همبستگی یکی از مهمترین عواملی است که روابط انسانی را تحت تأثیر قرار میدهد. آنچه که انسان را به قدرت احساسات دیگران متصل میکند، همین همبستگی است. بدون همبستگی، انسان نمیتواند به درستی احساسات دیگران را درک کند یا به آنها واکنش نشان دهد. این ارتباط اساسی، مبنایی برای برقراری روابط موثر و عمیق با دیگران فراهم میکند. در این بخش از مجله علمی برنا اندیشان تصمیم داریم تا مقاله ای کامل در مورد همدلی سمی را مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم.
اما آیا همه انواع همبستگی همواره مفید و سازنده هستند؟ آیا ممکن است همبستگی به شکلی منفی و مخرب تبدیل شود؟ این اصطلاح به عنوان “همبستگی سمی” شناخته میشود، که وقتی از آن استفاده میشود، نشانهای از ارتباطاتی ناپایدار و زیانآور است. همبستگی سمی، معمولاً با مواردی همچون تابآوری کاهش یافته، اعتماد به نفس آسیب دیده، و حتی افزایش دردهای روحی و روانی همراه است.
شناسایی نشانههای همبستگی سمی بسیار حیاتی است. این ممکن است شامل اختلافات مداوم، انتقادات بیپایه، نقدهای سخت، و حتی از دست دادن حقوق و مرزهای شخصی باشد. برای مقابله با همبستگی سمی، انتخاب راههایی مانند ایجاد مرزهای سالم و ارتباطات با احترام میتواند کمک کننده باشد. علاوه بر این، به دنبال روشهایی برای بهبود ارتباطات و افزایش همبستگی مثبت میباشد.
به طور خلاصه، همبستگی یک اصل اساسی در روابط انسانی است، اما باید با دقت به آن پرداخته شود تا به همبستگی سمی و ارتباطات ناپایدار پیشگیری شود و به جای آن، ارتباطاتی سالم و موثر برقرار شود.
همدلی سمی چیست؟
قبل از بررسی نشانههای همدلی سمی، بهتر است که مفهوم همدلی را دقیقتر مورد بررسی قرار دهیم. همدلی به معنای توانایی درک و احساسات و هیجانات دیگران است. این به معنای این است که شما قادرید تا درد و رنج دیگران را درک کرده و با آنها هماحساسی داشته باشید.
به عبارت دیگر، وقتی مشاهده میکنید که فردی در حال درد و رنج است، آیا شما هم احساسی از آن درد را تجربه میکنید؟ اگر پاسختان بله است، به این معناست که شما در حال همدلی با آن فرد هستید. پیشنهاد میشود به مقاله دلبستگی آشفته مراجعه فرمایید.
تحقیقات علمی نشان میدهد که همدلی یک واکنش بیولوژیک است و بخشهای خاصی از مغز ما را درگیر میکند. بر اساس مطالعات عصبشناسی، هنگامی که ما شاهد درد و رنج دیگران هستیم، بخشهایی از مغز مانند بخشهای مرتبط با درد و ناراحتی فعال میشوند.
این بدان معناست که ما قادریم درد و رنج دیگران را به عنوان خودمان تجربه کنیم و این امر به ما کمک میکند تا بهترین پاسخ را به آنان ارائه دهیم. این پدیده بسیاری از ما را به گونهای عمیقاً متصل میکند که گاهی از آنجا که احساسات دیگران را به اندازه کافی تجربه میکنیم، ممکن است حتی با آنان هماحساسی داشته باشیم و به اشتراک بگذاریم.
به طور خلاصه، همدلی یک ویژگی اساسی انسانی است که نشان دهنده ارتباط عمیق و بیولوژیکی ما با یکدیگر است. این ویژگی، ما را به نحوی با دیگران هماحساسی میکند که این امر میتواند ما را به ارتباطاتی معنیدارتر و صمیمیتر با دیگران هدایت کند.
همدلی چه هنگام سمی میشود؟
همدلی، درست مانند هر چیز دیگری، میتواند در مواقعی به شکلی منفی و سمی تبدیل شود. وقتی که ما نمیتوانیم خودمان را از احساسات ناخوشایندی که دچارشان شدهایم، جدا کنیم، همدلی ما با دیگران ممکن است سمی شود. به عبارت دیگر، گاهی اوقات درگیر همدلی با یک فرد میشویم به گونهای که خود و احساسات خود را فراموش میکنیم و تمام توجهمان به او میرود. این اتفاق به نام “سندرم همدلی بیش از اندازه” یا همان همدلی سمی شناخته میشود که نوعی اختلال روانی است.
در همدلی سمی، فرد قادر نیست از شر هیجانها و احساساتی که هنگام همدلی با دیگری تجربه میکند، رها شود. به عبارت دیگر، او نمیتواند از اتصال بیش از حد به احساسات فرد دیگر فرار کند و این ممکن است به او منجر به مشکلات روانی و اجتماعی شود. این وضعیت با تضاد زیادی روبرو است، زیرا این اختلال برخلاف حالتی است که فرد به طور کلی قادر به همدلی با دیگران نباشد.
بهرغم اینکه همدلی یکی از تواناییهای اساسی هوش هیجانی ماست و بدون آن روابط انسانی ناقص خواهد بود، اما بیش از حد بودن همدلی ممکن است منجر به مشکلاتی نظیر افسردگی، اضطراب، و دیگر ناراحتیهای روانی شود. بنابراین، مهارت در مدیریت همدلی و ایجاد تعادل در ارتباطات میتواند از آسیبهای احتمالی جلوگیری کند و به روابط سالم تر و موفقتر کمک کند.
شناخت 10 نشانه همدلی سمی
نشانههای همدلی سمی شامل مواردی هستند که به نشانههایی از اختلال در ارتباطات همدلی اشاره دارند. این نشانهها شامل غرق شدن در درد و رنج دیگران به گونهای که فرد خود را و هیجاناتش را فراموش کند، عدم توانایی در تفکر منطقی و تصمیمگیری منطقی به دلیل تمرکز بیش از حد بر روابط همدلی، افزایش استرس و اضطراب ناشی از ارتباطات نامتوازن، و احساسات منفی نسبت به خود به دلیل عدم توانایی در مراقبت از خود و حفظ مرزهای شخصی است. این نشانهها به نشانگانی از عدم تعادل و نقصان در ارتباطات همدلی اشاره دارند که میتوانند به مشکلات روانی و اجتماعی منجر شوند.
همدلی با دیگران تا سر حد درماندگی
فردی که به همدلی سمی دچار است، به گونهای درگیر احساسات و نیازهای دیگران میشود که اغلب از خود فراموش میکند و از منافع و نیازهای شخصی خود غفلت میکند. این وضعیت ممکن است به شدت محسوس باشد، به طوری که فرد به همیشه بار زیادی از احساسات دیگران را بر دوش خود حس کرده و به نیازهای شخصی خود کمتر اهمیت میدهد.
این شامل مواردی مانند عدم توانایی در تفکر مستقل و تصمیمگیری بر اساس نیازهای شخصی، و همچنین احساسات بیش از حدی از استرس و فشار است. به طور کلی، این وضعیت نشان از یک نقصان در تعادل و توازن در ارتباطات انسانی است که ممکن است منجر به مشکلات روانی و اجتماعی شود.
ناتوانی در مرزبندی
تعیین حد و مرز بخشی از هر رابطه انسانی، به واقعیتی ضروری برای حفظ سلامت روانی است. این مرزبندیها به ما کمک میکنند تا از مشکلات و آسیبهای روانی در ارتباطات خود با دیگران جلوگیری کنیم. اما وقتی که به همدلی سمی فرو میرویم، قادر به ایجاد این مرزبندیها نیستیم. به عبارت دیگر، ما از توانایی مدیریت و کنترل در روابطمان عاجز میشویم و به دلیل فرو رفتن در احساسات و نیازهای دیگران، از حفظ سلامت روانی خود در رابطه با آنها عاجز میشویم.
این وضعیت میتواند به مشکلات جدیتری منجر شود، زیرا عدم توانایی در مرزبندی ممکن است به دلیل تجربه استرس، اضطراب، و حتی افسردگی در رابطه با دیگران منجر شود. از این رو، فهم و توانایی تعیین حدود مربوط به روابط میتواند در حفظ سلامت روانی و ارتباطات سالم کمک کننده باشد.
توجه رفتارهای نادرست
مهارت همدلی به ما کمک میکند تا در مواجهه با رفتارهای نادرست دیگران، بهترین واکنش را نشان دهیم و آنها را درک کنیم. بهعنوان مثال، اگر رئیس ما گاهی عصبانی میشود، ممکن است این حالت را به فشارهای کاری او نسبت دهیم و این موضوع را درک کنیم. اما اگر او بهطور مداوم با پرخاشگری و تحمیل رفتار کند، این نشاندهنده وجود یک مشکل است.
اگر ما همچنان به توجیه رفتارهای نادرست او پرداخته و آن را مورد قبول قرار دهیم، این نشان از دچار شدن به همدلی سمی است. در برخی موارد، افراد ممکن است به دلیل همدلی سمی که به آنها تحمیل شده، احساس قربانیبودن کنند، زیرا اجازه دادن به دیگران برای سوءاستفاده از خود باعث تخریب روحی و روانی آنها میشود.
عدم توانایی در بروز احساسات
وقتی ما به طور مداوم درگیر احساسات و مشکلات دیگران و همدلی با آنها هستیم، به تدریج احساسات و نیازهای خود را فراموش میکنیم. این اتفاق ممکن است باعث شود که وقتی از ما بخواهند تا احساسات و نیازهای خود را بیان کنیم، ناتوان شویم و احساساتمان را به درستی بیان نکنیم.
این مسئله از آنجا ناشی میشود که ما به گونهای در رنج و مشکلات دیگران گرفتار شدهایم که بهطور کامل به نیازها و مشکلات خود توجه نمیکنیم و آنها را فراموش میکنیم. به عبارت دیگر، همدلی بیش از حد میتواند باعث شود که از خودمان گذشته و ناتوان در بیان احساسات و نیازهای خود شویم.
نگرانی در مورد فکر و رفتار دیگران
همدل سمی به طور مداوم در تحلیل و بررسی گفتار و رفتار دیگران مشغول است. او به دنبال نشانهها و سرنخهایی است که میتواند به درک احساسات دیگران کمک کند. اگرچه بررسی و درک کنشهای دیگران بخشی از رابطه سالم است و میتواند به بهبود ارتباطات کمک کند، اما درگیر شدن بیش از حد وسواسی با این موضوع نشانه همدلی سمی است.
گاهی لازم است که ما از حرفها و رفتارهای دیگران کنارهگیری کنیم و به آنها بیتوجه شویم، زیرا این میتواند باعث آزار و ناخوشایندی در روابط شود. به طور کلی، تعادل در درک و توجه به رفتارهای دیگران مهم است تا از ورود به دام همدلی سمی جلوگیری شود.
عدم توانایی در “نه” گفتن
یکی از نشانههای همدلی سمی، ناتوانی در اعلام عدم توانایی یا انصراف است. این اتفاق اغلب به دلیل ترس از ایجاد ناراحتی یا رنج در دیگران و همچنین از دست دادن عشق و تایید آنها رخ میدهد. اغلب افرادی که به همدلی سمی دچارند، میترسند که با رد درخواستها یا انصراف از کمک، دیگران را ناراحت و کنند و از خودشان رد شوند.
اما لازم به ذکر است که هرچند کمک به دیگران امری ارزشمند و پسندیده است، اما این بدان معنا نیست که ما همیشه باید تمامی نیازها و درخواستهای دیگران را برآورده کنیم. به عنوان انسانها، ما همچنین باید به نیازها و مرزهای خودمان نیز احترام بگذاریم و در صورت لزوم، باید به دیگران بگوییم که نمیتوانیم درخواستهایشان را برآورده کنیم. این کار، از طرفی به ما کمک میکند تا از ورود به دام همدلی سمی جلوگیری کنیم و از طرف دیگر، باعث میشود که روابط ما با دیگران بر پایهی صداقت و شفافیت قرار بگیرد.
گرفتن تایید از دیگران
همدلی سمی زمانی احساس ارزشمند بودن میکند که دیگران رفتار او را تأیید کنند و به او تأیید و تایید بدهند. این بیش از حد به دنبال دریافت تأیید از دیگران است، میتواند باعث افزایش آسیبپذیری و سوءاستفادهها شود. افرادی که دچار همدلی سمی هستند، بیش از دیگران به خطر سوءاستفاده قرار میگیرند زیرا به دنبال این هستند که از طریق دریافت تأیید دیگران، احساس ارزشمندی داشته باشند.
این امر میتواند به آنها کمک کند که از این لحاظ به سرعت وارد روابط مضر شوند. باید به یاد داشت که تأیید دیگران، هرچند ارزشمند و دلپذیر است، اما نباید هدف اصلی ما در ارتباط با دیگران تبدیل شود. به جای اینکه به دنبال تأیید دیگران باشیم، بهتر است به تقویت اعتماد به نفس و ارزشمندی داخلی خود بپردازیم تا از سوءاستفادهها جلوگیری کنیم و روابط سالم تری را برقرار کنیم.
هراس از تقابل با دیگران
یکی از نشانههای همدلی سمی، ناتوانی در مقابله و ابراز نظر در بحث و تعامل با دیگران است. ما اغلب از ابراز نظرهایمان خوشمان نمیآید چون میترسیم که با این کار دیگران را ناراحت یا ناراضی کنیم. به همین دلیل، مدام خودمان را محدود کرده و از بیان نظرات و افکار واقعیمان پرهیز میکنیم. این پرهیز میتواند منجر به کاهش اعتماد به نفس و افت اعتماد به خود شود، زیرا باعث میشود که خود را زیر سوال ببریم و ارزش خود را کمتر بدانیم.
علاوه بر این، این رفتار ممکن است تأثیرات منفی بر سلامت روانی و توسعه شخصیت ما داشته باشد، زیرا مانع از رشد، یادگیری و تجربهی موفقیتها میشود. در نتیجه، لازم است که به طور کامل و با اطمینان از بیان افکار و احساسات خود پرهیز نکنیم تا به سلامتی روانی و رشد شخصیتی خود بیشتر کمک کنیم. همچنین پیشنهاد میشود به مقاله فریب در رابطه عاطفی مراجعه فرمایید.
بروز نشانه های جسمی همدلی سمی
همدلی بیش از اندازه میتواند تأثیرات منفی بر جسم ما داشته باشد. به عنوان مثال، اگر ما به همدلی بیش از حد تمایل داشته باشیم و با دیدن استرس یا درد دیگران، خود را نیز دچار استرس کنیم، ممکن است با پیامدهای جسمی استرس مانند افزایش فشار خون و التهاب بدن روبرو شویم. این امر میتواند به مشکلات جدی مانند بروز بیماریهای قلبی و عروقی منجر شود.
همچنین، همدلی سمی ممکن است به آسیبهای جسمی نیز منجر شود، زیرا ممکن است باعث افزایش مقدار هورمونهایی مانند کورتیزول در بدن شود که میتواند به التهاب بدنی منجر شود و سیستم ایمنی را تخریب کند. به طور کلی، این نشان میدهد که همدلی بیش از اندازه نه تنها بر روحیه و روانی ما تأثیر میگذارد، بلکه بر جسم و سلامت فیزیکی ما نیز تأثیرات منفی دارد.
ناتوانی در انجام کارهای روزمره
حجم بیش از حد همدلی ممکن است باعث شود که کارهای روزمرهمان را انجام ندهیم یا به آنها تمرکز کافی نداشته باشیم. همدلی سمی ممکن است باعث شود که به گونهای درگیر شویم که نمیتوانیم به درستی به کارهای روزمره خود بپردازیم و عملکرد کاریمان کاهش یابد. از طرف دیگر، ممکن است فراموش کنیم که به خودمان مراقبت کنیم و نیازهای اساسیمان را برآورده کنیم.
به طور مثال، از خواب کافی استراحت نمیبریم، به تغذیه مناسب توجه نمیکنیم و یا وقت کافی برای تفریح و استراحت نمیگذاریم. این همه نشان از این دارد که همدلی بیش از حد میتواند تأثیرات منفی بر عملکرد ما در زندگی روزمره داشته باشد و به ما یادآوری میکند که باید اولاً به خودمان مراقبت کنیم تا بتوانیم بهترین نسخه از خودمان را ارائه دهیم و سپس به دیگران کمک کنیم.
رهایی از همدلی سمی
اگر شما نشانههایی از همدلی سمی در خود مشاهده میکنید، قبل از آنکه این موضوع برای شما آسیب بیشتری بههمراه بیاورد، میتوانید اقدامات زیر را انجام دهید. این اقدامات میتوانند به شما کمک کنند تا با این مسئله مواجه شده و بهبود یابید. حتی اگر احساس نمیکنید که دچار همدلی سمی هستید، خواندن و آگاهی از این روشها میتواند به شما کمک کند که روابطتان را بهبود بخشید و از سلامت روانی خود مراقبت کنید.
ایجاد روابط سالم
همدلی یکی از ارکان اصلی روابط سالم است، اما شرط اصلی آن، دوطرفه بودن آن است. اگر متوجه شدید که شریک زندگی یا دوست شما به نیازها و خواستههای شما توجهی ندارد، ممکن است نیاز باشد که درباره رابطه با او ارزیابی کنید. در روابط سالم، مرزهای مشخصی وجود دارد و هر دو نفر تلاش میکنند تا به مرزهای دیگر احترام بگذارند.
یکی از جنبههای این مرزبندی، توانایی نهگفتن به درخواستهای بیش از حد دیگری است بدون این که احساس گناه داشته باشید. اگر احساس میکنید در برخی از روابط خود این توانایی را ندارید، بهتر است مرزهای سختگیرانهتری تعیین کنید تا از ورود به همدلی سمی جلوگیری کنید و از سلامت رابطه و روانی خود محافظت کنید.
نامگذاری احساسات
گاهی اوقات، وقتی که به همدلی میپردازیم، احساسات ما به گونهای درهمریخته میشوند که نمیتوانیم به دقت تشخیص دهیم که دقیقاً چه اتفاقی رخ داده است. در این زمان، شناسایی و نامگذاری احساساتی که در داخل خود تجربه میکنیم، میتواند به ما کمک کند تا خودآگاهی بیشتری پیدا کنیم.
با داشتن خودآگاهی، میتوانیم بهتر با احساسات خود آشنا شویم و آنها را مدیریت کنیم. این امر به ما کمک میکند تا در مواجهه با وضعیتهای دشوار، از افتوخیزهای ناشی از همدلی سمی جلوگیری کنیم و با احساسات خود به طور مؤثرتر مقابله کنیم.
تصویرسازی احساسات
تصور کنید که خود را در محاصره یک دیوار شیشهای قرار دادهاید. این دیوار از شما در برابر احساسات ناخوشایند دیگران حفاظت میکند؛ به این معنی که شما میتوانید آنها را ببینید، اما احساسات آنها نمیتوانند وارد شما شوند. این تصویرسازی میتواند به شما کمک کند تا در مواجهه با شایعات و اخبار نامطمئن، احساسی از تهدید و ناراحتی نکنید.
همچنین میتوانید از این روش برای رها کردن احساساتی که ممکن است مدتهاست درون خود نگه داشتهاید، استفاده کنید. فرض کنید که این احساسات مانند برگهایی هستند که با وزش نسیم، از برگهای درخت جدا میشوند و با جریان آب دور میشوند. این تصویرسازی میتواند به شما کمک کند تا از بار شناوری که احساسات ناخوشایند میتوانند بر روی شانههای شما بگذارند، رهایی پیدا کنید و احساس راحتی و آرامش بیشتری را تجربه کنید.
برنامه ریزی کارهای روزانه
بسیار مهم است که برنامهای روزانه برای گذراندن زمان خود داشته باشید. وقتی که ندانید چه کاری انجام دهید، احساس سرگردانی و عدم تمرکز خواهید کرد. در این شرایط، احتمالاً به وبگردی بیهدف یا گشتوگذار بیموقع در فضای مجازی میپردازید و به دنبال خبرها و مطالب منفی و ناگوار میگردید که این باعث از دست دادن انرژی شما خواهد شد.
اگر مجبورید با موضوع یا رویدادی ناراحتکننده مواجه شوید و انرژی شما را به خود کشیده است، حتماً زمانی را برای استراحت و مراقبت از خودتان در نظر بگیرید. این میتواند شامل فعالیتهایی مانند یک پیادهروی آرام، گوش دادن به موسیقی مورد علاقه، یا حتی مدیتیشن و روشهای آرامش بخش باشد. اهمیت استراحت و مراقبت از خود را نباید از دست بدهید، زیرا این اقدامات به شما کمک میکنند تا انرژی خود را بازیابی کنید و بازهم برای مواجهه با چالشها آماده شوید.
تمرین ذهن آگاهی
استفاده از تکنیکهای ذهن آگاهی به عنوان یک روش مؤثر برای مقابله با همدلی سمی مطرح است. یکی از این تکنیکها، تمرکز بر روی تنفس است. در این روش، شما به تنفس خود توجه میکنید و آن را بهتدریج عمیقتر میکنید.
تنفس عمیق و آرام کردن سیستم عصبی را تسکین میدهد و به افکار و احساسات شما کمک میکند که بهتدریج آرامش بیابند. این تکنیک از جمله روشهایی است که باعث میشود شما به دور از استرس و نگرانیهای ذهنیتان قرار بگیرید و به طور طبیعی و آرام با مواجهه با وضعیتهای ناراحتکننده و همدلی سمی روبرو شوید.
توجه به زمان های تنهایی
گاهی اوقات ضروری است که از پرتو و صخب جهان و افرادش فاصله بگیرید. برنامهریزی برای فعالیتهایی که به تنهایی انجام میدهید، میتواند برایتان مفید باشد. در واقع، شناسایی فعالیتهایی که شما از آنها لذت میبرید و زمان مخصوصی را برای آنها در هفته در نظر بگیرید، میتواند به شما کمک کند تا بهتر از زمانتان استفاده کنید و انرژیتان را احیا کنید.
به عنوان مثال، اگر حیوان خانگی دارید، میتوانید وقتی خالی دارید، با او بازی کنید و از حضورش لذت ببرید. همچنین، پیادهروی در طبیعت، مراقبت از گلهای باغچهتان و حتی انجام کارهای دستی مانند چیدن یک پازل یا خلق هنرهای دستی، میتواند به شما احساس آرامش و شادی بخشد و انرژی مثبتی به شما بدهد.
گفتگو با افراد مورد اعتماد
اگر شما یک فرد همدل باشید، احتمالاً خیلیها به دنبال شما میآیند تا مشکلات و مسائل خود را با شما به اشتراک بگذارند. در این مواقع، شما به عنوان یک شنونده فعال عمل میکنید و احساسات زیادی را تجربه میکنید. اما در این فرآیند، نباید خودتان را فراموش کنید. شما نیز به یک فردی نیاز دارید که میتوانید با او درباره مشکلات و احساسات خود صحبت کنید و احتمالاً به او تکیه کنید.
بنابراین، در زندگی، بهتر است شخصی را پیدا کنید که میتوانید به او اعتماد کنید و احساساتتان را با او به اشتراک بگذارید. اگر چنین شخصی در اطراف شما موجود نیست، نوشتن احساسات و افکارتان میتواند راهی برای آرامش و تسکین شما باشد.
پرورش همدلی آگاهانه
دلسوزی نه تنها شامل همدلی است بلکه همراه با میل و تمایل به اقدام به کاری مثبت نیز میشود. به عنوان مثال، وقتی در بیابان سگی تشنه مشاهده میکنید، احساس ناراحتی میکنید که این در واقع همدلی است. اما زمانی که اقدام میکنید و به دنبال آب میگردید تا آن سگ را نجات دهید، دلسوزی شما به یک عمل مثبت منجر میشود.
برای داشتن این نوع روحیه، لازم است همدلی را از یک حالت کورکورانه به یک همدلی آگاهانه تبدیل کنید. وقتی آگاهانه همدلی میکنید، به موضوعات با دقت و آگاهی نگریسته و تلاش میکنید راههای موثر و منطقی برای حل مسائل را پیدا کنید. بسیاری از جنبشهای بشردوستانه اصلیت خود را در همدلی آگاهانه دارند و از این طریق به حل مشکلات و بهبود وضعیت اجتماعی کمک میکنند.
نتیجه گیری
همدلی، توانایی درک و همسو شدن با احساسات دیگران، یک ویژگی ارزشمند انسانی است. با این حال، گاه این همدلی می تواند به ورطه افراط کشیده شده و به “همدلی سمی” تبدیل شود. در این حالت، فرد به جای کمک به فرد مقابل، در غم و اندوه او غرق شده و به ورطه منفی گرایی و ناامیدی کشیده می شود.
در این مقاله، به بررسی مفهوم همدلی سمی، نشانه ها و پیامدهای آن پرداختیم. همچنین، راهکارهایی برای حفظ تعادل در همدلی و جلوگیری از تبدیل آن به نوع سمی ارائه شد.
در نهایت، به یاد داشته باشیم که همدلی، مانند هر ویژگی دیگری، نیازمند تعادل است. در حالی که همدلی و درک احساسات دیگران امری ضروری است، نباید اجازه دهیم که این همدلی ما را به ورطه منفی گرایی و ناامیدی بکشاند. حفظ سلامت روان خود و ارائه کمک های سازنده به دیگران، دو اصل مهم در همدلی اصولی و صحیح هستند.