مفهوم خوب، بد، مفهوم درست، نادرست، مفهوم باید و نباید اخلاقی، مفهوم وظیفه یا تکلیف، مفهوم مسؤولیت، مفهوم فضیلت و رذیلت. مثلاً وقتی که میگوییم راستگویی وظیفه است این یک گزاره اخلاقی است چون یکی از افعال ظاهری انسان موضوع آن و وظیفه محمول آن است این نکته اول است.
نکته دوم هم اینکه فلسفه اخلاق یک شاخه از فلسفه است و چون یک شاخه از فلسفه است بنابراین باید دقیقاً تابع روشهای فلسفی باشد و بنابراین از آن رو که تابع روشهای فلسفی است آن چه در فلسفه اخلاق گفته میشود جنبه عقلی دارد ما میتوانیم در مورد اخلاق سخنانی بگوییم که جنبه عقلی نداشته باشند ولی آنها دیگر فلسفه اخلاق نیستند مثلاً ما میتوانیم روانشناسی اخلاق داشته باشیم کما اینکه داریم اما اینها علوم تجربی هستند.
اینها جزو فلسفه اخلاق نیستند فلسفه اخلاق یک علم تجربی نیست یک علم کاملاً عقلی است و یک شاخه از فلسفه است بنابراین هر سخنی در مورد پدیده اخلاق میگوییم فلسفه اخلاق نیست و به این حیطه مربوط نمیشود وقتی ما درباره اخلاق فقط سخن عقلی بگوییم آن وقت وارد فلسفه اخلاق شدهایم.
«پیاژه» در رابطه با «اخلاق» و تئوری رشد اخلاق در کودکان می گوید:
« مباحثی که در زمینه اخلاق کودکان مطرح کرده ام خواه و ناخواه ما را به درون مسائلی می کشاند که جامعه شناسان و روانشناسان اجتماعی امروز آن را مورد مطالعه قرار داده اند. و مثلاً «دورکیم» را به نقطه ای کشانده است که بگوید جامعه یگانه منشاء اخلاقیات است. اگر گفته «دورکیم» را بپذیریم، باید قبول کنیم که بر ای مطالعه اخلاق جائی بهتر از روانشناسی کودک نیست.
«کانت» و «پیاژه »بر سردو اصل به هم نزدیک می شوند و آن دو اصل این است که اخلاق،یا دستوری است و یا اخلاق آزاد.
«کانت» اخلاق را که از طریق ترس و اجبار است و متکی بر عامل تابعیت، «اخلاق دیگر پیرو» می نامد. «کانت» معتقد است اخلاق به معنای واقعی نیست و تنها اخلاق واقعی اخلاق «خود پیرو» است که فرد واضع و اجرا کننده مقررات برای مهار خود می باشد، در این مرحله اعمال فرد را ارزش ها و عقاید درونی و باطنی او مهار می کنند.
از نظر «پیاژه» اخلاق واقعی از رشد شناخت نشئت می گیرد و هدف شناخت سازمان دادن به خود و محیط است، که وی آن را نوعی سازگاری ADAPTATION به حساب می آورد. ولی به زعم وی، برای برقراری مبادله با محیط و سازگاری با آن، دو عمل مکمل ضرورت می یابد: یکی جذب ( درون سازی) ASSIMILATION و دیگری انطباق (برون سازی ) ACCOMODATION. هضم و جذب تجارب یا از طریق یکی کردن آن ها با ساخت ذهنی موجود انجام می گیرد و یا با ایجاد و توسعه ساخت های ذهنی جدید.
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.