“تحقیق در ماهیت و عوامل تولید ثروت ملل”، که به انگلیسی به عنوان “An Inquiry into the Nature and Causes of the Wealth of Nations” شناخته میشود، اثری برجسته از آدام اسمیت، اقتصاددان و فیلسوف اسکاتلندی، میباشد. این اثر در سال ۱۷۷۶ میلادی توسط نشریات W. Strahan و T. Cadell در لندن به چاپ رسیده است. در این قسمت از مجله علمی برنا اندیشان تصمیم داریم تا مقاله ای کامل در مورد ثروت ملل اثر آدام اسمیت را در اختیار شما افراد علاقه مند به علم اقتصاد قرار دهیم.
ثروت ملل
در این اثر، آدام اسمیت به تحلیل عمیقی از مفهوم ثروت و عواملی که به تولید آن در مللها کمک میکنند، میپردازد. اسمیت در این تحقیق، نقش عوامل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در شکلگیری و افزایش ثروت را بررسی میکند. وی به بررسی نحوه تأثیر تجارت، تقسیم کار، سرمایهگذاری و نظام اقتصادی در رشد اقتصادی و تولید ثروت میپردازد.
در کتاب ثروت ملل ، اسمیت تئوری معروف تجارت آزاد را مطرح میکند که بر اساس آن، تجارت بینالمللی و تخصص در تولید به افزایش ثروت و رفاه مللها کمک میکند. وی به تأثیر اساسی تقسیم کار در افزایش بهرهوری و تولید ثروت اشاره میکند و نقش تعامل بین عرضه و تقاضا را در تعیین قیمتها و توزیع منابع بررسی مینماید.
بنابراین، “تحقیق در ماهیت و عوامل تولید ثروت ملل” به عنوان یکی از آثار مهم در حوزه اقتصاد، به بررسی اصول و نظریههایی مبنی بر تولید ثروت و توسعه اقتصادی میپردازد که هنوز نیز به عنوان یکی از مبانی اساسی در اقتصاد شناخته و مورد مطالعه قرار میگیرد.
همچنین پیشنهاد می شود به مقاله پویایی بازار مراجعه فرمایید. در یک سفر به فرانسه، آدام اسمیت با نظریات فیزیوکراتها آشنا شد. پس از بازگشت به وطن خود، تصمیم گرفت کتابی را تدوین کند که در آن به ماهیت و علل افزایش ثروت ملل به تفصیل پرداخته شده است. این کتاب همچنین شامل تحلیلهای او از تجربیات و دیدگاههایی است که در طول سفر و مطالعات او به دست آمده بودهاند. این اثر نه تنها به عنوان یک نتیجهگیری از تعامل با نظریات دیگران، بلکه به عنوان یک افزودهی ارزشمند به دانش اقتصادی آن زمان شناخته میشود.
کلاسیک ها در اقتصاد، قوانین و اصول را به عنوان نتایجی از نظم و قوانینی که در طبیعت وجود دارند، تلقی میکردند. آنها اعتقاد داشتند که اصول اقتصادی مانند اصولی طبیعی عمل میکنند. از این دیدگاه، آنها باور داشتند که دولت باید دخالتهای خود را در امور اقتصادی کمتر نماید. این عقیده نشاندهنده آن بود که انسان در تصمیمگیریهای اقتصادی به دنبال تحقق نفع شخصی خود است.
به عبارت دیگر، اگر انسان به طور طبیعی به آزادی در فعالیتهای اقتصادی خود اجازه داده شود، او قادر خواهد بود از جمعآوری نتایج فعالیتهای فردی خود، به نفع جامعه و خوشبختی عمومی برسد. به طور دقیقتر، آنچه که تاکید میشود، این است که ساختار بازار آزاد و عملکرد قیمتها توانایی خواهد داشت تا تعادل عمومی در اقتصاد ایجاد کند. در نتیجه، تفاهم کلاسیکها نسبت به عملکرد اقتصادی بر اساس اصول طبیعی و انطباق با نظم طبیعت بود.
بعد از آن، با شروع جنگ بین فرانسه و بریتانیا در سال ۱۸۱۵ میلادی و بروز بحرانهای اقتصادی مرتبط با آن، وضعیت نامساعد کارگران به تدریج باعث شد که یک تأمل عمیقتر درباره این مکتب به وجود آید. این شرایط بحرانی و ناپایداری اقتصادی باعث شد تا نظر به اهمیت نقدهای موجود نسبت به مدل اقتصاد کلاسیک شده و تشکیل نگرشها و دیدگاههای تازهای درباره نقدها و نقاط ضعف این مدل گردد.
کتاب “ثروت ملل” عنوان مهمترین آثار آدام اسمیت، اقتصاددان اسکاتلندی، میباشد. این کتاب در سال ۱۷۷۶ میلادی منتشر شده است و به عنوان یکی از آثار اساسی در حوزه اقتصاد شناخته میشود. این اثر از جمله نخستین کتبی است که به شکل جامع به بررسی ماهیت ثروت یک امت و عوامل مؤثر بر آن میپردازد. موضوعاتی چون “تقسیم کار”، “فرآوری” و “عملکرد بازار آزاد” در این کتاب مورد تحلیل و پژوهش قرار میگیرند.
آدام اسمیت در این کتاب به شکل دقیقتر به تحلیل تأثیر تقسیم کار و تخصص در تولید و افزایش بهرهوری پرداخته است. او نقش اصول بازار آزاد و تأثیر آن در تعیین قیمتها و توزیع منابع را نیز بررسی کرده و ایدههایی مبنی بر اهمیت تبادل تجاری بینالمللی و تخصص در تولید را مطرح نموده است.
کتاب “ثروت ملل” به عنوان یک سند تأسیسی در تاریخ اقتصاد و تحلیل اثرات عوامل اقتصادی بر توسعه ملتها شناخته میشود و هنوز هم به عنوان منبع اصلی برای درک اصول اقتصادی و تفهیم چگونگی ایجاد و افزایش ثروت در جوامع مورد مطالعه قرار میگیرد.
مفهوم اصلی کتاب متمرکز بر خودتنظیمی در اقتصاد است؛ به عبارتی، اگر اقتصاد به طور طبیعی و آزادانه فعالیت نماید، توانایی خود را دارد تا تعادل را ایجاد و تنظیم کند و خودانگیختگی فردی در نهایت به ترقی جامعه منجر خواهد شد. این اصول معمولاً با مفهوم “دست نامرئی” شناخته میشود. با این حال، لازم به ذکر است که آزادی اقتصاد میتواند تحت تأثیر تعداد زیادی از عوامل خارجی قرار گیرد و ممکن است محدود شود. به عنوان مثال، تاجران میتوانند با تبانی و توافقات غیرقانونی با هم، قیمتها را به صورت مصنوعی بالاتر از حد عادی نگه دارند.
آدام اسمیت به این باور است که جامعه باید همیشه از این خطرات آگاه باشد و اقدامات لازم را برای پیشگیری از آنها انجام دهد. وی در این کتاب، نقش نظارت و تنظیمی که باید از سوی جامعه یا دولت به اقتصاد اعمال شود، را بررسی کرده است. اسمیت به نوعی تأکید میکند که هر چند اقتصاد باید به طور عمده خودتنظیمی داشته باشد، اما اقداماتی نیز باید اتخاذ شود تا از سوءاستفاده و نقض اصول عادله جلوگیری شود. این تفکر نشان از حساسیت اسمیت نسبت به تعادل میان آزادی اقتصادی و نیاز به حفظ انصاف و تعادل در جامعه دارد.
این کتاب تحت تأثیر قوانین انقلاب صنعتی و پس از آن، تغییرات بزرگ در اقتصاد کشورهای مختلف، به وجود آمده است. نگارش این کتاب توسط آدام اسمیت حدود ۱۰ سال به طول انجام یافته است. تئوریها و مفاهیم مطرحشده در این اثر به عنوان جایگزینی برای نظامهای مرکانتیلی و فیزیوکراسی معرفی شدهاند.
در این کتاب، تأثیرات عمدهٔ انقلاب صنعتی و تغییرات عمده در ساختار اقتصادی جوامع در دوران اسمیت مورد بررسی قرار میگیرند. نویسنده به طور دقیقتر به مطالعه تحولات اقتصادی معاصر و نقش آنها در تعیین مسیر توسعه اقتصادی و ایجاد ثروت در امتها میپردازد.
آدام اسمیت به عنوان پدر علم اقتصاد توسط جامعه علمی و اقتصاددانان به شدت تجلیل میشود. نظریات او در این کتاب و افکاری که در آن ارائه کرده، اساسی برای تشکیل نظریههای اقتصادی بعدی قرار داده و به عنوان یک اساس اصولی در تاریخ علم اقتصاد محسوب میشوند.
تقسیم کار و رشد اقتصادی
تقسیم کار و افزایش تولید دو عنصر اساسی در اقتصاد هستند که به طور مستقیم به رشد اقتصادی و افزایش ثروت یک ملت کمک میکنند. این دو عامل باعث بهبود کارایی، افزایش تولید و ایجاد ارزش در اقتصاد میشوند. در زیر به تفصیل توضیح داده میشود که چگونه این دو عامل میتوانند به رشد اقتصادی و افزایش ثروت منجر شوند:
1. تقسیم کار:
تقسیم کار به معنای تخصص و تقسیم وظایف مختلف بین افراد و واحدهای تولیدی در جامعه است. با تقسیم کار، افراد به عنوان تخصصیترین و ماهرترین افراد در زمینههای خاص فعالیت میکنند. این امر منجر به افزایش تخصص و تجربه کارکنان میشود، که به نوبه خود بهبود کیفیت و کارایی تولید را ایجاد میکند.
با تقسیم کار، زمان و تلاش مصرفی برای انجام یک وظیفه کاهش مییابد و عملکرد بهبود مییابد. همچنین، تقسیم کار منجر به استفاده بهینه از منابع و تجهیزات میشود و تولید را افزایش میدهد. به عنوان مثال، در یک خط تولید خودرو، هر کارگر به انجام یک وظیفه خاص میپردازد (مانند جعبهگذاری، جوشکاری، نصب قطعات و غیره)، که نتیجهای مشترک و محصول نهایی را تشکیل میدهد.
2. افزایش تولید:
تقسیم کار همراه با افزایش تولید منجر به بهبود کارایی و افزایش حجم تولید میشود. افزایش تولید به معنای افزایش تعداد و حجم کالاها و خدماتی است که در یک دوره زمانی تولید میشوند. این افزایش تولید به عنوان عامل اصلی رشد اقتصادی در نظر گرفته میشود.
تقسیم کار و افزایش تولید باعث افزایش بهرهوری و توانمندی تولیدی میشود. افزایش تولید باعث ایجاد ارزش افزوده بیشتر و درآمد به جامعه میشود. افزایش تولید همچنین به دنبال داشتن اثر ضربه اقتصادی گستردهتری است، از جمله افزایش اشتغال، افزایش درآمد ملت و افزایش توان رقابتی در بازارهای جهانی.
در کل، تقسیم کار و افزایش تولید از طریق ایجاد کارایی و بهرهوری بیشتر، افزایش میزان تولید و ایجاد ارزش افزوده میتوانند به رشد اقتصادی و افزایش ثروت یک ملت کمک کنند.
تقسیم کار به افزایش تولید می انجامد
تقسیم کار یک مفهوم اساسی در اقتصاد است که به تقسیم وظایف و فعالیتها بین افراد و واحدهای تولیدی یک جامعه اشاره دارد. این مفهوم توسط آدام اسمیت، پدر علم اقتصاد، به طور جامع مورد بررسی قرار گرفت و نقش مهمی در توسعه اقتصادی و افزایش تولید ایفا میکند. تقسیم کار به افزایش تولید به دلایل زیر منجر میشود:
1. افزایش تخصص: با تقسیم کار، افراد به عنوان تخصصیترین افراد در زمینههای خاص فعالیت میکنند. این تخصصها به مرور زمان توسعه مییابند و کارکنان تجربه و مهارتهای بیشتری در زمینههای خود کسب میکنند. این تخصصها به بهبود کیفیت تولید و بهرهوری کمک میکنند.
2. افزایش تعداد و سرعت تولید: با تقسیم کار، هر کارگر به انجام یک وظیفه خاص میپردازد و وقت کمتری برای انجام هر وظیفه نیاز دارد. این منجر به افزایش سرعت تولید و تعداد واحدهای تولیدی میشود. به عبارت دیگر، تقسیم کار به بهرهوری بیشتر در تولید منتجات منجر میشود.
3. افزایش بهرهوری: تقسیم کار به افراد این امکان را میدهد که به طور مداوم و بدون انقطاع به کار خود ادامه دهند. این کمک میکند تا تولید مستمر باشد و بهرهوری افزایش یابد. همچنین، بهرهوری بر اساس تخصصهای مختلف افراد افزایش مییابد.
4. بهینهسازی منابع: تقسیم کار بهینهسازی استفاده از منابع مانند مواد اولیه، تجهیزات و زمان را فراهم میکند. این باعث کاهش هدر رفت منابع و افزایش بهرهوری مصرف منابع میشود.
5. توسعه تکنولوژی: تقسیم کار و افزایش تولید تحفیز برای توسعه تکنولوژی و نوآوری دارد. این امر میتواند بهبودات در فرآیندهای تولید و بهبود محصولات را تسریع ببخشد.
به طور کلی، تقسیم کار باعث بهبود تخصص، افزایش تولید، بهرهوری بیشتر و بهینهسازی منابع میشود که به رشد اقتصادی و افزایش ثروت ملت کمک میکند. این اصول در تجارت، صنعت، و خدمات مختلف به کار میروند و به توسعه اقتصادی کمک میکنند.
قیمت واقعی و تحمل رنج
عبارت “قیمت واقعی هر چیزی بر اساس رنجی است که برایش متحمل شده ایم” به اهمیت و تعیین قیمت اقتصادی بر اساس تأثیرات متفاوتی که بر افراد و جوامع دارد اشاره دارد. این مفهوم به عنوان یک اصل اساسی در اقتصاد و تئوری اقتصادی مطرح میشود و در تفسیر قیمتگذاری محصولات و خدمات مورد استفاده قرار میگیرد. به طور کلی، این اصل میگوید که قیمت یک محصول یا خدمت باید بر اساس تأثیرات و هزینههای مختلفی که برای تولید و مصرف آن ایجاد میشود، تعیین شود.
در ادامه توضیح میدهم که چگونه این اصل عمل میکند:
1. هزینههای تولید: هزینههای تولید یک محصول یا خدمت شامل هزینههای مواد اولیه، نیروی کار، تجهیزات، اجاره فضا، و سایر هزینههای مرتبط با تولید است. این هزینهها برای تولید کالا یا ارائه خدمات متحمل میشوند.
2. تأثیرات اجتماعی و اقتصادی: قیمت محصولات و خدمات بر اساس تأثیرات اجتماعی و اقتصادی آنها بر جامعه تعیین میشود. این تأثیرات ممکن است شامل ایجاد اشتغال، تأثیر بر محیط زیست، تأثیر بر سلامتی عمومی، و تأثیر بر تعادل اقتصادی باشند. به عبارت دیگر، همه جوانب مرتبط با یک محصول یا خدمت در تعیین قیمت آن مؤثر هستند.
3. نرخ تقاضا و عرضه: تعداد و تقاضای افراد برای یک محصول یا خدمت نیز بر قیمت آن تأثیر میگذارد. اگر تقاضا برای یک کالا یا خدمت بیشتر باشد و عرضه کمتر باشد، قیمت افزایش مییابد و بالعکس.
4. عوامل مشتقه: ممکن است عواملی مثل نرخ ارز، تغییرات در بازار جهانی، تغییرات قوانین و مقررات، و حتی رویدادهای طبیعی تأثیری بر قیمت یک محصول یا خدمت داشته باشند.
بنابراین، قیمت واقعی هر محصول یا خدمت نه تنها توسط هزینههای تولید متحمل شده، بلکه تحت تأثیر تمامی عواملی که در تأثیر آن بر جامعه و اقتصاد مؤثر هستند نیز تعیین میشود. این مفهوم به ما یادآور میشود که قیمتگذاری اقتصادی باید به شکل عادلانه و متناسب با تأثیرات اجتماعی و اقتصادی صورت گیرد تا توازن اقتصادی حفظ شود و منافع عمومی رعایت شود.
خلق کالاهای با ارزش
عبارت “خلق کالاهای قابل تجارت با ارزش تر از ذخایر طلاست” اشاره به مفهوم اصلی تئوری اقتصادی آدام اسمیت دارد. این اصل در کتاب “ثروت ملل” اسمیت مطرح شده است و به معنای این است که ارزش و ثروت یک جامعه به دلیل تولید کالاها و خدماتی که مردم تولید میکنند، بیشتر از مقدار طلا و نقره و دیگر سرمایههای فیزیکی معدنی نظیر ذخایر طلا است.
این اصل بسیار مهم است و تعیینکننده برای فهم نظریه اسمیت در مورد اقتصاد است. دو مفهوم کلیدی در اینجا وجود دارند:
1. ارزش تولیدی: اسمیت به معنی ارزش اقتصادی کالاها و خدماتی است که انسانها تولید میکنند اشاره میکند. او معتقد بود که ارزش تولیدی به واسطه تخصص، تقسیم کار، و بهرهوری افزایش مییابد. به عبارت دیگر، زمانی که افراد تخصص داشته باشند و وظایف مختلف تقسیم شوند، تولید بهرهورتر و ارزشمندتر میشود.
2. ذخایر طلا: اسمیت تأکید میکند که مقدار طلا و سایر فلزات گرانقیمت در یک جامعه تنها یک بخش از ثروت و ارزش آن جامعه است. ذخایر طلا ممکن است محدود باشند و نهایتاً محدودیتهایی را در تجارت بینالمللی به دنبال داشته باشند. اما ارزش و ثروت واقعی یک جامعه توسط تولید کالاها و خدمات تولیدی افراد تعیین میشود. به عبارت دیگر، واقعیت این است که ثروت ملت به تولید ارزشمندترین کالاها و خدمات بر اساس نیازهای اجتماعی بیشتر وابسته است تا ذخیره طلا و نقره.
با این مفهوم، اسمیت تاکید میکند که رشد اقتصادی و افزایش ثروت باید از طریق تولید و تحقق نیازهای اجتماعی ایجاد شود، نه از طریق افزایش ذخایر فیزیکی. این مفهوم تأکید میکند که تقسیم کار و ایجاد کالاها و خدمات با ارزش اساسیترین راه برای ایجاد ثروت و رشد اقتصادی است.
دستان نامرئی و رشد اقتصادی
عبارت “دستان نامرئی بدون اینکه بخواهیم باعث رشد اقتصادی یک ملت میشود” به مفهوم اصلی اسمیت در مورد نقش نظام اقتصادی و تأثیرات تصادفی و غیرمستقیم بر رشد اقتصادی اشاره دارد. این اصل در کتاب “ثروت ملل” آدام اسمیت مورد بررسی قرار میگیرد.
دست نامرئی با عواملی که به طور غیرمستقیم و بدون نیاز به تداخل دولت یا تصمیمات مستقیم فردی، رشد اقتصادی را تحت تأثیر قرار میدهند ارتباط دارد. این عوامل شامل مسائلی هستند که از طریق بازار و تعاملات اقتصادی جامعه به وجود میآیند. توضیح این مفهوم به شرح زیر است:
1. قانون عرضه و تقاضا: در بازار، تغییرات در تقاضا و عرضه بر قیمتها و تولید تأثیر میگذارد. اگر تقاضا برای یک کالا یا خدمت افزایش یابد، قیمت آن افزایش مییابد که باعث تحریک تولید و تأمین بیشتر میشود. این تأثیر به صورت ناگهانی و بدون دخالت دولتی رخ میدهد.
2. نیروی کار و تولید بیشتر: اگر افراد از طریق تخصصهای مختلف به تولید کالاها و خدمات با ارزش بپردازند، تولید بیشتر و افزایش بهرهوری رخ میدهد. این تأثیر بدون دخالت مستقیم دولت یا تصمیمات مرکزی ایجاد میشود.
3. نوآوری و تکنولوژی: پیشرفت تکنولوژی و نوآوریهای جدید نیز میتوانند بدون دخالت دولتی به رشد اقتصادی منجر شوند. این تأثیرات غالباً ناشی از تلاشهای شرکتها و افراد در تحقیق و توسعه برای بهبود فناوریها و فرایندهاست.
4. سرمایهگذاری و بازار سرمایه: افراد و شرکتها که سرمایهگذاریهای مستقل خود را در بازار انجام میدهند، میتوانند به توسعه کسبوکارها و ایجاد اشتغال و رشد اقتصادی کمک کنند.
در کل، اسمیت به این مفهوم اشاره میکند که تأثیرات غیرمستقیم و دستان نامرئیی که از طریق بازار و تعاملات اقتصادی به وجود میآیند، به رشد اقتصادی و ثروت ملت کمک میکنند. این مفهوم نقش مهمی در تئوری اقتصادی اسمیت ایفا میکند و نشان میدهد که عواملی خارج از دست دولت و تصمیمات مرکزی نیز به توسعه اقتصادی مشارکت میکنند.
بازار و رشد اقتصادی
عبارت “بازار آزاد رشد اقتصادی یک ملت را به حداکثر میرساند” به اصل اساسی از تئوری اقتصادی آدام اسمیت اشاره دارد که در کتاب “ثروت ملل” او بیان کرده است. این اصل نمایانگر اعتقاد اسمیت به اهمیت بازار آزاد و عملکرد طبیعی بازار در تحقق رشد اقتصادی است. توضیح این مفهوم به شرح زیر است:
1. بازار آزاد: در بازار آزاد، معاملات بین افراد و شرکتها بدون تداخل دولتی یا محدودیتهای غیر ضروری صورت میپذیرد. افراد و شرکتها به طور آزاد میتوانند کالاها و خدمات را تولید و معامله کنند و قیمتها به تأثیر عرضه و تقاضا تعیین میشوند.
2. رقابت: اسمیت به رقابت به عنوان یک عنصر اصلی در بازار آزاد تأکید دارد. وجود رقبا و تنوع در بازار باعث افزایش تلاشها برای بهبود کیفیت محصولات، کاهش قیمتها، و ارائه خدمات بهتر میشود. این رقابت از طریق قوانین بازار و انگیزههای اقتصادی ایجاد میشود.
3. تقسیم کار: اسمیت به تقسیم کار به عنوان یک عنصر کلیدی در افزایش تولید اقتصادی اشاره میکند. وقتی افراد تخصص دارند و وظایف مختلف تقسیم میشوند، تولید بهرهورتر میشود و افزایش اقتصادی رخ میدهد.
4. خودتنظیمی بازار: اسمیت باور دارد که بازار آزاد به خودتنظیمی تمایل دارد. به این معنا که در صورت وجود تعادل بین عرضه و تقاضا، بازار به طور خودکار تنظیم میشود و به بهرهوری اقتصادی میرسد. در این فرآیند، افراد و شرکتها به تأثیرات عملیات بازار پاسخ میدهند.
5. رشد اقتصادی: اسمیت معتقد است که بازار آزاد و تقسیم کار منجر به افزایش تولید، اشتغال، و رشد اقتصادی میشود. این افزایش در تولید و توزیع ثروت به افراد و جامعه به صورت کلی انعکاس مییابد.
به طور کلی، اسمیت به عنوان پدر علم اقتصاد به این نتیجه میرسد که بازار آزاد و تقسیم کار منجر به بهبود وضعیت اقتصادی و افزایش ثروت یک ملت میشود. این اصل اساسی تئوری اقتصادی او است و به عنوان یکی از اصول اصلی اقتصاد کلاسیک مورد تأیید قرار دارد.
نظریه عواطف اجتماعی
“نظریه عواطف اخلاقی” (The Theory of Moral Sentiments)، کتابی با محتوای فلسفی، اخلاقی، روانشناسانه و روش شناسانه است که توسط آدام اسمیت در سال ۱۷۵۹ میلادی نگاشته شده است. این اثر تلاشی است برای تبیین اصول و مفاهیم اخلاقی از دیدگاه انسانی و روانشناختی.
در این کتاب، آدام اسمیت به مورد اصلی توجه خود، یعنی عواطف اخلاقی میپردازد. او معتقد است که انسانها در تصمیمگیریها و رفتارهایشان تحت تأثیر عواطف و احساسات اخلاقی قرار میگیرند. به عبارت دیگر، اسمیت این اثر را بر مبنای تجزیه و تحلیل عواطف و همدردی انسانها در مواجهه با رفتارهای خود توسعه داده است.
در کتاب “نظریه عواطف اخلاقی”، آدام اسمیت به بررسی عواطف مختلفی میپردازد که به تشکیل ارزشها، نظرات اخلاقی و نوعی تنظیم برای رفتارهای اجتماعی کمک میکنند. او این احساسات را به عنوان اساسیترین عامل در تعیین اخلاقیات انسانی معرفی میکند و تلاش میکند به تفهیم چگونگی تأثیر این عواطف بر تصمیمگیریها و رفتارهای انسانی پرداخته و این مفاهیم را به طور فلسفی توجیه کند.
آدام اسمیت در این کتاب، تحت تأثیر توماس هابز، مبنای اعمال انسانی را در نتیجه شهوتها و احساسات درونیامان قرار میدهد. در اینجا تفاوتی بین دیدگاه اسمیت و هابز مشهود است؛ اسمیت، مانند هابز، تأکید نمیکند که ترس تنها انگیزه اعمال ماست. در عوض، او به نقش مهم «همدردی» در تعیین اعمال انسانی اشاره دارد.
آدام اسمیت پرسش میکند که چه عاملی ما را به سوی همدردی با دیگران میکشاند. به جای تمرکز بر ترس، وی به مفهوم «همدردی» به عنوان انگیزه اصلی میپردازد. او میپرسد چرا ما در تعامل با دیگران به دنبال همدردی آنها هستیم؟ و پاسخ او این است که انسانها به صورت طبیعی و ناخودآگاه به ترازوی همدردی و همدلی با دیگر افراد جذب میشوند. وی این نقطه را مورد تحلیل قرار میدهد و توضیح میدهد که همدردی دیگران نسبت به ما به ما کمک میکند تا در تعاملهای اجتماعی بهتر پیشرفت کنیم و از تأثیر مثبت آن در روابط اجتماعی بهرهبرداری کنیم.
در این کتاب، اصطلاح مشهور “دست نامرئی” برای اولین بار توسط آدام اسمیت مورد استفاده قرار میگیرد؛ وی این اصطلاح را به مفهوم دست نامرئی خداوند استفاده میکند. اسمیت به این عبارت اشاره میکند تا نشان دهد که وجود خداوند یک حس وجودی در انسان ایجاد کرده است که ما را به سمت انجام خواستهها و همدردی هدایت میکند.
وی در این اصطلاح به دست نامرئی خداوند اشاره میکند تا نشان دهد که این توجه به انگیزههای اخلاقی و همدردی از طریق حسی درونی در انسان ایجاد میشود که ما را به تعامل و همکاری با دیگران تشویق میکند. این ایده تأکید میکند که همدردی و اخلاقیات نه تنها به عواطف انسانی متکی نیستند، بلکه درونیترین حس و احساسات انسانی نیز در این مسیر تأثیرگذار هستند و انگیزه مهمی برای تعاملات اجتماعی و ایجاد تعادل در جامعه ایجاد میکنند.