در این بخش از فروشگاه اینترنتی برنا اندیشان تصمیم داریم تا یکی از جذاب ترین و کاربردی ترین کارگاه های آموزشی با عنوان کارگاه آموزش جامع داستان نویسی به زبان فارسی را در اختیار شما علاقه مندان به یادگیری داستان نویسی و ادبیات قرار دهیم.
کارگاه آموزش جامع داستان نویسی به زبان فارسی
در پکیج کارگاه آموزش جامع داستان نویسی به زبان فارسی به صورت کامل از سطح پایه تا حرفه ای با اصول داستان نویسی آشنا شده و در پایان دوره آموزشی داستان نویسی را به صورت کاربردی فراخواهید گرفت.
آشنایی با تاریخچه داستان نویسی
نوشتن از جایی شروع می شود که آدم چیزی برای گفتن داشته باشد. این جملهی بدیهی با گذارههای مشخص آنقدرها هم ساده نیست. نویسندههای حرفهای (به معنای کسی که از راه نوشتنِ خلاق پول درمیآورد) زیادی هستند که چیزی برای گفتن ندارند، آنها مینویسند چون کارِ دیگری بلد نیستند.
گاهی میفهمند چیزی برای گفتن ندارند و از شگردهای نویسندگی برای پیشبرد قصه استفاده میکنند که نوشتهشان را سرپا نگهدارد، یا نمیفهمند چیزی برای گفتن ندارند و چون نمیفهمند از آن شگردها هم استفاده نمیکنند و چیزهای پرتِ نامربوطی مینویسند. بنابراین سهل است که یک نویسندهی تازهکار بدونِ اینکه چیزی برای گفتن داشته باشد شروع کند به نوشتن
اما این چیزِ جادویی چهجور چیزی است؟ راستش هیچ نمیدانم. این چیز میتواند یک تصویر باشد، صحنهای از زندگی آدمهای واقعی، تکه گزارش مستندی باشد از نهنگهایی که خودشان را به ساحل انداختهاند یا حرفهای دو آدمِ گذری در خیابان. این چیز هر چیزی دور و برِ نویسنده است، یک تصویر، یک رویا، تکهای از یک تابلو ولی واقعن باید باشد، بدون آن نمیشود نوشت.
پیشنهاد ویژه : پکیج آموزش جامع رمان نویسی به صورت حرفه ای
این چیز نقطهی مرکزی داستان شما است و باقیِ چیزها دورِ آن تنیده میشود البته این فعلِ تنیدن و نقطهی مرکزی معنیاش این نیست که مهمترین تکه از داستان است یا بعدن در بازنویسیها حتمن باید سرِ جایش بماند. این چیز میشود دور انداخته شود در پیشداستان بیاید، کمرنگ شود اما حتمن باید باشد.
این چیز از دو منبعِ متفاوت اما متصل به هم بیرون میآید. تودهی احساساتی و انباشتگی تصویری داستانی. تودهی احساساتی همهی تجربههای دستِ اولِ نویسنده است، همهی چیزهایی که با حواسش درک کرده حتا تجربههای عرفانی و لاهوتی که قابل درک با حواس نیست اما بر او گذشته.
معمولن در نویسندههای تازهکار این منبع بزرگ است و از اینجاشان چیزها را پیدا میکنند. انباشتگی تصویری داستانی تجربههای دستِ دومِ نویسنده است، چیزهایی که خوانده و شنیده و دیده. شخصیتِ یک فیلم میتواند یک چیز بسازد، شکلِ روایت یک داستان یک چیز و گفتوگوهای شخصیتهای یک تآتر یک چیز. معمولاً در نویسندههای تازهکار این منبع کوچک است و از اینجا چیزها را پیدا میکنند.
چرا فرقی بین این دو منبع بزرگ و کوچک در نویسندگان تازهکار نیست؟ چون آنها هنوز شیرِ اتصال این دو منبع را باز نکردهاند. نویسندگان تازهکار تودهی احساساتی بزرگی دارند، همهشان تجربههای یکهای را از سرگذارندهاند که نوشتن هر یکیشان آنها را نویسندهی بزرگی میکند اما آنها چیزهای کمی خواندهاند، فیلمهای کمی دیدهاند و کم به تآتر رفتهاند، تقصیری ندارند آنها تازهکارند اما اگر این شیر را باز کنند طبقِ قانونِ ظروفِ مرتبطه سطح این دو منبعِ نوشتن یکی میشود.
به مرور انباشتگی تصویری داستانی در نویسنده بزرگ میشود تا جایی که از تودهی احساساتی او هم بزرگتر میشود، اگر نویسنده هنوز شیر اتصال را باز نکرده باشد، اندام بیش از اندازه بزرگی از تجربههای مجازی دارد. اندام نامتقارنی که نوشتههاش را تصنعی میکند، او با اینکه زیاد خوانده و دیده و شنیده هنوز تازهکار است.
نویسندهی حرفهای بینِ این دو منبعِ نوشتن تعادلی برقرار کرده که بنا به نیاز از هرکدام استفاده میکند. گاهی چیزهایی را از یکی از منبعها برمیدارد و با چیزهایی از منبع دیگر قاطی میکند. هرجوری که از اینها استفاده کند فرقی نمیکند، رازِ کوچکِ نویسندهی حرفهای، تعادل این منابعِ نوشتن است.
فرقی نمیکند آن چیز را از کجا برداشتهاید تا چیزی برای گفتن ندارید، ننویسید.
به چه زبان بنویسیم زبان نوشتار یا معیار؟
مسأله این است: این بستگی به خود شما دارد که دوست دارید زبانی که با آن می نویسید زبان شکسته و عامیانه باشد و یا یک سبک ادبی شسته رفته و یا تلفیقی از هر دو باشد. اگر از زبان عامیانه استفاده می کنید مطمئن شوید که به خوبی کنایه ها و نکات ظریف رایج در زبان معیار را بدانید تا آن ها را در جاهای اشتباهی به کار نبرید.
زیرا حتی یک اشتباه کوچک در این موارد برای از بین بردن ارزش رمان کافی است. اگر هم به زبان کتابی می نویسید، املای دقیق کلمات و عبارات را به خوبی بدانید و از به کار بردن کلمات پیچیده و به اصطلاح قلمبه سلمبه بپرهیزید. زیرا افراط در به کار بردن آن می تواند مخاطب را خسته و دلزده کند. سبک تلفیقی هم می تواند ترکیبی از هر دوی این موارد باشد.
به این نوشته دقت کنید( آنقدر در این مورد صحبت کرده بود که جانم را به لبم رسانده بود.آخر سر فریاد زدم: ای بابا بس کن دیگه مگه من چقدر تحمل دارم که تو هی میای و این طوری منو عاصی می کنی؟) این نوشته تلفیقی از هر دو سبک بود که نویسنده هنرمندانه آن دو را بدون زیاده روی با یک یک دیگر آمیخته بود.
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.