هری پاتر و آموزش های روانشناسی

هری پاتر و آموزش های روانشناسی

مجموعه کتاب‌های هری پاتر از جمله رمان هایی هستند که محبوبیت فراوانی نزد افراد دارند و با اینکه سال‌های زیادی از چاپ آن‌ها می‌گذرد باز هم این کتاب‌های حماسی به عنوان بهترین داستان‌های فانتزی و خیالی شناخته می شود. ممکن است با خود فکر کنید که فیلم‌های هری پاتر و یا کتاب‌های آن صرفاً برای سرگرمی و اوقات فراغت باشد اما باید اشاره شود که ما می‌توانیم درس‌های فراوانی از این مجموعه بی‌نظیر بگیریم.

شایان ذکر است که آموزه های روانشناختی کتاب‌های هری پاتر آنقدر مهم است که اگر شما با دقت بالایی آن‌ها را مشاهده کنید می‌توانید به عمق شان پی ببرید. البته لازم است که دیدگاه تحلیلی مان را در این زمینه افزایش دهیم تا بتوانیم با نگاه دقیقی موضوع را مورد بررسی قرار دهیم.

زیرا در ابتدا ممکن است با خود فکر کنید که داستان هری پاتر واقعاً چگونه می‌تواند درس‌های روانشناختی به ما بدهد. زیرا در ابتدا به این صورت به داستان نگاه می‌کنیم که یک کودک یتیم که وارد دنیای جادوگران می‌شود و همواره فردی به نام ولدمورت قصد جان او را دارد چگونه می‌تواند با سلامت روان ما ارتباط داشته باشد.

آموزش های روانشناسی هری پاتر

در این بخش از مجله علمی برنا اندیشان تصمیم داریم تا آموزه های روانشناختی هری پاتر را به صورت دقیق مورد بررسی قرار دهیم و ببینیم که این مجموعه با اینکه خیالی و فانتزی است چگونه می‌تواند به ما درس‌های روانشناسی بدهد تا از آن‌ها در زندگی‌مان استفاده کنیم.

شایان ذکر است که نویسندگان کتاب‌های خیالی با اینکه به موضوعات فانتزی و غیر واقعی می پردازند اما همواره عناصر زندگی حقیقی و واقعی را در آن قرار می‌دهند که اگر آن‌ها را به صورت دقیق مورد بررسی قرار دهیم می‌توانیم درس‌های فراوانی را از آن بگیریم.

شایان ذکر است که داستان‌ هری پاتر نیز که توسط خانم جی.کی.رولینگ نوشته شده است نیز از این قاعده مستثنی نیست. بنابراین ما می‌توانیم با بررسی دقیق کتاب‌های هری پاتر که در قالب فیلم نیز به نمایش درآمده است نکات فراوانی پیرامون سلامت روان در زندگی به دست آوریم.

عدم سرکوب احساسات

هنگامی که داستان هری پاتر را مطالعه می‌کنیم متوجه می‌شویم که همواره به سرکوب نکردن احساسات اشاره می‌شود. زیرا اگر یک جادوگر بخواهد استعدادهای نهانی خودش را نادیده بگیرد و به آن‌ها توجهی نداشته باشد گرفتار دردسر می‌شود.

بنابراین در داستان هری پاتر ما می‌خوانیم که یک جادوگر باید توانایی‌ها و استعدادهای درونی‌اش را کشف کند و آن‌ها را در معرض نمایش بگذارد و از آن‌ها به خوبی استفاده کند. در‌واقع اگر ما می‌خواهیم نیروهای درونی‌مان را بهتر کنترل کنیم باید به درستی آن‌ها را بشناسیم و هرگز آن‌ها را سرکوب نکنیم.

درس های روانشناسی در داستان هری پاتر

شایان ذکر است که نیروهای ذاتی دقیقاً مشابه احساسات ما هستند و اگر احساسات مان را سرکوب کنیم نمی‌توانیم نسبت به آن‌ها شناخت درستی داشته باشیم و در نتیجه کنترل آن‌ها از دست ما خارج می‌شود. به عنوان مثال ما باید بدانیم که احساساتی مانند خشم و عصبانیت، نگرانی، ناراحتی و شادی و … به چه صورت آشکار می‌شوند و چگونه باید آن‌ها را ابراز کنیم.

در داستان هری پاتر نیز ما می‌خوانیم که جادوگران باید نیروهای درونی شان را به خوبی بشناسند و بدانند در چه زمان هایی از آن‌ها استفاده کنند. در‌واقع احساسات ما و نیروهای درونی جادوگری در داستان هری پاتر به ما آموزش می‌دهد که هرگز احساسات مان را سرکوب نکنیم. در کارگاه ذهن آگاهی به صورت کامل با این موضوع آشنا می شویم.

مواجه شدن با ترس‌های درونی

در داستان هری پاتر موجودات شروری وجود دارند با نام بوگارت ها که همواره تغییر شکل می‌دهند و دقیقاً به شکلی ترس‌های درونی ما هستند. در داستان هری پاتر نیز هر یک از شخصیت‌ها ترس‌های خاصی داشتند که بوگارت خودش را به آن شکل در می‌آورد و آن‌ها می بایست از طریق جادو آن را خنث می کردند.

شایان ذکر است که این موجودات مشابه ترس‌ها و فوبیاها و افکار منفی و ترسناکی هستند که ما در زندگی واقعی با آن‌ها سروکار داریم. لازم به ذکر است که بوگارت ها از ترس دیگران تغذیه می‌کنند و با یک خنده نابود می‌شوند. همانطور که می‌دانید ترس‌های غیرمنطقی و ذهنی ما نیز از وحشت و اضطراب‌های ما تغذیه می‌کنند و در صورتی که با آن‌ها مواجه نشویم هرگز ترسمان از بین نمی‌رود و نمی‌توانیم از آن‌ها خلاص شویم.

به یاد داشته باشید که اگر از ترس هایمان فرار نکنیم و با آن‌ها روبرو شویم، انگیزه فراوانی به دست می آوریم و روحیه‌مان تقویت می شود. در‌واقع ما هم مانند شخصیت‌های هری پاتر باید قادر باشیم با بوگارت های خودمان روبرو شویم و آن‌ها را شکست دهیم. شایان ذکر است که این کار کمک فراوانی به بهبود سلامت روان ما می‌کند و در نتیجه می‌توانیم به موفقیت در زندگی دست پیدا کنیم.

شادی و ذهنیت

شخصیت دامبلدور در داستان هری پاتر و زندانی آزکابان می‌گوید که ما می‌توانیم شادی را در هر زمانی و حتی در تاریک ترین زمان ها پیدا کنیم فقط کافی است که چراغ ها را روشن کنیم.

در‌واقع این جمله به ما می‌گوید که ما همواره می‌توانیم شاد باشیم و صرفاً باید دیدگاه و نگرشمان را نسبت به پدیده‌های بیرونی تغییر کنیم و درونمان را روشن کنیم. البته در بسیاری از موارد بسیاری از افراد به این موضوع توجه نمی‌کنند و به راحتی اجازه می‌دهند که غم و تاریکی آن‌ها را کنترل کند. این در حالی است که ما باید احساسات درونی‌مان را به خوبی بشناسیم و هرگز آن‌ها را سرکوب کنیم و با روشن کردن ذهن‌مان با امید بالا به زندگی ادامه دهیم.

هنگامی که داستان هری پاتر را می‌خوانیم متوجه می‌شویم که شخصیت‌های مختلف آن همواره با چالش های فراوانی روبرو هستند و با اینکه باید با پلیدترین موجودات مبارزه کنند هرگز امیدشان را از دست نمی‌دهند. از این رو ما باید این ویژگی را در داستان‌های هری پاتر به خوبی یاد بگیریم و با تغییر ذهنیت و نگرش خود همواره در زندگی مان احساس شادی داشته باشیم.

ایمان داشتن به خود

جینی در کتاب هری پاتر و شاهزاده دورگه می‌گوید بزرگ شدن با فِرد و جرج خیلی خوبه چون به این نتیجه می‌رسی که اگر دل و جرأت داشته باشی هر چیزی ممکنه. اگر این نقل قول را به خوبی متوجه شویم می‌توانیم در جهان واقعی نیز به چنین شرایطی دست پیدا کنیم و اگر به خوبی تلاش کنیم قطعاً به آن دست پیدا خواهیم کرد.

شایان ذکر است که در داستان هری پاتر می‌خوانیم که شخصیت‌های مختلف چگونه از شرایط سخت و دشوار پیروز بیرون می آیند. به عنوان مثال مهم‌ترین آن‌ها مواجه شدن هری پاتر و لرد ولدمورت است که نشان می‌دهد پلیدترین جادوگر قرن از یک نوجوان ۱۸ ساله شکست می‌خورد.

لازم به ذکر است که داستان هری پاتر به ما می‌آموزد که اگر ما واقعاً تلاش کنیم قطعاً می‌توانیم به رویاهایی که داریم برسیم و زندگی‌مان را بسازیم. در‌واقع ما باید انگیزه و صبر بالایی داشته باشیم و در مقابل سختی‌ها استقامت کنیم تا به تمامی رویاهایمان دست یابیم.

به یاد داشته باشید که در مسیر زندگی نیز شرایط به همین صورت است و شما هرگز نباید جا بزنید و لازم است که دل جرأت داشته باشید و برای هدفی که دارید همواره تلاش کنید. به عنوان مثال اگر شخصیت هری پاتر در همان قدم اول جا می‌زد و دیگر به مسیر زندگی‌اش ادامه نمی داد چه اتفاقاتی می افتاد.

قطعاً داستان تغییر می گرد و جادوگر پلید قدرت را به دست می‌گرفت و دیگر شاهر موفقیت‌های هری پاتر و سایر شخصیت‌های داستان نبودیم. بنابراین ما هم درست مانند هری پاتر نیاز داریم که موانعی که در سر راهمان قرار دارد را به خوبی بشناسیم و به راهمان ادامه دهیم تا به حقیقت دست پیدا کنیم.

دوری از افسردگی

در داستان هری پاتر موجودات ترسناکی وجود دارند که به آن‌ها دیوانه ساز یا دمنتور گفته می‌شود. این موجودات نگهبان زندان آزکابان هستند و کارشان این است که شادی را از قربانیان خود بگیرند و هنگامی که شخص کاملاً سرد و بی روح و نا امید شد او را به حال خودش رها کنند.

در زندگی واقعی نیز ما با بیماری روانی افسردگی مواجه هستیم که افرادی زیادی با آن دست و پنجه نرم می‌کنند. شایان ذکر است که افسردگی می‌تواند شامل احساسات غم، اندوه، ناامیدی و … باشد. بسیاری از مردم می‌دانند که افسردگی یک اختلال روانی خطرناک است که نشانه‌هایی مانند ترس، دلهره، ناامیدی و بی حسی را با خود به همراه دارد. در‌واقع افسردگی شادی و سرخوشی ما را از بین می‌برد و اجازه نمی‌دهد که مانند گذشته به زندگی‌مان ادامه دهیم.

بنابراین بیماری افسردگی مانند یک دیوانه ساز یا همان دمنتور است که به جان جوانان و سایر افراد می‌افتد و به شدت زندگی‌شان را تحت تأثیر قرار می دهد. ما باید بدانیم که زندگی یک اتوبان چهار بانده نیست که بخواهیم با سرعت از آن عبور کنیم. چرا که زندگی یک راه شسته و گلی است و باید با احتیاط قدم برداریم و بدانیم که مشکلات همواره وجود دارند و ما نباید امیدمان را از دست بدهیم و با قدرت فراوان به زندگی ادامه دهیم.

باید اشاره کنیم که مشکلات همواره وجود دارد و ما نباید امیدمان را از دست بدهیم. چرا که در این صورت افسردگی گریبان ما را می‌گیرد و باقی‌مانده انرژی ما را نیز از آن خودش می‌کند و در نتیجه شادی و نشاط از زندگی بیرون می‌رود. اگر ما روش‌های مقابله با افسردگی را به خوبی بدانیم می‌توانیم به خوبی آن‌ها را خنثی کنیم و در نتیجه با دمنتورهای زندگی مقابله کنیم.

داستان هری پاتر به ما می‌آموزد که مشکلات در زندگی وجود دارد و ما باید مهارت های مقابله ای مان را تقویت کنیم تا بتوانیم با مشکلات مواجه شویم و آن‌ها را مرحله به مرحله پشت سر بگذاریم.

کمک خواستن از دیگران

در داستان هری پاتر می‌خوانیم که شخصیت هری علاقه دارد تا به تنهایی بسیاری از کارها را انجام دهد که این عادت بدی است و می‌تواند مشکلات فراوانی را برای شخص ایجاد کند. ممکن است هری پاتر برای خودش این دلیل را داشته باشد که نمی‌خواهد دیگران را وارد ماجراهای خطرناک کند و دوست ندارد جان دیگران به خطر بیفتد.

با اینکه نیت هری پاتر خوب است اما باید بدانیم که اگر ما بخواهیم هر کاری را به تنهایی انجام دهیم در بسیاری از موارد با مشکل روبرو می‌شویم. وقتی که داستان به جلو می‌رود هری نیز متوجه می‌شود که او نباید به تنهایی هر کاری را انجام دهد و باید از دوستانش نیز کمک بگیرد. این ماجرا در زندگی واقعی نیز صدق می‌کند و گاهی اوقات ما باید از دیگران کمک بگیریم تا به نتیجه خوبی دست پیدا کنیم.

نکته بسیاری مهمی که باید به آن اشاره کنیم این است که برخی از افراد کمک گرفتن از دیگران را نشانه ضعف می‌دانند و به همین دلیل حتی در سخت ترین کارها نیز از دیگران کمک نمی‌گیرند و در نتیجه با چالش ها و مشکلات زیادی مواجه می‌شوند. شایان ذکر است که هری پاتر نیز بدون کمک دوستانش نمی‌توانست ولدمورت را شکست دهد. بنابراین ما باید یاد بگیریم که هرگز کمک گرفتن از دیگران خجالت ندارد و باید بدانیم که این کار به ما کمک می‌کند تا بسیاری از مشکلات را به راحتی حل کنیم.

عدم توجه به حرف‌ها منفی

در داستان هری پاتر ما می‌خوانیم که برخی از شخصیت‌های بسیار متعصب هستند و نسبت به دیگران رفتارهای تبعیضی به کار می برند. به عنوان مثال خانواده دورسلی که هری پاتر پیش آن‌ها زندگی می‌کند همواره او را مسخره می‌کنند و به او برچسب عجیب الخلقه می‌زنند.

شایان ذکر است که چنین رفتارهایی حتی در دنیای جادوگران نیز مشاهده می‌شود. همچنین هرماینی نیز که به او برچسب مشنگ زاده می‌زنند همواره مورد تمسخر دیگران قرار می‌گیرد. همچنین در کتاب هری پاتر و زندگی آزکابان هنگامی که گرگینه بودن پروفسور لوپین مشخص می‌شود او از استادی کنار می‌کشد.

این ماجرا در زندگی واقعی نیز وجود دارد و ما باید بدانیم که چگونه با آن‌ها مقابله نماییم. زیرا تمامی حرف‌های منفی و برچسب‌های آزاردهنده باعث می‌شود تا ما از اجتماع فاصله بگیریم و در نهایت مشکلات روانی دیگری برای ما ایجاد می‌شود.

بنابراین باید بدانیم که هرگز به زخم زبان دیگران توجه نکنیم و همچنین از تمامی آن‌ها به عنوان یک پل استفاده کنیم تا به موفقیت و پیروزی دست پیدا کنیم. در داستان هری پاتر نیز می‌خوانیم که هرماینی با اینکه مورد تمسخر دیگران بود ولی آنقدر تلاش کرد که در آخر توانست به یک جادوگر بزرگ تبدیل شود. بنابراین ما هم می‌توانیم بر تمامی آزار و اذیت ها و قلدری های دیگران غلبه کنیم و در نتیجه زندگی بهتری برای خودمان بسازیم.

مراقبت از خود

یکی از کلیدهای اصلی برای زندگی شاد و سالم این است که خودمان را دوست داشته باشیم و همواره از خودمان مراقبت کنیم. همواره به این نکته توجه داشته باشید که ما باید محدودیت‌های خودمان را بپذیریم و اگر نیاز به استراحت داریم حتماً لازم است که این کار را انجام دهیم و هرگز نسبت به این موضوع احساس گناه نداشته باشیم.

به عنوان مثال در داستان هری پاتر شخصیت هرماینی ساعت زمان برگردان داشت که می‌توانست زمان را به عقب برگرداند و سر تمامی کلاس‌ها حاضر شود. این کار ممکن است در ظاهر کار خوبی باشد اما باعث می‌شود تا او به دردسر بیفتد و انرژی کافی برای انجام تمامی کارهای نداشته باشد.

از این رو ما باید به این نکته توجه کنیم که سلامت روان همواره در اولویت قرار دارد و ما باید مراقب خودمان باشیم و برای تمام کارهایی که باید انجام دهیم به خوبی برنامه‌ریزی کنیم. شایان ذکر است که اگر شما بخواهید همواره کار کنید و درس بخوانید و هرگز وقتی برای استراحت نداشته باشید قطعاً روزی دچار مشکل خواهید شد و از تمامی برنامه‌های زندگی‌تان نیز عقب می افتید.

کنار آمدن با مشکلات

همواره باید به این نکته توجه داشته باشیم که ما نمی‌توانیم از غم و اندوه فرار کنیم و تنها کاری که باید انجام دهیم این است که با آن‌ها روبرو شویم. شایان ذکر است که ناراحتی‌ها و غمگینی ها اجتناب ناپذیرند و در طول زندگی نیز به دلیل مختلف گرفتار ناراحتی می‌شویم.

از این رو کنار آمدن به رویدادهای زندگی همواره به ما کمک می‌کند تا بتوانیم با امید و انگیزه به زندگی‌مان ادامه دهیم. به عنوان مثال هری پاتر هم پدر و هم مادرش را از دست داده بود و در طول داستان شاهد مرگ بسیاری از دوستانش بود. تمامی این رویدادها می‌تواند از نظر عاطفی فرد را با چالش های زیادی روبرو کند و در نتیجه به سلامت روانش آسیب وارد کند.

کتاب هری پاتر چه درس های را به ما می دهد؟

اما ما در داستان هری پاتر می‌خوانیم که هری هرگز خودش را نمی بازد و اجازه نمی‌دهد که اتفاقات منفی مانع او شوند. از این رو با قدرت ادامه می‌دهد و در نتیجه به موفقیت نیز دست پیدا می‌کند. شایان ذکر است که غم و اندوه در زندگی اندازه های متفاوتی دارد و گاهی اوقات می‌تواند بسیار آزاردهنده باشد. اما این ما هستیم که باید انرژی و امید داشته باشیم و به یک فرد قوی و استوار تبدیل شویم تا بتوانیم دقیقاً مانند هری پاتر با تمامی رویدادها مواجه شویم.

یکی دیگر از درس‌های داستان هری پاتر این است که شخصیت‌های داستان همواره با یکدیگر همدردی می‌کنند. به یاد داشته باشید که این کار می‌تواند مشکلات و غم و اندوه هایمان را به طور چشمگیری کاهش دهد. به یاد داشته باشید که ممکن است شما در حال حاضر گرفتار مشکلات و آسیب های فراوانی باشید اما باید بدانید که دنیا به آخر نرسیده و شما با همدلی اطرافیان خود می‌توانید مجدداً خودتان را بازیابی کنید و به زندگی بازگردید. شایان ذکر است که اگر شما به دیگران تکیه کنید می‌توانید به راحتی با مشکلات زندگی مقابله کنید و در نتیجه با آن‌ها کنار می آیید.

اهمیت عشق در زندگی

در تمام کتاب‌های هری پاتر می‌خوانیم که عشق یک نیروی جادویی بسیار قوی و مهم است. به عنوان مثال نیروی عشق مادر هری پاتر یعنی لیلی باعث شد تا ولدمورت شکست بخورد و نتواند به هری که یک نوزاد کوچک بود آسیب وارد کند. همچنین در بخشی از داستان متوجه می‌شویم که پروفسور اسنیپ به لیلی یک عشق بی پایان داشت. از طرف دیگر عشق و دوستی بین هری، رون و هرماینی نیز باعث شد تا آن‌ها بتوانند از پس تمامی مشکلاتشان بر بیایند.

لازم به ذکر است که در دنیای واقعی نیز شرایط دقیقاً به همین صورت است و این نیروی شگفت انگیز می‌تواند نگاه مثبتی را در ما ایجاد کند و در نتیجه به ما کمک می‌کند تا انرژی بیشتری برای برخورد با مشکلات داشته باشیم. باید اشاره شود که علم نیز این موضوع را ثابت کرده است که اگر ما نیروی عشق را در خود پرورش دهیم می‌توانیم سلامت جسم و روان داشته باشیم. بنابراین نیروی عشق به ما کمک می‌کند تا از شر تمامی اختلالات روانی مانند افسردگی و اضطراب در امان باشیم.

نتیجه‌گیری

داستان‌ها و کتاب‌هایی که می‌خوانیم شباهت زیاد به زندگی واقعی دارند و ما می‌توانیم از آن‌ها درس‌های زیادی بگیریم. شایان ذکر است که تمامی این موارد می‌تواند بر روی سلامت روان ما تأثیر داشت باشد. به عنوان مثال داستان‌هایی مانند هری پاتر، جنگ ستارگان، انتقام جویان و … همواره تلاش می‌کنند تا به ما بیاموزند که چگونه با مشکلات و موانعی که در زندگی وجود دارد برخورد کنیم.

از این رو ما هم می‌توانیم از آن‌ راهکارها استفاده کنیم تا در مقابل مشکلات زندگی با قدرت بایستیم. به عنوان مثال شخصیت هری پاتر در طول داستان با چالش های فراوانی مواجه گردید اما هرگز روحیه‌اش را از دست نداد و با قدرت فراوان به مسیرش ادامه داد. بنابراین داستان هری پاتر آموزش‌های فراوانی در زمینه سلامت روان به ما می‌دهد و ما می‌توانیم از آن‌ها برای مقابله با مشکلات زندگی استفاده کنیم.

دسته‌بندی‌ها