اختلال اسکیزوفرنیفرم، یکی از شاخههای مختلف اختلالات طیف اسکیزوفرنی است که به طور عمده با توهمها، هذیانها و نوسانات کمیاب عاطفی همراه است. افراد مبتلا به این اختلال، قادر به تمییز بین واقعیت و خیال نیستند، که این مسئله باعث ایجاد تجربیات غیر واقعی و درک نادرست از محیط پیرامون میشود.
اختلال اسکیزوفرنیفرم به عنوان یکی از انواع اختلالات طیف اسکیزوفرنی یا سایکوتیک شناخته میشود. در این مقاله، سعی داریم به تفسیر جامع تری از این اختلال پرداخته و جزئیات بیشتری ارائه دهیم. این اختلال به طور کلی با وجود توهمهای ناشی از تصورات غلط و هذیانهای مختلف، از جمله هذیانهای شنوایی یا بینایی، همراه است.
علایم اختلال اسکیزوفرنیفرم شامل انزوا، اختلال در برقراری ارتباطات اجتماعی، و تغییرات در رفتار و عاطفه نیز هستند. برای درک بهتر و مدیریت مؤثرتر این اختلال، لازم است به نحوه شناسایی و درمان فردی با این وضعیت پرداخته شود. در این بخش از مجله علمی برنا اندیشان تصمیم داریم تا اختلال اسکیزوفرنیفرم را به طور کامل مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم.
اختلال اسکیزوفرنیفرم
اختلال اسکیزوفرنیفرم، یکی از زیر شاخههای پیچیدهترین اختلالات روانی یعنی اسکیزوفرنی و سایکوتیک است. این اختلال، که توسط گابریل لنگفت شناسایی شده است، به طور کلی با همراهی هذیانها، توهمها و نوسانات کمیاب عاطفی جلوه میکند. برای تشخیص این اختلال، باید علائم فوق العاده این وضعیت، مانند وجود هذیانها و توهمها، حداقل به مدت یک ماه مستمر باشد.
اهمیت این اختلال در ناتوانی فرد مبتلا در تفکیک بین واقعیت و دنیای ذهنیاش نهفته است. این بیماری به صورت ناگهانی و بدون هشدار قبلی آغاز میشود، که این موضوع زندگی روزمره فرد را تحت تأثیر قرار میدهد. به علاوه، این اختلال بر نحوه تفکر، دیدگاه، و حتی احساسات فرد تأثیر مستقیم میگذارد، امری که نیاز به بررسی دقیق و گستردهتر در مورد مکانیسمها و پیامدهای روانشناختی آن دارد.
ملاک های تشخیصی اختلال اسکیزوفرنیفرم
معیارهای تشخیصی اختلال اسکیزوفرنیفرم، به دو معیار اساسی یا بیشتر اشاره دارد، هرکدام برای یک دوره زمانی معین در طول یک ماه یا بیشتر (یا کمتر اگر درمان با موفقیت انجام شده باشد) حاکم باشند. حداقل یکی از این معیارها باید از میان (۱) هذیانها، (۲) توهمات، یا (۳) گفتار آشفته (نظیر انحراف گفتار یا گسیختگی مکرر) باشد.
همچنین، حالتهای معیاری دیگر نیز به تشخیص این اختلال کمک میکنند؛ به عنوان مثال، رفتار بسیار آشفته یا کاتاتونیک، نشانههای منفی مانند کاهش ابراز هیجانی یا بی ارادگی نیز در نظر گرفته میشوند. طول دوره این اختلال حداقل 1 ماه است، اما کمتر از 6 ماه ادامه دارد. اگر تشخیص نیاز به سرعت داده شود و انتظار برای بهبود منتظر مانده باشد، معمولاً مورد نظر به عنوان یک وضعیت “موقتی” در نظر گرفته میشود.
به علاوه، این اختلال با اختلال اسکیزوافکتیو و اختلال افسردگی با دوقطبی ارتباط دارد. این ارتباط به دلیل عدم همزمانی دورههای افسردگی یا مانیک با نشانههای مرحله فعال این اختلال، یا وجود دورههای خلقی در بخش کمتری از مدت زمان نشانههای فعال رخ داده باشد، تأکید شده است. در ضمن، این اختلال به دلیل تأثیرات فیزیولوژیکی ناشی از مصرف مواد (نظیر سوء مصرف مواد مخدر یا دارو) یا بیماری جسمانی دیگر، به وجود نمیآید.
اگر همراه با ویژگیهای پیشآگهی خوب باشد، این نشانه به وجود دستکم دو ویژگی زیر نیاز دارد. در ابتدا، شروع نشانههای روانپریشی باید در چهار هفته از اولین تغییر مشهود در رفتار یا عملکرد عادی اتفاق بیفتد. علاوه بر این، حداقل یکی از ویژگیهای زیر نیز باید حاضر باشد: سردرگمی یا حیرانی؛ عملکرد اجتماعی و شغلی مطلوب قبل از بروز بیماری؛ فقدان عاطفه یا کند یا سطحی بودن.
اگر بدون ویژگیهای پیشآگهی خوب باشد، این نشانه در صورت وجود دو یا بیشتر از ویژگیهای فوق به کار میرود.
اگر همراه با کاتاتونی باشد، شدت آن بوسیله ارزیابی کمی نشانههای اصلی روانپریشی، شامل هذیانها، توهمات، گفتار آشفته، رفتار روانی-حرکتی نابهنجار، و نشانههای منفی، معین میشود. هر یک از این نشانهها میتوانند بر اساس مقیاس 5 درجهای از صفر (وجود ندارد) تا 4 (خیلی شدید)، بر اساس شدت کنونی آن (در طی 7 روز گذشته) ارزیابی شوند.
توجه: تشخیص اختلال اسکیزوفرنیفرم میتواند بدون نیاز به استفاده از این شاخص، به وسیله ارزیابی علائم و نشانههای دیگر انجام شود. در این فرآیند تشخیصی، عوامل متنوعی مورد بررسی قرار میگیرند، بدون اینکه به تنهایی به شاخص خاصی وابسته باشیم. این امکان وجود دارد که با بررسی علائم مانند هذیان ها، توهمات، گفتار آشفته، رفتار روانی-حرکتی ناهنجار، و نشانههای منفی، تشخیص اختلال اسکیزوفرنیفرم ارائه شود. این رویکرد گستردهتری را به ارزیابی علائم مرتبط با این اختلال فراهم میکند و از تنوع بیشتری در تشخیص بهرهمند میشود.
ویژگی های تشخیصی اختلال اسکیزوفرنیفرم
نشانههای خاص اختلال اسکیزوفرنیفرم به طور شگفتآوری شبیه به نشانههای اسکیزوفرنی (به عنوان معیار A) هستند. این نشانهها شامل علائمی همچون هذیانها، توهمات، گفتار آشفته، رفتار روانی-حرکتی ناهنجار، و نشانههای منفی میشوند. این تشابه در نشانهها نشان از ارتباط نزدیکی بین این دو اختلال دارد و در ارزیابی تشخیصی میتوان از ملاکهای اساسی اسکیزوفرنی در تشخیص اختلال اسکیزوفرنیفرم استفاده نمود. این اطلاعات به پزشکان کمک میکند تا به سرعت و با دقت به تشخیص این اختلال پیش بروند و مداخلات درمانی مناسب را آغاز کنند.
اختلال اسکیزوفرنیفرم از دیگر اختلالات روانپریشی با توجه به تفاوتهای زمانی خود تمایز یافته است (ملاک B). این اختلال در طول کل دوره بیماری، شامل مراحل مختلفی همچون مراحل مقدماتی، فعال و باقیمانده، حداقل برای یک ماه، ولی کمتر از شش ماه (ملاک B) طول میکشد. این شرایط زمانی اختلال اسکیزوفرنیفرم را توصیف میکنند.
در واقع، مدت زمان معین برای این اختلال به طور ویژه متفاوت از دیگر اختلالات روانپریشی میباشد. به طور خاص، مدت زمان اختلال اسکیزوفرنیفرم کمتر از مدت لازم برای اختلال روانپریشی کوتاه مدت است، که حداکثر یک ماه بهبود مییابد، و در عین حال، مدت آن بیشتر از مدت لازم برای اسکیزوفرنی (حداقل شش ماه) است. این توضیحات زمانی نقش مهمی در تفاوت این اختلال از دیگر وضعیتهای روانپریشی بازی میکند و کمک میکند تا تشخیص صحیح و موثری درمان انجام شود.
تشخیص اختلال اسکیزوفرنیفرم در دو شرایط معین صورت میگیرد:
1. زمانی که دوره بیماری از 1 تا 6 ماه طول میکشد و در این مدت فرد بهبود یافته باشد.
2. هنگامی که فرد برای کمتر از 6 ماه با علائم اسکیزوفرنی به مشاوره مراجعه کرده و بهبودی بهدست نیاورده باشد. در این حالت، تشخیص به عنوان “اختلال اسکیزوفرنیفرم (موقت)” ارائه میشود، زیرا نامعلوم است که آیا فرد در مدت 6 ماه آینده از این اختلال بهبود خواهد یافت یا خیر.
در صورتی که این اختلال بیشتر از 6 ماه ادامه یابد، تشخیص باید به اسکیزوفرنی تغییر یابد. این توضیحات به پزشکان کمک میکنند تا با دقت بیشتری به پیشرفت بیماری و نیاز به تغییر در تشخیص و درمان فردی با این وضعیت روانپریشی نگریسته و مداخلات مناسب را اعمال کنند.
ویژگی متمایز کننده دیگر اختلال اسکیزوفرنیفرم، حضور یا عدم حضور ملاکی است که نقص در عملکرد اجتماعی و شغلی را به وجود میآورد. این نقطه تمایزی است که با وجود اینکه امکان وجود اختلالات مشابه در دیگر حالات روانپریشی وجود دارد، اما برای تشخیص اختلال اسکیزوفرنیفرم ضروری نیست.
علاوه بر پنج زمینه نشانه که در ملاکهای تشخیصی تعریف شدهاند، ارزیابی زمینههای نشانههای شناختی، افسردگی و مانیا نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. این ارزیابیها به ایجاد تمایزات میان انواع طیف اسکیزوفرنی و دیگر اختلالات روانپریشی کمک میکنند و نقش مهمی در تشخیص دقیق و ارائه درمانهای متناسب با هر یک از این وضعیتها دارند.
ویژگی های مرتبط با تشخیص اختلال اسکیزوفرنیفرم
شبیه به اسکیزوفرنی، در حال حاضر هیچ آزمون آزمایشگاهی یا روانسنجی معتبری برای تشخیص اختلال اسکیزوفرنیفرم وجود ندارد. تحقیقات تصویربرداری عصبی، نوروپاتولوژیکی و نوروپسیکولوژیکی نشان دادهاند که در مکانهای مغزی مختلفی اختلالات ناشی از این وضعیت قابل شناسایی هستند، اما هیچ یک از این مطالعات به تنهایی قابلیت تشخیص این اختلال را فراهم نمیکند.
تحقیقات انجام شده تاکنون، نشان میدهد که مکانیسمهای عصبی متنوعی در افراد مبتلا به اسکیزوفرنیفرم ناهنجاری دارند. این ناهنجاریها در سطوح ساختاری و فعالیت عصبی مغز مشاهده میشود. با این حال، هیچکدام از این متغیرها به تنهایی قابلیت تشخیص دقیق این اختلال را ندارند. در نتیجه، نیاز به رویکردهای گستردهتر و ترکیبی با در نظر گرفتن مختلف اطلاعات مربوط به شرایط فیزیولوژیکی و رفتاری افراد با این اختلال وجود دارد.
شیوع اختلال اسکیزوفرنیفرم
میزان بروز اختلال اسکیزوفرنیفرم در محیطهای اجتماعی-فرهنگی احتمالاً با میزان بروز اسکیزوفرنی به شدت همبستگی دارد. در کشورهایی مانند ایالات متحده و دیگر کشورهای توسعه یافته، این اختلال با میزان بسیار کمتری مواجه است، احتمالاً تا پنج برابر کمتر از اسکیزوفرنی. به عبارت دیگر، در این جوامع توسعه یافته، میزان بروز اختلال اسکیزوفرنیفرم به نسبت پایینتر است.
در مقابل، در کشورهای در حال توسعه، خصوصاً زمینههایی که با شاخص “همراه با ویژگیهای پیشآگهی خوب” ارتباط دارند، میزان بروز این اختلال ممکن است بالاتر باشد. در برخی از این محیطها، احتمال وجود اختلال اسکیزوفرنیفرم به میزان مشابه با اسکیزوفرنی نیز وجود دارد. این اطلاعات نشان میدهند که عوامل فرهنگی و اجتماعی ممکن است در بروز و شیوع اختلال اسکیزوفرنیفرم تأثیرگذار باشند و بررسی جامعتری از این عوامل در این زمینه ممکن است اطلاعات بیشتری را فراهم کند.
شکل گیری و روند اختلال اسکیزوفرنیفرم
شکلگیری اختلال اسکیزوفرنیفرم به طرزی مشابه با اسکیزوفرنی اتفاق میافتد. در حدود یک سوم افراد مبتلا به تشخیص اولیه اختلال اسکیزوفرنیفرم (موقتی) ظرف مدت 6 ماه بهبود مییابند و تشخیص نهایی آنها به عنوان اختلال اسکیزوفرنیفرم تثبیت میشود. اما برای اکثریت دو سوم باقیمانده افراد، در نهایت تشخیص اسکیزوفرنی یا اختلال اسکیزوافکتیو قائل میشود.
این اطلاعات نشان میدهند که در مورد بخشی از افراد مبتلا به اختلال اسکیزوفرنیفرم، پس از مدتی اولیه و بهبود نسبی، تشخیص نهایی به صورت اسکیزوفرنی یا اختلال اسکیزوافکتیو تغییر میکند. این نکته مهمی در فهم پرونده تاریخچه بیماران و مسیر تغییرات در تشخیص این اختلال را ایجاد میکند و نیاز به پیگیری دقیق و مداوم توسط حرفهایان بهداشت روانی را تأکید میکند.
عوامل خطر و پیش آگهی اختلال اسکیزوفرنیفرم
عوامل خطر و پیشآگهی اختلال اسکیزوفرنیفرم متنوع و پیچیده هستند. عوامل ژنتیکی به عنوان یکی از اهم عوامل خطری مطرح شدهاند؛ به عبارت دیگر، وجود تاریخچه خانوادگی با این اختلال، احتمال ابتلا را افزایش میدهد. عوامل زندگی محیطی نیز تأثیرگذار هستند؛ مصرف مواد مخدر، استرسهای مکرر، و تجربیات ناگوار در دوران کودکی میتوانند مخاطرات را افزایش دهند.
همچنین، محیط فرهنگی و اجتماعی نقش مهمی در پیشآگهی دارد؛ فرهنگها و ساختارهای اجتماعی مختلف ممکن است تأثیرگذار باشند. عوامل متعدد دیگر نظیر عدم تعادل شیمیایی در مغز و عوامل نوروبیولوژیکی نیز مورد توجه قرار گرفتهاند. تشخیص زودرس و مداوم این عوامل و پیگیری دقیق افراد با عوارض مشابه میتواند در پیشگیری یا مدیریت بهتر اختلال اسکیزوفرنیفرم مؤثر باشد.
ژنتیکی و فیزیولوژیکی
افرادی که خویشاوندانی مبتلا به اختلال اسکیزوفرنیفرم دارند، با افزایش خطر ابتلا به اسکیزوفرنی مواجه هستند. این ارتباط ژنتیکی نشان از نقش مهم ژنتیک در ایجاد این اختلالات روانی دارد. به عبارت دیگر، وجود تاریخچه خانوادگی با اختلال اسکیزوفرنیفرم، احتمال افزایشی در ابتلا به اسکیزوفرنی را برای افراد مرتبط با خویشاوندان مشخص میکند.
این نکته نشانگر اهمیت توجه به عوامل ژنتیکی و تاریخچه خانوادگی در پیشبینی و پیشگیری از اختلالات روانی میباشد. افزون بر این، اطلاعات به دست آمده از تحقیقات در این زمینه میتواند به توسعه راهکارهای پیشگیری و مداخله در افراد در معرض این خطر کمک کند.
پیامدهای کارکردی اختلال اسکیزوفرنیفرم
پیامدهای کارکردی بسیاری از افراد مبتلا به اختلال اسکیزوفرنیفرم، که در نهایت به تشخیص اختلال اسکیزوفرنی یا اسکیزوافکتیو منتهی میشوند، با پیامدهای مشابه این اختلالات همخوانی دارند. اغلب این افراد در زمینههای مختلف عملکرد روزمره، از جمله تحصیلات یا شغل، روابط اجتماعی و مراقبت شخصی، با مشکلاتی مواجه میشوند. اختلالات در این زمینهها میتوانند به شکلهای مختلفی نمایان شوند، از جمله کاهش توانمندی در ادراک و تفکر، مشکلات در برقراری و حفظ روابط اجتماعی، و مشکلات در مراقبت از خود.
آنچه که مهم است توجه داشته باشیم این است که افرادی که از اختلال اسکیزوفرنیفرم بهبود مییابند، ممکن است پیشرفتهای مثبتی در پیامدهای کارکردی خود داشته باشند. این پیشرفتها معمولاً با تدابیر درمانی، حمایت اجتماعی و مدیریت مناسب افکار و احساسات رخ میدهند. بنابراین، ارائه حمایت و مداخله موثر میتواند بهبود مستدام در کیفیت زندگی افراد مبتلا به این اختلالات را تسهیل کند.
تشخیص افتراقی اختلال اسکیزوفرنیفرم
تشخیص افتراقی اختلال اسکیزوفرنیفرم، که یکی از چالشهای مهم در حوزه روانپزشکی است، نیاز به دقت و ارزیابی گسترده دارد. این اختلال به طور عمده با اسکیزوفرنی و اختلال اسکیزوافکتیو به اشتباه تشخیص داده میشود، زیرا علائم آن با دیگر اختلالات روانی اشتراک دارند. تفاوتهای مهم بین این اختلالات در علائم محدود، مدت زمان بروز علائم، و تأثیر بر عملکرد افراد متمایز میشوند.
علاوه بر این، برخی از اختلالات روانی دیگر نیز ممکن است با اختلال اسکیزوفرنیفرم اشتباه گرفته شوند، بنابراین تشخیص صحیح نیاز به معرفی دقیق و تفصیلی از علائم، تاریخچه بیماری، و ارزیابی شخصیتی دارد. همچنین، استفاده از ابزارهای تشخیصی پیشرفته مانند مصاحبههای استاندارد، مقیاسهای ارزیابی، و تصویربرداری مغزی، میتواند به تمامی تشخیص افتراقی این اختلال بیانجامد.
اختلالات روانی و بیماری های جسمانی دیگر
انواع بیماریهای روانی و جسمانی ممکن است با نشانههای روان پریشی متفاوت آشکار شوند و این نشانهها در فرآیند تشخیص افتراقی اختلال اسکیزوفرنیفرم باید به دقت در نظر گرفته شوند. این بیماریها شامل اختلال روان پریشی ناشی از بیماری جسمانی دیگر یا درمان آن، دلیریوم یا اختلال عصبی-شناختی عمده، اختلال یا دلیریوم ناشی از مصرف مواد دارویی، اختلال افسردگی یا دوقطبی با ویژگیهای روان پریشی، اختلال اسکیزوافکتیو، دوقطبی و اختلال مربوط مشخص یا نامشخص دیگر، اختلال افسردگی یا دو قطبی با ویژگیهای کاتاتونیا، اسکیزوفرنی، اختلال روان پریشی کوتاه مدت، اختلال هذیانی، طیف اسکیزوفرنی مشخص یا نامشخص دیگر، اختلال روان پریشی دیگر، اختلالات شخصیت اسکیزوتایپی، اسکیزوئید یا پارانوئید، اختلال طیف اوتیسم، اختلالاتی که در کودکی با گفتار آشفته آشکار میشوند، اختلال کاستی توجه بیش فعالی، اختلال وسواس فکری-عملی، و اختلال استرس پس از آسیب و صدمه مغزی آسیبزا هستند.
به دلیل تفاوت اساسی در مدت زمان بروز علائم بیماری، بحث درباره تشخیص افتراقی اختلال اسکیزوفرنی از اختلال اسکیزوفرنیفرم جالب و حائز اهمیت است. این دو اختلال از نظر مدت زمانی که علائم آنها ظاهر میشوند، قابل تمایزند.
در حالی که اختلال اسکیزوفرنی به عنوان یک بیماری مزمن با مدت زمان حداقل 6 ماه ادامه دارد، اختلال اسکیزوفرنیفرم که یکی از اشکال زیرشاخههای این اختلال است، حداقل باید برای 1 ماه، اما کمتر از 6 ماه ادامه یابد. بنابراین، این تفاوت در زمان بروز علائم میتواند به عنوان یک ملاک افتراقی در تشخیص این دو اختلال مد نظر قرار گیرد.
اختلال روان پریشی کوتاه مدت
اختلال اسکیزوفرنیفرم از اختلال روان پریشی کوتاه مدت که مدت آن کمتر از 1 ماه است، از نظر مدت زمانی که علائم آنها ظاهر میشوند، تفاوت دارد. این دو اختلال با توجه به معیارهای مدت زمانی که علائم بیماری طول میکشد، از یکدیگر متمایز میشوند.
در حالی که اختلال اسکیزوفرنیفرم برای اعمال تشخیص نیاز به حداقل 1 ماه، اما کمتر از 6 ماه دارد، اختلال روان پریشی کوتاه مدت با مدت کمتر از 1 ماه تشخیص داده میشود. بنابراین، تفاوت در طول مدت زمانی که علائم ظاهر میشوند، میتواند به عنوان یک معیار مهم در تشخیص این دو اختلال مد نظر قرار گیرد.
درمان اختلال اسکیزوفرنیفرم
درمان اختلال اسکیزوفرنیفرم یک چالش پیچیده و چند راهه است که اغلب شامل ترکیب مداخلات دارویی و رواندرمانی میشود. درمان این اختلال به هدف کاهش علائم، بهبود کیفیت زندگی فرد، و ارتقاء عملکرد اجتماعی و شغلی او متمرکز است. در ادامه، تعدادی از مهمترین روشها و مداخلات درمانی برای اختلال اسکیزوفرنیفرم ذکر شده است:
1. داروها: مصرف داروهای ضدروانپریشی از جمله آنتیپسیکوتیکها معمولاً در درمان اختلال اسکیزوفرنیفرم توصیه میشود. این داروها به کنترل هذیان، توهمات، و نوعی از اختلالات فکری کمک میکنند.
2. مشاوره و رواندرمانی: جلسات مشاوره و رواندرمانی میتوانند به فرد کمک کنند تا مهارتهای مدیریت استرس را یاد بگیرد، با مشکلات روابطی کنار بیاید، و به تدریج در بهبود خودش شرکت کند.
3. آموزش مهارتهای زندگی: افراد مبتلا به اختلال اسکیزوفرنیفرم ممکن است با مشکلات در انجام وظایف روزمره مواجه شوند. آموزش مهارتهای زندگی میتواند به آنها کمک کند تا مستقلتر شوند و در محیطهای اجتماعی و شغلی بهتری را تجربه کنند.
4. پشتیبانی اجتماعی: حمایت از خانواده و افراد نزدیک در فرآیند درمان اسکیزوفرنیفرم بسیار اهمیت دارد. این افراد میتوانند نقش مثبتی در حفظ پایداری و بهبود وضعیت فرد داشته باشند.
5. پیگیری دارویی: مصرف دقیق و پیگیری مداوم داروها از اهمیت بسیاری برخوردار است تا جلوگیری از بازگشت علائم و حفظ استقرار وضعیت بهبود یافته.
در کل، هر فرد ممکن است به عنوان یک موجود منحصر به فرد درمانی نیاز داشته باشد. بنابراین، ترکیب مداخلات درمانی مختلف باید به صورت فردی و با همکاری نزدیکان و تیم درمانی تعیین شود.
نتیجه گیری
اختلال اسکیزوفرنیفرم به عنوان یکی از اختلالات پیچیده و چالشبرانگیز ذهنی، با تأثیرات عمیق بر زندگی روزمره فرد مواجه است. این اختلال، با ویژگیهایی همچون هذیان، توهم، توانمندی فرد را در تفکر، احساسات، و تعامل اجتماعی تحت تأثیر قرار داده و به صورت چشمگیری زندگی روزمره او را تحت تأثیر قرار میدهد.
درمان این اختلال نیازمند یک رویکرد چندجانبه و هماهنگ میباشد که شامل مداخلات دارویی، رواندرمانی، و پشتیبانی اجتماعی است. مداخلات مستمر و بهبود فردی طراحی شده برای کاهش علائم و بهبود کیفیت زندگی، همراه با حمایت خانوادگی و اجتماعی، میتوانند به فرد مبتلا به این اختلال کمک کنند. بر این اساس، به منظور مدیریت بهینه و بهبود زندگی افراد مبتلا، نیاز به تلاشهای مستمر و همکاری تیمهای درمانی و خانواده وجود دارد.