فیلم های عاشقانه معمولا شیرین و دلنشین هستند و میتوانند شما را به خوشحالی و شادی برسانند. اما اگر فکر کنید که آنها نشاندهندهی عشق واقعی هستند، ممکن است به خودتان آسیب بزنید و دیدگاه نادرستی نسبت به عشق پیدا کنید. چرا که فیلم های عاشقانه اغلب دارای الگوهای غیر واقعگرایانه و غیر منطقی هستند که با تجربهی عشق در زندگی واقعی فرق میکند. برای مثال، این فیلمها معمولا شخصیتهای خوشتیپ و جذاب را به عنوان قهرمانهای داستان انتخاب میکنند و از صحنههای رمانتیک و دراماتیک استفاده میکنند تا حساسیت بالای بیننده را جلب کنند.
این فیلمها همچنین تمایل دارند که پایان خوش را به علاقهمندان خود ارائه دهند و نشان دهند که عشق همه چیز را حل میکند. این فیلمها در حقیقت به دنبال خلق یک فانتزی هستند، یک تصویر زیبا و خوشایند از عشق که با واقعیت سازگار نیست. در این قسمت از مجله علمی برنا اندیشان تصمیم داریم تا مقاله ای کامل در خصوص تاثیر فیلم های عاشقانه را در اختیار شما افراد علاقه مند به مجموعه مقالات علمی قرار دهیم.
فیلم های عاشقانه میتوانند خطرناک باشند اگر بینندهها آنها را به عنوان یک الگو یا یک استاندارد برای عشق واقعی در نظر بگیرند. بینندههایی که از تمایز بین داستانهای ساختگی و واقعیت غافل میشوند و انتظار دارند که عشق در زندگی واقعی همانند عشق در فیلمها باشد.
ما نمیتوانیم از ارتباط فیلمها و زندگی چشم پوشی کنیم، چرا که فیلمها اغلب از جامعه و فرهنگ موجود الهام میگیرند و در عوض ممکن است بر جامعه و فرهنگ تاثیر بگذارند و نگرشهای جدیدی را در بینندهها شکل دهند. این نگرشها ممکن است مفید یا ضروری باشند یا ممکن است غلط یا خسارتبار باشند. اما وقتی میگوئیم فیلمها تاثیر دارند، منظورمان چه تاثیراتی است؟
تاثیر فیلم های عاشقانه
فیلم های عاشقانه یکی از ژانرهای محبوب و پرطرفدار سینما هستند. این فیلمها معمولا داستانهایی را روایت میکنند که در آن دو شخصیت عاشق یکدیگر میشوند و با مشکلات و چالشهایی روبرو میشوند که در نهایت به یک پایان شاد دست پیدا می کنند. این فیلمها ممکن است برای بسیاری از بینندگان یک تجربهی سرگرمکننده و لذتبخش باشند، اما آیا این فیلمها تاثیری بر روابط عاشقانه واقعی دارند؟
تاثیر مثبت فیلم های عاشقانه
برخی از پژوهشها نشان دادهاند که تماشای فیلم های عاشقانه ممکن است برخی از جنبههای مثبت رابطههای عاشقانه را تقویت کند. برای مثال:
- افرادی که تلویزیون و فیلم عاشقانه تماشا میکنند، بالاترین سطح از باور به عشق قاطع و رضایت از رابطه را گزارش کردهاند.
- افراد جوان که فیلم عاشقانه تماشا میکنند و با شخصیت مورد علاقه خود همسو شوند، دچار باور به عشق آرمانگرایانه میشوند.
- افرادی که فیلم عاشقانه تماشا میکنند، ممکن است رابطه خود را با چشمانداز فانتزی سنجیده و ارزیابی کنند.
- با وجود استرئوتایپها، بسیاری از مردان هم دوست دارند فیلم عاشقانه تماشا کنند.
تاثیر منفی فیلم های عاشقانه
بعضی از پژوهشها نشان دادهاند که تماشای فیلم های عاشقانه ممکن است برخی از جنبههای منفی رابطههای عاشقانه را نیز تحت الشعاع قرار دهد. برای مثال:
- افرادی که فیلم عاشقانه تماشا میکنند، ممکن است نامحسوس به این باور برسند که عشق واقعی همان چیزی است که در فیلم ها میبینند.
- افراد جوان که فیلم عاشقانه تماشا میکنند، ممکن است انتظارات غیر واقعی از رابطههای عاشقانه داشته باشند و خود را با شخصیتها و رویدادهای سینمایی مقایسه کنند.
- افرادی که فیلم عاشقانه تماشا میکنند، ممکن است رفتارهای نامتعارف، وسواسی، سلطهگرانه یا سوءاستفادهآمیز را به عنوان رفتارهای عاشقانه تلقی کنند.
- افرادی که فیلم عاشقانه تماشا میکنند، ممکن است ناراضی و نامطمئن شوند و رابطهشان را با چشمانداز فانتزی سنجیده و ارزیابی کنند.
واقع گرایانه نبودن فیلم های عاشقانه
فیلم های عاشقانه ممکن است از وقایع و شخصیتهای واقعی الهام بگیرند اما همیشه به آنها وفادار نمانند و اغلب از واقعیت فاصله میگیرند. این کار را به دلایل خاصی انجام میدهند. آنها میخواهند یک تجربهی جذاب و جالب را به بینندهها ارائه دهند، تجربهای که شاید در زندگی عادی خود نتوانند داشته باشند یا خیلی دوست دارند که داشته باشند. همچنین پیشنهاد می شود به کارگاه روانشناسی درمان عشق مجازی مراجعه فرمایید.
در واقع آنها قول یک پایان شاد را میدهند، صحنههای عاشقانهای را نشان میدهند که قلب شما را لرزان میکند، تصاویر خیالانگیزی را به نمایش میگذارند که خلاقیت شما را برانگیزاند و با شخصیتهای جذاب و کامل آشنا میکنند که هیچ عیب یا نقصی ندارند.
وقتی این عناصر همه با هم ترکیب میشوند، نتیجه یک فیلم فانتزی است که برای چند دقیقه شما را به دنیای خودش میکشاند. اینکه بتوانید عشق دو شخصیت را حس کنید و از قدرت و زرق و برق عشق لذت ببرید، احساس خوبی است اما در زندگی واقعی، همه چیز به این سادگی و آسانی نیست.
فیلمها به شما نمیگویند که شخصیتها چگونه با خستگی و استرس روزانه سروکار دارند، چگونه با مشکلات مالی و اجتماعی مواجه میشوند، چگونه با اختلافات و بحرانهای کوچک و بزرگ دربارهی مسائل روزمره سروکار دارند و چگونه با پیچیدگیهای یک رابطه کنار میآیند. در عوض، فیلم های عاشقانه فقط خلاصهای از لحظات شیرین را به شما نشان میدهند که تنها بخش اندکی از یک رابطه است.
عادی سازی رفتارهای زشت و ناپسند
اگر طرفدار فیلم های عاشقانه هستید، حتما با صحنههای رمانتیک معمول آنها آشنا هستید: یکی از شخصیتهای داستان خود را به فرودگاه میکشاند تا به عشقش بگوید که نمیخواهد از او جدا شود یا بدون هیچ اطلاع قبلی جلوی خانهی فرد مورد نظر میایستد تا به او بگوید که عاشقش شده است. این صحنهها قصد دارند که به اصطلاح عمیق و معنادار باشند اما در واقع رفتارهای نامناسب و نامعقول را توجیه میکنند؛ اختلال عشق وسواسی را نمیتوان با رفتارهای عاشقانهی سالم اشتباه گرفت.
اینکه رفتارهای پرخاشگرانه یا نقض حریم شخصی دیگران، عاشقانه نشان داده میشود، با دنیای واقعی سازگار نیست که چنین رفتارهایی معمولا به شکست منجر میشود. علاوه بر این، بعضی از روابط عاشقانهی فیلمها از ابتدا مشکل دارند و نسخهای سمّی و خطرناک از عشق را ترویج میکنند.
مثالی از یک رابطهی سمّی و خطرناک در فیلم های عاشقانه، رابطهی ادوارد کالن و بلا سوان در «گرگومیش» است که پر از کنترل و سوءاستفاده است. در رابطهی این دو شخصیت نقصها و مشکلات فراوانی وجود دارد، آنها بهصورت آشکار به هم ضربه میزنند اما سازندگان آنها را نادیده میگیرند و یک رابطهی ناسالم را رمانتیک نشان میدهند و مخاطب جوان را گول میزنند.
نظریه کاشت
آنهایی که تجربهی رابطههای عاشقانه دارند یا داشتهاند، بهخوبی میشناسند که یک رابطهی عاشقانه چقدر پر از پیچیدگی و مشکل است و نیازمند مسئولیتپذیری، ارتباط، همدلی و راستگویی است. اما نوجوان یا جوانی که هنوز رابطههای عاشقانه را تجربه نکرده است ممکن است فکر کند که آنها مانند فیلمها هستند و از این آثار سینمایی درسهایی را بگیرد که کاملا اشتباه است.
اینکه تحت تاثیر این فیلم ها قرار بگیریم کاملا طبیعی است زیرا در عصری زندگی میکنیم که تماشای آنها از جزئیات زندگی روزانهی ما است. علاوه بر این، همیشه با آثاری مواجه میشوید که به وضعیت شخصی یا نحوهی نگاه شما نزدیک هستند یا با شخصیتهایی آشنا میشوید که میتوانید با آنها همدلی کنید (حتی اگر چندان واقعبینانه نباشند).
مشکل اما این است: وقتی چیزی بهشدت تکرار میشود، این احتمال وجود دارد که جایگزین واقعیت شود یا آن را تحتالشعاع قرار دهد. نظریهی کاشت که در دههی ۷۰ میلادی توسط جرج گربنر معرفی شد، به همین موضوع اشاره دارد. این نظریه دربارهی تاثیر پایدار و طولانیمدت رسانه بر شکلگیری تصویر ذهنی مخاطب از دنیای اطراف است و نشان میدهد که رسانه چه تاثیری بر نگرشهای بیننده دارد.
کسی که برای مثال فیلم های عاشقانه زیادی تماشا میکند، ممکن است به طور نامحسوس به این باور برسد که عشق واقعی همانچیزی است که در فیلمها میبیند. در نتیجه باید هوشیار باشید و اگر قرار است تاثیر بگیرید، سعی کنید چیزهایی باشند که شما را به انسان بهتری تبدیل میکنند.
ناامیدی مطلق
این سکه یک روی دیگر هم دارد. فیلم های عاشقانه گاهی باعث میشوند تا بعضی از آدمها احساس ناراحتی کنند و از تلاش برای عشق دست بکشند زیرا خود را با شخصیتها و رویدادهای سینمایی مقایسه میکنند و در این مقایسهی نابرابر، آدمهای معمولی هیچ جایگاهی ندارند.
حتی افرادی که رابطه دارند هم ممکن است تحتتاثیر قرار بگیرند زیرا به این مسئله فکر میکنند که چرا شریک زندگی آنها همانند فیلمها رفتار نمیکند یا چرا داستان عاشقانه زندگیاش شبیه فیلمها نیست. این افراد ممکن است ناراضی و نامطمئن شوند و رابطهشان را با چشمانداز فانتزی سنجیده و ارزیابی کنند.
همه شایسته این هستند که با کسی باشند که با آنها درست رفتار میکند اما فیلمها در این زمینه به حدی اغراق میکنند که نتیجهی عکس میدهد و در بیننده انتظارات غیر واقعی ایجاد میشود. برای مثال در فیلمها میبینید که یک شخصیت نیمه گمشده خود را بدون هیچ سختی پیدا کرده است و ناگهان وارد یک رابطهی عاشقانهی کامل میشود، در حالی که در واقعیت، طرفین برای بهبود یک رابطه باید تلاش کنند.
یا میبینید که شخصیتها درک عجیبی از یکدیگر دارند اما در واقعیت، طرفین باید گفتگو و فداکاری داشته باشند تا به چنین مرحلهای برسند. شاید افرادی که رابطهی عاشقانه طولانیمدت داشتهاند، در مقایسه با یک فیلم ساختگی که نگاهی ساده به جهان دارد، راهنمای بهتری برای شما باشند.
نتیجه گیری
فیلم های عاشقانه دفترچهی راهنمای شما در زندگی نیستند و باید آنها را در همان چارچوبی که ساخته شدهاند ارزیابی کنید: زیرا آن ها صرفا یک تجربهی سینمایی سرگرمکننده هستند. شاید واضح باشد اما انسانها با یکدیگر فرق میکنند و روابط عاشقانه هم نمیتوانند شبیه یکدیگر باشند.
شما نمیتوانید چیزهایی که در یک اثر سینمایی دیدهاید را به روابط شخصی خود تعمیم دهید و نمیتوانید انتظار داشته باشید که روابط شما از هر نظر کامل باشند. ما نیاز داریم به درک عمیقتری از عشق برسیم، به دنبال روابط سالم باشیم و اگرچه فیلمها یک منبع خوب برای یادگیری هستند اما در این زمینه بهتر است به سراغ منابع دیگر بروید.