در این بخش از پایگاه دانش فروشگاه اینترنتی برنا اندیشان تصمیم داریم تا یکی دیگر از موضوعات روانشناسی با عنوان معرفی خطاهای شناختی ذهن و آشنایی با تحریف های شناختی را به صورت کامل مورد بررسی قرار دهیم.
معرفی خطاهای شناختی ذهن و آشنایی با تحریف های شناختی
در مقاله معرفی خطاهای شناختی ذهن و آشنایی با تحریف های شناختی شما عزیزان به صورت کامل با مفهوم تحریف های شناختی آشنا شده و ابعاد مختلف آن بررسی می گردد.
تحریف های شناختی
خطاهای شناختی یکی از حوزه های مهم در روان شناسی و دیدگاه شناختی رفتاری است که در تصمیم گیری و قضاوت فرد از موقعیت تأثیر می گذارد. به عبارت دیگر تحریفات شناختی افکاری هستند که باعث می شوند که فرد درک درست و منطقی از مسائل نداشته باشد. هدف مغز از خطاهای شناختی کمک به تصمیم گیری سریع تر و بهتر و دور کردن فرد از بعضی خطرات است. سودی که خطاهای شناختی می رسانند پیامد هایی نیز دارد مانند اضطراب و افسردگی و انواع بیماری های روانی.
اکثر خطاهای شناختی به مرور زمان در مغز ما شکل گرفته اند و با اینکه بسیاری از آن ها به بقاء ما کمک کردهاند و یا به فکر کردن سریع تر و تصمیم گیری بهتر مغز ما کمک می کنند، هزینه هایی هم به ما تحمیل می کنند. باور گروهی از روانشناسان آن است که انسان تحتتاثیر سه فاکتور مهم میباشد.
افکار—احساس— رفتار
در ابتدا فکری به ذهن فرد میآید. این فکر احساسی را در او بهوجود میآورد و فرد بر اساس احساس ایجاد شد در او رفتاری انجام میدهد. بنابراین هر رفتاری که از ما سر میزند ناشی از افکار ما میباشد. این نکته اهمیت داشتن افکار درست را بیشتر میکند. فکر درست احساس و در نتیجه رفتار درست را ایجاد میکند. کسی که احساس و رفتار نادرستی دارد افکار او نیز مسلما با واقعیت مناسبتی ندارد. ما به افکار نادرست خود که با دنیای واقعی تطابقی ندارد خطاهای شناختی میگوییم.
تعمیم دادن: فرد موضوع و نتیجه ی یک موقعیت را به همه ی موقعیت های دیگر ربط می دهد. مثل کسی که در یک خیابان تصادف می کند و برای همیشه از رفتن به آن خیابان اجتناب می کند.
مقایسههای منفی: حالتی از باید بهتر میبود ولی بهتر نیست. برای مثال اگرچه بقیه هم کارشان خوب نیست اما ما باید بهتر باشیم، من نسبت به برادرم ماشین سطح پایینتری دارم.
در کلیپ زیر به صورت کامل با انواع خطاهای شناختی آشنا خواهید شد.
زود نتیجهگیری کردن: مهرداد در رستوران منتظر دوستش است. 40 دقیقه از زمان رسیدن او بر سر قرار گذشته است اما دوستش هنوز نیامده است. مهرداد با خودش فکر میکند که حتماً کار اشتباهی از او سر زده و دوستش دارد بدین ترتیب تلافی می کند. این در حالی است که دوستش در ترافیک گیر کرده است.
تصمیم مبالغه آمیز: فرد ، کوچکترین مطلب ناخوشایندی را به کل زندگی خود تعمیم میدهد. مثلا اگر فردی در یک آزمونی نمره ضعیفی بگیرد به خود میگوید، این نشان میدهد که من همیشه در زندگی شکست خواهم خورد و در هیچ زمینهای موفق نخواهم شد.
پیشنهاد ویژه : کارگاه روانشناسی درمان شناختی رفتاری
فاجعهانگاری: ما همیشه در انتظار بروز یک فاجعه هستیم. بعنوان مثال، فرد ممکن است در اهمیت یک اتفاق غیرمهم اغراق کند (مثلاً اشتباه خودش یا موفقیت یک نفر دیگر). یا به طور نادرستی اهمیت یک اتفاق مهم را بشکند تا آن اتفاق خردو جزئی به نظر برسد (مثلاً ویژگیهای مطلوب خود یا نواقص دیگران.
بیتوجهی به امر مثبت: این نوع از خطاهای شناختی را نیز بهمقدار زیاد در افراد افسرده میتوان یافت. فرد به تجربیات و اتفاقات خوبی که برایش پیش میآید، بیتوجه است و یا تعریفهای خوب دیگران را در مورد خود قبول نمیکند. این افراد برای جنبههای مثبت زندگی خود ارزشی قائل نمیباشند و آن را بیاهمیت میدانند. اگر در شغل خود موفق است، میگوید: آنقدرها هم کار مهمی انجام ندادهام، این کار از دست هر کسی بر میآید. اگر فردی از او تعریف کند، آن را به حساب تعارف میگذارد. او بهدلیل عزتنفس اندکی که دارد، هیچ چیز مثبتی را درباره خود نمیپذیرد. اگر در موسیقی رتبه اول شود، میگوید اتفاقی بوده و یا آنکه در این سطح، اول شدن ارزشی ندارد. اگر کسی او را مهربان بداند، میگوید او حقیقتاً من را نشناخته است، اگر بیشتر من را بشناسد نظرش عوض میشود. اگر کسی بگوید امروز سر کار دچار حمله وحشت نشدی، میگوید بهخاطر آن بود که سرم گرم بود وگرنه دچار حمله میشدم.
پیشگویی: بدون دلیل کافی، آینده را پیشبینی میکنید و مترصّد هستید که اتفاق ناگواری برای شما بیفتد. مانند: این امتحان را خراب میکنم- اگر بیرون بروم دچار حمله وحشت میشوم- افسردگی من خوب نمیشود و همیشه غمگین خواهم بود- من ازدواج موفقی نمیکنم.
سمبل این نوع خطای شناختی را در کاراکتر گلام در کارتون گالیله میتوان مشاهده کرد. او دائماً میگفت: «کارمون تمومه، من میدونم ما موفق نمیشیم.»
انتزاع انتخابی یا فیلتر ذهنی: در این فرایند فرد روی جهات منفی خود تمرکز کرده و جهات مثبت را نادیده میگیرد.و نیز بر روی جزییات یک مجموع کلی تکیه کرده و از سایر چنبه های کلیتر و واقعی آن مجموعه صرفنظر میکند. برای مثال فوتبالیستی که چندین گل به ثمر رسانده و چند ضربه را نیز به تیر دروازه زده ، ممکن است تنها بر اثر هدر دادن یک توپ و زدن آن به خارج از زمین، بر روی این اشتباهات تاکید کند. سپس این ورزشکار از جمع یکسری حوادث، یک حادثه را به صورت انتخابی انتزاع کرده و از آن نتایج منفی استخراج میکند و در نیجه احساس افسردگی مینماید.برنز این تفکر را فیلتر ذهنی مینامد.افراد افسرده و افراد فاقد عزت نفس کافی جنبه های مثبت خود را غربال کرده و دور میریزند ولی جنبه های منفی خود را بزرگتر می کنند.
استدلال هیجانی : بیتا نگاهی به خانه درهم ریخته و نامرتبش میکند و از فکر نظافت کردن و آراستن خانه، حس خستگی و عذاب میکند. به خودش میگوید: «این کار بی فایده است. چرا باید این کار را بکنم؟ فردا دوباره روز از نو، روزی از نو«.
ذهن خوانی : استنتاج کردن از افکار احتمالی طرف مقابل. مثلا از رفتار فرد و ارتباطات غیر بیانی فرد، به نتیجه گیری برسیم و فکر کنیم که ذهن او را خوانده ایم. بدون سوال کردن از فرد، از رفتار او ذهن او را بخوانیم که مثلا چه تفکری دارد یا می خواهد چه کار کند؟ ذهنخوانی به این امر اشاره می کند که انگار میدانیم فرد دیگری در مورد ما چه فکر میکند یا آنان می دانند ما درباره ی آنان چه فکری می کنیم . برای مثال فردی ممکن است نتیجهگیری کند که دوستش از او خوشش نمیآید، به دلیل این که او با وی خرید نرفته است. در حقیقت، دوست این شخص ممکن است دلیل دیگری برای عدم قبول دعوت وی داشته باشد. مثلا ممکن است به دیگری قول داده باشد.
خطای همه یا هیچ: یکی دیگر از خطاهای شناختی تفکر «همه یا هیچ» است. این خطای شناختی گویای این است که اگر فرد به کاملترین و بالاترین سطح مورد نظر خود نرسد، گویی هیچ موفقیتی بهدست نیاورده است. چنین فردی اصلاً به دارایی نسبی معتقد نیست و دارایی را مطلق میبیند و میگوید: دارایی یا هست یا نیست، و کم و زیاد برای او معنا ندارد. برای مثال، دانشجویی که برای یک امتحان تلاش زیادی کرده و نمرهاش نسبت به امتحان قبلی خیلی بیشتر شده است، ولی به حد ایده آل نرسیده، گاهی با خود فکر میکند که تلاشهایش هیچ فایدهای نداشته و هیچ چیز نسبت به سابق تغییر نکرده است. این خطای شناختی، همان تفکر همه یا هیچ است. چنین فردی وظیفه خود را انجام داده و تلاش بیشتری نسبت به قبل داشته است. از اینرو، به خاطر وظیفه ای که انجام داده است، نباید نگران باشد.
معرفی یار مهربان
نویسنده: رولف دولبی
ترجمه: عادل فردوسی پور
منبع: فنون شناخت درمانی (1388). تالیف رابرت لیهی، ترجمه لادن فتی و همکاران، چاپ دوم، انتشارات دانژه.
تهیه و تنظیم: میترا نمازی
کارشناس ارشد روان شناسی بالینی