انسان ها همواره تمایل دارند تا در زندگی شان به آنچه که می خواهند برسند تا خوشحال باشند و دارای منزلت بالایی نسبت به سایرین باشند، در این بخش از فروشگاه برنا اندیشان تصمیم داریم تا مقاله ای با عنوان خوشحال بودن از داشته های خود و دوری از حسادت نسبت به موقعیت دیگران را برای شما علاقه مندان به موضوعات موفقیت را مورد بررسی قرار دهیم.
خوشحال بودن از داشته های خود و دوری از حسادت
در مقاله خوشحال بودن از داشته های خود و دوری از حسادت نسبت به موقعیت دیگران شما با علل حسادت و دوری از آن آشنا خواهید شد تا هرگز به افراد دیگر غبطه نخورید.
چگونه با آنچه که دارید می توانید خوشحال باشید
روانشناسی تکاملی موقعیت اجتماعی و حسادت
این موضوع را تصور کنید که : شما در محل کار خود به اتاق پست می روید و یک پاکت از طرف رئیس شرکت شما وجود دارد. مطمئناً ، شما به سمت میز کار خود می شتابید تا پاکت روی میز را با سرعت سرسام آور باز کنید. آیا شما کار اشتباهی انجام داده اید؟ آیا شما کار خاصی انجام دادید؟ آیا از شما خواسته می شود که نقش مهمی در سازمان خود داشته باشید؟
شما خود را به میز کارتان را می رسانید و یک رکورد زمانی در باز کردن پاکت برای خود ثبت می کنید. و این نامه شاید از طرف شخصی مثل رییس شرکتی باشد که به خاطر فداکاری هایی که شما در کار کردید از شما تشکر کند و در پایان، حقوق شما 10 هزار دلار در سال بالا خواهد رفت و شما انتظار این را نداشتید و به سختی میتوانید لذت این خبر را در درون خود مخفی کنید.
شما از نامه عکس می گیرید و برای همسرتان که در همان سازمان هم کار می کند، پیام می دهید. او با عکسی از نامه ای که تازه دریافت کرده به شما پیام می دهد. امروز هم همچنین از رئیس سازمان برای دستاورد هایش سالانه 12000 دلار حقوق پایه در نظر گرفته می شود. در ساعت بعد، شما در مورد نامه های مشابه دریافت شده توسط چندین نفر از همکاران خود مطلع خواهید شد. و این موضوع را دریافت می کنید که در هر حالت، افزایش درآمد آنها از خود شما بیشتر است!
پیشنهاد ویژه : کارگاه آموزشی روانشناسی مثبت نگر
ساعتی پیش از خبر ترفیع درجه تان از خوشحالی رد پوستتان نمی گنجیدید. و حالا میخواهید در عرض 60 دقیقه از کسانی که میخواهند شما را ببینند دوری کنید. و این شادی برای شما کم کم از بین می رود و دیگر نمی خواهید هیچ کدام از این افراد را ببینید.
هنگام رانندگی به خانه شما اسم شخصی را میگویید مثل مادرتان که حالتان بهتر می شود و مادرتان به شما تبریک خواهد گفت و شما این خبر پیروزی تان را یک دستاورد بزرگ می پندارید و شما با تمرکز بر نکات مثبت به این نتیجه رسیده اید. و حالا با 10 هزار دلاری که بدست آوردید بقیه روزهایتان را نیز به خوبی سپری خواهید کرد.
بعد از اینکه با مادرتان در تماس بودید ، می بینید که بلافاصله حالت عاطفی شما به وضعیت ترحم برمی گردد. خودتان را در می یابید که حتی نمی توانید برای تولد همسرتان خوشحال باشید. و پول حاصل از افزایش حقوق او مستقیماً به سود شما و فرزندانتان خواهد بود که بی اندازه بر زندگی شما تاثیر گذار خواهد بود.
حالا باید گفت چه خبر است؟
یک آزمایش فکری در مورد خوشحال بودن از داشته های خود
برای درک بهتر اینکه چرا بسیاری از ما احساسات منفی بیشتری نسبت به احساسات مثبت در مثال فوق الذکر احساس می کنیم، در اینجا یک آزمایش فکری ارائه شده است. ترجیح می دهید کدام یک از موارد زیر را بدست آورید؟
حقوق شما 9000 دلار بالا رفته و دیگران هیچ افزایش حقوقی نداشته باشند و یک 5000 تایی فقط برای یکبار افزایش حقوق داشته باشند.
یا شما 10 هزار دلار افزایش حقوق داشته باشید و دیگران هیچ افزایشی نداشته باشند.
اگر شما مثل بقیه ما انسان باشید، احتمال زیادی وجود دارد که در واقع گزینه A را انتخاب کنید.
البته به معنای مطلق این مسخره است. هر چقدر پول بیشترباشد، بهتر است، درست است؟ و واضح است که 10 هزار دلار بیش از 9 هزار دلار است. بنابراین از نظر مقدار خود، شما باید گزینه B را انتخاب کنید، اما بیایید واقعیت را بپذیریم که حقوق و دستمزد یک شخص عمدتاً شاخص وضعیت فرد در یک سازمان است و با وجود بسیاری از شاخص های اقتصادی در جهان ما، حقوق معمولاً کمتر از عملکرد سطح آن (مقدار پولی که می گیرید) نسبت به جایگاه و ارزش فرد در یک جامعه است (نگاه کنید به Frank، 2005).
روانشناسی تکاملی درجه اجتماعی
ذهن انسان در جوامع کوچ نشین کوچکی در هزاران نسل تکامل یافته است (نگاه کنید به Geher، 2014). در چنین شرایطی ، طرد شدن یا کم ارزش بودن و جایگاه کمی داشتن ، توانایی فرد برای بقا را تهدید می کند. انسانها به وابستگی به دیگران نزدیک می شوند و دستیابی به جایگاه نسبتاً بالا در حلقه های خود یکی از راه های اطمینان از این است که دیگرانی که از شما حمایت می کنند هوای شما را هم خواهند داشت.
به همین دلیل، ما بسیار حساس به نشانگرهای موقعیت نسبی خود در محافل اجتماعی شدیم (نگاه کنید به Hill & Buss، 2010). تهدیدهای مربوط به جایگاه اجتماعی ما به طور مشهوری منجر به عواقب عاطفی نامطلوبی مانند اضطراب ، شرم و خجالت می شوند (مانند مثال مبتنی بر حقوق و دستمزد که در این مقاله استفاده شده است). وقتی صحبت از روانشناسی اجتماعی تکامل یافته ما می شود، ذهن انسان ماهیتی کاملاً نسبی گرایانه دارد.
به همین دلیل، ما اغلب تصمیماتی می گیریم که ممکن است از نظر ظاهری غیر منطقی به نظر برسند، مثلاً ممکن است شخصی برای به دست آوردن موقعیتی با منزلت بالا مانند مدیر یا معاون رئیس جمهور، مبلغی پرداخت کند. کسی ممکن است خارج از توان خود برای زندگی در یک خانه زرق و برق دار هزینه کند که به سختی می تواند از پس آن برآید تا بتواند با دیگران همگام شود. و ممکن است مردم ترجیح دهند که در مقایسه با افزایش کمتری نسبت به بقیه، هیچ افزایش حقوقی دریافت نکنند.
از دیدگاه خردگرایانه ، هیچ یک از این تصمیمات ظاهراً منطقی نیست. اما اگر بخاطر بسپاریم که روانشناسی اجتماعی تکامل یافته ما چقدر به طرز باورنکردنی نسبی گرایانه است، همه چیز روشن می شود.
سایه حسادت بر تجارب بدست آمده توسط بشر
گرچه بسیاری از جنبه های کاملاً اسفناک در تجارب انسانی وجود دارد، اما من می گویم که حسادت از بدترین چیزهاست. حسادت زمانی وجود دارد که شما چیزی را بخواهید که شخص دیگری داشته باشد و حسادت کاملاً مربوط به روانشناسی موقعیتی تکامل یافته ما در هنگام علامت گذاری منزلت اجتماعی ما است (نگاه کنید به DelPriore، Hill، & Buss، 2012).
در ظاهر ، حسادت هرگز منطقی نیست. تصور کنید شما فردی هستید که عاشق سفر است در یک مهمانی هستید و متوجه می شوید که برخی از دوستان نزدیکتان به تازگی سفر دو هفته ای به هاوایی را برنامه ریزی کرده اند. در همین حال، در همان روز، شما و همسرتان به امور مالی خود نگاه کردید و نتیجه گرفتید که امسال مجبورید استراحت دو شبانه در سال خود را در ساحل جرسی انجام دهید.
در ظاهر، این واقعیت که دوستان شما به هاوایی می روند بسیار جالب است و شما باید برای آنها خوشحال باشید اما دوباره، انسان ها همان انسان هستند. و بسیاری از افراد ممکن است در این شرایط حداقل یک حس غبطه حس کنند و در طول مسیر، حتی ممکن است ابراز خوشحالی برای دوستان خوب خود که قصد دارند اولین زندگی خود را با دو فرزند خوبشان داشته باشند، ابراز کنند.
توانایی سفر به وضوح یک لوکس گرایی است و بنابراین چیزی است که رابرت فرانک (2005) آن را کالای موقعیتی می نامد. این اطلاعات در مورد منزلت اجتماعی شما را ارائه می دهد. دوستان شما در حال رفتن به هاوایی هستند. شما به معنای واقعی کلمه، هیچ جایی نمی روید. احساس تاریک حسادت برای ایجاد انگیزه در مردم ایجاد می شود تا بدون در نظر گرفتن اشکال اغلب تحقیرآمیزی، که غبطه در دنیای ما ایجاد می کند، در رده های اجتماعی خود گام هایی برای حرکت به سمت بالا را خواهند داشت.
اتمام حجت
همیشه خوشحال بودن از آنچه که داریم آسان نیست. انسان ها دارای یک روانشناسی اجتماعی تکامل یافته اند که ماهیتی موضعی دارند. ما مرتب موقعیت اجتماعی خود را دائماً ارزیابی می کنیم و وقتی ارزش ما در برخی از افراد جامعه محلی ما کم است، احساس خطر می کنیم. ما می توانیم این موضوع را از منظر تکاملی درک کنیم، زیرا اجداد ما که در گروه های کوچک و گره خورده ای زندگی می کردند و از نظر وضعیت پایین بودند، کمتر می توانستند از دیگران سود ببرند بنابراین اگر فرد دیگری در گروه ما دارای مقام بالاتر از خود ما باشد، کمی احساس شرمندگی نیز خواهیم داشت
درک روانشناسی تکامل یافته پیرامون وضعیت موقعیت حسادت می تواند به ما در درک احساسات منفی مرتبط با این پدیده ها کمک کند و شاید، درک کامل تر این مفاهیم بتواند به ما کمک کند تا در زندگی خود از چیزهای بیشتری که داریم لذت ببریم.
امیدوارم چنین باشد زیرا در پایان روز، ما فقط یک بار در این موقعیت قرار میگیریم و مطابق با حوزه روانشناسی تکاملی مثبت، همیشه باید به یاد داشته باشیم که زندگی برای صرف جنبه های منفی زندگی مانند حسادت بسیار کوتاه مدت است. شما فقط یک شانس دارید که باید روی نکات مثبت تمرکز کنید و به آن اهمیت دهید.