مدتهاست که تلاشها و پیشرفتهای حوزه روانشناسی بدون شک از زحمات و نگاههای متعددی بهرهبرداری میکند. از نامآوران این رشته میتوان به شخصیتهای برجستهای چون زیگموند فروید، اسکینر، جان واتسون و سایر دانشمندان فهیم اشاره کرد. اما در این تشریفات، متأسفانه نقش کلیدی و تأثیرگذار روانشناسان زن بهطور غافلگیرانه نادیدهگرفته میشود.
باید به یاد داشت که از دیرباز، زنان بسیاری به پیشبرد علم روانشناسی اسهام معنیداری داشتهاند و در شکلگیری و توسعه این حوزه نقش اساسی داشتهاند. در این قسمت از مجله علمی برنا اندیشان تصمیم داریم تا مقاله ای کامل در رابطه با زنان روانشناس را در اختیار شما افراد علاقه مند به علم روانشناسی قرار دهیم.
زنان روانشناس
هنگامی که به بررسی تاریخچه شکلگیری علم روانشناسی میپردازید، احتمالاً پرسشی در ذهنتان شکل میگیرد: آیا تمامی پیشروها و نخبگان ابتدایی این حوزه از نیاکان مردند؟ آمار بیشماری از متفکران مرد در فهرست پیشوندگان اصلی در روانشناسی اولیه، بیشک این تصور را به وجود میآورد. اما حقیقت این است که زنان از همان ایام اولیه تاسیس این علم در فرآیند شکلگیری آن نقش داشتهاند.
تحقیقات نشان میدهد که در اوایل دهه ۱۹۰۰، تقریباً ۱۲ درصد از روانشناسان فعال در ایالات متحده، زن بودهاند. این نمایانگر تعداد قابل توجهی از زنانی است که در این زمینه وارد شدهاند و در تحول و پیشرفت آن نقش مهمی ایفا کردهاند.
با این وجود، بسیاری از این بانوان پیشتاز در زمینه روانشناسی با تبعیضها، موانع قابل توجه و مشکلاتی بیسابقه روبرو شدند. زنان فراوانی از آن دوران مجاز به تحصیل و یادگیری در کنار مردان نبودند، مجبور به پنهانکاری مدارکی که با کوشش و سختی فراوان به دست آورده بودند شدند و حتی توانایی در دستیابی به موقعیتهای علمی و تحقیقی مهم که برای انجام تحقیق و انتشار نتایج آن ضروری بود، به سختی دستیافتنی بود. این موانع و مشکلات تا حد زیادی موجب محدودیتهایی در راه توسعه و ارتقاء زنان در دنیای علم و پژوهش گردید.
بنابراین، زنانی که با استمرار و تلاش پایدار در مسیر توسعه علم روانشناسی سهم داشتهاند، لایق تشویق و تقدیر برای پیشگامی و تلاشهایشان هستند. این افراد به دلیل نقشآفرینی و پیشبرد علمی خود، لایق تشویق به شناخته شدن هستند. باید به خاطر داشت که نامهای اشاره شده در این متن، تنها نمونههای کمی از زنانی هستند که در بهبود و پیشرفت رشته روانشناسی نقش داشتهاند. بسیاری دیگر از زنان نیز با تلاشها و کنشهایشان به توسعه این حوزه کمک کردهاند.
آنا فروید
آنا فروید (Anna Freud)، نخستین دختر زندهیاد زیگموند فروید، یکی از روانشناسان و پیشروهای حوزه روانشناسی و رواندرمانی بود. او در تاریخ 3 دسامبر 1895 در وین، اتریش متولد شد و در تاریخ 9 اکتبر 1982 در لندن، انگلستان درگذشت.
آنا فروید به عنوان یکی از نخبههای روانشناسی کودکان و نوجوانان معروف است. او به طور ویژه به مطالعهی روانشناسی کودکان و تحلیل رفتارها و مشکلات روانی در این دوران اختصاص داد. او تأثیرات قوی از بابایش، زیگموند فروید، دریافته و اصول و تکنیکهای رواندرمانی او را در کارهای خود به کار برد.
پیشنهاد می شود به مقاله عقده ادیپ مراجعه فرمایید. آنا فروید در طول زندگیاش به ایجاد مراکز رواندرمانی برای کودکان و نوجوانان پرداخت. او به خصوص در دهههای 1940 و 1950 به تأسیس “مؤسسه آنا فروید” در لندن پرداخت، که به عنوان مرکزی برای آموزش، تحقیقات، و مشاوره در حوزه روانشناسی کودکان شناخته میشد.
تأثیر آنا فروید بر روانشناسی کودکان و نوجوانان به ویژه در حوزه تشخیص و درمان اختلالات روانی در این دوران بسیار مؤثر بوده است. او در ارتقاء شناخت ما از رشد روانی کودکان و نحوه تعامل آنها با محیط اطراف تأثیر زیادی داشته است.
مری ویتون کالکینز
مری ویتون کالکینز (Mary Whiton Calkins)، یکی از شخصیتهای برجسته در تاریخ روانشناسی و زنان حوزه علمی بود. او در تاریخ 30 مارس 1863 در هارتفورد، کنتیکت، ایالات متحده آمریکا متولد شد و در تاریخ 26 فوریه 1930 در نیوتون، ماساچوست درگذشت.
مری کالکینز اولین زنی بود که در دانشگاه هاروارد دوره دکترا در روانشناسی را تکمیل کرد، اما به دلیل سیاستهای جنسیتی دانشگاه اجازه دریافت درجه دکترا به او داده نشد. با این حال، کالکینز بهعنوان یک روانشناس و فیلسوف معتبر شناخته میشود. وی در زمینههای مختلفی از جمله روانشناسی تجربی، روانشناسی فلسفی، و رواندرمانی مشغول به تحقیقات و تدریس بود.
یکی از مطالعات مهم کالکینز، مطالعههایش در زمینه حافظه بود که به عنوان “آزمون هماهنگی کالکینز” شناخته میشود. او نیز مؤلف کتاب “تجربیات فیلسوفی از منظر روانشناسی” بود که در آن به ارتباط بین فلسفه و روانشناسی میپرداخت.
مری کالکینز بهعنوان یکی از زنانی که در دورهی پایان قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم، با مشکلات و موانعی جهت تحقق درآمدهاند و به ترویج علم روانشناسی کمک کردهاند، به خصوص اهمیت دارد. او نمونهای از تلاش و پشتکار زنان در ایجاد تغییرات در عرصههای علمی و تحصیلاتی است.
مری آینزورث
مری آینزورث (Mary Ainsworth)، روانشناس برجسته و مشهور، به ویژه در زمینه پیوند مادر-کودک و نظریه الحاقها، شناخته میشود. او در تاریخ 1 دسامبر 1913 در گلسو، انگلستان، متولد شد و در تاریخ 21 مارس 1999 در ویرجینیا، ایالات متحده درگذشت.
یکی از کارهای مهم مری آینزورث، تحقیقات وی در زمینه الحاقها و پیوند مادر-کودک بود. او بهعنوان اولین محققی که نظریهای سیستماتیک و مبتنی بر مشاهدههای واقعی ارائه داد، به شهرت رسید. آینزورث نظریه “الحاقهای امن” و “الحاقهای ناامن” را توسعه داد که تأثیر زیادی بر زمینههای تربیت کودکان و رواندرمانی داشته است.
مطالعات معروف او شامل “آزمون غریبهگری” است که در آن رفتار کودکان در مواجهه با موقعیتهای ناپایداری و جداشدگی از والدین مورد مشاهده قرار میگیرد. این تحقیقات، اطلاعات مهمی درباره نحوه تعاملات مادر-کودک و نمایندگی از وابستگی کودکان ارائه میکند.
همچنین پیشنهاد می شود به مقاله فرزندپروری مراجعه فرمایید. آینزورث تأثیر بزرگی بر روانشناسی توسعهای، روانشناسی کودکان، و روانشناسی اجتماعی داشته است. کارهای او بهطور گسترده در زمینههای مختلفی از جمله تشخیص اختلالات روانی در کودکان و نوجوانان، مفاهیم امنیت و انتقال در روابط بین انسانها، و تاثیرات مراقبتهای اولیه بر روی رشد شخصیت تأثیرگذار بوده است.
لتا استتر هالینگورث
لتا استتر هالینگورث (Leta Stetter Hollingworth)، یکی از شخصیتهای مهم و تأثیرگذار در تاریخ روانشناسی و آموزش و پرورش بود. او در تاریخ 25 ماه ژوئن سال 1886 در وین، ایوا متولد شد و در تاریخ 27 نوامبر 1939 در نیویورک، ایالات متحده درگذشت.
لتا هالینگورث بهعنوان یک روانشناس، روانشناس تربیتی، و متخصص در زمینه اختلالات توجه و بیشفعالی (ADHD) شناخته میشود. او به طور خاص در تحقیقات مرتبط با هوش، یادگیری، و توجه کودکان و نوجوانان مشغول به فعالیت بود. تحقیقات او به نحوی که بهعنوان “استتر افت” شناخته میشود، مباحث مرتبط با تواناییهای فرهنگی و هوش در دوران کودکی را بررسی میکند.
وی بهعنوان یکی از افرادی که در جهت تعامل بین روانشناسی و تربیتی فعالیت داشته است، بسیار معتبر است. همچنین، لتا هالینگورث توجه ویژهای به تربیت و آموزش دختران و زنان داشته و به عنوان یکی از پیشوایان حرکت برای تقویت مساوات جنسیتی در آموزش و پرورش شناخته میشود.
لتا استتر هالینگورث، یکی از پیشروهای بارز و بلند پروازان در حوزه روانشناسی در ایالات متحده آمریکا بود. او در طول همکاریهایش با ادوارد ثورندایک، محقق معروف دورهٔ پیشرفتهٔ روانشناسی، تحقیقاتی ژرف و مؤثری در زمینههای مختلف انجام داد. بخصوص تحقیقات او درباره هوش و استعداد کودکان، به او شهرت و شناخت بیشتری دستیافت.
علاوه بر این، یکی از دستاوردهای بزرگ لتا هالینگورث، تحقیقات و مطالعاتش در حوزه روانشناسی زنان بود. در آن دوران، نگرشهای غالب اجتماعی معتقد بودند که زنان از نظر ذهنی و عقلی نسبت به مردان محدودتر هستند، و اعتباری به حالت ذهنی آنها در دوران قاعدگی تعلق نمیگیرد. هالینگورث با انتقاد از این نظریات، اقدام به تحقیقات عمیقی در زمینه روانشناسی زنان کرد. نتایج این تحقیقات نشان داد که زنان، به همان اندازه که مردان هوشمند و با استعداد هستند و این واقعیت هیچگونه ارتباطی با دوره قاعدگی ندارد.
در مقابل موانع بزرگی که او برای پیگیری تحقیقات در زمینه تبعیض جنسیتی و محدودیتهای زمانی داشت، دستاوردهای چشمگیر وی به شکل مشخصتری معرفی میشوند. او با پشتکار و اراده خود به شکل بسیار موفقیتآمیز، نگرشهای منسجمتری را نسبت به نقش زنان در علم و جامعه ایجاد کرد.
کارن هورنای
کارن هورنای (1885 – 1952)، روانشناس، پزشک و نظریهپرداز اهل آلمانی بود که بهعنوان یکی از فرهنگسازان در حوزه روانشناسی و بهویژه در زمینه روانشناسی نوعیت انسانی شناخته میشود. او به عنوان یکی از اعضای مدرسهٔ روانشناسی اجتماعی به شمار میآید.
کارن هورنای در تحقیقات و نظریههای خود به موضوعاتی چون نقد نظریه فرویدی، نقد تئوری پسرکوچکها، و بررسی ابعاد روحی و نوعیت رفتاری انسانها پرداخت. او مفاهیم مهمی مانند “خود شناسی نادرست” (احساس نادرست نسبت به خود) را در تحلیل وضعیتهای روانی مطرح کرد.
یکی از کارهای برجسته هورنای، تقویت نقد او نسبت به تئوری فرویدی بود. هورنای از طریق نوآوریهایش در زمینه تحلیل روانی، نظریههای خود را دربارهٔ تأثیرات فرهنگی و اجتماعی بر رفتار انسانها ارائه داد. او به مسائلی همچون نقش محیط و فرهنگ در شکلگیری شخصیت و رفتار، توجه ویژهای داشت.
کارن هورنای یکی از افرادی بود که به توسعهٔ رویکردهای اجتماعی و فرهنگی در روانشناسی کمک کرد و اثرگذاری وسیعی بر روانشناسی عمومی و مطالعات شخصیت داشت.
ملانی کلاین
ملانی کلاین (Melanie Klein)، یکی از روانشناسان و نظریهپردازان برجسته در حوزه روانشناسی کودکان و رواندرمانی بود. وی در تاریخ 30 مارس 1882 در ویژنا، اتریش متولد شد و در تاریخ 22 سپتامبر 1960 در لندن، انگلستان درگذشت.
ملانی کلاین بهعنوان یکی از پیشروهای روانشناسی کودکان و نوجوانان مشهور است. او بر طبقهبندیهای خود به عنوان یک پیشرو در حوزه “روانشناسی کودکانی کلاینی” معروف است. نظریات و تئوریهای او در مورد توسعه شخصیت کودکان و اهمیت تجربههای اولیه در ایجاد رفتارها و الگوهای روانی بسیار تأثیرگذار بوده است.
یکی از مفاهیم برجسته کلاین، مفهوم “روابط موضوعی” است که به بررسی روابط انسانها با اشیاء و افراد در زندگی روزمره میپردازد. او با تمرکز بر روی تجربههای ناخودآگاه و تفکرات عمیق انسانها، مفاهیمی ژرف و پیچیده از روابط بین انسان و محیط خود را بررسی کرد.
یکی از دیگر مسائل کلاین، توسعهٔ ایدههای او در مورد “انواع دفاعهای ناخودآگاه” بود. او به ارتباط بین این دفاعها و تجربههای کودکی و خانوادگی پرداخت و معتقد بود که این دفاعها نقش مهمی در شکلگیری شخصیت و رفتارهای افراد ایفا میکنند.
ملانی کلاین با توجه به تأثیرگذاریهایش در حوزه روانشناسی کودکان و نظریههای پیچیدهای که ارائه داد، بهعنوان یکی از شخصیتهای مهم در تاریخ روانشناسی شناخته میشود.
مامی فیپس کلارک
مامی فیپس کلارک (Mamie Phipps Clark)، روانشناس آمریکایی و نظریهپرداز اهل ایالات متحده بود که به خصوص به عنوان یکی از پیشوایان حرکت برای تحقق تغییرات اجتماعی و تربیتی در زمینه تبعیض نژادی شناخته میشود. او در تاریخ 18 آوریل 1917 در همپتون، آرکانزاس متولد شد و در تاریخ 11 آگوست 1983 در نیویورک، ایالات متحده درگذشت.
مامی کلارک همراه با شوهرش، کنت کلارک، تحقیقاتی معروف به نام “آزمون عکسهای عمودی و افقی” (Doll Test) انجام داد. این آزمون، به کودکان آمریکایی آفریقایی و سفید پوست تصاویر عکسهایی از افراد آفریقایی و سفیدپوست را نشان میداد و سپس از آنها سوالاتی در مورد ترجیحات و ارتباطاتشان با تصاویر میپرسید. نتایج این تحقیق نشان داد که بسیاری از کودکان آمریکایی آفریقایی به تصویرهای سفیدپوست مثبتتر نگاه میکردند، که این به نوعی نمایانگر تأثیرات تبعیض نژادی در تصورات و تفکرات کودکان بود.
تحقیقات مامی کلارک و همچنین شرکت در دعاوی حقوق مدنی، تاثیر بزرگی بر تغییرات اجتماعی و حقوقی در زمینه تبعیض نژادی در ایالات متحده داشت. او با ترکیب دانش روانشناسی خود با تلاشهای تغییرات اجتماعی، نقش بزرگی در جهتدهی به پیشرفتهایی که در راستای از بین بردن تبعیض نژادی و تقویت حقوق مدنی به وقوع پیوست، داشت.
کریستین لاد فرانکلین
کریستین لاد-فرانکلین (Christine Ladd-Franklin)، روانشناس، منجم و منطقیگرای آمریکایی بود که به دلیل مشارکت فعال در زمینههای ریاضیات، فلسفه و روانشناسی شناخته میشود. وی در تاریخ 1 دسامبر 1847 در وارینگتون، کنتیکت، آمریکا متولد شد و در تاریخ 5 مارس 1930 در نیویورک درگذشت.
کریستین لاد-فرانکلین از افراد پیشرو در زمینه منطق و ریاضیات بود و بهطور ویژه بر روی منطق ریاضی و معماریهای منطقی تمرکز کرد. وی از اولین زنانی بود که در دانشگاه جانز هاپکینز درس خواند و دانشجوی دکترای فلسفه در زمینه منطق و ریاضیات شد.
یکی از دستاوردهای مهم کریستین لاد-فرانکلین، مطالعات و تحقیقاتش در زمینه تئوریهای منطقی بوده است. او در زمینه منطق و ترکیبیات پیشرفتهای چشمگیری داشته و مفاهیمی ابتکاری را به عرصه منطق ریاضی و فلسفه علم معرفی کرده است.
کریستین لاد-فرانکلین همچنین به عنوان یک پیشرو در زمینه روانشناسی شناخته میشود. وی به بررسی پدیده تصویرسازی روانی و روابط میان تصاویر ذهنی و فرآیندهای روانی پرداخت. تحقیقات او در این زمینه به نوعی تأثیرگذاری بر زمینههایی از روانشناسی مثل پردازش اطلاعات بصری داشته است.
او با ترکیب اهتمامهایش در ریاضیات، منطق و روانشناسی، بهعنوان یک شخصیت چندجانبه در تاریخ علم محسوب میشود و تأثیر بزرگی بر توسعه این حوزهها و پیشرفت علم داشته است.
مارگارت فلوی واشبورن
مارگارت فلوی واشبورن (Margaret Floy Washburn)، روانشناس آمریکایی و یکی از پیشوایان بزرگ در حوزه روانشناسی تجربی بهشمار میآید. او در تاریخ 25 ژوئیه 1871 در نیویورک، ایالات متحده متولد شد و در تاریخ 29 اکتبر 1939 در پینفورد، ماساچوست درگذشت.
واشبورن به عنوان اولین زنی شناخته میشود که دکترای فلسفه در زمینه روانشناسی را از دانشگاه کرنل اخذ کرد. او بهعنوان یک محقق متمرکز بر روانشناسی تجربی، تحقیقات مهمی در زمینه رفتار حیوانات و روانشناسی تجربی انجام داد.
یکی از کارهای بزرگ واشبورن تلاش برای ایجاد پل بین روانشناسی و علوم زیستی بود. او به بررسی رفتار حیوانات و مقایسه آن با رفتار انسانها پرداخت. واشبورن تحقیقاتی معروف در زمینه توجه و حس بصری حیوانات انجام داد و به شکلی موثر در تأسیس رشته روانشناسی حیوانات سهم داشت.
وی همچنین در تالیف کتابهای مهمی در زمینه روانشناسی تجربی مشغول بوده است. کتاب “روانشناسی” که او نوشت، یکی از کتابهای معتبر در حوزه آموزش و تحقیقات روانشناسی تجربی بهشمار میآید.
مارگارت فلوی واشبورن به عنوان یکی از زنان پیشرو در زمینه روانشناسی، با ترکیب تحقیقات خود با تدریس و نگارش، تأثیر چشمگیری در توسعه روانشناسی به وجود آورد و تلاشهایش در تعمیق دانش روانشناسی بسیار ارزشمند بود.
النور مک کوبی
الینور مکوبی (Eleanor Emmons Maccoby)، روانشناس و محقق برجسته در زمینه روانشناسی کودکان و جنسیت، بهعنوان یکی از پیشوایان مهم در این حوزه شناخته میشود. وی در تاریخ 15 مه 1917 در توپکا، کانزاس متولد شد و در تاریخ 11 دسامبر 2018 در استنفورد، کالیفرنیا درگذشت.
مکوبی بهعنوان یک محقق پیشوا در زمینه تاثیر جنسیت بر توسعه کودکان شناخته میشود. او به بررسی تفاوتهای جنسیتی در رفتارها، تربیت و توسعه روانی کودکان و نوجوانان پرداخت. مطالعات و تحقیقات او در این زمینه به نحو چشمگیری به درک عوامل مختلفی که نقش در تشکیل شخصیتها و رفتارهای کودکان ایفا میکنند، کمک کرد.
یکی از کارهای بزرگ مکوبی، تحقیقات در زمینه تأثیر تربیت و نقش والدین بر توسعه جنسیتی و رفتارهای کودکان بود. او بر مطالعه مقایسهای بین تربیت کودکان دختر و پسر تمرکز داشت و مواردی از جمله تقسیم کارها در خانواده، نقش پدر و مادر در توسعه کودکان را مورد بررسی قرار داد.
مکوبی همچنین در مورد تأثیر تلویزیون و رسانهها بر توسعه کودکان، ترتیب تولد در خانواده و مسائل جنسیتی در محیطهای آموزشی تحقیقات انجام داد.
با تحقیقات خود در زمینه جنسیت و توسعه کودکان، الینور مکوبی بهعنوان یک شخصیت برجسته در روانشناسی به شناخته شده است و تأثیر بزرگی در توسعه این حوزه داشته است.
پریرخ دادستان
در بین زنان تأثیرگذار، یک نام وجود دارد که در تاریخ روانشناسی ایرانی برجستهترین موجودیتهاست. پریرخ دادستان، یکی از بنیانگذاران مدرن روانشناسی در ایران محسوب میشود و به عنوان “مادر روانشناسی ایران” شناخته میشود. حیطه تحقیقاتی او به اصول و بالین روانشناسی اختصاص داشته است و این حوزهها را با تکمیل کارهای پیشتاز ژان پیاژه، پرورش داده است.
پریرخ دادستان در سال ۱۳۱۲ در تهران به دنیا آمد و در سن ۱۶ سالگی با دریافت بورسیه به ژنو، سوئیس اعزام شد. در اوج تحصیلاتش، بتوانیم او را متخصص تایید کنیم که توانست ژان پیاژه، مشهور به روانشناس بزرگ، را متقاعد کند که او را به عنوان استاد راهنما برای تحقیقات دکترایش قبول کند. همکاری و اعتماد پیاژه به پریرخ دادستان به حدی بود که به او پیشنهاد مدیریت مرکز شناختی نیویورک داده شد.
با این حال، دکتر دادستان پس از کسب مدرک دکترا، انتخاب کار خدمت به وطن را به انجام آورد و به ایران بازگشت. وی تحقیقات بینالمللی زیادی در حوزه توضیح روانشناسی مرضی از طریق دیدگاههای تحولی ارائه داده و برای پیشرفت علم روانشناسی در ایران نقش مهمی ایفا کرده است. او در سال ۱۳۸۹ به دلیل بیماری سرطان در تهران از دنیا رفت.
این مثال نشان میدهد که در تاریخ روانشناسی، زنان نقش مهم و برجستهای داشتهاند. از گذشته تا امروز، نقش زنان در این علم از محدودیت به تأثیرگذاری گستردهتر تبدیل شده است. اطلاعات مؤید نشان میدهد که در سال ۲۰۱۷، بیش از نیمی از اعضای انجمن روانشناسی آمریکا زنان بودهاند و بیش از ۷۵ درصد از فارغالتحصیلان رشته روانشناسی نیز زنان هستند. امیدواریم که این مسیر به سوی سلامتی جسم و روان انسان بهرهور باشد.