در این قسمت از پایگاه دانش برنا اندیشان تصمیم داریم تا در رابطه با یکی از موضوعات مهم و ویژه روانشناسی با عنوان روش های تشخیص و درمان اختلال شخصیت خودشیفته به صورت کامل با شما علاقه مندان به مطالب روانشناسی و درمان اختلالات شخصیت گفتگو کنیم.
روش های تشخیص و درمان اختلال شخصیت خودشیفته به صورت کامل
در مقاله روش های تشخیص و درمان اختلال شخصیت خودشیفته به صورت کامل اختلال شخصیت خودشیفته مورد بررسی قرار گرفته و سپس به راهکارهای درمانی خواهیم پرداخت،پس تا انتهای مقاله با ما همراه باشید.
اختلال شخصیت خودشیفته
تعریف لغت خود شیفته ترجمه لغت Narcissism (نارسیسیسم) است که از یک افسانه یونانی گرفته شده است. در این افسانه مرد جوانی به نام نارسیوس عاشق عکس خود که در آب افتاده بود شد. و وقتی به آب پرید تا آن را که فکر میکرد حوری دریایی است بگیرد، غرق شد. بعدها با استعمال عمومی، این اصطلاح در روانشناسی برای توصیف طبقهای از اختلالات شخصیت مورد استفاده قرار گرفت.
در کلیپ زیر به صورت کامل با اختلال شخصیت خودشیفته و تمامی نشانه های آن آشنا خواهید شد.
وقتی صحبت از اختلالاتی مثل افسردگی یا اختلال دوقطبی می شود (همانگونه که قبلا در مقالات قبلی برنا اندیشان توضیح داده شده است)، موضوع یک بیماری است که فرد به آن مبتلا شده است.اما هنگامی که بحث در زمینه اختلال شخصیت است ، موضوع بیشتر از یک اختلال روانشناختی ساده است.اجازه دهید با یک مثال توضیح دهم. اگر افسردگی را شبیه به یک کم خونی ساده بدانیم، اختلال شخصیت قطعاً سرطان خون آن هم از نوع پیشرفته است.
اختلال شخصیت خودشیفتگی، یکی از انواع مختلف اختلالات شخصیتی و یک وضعیت روانی است که در آن فرد احساس مهم بودن، نیاز عمیق به توجه بیش از حد و تحسین دیگران، روابط آشفته و عدم همدلی با دیگران را دارد. اما در پشت این اعتماد به نفس شدید، یک عزت نفس شکننده ای دارد که در برابر کمترین انتقادات به شدت آسیب پذیر می شود. اختلال شخصیت خودشیفتگی باعث ایجاد مشکلاتی در بسیاری از زمینه های زندگی مانند روابط اجتماعی، کار، مدرسه یا امور مالی شما می شود. افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفتگی ممکن است وقتی آن ها تحسین و تشویق نمی شوند یا به آن ها پاداشی که اننتظارش را دارند، داده نشود ناامید گردند.
علائم اختلال شخصیت خودشیفته
برای این که یک فرد، مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفتگی (NPD) باشد، باید پنج مورد (یا بیشتر) از علائم زیر در او تشخیص داده شود:
۱. فرد دارای یک احساس واهی مهم, نسبت به خود است (به عنوان مثال، در زمینهی دستاوردها و استعدادهای خود اغراق میکند، انتظار دارد که بدون داشتن دستاوردهای مناسب به عنوان فرد برتر به رسمیت شناخته شود).
۲. فکر میکند که موفقیت، قدرت، استعداد و زیبایی نامحدود یا عشقی ایدهآل دارد.
۳. معتقد است که خاص و منحصر به فرد است و تنها آدمهای خاص و سطح بالا میتوانند او را درک کنند و باید تنها با آدمها خاص و سطح بالا رابطه داشته باشد.
۴. به شدت نیازمند این است که از سوی دیگران مورد تحسین و تقدیر قرار بگیرد.
۵. به شدت احساس میکند که مستحق امتیازات خاصی است، به عنوان مثال، به طور غیر منطقی انتظار دارد دیگران با او رفتار خاصی داشته باشند و خودشان را به طور اتوماتیک با انتظارت او تطبیق بدهند.
۶. دیگران را استثمار میکند، به عنوان مثال، از دیگران برای رسیدن به اهداف و برنامههای خود استفاده میکند.
۷. فاقد احساس همدلی نسبت به دیگران است، به عنوان مثال، تمایلی به شناختن یا درک احساسات و نیازهای دیگران ندارد.
۸. اغلب به دیگران حسادت میکند یا معتقد است که دیگران به او حسادت میکنند.
۹. مرتبا نگرش یا رفتارهای حاکی از غرور و نخوت از خود نشان میدهد.
بر اساس تعاریف روانشناسی کودک، از آن جایی که اختلالات شخصیتی الگوهای پایدار و طولانی مدت رفتاری را توصیف میکنند، اغلب در بزرگسالی تشخیص داده میشوند. این اختلال معمولا در دوران کودکی یا نوجوانی تشخیص داده نمیشود، چرا که یک کودک یا نوجوان به طور دائم در حال رشد کردن است، به لحاظ شخصیتی تغییر میکند و بالغ میشود.
با این حال، اگر این اختلال در کودکی یا نوجوانی تشخیص داده شود، ویژگیهای آن باید به مدت دست کم یک سال موجود باشند.
پیشنهاد ویژه : کارگاه صوتی آموزش درمان اختلال شخصیت
ویژگی افراد خودشیفته
-از نظر فردی که مبتلا بهاختلال خودشیفتگی یا نارسیسیسم است دیگران تنها وسیله و ابزاری هستند که به او کمک میکنند تا به اهدافش برسد. بنابراین طرز تفکر افراد خودشیفته به دیگران این است که چگونه میتوانند از آنها استفاده و برای هدفی که دارند از حمایت آنان بهرهبرداری شخصی کنند. شخصی که بهخواستههای اینگونه افراد تن ندهد، کسیکه موافق اینگونه افراد نباشد یا کسیکه آنها را آنگونه که خود میپندارند برتر و خاص ندارند، از نظر آنها افراد وجود خارجی ندارند و بهقول معروف به چشمشان نمیآید. به همین دلیل خودشیفتهها گاهی با مردم بیادبانه یا نامناسب رفتار میکنند زیرا از نظرشان دیگران تنها ابزاری هستند که باید مورداستفاده قرار گیرند و چنانچه دیگر بهکارشان نیایند یا بعد از آنکه به واسطه آنها به هدفشان رسیدند، طوری با آنها رفتار میکنند که انگارنهانگار این افراد زمانی یار غار و همنشین قافله آنها بودهاند.
-فرد سالم از نظر شخصیتی قادر بهدرک و شناخت عیوب و ایرادهای خود هست، هرچند ممکن است پذیرش این عیوب برایش ساده نباشد. مثلا ممکن است بداند که باید قدری صبورتر باشد چون زود عصبانی میشود یا باید تواضع بیشتری داشته باشد چون خودخواه است یا قدری مودبانهتر صحبت کند چون کمی بیملاحظه است و باعث ناراحتی دیگران میشود، اما بههرحال بهاینعیوب واقف است. در حالیکه افراد خودشیفته، بهحدی خودشان را کامل میبینند که تصور ایراد را هم از خود دور میدانند.
-معمولا افراد خودشیفته احساس برتری و فوقالعاده بودن میکنند لذا اگر ارزش و اعتبارشان بهخطر بیفتد به قیمت نابودکردن و حتی متلاشیکردن زندگی دیگران سعی در اصلاح امور خود دارند. آنها دیگران را لگد مال میکنند، مقام و منزلت آنها را تنزل میدهند و آنها را پست و زبون میکنند تا خود احساس برتری کنند. این موضوع بهخصوص در ارتباطات مشترک نیز دیده میشود.
-افراد خودشیفته خودشان را افرادی خاص و برتر تصور و احساس میکنند، باید خواستههایشان بهخودیخود و بدونهرگونه پرسشی برآورده شود. آنها نسبت به چنین رفتاری احساس طلبکارانه، حق بهجانب و مدعی دارند لذا هنگامیکه اینامر محقق نشود به عصبانیتهای بیدلیل یا خشم و غضب خودپسندانهای دچار میشوند. از آنجایی که تصور تحریف شدهای درباره اهمیت خود دارند و فکر میکنند همیشه حق با آنهاست، چنانچه کسی خواستههای آنان را برآورده نکند، تمام تلاش خود را برای تحقیر همهجانبه آن شخص، بدون هیچ احساس عذابوجدانی، بهکار میگیرند.
-همیشه دور و بر این افرادکسانی وجود دارند که خودشیفتگی آنها را تقویت میکنند. همیشه کسانی هستند که جذب این افراد میشوند و با رفتارهای خود در کوره خودشیفتگی آنها میدمند. معمولا افرادی جذب یک فرد خودشیفته میشوند که اعتمادبهنفس کمی دارند، خود را حقیر میدانند و در ارتباط با یک خودشیفته تمایلات خودآزارانه یا مازوخیسمی خود را برآورده میکنند. از طرف دیگر، خودشیفتهها نیز با تحقیر مداوم این افراد هم برتری خود را حفظ میکنند و هم ناخواسته با اینکار باعث اطاعتپذیری آنها میشوند.
علل بروز اختلال شخصیت خودشیفته
دقیقا مشخص نیست که چه عواملی موجب بروز اختلال شخصیت خودشیفته میشود. علل بروز این اختلال؛ مانند بسیاری از مشکلات روانشناختی دیگر پیچیده هستند.
با این وجود تحقیقات نشان داده اند که بروز اختلال شخصیت خودشیفته، ممکن است به موارد زیر مرتبط باشد:
محیط (ستایش یا انتقادهای بیش از حد پدر و مادر از کودک، ممکن است تجربه ی تلخی برای کودک رقم بزند که باعث بروز ویژگی های این اختلال گردند)
ژنتیک
ویژگیهای شخصیتی و خلق و خو
نوروبیولوژی (دلایل عصب زیست شناسی)
خودشیفتگی به دلیل کمتوجهی در کودکی
آنچه درباره شخصیت خودشیفته گفته شد را به یاد بیاورید. آنها کسانی هستند که تشنه توجه، تحسین و تمجید دیگران هستند و خود را برتر از دیگران میدانند. این باور و رفتارها ریشه در کودکی و نوجوانی دارد. بیشتر کسانی که دچار خودشیفتگی هستند در خانوادهای بیعاطفه و سرد پرورش یافتهاند که کودکانشان را نادیده میگرفتند. پدر و مادرانی که موفقیتهای فرزندانشان را بیارزش میدانند؛ استعداد و توانمندی کودک را سرکوب میکنند؛ به احساسات و نیازهای کودک بیاعتنایی میکنند؛ چنین خانوادهای شخصیت کودک را شکننده و بیاعتماد به نفس میکند. فرد در پایان نوجوانی و جوانی برای جبران این کمبود و کاستیها تلاش میکند تا تحسین و تمجیدی که در کودکی دریافت نکرده را از دیگران دریافت کند. آنها برای تحسین شدن دست به هر کاری میزنند و خودشان را شخصیتی خاص و پیروز میپندارند در حالی که چنین نیست. اینگونه ریشههای کودکی و رفتارهای نوجوانی زمینه را برای دچار شدن به اختلال شخصیت خودشیفته فراهم میکند.
خودشیفتگی به دلیل توجه بیش از اندازه به کودک
برخی دیگر از روانشناسان نیز بر این باورند که توجه و محبت بیش از اندازه والدین به کودک زمینهساز شکلگیری خود بزرگبینی در کودک میشود. هنگامی که والدین به طور غیر منطقی کودک را تحسین کنند و بازخوردهای واقعی و درستی به رفتارهای کودک نشان ندهند کودک دچار خودبزرگبینی میشود و از واقعیت زندگی فاصله میگیرد. کودکانی که این شرابط را تجربه میکنند رفتارهایی بر پایه نهاد از خود بروز میدهند. نهاد بخشی از ساختار شخصیت از دیدگاه روانکاوی است که بر اساس اصل لذت رفتار میکند.
درمان
روان درمانی، کلید اصلی درمان است و به فرد کمک میکند نسبت به احساسات و چرایی آنها آگاه شود. این خودشناسی به فرد در تنظیم هیجانی کمک میکند به تدریج فرد تشویق میشود تا روابط بین فردی کارآمدی داشته باشد تا بتواند صمیمیت و شادی را تجربه کند. درمان با هدف هدایت فرد به سمت مسئولیت پذیری بیشتر است، فرد نسبت به روابط خود متعهد شود و همکاری بیشتری در محیط کاری با دیگران داشته باشد پس فرد با شخصیت خودشیفته، کمتر در دور رقابت و برتری جویی از دیگران قرار میگیرد
همچنین به فرد کمک میشود تا با جنبههای منفی شخصیت خود و ضعف هایش آشنا شود در نتیجه نسبت به انتقاد پذیرا شود و در شکستها تحمل بیشتری نشان دهد. از دیگر اهداف درمانی نزدیک شدن خود واقعی به خود ایده آل در فرد است به این معنا که اهداف دست نیافتنی و ایده آل گرایی خودش را کاهش دهد و به سمت اهدافی که در دسترس هستند قدم بردارد. عزت نفس فرد تقویت میشود تا به راحتی با هر عدم تایید و تحسین نشدنی در هم نشکند.
روش های درمانی اختلال شخصیت خودشیفته
در روش های تشخیص و درمان اختلال شخصیت خودشیفته، درمانگر تلاش میکند تا با رویکردی مثبت، اعتماد را در فرد با شخصیت خودشیفته ایجاد کند، پس فضایی را فراهم میکند تا بدون هر گونه قضاوت و پیش داوری بتواند گفت و گویی موثر بین او و بیمار شکل گیرد.
درمان شخصیت خودشیفته با رویکرد شناختی _ رفتاری
طی جلسات درمان شناختی _ رفتاری فرد با شخصیت خودشیفته نسبت به احساسات، افکار و رفتاری که متناسب با آنها انجام میدهد آگاه میشود. درمانگر به فرد کمک میکند به تدریج خود ارزیابی بر پایه واقعیت را جایگزین افکار بزرگ منشی و تحریف شده بکند.
بیمار طی جلسات درمانی به نگرشها و رفتارهایی که منجر به بروز استرس و اضطراب و ایجاد تنش، درگیری یا نارضایتی در زندگی اش شده، پی میبرد. با پیشرفت روند بهبودی، درمانگر بیمار را تشویق میکند تا اقدامات سازنده ای در جهت تغییرات مثبت در زندگی اش انجام دهد.
درمان شخصیت خودشیفته با رویکرد روان پویشی
درجلسات روان تحلیلی، تجارب گذشته بیمار به طور عمقی مورد بررسی قرار میگیرد، روابط بیمار با والدین و دیگران و پیش فرضهایی که به صورت ناخودآگاه موثر در بروز و تداوم نشانههای شخصیت خودشیفته ارزیابی میشود.
در شرح حال شخصیت خودشیفته، تجاربی از نادیده گرفته شدن ویژگیهای مثبت شان در دوران کودکی مشاهده میشود. پس در مراحل اولیه درمان روان پویایی، درمانگر با تلاشهای بیمار برای رسیدن به شهرت و تحسین شدن همدلی میکند، در عین حال میکوشد او را به سمت درک واقع بینانهتر از زندگی راهنمایی کند. هر چه درمانگر فرد را بیشتر به رسمیت بشناسد و از او حمایت کند، خودبزرگ بینی و خود محوری فرد کمتر میشود.
درمان شخصیت خودشیفته با خانواده درمانی
اعضای خانوده همانند خود بیمار تحت تاثیر رفتارهای شخصیت خودشیفته قرار میگیرند. از آن جایی که ذات این اختلال، خود محور بودن است پس خانواده درمانی به اعضای خانواده کمک میکند تا نسبت به علت بسیاری از رفتارهای شخصیت خودشیفته بینش کسب کنند و از طرفی در جهت تشدید نشانهها حرکت نکنند. در واقع نحوه برخورد با شخصیت خودشیفته را یاد میگیرند تا در روند بهبودی و درمان شخصیت خودشیفته نقش موثری ایفا کنند. حمایت اطرافیان در تقویت نتایج درمانی میتواند موثر باشد.
درمان شخصیت خودشیفته با دارو درمانی
دارو برای اختلال شخصیت خودشیفته اثر درمانی ندارد و دلیل تجویز داروهایی مانند لیتیوم و ضد افسردگی، تنها تثبیت خلق در شخصیت خودشیفته است. در واقع اثر بخشی دارو در درمان اختلالات همبود با شخصیت خودشیفته، مانند اضطراب و افسردگی میباشد.
معرفی یار مهربان
کتاب اختلال خودشیفتگی: پیامدها و راهبردها
نویسنده: پریوش نریمانی
تهیه و تنظیم: میترا نمازی
کارشناس ارشد روانشناسی بالینی