بسیاری از افراد برای دلایل مختلف و در شرایط مختلف با خودشان صحبت میکنند. این عمل ممکن است به دلیل تنهایی، استرس، اضطراب یا حتی تروما اتفاق بیفتد. اما علیرغم این دلایل منفی، صحبت کردن با خود به طور معمول یک روش سالم، طبیعی و حتی مفید برای پردازش افکار و تجربیات دشوار است. در این مقاله از مجله علمی برنا اندیشان، ما قصد داریم تفاوت بین این دو وضعیت را، یعنی حالت عادی صحبت کردن با خود و بیماری روانی حرف زدن با خود را بررسی کنیم.
حرف زدن با خود
وقتی افراد به خود حرف میزنند، ممکن است در حال ارائه افکار، احساسات یا حتی نقدهای داخلی باشند. این موضوع به خصوص زمانی اتفاق میافتد که شخص در شرایطی قرار گرفته باشد که کسی برای گفتگو حاضر نیست یا احساس کند که توانایی ارتباط با دیگران را ندارد. برعکس، در صورتی که حرف زدن با خود به شدت و مداوم شود و فرد احساس کند که دست کمی از ارتباط با دنیای خارجی گم شده است، این ممکن است نشانهای از مشکلات روانی باشد.
از جمله علائم حرف زدن بیش از حد با خود میتوان به ایجاد توقفهای طولانی در فعالیتهای روزمره، از دست دادن ارتباط با دوستان و خانواده، احساس خستگی و ناتوانی در کنترل افکار و احساسات اشاره کرد. این وضعیت ممکن است به عنوان یک نشانه از بیماریهای روانی مانند اختلالات اضطرابی یا اختلالات انتشار افکار در نظر گرفته شود.
بنابراین، تفاوت بین حالت عادی گفتگو با خود و بیماری روانی حرف زدن با خود در میزان تأثیر آن بر زندگی روزمره و کیفیت ارتباطات افراد است. به همین دلیل، اگر کسی احساس کند که حرف زدن با خود به اندازه کافی زیاد شده است و در زندگی او تأثیرات منفی دارد، بهتر است که با یک متخصص روانشناسی مشورت کند تا به راهکارهای مناسب دست یابد.
چرا برخی افراد با خودشان حرف می زنند؟
گفتوگو با خود یک پدیده رایج است که بسیاری از افراد به طور منظم با آن روبرو میشوند. بر اساس برخی تحقیقات، تقریباً ۹۶ درصد از بزرگسالان تا یازده سالگی با خودشان حداقل یکبار در روز صحبت میکنند. این گونه از گفتوگو معمولاً در قالب ارزیابی و تحلیل افکار، احساسات و تجارب رخ میدهد. پیشنهاد میشود به مقاله ترس از دست دادن عزیزان مراجعه نمایید.
اما با صدای بلند با خود حرف زدن، پدیدهای کمتر رایج است. بر اساس تحقیقات، تنها ۲۵ درصد از بزرگسالان این عمل را انجام میدهند. این نوع گفتگو ممکن است در شرایطی رخ دهد که فرد به دنبال راهکارهایی برای حل مسائل یا برنامهریزی اقدامات خود باشد و یا احساس نیاز به بیان افکار و احساساتش با صدای بلند داشته باشد.
در کل، هر دو نوع گفتوگو با خود، یعنی با صدای بلند یا به طور خاموش، به عنوان یک راهکار برای پردازش افکار، احساسات و تجربیات، و همچنین برای بهبود خودآگاهی و حل مسائل روزمره، مورد استفاده قرار میگیرد.
درباره علت حرف زدن با خود در تنهایی، دو نظریه اصلی وجود دارد که به طور کلی توضیح میدهند که چرا افراد در شرایط تنهایی به گفتوگو با خود میپردازند.
۱. نظریه انزوای اجتماعی: این نظریه بر این اعتقاد استوار است که طولانی بودن در شرایط تنهایی باعث میشود که افراد به گفتوگو با خود تمایل بیشتری داشته باشند. این ممکن است به دلیل این باشد که افراد احساس میکنند که نیازمند صحبت کردن با یک شخص دیگر هستند ولی در دسترس نیستند، بنابراین با خودشان مکالمه میکنند تا این احساس انزوا را کمتر کنند.
۲. نظریه اختلال شناختی: این نظریه معتقد است که گفتوگو با خود زمانی اتفاق میافتد که فرد با چیزی دشوار یا آسیبزا روبرو میشود. به عنوان مثال، در شرایطی که فرد با مشکلات یا فشارهای ذهنی روبروست، ممکن است با خودش صحبت کند تا به دنبال راه حل یا راهکاری برای مواجهه با این مسائل باشد.
در واقع، گفتوگو با خود دارای کارکردهای مختلفی است که از جمله مهمترین آنها عبارتند از:
۱. انتقاد کردن از خود: ممکن است فرد با خودش درباره عملکرد یا رفتارهایش انتقاد کند، مانند: “توی اون جلسه خیلی مسخره به نظر میاومدم.”
۲. تشویق کردن خود: این عمل شامل تشویق و افزایش اعتماد به نفس است، مانند: “من آمادهام و فردا توی شرکت عالی ارائه میدم.”
۳. کنترل خود: گاهی اوقات فرد با خودش درباره کارهایی که باید انجام دهد یا نکاتی که باید به یاد داشته باشد، تذکر میدهد، مانند: “قرار امروز یادت نره.”
۴. سنجش مهارتهای اجتماعی: فرد ممکن است با خودش درباره عملکرد خود در مواقع اجتماعی گفتگو کند، مانند: “اگه ازش درخواست ازدواج کنم، احتمالا میگه بله.”
به طور کلی، حرف زدن با خود یک فرآیند طبیعی است که افراد به منظور پردازش اطلاعات، افکار و احساسات خود انجام میدهند و میتواند به بهبود خودآگاهی و کاهش تنشهای ذهنی کمک کند.
بر اساس تحقیقات انجام شده، افراد بزرگسالی که در دوران کودکی دوست خیالی داشتهاند یا به عنوان تکفرزند بزرگ شدهاند، بیشتر از دیگران به گفتوگو با خود مشتاق هستند. دلیل این امر ممکن است به دنبال تجربه و پردازش تجربیات فرد در زمان کودکی و نیز برای پوشش دادن به نیازهای انفرادی در زمان بزرگسالی باشد. به عبارت دیگر، تجربه داشتن دوست خیالی یا تکفرزند بودن میتواند افراد را به سوی برقراری ارتباط با خودشان و پرداختن به افکار و احساسات شخصیشان سوق دهد.
گفتگو با خود چه فوایدی دارد؟
گفتوگو با خود یک فرآیند طبیعی است که میتواند فواید متعددی برای افراد داشته باشد. این فعالیت به عنوان یک روش برای پردازش افکار، احساسات و تجربیات شخصی کارآمد است. اولاً، گفتوگو با خود میتواند به بهبود خودآگاهی کمک کند و فرد را بهتر از خودش بشناسد. دوماً، این فعالیت میتواند به بهبود تمرکز و تمرین تفکرات سازنده کمک کند، زیرا وقتی فرد با خودش صحبت میکند، مجبور است تا افکار و تفکرات خود را برای بیان به صورت واضح و منطقی ترتیب دهد.
همچنین، گفتوگو با خود ممکن است به بهبود استرس و کاهش تنشهای روانی کمک کند، زیرا این فعالیت به فرد اجازه میدهد تا احساسات و نگرانیهای خود را بازتاب دهد و راهحلهایی برای مدیریت آنها پیدا کند. به طور کلی، گفتوگو با خود میتواند یک ابزار مؤثر برای بهبود روانی و افزایش کیفیت زندگی فرد باشد.
برنامه ریزی بهتر
گاهی اوقات، افراد با شروع حرفزدن به این صورت: “چطوری برنامهریزی کنم که بتوانم همه این کارها را امروز انجام بدهم؟” به دنبال ارزیابی بهتر موقعیت و سازماندهی افکار خود هستند. این فرآیند به آنها کمک میکند تا اهداف خود را واقعگرایانهتر و با نظمبندی مناسبتری مشخص کنند.
واقعاً، این نوع از حرفزدن یک راه برای برنامهریزی و پیشروی است، زیرا با این کار، افراد قادر خواهند بود که بهترین راه حلها و استراتژیهای ممکن برای مدیریت و انجام کارهایشان را تدارک دهند. این فرآیند از جنبههای مختلف میتواند به بهبود مهارتهای برنامهریزی، مدیریت زمان و حل مسائل کمک کند و به فرد انگیزه و اعتماد به نفس بیشتری برای رسیدن به اهدافش بدهد.
تمرکز بیشتر
گاهی اوقات، وقتی که ما حرف زدن در تنهایی را آغاز میکنیم، ممکن است با جملاتی مانند: “موقع رانندگی توی این جاده، مراقب گوزنها باش.” این نوع شروع مکالمه با خود، به دلایلی از جمله فعالسازی بیشتر مناطق مغز که مرتبط با توجه و آگاهی از محیط میباشند، انتخاب میشود.
به این ترتیب، این جمله اولیه ما را تشویق میکند تا به طور فعالتری به محیط اطراف خود توجه کنیم و این توجه افزوده به ما کمک میکند تا بهتر از قبل و با دقت بیشتری به جزئیات و رخدادهای اطرافمان توجه کنیم. این فرآیند، به عبارتی، یک روش استراتژیک برای افزایش آگاهی و تمرکز ما بر روی محیط است که میتواند در بهبود مهارتهای مشاهده و تفسیر ما در مواقع مختلف، مانند رانندگی، مفید باشد.
کاهش استرس
وقتی روزی سخت و غیرمنتظره را تجربه میکنید، میتوانید از یک مونولوگ درونی برای کنترل و تنظیم احساساتتان استفاده کنید. حرف زدن با خود در تنهایی میتواند یک راهحل آرامشبخش و موثر برای مدیریت استرس و افزایش اعتماد به نفس باشد. همچنین پیشنهاد میشود به مقاله فروپاشی روانی مراجعه نمایید.
وقتی شما با خودتان صحبت میکنید و به خودتان میگویید که “همه چیز درست خواهد شد”، در واقع به ذهن خود دستور میدهید که امیدوار و انگیزهبخش باشید. این نوع از گفتگو با خود میتواند احساس قدرت و کنترل را در برابر موقعیتهای دشوار تقویت کند و فرآیند تصمیمگیری و اقدامات را بهبود بخشد. به عبارت دیگر، این نوع از ارتباط با خودتان میتواند به شما کمک کند تا با مواجهه با چالشها، بهترین واکنشها و راهحلها را پیدا کنید و با اطمینان به سمت رسیدن به اهدافتان حرکت کنید.
افزایش انگیزه
گاهی اوقات، گفتوگو با خود میتواند به منظور تقویت انگیزه آغاز شود، مانند این جمله: “۸ کیلومتر دویدن؟ اینکه چیزی نیست. بیا انجامش بدیم.” زمانی که ما با چالشهای دشوار مواجه میشویم، غالباً احساس دلهره و نگرانی میکنیم. در این حالت، انگیزهبخشی به خود قبل از شروع یک کار چالشبرانگیز میتواند باعث افزایش اعتماد به نفس شما شود.
به عنوان مثال، بر اساس تحقیقات، گفتگو با خود میتواند به ورزشکاران در زمان شروع مسابقات دشوار کمک کند. این نوع از گفتوگو با خود قبل از شروع به کار، میتواند انگیزه و اعتماد به نفس را افزایش داده و فرد را برای موفقیت در مواجهه با چالشها آماده کند. این ارتباط با خودتان میتواند به عنوان یک ابزار قدرتمند برای مدیریت احساسات و افزایش کارآیی و بهرهوری در مسیر رسیدن به اهداف مورد نظر شما عمل کند.
بررسی احوالات خود
گاهی مواقع، ممکن است به خود بگویید: “داری با خودت چیکار میکنی؟” این اتفاق ممکن است زمانی رخ دهد که احساس میکنید درگیر فکرهای منفی و اضطرابآور هستید، به خصوص زمانی که به تخت خود دراز کشیدهاید و به تفکرات منفی دچار میشوید. در این مواقع، بهترین شخصی که میتواند به شما کمک کند و آرامتان کند، خودتان هستید.
بهتر است به خودتان یادآوری کنید که زمان استراحت و آرامش شما است و اینکه باید به خودتان اجازه دهید تا از زندگی لذت ببرید. میتوانید از تکنیکهای آرامش بخش مانند تنفس عمیق استفاده کنید یا حتی بلند شوید و برای چند دقیقه به اتاقی دیگر بروید تا از فضای جدیدی بهرهمند شوید و از فکرهای منفی خود رهایی یابید. با این کارها، میتوانید روحیه خود را افزایش داده و بهترین حالت روحی و روانی خود را حفظ کنید.
پذیرش حرف زدن با خود
سعی کنید با خود حرف زدن را بهعنوان یک فرصت برای افزایش انگیزه یا تشویقکردن خودتان در نظر بگیرید. به جای استفاده از عبارت “با خود حرف بزن!”، از عباراتی استفاده کنید که انگیزهبخش و موثرتر باشند، مانند “ادامه بده!” یا “پیش برو!”. در هنگام صحبت با خودتان، به موضوعاتی فکر کنید که باید بر آنها تمرکز کنید، مانند اهداف خود، برنامههای آینده و راهکارهای ممکن برای رسیدن به آنها. همچنین، گفتوگو با خود را به عنوان یک روش برای حل مشکلات و بهبود موقعیتهای خود در نظر بگیرید.
به عنوان مثال، اگر مشکلی مانند مکثنکردن در طول سخنرانی دارید، میتوانید با خودتان صحبت کنید و راهحلهایی برای بهبود موقعیت خود پیدا کنید. با این روش، میتوانید انگیزه و اعتماد به نفس خود را افزایش داده و به بهبود عملکرد و موفقیت در زندگی شخصی و حرفهایتان برسید.
انجام این کار به منظور انگیزهبخشی به خود و ابراز قدردانی از آنچه که دارید یا یادگیری بهتر مسائل بسیار مفید است. برای اینکه این فعالیت را به یک تجربه مثبت و سازنده تبدیل کنید، میتوانید آن را به سه روش زیر انجام دهید:
1. تمرکز بر روی لحظه حال: در زمان انجام این کار، بهتر است به لحظه حال توجه کنید و از آن لذت ببرید. با آگاهی از حالت ذهنی و احساساتتان، قادر خواهید بود از تجربه مثبت انگیزهبخشی بهتری برای خود ایجاد کنید.
2. توسعه اندیشه مثبت: در طول این فعالیت، سعی کنید اندیشه مثبتی نسبت به خودتان و زندگی خودتان را تقویت کنید. از خودتان سؤال کنید که چگونه میتوانید از تجربههای خودتان یاد بگیرید و زندگی بهتری برای خودتان ایجاد کنید.
3. تمرین قدردانی: مواقعی که این فعالیت را انجام میدهید، فرصتی است برای ابراز قدردانی از آنچه که دارید و به آن دست یافتهاید. با ابراز قدردانی از نعمتها و موفقیتهای خود، انگیزه و انرژی بیشتری برای پیشروی در زندگی به دست خواهید آورد.
صدا زدن اسم خود
وقتی با خودتان صحبت میکنید، بهتر است این کار را با صدا زدن نام خود آغاز کنید. استفاده از نام خود به جای استفاده از ضمیر دوم شخص، فرصتی را برای بهبود فرآیند پردازش مکالمهتان فراهم میکند. به عبارت دیگر، صدا زدن نام خود به شما فضای احساسی لازم را ارائه میدهد تا با خودتان در ارتباط بیشتری باشید.
این کار میتواند احساس موجبات حضور و تمرکز بیشتری در مکالمه با خودتان را به شما بدهد، که این امر میتواند در فرآیند پردازش و تحلیل افکار و احساساتتان مؤثر باشد. به این ترتیب، شما با صدا زدن نام خود، ارتباط عمیقتری با خودتان برقرار میکنید و میتوانید از این فرصت برای بهبود درک و آگاهی از خودتان استفاده کنید.
داشتن تفکر مثبت
مهم است به خاطر داشته باشید که سرزنش کردن خود به تنهایی هیچ تغییری در وضعیت شما ایجاد نمیکند. بنابراین اگر با خودتان بد حرف میزنید، از این رویکرد دست بردارید. به جای آن، سعی کنید گفتگو با خودتان را به یک مکالمه سازنده و پرانرژی تبدیل کنید. در اینجا، تمرکز بیشتر بر روی ایدهها و راهحلهای مثبت است که میتواند به شما کمک کند تا بهبودی بخشیده و به سمت هدفهایتان حرکت کنید.
تاکید بر نقاط قوت
شما بهتر از هر کسی میدانید که کدام کارها را بهتر انجام میدهید، درست است؟ پس هنگامی که با خودتان درگیر مکالمهای هستید، مدام به نقاط ضعف خود یادآوری نکنید. به جای آن، تمرکز خود را بر روی نقاط قوتتان بگذارید.
این کار باعث افزایش اعتماد به نفس و شجاعت شما میشود، که هر دوی این عوامل اساسی برای انجام کارهای دشوار و رسیدن به موفقیت هستند. با تمرکز بر نقاط قوت خود، شما قادر خواهید بود بهترین خود را به ارمغان بیاورید و به راحتی با چالشهای زندگی مقابله کنید.
چگونه عادت حرف زدن با خود را ترک کنیم؟
صحبت کردن با خود در تنهایی امری طبیعی است که بسیاری از افراد با آن روبرو میشوند. اما این امر ممکن است به چالشهایی منجر شود، به خصوص اگر به صورت مداوم و مکرر اتفاق بیفتد. برای توقف این عادت، میتوانید از روشهای زیر استفاده کنید:
1. خود را زیر نظر داشته باشید: هنگامی که متوجه میشوید که با خود حرف میزنید، توجه کنید و سعی کنید دلیل این کار را دریابید. اینکه چرا به خود حرف میزنید میتواند به شما کمک کند تا بهترین راهحل برای مقابله با این عادت پیدا کنید.
2. خود را به کار دیگری مشغول کنید: زمانی که متوجه شدید که با خود صحبت میکنید، سعی کنید به کارهای دیگری مانند نوشتن یا تمرکز بر روی فعالیتی خاص بپردازید تا توجه خود را از صحبت کردن با خود منحرف کنید.
3. از حمایت دیگران بهره بگیرید: گاهی این صحبتها ناشی از تنهایی و احساس عدم اتصال به دیگران است. سعی کنید با دوستان یا خانواده صحبت کنید و از حضور آنها حمایت بگیرید تا احساس تنهایی کاهش یابد.
4. از ابزارهای سازماندهی استفاده کنید: برای مدیریت زمان و تمرکز بر کارهای مهم، از ابزارهای مانند تقویم و لیست وظایف استفاده کنید. این ابزارها به شما کمک میکنند که به صورت منظم و مرتب کارهایتان را مدیریت کنید و از صحبت کردن با خودتان دوری کنید.
حرف زدن با خود چه زمانی خطرناک است؟
هرچند حرف زدن با خود در برخی موارد میتواند مفید باشد، اما گاهی این عمل ممکن است زیانآور باشد، که به آن بیماری با خود حرف زدن معروف است. زمانی که گفتوگو با خود حالت منفی یا انتقادی به خود را به خود گرفت، به یک فرایند ناسالم و مضر تبدیل میشود که ممکن است بر احساس ارزشمندی و روحیه فرد تأثیر منفی بگذارد.
در واقع، این نوع از صحبت کردن با خود میتواند به تشویق احساسات منفی مانند استرس، اضطراب، و افسردگی منجر شود و مانع پیشرفت و رشد شخصی شود. بهتر است اگر متوجه شدید که گفتگو با خود به شکل منفی پیش میرود، به دنبال راهحلهای مثبت و سازنده برای تغییر الگوهای فکری و رفتاری خود بگردید.
به علاوه، تحقیقات نشان داده است که برخی از افراد که بیشتر از دیگران با خودشان صحبت میکنند، این کار را به دلیل احساس تنهایی یا نبود روابط اجتماعی سالم یا کافی انجام میدهند. اگر حرف زدن با خود با احساس تنهایی، نشانههای اضطراب یا افسردگی همراه شده است، باید به روانشناس مراجعه کنید تا مشکلات روحی خود را بررسی و درمان کنید. این اقدام میتواند در بهبود روابط اجتماعی، افزایش رضایتمندی و بهبود کیفیت زندگی کمک کند.
مشکلات روانی مرتبط با حرف زدن با خود
بعضی از مشکلات روانی ممکن است به دلیل اختلالات شناختی باشند که افراد را وادار به صحبت کردن با خودشان میکند. در این مواقع، صحبت کردن با خود به عنوان یک راه برای آرامش بخشی و مقابله با شرایط دشوار به نظر میرسد.
به عبارت دیگر، این فعالیت میتواند به فرد کمک کند تا با مشکلات روانی خود برخورد کرده و از طریق ارتباط با خودشان، راهحلهایی برای این موارد پیدا کنند. این ارتباط با خود، فرد را به تمرکز بر روی خود و شناخت بهتر از وضعیتشان کمک میکند و در نتیجه، میتواند به بهبود وضعیت روانی فرد کمک کند.
صحبت کردن با خود یکی از دلایلی است که ممکن است به بیماریهای روانی منجر شود. این بیماریها شامل انواع مختلفی از مشکلات روانی میشوند که ممکن است افراد را به حرف زدن با خود وادار کنند. برخی از این مشکلات شامل موارد زیر هستند:
1. اضطراب: افراد ممکن است با اضطراب شدید مواجه شوند که به عنوان یک مکانیسم دفاعی، به صحبت کردن با خودشان روی آورده و تلاش کنند تا احساسات خود را کنترل کنند.
2. اختلال وسواسی فکری و عملی: افراد مبتلا به این اختلال ممکن است دچار تکرار کردن فکرهای ناخواسته و عملهای تکراری شوند که ممکن است با حرف زدن با خود همراه باشد.
3. اختلال استرس پس از سانحه (PTSD): افرادی که تجربه سانحات و رویدادهای تروماتیک را کردهاند، ممکن است به حرف زدن با خود برای مدیریت احساسات و خاطرات ناخوشایندشان روی آورند.
4. افسردگی: افراد دچار افسردگی ممکن است به صحبت کردن با خود برای بیان احساسات منفی و تسکین بخشیدن به دردهای روحی خود روی آورند.
به طور کلی، حرف زدن با خود میتواند علامتی از وجود مشکلات روانی باشد که نیاز به توجه و درمان دارند. اگر این مشکلات برای شما یا کسی که میشناسید، موجب مزاحمت یا ناراحتی شدهاند، بهتر است به یک متخصص روانشناسی مراجعه کنید تا مشکلات را بررسی کرده و درمان مناسب را شروع کنید.
حرف زدن با خود و اسکیزوفرنی
یکی از روشهای تشخیص بیماریهای روانی حرفزدن با خود، توجه به لحن و شیوه این گفتوگوی درونی است. اگر صحبت کردن با خود به طور سالم انجام شود، معمولاً شبیه به یک گفتوگوی آگاهانه است که فرد به صورت هوشیار و مدرک با خودش حرف میزند. اما اگر شما به صداهایی که در ذهن خودتان ایجاد میشود پاسخ میدهید، این ممکن است نشانه بیماری حرفزدن با خود باشد.
همچنین، اگر در طول این گفتوگوهای درونی، به همزمان بیش از یک صدا در ذهن خودتان گوش میدهید یا این صداها با آواها، بوها یا تصاویر واضحی همراه میشوند، ممکن است نشانه بیماری جدیتری باشد. در این صورت، بهتر است به روانشناسی حرفهای مراجعه کنید تا مشکلات خود را بررسی و درمان کنید. این اقدام میتواند به تشخیص و مدیریت بهتر بیماریهای روانی کمک کند و فرآیند بهبودی را تسریع نماید.
زمزمهکردن و بیان جملات تصادفی با صدای بلند میتواند به عنوان نشانهای از اسکیزوفرنی در نظر گرفته شود، یک بیماری روانی جدی که بسیاری از افراد در سراسر جهان را تحت تاثیر قرار میدهد. این وضعیت شامل زمزمهکردن غیرقابل فهم یا بیان جملات بیهدف و بیمعنا با صدای بلند است که ممکن است توجه محیط اطراف را به خود جلب کند.
جوانانی که در دورههای حساسی از زندگیشان، مانند دوره نوجوانی و جوانی، قرار دارند، بیشترین احتمال برای دچار شدن به این نوع مشکلات روانی را دارند. این دورهها اغلب با تغییرات اساسی در شخصیت، هویت و ارتباطات اجتماعی همراه است که میتواند فشار و استرس روانی را بر جوانان افزایش دهد و در نتیجه باعث بروز مشکلات روانی نظیر اسکیزوفرنی شود.
تشخیص اسکیزوفرنی نیازمند ارزیابی توسط یک حرفهای در حوزه روانپزشکی است. این ارزیابی شامل بررسی نشانهها، علائم و تاریخچه بیماری فرد میشود. در صورت تایید شدن تشخیص، درمان مناسب و مشاوره توسط تیم درمانی متخصص لازم است تا بهبودی و مدیریت بهتر این بیماری انجام شود و فرد به کیفیت زندگی بهتری دست یابد.
اسکیزوفرنی یکی از بیماریهای روانی جدی است که در مقایسه با بیماریهای دیگری مانند آلزایمر یا اماس، شیوع بیشتری دارد. عمدتاً مردان در اوایل دوره بزرگسالی و زنان در اوایل دهه چهل سالگی مبتلا به این بیماری روانی میشوند. اسکیزوفرنی در دوران کودکی بهندرت رخ میدهد و علائم آن معمولاً در اواخر دوره نوجوانی یا دوران اوایل بزرگسالی ظاهر میشوند.
علل اسکیزوفرنی هنوز کاملاً مشخص نیست، اما برخی از عوامل ممکن شامل برهمخوردن تعادل شیمیایی مغز، عوامل ژنتیکی و عوامل محیطی میباشند. برخی از افرادی که در خانوادههایی با سابقه اسکیزوفرنی وجود دارد، بیشترین خطر ابتلا به این بیماری را دارند. همچنین، مصرف مواد مخدر نیز به عنوان یک عامل خطرآفرین در ابتلا به اسکیزوفرنی مطرح شده است.
یکی از نشانههای اساسی اسکیزوفرنی افکار آشفته است که معمولاً باعث میشود فرد نتواند به درستی فکر کند یا افکار منطقی و سازمانیافتهای داشته باشد. وقتی این افراد با خودشان حرف میزنند، ممکن است سخنانشان بینظم و بدون ارتباط باشد و کلمات جدیدی را ابداع کنند یا به کلمات معمولی معانی جدیدی ببخشند. این ویژگیها بهطور ویژه باعث تمایز بین حرف زدن سالم با خود و اسکیزوفرنی میشوند. اگر اسکیزوفرنی خیلی زود تشخیص داده شود، امکان مهار و درمان آن وجود دارد.
نتیجه گیری
هر فردی ممکن است در زمانها و موقعیتهای مختلفی از زندگی تجربه حرف زدن با خود را داشته باشد. در برخی مواقع، این اتفاق ممکن است افراد را نگران کند، اما واقعیت این است که صحبت کردن با خود بهطور عمومی یک رفتار طبیعی و سالم است، بهویژه زمانی که به صدای بلند با خود صحبت میکنیم. این فعالیت ممکن است به ما کمک کند خودمان را تشویق و انگیزه دهیم.
با این حال، اگر حرف زدن با خود به دلیل احساسات منفی مانند تنهایی، اضطراب، یا غم اتفاق میافتد، بهتر است به روانشناسی حرفهای مراجعه کنیم. یک مشاوره روانشناختی میتواند ما را در درک و مدیریت بهتر احساسات کمک کند و راهحلهای موثرتری را برای مواجهه با چالشهای زندگی ارائه دهد. از این راهنماییهای حرفهای میتواند بهترین کمک را برای ما در مواجهه با مشکلات فراهم کند.