در این قسمت از پایگاه دانش برنا اندیشان تصمیم داریم تا در رابطه با یکی از موضوعات مهم و ویژه روانشناسی با عنوان اختلال تجزیه هویت یا اختلال چند شخصیتی چه ویژگی هایی دارد با شما علاقه مندان به مطالب روانشناسی و اختلالات شخصیت گفتگو کنیم.
اختلال تجزیه هویت یا اختلال چند شخصیتی چه ویژگی هایی دارد
در مقاله اختلال تجزیه هویت یا اختلال چند شخصیتی چه ویژگی هایی دارد در رابطه با علایم و روش های درمان این اختلال شخصیت گفتگو خواهیم کرد.
فهرست مطالب
- تعریف اختلال و تعریف شخصیت به طور مجزا
- تفاوت بیماری و اختلال
- اختلال هویت تجزیه ای (اختلال چندشخصیتی)
- ملاک های تشخیص DSM5
- علائم
- راههای درمان
- عوارض اختلالات تجزیه ای
- فیلم و سریال مربوط به اختلال چند شخصیتی
اختلال تجزیه هویت
اختلال به زبان انگلیسی به معنی (disorder) و در زبان فارسی به معنی به هم خوردگی،آشفتگی،و بی نظمی است.اختلال روانی:به معنی آشفتگی،بهم ریختگی و بی نظمی روان است.
شخصیت
شخصیت را میتوان آن الگوهای معین و مشخصی از تفکر، هیجان و رفتار تعریف کرد که سبک شخصی فرد را در تعامل با محیط اجتماعی و مادی اش رقم میزنند.به عبارت دیگر شخصیت شامل ویژگی های نسبت با ثبات و پایدار است که در توصیف آنها از صفاتی همچون زودرنج، مضطرب، پرحرف، درونگرا و برونگرا و غیره استفاده میشود. شخصیت یعنی «مجموعه ای از رفتار و شیوه های تفکر شخص در زندگی روزمره که با ویژگی های بی همتا بودن، ثبات و پایداری و قابلیت پیشبینی» مشخص میشود. به نظر میرسد گوردن آلپورت، بهترین تعریف را در مورد شخصیت ارائه دادهاست: او اشاره میکند، شخصیت، سازمان بندی پویایی در درون فرد است و شامل آن دسته از نظامهای روانی – فیزیکی که رفتار و تفکر او را تعیین میکند. از این تعریف چندین نکته قابل استنباط است.
در ویدیوی زیر شما با اختلال هویت تجزیه ای آشنا خواهید شد.
طبق تعریف بالا نکات زیر مشخص میشود:
بی همتایی وتفاوت: شخصیت یک فرد بی همتاست و در عین بعضی مشابهتها، هیچ دو شخصیت یکسان و همسان وجود ندارد.
پایداری:( اگر چه افراد در شرایط و محیط های گوناگون در ظاهر رفتار متضاد و مختلفی دارند، ولی در طول زمان مثلا چندین دهه(رفتار و واکنش و همچنین شیوه تفکر آنها دارای یک ثبات نسبی دائمی است).
قابلیت پیش بینی: با توجه کردن و مطالعه رفتار و نوع تفکر اشخاص میتوان سبک رفتاری و تفکری افراد را با احتمال زیاد پیشبینی کرد. قابلیت پیشبینی رفتار با «ثبات در رفتار» رابطه متقابل دارد. مانند مانیا پریش میتوان ایثار گر و فداکار باشیم.
شخصیت میتواند سازگار یا ناسازگارانه باشد.
«ناسازگاری» زمانی مطرح میشود که افراد قادر نباشند تفکر و رفتار خود را با محیط و تغییرات آن تطبیق دهند.سازگاری یا عدم سازگاری ارتباط نزدیکی با «انعطاف پذیری» دارد. یک شخصیت سالم با وجود ثبات و پایداری به میزانی از انعطاف پذیری بهره میبرد. اما افراد ناسازگار در برخورد با موقعیت هایی که واکنش به آنها مستلزم تغییرات و تصمیمات جدید است، تفکر و رفتار انعطاف ناپذیری از خود بروز میدهند؛ بنابراین، اختلال شخصیت یعنی «ناسازگاری شخصیت در برخورد با محیط و موقعیت ها».
اختلال تجزیه ای
به نظر میرسد که ذهن انسان قادر به تجزیه کردن،یا جدا کردن کارکردهای ذهنی است. شما می توانید در حال دویدن ،به طور عمیق به یک مسئله فکرکنید،شاید حتی ندانید که چندکیلومتر را بدون آگاهی از محیط اطرافتان دویده اید.در اختلالات تجزیه ای این جدایی کارکردهای ذهنی با درجه شدیدتری روی می دهد. اختلالات تجزیه ای،درمورد شیوه ای که خودپندارۀ افرادبه مرور زمان شکل می گیرد،و حافظه و درک واقعیت می توانندتجزیه شوند،سوال های جالبی را پیش میکشند. در مقابل ،اختلالات نشانۀ جسمانی سوال هایی را دربارۀ رابطۀ ذهن بدن مطرح می سازند.
اختلال هویت تجزیه ای
هر فردی یک شخصیت وخودپنداره دارد.با این حال،به نظر می رسدکه اختلالات هویت تجزیه ای فردبیش از یک شخصیت را درخودپندارۀ خود پرورش داده است.به نظرمی رسد که هر شخصیت مجزا،شیوۀ درک کردن،ارتباط برقرارکردن و فکرکردن مخصوص خودش را دارد.بنا برتعریف افرادمبتلا به اختلال هویت تجزیه ای،حداقل دو هویت مجزا دارند و وقتی دریک هویت هستند،نمی دانند که درهویت دیگرنیز به سر می برند.درنتیجه،تجربیات آنها فاقد تداوم است.آنها در مورد خود و زندگی خویش،شکاف های بزرگی درخاطرات مهم دارند.امکان دارد که آنها وقایع عادی زندگی و روزمره رافراموش کنند،اماتجربیاتی که ماهیت آسیب زا داشته اند،مانندقربانی شدن یا مورد بهره کشی قرارگرفتن رانیزفراموش میکنند.این اختلال عبارت است از وجود دو یا چند هویت یا شخصیت متمایز که به تناوب رفتار را کنترل میکنند.
پیشنهاد ویژه : کارگاه روانشناسی کاپلان و سادوک
معمولا این شخصیت ها نام و سن و مجموعه ای از خاطرات و رفتارهای ویژه خود را دارند. در اغلب موارد یک هویت اصلی با نام واقعی شخص وجود دارد که منفعل ،وابسته و افسردهاست. هویت های جانشین نوعا دارای ویژگی هایی هستند که با هویت اصلی تعارض دارند؛ مثلا خصمانه، کنترل کننده، و خود ویرانگرند. در بعضی موارد این شخصیت ها ممکن است حتی در ویژگی هایی مثل دست خط، استعدادهای هنری و ورزشی و آشنایی به زبان های خارجی با هم تفاوت داشته باشند .احتمال می رود، در زمینهٔ فرایندهای فیزیولوژیایی از قبیل فشار خون و فعالیت مغزی نیز تفاوت هایی داشته باشند.هویت اصلی معمولا از تجربه های هویت های دیگر اطلاعی ندارد. دوره هایی از یاد زدودگی بدون علت، از قبیل زوال حافظه برای چند ساعت یا چند روز در هفته، میتواند نشانه هایی از وجود این اختلال در فرد باشد.بسیاری از کسانی که به این اختلال دچار شدهاند، گزارش میدهند که در دوران کودکی دستخوش بهره کشی جسمی و جنسی بوده اند .
اما از آنجایی که خاطرات کودکی ممکن است تحریف شود و مردمانی که گرفتار این اختلال هستند، بسیار تلقین پذیر بودهاند، در صحت و سقم این ادعاها تردیدهایی وجود دارد. در هرحال اندیشه محافظت از کودکان در برابر تجربه های آسیبی، فرضیه ای در باب نقش آفرینی این قبیل تجربه ها در ایجاد اختلال هویت رقم زدهاست. گمان میرود که نخستین تجربه گسیختگی در پاسخ به تجربه های آسیبی و در دوران کودکی روی دهد) معمولا بین ۴ تا ۶ سالگی(کودک در مواجهه با رویدادی دردناک و رنج آور، شخصیت دیگری میآفریند که بار آن تجربه دشوار را بر دوش بکشد.
کودک برای دفاع از خویش در برابر تجربه بهره کشی، به گسیختن حافظه مربوط از خودآگاهی خویش دست میزند. هرگاه بهره کشی به صورت سهمگین و مکرر باشد، این روش دفاعی در دراز مدت هویت های دیگری به وجود می آورد که فقط یک یا دو شخصیت فرعی از بهره کشی آگاهی دارند و بقیه از این رنج و درد بدون اطلاع میمانند. جدایی این شخصیت های چندگانه از یکدیگر موجب پنهان ماندن تجربه سهمگین از آنان است. به این ترتیب خاطرات و احساسات بهره کشی به طور مستمر، خود آگاهی کودک را آزار نمیدهد، مثلا در اوقاتی که در مدرسه است یا با دوستانش بازی میکند .
اکثرافراد چند شخصیتی، مؤنث هستند و این واقعیت ناشی از احتمال بهره کشی جنسی بیشتر از دختربچه هاست.
عامل دیگر ایجاد این اختلال، آسیب ناشی از خودهیپنوتیزمی است. یعنی فرایند خود را در حالت خلسه هیپنوتیسمی قرار دادن. کسانی که گرفتار اختلال گسیختگی شخصیت هستند، غالبا بسیار خوب هیپنوتیسم میشوند.
آنها گزارش میدهند که تجربه خلسه شباهت به تجربه هایی دارد که در دوران کودکی پیدا میکردند.در استان های جنوبی کشور ایران بسیار از این نوع اختلال تجزیه کننده هویت به نام زار و ماوراءالطبیعه سخت گفته میشود و شخص بیمار را جن زده و زاری میدانند. افراد معمولا با شنیدن توصیفاتی از اختلال های روانی معمولاً در مورد عواملی که آنها را در برابر این اختلالات آسیب پذیر میکند کنجکاو میشوند. این مسئله در مورد اختلال چند شخصیتی نیز صدق میکند.
متخصصان بر این باورند که عواملی نظیر آسیب پذیری ژنتیکی و مواجه شدن با یک رویداد بسیار آسیب زا در دوران حساس زندگی به طوری که فرد نتواند بار هیجانی آن را هضم کند از جمله عواملی هستند که میتوانند افراد را در معرض خطر ابتلا به اختلال هویت تجزیه ای قرار دهند. از جمله این رویدادها میتوان به سوءاستفاده های جسمی، روانی و جنسی در دوران کودکی اشاره کرد.
علائم اختلال هویت تجزیه ای
سردرد یا درد خفیف در سایر نواحی بدن.
اختلال ضعف حافظه و خارج شدن از دایره زمان و فراموشی لحظه ای یا مشکل در به خاطر آوردن برخی اطلاعات فردی که قابل توجیه با فراموشی معمولی نیست.
تغییرات قابل توجه در رفتار بیمار به گزارش یک ناظر.
وجود تضاد در شخصیت و رفتار
گاهی دیگران رفتارها یا خاطراتی را از فرد بازگو میکنند که خود بیمار آنها را به خاطر نمیآورد.
بیمار ممکن است خود را به نام دیگری بخواند یا خود را به عنوان سوم شخص یا «ما» خطاب کند.
شنیدن صداهایی از شخصیتهای درون ذهن.
حملات ترس و اضطراب که حاوی ترس های غیرقابل توجیه و بیان باشد.
وجود افسردگی در شخصیت اصلی.: افسردگی یک حالت خلقی شامل بی حوصلگی و گریز از فعالیت یا بی علاقگی و بی میلی است و میتواند بر روی افکار ،رفتار، احساسات و خوشی و تندرستی یک فرد تأثیر بگذارد.
پارانویا: بدگمانی یا پارانویا
در تعریف عام آن، غریزه یا فرایندی از فکر است که تحت تأثیر اضطراب یا ترس به حالتی غیرمنطقی و وهم آلود در میآید. افراد پارانوئید معمولا فکر میکنند که دیگران برای آزار و اذیت آنها میکوشند یا فکر میکنند که دیگران به دنبال توطئه علیه آنها هستند. پارانویا با فوبیا تفاوت دارد. افرادی که دچار فوبیا هستند ترس غیر منطقی دارند، اما به خاطر ترس و اضطرابشان دیگران را سرزنش نمیکنند. وارد کردن اتهامات غیرواقعی و عدم اعتماد معمولا از دیگر نشانه های پارانویا است. به عنوان مثال، حادثه ای که اکثر مردم به عنوان یک حادثه یا تصادف تلقی میکنند ،از منظر یک فرد پارانوئید ممکن است توطئه تصور شود .
مسخ واقعیت:احساس تغییر واقعیت یا اینکه محیط شخص تغییر کرده است .
معمولا در اسکیزوفرنی، حملات پانیک و اختلالات تجزیه ای مشاهده میشود. گاه فرد احساس میکند جهان خارج غیرواقعی است. در بعضی موارد در مصرف بعضی مواد روانگردان مانند حشیش و ماری جوانا و ال اس دی ممکن است رخ دهد. در مواردی مانند میگرن و صرع نیز ممکن است مشاهده شود.
خود دگربینی: در روانشناسی، به حالتی گفته میشود که در آن شخص خود را غیر واقعی یا دچار تغییرات شگفت آور احساس میکند.شخص خود دگربین حس میکند که او تغییر کرده و دنیای پیرامون او دیگر آنچنان واقعی نیست بلکه مبهم، رؤیاوار یا بی اهمیت شده. مبتلایان به این معضل روحی حالتی ناراحت دارند زیرا می پندارند که همواره درون یک رؤیا به سر میبرند .
این بیماری روانی را «دگرسان بینی محیط »نیز مینامند. خود دگربینی یکی از اشکال اختلالات گسستی به شمار میآید.
ملاک های تشخیص DSM5 برای اختلال تجزیه هویت یا اختلال چند شخصیتی
A-اختلال هویت که با دو یا تعدادبیشتری ازحالت های شخصیت مجزا مشخص می شود،که ممکن است در برخی فرهنگ هابه صورت تجربۀ تسخیرتوصیف شده باشند. این اختلال هویت،ناپیوستگی محسوس در خودپنداره و درک عاملیت همراه باتغییرات مربوط در عاطفه، رفتار،هشیاری،حافظه،ادراک،شناخت،و یا عملکرد حسی-حرکتی راشامل می شود. این علائم و نشانه ها ممکن است توسط دیگران مشاهده یا توسط فرد گزارش شوند.
B-شکاف های عودکننده در یادآوری وقایع روزمره ، اطلاعات شخصی مهم ، و یا رویدادهای آسیب زا که با فراموشی عادی هماهنگ هستند.
C-نشانه ها ناراحتی یا اختلال قابل ملاحظۀ بالینی در عملکرد اجتماعی، شغلی یا زمینه های مهم دیگر عملکرد ایجاد می کنند.
D-این اختلال بخش طبیعی روال معمول فرهنگی یا مذهبی که وسیعا پذیرفته شده باشد،نیست.
توجه:در کودکان ،نشانه ها با همبازی های خیالی یا بازی خیالی دیگر بهتر توجیه می شوند.
E-نشانه ها ناشی از تأثیرات فیزیولوژیکی مواد مثل بیهوشی های موقت یا رفتار آشفته هنگام مسمومیت با الکل (یا بیماری جسمانی دیگر) مثل حملات صرعی ناحیه ای مرکب نیستند.
راه های درمان اختلال تجزیه هویت یا اختلال چند شخصیتی
روان درمانی در افراد مبتلا به اختلال چند شخصیتی، جهت افزایش آگاهی و مدیریت احساسات و سازگاری بیشتر فرد برای تحمل هیجانات منفی در مواجهه با عوامل استرس زا، اثر بخش است. هدف از درمان، انسجام پیدا کردن شخصیت های از هم گسیخته است. روانکاوی نیز از روش های درمان اختلال چند شخصیتی میباشد که با تحلیل موقعیت ها و تجارب گذشته بیمار، به او کمک میکند تا نسبت به احساسات و رفتار خود بینش پیدا کند. از آن جایی که افراد مبتلا هویت تجزیه ای بسیار تلقین پذیر هستند، هیپنوتیزم درمانی نیز روشی موثر جهت درمان آن هاست.
عوارض اختلال تجزیه هویت یا اختلال چند شخصیتی
افراد مبتلا به اختلال چند شخصیتی یا همان هویت تجزیهای ممکن است فراموشی های پیچیده ای را گزارش کنند. این فراموشی ها ممکن است به صورت مقطعی، راجعه یا در طول دوره های گریز، گریبان گیر فرد شوند.
دوره های گریز دوره هایی است که فرد با یک شخصیت جدید به شهر یا محل دیگری میرود و هویت قبلی خویش را از یاد میبرد. در این دوره ها علاوه بر مشکلات مرتبط با فراموشی از نظر سطح دانش و مهارت نیز دچار نوسان میشوند و ممکن است کارکردهای قبلی خود را به طور کامل از دست بدهند یا از یاد ببرند.
بیماری چند شخصیتی باعث میشود تا چگونگی تجربه کردن زندگی مبتلایان به آن تغییر کند و این اتفاق، به چند شیوهٔ اساسی صورت میگیرد. در ادامه نگاهی به این شیوه ها خواهیم داشت:
زوال شخصیت: احساس جدا بودن از بدن که به این خاطر، به آن تجربهٔ خارج از بدن هم گفته میشود.
مسخ واقعیت: احساس غیرواقعی بودن دنیای بیرون یا تیرهوتار و دور از دسترس به نظر رسیدن آن.
فراموشی: ناتوانی در به یاد آوردن اطلاعات شخصی مهم.
این فراموشی به حدی گسترده است که نمیتوان اسم فراموشی مقطعی یا معمولی را بر آن گذاشت. مبتلایان به بیماری چند شخصیتی ممکن است به هنگام گفتگو، موضوع صحبت را فراموش کنند یا ظرف یک ثانیه، محتوای گفتگوی معناداری را از یاد ببرند.
پریشانی هویتی یا تغییر هویت: هر دوی این حالات شامل احساسی میشوند که در آن شخص نمیتواند با قاطعیت بگوید کیست و از این لحاظ، احساس پریشانی میکند. کسی که در تعریف کردن علایق زندگی، باورهای سیاسی، مذهبی و اجتماعی یا چشم اندازهای کاری اش به مشکل برمیخورد، مثالی است برای پریشانی هویتی. به علاوهٔ اینها ممکن است احساساتش نسبت به زمان، مکان یا موقع در حال حاضر این مسئله محرز شده است که بروز این حالات و احساسات، لزوما حاکی از وجود شخصیتی متمایز نیست و بیشتر نشانگر نوعی گسستگی هویتی است. از میان این حالات، فراموشی ارتباط نزدیکتری با بیماری چند شخصیتی دارد شایعتر است و کسانی که حالات دیگر را تجربه میکنند، اطلاعاتی دربارهٔ جنبه های مختلف زندگی شخصیشان به خاطر می آورند. در وجود مبتلایان به این اختلال معمولا شخصیتی وجود دارد که به آن «میزبان» گفته میشود و شخصیتی است که با نام واقعی شخص نمایان میشود. نکتهٔ عجیب این است که شخصیتِ میزبان، از وجود شخصیت های دیگر آگاهی ندارد.
فیلم و سریال مربوط به اختلال
۱. فیلم برادرم خسرو
فیلم برادرم خسرو با بازی شهاب حسینی که این بازیگر در این فیلم در جوانی در خانواده ای بزرگ شد که پدر دستور میداد که هرکدام از بچه ها چیکار بکنن و نکنن خسرو که شهاب حسینی در نقش آن بازی میکند، یک برادر و خواهر بزرگتر دارد.
خسرو در جوانی به دنبال علاقه اش میرود وبا پدرش مخالفت میکند و از خانه میرود اما به دلیل افسردگی شدید و اینکه کسی حمایتش نکرد و وابستگی شدید به خانواده اش و زندگی خیابانی و شکست در کارش و کتک و آزار اذیت شدن از سمت پدرش در سن کودکی و نوجوانی بیمار میشود و دچار اختلال چند شخصیتی میشود. بعد از مرگ پدرش برادر بزرگترش جای پدرش را پر میکند و همان رفتار پدرش را پیش میبرد و تحمل وجود برادرش خسرو را ندارد به همین دلیل خسرو با خواهرش که بسیار با او مهربان است در رشت زندگی میکند و اتفاقاتی پیش می آید که خسرو باید مدتی پیش براردش و خانواده برادرش زندگی کند که گویی برادر خسرو هم بیمار است اما نفهمیدم بیماری اش چی بود، اما علائمش : پرخاشگری ، وسواس روی نظم و انضباط،مصرف قرص برای اینکه بتونه شبا بخوابه، دائما در حال کار و مطالعه، ترس از آسیب رسیدن به عزیزانش، حتی کاری کرده بود که خانمش نتونه بره سرکار و خونه بشینه خلاصه یه شب برادر خسرو ازش خسته میشه و بهش چندتا قرص خواب آور میده و خسرو میره به کما و بعد از اون زنش و بچه اش وقتی حقیقتو میفهمن تنهاش میزارن و بعد از اینکه خسرو خوب شد از پیششون رفت خونه خواهرش…. زن برادر خسرو خیلی خوب باهاش حرف میزد چون خودش هم انگار همچین احساساتی که خسرو داشت رو در جوانی داشت و کاملا درکش میکرد و میتونست کنترلش کنه.. اما برادر خسرو چون خودش بیمار بود بیشتر باعث میشد که خسرو حالش بد بشه و حتی خسرو را کتک میزد….
۲. فیلم شکافته
این فیلم دو قسمتی هست که قسمت اولش رو به طور خلاصه براتون توضیح میدم، داستان یک مرد با اختلال چند شخصیتی شدید که 24 شخصیت در خود دارد و برای اینکه بتونه همه شخصیت هاشو یه جا ببینه از تمام مواقعی که درون هر شخصیت قرار داشت فیلم میگرفت و روی صفحه کامپیوترش نگه میداشت، شخصیت های رهبری که در او بود مادر و پدرش بود زیرا به دلیل اذیت هایی که در کودکی از سمت آنها شده بود به این بیماری دچار شده بود، و در هرمکانی که زندگی میکرد یا کار میکرد با هر بار تغییر اون مکان زندگی یا محل کار یک شخصیت به شخصیت هاش اضافه میشد ، همیشه هم یه عده دختر رو میدزده و نگهشون میداره و مثل بچه ازشون نگه داری میکنه، یه بار سه تا دختر رو میدزده و عاشق یکی از اون دخترها ، اون دختر هم در بچگی مادرش رو از دست داده بود و از سمت دوست پدرش مورد آزار جنسی قرار گرفته بود و حس میکرد که اون هم دردی توی سینه داره ، و هر موقع که اسم شخصیت اصلی این پسر رو صدا میزدن شخصیت اصلیش رو میومد و شروع میکرد به گریه کردن، این پسر برای حفاظت از تمام شخصیت هاش یک شخصیت جدید ساخت به عنوان یک مکانیسم دفاعی که کسی نتونه بهش زوربگه و اذیتش کنه که اسم اون شخصیتش هیولا بود و هر وقت هیولا ظاهر میشد بدنش عضله ای میشد و نامیرا میشد حتی تیر هم تو بدنش نمیرفت و از در و دیوار به راحتی بالا میرفت و صداش خشن و وحشتناک شده بود…اما در مقابل اون دختری که دوسش داشت اروم بود و به اون هیچ صدمه ای نمیزد…
۳. فیلم شیشه
این فیلم قسمت بعدی فیلم قبلی هست که شخصیت های دیگه هم اضاف میشن و اختلالات دیگری رو نشون میده ، توصیه میکنم این فیلم رو دوبار ببینید و هر شخصیت رو برای خودتون تحلیل کنید و همچنین رفتار آدمهای دور و اطرافشون رو…..
۴. متل بیتس
این سریال در مورد یه مادر و پسر است که پسر اختلال چند شخصیتی داره و ژانرش ترسناکه.
تهیه و تنظیم : فاطمه خادمی