سندروم سیندرلا چیست و چه نشانه هایی دارد؟

سندروم سیندرلا چیست و چه نشانه هایی دارد؟

ممکن است برای شما این سوال پیش آید که سندرم سیندرلا چیست و چه رابطه‌ای با شخصیت داستانی سیندرلا دارد. این اصطلاح برای اشاره به وضعیت زنانی استفاده می‌شود که خود را ناتوان و بی‌ارزش می‌دانند و منتظر هستند که یک شخص دیگر (معمولاً یک مرد) آن‌ها را نجات دهد و آن‌ها را خوشبخت کند. این زنان معتقدند که نمی‌توانند به خودشان اعتماد کنند و باید همیشه به نظرات و تصمیمات دیگران پایبند باشند.

این موارد باعث می‌شود که آن‌ها در زندگی شخصی و حرفه‌ای خود با مشکلات و چالش‌های زیادی روبرو شوند. در این بخش از مجله علمی برنا اندیشان قصد داریم به شما بگوییم که چگونه می‌توانید علائم سندرم سیندرلا را در خود تشخیص دهید و با استفاده از راهکارهای مناسب، از این وضعیت خلاص شده و به خودباوری و استقلال شخصی دست پیدا کنید.

آشنایی با سندروم سیندرلا

کولت داولینگ نویسنده‌ای است که در سال ۱۹۸۱ کتابی با عنوان «سندرم سیندرلا: ترس پنهان زن‌ها از استقلال» منتشر کرد. در این کتاب، او مفهومی را مطرح می‌کند که سندرم سیندرلا نامیده می‌شود. این سندرم به حالتی از وابستگی زنان به مردان گفته می‌شود که در آن زنان خود را ناتوان و بی‌ارزش می‌پندارند و فکر می‌کنند که نمی‌توانند بدون حضور یک مرد در زندگی‌شان، خوشبخت و موفق باشند.

این زنان شبیه شخصیت سیندرلا در داستان هستند که منتظر هستند که یک شاهزاده خوش تیپ و ثروتمند بیاید و آن‌ها را از فقر و بدبختی نجات دهد. این باور نادرست باعث می‌شود که آن‌ها از استقلال و مسئولیت‌پذیری فرار کنند و همیشه به دستورات دیگران عمل کنند. همچنین پیشنهاد می شود تا مقاله سندروم دختر خوب را بخوانید.

فرایند شکل گیری سندروم سیندرلا

این مصرع از آهنگ «Flawless» بیانسه نقل قولی است از سخنرانی چیماماندا نگوزی آدیچی، نویسنده و فمینیست نیجریه‌ای، درباره تعریف فمینیسم. این سخنرانی در سال ۲۰۱۲ در کنفرانس TEDx برگزار شد و بعداً به صورت کتاب منتشر شد. در این جمله، آدیچی به این نکته اشاره می‌کند که چگونه جامعه به دختران آموزش می‌دهد که خود را کم‌ارزش و کوچک بدانند و به خاطر تأیید دیگران، خصوصاً مردان، خود را تغییر دهند. او معتقد است که این روش آموزش، باعث می‌شود که دختران از جاه‌طلبی و تحقق خودشان منصرف شوند و نتوانند پتانسیل خود را به کار بگیرند.

سندروم سیندرلا چگونه ایجاد می شود؟

برای توضیح اینکه چرا سندرم سیندرلا از یک داستان خیالی به یک واقعیت روان‌شناختی تبدیل شده است، می‌توان به عوامل مختلفی اشاره کرد. یکی از این عوامل، نحوه‌ی تربیت دوران کودکی است. بسیاری از ما در کودکی یاد گرفته‌ایم که برای داشتن ارزش و محبوب بودن، باید عملکرد خوب و رفتار مناسب داشته باشیم. این باعث می‌شود که کودکان همواره به دنبال تایید و تحسین دیگران باشند و شخصیت خود را براساس نظرات آنها شناسایی کنند. این فرآیند در دختران و پسران به صورت متفاوت اتفاق می‌افتد.

زیرا جامعه به آنها نقش‌ها و انتظارات مختلفی را نسبت می‌دهد. دختران معمولاً تشویق می‌شوند که خوش‌قول، مطیع، زیبا و مهربان باشند. پسران به طور کلی تشویق می‌شوند که قوی، شجاع، خلاق و مستقل باشند. این تفاوت در تربیت، باعث می‌شود که دختران از جاه‌طلب بودن، خطا کردن، رفتار نامطلوب داشتن و رد شدن ترس داشته باشند. پس آنها سعی می‌کنند خود را به شکل قابل پذیرش درآورده و از نظرات و خواسته‌های دیگران، خصوصاً مردان، اطاعت کنند.

بلوغ یکی از مراحل مهم زندگی انسان‌ها است که در آن تغییرات فیزیکی و روانی زیادی رخ می‌دهد. در این مرحله، دختران شروع به شکل‌گیری هویت و شخصیت خود می‌کنند. اما متاسفانه، جامعه به آنها پیام‌های منفی و محدود‌کننده‌ای می‌دهد که باعث می‌شود آنها خود را ناتوان و وابسته به دیگران بپندارند. یک نمونه از این پیام‌ها، این است که دختران باید زیبا و جذاب باشند تا مورد توجه و علاقه‌ی مردان قرار بگیرند. این باور، که در رسانه‌ها و فرهنگ عامه ایجاد شده است، دختران را تشویق می‌کند که خود را به عنوان یک جایزه یا یک شئ برای لذت مردان ببینند.

این باور، سندرم سیندرلا را در دختران تقویت می‌کند. سندرم سیندرلا یعنی اینکه دختران فکر کنند که نمی‌توانند خودشان را خوشبخت و موفق کنند و باید منتظر یک نجات‌دهنده باشند. دختران کمتر تشویق می‌شوند که استقلال و خلاقیت خود را نشان دهند؛ بلکه بیشتر تشویق می‌شوند که از دیدگاه و خواسته‌های دیگران پیروی کنند. این امر باعث می‌شود که عزت نفس دختران به شکلی غلط به نظرات و واکنش‌های دیگران وابسته شود.

ریشه و منشا سندروم سیندرلا

یکی از عواملی که سندرم سیندرلا را در زنان ایجاد می‌کند، نقش‌ها و الگوهای جنسیتی است که جامعه به آنها تحمیل می‌کند. زنان مدام شاهد هستند که چگونه جامعه از آنها انتظار دارد که وابسته و ناتوان باشند و به مردان نیاز داشته باشند. دختران از کودکی با این فرض پرورش می‌یابند که برای داشتن یک زندگی خوب و شاد، باید یک مرد مناسب پیدا کنند و بدون چنین مردی، باید احساس ناتوانی و نگرانی کنند.

چنین الگوهایی در رفتارهای روزمره‌ی خانوادگی هم دیده می‌شود. برای مثال، وقتی یک سوسک در آشپزخانه پیدا می‌شود، مادر به جای اینکه خودش با آن برخورد کند، ترسیده و فریاد می‌زند تا پدر بیاید و سوسک را بکشد. این رفتار، به دختران نشان می‌دهد که مردها قوی و حامی آنها هستند و باید از آنها در مقابل تهدیدات و خطرات دفاع کنند.

یکی از عواقب سندرم سیندرلا، این است که زنان از پذیرش مسئولیت‌های زندگی خود دوری می‌کنند. زنان فکر می‌کنند که اگر یک مرد خوب و قابل اعتماد در کنارشان باشد، دیگر نیازی ندارند که در مورد مالیات، احساسات و سلامت خود تصمیم بگیرند. آنها امیدوارند که یک روز یک شاهزاده به سراغ آنها بیاید و همه‌چیز را برایشان حل و فصل کند و دیگر هیچ دغدغه‌ای نداشته باشند. شایان ذکر است که پنین باوری فقط یک توهم است!

یکی از موانع رشد و پیشرفت زنان، این است که آنها از جاه‌طلب بودن و خودنمایی می‌ترسند. این ترس، ناشی از کمبود اعتماد به نفس و عزت نفس است. زنانی که خود را لایق و شایسته نمی‌دانند، معمولاً وقتی یک فرصت یا چالش در زندگی شان پیش آید، ترجیح می‌دهند که از آن دوری کنند و به دیگران بسپارند. این زنان در مورد عملکرد و توانایی‌های خود شک دارند و در مورد تصمیم‌های خود اطمینان ندارند.

کمبود اعتماد به نفس باعث می‌شود که زنان فکر کنند که نمی‌توانند بدون یک مرد در زندگی‌شان، خوشبخت و موفق باشند. متاسفانه، این نگرش، نتیجه‌ی تأثیر نقش‌ها و انتظارات جنسیتی است که جامعه به آنها تحمیل می‌کند. جامعه به ما یاد می‌دهد که ارزش و اختیار مردها بالاتر از زنان است، بنابراین مردها قوی‌ترند. از این رو زنان همواره احساس ناتوانی و کم‌ارزشی می‌کنند و به خودشان اعتماد نمی‌کنند.

سندروم سیندرلا چه اثراتی دارد؟

سندرم سیندرلا باعث می‌شود که زنان در زمینه‌های مختلف زندگی خود با مشکلات و چالش‌هایی روبرو شوند. بخشی از هویت زنان از دوران کودکی بر اساس این فرض شکل گرفته است که آنها باید به دیگران وابسته باشند. این فرض، خواه آگاهانه یا ناآگاهانه، بر روی اندیشه‌ها، عمل‌ها و سخنان زنان اثر می‌گذارد. این اثر در رفتارهایی مانند خواستن پول از همسر برای خرید، مقایسه‌کردن وظایف با همکاران مرد در محل کار یا عدم استفاده از جملات قطعی و محکم نمایان می‌شود.

برای مثال زنان در بیان نظرشان بسیار از عبارت‌های «فکر کنم»، «شاید» یا «مطمئن نیستم» استفاده می‌کنند. این تفاوت در گفتار نه‌تنها نشان‌دهنده‌ی باور به تفاوت در توانایی‌های زن و مرد است، بلکه خود می‌تواند منبع ایجاد این تفاوت باشد.

رشد تعداد زنان مستقل و شاغل نشان‌دهنده‌ی تغییر باورهای منسوخ و محدود‌کننده است. ۴۲ درصد زنان شاغل نقش سرپرست خانوار را بر عهده دارند و بیکار بودن حدود نیمی از زنان به اختیار خودشان است. سندرم سیندرلا باعث می‌شود زنان کارکردن را گزینه‌ای موقتی و غیر ضروری ببینند و اینکه امیدوار باشند که یک روزی برسد که دیگر نیازی به کار کردن نداشته باشند، چون مردی می آید که برای آنها کار می کند و باعث می شود تا آنها نیازی به کار کردن نداشته باشند و تمامی خرج و مخارج آنها را می دهد.

بر اساس این نگرش، زنان باید به درآمد و حمایت همسرشان افتخار کنند و اینکه چه مقدار از آنها مراقبت می‌شود؛ نوع ماشین، مکانی که به تعطیلات می روند، رفتن به رستوران‌های مختلف، امکاناتی که بچه‌ها دارند و خلاصه هر چیزی که شوهر فراهم می‌کند. سندرم سیندرلا باعث می‌شود زنان نتوانند به صورت مستقل و خودباور تصمیم بگیرند و گاهی بدون اینکه خودشان بفهمند به این صورت عمل می کنند.

آموزش مقابله با سندروم سیندرلا

ریشه‌ی سندرم سیندرلا در تربیت دوران کودکی است؛ تربیت دوران کودکی‌ای که به بچه‌ها یاد می‌دهد زنان موجودات توانمند و چندبعدی هستند که می‌توانند هر کاری را انجام دهند و برای خوشبخت‌شدن به کسی نیاز ندارند. باید به بچه‌ها یاد بدهید استقلال باارزش است و چنانچه فرصت مستقل‌شدن پیش آمد، باید از آن استفاده کنید.

دخترها را از کودکی تشویق کنید، مسئولیت‌پذیر باشند و در موقعیت نخست به‌دنبال حل مشکلات‌شان بدون وابستگی به دیگران باشند. خوشبختی برای هر کسی مفهوم مختلفی دارد و لزوما به معنی شاهزاده‌ای سوار بر اسب سفید نیست.

بحران سندروم سیندرلا

به گفته‌ی یک گزارش در نیویورک‌تایمز: «به نظرم دیگران (چه زن چه مرد) از من می‌خواهند که مثل یک مرد عمل کنم، مثل یک مرد پول درآورم، مثل یک مرد اعتماد به نفس داشته باشم. وقتی به این هدف برسم، دوباره زن می‌شوم؛ حامله می‌شوم، بچه به دنیا می آورم و ۶ سالی در خانه می‌مانم. بعد از آن دوباره نوبت مرد شدنم می‌رسد!!»

امروز مهربانی نسبت به دیگران بسیار مورد ستایش است. اما هنوز هم زنان مستقلی که استقلال‌شان را به صراحت نشان می‌دهند، با بی‌میلی مورد قبول قرار می‌گیرند! گویا هویت زنانه با وابستگی تعریف می‌شود. ترس از استقلال تا حد زیادی ناشی از ترس از از دست‌دادن هویت زنانه است. زنان امروز به دنبال یافتن نقطه‌ی تعادل میان وابستگی و استقلال هستند.

سندروم سیندرلا چه نشانه هایی دارد؟

سیندرلا با لباس سفیدش همچنان می رقصد و تصور «دختری که نیاز به مردی دارد که او را از بدبختی نجاتش دهد» را در ذهن زن‌ها زنده می‌کند. همچنان دخترهایی وجود دارند که خود را نادان یا ترسو جلوه می‌دهند. چرا زن نمی‌تواند هم زیبا باشد هم با استعداد؟ چرا همواره باید بین این دو گزینه یکی را انتخاب کند؟ زنی که هم زیباست هم با استعداد، نه توسط مردها مورد قبول است نه توسط زن‌ها! زن‌ها به او حسودی می کنند و مردها از او می‌ترسند. زن‌ها همچنان در حال تحقیر یکدیگر برای جذب توجه دیگران هستند. در واقع انگار زنی موفق ات که برای نشان دادن زنانگی‌اش بیشتر تلاش کند.

مفهوم امروزی سندروم سیندرلا

در طول تاریخ، آموزه‌های اجتماعی تغییرات و پیشرفت‌های بسیاری را شاهد بوده‌ایم؛ مانند حق رأی زنان، جنبش‌های مبارزه با نژادپرستی و … . اما بر اساس گزارش نیویورک‌تایمز، سندرم سیندرلا هنوز چالش بزرگی برای زنان است. در گذشته، زنانگی به معنای مادر‌بودن و خانه‌داری بود؛ اما اکنون زمانه تغییر کرده است و زن‌ها از زندگی خود انتظارات بالاتری دارند.

زن‌ها می‌خواهند در حرفه‌ای که علاقه دارند موفق شوند، با شخصی که دوستش دارند ازدواج کنند و خانواده‌ای سالم و شاد داشته باشند. در ازدواج ایده‌آل، هر دو طرف مسئولیت و تعهد رابطه را به طور مساوی به عهده می‌گیرند، اما اگر یکی از آن‌ها به شکل ناسالمی به دیگری وابسته باشد، هر دو طرف رنج می‌برند و به هدف‌های شخصی خود نمی‌رسند.

«بگذار راحت باشم اما فراموشم نکن!»

سندرم سیندرلا در دوران مدرن شکل جدیدی پیدا کرده است. امروز زنان خود را دختری ناتوان و نیازمند نمی‌دانند که به کمک دیگران احتیاج دارند. امروز سندرم سیندرلا به معنای باور به اینکه اگر مستقل باشیم، زنانگی‌مان کاهش می‌یابد.

ولی واقعیت این است که در زندگی واقعی، پایان‌ داستان‌ها مانند فیلم های سینمایی شیرین نیست. هیچ کسی شما را با اسب سفیدش از مشکلات نجات نمی‌دهد. شما خودتان باید برای خوشبختی‌تان تلاش کنید؛ شما خودتان شاهزاده‌ی سفیدپوش خود هستید. عشق به خود از درون شما شروع می‌شود، نه از تأیید و احساس دیگران. بلند شوید و زندگی‌تان را در دست بگیرید. تنها شما می‌توانید باورها و ارزش‌های نهادینه‌تان را تغییر دهید و راهکاری برای آزاد شدن از وابستگی به اشخاص، افکار و واکنش‌های آنها پیدا کنید.

دسته‌بندی‌ها