اختلال تقارن وسواسی، یا Symmetry OCD، یک اختلال روانی است که با تمرکز ناپایدار بر روی چینش خاصی از اشیاء مرتبط میشود. در این اختلال، افراد مبتلا تا زمانی که اشیاء به درستی مرتب نشده و تراز مناسبی نداشته باشند، یا به شکلی ناقص ظاهر شوند، احساس استرس و نگرانی میکنند. وسواس تقارن معمولاً با چرخه مداومی از تفکرهای وسواسی، اضطراب و عملهای اجباری همراه است.
به عبارت دیگر، افراد مبتلا به این اختلال تمایل دارند تا به صورت مکرر و بدون کاهش به چینش و ترتیب اشیاء خود اهمیت زیادی بدهند و این مسئله برای آنها منبع اضطراب و ناراحتی شدیدی باشد. در این قسمت از مجله علمی برنا اندیشان تصمیم داریم تا مقاله ای کامل در رابطه با اختلال وسواس تقارن را در اختیار شما افراد علاقه مند به روانشناسی قرار دهیم.
آشنایی با اختلال وسواس تقارن
اشخاص مبتلا به اختلال وسواس تقارن عادت دارند که اشیاء را دوباره و دوباره ترتیب دهند و ممکن است ساعتها به ترتیب و مرتبکردن اجناس اختصاص دهند. آنها ممکن است وقت زیادی را صرف کنند تا اطمینان حاصل کنند که اشیاء و وسایل به شکلی کاملاً قابل قبول و منظم در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند. افراد مبتلا به این اختلال ممکن است متون، دستنوشتهها و سایر محتواهای نوشتاری را چندین بار بنویسند و پاک کنند.
پیشنهاد می شود به مقاله وسواس چک کردن مراجعه فرمایید. رفتارهای ناشی از وسواس تقارن معمولاً برای افراد اطراف و دوستان افراد مبتلا به این اختلال بسیار خستهکننده و مزاحم به نظر میآید. این افراد در تلاش برای دستیابی به ترتیب و تنظیم مطلوب، اغلب زمان زیادی را صرف میکنند و این وسواس میتواند به طور معنوی بر کیفیت زندگی آنها تأثیر بگذارد.
آشنایی با ابعاد روانی وسواس تقارن
همانطور که ذکر شد، وسواس تقارن یک چرخه سه مرحلهای از وسواس، اضطراب و اجبار را در برمیگیرد. وسواس به افکاری اطلاق میشود که ناخودآگاهاً به ذهن فرد وارد میشوند و معمولاً در مورد مسائلی که ناراحتکننده یا غیرمعمول به نظر میآیند، متمرکز میشوند.
این افکار به طور معمول با واقعیت احساسی فرد هماهنگ نیستند. تقریباً همه افراد ممکن است زمانی به افکار مزاحم یا وسواسی برخورد کنند، اما اغلب به سادگی از آنها عبور میکنند و تمرکز زیادی روی آن نمیگذارند. با این حال، افراد مبتلا به وسواس تقارن، به خصوص به افکار وسواسآمیز خود بسیار تمرکز کرده و اغلب به دلیل این افکار اضطرابی تجربه میکنند. این اضطراب باعث میشود که افراد مبتلا به وسواس تقارن تلاش کنند تا این احساسات را کاهش دهند و با آنها مقابله کنند.
در مرحله بعدی از این فرآیند، اجبار به چرخه وسواسی وارد میشود. اجبار شامل اقدامات و رفتارهایی است که فرد مبتلا به وسواس تقارن به منظور مقابله با افکار وسواسآمیز خود انجام میدهد. این افراد ممکن است ساعتها از روز را به این اقدامات اجباری اختصاص دهند و به فعالیتهای تکراری بپردازند. ابتدا، این اقدامات اجباری ممکن است تا حدودی اضطراب فرد را کاهش دهند.
اما این اضطراب به مرور زمان دوباره بروز میکند و اثر اقدامات اجباری از بین میرود. به عبارت دیگر، فرد مبتلا به وسواس تقارن به صورت مکرر اقدامات اجباری را انجام میدهد و تاکید دارد که به دستآوردن آرامش دوباره برسد. این چرخه تکراری از وسواس و اجبار باعث میشود که فرد در مقابل هرگونه تلاشی برای پایان دادن به آن متردد شود. افکار وسواسآمیز و اقدامات اجباری میتوانند دربارهی مسائل گوناگونی مطرح شوند و گسترهای وسیع از موضوعات را در بر بگیرند.
اصطلاح “وسواس متقارن” به مواردی اطلاق میشود که تمرکز آنها بر تقارن و نظم قرار دارد. در اینجا، تقارن به معنای وجود تشابه و تطابق در اضلاع یا بخشهایی از دو شیء به طرز مشخصی استفاده میشود. وسواس تقارن باعث میشود که فرد به شیءها یا اشیایی که دارای تقارن هستند یا به ترتیب خاصی مرتب شدهاند، توجه وی را به خود جلب کند.
این اختلال میتواند باعث شود که فرد به صورت مضطرب به هر چیزی که با نظم و تقارن متفاوتی از انتظارات وی باشد، واکنش نشان دهد و احساسات ناراحتی را تجربه کند. وسواس تقارن به عنوان یکی از پررایجترین انواع وسواسهای فکری-عملی شناخته میشود، بهطوریکه تقریباً 36٪ تا 50٪ از افراد مبتلا به وسواسهای فکری-عملی، این نوع وسواس را نیز تجربه کردهاند یا تجربه میکنند.
وسواس تقارن چه نشانه هایی دارد؟
افرادی که با اختلال وسواس تقارن مواجه هستند، اغلب پس از مرتب کردن اشیاء، تا حدی آرامش را تجربه میکنند. اما در اکثر موارد، این افراد احساسات منفی و ناخوشایندی نسبت به این اختلال دارند و به عنوان یک بار زمینی با آن درگیر میشوند، زیرا از نظر روانی به شدت اضطراب دارند که وقتی که به فعالیت مرتب کردن اشیاء مشغول میشوند، افزایش مییابد. این وضعیت باعث میشود که افراد قادر به قطع این رفتار نباشند. اگرچه این وضعیت برای تمام افراد مبتلا به اختلال وسواس تقارن صدق نمیکند، اما برخی از آنها این رفتار و وسواس را به عنوان یک عمل منطقی و ضروری میپندارند.
ترس از نامتقارن بودن
این افراد اغلب ترسهای زیادی را تجربه میکنند و مضطرب هستند که اگر یک شیء مانند قاب عکس روی دیوار یا کوسنهای مبل به نحوی نامتناسب و نامتقارن باشند، ممکن است به وقوع اتفاقی ناخوشایند برای خودشان یا افراد عزیزشان بیفتد. حتی اگر آگاه باشند که این ترسها به شکل منطقی واقعی نیستند و اساس واقعی در واقعیت ندارند، باز هم قادر به کنترل این احساسات نیستند.
این افراد هنگام مواجهه با اشیاء نامتقارن تحت تأثیر اضطراب شدیدی قرار میگیرند. علاوه بر اشیاء، آنها تمایل دارند به تعادل در رفتارهای خود دقت کنند، به عنوان مثال در راه رفتن بین خطوط سنگهای پیادهرویی یا کوشش برای راه رفتن با یک فشار یکسان روی هر پا.
تقارن و نظم ممکن است برای بسیاری از افراد جذاب و مهم باشد، اما برای افراد مبتلا به وسواس تقارن، یک نگرانی دائمی و مزاحم است. به طوری که تا زمانی که تقارن و نظم اشیاء حفظ نشود، آرامش نمییابند.
بیشتر مبتلایان به وسواس تقارن، همچنین از وسواس فکری عملی کمال هم رنج میبرند.
این افراد در هنگام نوشتن، تلاش میکنند تا تعداد دقیق کلمات در هر ردیف و در هر صفحه را هماهنگ کنند و این کلمات را به صورت متقارن در آنها تنظیم کنند. به این منظور ممکن است ساعتها به این کار اختصاص دهند تا بتوانند این هماهنگی و تقارن را ایجاد کنند.
مبتلایان به وسواس تقارن، از همین مشکل هم در چیدمان وسایل شخصی و لباسها در داخل کمدها نیز رنج میبرند و ساعتها به حفظ تقارن و نظم آنها اختصاص میدهند.
بعضی از این افراد حتی از مناطق و فضاهایی که شکلهای هندسی متقارن در آنها بسیار است، دوری میکنند تا مجبور نشوند تمام خطوط را با چشماندازی مستقیم ردیابی کنند. اما این اقدام نیز به نوعی رفتار وسواسآمیز و اجباری تلقی میشود.
تمایل به متقارن کردن اشیا
این افراد علاوه بر تمایل به متقارن کردن اشیاء، تمایل قویتری به تطابق و تعادل در رفتارهای خود نیز دارند. به عنوان مثال، اگر در جایی بنشینند و شروع به حرکت دادن یک پای خود کنند، ممکن است به همان نحو مشابه، تمایل قویتری به حرکت دادن پای دیگر خود نیز داشته باشند.
افراد مبتلا به وسواس تقارن در زمانی که چیزی را برمیدارند، باید مطمئن باشند که این کار را به صورت متقارن و با هر دو دست انجام میدهند.
این اختلال میتواند در زمینه غذا خوردن نیز ظاهر شود. به نحوی که فرد دچار وسواس خاصی در تنظیم و آرایش ظروف و قرار دادن غذاها در آن میشود. به عنوان مثال، در هنگام مصرف سالاد، سعی میکند با دقت و حوصله گوجهفرنگی یا مواد دیگری را در یک قسمت خاص از ظرف قرار دهد و سپس آن را مصرف کند.
شک و تردید نسبت به عملکرد خود، یک مسئله شایع در افراد مبتلا به وسواس تقارن است. آنها بارها و بارها تردید میکنند که آیا کاری انجام دادهاند یا نه و به دلیل این تردید، کار را تکرار میکنند. این افراد به خودشان یا حافظه شان اعتماد نمیکنند و به همین دلیل ترجیح میدهند کار را دوباره انجام دهند.
تاثیر وسواس تقارن بر زندگی
در افراد مختلف، میزان و شدت علائم وسواس تقارن متفاوت بوده و اثر آن بر زندگی روزمره آنها نیز متغیر است. برای افرادی که وسواس تقارن خود را به محدودههای خاص و ویژه محدود کردهاند، ممکن است کنترل علائم آسانتر باشد.
اما برای کسانی که با وسواسهای عمومی روبرو هستند و در بسیاری از جنبههای زندگی روزانه خود با این اختلال مواجه میشوند، بهبود ممکن است طاقتفرسا باشد. به هر حال، زندگی با اختلال وسواس تقارن با چالشهای بسیاری همراه است که مدیریت آنها ممکن است دشوار باشد. اگر وسواس تقارن شدید درمان نشود، ممکن است تمام جنبههای زندگی فرد را تحت تأثیر قرار دهد.
زمانی که افکار وسواسی پدیدار میشوند، تمرکز بر محیط اطراف و هر چیزی به جز این افکار وسواسی دشوار میشود. این ممکن است منجر به اختلال حواس فرد در محیط کار شود و به دلیل تکرار مکرر این عدم تمرکز، فرد ممکن است مشکلاتی در شغل خود داشته باشد که در نهایت به از دست دادن شغل منتهی شود.
تلاش برای حفظ نظم، ترتیب، و تقارن در چیدمان اشیاء ممکن است وقت بسیاری از افراد مبتلا به اختلال وسواس تقارن را بگیرد. این اختلال میتواند در فعالیتهایی که به زمانبندی مشخصی وابسته هستند، مانند ساعت شروع کار یا مراجعه به مدرسه، مشکلاتی ایجاد کند.
اغلب افراد مبتلا به این اختلال، از نظر اجتماعی منزوی میشوند و دامنه روابط شان بسیار محدود میشود. اما حتی در این روابط محدود، رفتارهای مشتق از اختلال وسواس تقارن ممکن است به مشکلات منجر شده و گاهی از بین بروند.
زندگی با اختلال وسواس تقارن چالشهایی را به همراه دارد که ممکن است منجر به کاهش اعتماد به نفس و ایجاد احساس کمارزشی در فرد شود. افراد مبتلا به وسواس تقارن ممکن است با تعارض هویتی مواجه شوند و گاهی فراموش کنند که قبل از بروز این اختلال چگونه زندگی میکردند. اثرات ناشی از وسواس تقارن ممکن است احتمال ابتلا به افسردگی و احساس بیمعنی بودن در فرد را افزایش دهد.
وسواس تقارن به چه دلایلی ایجاد می شود؟
اگرچه علت دقیق و روشنی برای وسواس تقارن هنوز شناخته نشده است، اما تعدادی از نظریهها تلاش کردهاند تا عوامل و زمینههای ممکن این اختلال را بررسی کنند. به طور کلی، چندین عامل میتوانند در توسعه وسواس تقارن نقش داشته باشند. یکی از این عوامل، جنسیت است. بر اساس نظریههای مختلف، به نظر میرسد که علائم وسواس تقارن در مردان به اندازه بیشتری نسبت به زنان رایج باشد.
به عقیده روانشناسان متخصص، افرادی که با اختلالات تیک عصبی مواجه هستند، ممکن است بیشتر در معرض خطر ابتلا به وسواس تقارن باشند. تیکهای عصبی به عملکردهای حرکتی ناگهانی، سریع، تکراری، و بیاختیار اشاره دارند که اغلب با پیشینه هشدار یا آگاهی ناگهانی رخ میدهند.
اختلالات تیک عصبی و وسواس تقارن در برخی جنبهها به شباهت دارند. هر دو اختلال میتوانند منجر به ناراحتیهای جسمی شوند که پس از آن فرد نیاز به انجام عملی فیزیکی برای تسکین دارد. بسیاری از تیکهای عصبی و وسواسهای تقارن از نظر برونی شباهتهایی دارند.
با این حال، این دو اختلال اختلافات مهمی نیز دارند. تیکهای عصبی به حرکات غیرارادی و غیرقابل کنترلی اشاره دارند. از سوی دیگر، وسواس تقارن اغلب تصمیمگیری فردی را متوجه میشود، اگرچه به طور غیر ارادی و بلافاصله اتفاق میافتد.
نظریهپردازان همچنین معتقدند که میان شیوع افکار خودکشی و اقدامات ناموفق در افراد مبتلا به وسواس تقارن ارتباطی وجود دارد. به این معنا که با گسترش این وسواس، فکرها و اقدامات مرتبط با خودکشی نیز افزایش مییابد. یکی از ریشههای اصلی در وسواس تقارن، عامل ژنتیکی است، به این معنا که در صورت وجود زمینههای ژنتیکی و خانوادگی و ابتلا یک یا چند نفر از اعضای خانواده، میتواند به سایر اعضا نیز منتقل شود.
یکی دیگر از یافتههای دادههای علمی نشان میدهد که انتقالدهنده عصبی دوپامین در وسواس تقارن نقش مهمی دارد. این انتقالدهنده عصبی به عنوان یک پیامرسان شیمیایی کوچک عمل میکند و در بدن وظایف زیادی را انجام میدهد.
انتقالدهندههای عصبی ارتباطات میان بخشهای مهم مغز و سیستم عصبی را برقرار میکنند. انتقالدهنده عصبی دوپامین به عهده دار تنظیم احساسات، به خصوص تجربه لذت، و همچنین نقش مهمی در تفکر، ارزیابی موقعیتها و تمرکز دارد. تخصصیها اشاره میکنند که اختلال در سطح ترشح دوپامین ممکن است منجر به ظهور علائم وسواس تقارن شود.
در صورت مشاهده نشانه های وسواس تقارن چه کار کنیم؟
در صورتی که علائم و نشانههای وسواس تقارن را در خود تشخیص دادهاید، باید مد نظر داشته باشید که برخوردهای مشخصی را انجام دهید و تدابیری را اتخاذ کنید.
پیگیری نشانه ها
یکی از اقدامات مهم در مواجهه با اختلال وسواس تقارن، رصد و پیگیری علائم است. برای این منظور، میتوانید علائمی که در خودتان مشاهده میکنید را یادداشت کنید و تغییرات آنها را با دقت نظارت کنید. این اقدام به شما کمک میکند تا الگوها و عواملی که ممکن است علائم را تشدید کنند، شناسایی کنید. همچنین، اطلاعات دقیق تری به پزشکی که به او مراجعه میکنید ارائه دهید تا بتواند تشخیص و درمان مناسبتری ارائه دهد.
مشورت کردن
اجازه ندهید وسواس تقارن شما را از دیگران جدا کند. بهتر است با کسی که به او اعتماد دارید، مثل یک دوست نزدیک یا یکی از اعضای خانواده، صحبت کنید. این گفتگو به شما کمک میکند تا احساس تنهایی کمتری داشته باشید و ممکن است اوضاع را برایتان روشنتر کند.
مطالعه در مورد وسواس تقارن
پس از تشخیص علائم اولیه وسواس تقارن در خود، مناسب است که در مورد این اختلال تحقیقات بیشتری انجام دهید. این تحقیقات به شما کمک خواهد کرد تا بهتر بفهمید در چه شرایطی قرار دارید و علتهای این مشکل را بهتر درک کنید.
آشنایی بیشتر با این اختلال به شما امکان میدهد که آمادگی بیشتری برای مقابله با آن پیدا کنید و بهترین راههای مدیریت آن را بیاموزید. به عبارت دیگر، هر چه اطلاعات بیشتری در مورد وسواس تقارن کسب کنید، آمادگی بیشتری برای مقابله با آن خواهید داشت.
کمک گرفتن از روانشناس
پیشنهاد میشود که تنها به انجام فعالیتهای خودکارآمدی اکتفا نکنید و به دنبال مشاوره و درمان مناسب بگردید، به ویژه از خدمات یک روانشناس حرفهای بهرهبرید. این ممکن است در ابتدا برای شما ترسناک به نظر بیاید، اما باید به خاطر داشته باشید که پیگیری درمانی اقدامی است که به شما کمک میکند به زندگی طبیعی بازگردید و به بهبودی از اختلال خود دست یابید.
اگر پیشتر تحت نظر یک متخصص بهداشت روانی قرار داشتهاید، میتوانید با مشورت او به دنبال دریافت درمان مناسب باشید. همچنین، مراجعه به دفاتر خصوصی رواندرمانی یا بهرهمندی از شبکههای آنلاین نیز میتواند راههای مؤثری برای درمان اختلال وسواس تقارن باشد.
مدیریت کردن وسواس تقارن
مهم است که یاد بگیرید چگونه علائم وسواس تقارن خود را مدیریت کنید. زمانی که به درمان اختلال وسواس تقارن مشغول میشوید، باید بسیار پیگیر و فعال باشید. این نوع درمان نیازمند تلاش و اشتیاق شدیدی است. شما باید به طور فعال در جلسات درمانی شرکت کرده و تکالیفی که به شما سفارش داده میشود را با دقت انجام دهید.
بعد از پایان جلسات درمانی، میتوانید این تمرینها را به صورت مستقل ادامه دهید. همچنین، با گذشت زمان، با آگاهی بیشتری از علائم خود به شناسایی افکار وسواسیتان میپردازید و میتوانید با این افکار مقابله کنید و احساسات خود را کنترل نمایید، به ویژه قبل از آنکه به یک نقطه بحرانی برسید. این تلاشها به شما در مدیریت و کنترل بهتر وسواس تقارن کمک میکند.
در طی مسیر درمان، حتما به یاد داشته باشید که با خودتان مهربانی کنید. این یک فرآیند یادگیری است، به این معنا که ممکن است در طول این مسیر گاهی اشتباه کنید یا با موفقیت مواجه شوید. حتی شکستها نیز بخشی از این فرآیند یادگیری هستند. مهمترین نکته این است که بتوانید بعد از یک شکست، دوباره شروع کرده و به راهتان ادامه دهید. این قابلیت مهمترین مؤلفهای است که به شما کمک میکند در مسیر مدیریت وسواس تقارن پیشرفت کنید.
داشتن یک حامی و پشتیبان در این مسیر بسیار تسهیلکننده است و میتواند به شما کمک زیادی کند. هر چه حمایت و پشتیبانی بیشتری دریافت کنید، میتوانید زودتر به نتایج مطلوب دست پیدا کنید. میتوانید از افرادی که به آنها اعتماد دارید و دوستشان دارید کمک بگیرید. به آنها شرایط خودتان را توضیح دهید و اجازه دهید که در کنار شما باشند. این افراد ممکن است وظایفی کوچک مانند رساندن شما به محل درمان را انجام دهند یا فقط به شما گوش دهند. به هر حال، حمایت و حضور آنها برای شما ارزشمند خواهد بود.
همچنین گفتگو با افرادی که با اختلال مشابهی مبتلا هستند و مانند شما در پروسه درمان هستند، میتواند بسیار مفید باشد. شما میتوانید با افرادی که در چالشهای مشابهی قرار دارند، تجربیات خود را به اشتراک بگذارید و با یکدیگر در این مسیر پیشروی کنید.
این ممکن است به شما کمک کند تا دوستانی داشته باشید که با آنها همدردی کنید و حتی ممکن است دوستیهای معمولی باشند.همچنین میتوانید از طریق شبکههای اجتماعی یا شرکت در انجمنهای مرتبط با سلامت روان، پشتیبانی آنلاین نیز دریافت کنید.
درمان وسواس تقارن
برای درمان وسواس متقارن، مجموعهای گسترده از روشها و تدابیر وجود دارد. اگرچه درمان وسواس تقارن ممکن است به نظر برسد که چالشبرانگیزتر و پیچیدهتر از سایر انواع وسواس باشد، اما این به هیچ وجه به معنای عدم امکانپذیری درمان نیست.
برخی روشهای درمانی دارویی برای وسواس تقارن وجود دارد، اما به عنوان روش تکمیلی برای درمان معمولاً در کنار درمانهای روانشناختی یا رواندرمانی استفاده میشوند. داروهایی که به عنوان جزء درمان وسواس تقارن معمولاً تجویز میشوند، اکثراً داروهای ضد افسردگی هستند که برای تنظیم میزان سروتونین در مغز به کار میروند و تاثیر بر روی ترس و اضطراب دارند. این داروها به منظور کاهش علائم وسواس تقارن مورد استفاده قرار میگیرند.
درمان شناختی-رفتاری یا CBT (Cognitive-Behavioral Therapy) یکی از روشهای متداول در درمان اختلال وسواس تقارن میباشد. CBT نوعی درمان گفتاری است که به افراد کمک میکند تا الگوهای فکری و رفتاری خود را در چرخه وسواس تقارن شناسایی کنند. سپس، افراد آموزش میبینند که چگونه این الگوها را تغییر داده و به الگوهای فکری و رفتاری مثبت و مفید جایگزین کنند. این فرآیند به افراد کمک میکند تا بر اثرات وسواس تقارن غلبه کرده و به بهبود وضعیت روانی خود برسند.
ERP یا تراپی پاسخی معکوس نیز نوعی از تراپی شناختی-رفتاری (CBT) است که برای کمک به افراد مبتلا به وسواس تقارن در تغییر چرخه افکار وسواسی خود استفاده میشود. در روش ERP، افراد به ترسها و وسوسههای خود مواجه میشوند و به آنها آموزش داده میشود که چگونه با این ترسها مقابله کنند.
آنها به تدریج با موقعیتهایی که باعث تحریک وسواس میشوند، روبرو میشوند تا بیاموزند که چگونه این وسوسهها را مدیریت کنند. از طریق تجربه هر موقعیت، افراد متوجه میشوند که با وجود عدم تقارن، هیچ اتفاق بدی رخ نمیدهد. با گذر از این مراحل، اضطراب ناشی از وسواس کمتر میشود. به مرور زمان، افراد احساس میکنند که کنترل بیشتری بر روی افکار و رفتارهای خود دارند و میتوانند وسواس خود را به حداقل برسانند.
روش ذهن آگاهی نیز به عنوان یک روش مؤثر در درمان وسواس تقارن مورد استفاده قرار میگیرد. این روش یک نوع تمرین تمدد اعصاب است که به افراد کمک میکند در لحظه حاضر زندگی کرده و تجربههای خود را بدون قضاوت و انتقاد تجربه کنند.
ذهن آگاهی میتواند به حداکثر کاهش اضطراب و استرس فرد کمک کند و در تنظیم هیجانات نیز مؤثر باشد. این روش میتواند به بهبود کیفیت خواب کمک کرده و تاثیر مثبتی بر روی آرامش روحی و روانی داشته باشد. تکنیکهای ذهن آگاهی شامل مدیتیشن، تمرینات تنفسی و تجسم هدایت شده میشوند که به افراد کمک میکنند با آگاهی بیشتر به وجود خود و محیط اطراف بپردازند.
سوالات متداول
آیا اختلال وسواس تقارن خطرناک است؟
اختلال وسواس تقارن به طور عمومی به عنوان یک اختلال ذهنی تشخیص داده میشود و در اکثر موارد نه تنها خطرناک نیست، بلکه درمانپذیری دارد. این اختلال میتواند زندگی روزمره افراد را تحت تأثیر قرار دهد و ممکن است به مشکلات زندگی روزمره، روابط اجتماعی، و کیفیت زندگی کلی افراد آسیب برساند.
اختلال وسواس تقارن معمولاً به دلیل افکار و اعمال مکرر و مداومی که شخص مبتلا به آن دارد، ایجاد نگرانی و استرس ناشی از عدم توانایی در مقابله با این افکار و اعمال میکند. این مسائل میتوانند زندگی فرد را نامطمئن کننده کنند و به وسواس تقارن افزوده شوند.
با این حال، اختلال وسواس تقارن به طور کلی به عنوان یک اختلال غیر خطرناک تلقی میشود و اکثر افرادی که از آن رنج میبرند، با درمانهای مختلف مانند درمان روانشناختی، داروها، و تکنیکهای مدیریت استرس میتوانند بهبود یابند. اهمیت این مسئله این است که به مراجعه به یک متخصص در زمینه بهداشت روان و دریافت درمان مناسب نیاز دارند تا کیفیت زندگی خود را بهبود بخشند و به مشکلات جدی تری از جمله افسردگی و اضطراب جلوگیری کنند.
آیا مرتب کردن روزانه خانه همان وسواس تقارن است؟
مرتب کردن روزانه خانه و وسایل به تنهایی نمیتواند به عنوان نشانه وسواس تقارن در نظر گرفته شود. این کار در واقعیت میتواند به مرتب کردن و ترتیب دادن به زندگی روزمره کمک کند و به عنوان یک نمونه از نظم و ترتیب سالم در زندگی مورد نیاز باشد.
اما اگر مرتب کردن محیط وسایل به یک اندازهگیری مفرط و بیش از حد تبدیل شود و فرد بدون دلیل منطقی و معقول اجبار به مرتب کردن مداوم داشته باشد و از این کار اضطراب و استرس ناشی شود، آنگاه میتواند به عنوان یک نشانه از وسواس تقارن در نظر گرفته شود.
وسواس تقارن بیشتر از این است که فرد به نظم و ترتیب علاقه داشته باشد. افراد مبتلا به این اختلال ممکن است وسواسی در مورد ترتیب و ترتیب اشیاء داشته باشند که به نظر کسانی که این اختلال را ندارند بیمعنی یا غیرضروری میآید. این اشخاص ممکن است ساعتها وقت خود را برای ترتیب دادن چیزهایی که برای اکثر افراد بیاهمیت هستند، صرف کنند و این به آنها اضطراب و استرس بیشتری بیافزاید.
به هر حال، تشخیص وسواس تقارن نیاز به ارزیابی توسط یک متخصص در زمینه بهداشت روان دارد تا تشخیص دقیقی ارائه دهد و در صورت نیاز به درمان مناسب ارائه دهد.
آیا برای درمان اختلال وسواس تقارن نیاز به دارو داریم؟
درمان وسواس تقارن معمولاً با یک ترکیب از روشهای مختلف انجام میشود، و استفاده از داروها میتواند یکی از اجزای این درمان باشد. در واقع، درمان وسواس تقارن به صورت معمول شامل موارد زیر میشود:
1. درمان روانشناختی (CBT): این روش به فرد کمک میکند الگوهای فکری و رفتاری خود را در مورد وسواس تقارن شناسایی و تغییر دهد. CBT میتواند به کاهش افکار وسواسی و رفتارهای مرتبط با آن کمک کند.
2. درمان تحریکی تکراری (ERP): این روش متمرکز بر ارائه تحریکهایی است که وسواس را ترتیب میدهند و به فرد این امکان را میدهد که با آن تحریکها بدون تعامل وسواسی مقابله کند. این تحریکها ممکن است انجام وظایفی مشخص مانند لمس اشیاء آلوده به آلودگی تصوری یا تحریکهای ذهنی شامل افکار وسواسی باشند.
3. استفاده از داروها: در برخی موارد، پزشکان ممکن است داروها را به عنوان جزئی از درمان وسواس تقارن تجویز کنند. داروها معمولاً ضد افسردگی انتخابی (SSRI) مثل فلوکستین یا سرترالین و یا داروهای آنتیوسواسی دیگر مانند کلومیپرامین میشوند. این داروها ممکن است به کنترل علائم وسواسی کمک کنند.
به هر حال، تصمیم در مورد استفاده از داروها و نوع درمان باید با مشاوره پزشک یا متخصص بهداشت روان گرفته شود. همچنین ممکن است درمان با داروها تنها یا به همراه CBT یا ERP انجام شود، و انتخاب درمان به عواملی مانند شدت و مدت زمان وسواس و واکنش به درمان بستگی دارد.