در زندگی روزمره، بسیاری از ما با کلیشهها و هنجارهایی روبرو هستیم که ما را محدود به یک الگوی خاص از رفتارها و روند زندگی میکنند. این هنجارها ممکن است از طریق جامعه، خانواده یا فرهنگ به ما تلقی شده باشند. برخی از این الگوها و هنجارها برای ما مشکلساز نیستند و هیچ آسیبی به کسی وارد نمیکنند.
اما زمانی که این هنجارها و الگوها به مسائل جنسیتی مربوط میشوند، میتوانند مشکلساز شوند. به عبارت دیگر، هنگامی که نقشها و رفتارها بر اساس جنسیت شخص تعیین میشود و افراد بر اساس جنسیت خودشان به رفتارهای خاصی محدود میشوند. اصطلاح “زنانگی سمی” یکی از این مسائل بحثبرانگیز و مهم است.
“زنانگی سمی” به توصیف انتظارات جامعه برای زنان و نگرانیهای مرتبط با جنسیت آنها اشاره دارد. این انتظارات مبتنی بر جنسیت میتوانند باعث فشار و محدود کردن خودشان را به ویژگیها و نقشهای کلیشهای زنانه نمایند. به عبارت دیگر، افراد زن باید بر اساس این انتظارات، مثلاً مهربان، حساس، ملاحظهگر و خانهدار باشند.
این موضوع بسیار مهم و اجتماعی است و نیازمند بررسی دقیقتر است. به همین دلیل، این مقاله به بررسی “زنانگی سمی” و تاثیرات آن بر زنان و جامعه اختصاص دادهشده است. امیدواریم تا انتهای این مقاله با برنا اندیشان همراه باشید تا این موضوع را به عمق بیشتری بررسی کنیم و بحثهای مفیدی را راجع به آن داشته باشیم.
نگاهی به اصطلاح زنانگی سمی
اصطلاح “زنانگی سمی” به ابداع کنندگان خاصی مرتبط نمیشود و مشخص نیست کجا و چگونه برای اولین بار استفاده شدند. بر اساس منابع موجود در اینترنت، این اصطلاح حدود سال ۲۰۱۸ وارد فرهنگ واژگان عمومی شد. در آن زمان، روانشناس اجتماعی به نام دوون پرایس (Devon Price)، مطلبی درباره این اصطلاح نوشت و مقالهای را منتشر کرد. همچنین، روزنامهنگاری به نام جین گیلمور (Jane Gilmore) نیز درباره این مفهوم مقالهای نوشت و منتشر کرد.
این اصطلاح به تدریج در بحثها و مطالب مختلف درباره نقشها و انتظارات جنسیتی و تأثیر آنها بر زنان و جامعه، رواج یافته است. اصطلاح “زنانگی سمی” به این انتظارات جامعه اشاره دارد که ممکن است به ویژگیها و نقشهای کلیشهای زنانه توصیف شوند و میتوانند خودشان و دیگران را محدود کنند.
تحقیقات و مقالات مختلفی پیرامون این موضوع انجام شده است و از آن زمان تاکنون، این اصطلاح و مفاهیم مشابه در بحثهای اجتماعی و جنسیتی مورد بحث و بررسی قرار گرفتهاند. مطالب مختلفی از جمله مقالات، پژوهشها و برنامههای تلویزیونی به بررسی این اصطلاح و تأثیرات آن پرداختهاند تا فهم بهتری از این مفهوم به دست آید و مسائل مرتبط با تبعیض جنسیتی و نقشهای جنسیتی تبیین شود.
تعریف زنانگی سمی
تعریف اصطلاح “زنانگی سمی” ممکن است بسته به منبع و متخصصان مختلف کمی متفاوت باشد. برخی افراد، به طرز غلطی که باور نادرست ضد فمنیستی است، این اصطلاح را به معنای استفاده زنان از ویژگیهای خاص زنانه به منظور فریب مردان تعبیر میکنند. اما بیشتر متخصصان اجتماعی و جنسیتی معتقدند که مفهوم “زنانگی سمی” به معنای ایجاد تعریفهای سفتوسخت و سرکوبکننده از زنانگی است و زنان را مجبور به رفتارها و نقشهای کلیشهای زنانه میکند.
این اصطلاح به هرگونه فکر، عمل یا رفتاری اشاره دارد که زن بهنفع دیگران یا بهاحترام آنها از استقلال، اختیار، احساسات و سلامت روانی و عاطفی خود بگذرد. به عبارت دیگر، زنان با این اصطلاح ممکن است بهخاطر انطباق با انتظارات جنسیتی جامعه یا برای رضایت دیگران، خود را محدود کنند و از بیان واقعیتها یا ابراز احساسات خودداری کنند.
در این مفهوم، “دیگران” بهطور معمول به مردان اشاره دارد. به عبارت دیگر، زنان ممکن است بهخاطر احترام به نظرات و انتظارات مردان، خود را در موقعیتهای محدودتری قرار دهند و نتوانند بهطور کامل از حقوق و آزادیهای خود بهرهمند شوند.
این موضوع مهم و پیچیده در بحثهای اجتماعی و جنسیتی مطرح است و نیازمند بررسی و درک دقیقتر از زوایای مختلف آن است تا بهترین راهکارها برای رسیدن به تساوی جنسیتی و ترک کلیشههای آسیب زا مشخص شود.
ارتباط زنانگی سمی با مردانگی سمی
اصطلاح “زنانگی سمی” (Toxic Femininity) و “مردانگی سمی” (Toxic Masculinity) هر دو به نقدهها و تحلیلهایی از الگوها و رفتارهایی اشاره دارند که بر اساس جنسیت تعریف میشوند و میتوانند به آسیبهایی منجر شوند.
در “زنانگی سمی”، تمرکز بر رفتارها و الگوهای مخصوص به زنان است که میتواند به محدود کردن آزادیها، ایجاد انتظارات نادرست و تعیین نقشهای کلیشهای برای زنان منجر شود. این الگوها ممکن است زنان را به ارائه نقشهای ضعیفکننده و خودسرزنش کننده تشویق کند و بر آنها فشار جنسیتی بهویژه در انجام وظایف خانگی، مراقبت از دیگران و نیازهای دیگران ایجاد کند.
در “مردانگی سمی” نیز به همین تفکر مشابه اشاره میشود، اما تمرکز بر رفتارها و الگوهایی است که به طور مخصوص به مردان تعلق دارد. این الگوها ممکن است باعث ایجاد انتظارات نادرست درباره مردان شود که آنها را به نمایش قدرت و احساس وجود به عنوان “مرد واقعی” معطوف کند. این تصورات ممکن است موجب بیاحترامی به احساسات و نیازهای عاطفی مردان شود و انگیزههای ضررآوری مثل خشونت، مراقبت نکردن از سلامت روانی و استفاده از قدرت به طریقهای نادرست را ترویج دهد.
از این جهت، هر دو مفهوم “زنانگی سمی” و “مردانگی سمی” در برخورد با انتظارات نادرست و ضررآور جنسیتی تأثیرگذارند و نشان میدهند که جنسیتها در جامعه به طور کلی به شکلهایی غیرسالم میتوانند تعریف شوند و نیازمند اصلاح و تغییراتی در نگرشها و رفتارها هستند تا به تساوی و تعادل جنسیتی برسیم. این آگاهی به اهمیت نقدهای سازنده و تغییر نمونههای مثبت جنسیتی در جامعه اشاره دارد.
قبل از اینکه روانشناسان مفهوم “زنانگی سمی” را مطرح کنند، مفهوم مشابه دیگری به نام “مردانگی سمی” نیز وجود داشت. این دو مفهوم میتوانند به طور مشابه و همزمان با هم وجود داشته باشند و به نوعی دو روی یک سکه باشند. در واقع، “مردانگی سمی” و “زنانگی سمی” هر دو به الگوها و رفتارهایی اشاره دارند که بر اساس جنسیت، زنان و مردان تحتفشار قرار میگیرند و میتوانند منجر به آسیبها و نقصهای جنسیتی شوند.
در اصطلاح “مردانگی سمی”، تصورات نادرستی درباره نقش مردان در جامعه شکل میگیرد که آنها را به تعریفهایی تهاجمی، خشن، ترسناک و مسلط از نظر جنسی ترغیب میکند تا به عنوان “مرد واقعی” و آدمهایی با قدرت و کنترل بیشتر شناخته شوند.
از طرف دیگر، در اصطلاح “زنانگی سمی”، انتظارات نادرستی درباره نقش زنان در جامعه ایجاد میشود که آنها را تحتفشار قرار میدهد تا به دنبال جلب رضایت و تایید مردان باشند و بیشتر به ظاهر زیبا و خوشایند برای مردان توجه کنند.
این مفاهیم نقض تساوی جنسیتی را به دنبال دارند و ارزش مرد و زن را به ویژگیها و نقشهای کلیشهای محدود میکنند. بهطور کلی، هر دو اصطلاح “مردانگی سمی” و “زنانگی سمی” نشاندهنده نیاز به ارتقاء نگرشها و نمونههای مثبتی از مردان و زنان هستند که به آنها اجازه میدهد به آزادی و توانمندیهای طبیعی خود برسند و از کلیشههای جنسیتی محدود نشوند.
از سویی دیگر، مصادیق این مفهوم را میتوان در جملات و انتظارات نادرستی که در دنیای واقعی برای مردان وجود دارد، مشاهده کرد. به عنوان مثال:
“مگه مرد باید از زنش اجازه بگیره؟”: این جمله نشاندهنده انتظار غلطی است که برخی افراد نسبت به نقش زنان در روابط مرد و زن دارند. این انتظار بر این اساس است که مردان باید در تصمیمگیریها و امور زندگی خود به تنهایی تصمیم بگیرند و از زنان اجازه بگیرند.
“مرد که گریه نمیکنه!”: این جمله نمونهای از انتظار نادرست است که برخی مردم دارند که مردان باید احساسات خود را پنهان کنند و گریه نکنند. این تصور منجر به سرکوب احساسات مردان میشود و ممکن است برای آنها آسیبهای روانی ایجاد کند.
“مگه دختری که صورتی پوشیدی؟”: این جمله نمونهای از انتظار نادرست است که برخی افراد دارند که زنان باید به اندازهای ظاهر زیبا و زنانه باشند. این انتظار ممکن است باعث اجبار زنان به تغییر ظاهر و نقشهایی کلیشهای شود که مورد قبول جامعه باشد.
فرضیه “زنانگی سمی” بر این اساس است که جامعه تنها زنان را به عنوان وسیلهای برای خدمت به مردان تعریف میکند و ارزش و اهمیت آنها را به قضاوت و تعریف مردان وابسته میسازد. در این مفهوم، زنانگی سمی از پذیرش خاموش خشونت و سلطه مردان برای حفظ بقای خود حمایت میکند. این نگرش نه تنها به تضعیف نقش و حقوق زنان در جامعه منجر میشود، بلکه نقض ارزش و تواناییهای آنها را ایجاد میکند.
بنابراین، اصول و ارزشهای زنانگی سمی به طور خلاصه به موارد زیر اشاره میکند:
- زنان باید ساکت و بیصدا باشند و احساسات خود را نشان ندهند؛
- زنان باید مطیع و تسلیم باشند و به اراده مردان اطاعت کنند؛
- زنان باید نقش پرورشدهنده را به عهده بگیرند و به خانواده اهمیت بدهند؛
- زنان باید بیشتر مراقب ظاهر خود باشند و جذابیتهای ظاهری را برجسته کنند.
این مفاهیم زنانگی سمی در جوامع بسیاری مشاهده میشوند و بهعنوان نمونههای زیر در دنیای واقعی مشاهده میشوند:
“هیس، دختر نباید صداش بلند باشه!”: این جمله نشاندهنده انتظار نادرست جامعه است که زنان باید ساکت و بیصدا باشند و نظرات و افکار خود را نشان ندهند.
“وقتی شوهرت میگه نه، باید بگی چشم!”: این جمله نمونهای از اجبار به تسلیم و اطاعت برای زنان است که اراده شوهر را باید قبول کنند.
“یه بچه بیار باهاش سرگرم شو!”: این جمله نشاندهنده تصور اشتباهی است که زنان باید تمام تمرکز و وقت خود را صرف مراقبت از بچهها کنند و به جایی دیگر از زندگی توجه نکنند.
“به خودت برس. دلت میخواد چشم شوهرت دنبال بقیه باشه؟”: این جمله نشاندهنده تحمیل انتظار زنانهای است که زنان باید خود را به نحوی جذاب نشان دهند تا توجه و رضایت مردان را جلب کنند.
در نتیجه، همچنان که اصطلاح “مردانگی سمی” بر رفتارها و انتظارات نادرست درباره مردان اشاره دارد، “زنانگی سمی” نیز به رفتارها و انتظارات نادرست درباره زنان اشاره میکند که نیازمند تغییر نگرشها و تساوی جنسیتی میباشد.
تاثیر جامعه در زنانگی سمی
زنانگی سمی یک الگوی اجتماعی است که بهطور معمول از الگوها و انتظارات سخت و سفت جامعه نشئت میگیرد، اما خود افراد نیز این الگو را تقویت میکنند. زمانی که زنان ناخودآگاه تلاش میکنند تا ارزشمند و قابل قبول در جامعهای مردسالار باشند، این انتظارات را درونیسازی میکنند و بر آنها عمل میکنند. به عبارت دیگر، زنانگی سمی از نتیجهگیری اشتباه و اعتقادات نادرست زنان به دلیل تحمیل اجتماعی نیز نشئت میگیرد.
مهم است بهوضوح بیان شود که داشتن ویژگیهایی همچون مراقبت از خانه و فرزندان، صمیمیت با خانواده و دیگر ویژگیهای زنانه هیچگونه ایرادی ندارد. همه این ویژگیها ارزشمحوری خاص خود را دارند و برخلاف زنانگی سمی نیستند. اصلاح و تغییر ترجیحات و نقشهای جنسیتی اشخاص، نه تنها مشکلی ندارد، بلکه ضروری است.
زنانگی سمی بهوجود میآید زمانی که زن به طور اجباری خودش را مجبور میکند که علیه میل و ارادههای خود اقدام به اظهار ویژگیها و نقشهایی کند که با اصول و نیازهای واقعی خود همخوانی ندارد. به عبارت دیگر، اگر زنی به خاطر تطابق با انتظارات جامعه و برخلاف میل خود، تصمیم به ترک شغل داشته باشد، زنانگی سمی در او نقش پیدا کرده است.
بهطور کلی، هرگونه الگویی که بر اساس جنسیت تعیین میشود و باعث سرکوب و نادیدهگرفتن نیازها و احساسات واقعی افراد میشود، مشکلآفرین است. از این رو، نیازمند تغییر نگرشها و دیدگاههای جامعه به جنسیتها و تحمیل اجتماعی زنان و مردان برای هماهنگی با الگوهای جدید و بهتر برای تساوی جنسیتی هستیم.
محیط هایی که زنانگی سمی را نشان می دهد
زنانگی سمی میتواند در هر محیطی ظهور یابد و تأثیرگذاری خود را نشان دهد. این الگوی اجتماعی در موارد زیر قابل مشاهده است:
مدرسه و خانه و خانواده
در محیط تحصیلی، زنانگی سمی میتواند تأثیری بر روی رفتار و تعاملات زنان و دختران داشته باشد. مثلاً تحمیل انتظارات جنسیتی نادرست ممکن است باعث شود دختران کمتر به رشتههای علمی و فنی علاقهمند شوند یا در رقابتهای تحصیلیشان اعتماد به نفس کمتری داشته باشند.
در مدرسه، معلمان و مربیان برای تربیت دانشآموزان و دختران، به دنبال ایجاد متانت و احترامآمیزی به خود و دیگران هستند که این هدف به طور کلی مشکلی ندارد. اما وقتی این اهداف به صورت نادرست و تنها بر مبنای جنبههای زنانه ایجاد میشوند، میتوانند به زنانگی سمی منجر شوند. مثلاً اگر معلمی دختران را تنها بخواهد بر اساس کلیشههای زنانه رفتار کنند، مانند نخندیدن بلند یا مانند خانمها رفتار کنند، این میتواند مفهوم زنانگی سمی را در ایشان ترویج دهد.
در زندگی خانوادگی، همسری که با حمایت نکردن از همسرش برای شغل کردن و فعالیتهای خارج از خانه، و برعکس با ایجاد فشار و انتظارات بیش از حد از او برای مراقبت از بچهها، زنانگی سمی را تقویت میکند.
همچنین، پدر و مادرهایی که به دخترانشان اجازه استقلال و تعیین مسیر زندگی را نمیدهند و بهجای آن، از او انتظار دارند که به معنای سنتی مادر و همسر باشد، نیز کلیشههای جنسیتی را در ایشان تقویت میکنند.
همچنین، نظرات و نقدهای نادرست بستگان و دوستان هم میتوانند تاثیر مخربی بر روی خودباور و روحیه زنان داشته باشند. مانند گفتن “چرا شوهر نمییابی؟” که ممکن است باعث احساس بیارزشی یا عدم قابلیت در او شود و زنانگی سمی را در ایشان تقویت نماید.
در نهایت، ضروری است آگاهی افراد و جامعه نسبت به کلیشههای جنسیتی و زنانگی سمی افزایش یابد تا بتوانیم به سوی تساوی جنسیتی و ارتقاء فرهنگ جامعه پیش برویم. ارزشگذاری به آگاهی و تنوع نقطهنظرها میتواند به طرح مسائل و حل آنها با دیدگاههای متفاوت منجر شود و بهطور کلی اجتماع را به سمت تغییر و پیشرفت هدایت نماید.
محیط کار
زنانگی سمی، در محیط کار، یک مشکل گسترده است و محدود به کشور یا منطقه خاصی نمیشود؛ این اصل در همه جوامع شاهد نمونههایی از آن هستیم. برای مثال، مدیران یا همکارانی که به زنان پیشنهاد میدهند “بیشتر آرایش کنند و سعی کنند مشتریها را جذب کنند”، در واقع دارند زنانگی سمی را ترویج میدهند. این نمونهها نشاندهنده این است که زنانگی سمی، یک انتشار معمول و رایج در محیط کار است.
علاوه بر این، شیوه برخورد با مدیران زن نیز نشان میدهد که زنانگی سمی در بسیاری از محیطهای کاری رواج دارد. تحقیقات نشان میدهد که زنان در پستهای مدیریتی بالاتر از مردان، بیشتر در معرض آزار و اذیت هستند. این احتمالا ناشی از کلیشههای جنسیتی است که برخی از افراد به طور تصادفی به آن پایبند هستند و باعث میشود فکر کنند زنان توانایی رهبری را ندارند. علاوه بر این، جالب است ببینیم که زنانی که به این کلیشهها پایبند هستند، ممکن است بیشتر از مردان، مدیران زن را آزار دهند، زیرا اعتقاد دارند که مردان باید در جایگاه برتری باشند و اگر زنی این پست را دارد، نمیتواند بهخوبی مردان از آن پست برآید. این امر نشاندهنده این است که زنانگی سمی، میتواند بهطور غیرمستقیم در ایجاد رفتارهای تبعیضآمیز و تحریکآمیز علیه زنان در محیط کار نقش داشته باشد. بنابراین، لازم است آگاهی و آموزشهای لازم برای کنترل و پیشگیری از زنانگی سمی در محیط کار ارتقاء یابد تا بتوانیم به سوی یک جامعه مساویتر و عادلانهتر حرکت کنیم.
رسانهها و شبکههای اجتماعی
رسانههای اجتماعی نیز نقش بسیار مهمی در ترویج زنانگی سمی ایفا میکنند. شاهد آن هستیم که تعداد زیادی از پستها، عکسها و محتواهای مرتبط با زنان و کلیشههای جنسیتی در این پلتفرمها بهطور فزایندهای افزایش مییابد. ممکن است با مشاهده این نوع محتواها، با دنیایی پر از استریوتیپها و نگرشهای نادرست درباره زنان مواجه شویم.
سلبریتیها و افراد مشهور نیز به اندازهی زیادی در ایجاد این مسئله تاثیر گذار هستند. از طریق تبلیغات خود درباره رژیمهای غذایی خطرناک یا تأکید بر انحناهای بدن و اندامهای زیبایی زنانه، آنها بهوضوح دستاوردهای جسمانی را از مهمترین عناصر ارزشی و شایستگیهای زنان مطرح میکنند. این اقدامات بیشتر به ترویج زنانگی سمی کمک میکنند و باعث میشوند نگرشهای نادرست در جامعه نسبت به نقش زنانه و اندام زنانه تقویت شود.
همچنین، برنامههای تلویزیونی نیز اغلب به طرزی نادرست زنان را آموزش میدهند. معمولاً این برنامهها تاکید دارند که زنان باید برای بهدستآوردن عشق مردان رقابت کنند و به طرزی تکاندهنده، ارزش زنان را به وابستگی و تاکید بر نیازهای مردان برای رضایتبخشی تعریف میکنند. این نوع برنامهها نقش مهمی در تقویت زنانگی سمی و تثبیت نقشهای نادرست در جامعه ایفا میکنند.
با این حال، مهم است بدانیم که زنان هرگز نباید برای جلب رضایت دیگران و تطابق با کلیشههای جنسیتی خود را فدای هرچه بهتر بودن در چشمهای دیگران کنند. احترام به انتخابها و ارادههای زنانه، ترویج خودباوری و اعتماد به نفس در برابر انتقادات نادرست، میتواند به ایجاد جامعهای با تعادل جنسیتی و ارزشهای عادلانه کمک کند.
بهعبارت دیگر، زنانگی سمی بهطور گسترده در جوامع مختلف و در محیطهای مختلف نمود پیدا میکند و بر تصمیمگیریها، رفتارها و انتظارات افراد و جامعه تاثیر میگذارد. برای تحقق تساوی جنسیتی و ارتقاء جامعه، ضروری است به نقد و اصلاح این الگوهای جنسیتی و ارتقاء آگاهی در جامعه پرداخته شود.
جنسیت گرایی خیرخواهانه زنانگی سمی
زنانگی سمی و مردانگی سمی هر دو از نتایج نادرست و ناپسند زنستیزی نشأت میگیرند و با یک دیدگاه جنسیتگرایانه خیرخواهانه درآمیختهاند.
جنسیتگرایی خیرخواهانه بیانگر تبعیض جنسیتی است که با نگاهی زیبا و محبتآمیز ظاهر میشود و نیت مثبتی را در پشت خود دارد. طرفداران این نگرش باور دارند که زنان ظریف، ضعیف و نیازمند هستند و دارای مهر مادری میباشند که به طور طبیعی آنها را برای مردان محافظت میکند و زنان میتوانند با تمرکز بر نقش مراقبتکننده و مادری خود رشد کنند.
نکته مهم این است که این جنسیتگرایان خیرخواه هرگز بهصراحت اعلام نمیکنند که این نقش حمایتی مردانه در واقع یک تبادل معاملهای است و فقط زنانی از آن بهرهمند میشوند که به اصول و هنجارهای جنسیتی سنتی پایبند باشند. به همین دلیل است که وقتی زنی در محیطی بهطور غیر معمول به حقوق و کرامت خود اصرار میکند و به کسی که حق او را کم میکند اعتراض میکند، معمولاً به وفور مردانی پشت او نیستند که او را حمایت کنند.
این نگرش هرگز بیان نمیکند که اگر زنی واقعاً احساس مهر مادری را نمیکند، چرا باید به زور آن را بپذیرد یا اگر زنی بهدلیل موانع طبیعی نمیتواند بچهدار شود، چرا کسی از او حمایت نمیکند و ناقص بهحسابش نیاورند. به این ترتیب، زنانگی سمی و مردانگی سمی برای همگان ظاهراً جذاب و منطبق با ارزشهای جامعه به نظر میرسند، اما واقعیت آنها در معرض نقد و تنقیص قرار میگیرد و با ترویج این نگرشها به تثبیت نقشهای نادرست جنسیتی در جامعه کمک میکنند.
علائم و نشانه های زنانگی سمی
اگر به هر یک از رفتارها یا افکار زیر در خود یا دیگران برخورد میکنید، احتمال وجود علائم زنانگی سمی در شما یا آنها وجود دارد:
احساس میکنید حتماً باید با یک مرد ازدواج کنید وگرنه ناقص هستید: این افکار نشاندهنده اعتقاد به نقش تعیینشده جنسیتی است که زنان را به عنوان تنها کامل و موفق میشماردند اگر توانایی ازدواج و تشکیل خانواده را داشته باشند. این دیدگاه نادرست است و هر فرد بینیاز از این نقشهای جنسیتی میتواند راه خود را برای زندگی انتخاب کند.
فکر میکنید مشکلات باروری شما باعث شرمندگی شماست و چون بچهدار نمیشوید کامل نیستید: این افکار نشاندهنده تاثیر جنسیتگرایی خیرخواهانه بر روی خود و دیگران است که زنان را با نقش مادری و تولیدکننده به عنوان بخش حیاتی از ارزش شخصیتیشان میسنجند. این نگرش باید مورد انتقاد و ارزیابی قرار گیرد.
رژیمهای سخت یا جراحیهای زیبایی خطرناک انجام میدهید و سلامت خود را فدای منطبقشدن با انتظارات جامعه از زنان میکنید: این رفتارها نشاندهنده فشار اجتماعی برای داشتن ظاهری مناسب با تصورات غلط جنسیتی است که زنان را باید برای جلب توجه و ارضای نگاه مردان، به این اندازه تغییر دهند که مطابق با ایدهآلهای غیرواقعی جنسیتی جامعه باشند.
نیازها و خواستههای خود را سرکوب میکنید تا نیاز و خواسته مرد را برآورده کنید: این نشاندهنده فرضیهای است که زنان باید همیشه در خدمت مردان باشند و نیازها و خواستههایشان را به دنبال نیازهای مردان قرار دهند. این دیدگاه نادرست است و احترام به حقوق و خواستههای شخصی هر فرد باید از همه مهمتر باشد.
کاری را که همکار مرد شما خواسته است میپذیرید، فقط چون احساس میکنید اگر بگویید نه، او بهحساب بیادبی شما میگذارد: این نشاندهنده اجتناب از اعتراض به مردان به دلیل ترس از تعارض با نقشهای جنسیتی تصوری است. به این ترتیب، زنان در برابر افکار خود راضیتر میکنند تا نیازها و حقوقشان بههنگام نباشد.
توانایی خود را کماهمیت جلوه میدهید یا وانمود میکنید برخی کارها را بلد نیستید انجام دهید یا توانایی فیزیکی آن را ندارید: این افکار و رفتارها نشاندهنده قبول نکردن تواناییها و خودباوری زنان است و این اعتقاد که زنان تواناییهای محدودتری نسبت به مردان دارند. این تصورات نادرست باعث تضعیف خودایندی و اعتماد به نفس زنان میشود.
مردی آزارتان میدهد یا با او درباره موضوعی مخالفید، اما اعتراض نمیکنید زیرا فکر میکنید زنان باید مطیع باشند و نباید صدایشان را بالا ببرند: این نگرش نشاندهنده اعتقاد به نقش زنان به عنوان افراد مطیع و فروتن است که نباید حق اعتراض و انتقاد خود را به دلیل جنسیتیبودن بیان کنند. این دیدگاه نادرست باعث سلب حقوق زنان و محدود شدن آنها در ابراز نظر و عمل بهموقع میشود.
اگر راجع به زنان دیگر قضاوت میکنید یا تحقیرشان میکنید که با انتظارات جنسیتی جامعه مطابقت ندارند هم علائم زنانگی سمی را دارید: این افکار نشاندهنده تأثر از جنسیتگرایی خود و انتشار تبعیض جنسیتی بهصورت غیرمستقیم است. این نگرش باید با پذیرش تنوع و مختلف بودن زنان و مردان در جامعه، اصلاح شود و قضاوتهای نادرست جنسیتی باید مورد تلاش و تغییر قرار گیرند.
اثرات منفی زنانگی سمی
مونیکا ورمانی، روانشناس بالینی، بهطور رسمی توضیح میدهد که زنانگی سمی میتواند باعث افزایش استرس، تخریب هویت و ایجاد احساس ناتوانی در سلامتی جسمی و روحی افراد شود و روابط ناسالمی را به وجود آورد. این پدیده نه تنها برای زنان، بلکه برای مردان هم صدق میکند. در ادامه، به بررسی برخی از پیامدهای زنانگی سمی میپردازیم:
زنانگی سمی میتواند بهطور مستقیم و غیرمستقیم به سلامتی افراد آسیب برساند. فشارها و تنشهای مرتبط با تلاش برای منطبق شدن با نقشهای جنسیتیتعیینشده، میتواند عوارض منفی بر روی روان و جسم داشته باشد و به مرور باعث ایجاد مشکلات روانی مانند اضطراب، افسردگی و کاهش اعتماد به نفس شود.
زنانگی سمی میتواند از خودباوری افراد کاسته و هویتشان را تخریب کند. وقوع این پدیده میتواند باعث ایجاد احساس ناتوانی، بیارادگی و عدم قطعیت در رفتارها و تصمیمگیریها شود. افراد ممکن است با چالشهای زندگی سختتر برخورد کنند و از ایجاد ارتباطهای صمیمانه با دیگران بهدلیل نگرانیها و اعتقادهای منفیشان دوری کنند.
بهویژه در روابط عاطفی و اجتماعی، زنانگی سمی میتواند باعث تشدید کننده اختلافات و انتقادهای غیرمنصفانه شود. افراد ممکن است بهجای روابط صمیمانه و محبتآمیز، در روابط مبتنی بر توقعات جنسیتی بیفتند و این باعث بروز تعارضها و ناهماهنگیهای زندگی روزمره شود.
از طرف دیگر، زنانگی سمی ممکن است بهعنوان علتی مهم در بهوجود آمدن تبعیضهای جنسیتی و انحصاری در جامعه مطرح شود. این پدیده میتواند منجر به محدود شدن فرصتها و امکانات برای زنان در حوزههای مختلف شغلی، اجتماعی و سیاسی شود و آزادی و انتخابهایشان را محدود کند.
بهطور کلی، زنانگی سمی باعث نادیدهگرفتن تنوع و تفاوتهای طبیعی میان زنان و مردان میشود و از آزادیها و امکاناتی که هر انسان بهعنوان فرد برابر با سایر انسانها دارد، می کاهد. این موضوع میتواند بهصورت شخصی و اجتماعی آثار مخربی داشته باشد و برای ایجاد جامعهای پویا و پیشرفته، لازم است از این نگرشهای جنسیتی منفی جدا شد و بهجای آن بهتنوع و تفاوتهای جنسیتی با احترام نگاه کرد.
تاثیر زنانگی سمی بر سلامت جسمی
زنانگی سمی میتواند با ترویج استانداردهای زیبایی و جنسیتی نادرست، تأثیرات منفی بر سلامت جسمی و روحی زنان داشته باشد. زنان ممکن است برای مطابقت با این انتظارات ناعادلانه و غیر واقعی، به دیسفورمیا (احساس عدم رضایت از بدن خود) و اختلالات خوردن مبتلا شوند که این وضعیت میتواند به تخریب خودتنگی و تصویر بدن افراد منجر شود.
مسئلهای دیگر که ممکن است به وجود آید، استرس شدید در زنان است، به ویژه زمانی که تعهدات تحصیلی یا شغلی هم دارند. بسیاری از زنان در تلاش برای برآورده کردن انتظاراتی که از آنها در نقشهای پیچیدهای مانند یاریگر، ازخودگذشته و پرورشدهنده میشود، خود را تحت فشار میگذارند. استرس مزمن و فشار ناشی از این نگرشها ممکن است به بیماریهای جدی مانند سرطان، سکته مغزی و بیماریهای قلبی منجر شود.
علاوه بر این، زنانگی سمی در محیط کار نیز میتواند آثار نامطلوبی بر سلامت فیزیکی زنان داشته باشد. این نگرش ممکن است منجر به خستگی، بیخوابی، سردرد، مشکلات معده، دردهای عضلانی و لرزش دست در زنان شود. تحمل این نگرشهای زنانه نادرست و تلاش برای تطبیق با آنها میتواند به شکستن تعادل روزانه زنان و ایجاد مشکلاتی در زندگی روزمرهشان منجر گردد.
از اینرو، لازم است به نگرشهای جنسیتی نادرست و زنانهسازی افراد برخورد کرد و از ایجاد فشارها و استانداردهای نادرست در جامعه جلوگیری شود. از طریق آگاهسازی جامعه و ترویج فرهنگ تنوع و احترام به هر فرد بدون توجه به جنسیت، میتوان به سلامتی روانی و جسمی هر انسان کمک کرد.
تاثیر زنانگی سمی بر سلامت روان
رعایت دقیق هنجارهای جنسیتی ممکن است به زنان آسیبهای جدی روحی و روانی وارد کند. وقتی زنی به خاطر اطاعت از انتظارات جنسیتی جامعه، ارزش خود را در تطابق با این هنجارها قرار میدهد، احساس ناتوانی میکند و مشکلات روحی و روانی با او همراه میشوند. این ممکن است به گونهای باشد که زن از زندگی راضی نباشد و حتی به خودش نفرت پیدا کند. فشارها، اضطراب، افسردگی و کاهش اعتماد به نفس تنها بخشی از این پیامدهای منفی هستند.
وقتی جامعه با برچسبها و انتظارات خاصی درباره نقشهای جنسیتی زنان و مردان ایجاد میکند، زنان مجبور میشوند که به این تعاریف ناسازگار با خواستهها و نیازهای حقیقیشان تناسب بخشند. زنان در این فرآیند ممکن است هویت و شخصیت خود را به تناسب با انتظارات جامعه تغییر دهند و این مسئله احساس ناهمخوانی و اختلاف درونی را برانگیزد. بهتبع این تناقضها، احساس ناتوانی و بیاعتمادی به خود برای انجام نقشهای جنسیتی ممکن است زنان را به همراه داشته باشد.
همچنین، تحمل فشارهای جنسیتی میتواند منجر به اضطراب، افسردگی و احساس کمارزشی شود. زنان ممکن است در تلاش برای مطابقت با انتظارات ناعادلانهای که جامعه برای آنها دارد، با خودشان درگیر شوند و از دست دادن هویت و شخصیت خود ناشی از این فشارها باعث احساس ناخوشی و عدم رضایت از زندگی شود.
با توجه به این وضعیت، لازم است جامعه به افکار و انتظارات خود درباره جنسیتها نگاهی دقیقتر داشته باشد و به جای ایجاد فشارها و محدودیتها، فرصتها و زمینههای برابر برای زنان و مردان فراهم آورد تا هر فرد بتواند با احترام به خودش و با آزادی بهتری زندگی کند.
تاثیر زنانگی سمی بر رابطه
زنانگی سمی میتواند تأثیرات جدی بر روابط شخصی و حرفهای شما داشته باشد. وقتی در روابط عاشقانه با کسی همواره به دنبال تأیید او هستید و برای پذیرفته شدن تمام تلاش خود را میکنید و هرگز به مخالفت با او روی نمیآورید، این رفتارها ممکن است باعث حس رنجش، کاهش صمیمیت و آزردگی در شما شود. با زنانگی سمی، ارتباط شما با همسر یا شریک عاطفیتان ممکن است در طول زمان دچار مشکلاتی شود و احساس ناراحتی و ناکامی در این رابطه را تجربه کنید.
در روابط کاری هم وضعیت مشابه ممکن است به وجود بیاید. اگر شما در محیط کاری خود همواره به تأیید و تعریف از ارتباطات با همکاران یا مدیران اهمیت میدهید و برای پذیرفته شدن و تحسین شدن تلاش میکنید و به تاکید و انتقادهای محیط کار حساس نیستید، ممکن است به تدریج احساس کنید که رابطههای کاریتان ضعیف شدهاند و صمیمیت و اعتماد بین شما و همکارانتان کاهش یافته است.
به طور کلی، زنانگی سمی میتواند باعث کاهش رضایت در روابط شما شود و احساس عدم رضایت و ناتوانی را به ارمغان آورد. این مسئله میتواند به صورت تدریجی و پنهانی رخ دهد و اثرات آن به مرور زمان قابل مشاهدهتر شود. بنابراین، درک آگاهانه از این مسئله و تلاش برای مدیریت و اصلاح الگوهای رفتاری میتواند به بهبود روابط شخصی و حرفهای شما کمک کند.
روش های مقابله با زنانگی سمی
مقابله با زنانگی سمی نیازمند آگاهی و تغییر الگوهای رفتاری است. این موارد ممکن است کاری زمانبر باشد و به تدریج انجام میشود. در ادامه چند راهنمای کلی برای مقابله با زنانگی سمی آورده شده است:
آگاهی از الگوها و باورها: ابتدا باید با آگاهی از الگوها و باورهای خود آغاز کنید. ممکن است باورها و تصورات جامعه درباره نقش زنانه و مردانه به شما تزریق شده باشد. با بررسی و ارزیابی این باورها، متوجه میشوید که آیا آنها واقعا باورهای شما هستند یا از طریق فرهنگ و محیط اطراف به شما القا شدهاند.
انتخاب روابط سالم: سعی کنید روابطی را بسازید که بر پایه احترام، تساوی و صداقت بنا شدهاند. از روابطی که به شما فشار میآورند تا به الگوهای جنسیتی سنتی پاسخ دهید، دوری کنید. روابطی که باعث ایجاد احساس ناتوانی و آزردگی در شما میشوند، ممکن است نقش زنانگی سمی در آنها داشته باشد.
تحقیق و آگاهی از مسائل جنسیتی: تلاش کنید با مطالعه و تحقیق درباره مسائل جنسیتی و تفاوتهای جنسیتی، آگاهی بیشتری کسب کنید. آشنایی با مفاهیمی مانند تبعیض جنسیتی، تنوع جنسیتی و نقد باورهای جنسیتی رایج میتواند به شما کمک کند تا بر آگاهی و درک بهتری از این مسائل داشته باشید.
محیط اجتماعی مثبت: دنبال کردن یک محیط اجتماعی مثبت و حامی از تنوع و تساوی جنسیتی است. این محیط میتواند شامل دوستان، همکاران و خانوادههایی باشد که از الگوهای جنسیتی سنتی خارج شدهاند و محترمانه به شما رفتار میکنند.
تقویت اعتماد به نفس: به تقویت اعتماد به نفس خود بپردازید. زنانگی سمی ممکن است باعث کاهش اعتماد به نفس شما شود و شما را از تلاشها و اقدامات موفقیتآمیز دور کند. با کارهایی مانند مشارکت در فعالیتها، مدرسهها و کارهایی که به تقویت اعتماد به نفس کمک میکنند، سعی کنید از این نقطه مهم حمایت کنید.
مشاوره: در صورت لزوم، میتوانید به مشاوره یا روانشناس مراجعه کنید. یک متخصص میتواند به شما کمک کند که روابط زنانگی سمی را شناسایی کنید و الگوهای رفتاری ناسالم را تغییر دهید.
مهمترین قدم در مقابله با زنانگی سمی، افزایش آگاهی و بررسی باورها و الگوهای خود است. همچنین، توجه به روابطی که بسیار مؤثر بر روحیه و خودشناسی شما هستند، از اهمیت ویژهای برخوردار است. با تلاشهای کوچک و پیوستهی خود، میتوانید به تدریج از زنانگی سمی خارج شده و رابطههای سالمتری با خود و دیگران بسازید.
درمان زنانگی سمی در خود
ابتدا بررسی کنید این باورها از کجا آمدهاند. آگاهی از منبع باورهای زنانگی سمی بسیار مهم است. برای این کار، میتوانید به خاطر بیاورید که آیا این باورها از تربیت خانوادگی، تأثیر دوستان، محیط کار یا رسانهها به شما منتقل شدهاند. با تشخیص منبع، میتوانید باورهای واقعی خود را از آنها تمیز دهید و از تأثیرات ناسالم آنها جلوگیری کنید. همچنین، به دنبال ریشههای ناخودآگاه این باورها باشید و تلاش کنید آنها را به چالش بکشید.
وقتی که در مواجه با انتخابها و رفتارهایتان هستید، از خود سوال کنید که آیا این انتخابها و رفتارها واقعا بهترین انتخاب برای شما هستند یا تنها به خاطر تطابق با نقشهای جنسیتی در جامعه انتخاب میشوند. بدین ترتیب، میتوانید انتخابهایی را که مبتنی بر آرمانها و ارزشهای واقعی شما نیستند، شناسایی کنید و به سمت انتخابهای سالمتر حرکت کنید.
در مواقعی که احساس واقعیبودن میکنید و به نظرتان تحتفشار قرار میگیرید یا مجبور میشوید به الگوها و کلیشههای جنسیتی پاسخ دهید، به خود اجازه دهید که این احساس را تجربه کنید و ممکن است به دیگران بگویید که این نوع تعامل برای شما مناسب نیست. ایجاد حدومرزی بین خودتان و آنها، به شما اجازه میدهد که مرزهای خود را تعیین کنید و خود را از تحتفشارقرار دادن در موقعیتهای نامطلوب محافظت کنید.
شناسایی جنبههایی از هویتتان که خلاف هنجارها و کلیشههاست، میتواند به شما کمک کند تا خود را بهتر بشناسید و ارزشمندی خود را به عنوان یک فرد فراتر از جنسیت خود ببینید. احترام به این جنبهها و اعتماد به نفس در ارتقاء خودشناسی و احساس رضایت از خود بسیار موثر است.
از محتواها و رسانههایی که زنانگی سمی را ترویج میدهند، دوری کنید. جستجوی منابع رسانهای با محتواهایی که ارزشهای تساوی جنسیتی را حمایت میکنند و از کلیشهها و تبعیضها بهدور میایستند، میتواند به شما کمک کند تا نگرش سالمتری نسبت به جنسیت پیدا کنید. همچنین، در شبکههای اجتماعی خود، به حسابها و پیجهایی اشتراک ندهید که این نوع محتواها را ترویج میدهند و به جای آن به پیجهایی با محتواهای الهامبخش و حاکی از تنوع و ارزشهای مثبت مرتبط با زنان و جنسیت معرفی کنید.
درمان زنانگی سمی در دیگران
با احترام و دلسوزی، به بیان مشاهدات خود بپردازید. اگر میخواهید به فردی اطلاع دهید که به نظرتان نمودارهای زنانگی سمی در رفتار یا انتخابهای او وجود دارد، بهتر است این مسئله را به شیوهای احترامآمیز و بدون احساس تهاجمی ارائه دهید.
یک راه مناسب برای برقراری گفتگو، پرسش یک سؤال با احترام است. بجای اینکه به صورت مستقیم و دستوری بگویید “نشانههای زنانگی سمی را در تو میبینم”، از فرمولبندی مهربانانهتری استفاده کنید. به عنوان مثال، اگر دوستی دارید که به اندازهکافی مطمئن به مسیر شغلیاش نیست، میتوانید بپرسید: “این تغییر در مسیر شغلیت چه روحیهای بهت داده؟” یا بهتر است به او بگویید “درباره تصمیمت که شغلت را ترک کردی خیلی کنجکاوم. میتوانی راجع به تجربیاتت بیشتر به من بگویی؟”
در هنگام بحث با دوستان یا آشنایانی که با انتظارات جنسیتی مواجه هستند اما با آنها همخوانی ندارند، بهتر است به جنبههایی از شخصیت و توانمندیهایشان اشاره کنید که برخلاف هنجارها و کلیشهها هستند. از دوستانه سوال کردن درباره تجربیات و احساسات آنها میتواند به آنها اجازه دهد تا بدون هیچ احساس تحلیل یا قضاوت، دلایل انتخابهایشان را بیان کنند.
بهترین راه برای مقابله با زنانگی سمی این است که به عنوان یک دوست یا آشنا، با دلسوزی به دیگران نزدیک شوید و ارتباطات را با بسته بودن به هنجارها و برابری جنسیتی برقرار کنید. به احترام دیگران و تمایل به یادآوری ارزشها و قابلیتهای منحصربهفرد آنها، میتوانید به بالابردن آگاهی و تغییر دیدگاهها کمک کنید.
نتیجه گیری
زنانگی سمی و مردانگی سمی هر دو نتیجهی تفکرات جامعهای مردسالار و تبعیضآمیز هستند. این دیدگاه موجب کنترل، محدود کردن و سوء استفاده از زنان میشود. از نظر جامعه، برخورداری از ویژگیهای زنانهای همچون شکنندگی، نرمی و حساسیت به عنوان موردی طبیعی و مورد توقع قرار میگیرد. همچنین، این پیشفرضها در طول زندگی از سنین پایین به فرد القا میشوند و تدریجاً درونیشان میشوند. اگر شما نیز به این تفکرات مجبور شدهاید پاسخ دهید، مهم نیست که به خودتان سرزنش کنید، چرا که این موضوع تنها به تصویر جامعه و فرهنگی است که در آن بزرگ شدهاید برمیگردد.
با این حال، میتوانید با آغاز مراحل اولیه تغییر، به شکلدهی به عواملی که این الگوهای فکری و رفتاری را متشکل میکنند، حرکت کنید. از مشاوره یا درمانگر متخصص کمک بگیرید تا به شناسایی تمایلات غیر سالم و جایگزینی آنها با رفتارهای بهتر و سازنده کمک کند. امروز روزی مناسب برای آغاز این مسیر است، جایی که شما باید به خودتان و اندیشههایتان اجازه دهید تا به شکل کامل بپذیرید و قبول کنید. این شامل همه جنبههای شخصیت شماست، حتی اگر با هنجارهای جنسیتی موجود همخوانی ندارد.
همچنین، باید خودتان را به چالش بکشید و از راههای نوین به اندازهگیری ارزش و اهمیت ویژگیها و توانمندیهای زنانه خودتان بپردازید. به یاد داشته باشید که هر فرد ویژگی های منحصر به فرد خودش را دارد و هر جنسیتی هم باید ارزشمند باشد. به جای پاسخدهی به توقعات جامعه، به هدفها و ارزشهای شخصی خودتان توجه کنید و برای حقوق و تساوی جنسیتی تلاش کنید. این مسیر شاید زمانبر باشد، اما بهطور قطع، بهبود در سلامتی جسمی و روحی شما را به همراه خواهد داشت.