زمانی که در مورد اختلال خوردن صحبت می شود همه فکر می کنند که این اختلال در مردان دیده نمی شود و هرگز مردان دچار اختلال خوردن نمی شوند، اما در این بخش از پایگاه دانش برنا اندیشان تصمیم داریم تا مقاله ای با عنوان بررسی اختلال خوردن در مردان و ریشه های ایجاد اختلال خوردن آن با شما عزیزان گفتگو کنیم، پس تا انتهای مقاله بررسی اختلال خوردن در مردان با گروه برنا اندیشان همراه باشید.
بررسی اختلال خوردن در مردان و ریشه های ایجاد اختلال خوردن
در مقاله بررسی اختلال خوردن در مردان و ریشه های ایجاد اختلال خوردن در رابطه با این مشکل و علت های ایجاد آن صحبت خواهیم کرد و بیان می کنیم که چرا برخی مردان از بدن خودشان ناراضی اند.
اختلالات خوردن در مردان. بله، در مردان
پسران و مردانی که با بدن خود مبارزه مخفی دارند
برخلاف تصور عمومی، اختلالات خوردن نیز بر پسران و مردان تأثیر می گذارد. وقتی من 25 سال پیش به عنوان دانشجوی ممتاز با نمره بالای پایان نامه دانشگاه خود برای شروع مطالعه در مورد مردان مبتلا به اختلالات خوردن، تصمیم گرفتم، کمیته پایان نامه من هشدار داد که من باید یک موضوع برنامه سطح B داشته باشم، در صورتی که نمونه ای از مردان در آنجا وجود نداشته باشد. متأسفانه، من به برنامه B نیازی نداشتم.
مردان زیادی بودند که به طور مخفیانه با بی اشتهایی عصبی، پرخوری عصبی و اختلال پرخوری دست و پنجه نرم می کردند. در واقع، من اولین کسی بودم که بیشتر مردان در مورد روابط عذاب آور خود با غذا و بدنشان گفته بودند. مردانی در حال درمان افسردگی، سؤ مصرف مواد یا اضطراب بودند، اما هرگز برای درمانگر خود فاش نکردند به خاطر ترس از اینکه مزاحم کمتری داشته باشند و یا زندگی آکادمیک یا ورزشی آنها به خطر بیفتد، با یک اختلال غذا خوردن به طور دردناکی دست و پنجه نرم می کنند.
امروزه سطح بزرگی از مردان مبتلا به اختلالات خوردن هنوز وجود دارد. حقیقت این است که از این دسته مردان از هر 4 نفر 1 نفر را تشکیل می دهند که از اختلالات خوردن رنج می برند اما بیشتر آنها در سایه پنهان می شوند و درمانی را که به شدت مورد نیاز آنها است، دریافت نمی کنند. ما باید از نظر فرهنگی به مردان کمک کنیم تا احساس خجالت و شرم و موارد دیگری که به خاطر اختلالشان دارند از بین برود، مردان و پسران، به معنای واقعی کلمه، برای دیده شدن می میرند. بیماران مرد من می خواهند افسانه ها از بین برود و حقایق روشن شود. همانطور که برای نوشتن این مقاله آماده شدم، از آنها پرسیدم مردم می خواهند چه چیزهایی را بدانند. در اینجا برخی از این جملات آورده شده است:
“همه مردان مبتلا به بی اشتهایی نمی خواهند لاغر باشند و از چاق بودن می ترسند. و من می گویم ما می خواهیم لاغر و عضلانی باشیم.”
بیشتر پسران و آقایانی که تحت درمان بی اشتهایی و محدود کردن غذا قرار گرفته اند نباید طبق رفتاری که با زنان می شود با آنها برخورد شود. اکثر بیماران بی اشتهایی مرد من می دانند که لاغر هستند و اغلب فکر می کنند بسیار ناسالم به نظر می رسند. همه آنها آرزو ندارند لاغر باشند، اما می خواهند لاغر باشند. مشکل این است که برای به دست آوردن عضله، ابتدا باید چربی داشته باشید. بیماران می ترسند که اضافه وزن پیدا کنند و نتوانند بدنشان را عضله ای کنند، بنابراین در این معمای گرسنگی خود گیر کرده اند. پیشنهاد می کنیم در این خصوص مقاله ی علت های وابستگی به ورزش بدنسازی را نیز مطالعه بفرمایید.
“داشتن یک اختلال غذایی من را از انسانیت خودم جدا می کند.”
نداشتن تغذیه سالم موجب می شود در طول زمان فرد دچار پوچی و احساس افسردگی شود، هرچه فرد بیشتر درگیر یک اختلال در خوردن شود، فرد بیشتر از همه چیزهایی که باعث می شود تا احساس جدایی از جهان و زمین داشته باشند و حتی تشخیص اینکه برای بهبودی چه چیزی ارزش جنگیدن دارد دشوارتر می شود. تقریباً 10-20٪ افراد مبتلا به اختلالات خوردن به دلیل بیماری جان خود را از دست می دهند. از این مرگ ها، 20٪ به دلیل خودکشی است.
پیشنهاد ویژه : کارگاه روانشناسی درمان شناختی رفتاری
“همه ما همجنسگرا نیستیم و با جنسیت خود دست و پنجه نرم نمی کنیم.”
برخلاف تحقیقات انجام شده در اواخر 1970 و 1980 که همیشه اختلالات خوردن در مردان را با همجنسگرا بودن برابر می دانست، اکثر مردان مبتلا به اختلالات خوردن دگرجنسگرا هستند. تمرکز ساده بر روی جنسیت می تواند باعث پیچیده شدن عوامل یا اختلالات همزمان بیمار شود که به یک اختلال خوردن کمک می کند، از جمله افسردگی، تروما، عزت نفس ضعیف، وسواس، ADHD و یا ترس از دوران بلوغ.
در موارد خاصی مردان همجنس گرا و اختلال های خوردن غذا با هم در ارتباط هستند و باید مورد توجه قرار گیرند.
مردان همجنسگرا ممکن است به دلایل منحصر به فردی که بر مردان دگرجنس گرا تأثیر نمی گذارد از مشکلات تصویر بدنشان رنج ببرند. یک بیمار که پرخوری اجباری داشت، او در اوایل دوره نوجوانی پس از اینکه بارها مورد تعرض جسمی به دلیل همجنس گرایی قرار گرفت، در مورد چگونگی شروع وسواس در رابطه با تصویر بدن بحث کرد. او یک بدن عضلانی را نمادی از تهدید برای دفع حملات همجنسگرایانه می دانست. یکی دیگر از بیماران من گفت که بی اشتهایی وی از 13 سالگی شروع شد، زمانی که مشخص شد همجنس گراست. او احساس می کرد وسواس در مورد غذا خیلی راحت تر از فکر کردن در مورد رابطه جنسی است. عوارض جانبی کاهش تستوسترون، در نتیجه از دست دادن میل جنسی، برای او یک پاداش بود، زیرا او سعی در انکار و فرار از هویت همجنسگرایانه خود داشت.
لطفا این موضوع را جدی بگیرید
این گفته مربوط به یک بیمار 52 ساله است که تقریباً دو بار زندگی خود را از دست داده است. وی در اثر بی اشتهایی شدید و رفتارهای پاکسازی تقریباً در سن 14 سالگی بر اثر ایست قلبی در نزدیکی مرگ قرار داشت. او هرگز درمان مورد نیاز خود را دریافت نکرد زیرا خانواده اش فکر می کردند او فقط برای جلب توجه این کار را انجام می دهد و والدینش مشکل او را جدی نمی گیرند. در سن 40 سالگی، او اقدام به خودکشی کرد زیرا هر روز صبح بیدار شدن به معنای ساعت ها فکر کردن در مورد اینکه چه چیزی بخورد و چه چیزی نباید بخورد و اینکه آیا درست است که از خانه بیرون برود، فکر می کرد. او بیش از حد احساس زشتی می کرد تا زندگی کند. خانواده وی و حتی یک درمانگر قبلی (که از ابتلا به اختلالات خوردن آگاهی کافی نداشت) گفت که وی یا دراماتیک بود یا به طور جدی روان پریش بود زیرا “شما این مسئله را فقط در مردان نمی بینید، و البته در مردان مسن نیز چنین نیست.”
“پیام های فرهنگی منفی ای که در مورد نحوه عمل و شکل ظاهری به افراد داده می شود.”
مردان از رژیم غذایی برای رشد ماهیچه، برای داشتن شکم شش تکه، فک های قوی و بدنی عضلانی با رژیم غذایی استفاده می کنند. این همراه با دستورالعمل های قوی مردانه است برای مثال: مردان هرگز گریه نمی کنند یا مردان ضعیف نیستند. هر مجله ای را باز کنید و مدل های تبلیغاتی لباس زیر را مشاهده خواهید کرد که دارای شکم های شش تکه هستند، مکمل هایی برای افزایش حجم عضلات و همچنین تبلیغاتی که به مردان می گوید جراحی زیبایی فقط برای زنان نیست. همه اینها را با تأثیر شبکه های اجتماعی ترکیب کنید یک دستورالعمل برای نارضایتی بدن پیدا خواهید کرد. امروزه نوجوانی بسیار دشوارتر از زمانی است که من در دهه 1980 نوجوان بودم (و این به اندازه کافی سخت بود).
آرزو می کنم روزی سعی کنم افرادی را برای مطالعه اختلالات خوردن در مردان (و زنان) استخدام کنم و دریابم که من به مبحث طرح B نیاز دارم، فقط به این دلیل که این مسئله دیگر مردم را تحت تأثیر قرار نمی دهد. در این بین، ما کارهای زیادی برای انجام داریم.