اختلال وسواس فکری عملی ناشی از بیماری جسمانی

اختلال وسواس فکری عملی ناشی از بیماری جسمانی دیگر

اختلال وسواس فکری عملی، یکی از زیر شاخه‌های اختلالات وسواسی است که در آن فرد دارای افکار یا اعمالی است که به عنوان وسواس شناخته می‌شوند. این اختلال به علت ناشی از بیماری جسمانی دیگر نیز می‌تواند به وجود بیاید. در این مقاله از برنا اندیشان، قصد داریم شما را با این اختلال و سایر اختلالات مرتبط با آن ناشی از بیماری جسمانی را بر اساس راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی ویراست پنجم DSM-5 آشنا سازیم. در این راهنما، جزئیات و توضیحات بیشتری نیز بررسی خواهند شد تا بهترین فهم ممکن از این اختلال فراهم شود.

اختلال وسواس فکری عملی ناشی از بیماری

وسواس فکری عملی به عنوان یک اختلال روانی شناخته می‌شود که در آن، فرد به صورت مداوم با افکار خاصی روبرو می‌شود یا مجبور است به صورت مکرر اقدامات خاصی را انجام دهد. این اقدامات و افکار می‌توانند منشأ اضطراب برای فرد خود و افراد اطراف او باشند.

اختلال وسواس فکری عملی و اختلال مربوط ناشی از بیماری جسمانی دیگر، در واقع یک شاخه از اختلال وسواسی است، با این تفاوت که در این حالت، علت وسواس ممکن است به دلیل وجود یک بیماری جسمانی خاص باشد. بررسی جزئیات بیشتر این اختلال و نحوه ارتباط آن با بیماری جسمانی معین، به دقت و تفصیل بیشتری در درک و تشخیص این وضعیت کمک می‌کند.

ملاک های تشخیصی اختلال وسواس فکری عملی ناشی از بیماری

معیارهای تشخیصی برای اختلال وسواس فکری عملی و اختلال مربوط به بیماری جسمانی دیگر، معمولاً شامل وسواس‌های فکری و عملی مشخصی می‌شوند که به طور ظاهری از اشتغال‌های ذهنی چون تفکر، ذخیره‌کردن، پوست‌کنی، موکنی، و یا رفتارهای تکراری متمرکز بر بدن دیگر برخوردار هستند. این علایم اغلب به صورت مشخص و آشکار در تصویر بالینی حاکم هستند.

شواهدی از سوابق پزشکی، بررسی‌های جسمانی، یا نتایج آزمایش‌ها نشان‌دهنده این است که اختلال ناشی از یک بیماری جسمانی خاص است و اثرات پاتوفیزیولوژیکی آن باعث ایجاد این اختلال می‌شود.

وجود هم‌زمان با اختلال روانی دیگر به‌طور معقول توجیه نمی‌شود، و این اختلال به طور انحصاری در طول دوره دلیریوم اتفاق نمی‌افتد.

همچنین، این اختلال باید ناراحتی یا اختلال بالینی قابل توجه‌ای در عملکرد اجتماعی، شغلی یا سایر زمینه‌های مهم دیگر فرد ایجاد کند.

اگر اختلال همراه با نشانه‌های شبه اختلال وسواس فکری عملی باشد، باید تحت توجه قرار گیرد. همچنین، اگر اشتغال‌های ذهنی به طور ظاهر نقایص یا عیوب خیالی را نشان دهد، یا اگر علائم ذخیره‌کردن، موکنی، پوست‌کنی وجود داشته باشد، باید مورد بررسی و توجه دقیق‌تری قرار گیرد.

ویژگی های تشخیصی اختلال وسواس فکری عملی ناشی از بیماری

ویژگی اصلی وسواس فکری عملی و اختلال مربوط به بیماری جسمانی دیگر، نمایانگر نشانه‌ها و علائم وسواس فکری عملی است که به عنوان اهمیت بالینی دار و تحت قضاوت قرار گرفته‌اند؛ این نشانه‌ها به عنوان یک نتیجه مستقیم از پاتوفیزیولوژیک بیماری جسمانی دیگر، بهتر توجیه می‌شوند. این نشانه‌ها می‌توانند شامل ام اس‌های فکری، وسواس‌های عملی، اشتغال‌های ذهنی ظاهری، ذخیره‌کردن، موکنی، پوست‌کنی، و رفتارهای تکراری متمرکز بر بدن دیگر باشند (ملاک الف).

در واقع، این نشانه‌ها و علائم به طور واضح در تصویر بالینی حاکم هستند و از اهمیت بالینی برخوردارند. این تحت قضاوت قرار گرفته‌اند که ارتباط مستقیم با بیماری جسمانی دیگر دارند و پیامدی از وضعیت پاتوفیزیولوژیکی آن بیماری می‌باشند. این توضیحات بیشتر به دقت در فهم و تشخیص وسواس فکری عملی و اختلال مربوط به بیماری جسمانی دیگر کمک می‌کند.

ملاک های تشخیصی اختلال وسواس فکری عملی ناشی از بیماری

برای قضاوت درباره اینکه نشانه‌ها بهتر توجیه می‌شوند یا نه، لازم است اطلاعات و شواهد مرتبط با سابقه پزشکی، معاینه بدنی، و نتایج آزمایشگاه در نظر گرفته شوند (ملاک ب). این معیار بر اساس تجزیه و تحلیل دقیق اطلاعات پزشکی و نتایج تست‌های مختلف مبتنی است.

این شواهد باید به وضوح نشان دهند که نشانه‌ها و علائم مشاهده شده با بیماری جسمانی مرتبط هستند و این ارتباط به صورت مستند و قابل اعتماد ترجیح داده شود. این رویکرد دقت و اعتبار در توجیه و ارزیابی ارتباط بین نشانه‌ها و بیماری جسمانی را افزایش می‌دهد.

علاوه بر این، ضروری است که ارزیابی شود که آیا نشانه‌ها بهتر توجیه می‌شوند یا خیر، اگر این نشانه‌ها با اختلال روانی دیگری مرتبط باشند (ملاک ج). این تحلیل نیازمند بررسی دقیق و دقیق‌تری از شواهد و نتایج مرتبط با اختلالات روانی دیگر است. مشاوره با تاریخچه پزشکی و ارزیابی معنی‌داری از نشانه‌ها می‌تواند به دقت در تشخیص و ارزیابی ارتباط نشانه‌ها با اختلال روانی دیگر کمک کند.

این نگاه دقیق ترجیح می‌دهد که ارتباطات مشاهده شده به عنوان پیامدهایی از وضعیت روانی خاص در نظر گرفته شود یا به عبارت دیگر، این تحلیل به دقت بررسی می‌کند که آیا نشانه‌ها به علت اختلال روانی خاصی ایجاد شده‌اند یا خیر.

در صورتی که نشانه‌های وسواس فکری عملی و سایر اختلالات فقط در طول دوره دلیریوم حاکم باشند، این موضوع به تنهایی کافی نیست تا تشخیص این اختلالات قطعی گردد (ملاک د). برای قضاوت و تشخیص صحیح، لازم است که نشانه‌ها بیش از حد مدت زمان دلیریومی و در مدت‌های دیگر نیز مشاهده شوند.

این نگرش جلوگیری می‌کند که تشخیص اختلالات روانی تنها بر اساس دوره‌های دلیریوم صورت گیرد و معیار زمانی را برای ارزیابی مداوم نشانه‌ها در نظر می‌گیرد. این توجه به جزئیات زمانی، دقت بیشتری در تشخیص و ارزیابی وسواس فکری عملی و سایر اختلالات فراهم می‌کند.

نشانه‌های وسواس فکری عملی و اختلال مربوط، باید به گونه‌ای باشند که عملکرد افراد در زمینه‌های اجتماعی، شغلی، و سایر حوزه‌های مهم دیگر، ناراحتی یا اختلال قابل ملاحظه بالینی ایجاد کنند (ملاک ه). به عبارت دیگر، این نشانه‌ها باید تاثیر گذار بر زندگی روزمره فرد باشند و موجب مشکلات و نقصان‌های قابل ملاحظه در عملکرد افراد گردند.

این معیار می‌خواهد تاکید کند که تأثیرات وسواس فکری عملی و اختلال مربوط بر زندگی روزمره فرد به گونه‌ای باشد که نیاز به مداخله و درمان بالینی داشته باشد. این نگاه دقت بیشتری در ارزیابی تأثیرات عملکردی این اختلالات روانی ایجاد می‌کند.

برای تشخیص اینکه آیا نشانه‌های وسواس فکری عملی و اختلال مربوط به بیماری جسمانی دیگر هستند یا خیر، ضروری است که وجود بیماری جسمانی مرتبط به دقت بررسی شود. به عبارت دیگر، لازم است اثبات شود که نشانه‌های وسواس فکری عملی و اختلال مربوط به طور سبب‌شناختی با مکانیزم پاتوفیزیولوژیکی بیماری جسمانی ارتباط دارند و این ارتباط معتبر به نظر بیاید.

اگرچه برای تشخیص ارتباط علیتی یا سبب‌شناختی نشانه‌های وسواس فکری عملی و اختلال مربوط راهنمایی‌های قطعی وجود ندارد، اما مواردی که می‌توانند به عنوان معیارهای راهنما در این تشخیص مطرح شوند عبارتند از:

1. ارتباط زمانی آشکار بین شروع، تشدید یا بهبود بیماری جسمانی و نشانه‌های وسواس فکری عملی و اختلال مربوط.

2. ویژگی‌هایی که در وسواس فکری عملی و اختلال مربوط به بیماری جسمانی نامتعارف هستند (مثل سن نامتعارف مشروع با روند).

3. وجود شواهدی که نشان دهند مکانیزم فیزیولوژیکی شناخته‌شده (مثل صدمه مربوط به جسم) موجب نشانه‌های وسواس فکری عملی و اختلال مربوط اصلی شده است.

در افزایش دقت تشخیص، مهم است که این اختلال با وسواس فکری عملی اصلی، وسواس فکری عملی ناشی از مواد دارو، یا اختلالات روانی دیگر بهتر توجیه نشود.

درباره اینکه آیا وسواس فکری عملی و اختلالات مربوط به عفونت استرپتوکوکی گروه A باشند یا خیر، دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد. داءالرقص سیدنهام یک جلوه عصبی روماتیسمی است که به نظر می‌رسد ناشی از عفونت استرپتوکوکی گروه A باشد. این حالت با ترکیب ویژگی‌های حرکتی و غیر حرکتی مشخص می‌شود. ویژگی‌های غیر حرکتی این بیماری شامل وسواس‌های فکری، وسواس‌های عملی، کاستی توجه و ناپایداری هیجانی می‌شوند.

هرچند ممکن است افراد مبتلا به داءالرقص سیدنهام نشانه‌های غیرروان‌پزشکی تب روماتیسمی حاد مانند التهاب قلب و مفاصل را نشان دهند، اما احتمالاً نشانه‌های شبه اختلال وسواس فکری عملی نیز وجود داشته باشند. در نتیجه، برای افرادی که شاید هم‌زمان با داءالرقص سیدنهام و وسواس فکری عملی و اختلال مربوط به بیماری جسمانی دیگر دچار شده‌اند، لازم است تا با دقت تشخیص داده شوند.

اختلالات عصبی-روانپزشکی خودایمنی کودکی که با عفونت استرپتوکوکی مرتبط هستند، به عنوان اختلال خودایمنی پس از عفونت دیگر شناخته می‌شوند. این اختلالات با حمله ناگهانی شامل وسواس‌های فکری، وسواس‌های عملی، و/یا تیک‌ها همراه با انواع نشانه‌های عصبی-روانپزشکی حاد در غیاب داء الرقص، التهاب قلب یا التهاب مفاصل، پس از عفونت استرپتوکوکی گروه A تشخیص داده می‌شوند.

اگرچه شواهد وجود دارند که این اختلالات خودایمنی کودکی با عفونت استرپتوکوکی مرتبط هستند، اما همچنان این تشخیص موضوع بحرانی و جدلی است. به دلیل اختلاف نظرهای فعلی، تعریف اختلالات عصبی-روانپزشکی خودایمنی کودکی مرتبط با عفونت استرپتوکوکی با حذف عوامل شناختی و اصلاح موجودیت بالینی گسترده‌تر، با شروع حاد نشانگان عصبی-روانپزشکی کودکی یا مجموعه نشانگان عصبی-روانپزشکی حاد کودکی، که نیازمند تحقیق بیشتر است، اصلاح شده است.

ویژگی های مرتبط با تشخیص اختلال وسواس ناشی از بیماری

مشخص شده است که چند اختلال جسمانی دیگر نیز ممکن است نشانه‌های وسواس فکری عملی و اختلال مربوط را به عنوان جلوه بالینی دربرگیرد. به عنوان مثال، برخی از اختلالات مرتبط با صدمات جسمانی مختلف می‌توانند علائمی همچون وسواس فکری عملی و اختلال مربوط را ایجاد کنند؛ به عنوان نمونه، اختلالات ناشی از صدمات مغزی نظیر انفارکتوس مغزی.

شکل گیری و روند اختلال وسواس ناشی از بیماری

شکل‌گیری و توسعه وسواس فکری عملی و اختلال مربوط به بیماری جسمانی دیگر، عمدتاً ناشی از تبعیت از روند زیربنایی بیماری است.

شاخص های تشخیصی اختلال وسواس ناشی از بیماری

برای اطمینان از صحت تشخیص بیماری جسمانی دیگر، نیاز به انجام ارزیابی‌های آزمایشگاهی یا معاینات بدنی می‌باشد. این اقدامات به منظور تحلیل و بررسی دقیقتر وضعیت فیزیکی بیمار صورت می‌گیرند.

تشخیص افتراقی اختلال وسواس فکری عملی ناشی از بیماری

تشخیص افتراقی اختلال وسواس فکری عملی ناشی از بیماری اغلب به چالش‌هایی می‌خورد که نیازمند دقت و تجزیه و تحلیل دقیق توسط حرفه‌ای در حوزه روان‌پزشکی است. برای انجام تشخیص افتراقی، اطلاعات جامع از تاریخچه بیماری، نشانه‌ها، علائم، و اثرات بیماری جسمانی مورد نظر جمع‌آوری می‌شود.

عواملی همچون زمان شروع نشانه‌ها، طول مدت آنها، تأثیر بر عملکرد روزانه، و ارتباط با عوامل خاص مانند بیماری جسمانی خاص یا عوامل استرس‌زا بررسی می‌شوند. افراز و نزول نشانه‌ها در طول زمان و پاسخ به درمان‌ها نیز به تشخیص افتراقی کمک می‌کند.

برای اطمینان از دقت تشخیص، معاینات فیزیکی، آزمایشگاهی، و در صورت لزوم، مشاوره از تخصص‌های دیگر نیز در نظر گرفته می‌شود. این روند گام به گام و تکمیلی، با همکاری بین تخصص‌های مختلف، به تشخیص صحیح و درمان موثر این اختلالات کمک می‌کند.

دلیریوم

در صورتی که اختلال منحصراً در طول دوره دلیریوم روی دهد، تشخیص جداگانه وسواس فکری عملی و اختلال مربوط به بیماری جسمانی دیگر صورت نمی‌گیرد. با این حال، اگر به این نتیجه رسیده شود که سبب شناسی نشانه‌های وسواس فکری عملی به پیامدهای فیزیولوژیکی فرایند بیمارگونی مرتبط است که زوال عقل را ایجاد کرده است، و اگر نشانه‌های وسواس فکری عملی در بخش برجسته جلوه بالینی داشته باشند، تشخیص وسواس فکری عملی و اختلال مربوط به بیماری جسمانی دیگر ممکن است علاوه بر تشخیص اختلال عصبی-شناختی (زوال عقل) صورت پذیرد. این امکان به وسیله تجزیه و تحلیل دقیق و جامع از ویژگی‌ها و عوامل موثر در ظاهر بالینی بیمار ممکن می‌شود.

جلوه ترکیبی از نشانه ها

در صورتی که جلوه بالینی فرد، یک ترکیب از انواع مختلف نشانه‌ها باشد، تشخیص اختلال روانی خاص ناشی از بیماری جسمانی دیگر به نحو گسترده‌ای به نسبت ترکیب و برجستگی نشانه‌ها در تصویر بالینی بستگی دارد. بررسی دقیق ترکیب و ویژگی‌های مشخصه‌ای که در بیمار ظاهر می‌شود، می‌تواند به تعیین نوع و شدت اختلال روانی و تأثیرات آن از جهت فیزیکی و روحی کمک کند. این تجزیه و تحلیل جامع نیازمند تخصص در حوزه‌های مختلف پزشکی و روان‌پزشکی است تا به دقت تشخیص و درمان مناسب ارائه گردد.

وسواس فکری عملی و اختلالات مربوط ناشی از مواد یا دارو

در صورت حضور شواهد مرتبط با مصرف مواد در گذشته یا مدت زمان طولانی (شامل داروهایی با تأثیرات روانگردان)، ترک مواد، یا ایجاد تماس با مواد سمی، ضرورت دارد که در تشخیص وسواس فکری عملی و اختلال مربوط به مواد دارو مدنظر قرار گیرد. در صورتی که وسواس فکری عملی و اختلال مربوط به مواد دارو به دنبال سوء مصرف داروها تشخیص داده شده باشد، انجام آزمایش دارو در ادرار یا خون و یا ارزیابی‌های آزمایشگاهی دیگر ممکن است که به تشخیص دقیق‌تر و معتبرتر بیانجامد

. نشانه‌هایی که در مدت مسمومیت، ترک مواد، یا مدت کوتاه پس از آن (مثلاً ظرف 4 هفته) یا پس از مصرف دارو ظاهر می‌شوند، ممکن است نشان‌دهنده وجود وسواس فکری عملی و اختلال مربوط به مواد یا دارو باشند که به نوع، مدت زمان، یا مقدار مصرف شده از مواد وابسته باشد.

وسواس فکری عملی و اختلالات مربوط

وسواس فکری عملی و اختلالات مربوط ناشی از بیماری جسمانی دیگر باید با دقت از وسواس فکری عملی و اختلال مربوط اصلی تفکیک شوند. در اختلالات روانی اصلی، هیچ مکانیزم فیزیولوژیکی خاص و علیتی به بیماری جسمانی مشخص نمی‌شود.

شواهدی که به شروع این اختلالات در اواخر عمر یا نشانه‌های نامتعارف اشاره دارند، نیازمند انجام ارزیابی کامل و دقیقی هستند تا تشخیص وسواس فکری عملی و اختلال مربوط ناشی از بیماری جسمانی دیگر رد شود. این ارزیابی شامل بررسی تاریخچه بیماری، معاینات فیزیکی، و انجام آزمایش‌ها است تا اطمینان حاصل شود که نشانه‌ها و علائم مرتبط با بیماری جسمانی وجود ندارند و تشخیص نهایی به درستی قرار گیرد.

اختلال وسواس فکری عملی نامشخص

وسواس فکری عملی و اختلال مربوط نامشخص یکی از اختلالات روانشناسی در دسته‌ی اختلالات وسواسی است که در ادامه به بررسی آن خواهیم پرداخت. این اختلال جزء زیرشاخه‌های اختلالات وسواسی محسوب می‌شود، که در آن فرد دارای وسواس‌های فکری و عملی است، اما دلایل این وسواس‌ها نامشخص می‌باشند. در این قسمت، نیاز است این اختلال به تفصیل و با استفاده از راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی ویراست پنجم DSM-5 تشریح گردد.

اختلال وسواس فکری عملی یک اختلال مزمن است که در آن فرد دارای افکار و وسواس‌های فکری است. این افکار و وسواس‌ها ممکن است به صورت طولانی مدت و با شدت بالا در طول زمان حضور داشته باشند. این اختلال معمولاً باعث ایجاد ناراحتی و مشکلات در زندگی روزمره فرد می‌شود، و برای این فرد چالش‌هایی را ایجاد می‌کند که نیاز به مداخله و درمان متخصصانه دارد.

این دسته‌بندی برای شرایطی استفاده می‌شود که در آن نشانه‌های خاص وسواس فکری عملی و اختلال مربوط، که به طور غالب ناراحتی یا اختلال قابل مشاهده در عملکرد اجتماعی، شغلی یا حوزه‌های مهم دیگر زندگی فرد ایجاد می‌کنند، اما معیارهای کامل تشخیصی وسواس فکری عملی و اختلالات مربوط را به صورت کامل برآورده نمی‌کنند.

طبقه وسواس فکری عملی نامشخص و اختلال مربوط در شرایطی به‌کار می‌رود که متخصص بالینی تصمیم می‌گیرد دلیل عدم برآورده شدن ملاک‌های تشخیص وسواس فکری عملی و اختلال مربوط را ذکر نکند و به جای آن، جلوه‌های بالینی را توضیح دهد که اطلاعات کافی برای تعیین یک تشخیص دقیق‌تر به آنها در دسترس نیست (مثلاً در محیط اورژانس).

اختلال وسواس فکری عملی مشخص

اختلال وسواس فکری عملی و اختلال مربوط، یکی از اعضای خانواده اختلالات وسواسی است که در آن فرد دارای افکار یا اعمالی است که به عنوان وسواس تلقی می‌شوند. در ادامه با هدف آشنایی شما با این اختلال وسواسی، با تکیه بر راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی ویراست پنجم DSM-5، ارائه شده است.

این دسته بندی برای وضعیت‌هایی استفاده می‌شود که در آنها، نمایه‌های خاص وسواس فکری عملی و اختلال مربوط که عمدتاً باعث ناراحتی یا اختلال قابل مشاهده در عملکرد اجتماعی، شغلی یا زمینه‌های مهم دیگر می‌شوند، به شدت غالب هستند. با این حال، هیچ یک از این اختلالات در طبقه تشخیصی وسواس فکری عملی و اختلالات مربوط، به تمامی ملاک‌های تشخیصی کامل نمی‌پردازند.

دسته‌بندی “وسواس فکری عملی و اختلال مربوط مشخص دیگر” در شرایطی مورد استفاده قرار می‌گیرد که متخصص بالینی تصمیم به انتقال دلیل خاصی که نشان می‌دهد ملاک‌های هیچ یک از وسواس فکری عملی و اختلالات مربوط به درستی برآورده نمی‌شوند، می‌کند. این انتقال اطلاعات با ثبت “وسواس فکری عملی و اختلال مربوط مشخص دیگر” و معرفی دلیل خاصی انجام می‌شود، به عنوان مثال، “اختلال رفتار تکراری متمرکز بر بدن”.

اختلال شبه بدشکلی بدن با نقایص واقعی

اختلال شبه بدشکلی بدن با نقایص واقعی، یک شرایط مشابه اختلال بدشکلی بدن است با این تفاوت که نقص یا عیب‌ها در ظاهر جسمانی به گونه‌ای است که برای دیگران به طور کامل مشخص و قابل مشاهده نیستند، یعنی آنها به دلیل اینکه در مقایسه با “جزئی” هستند، محسوس تر هستند. در چنین حالت‌هایی، اشغال ذهنی به نقص‌ها به شدت آشکارتر است و منجر به ایجاد اختلال یا ناراحتی قابل ملاحظه می‌شود.

اختلال شبه بدشکلی بدن بدون رفتارهای تکراری

اختلال شبه بدشکلی بدن بدون رفتارهای تکراری، به وضعیت‌های بالینی اشاره دارد که اختلال بدشکلی بدن را نمایان می‌کنند، با این تفاوت که فرد هیچ رفتار یا اقدام ذهنی تکراری را به عنوان پاسخ به نگرانی‌های ظاهر انجام نمی‌دهد.

اختلال رفتار تکراری متمرکز بر بدن

اختلال رفتار تکراری متمرکز بر بدن به وضعیت‌هایی اشاره دارد که شامل رفتارهای تکراری و متمرکز بر بدن (مانند ناخن جویدن، گرفتن لب، جویدن لب) می‌شوند و فرد تلاش‌های مکرری برای کاهش یا متوقف کردن این رفتارها انجام می‌دهد.

این نشانه‌ها باعث ایجاد ناراحتی یا اختلال قابل مشاهده در عملکرد اجتماعی، شغلی یا زمینه‌های مهم دیگر می‌شوند و نمی‌توانند به وسیله اختلالهای موکنی، اختلالهای پوستی، اختلالات حرکت قالبی، یا اقدامات خودزنی غیر خودکشی گرا به خوبی توجیه شوند.

درمان اختلال وسواس فکری عملی ناشی از بیماری

حسادت وسواسی

این وضعیت به وجود آمده که فرد به خیالات خیانتی از سوی همسر خود به شدت پرداخته است، و این اشتغال‌های ذهنی ممکن است به رفتارهای یا اعمال ذهنی تکراری منتهی شود که به عنوان پاسخی به نگرانی‌های او درباره خیانت در نظر گرفته می‌شوند.

این حسادت‌ها و اشتغالات ذهنی منجر به ایجاد اختلال قابل مشاهده بالینی در عملکرد اجتماعی، شغلی یا سایر زمینه‌های مهم عملکرد می‌شوند. با این حال، این نشانه‌ها نمی‌توانند به وسیله اختلال‌های روانی دیگر مانند اختلال هذیانی، نوع حسادت یا اختلال شخصیت پارانوئید به خوبی توجیه شوند.

Shubo-kyofu

“Shubo-kyofu” یک نوع از اختلال کیوفوشو تایجین “taijin kyofusho” است، که به طور مشخص با ترس بیش از حد از داشتن بدشکلی بدن مشخص می‌شود و به شدت به “اختلال بدشکلی بدن” شباهت دارد.

Koro

Koro یک واژه است که به دنبال مواردی نظیر “dhat syndrome” به کار می‌رود. این اصطلاح به یک دوره اضطراب ناگهانی و شدید اشاره دارد، که فرد احساس می‌کند آلت تناسلی مردانه (یا فرج و نوک پستان در زنان) به داخل بدن به سمتی عقب نشینی کرده و ممکن است منجر به موارد خطرناکی از جمله مرگ گردد.

Jikosho-kyofu

Jikosho-kyofu یک نوع از tajin kyofusho است که با ترس مفرط از داشتن بوی تهوع‌آور بدن مشخص می‌شود و گاهی به آن به عنوان نشانگان ارجاع بویایی اشاره می‌شود. در این حالت، افراد ترس دارند که بوی بدن خود یا عدم تمیزی بدنی آنان توجیه ناپذیر و پذیرفته نشده باشد، که می‌تواند به اضطراب ناخوشایند و اختلالات اجتماعی منجر شود.

درمان اختلال وسواس فکری عملی ناشی از بیماری

درمان اختلال وسواس فکری عملی (OCD) ناشی از بیماری معمولاً شامل یک ترکیب گسترده از روش‌ها و مداخلات روان‌شناختی و دارویی است. در اینجا تعدادی از روش‌ها و مداخلات رایج برای درمان این اختلال ذکر می‌شود:

1. مداخلات روان‌شناختی:

– تحلیل رفتاری (CBT): این نوع روش درمانی به عنوان یکی از موثرترین روش‌ها برای درمان OCD شناخته می‌شود. در CBT، فرد با استفاده از تکنیک‌هایی مانند ترکیب ایجاد ترس و جلوگیری از رفتارهای تکراری آموزش می‌بیند که چگونه با افکار وسواسی خود برخورد کند.

– تحلیل شناختی (CT): این رویکرد به بررسی و تغییر الگوهای منفی افکار و باورهای غلط مرتبط با OCD می‌پردازد. این کار باعث کاهش اضطراب و کنترل بهتر بر روی افکار وسواسی می‌شود.

2. داروها:

– آنتی‌دپرسانت‌ها: دسته‌ای از داروها که برای درمان افراد مبتلا به OCD موثر هستند. معمولاً دسته‌هایی از SSRIs (مهارکننده بازجذب سروتونین) نظیر فلووکسامین و سرترالین استفاده می‌شود.

– آنتی‌آنکسیتها: این داروها نیز ممکن است در کاهش اضطراب و وسواس مؤثر باشند. از داروهایی مانند کلومیپرامین و سرترالین معمولاً استفاده می‌شود.

3. مدیریت استرس:

– آموزش مهارت‌های مدیریت استرس و افزایش توانایی فرد در مقابله با شرایط ناراحت‌کننده.

4. پشتیبانی گروهی:

– شرکت در گروه‌های حمایتی و درمانی که افراد مبتلا به OCD با یکدیگر تجربیات و مشکلات خود را به اشتراک می‌گذارند.

درمان اختلال وسواس فکری عملی ناشی از بیماری نیازمند یک رویکرد چند روشی و تخصصی است که با همکاری بین متخصصان مختلف، از جمله روان‌شناسان، پزشکان و متخصصان دارویی اجرا می‌شود. همچنین، درمان به صورت سفره‌ای و طولانی‌مدت ممکن است تا به بهترین نتیجه برسد.

نتیجه گیری

اختلال وسواس فکری عملی ناشی از بیماری یک واقعیت پیچیده و چندجانبه است که نیازمند توجه و مدیریت دقیق از سوی تیم‌های درمانی متخصص است. درمان این اختلال نه تنها به استفاده از مداخلات روان‌شناختی مؤثر مانند تحلیل رفتاری و تحلیل شناختی نمی‌پردازد، بلکه داروهای موثر نیز معرفی می‌شوند. پشتیبانی گروهی و آموزش مهارت‌های مدیریت استرس نیز نقش مهمی در بهبود وضعیت افراد مبتلا به این اختلال ایفا می‌کند.

نکته مهم در درمان این اختلال، شناخت و درک عمیقی از زمینه‌های مرتبط با بیماری ایجاد کرده و تعامل گسترده با فرد مبتلا، خانواده‌اش، و گروه درمانی است. بهبود وضعیت نیاز به صبر، همکاری فعال فرد، و همچنین ارائه راهکارهای متعدد و گسترده از جمله روش‌های مشاوره و مداخلات دارویی دارد.

در مجموع، مدیریت وسواس فکری عملی ناشی از بیماری نه تنها بهبود کیفیت زندگی افراد مبتلا را فراهم می‌کند بلکه از اثرات منفی آن بر عملکرد اجتماعی، شغلی، و روانی جلوگیری می‌کند. اطلاعات به‌روز و درک دقیق از این اختلال می‌تواند به تعامل بهتر تیم‌های درمانی، توانمندی فرد، و تحول مثبت در زندگی او منجر گردد.

دسته‌بندی‌ها