آیا تاکنون تجربه کردهاید که در زمانی که یکی از عزیزان یا دوستانتان درگیر بیماری یا ناراحتی میشود، به اشکال مختلفی شک کنید که شاید او در واقعیت سالم است و تنها به صورت متقنی خود را به عنوان یک بیمار نشان میدهد؟ اگر این سوال تا به حال برایتان پیش آمده باشد، ممکن است با مفهوم اختلال ساختگی آشنا باشید. در این مورد، فردی تمام تلاش خود را میکند تا نقش یک بیمار را به عمد ایفا کند، در حالی که در واقعیت به این بیماری مبتلا نیست.
اگر شما هم در مورد دلایل پنهانی بیمارنمایی ناگهانی برخی افراد سوالاتی دارید، پیشنهاد میشود این مقاله را مطالعه کنید. در این مقاله از مجله علمی برنا اندیشان به تفصیل به اختلال ساختگی پرداخته شده و علل و عوامل ممکنی که باعث ظاهر شدن این وضعیت میشوند، بیان شده است.
اختلال ساختگی چیست؟
اختلال ساختگی، که به نیز به نام سندرم مونچهاوزن (Munchausen syndrome) شناخته میشود، یک وضعیت روانی است که در آن فرد به طور عمدی علائم جعلی بیماریهای جسمی یا روانی را تظاهر میکند. در این وضعیت، هدف اصلی فرد مبتلا به این سندرم به نظر نمیآید و او عملیات جعلی خود را بدون دلیل مشخص و معقولی انجام میدهد.
سندرم مونچهاوزن
سندرم مونچهاوزن، همچنین به نام “Munchausen syndrome” یا “اختلال مونچهاوزن” نیز شناخته میشود، یک اختلال روانی جدی است که در آن فرد به صورت عمدی علائم جعلی بیماری جسمی یا روانی را به وجود میآورد. این سندرم نامگذاری به نام “کارل فریدریش هاینریش مونچهاوزن”، یک جنگجوی آلمانی از قرن هجدهم دارد که داستانهای جعلی از مراجعات پزشکی و ماجراهای خود را تداعی میکرد.
مشخصه اصلی این سندرم، این است که فرد مبتلا به آن این رفتارها را به منظور جلب توجه و محبت از اطرافیان خود انجام میدهد و هدف مالی یا سود مادی خاصی ندارد. در واقع، این افراد از جلب توجه و همدردی دیگران، به عنوان نتیجه این رفتارها رضایت میبرند.
افراد مبتلا به سندرم مونچهاوزن عمداً علائم جعلی بیماری را به نمایش میگذارند و ممکن است از روشهای مختلفی مانند دروغگفتن، تغییر نتایج آزمایشها، حتی آسیبزدن به خود استفاده کنند. آنها اغلب سابقه پزشکی بلندبالا و متناقض دارند و ممکن است پس از بهبود، خیلی زود دچار عود بیماری شوند.
تشخیص سندرم مونچهاوزن برای پزشکان دشوار است زیرا فرد معمولاً اطلاعات گستردهای در مورد بیماریها و اصطلاحات پزشکی دارد و از انجام ارزیابیهای روانشناختی اجتناب میکند. برای تشخیص این سندرم، پزشکان به طور معمول از انواع آزمایشها و روشهای تشخیصی استفاده میکنند و میکوشند تا علل جسمی برای علائم اعلام شده را رد کنند.
درمان سندرم مونچهاوزن چالشبرانگیز است و ممکن است زمان طولانی نیاز داشته باشد. این درمان عمدتاً شامل مشاوره روانشناختی و درمانهای شناختی-رفتاری است. در برخی موارد، داروها نیز برای درمان مشکلات زمینهای مانند افسردگی یا اضطراب که ممکن است از علل ایجاد سندرم مونچهاوزن باشند، استفاده میشود.
افراد مبتلا به اختلال ساختگی ممکن است با استفاده از دروغگفتن، تغییر نتایج آزمایشها، و حتی خودآسیبزنی، تظاهر به ابتلا به بیماری کنند. این افراد اغلب سوابق پزشکی پیچیده و تناقضآمیزی دارند. ممکن است پس از بهبودی کامل، به طرز غیرمنتظرهای دوباره بیمار شوند.
آنها دارای دانش گستردهای در زمینه بیماریها و واژگان پزشکی هستند و معمولاً زخمهای مرتبط با جراحیهای پزشکی را به تصویر میکشند. از انجام ارزیابیهای روانشناختی اجتناب میکنند و عمداً از آنها پرهیز میکنند.
این اختلال، نه تنها میتواند اطرافیان را فریب بدهد، بلکه گاهی ممکن است سیستم مراقبتهای بهداشتی را به شدت متأثر کند. اختلال ساختگی در موارد شدید به عنوان نوعی بیماری و اختلال روانی شناخته میشود. این بیماری گاهاً با مشکلات عاطفی شدید همراه بوده و احتمال آسیب زدن به خود را نیز افزایش میدهد. افراد مبتلا به اختلال ساختگی ممکن است در موارد جدیتر به خطر سوءمصرف مواد یا حتی خودکشی تعریض شوند.
تشخیص برخی مشکلات مانند اختلال ساختگی حتی برای متخصصان با تجربه نیز دشوار است و نیاز به بررسیهای گوناگون برای تأیید وجود این اختلال دارد.
اختلال ساختگی چه نشانه هایی دارد؟
بر اساس نسخه پنجم کتابچه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5)، تأیید اختلالات ساختگی توسط پزشک متخصص زمانی امکان پذیر است که یک یا چند مورد از شرایط زیر را مشاهده کند:
1. صدمه به خود به منظور حفظ نقش بیمار: این افراد عمداً به خود صدمه میزنند تا به عنوان بیمار نقش بازی کنند.
2. گزارش علائمی که با نتایج آزمایشها یا معاینات پزشکی مغایرت دارند: این افراد اعلام میکنند که علائم طبیعی واقعی را دارند که در واقعیت با آزمایشها و معاینات پزشکی مغایرت دارند.
3. سابقه مراجعه مکرر به بیمارستان: این افراد به طور مکرر به بیمارستان مراجعه میکنند، اما دلیل این مراجعات معمولاً ناشناخته و غیر معقول است.
4. عدم تمایل به انجام ارزیابیهای روانپزشکی: افراد مبتلا به اختلال ساختگی اغلب از ارزیابیهای روانپزشکی پرهیز میکنند.
5. عدم اثربخشی درمانها: درمانها و مداخلات پزشکی به ندرت به افراد مبتلا به اختلال ساختگی کمک میکنند.
6. عدم تمایل به ارائه سوابق پزشکی: این افراد عمداً اطلاعات پزشکی خود را در اختیار پزشکان قرار نمیدهند.
اختلال ساختگی چه دلایلی دارد؟
به گفته سازمان خدمات ملی بهداشت انگلستان (NHS)، علت دقیق و اصلی اختلالات ساختگی هنوز به صورت کامل مشخص نشده است. با این حال، تحقیقات نشان میدهد که عوامل فیزیکی و روانی هر دو ممکن است در بروز این اختلال نقش داشته باشند. براساس برخی از نظریهها، سوابق سوءاستفاده، آسیبها یا کمبود مراقبت در دوران کودکی یا وجود بیماریهای مکرر در خود فرد یا اعضای خانواده احتمالاً به عنوان عواملی موثر در ایجاد این اختلال مطرح میشوند.
همچنین، مواردی مانند نادیدهگرفته شدن توسط والدین یا تجربه از دست دادن عزیزان در دوران کودکی ممکن است به بروز این اختلال در سنین بزرگتر افراد منجر شود. همچنین، برخی اختلالات شخصیتی نیز ممکن است باعث بروز اختلال ساختگی شوند، از جمله اختلال شخصیت ضد اجتماعی، اختلال شخصیت مرزی و اختلال شخصیت خودشیفته. علاوه بر این، تا به حال ارتباط جالبی بین بروز این اختلال و مشکلات افسردگی نیز مشاهده شده است.
در واقع، جالب است بدانید که احتمال بروز این اختلال در افرادی که در محیطهای مراقبتی بهداشتی کار میکنند، بیشتر است و متوسط سن شروع علائم به ۳۴ سالگی تخمین زده میشود.
آشنایی با انواع اختلالات ساختگی
اختلال ساختگی یک وضعیت روانی است که فرد با انگیزهها و عوامل مختلفی به عنوان یک بیمار ظاهری میشود. این اختلال میتواند به دلیل انگیزههای روانی نظیر فرار از مسئولیتها، جلب توجه، یا تحقیر کردن خود باشد. عوامل متعددی میتوانند باعث ایجاد اختلال ساختگی شوند، از جمله تجربه تراژدی، اضطراب، یا مشکلات در ارتباطات اجتماعی.
انواع اختلالات ساختگی به شرح زیر است:
۱. اختلال ساختگی تحمیل شده به خود: در این نوع اختلال، فرد علائم بیماریهای روانی و فیزیکی را جعل میکند. به عنوان مثال، او ممکن است رفتارها و علائمی که در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی مشاهده میشود را تقلید کند؛ به نظر برسد که گیج شده است، حرفهای بیمعنی بزند و توهمهای دیداری و شنیداری تجربه کند.
۲. اختلال ساختگی تحمیل شده به دیگران: در این نوع اختلال، فرد علائم بیماری را در افرادی جعل میکند که تحت مراقبت او هستند. به عنوان مثال، او ممکن است به صورت عمدی به فرزندان خود، سالمندان، افراد ناتوان یا حتی حیوانات خانگی خود آسیب بزند تا توجه و مراقبت بیشتری را جلب کند. در این حالت، اختلال ساختگی باید در فرد آسیب زننده تشخیص داده شود.
چگونه اختلال ساختگی را تشخیص دهیم؟
با توجه به رفتارهای مبتلا به اختلال ساختگی که معمولاً فریبنده است، تشخیص این اختلال به چالش کشیده میشود. پزشکان نیز باید به دنبال انکار هرگونه علائم بیماری جسمی یا روانی دیگر باشند. برای این منظور، اغلب از انواع مختلفی از آزمایشها و روشهای تشخیصی مانند آزمایشهای آزمایشگاهی، تصویربرداری، و معاینات پزشکی استفاده میشود. اگر ارائهدهنده مراقبتهای بهداشتی علتی جسمانی برای علائم پیدا نکند، احتمالاً به اختلال ساختگی مشکوک میشود.
آیا اختلال ساختگی قابل درمان است؟
بسیاری از افراد مبتلا به اختلال ساختگی رفتارهای خود را به عنوان مشکلی تلقی نمیکنند و درمان این نوع اختلالات ممکن است با چالشها و مشکلات فراوانی همراه باشد. به عبارت دیگر، افراد مبتلا به اختلالات ساختگی اغلب به دلیل عدم درک مشکلات خود به دنبال درمان نمیروند.
با این حال، اگر متخصص مراقبتهای بهداشتی به اختلال ساختگی شک کند، معمولاً در ابتدا با فرد مبتلا به این اختلال به صورت حمایتی و مهربانانه مکالمه میکند. متخصص به فرد توضیح میدهد که چگونه عمدی به خود صدمه زده یا جلوه بیماری میدهد و چگونه این رفتارها میتواند مشکلات بیشتری ایجاد کند. در موارد جدیتر، فرد به متخصص روانشناسی ارجاع داده میشود. با این حال، آمار نشان میدهد که تنها نصف افراد مبتلا به اختلالات ساختگی درمانهای روانشناختی را پیگیری میکنند.
اصولاً فرد مبتلا به اختلال ساختگی نیاز به تغییر در تفکر و رفتار خود دارد که این تغییر با استفاده از درمانهایی مانند درمان شناختی رفتاری ممکن است انجام شود. همچنین، جلسات مشاوره خانواده نیز به اعضای خانواده کمک میکنند تا رفتارهای بیمارگونه فرد مبتلا را شناسایی کرده و با تدابیر خود آن را تقویت نکنند.
باید تاکید کنیم که در حال حاضر هیچ دارویی برای درمان دائمی اختلال ساختگی وجود ندارد. با این وجود، ممکن است درمانهای دارویی برای مشکلات جانبی مانند افسردگی یا اضطراب که ممکن است باعث بروز اختلال ساختگی شوند، مورد استفاده قرار گیرد.
چگونه از اختلالات ساختگی پیشگیری کنیم؟
در مورد اختلالات ساختگی، هیچ عاملی که بتواند به طور معتبر و قابل توجهی پیشبینی کند این اختلالات را نداریم. به عبارت دیگر، علامتها و نشانههایی که بتوانند به عنوان هشدار اولیه برای بروز اختلال ساختگی شناخته شوند، وجود ندارند. بنابراین، به جای تمرکز بر روی پیشگیری، بهتر است تمرکز به جلوگیری از تشدید رفتارهای افراد مبتلا به این اختلال معطوف شود.
مهم است که بدانیم تشدید رفتارها ممکن است به شکل افزایش فراهم شدن فرصتهای آسیبرسانی به خود یا مراجعه به بیمارستان آغاز شود. همچنین، ادعاهای افراد مبتلا به بیماری ممکن است نشانهای از بازگشت علائم اختلال ساختگی باشد و در برخی موارد، نیاز به مداخلات روانپزشکی و پزشکی دارند.
اختلال ساختگی چه فرقی با تمارض دارد؟
برای تفهیم تفاوت بین اختلال ساختگی و تمارض، باید به دلایل و انگیزههای پشت این دو رفتار نگاه کنیم. به عبارت دیگر، دلایلی که فرد را به تظاهر به بیماری وا میدارند در اختلال ساختگی و تمارض تفاوت دارند.
در افراد مبتلا به اختلالات ساختگی، عموماً هدف خاصی برای تظاهر به بیماری ندارند و بیرونی به نظر میآید که خود را بیمار جلوه میدهند. به نظر میرسد انگیزه آنها بیشتر مربوط به دستاوردهای درونی و احساسی باشد، مثل تمایل به جلب توجه و همدردی از دیگران. این افراد به طور کلی به دستگیری از توجه و محبت دیگران تمایل دارند.
در مقابل، افرادی که تمارض میکنند، معمولاً برای دستیابی به هدف خاصی مانند اجتناب از مدرسه یا محل کار خود به تظاهر به بیماری میپردازند یا در توصیف علائم بیماری خود اغراق میکنند. انگیزه آنها معمولاً به منفعت خود ارتباط دارد و هدف اصلی آنها اجتناب از مسئولیتها و وظایف ممکن است.
علائم اختلالات ساختگی
علائم اختلالات ساختگی شامل موارد زیر میشوند:
1. گزارش علائم شدید بدون تطابق با نتایج آزمایشات پزشکی : در این حالت، فرد به عمد علائم بیماری را به شدت گزارش میدهد، در حالی که آزمایشها و معاینات پزشکی نتایج مغایری نشان میدهند.
2. تغییر در نتایج آزمایشهای تشخیصی با استفاده از اقداماتی مثل تلویح نمونه ادرار یا دستکاری در زخم به منظور جلوگیری از بهبود : در این موارد، فرد به طور متعمد تلاش میکند تا نتایج آزمایشات را به سمت نشانهگیری بیماری منتقل کند و با تدابیری مانند آلودهسازی نمونه ادرار یا دستکاری در زخم، سعی در تغییر نتایج دارد.
3. ناامیدی فرد در زمانی که تشخیصی جدی برای بیماری ندارد : در این موارد، فرد به طور آگاهانه علائمی اعلام میکند ولی وقتی توسط پزشک تشخیصی جدی برای بیماری دریافت نمیکند، ناامید میشود.
4. مخفی نگه داشتن نتایج پزشکی از دوستان و خانواده : در این حالت، فرد سعی میکند نتایج آزمایشات پزشکی خود را از دوستان و اعضای خانواده پنهان نگه دارد و اطلاعات را مخفی کند.
علائم تمارض
علائم تمارض شامل موارد زیر میشوند:
1. گزارش علائمی که از بازگشت فرد به مدرسه یا محل کار جلوگیری کنند، اما در طول اوقات فراغت “ناپدید” میشوند : در این وضعیت، فرد به علت تمایل به اجتناب از وظایف مدرسه یا محل کار، علائمی معین را گزارش میدهد. اما در زمانهای فراغت و خارج از محیط مدرسه یا محل کار، این علائم به صورت ناگهانی ناپدید میشوند.
2. افزایش فعالیتهای فیزیکی هنگامی که از مدرسه یا محل کار دور هستند : در این حالت، فرد به منظور اجتناب از وظایف مدرسه یا محل کار، به فعالیتهای بیشتری در مکانهای دیگر پرداخته و وقت خود را در فعالیتهای فیزیکی بگذراند.
3. علائمی که پس از دستیابی به هدف، ناپدید میشوند: در این موارد، فرد علائمی را در خود نشان میدهد به منظور دستیابی به هدف خاصی مانند اجتناب از مدرسه یا محل کار. اما بعد از دستیابی به این هدف، علائم به صورت ناگهانی ناپدید میشوند.
4. عدم ناراحتی پس از اینکه تشخیص بیماری با آزمایش یا معاینه توسط پزشک اعلام نشود: در این حالت، فرد با وجود نداشتن تشخیص بیماری از سوی پزشک و نتایج منفی آزمایشات، ادامه میدهد و ناراحتی نخواهد کرد.
نتیجه گیری
اختلال ساختگی یک مسئله جدی در حوزه سلامت روان است که نیازمند صبر و درک از افراد اطراف مبتلا به آن است. درمان این اختلال نیاز به تخصص متخصصان سلامت روان و مشاوران خانواده دارد و ممکن است زمان زیادی برای بهبود آن مورد نیاز باشد. با این حال، با دریافت درمان مناسب و ایفای نقش حمایتی مناسب، افراد مبتلا به این اختلال میتوانند روشهای سالمتری را برای مدیریت احساسات و نیازهای خود یاد بگیرند.
اگر کسی را میشناسید که به اختلال ساختگی مبتلا است، به یاد داشته باشید که میتوانید با مشاوره از تخصصیها در زمینه سلامت روان، بهبود او را حمایت کرده و امیدوار به ترتیب مشکل او باشید.