در تاریخ کره جنوبی، معجزهٔ رود هان یا همان معجزه اقتصادی کره جنوبی به عنوان یک دورهٔ استثنایی شناخته میشود که موجب شتاب اقتصادی بیسابقهای در این کشور شد. این دوره پس از پایان جنگ کره (۱۹۵۰-۱۹۵۳) آغاز شد. کره جنوبی در این مرحله، توانست به یک اقتصاد پویا و پیشرفته تبدیل شود، از وضعیتی که قبل از آن یک کشور در حال توسعه بود. در این قسمت از مجله علمی برنا اندیشان تصمیم داریم تا مقاله ای کامل در مورد معجزه اقتصادی کره جنوبی را در اختیار شما افراد علاقه مند به علم اقتصاد قرار دهیم.
معجزه اقتصادی کره جنوبی
معجزه اقتصادی کره جنوبی اشاره به رشد سریع و ناگهانی اقتصادی این کشور در دورهای نسبتاً کوتاه از پس از جنگ کره تا دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ میلادی است. این پیشرفت چشمگیر در اقتصاد کره جنوبی منجر به تبدیل آن از یک کشور فقیر و توسعهنیافته به یک قدرت اقتصادی منطقه و جهانی شد. این رشد ناگهانی به عنوان “معجزه” به خاطر سرعت و گستردگی آن در زمانهای کوتاه توصیف میشود.
عوامل متعددی در موفقیت اقتصادی کره جنوبی دخیل بودند:
1. سیاستهای توسعهمحور: دولت کره جنوبی از سیاستهای فعال توسعهٔ صنعتی، کشاورزی و تولیدات صنایع پایه پیروی کرد. ایجاد زیرساختهای اساسی، تشویق به سرمایهگذاری خصوصی و خارجی، تسهیلات برای شرکتهای بزرگ و نیروی کار ماهر از مهمترین استراتژیها بود.
2. تحصیلات و توانمندی نیروی انسانی: سرمایهگذاری در آموزش و پرورش، ایجاد دانشگاهها و مؤسسات آموزشی برای تأمین نیروی کار متخصص و ماهر در حوزههای فناوری و صنایع مختلف، نقش مهمی در رشد اقتصادی کره جنوبی داشت.
3. صنعتگرایی و نوآوری: توسعهٔ صنایع پردازشی، الکترونیک، خودروسازی و تکنولوژی ارتباطات، کره جنوبی را به یک قدرت صنعتی تبدیل کرد. ایجاد و توسعه تکنولوژیهای نوآورانه در این حوزهها موجب افزایش صادرات و جذب سرمایهگذاری شد.
4. تجارت بینالمللی: کره جنوبی به سرعت به بازارهای جهانی باز شد و به تبادل تجاری بینالمللی پرداخت. توسعهٔ ارتباطات بینالمللی و انعطافپذیری در مذاکرات تجاری به ارتقاء صادرات و جذب سرمایهگذاری خارجی کمک کرد.
این معجزه اقتصادی به کشور کره جنوبی امکان توسعهٔ زیرساختها، بهبود سطح زندگی مردم، افزایش توانمندی نظام تحقیق و توسعه، و تبدیل آن به یک قدرت اقتصادی منطقه و جهانی را داشت.
پیشنهاد می شود به مقاله بیوگرافی جان مینارد کینز مراجعه فرمایید. این دورهٔ رشد فراوان در نیمهٔ دوم قرن بیست میلادی، همراه با اتفاقات بزرگی چون میزبانی موفق المپیک تابستانی در سال ۱۹۸۸ و همچنین میزبانی مشترک جام جهانی فوتبال در سال ۲۰۰۲، به وقوع پیوست. این دوره نیز به همراه رشد شگرف شرکتهای بزرگ و خانوادگی چون سامسونگ، الجی و هیوندای بود که در حوزههای مختلف به موفقیتهای چشمگیری دست یافتند.
اصطلاح “معجزهٔ رود هان” از مفهوم “معجزه رود راین” الهام گرفته است، که به بازتولید اقتصاد آلمان غربی پس از جنگ جهانی دوم اشاره دارد. این تشابه اولین بار توسط چانگ میون، نخستوزیر دوران جمهوری دوم کره جنوبی، در سخنرانی سال نو ۱۹۶۱ مطرح شد. او در آن زمان از مردم خواست تا مانند مردم آلمان غربی، سختیها را تحمل کنند تا به موفقیتهای مشابه برسند. اما برخی اعتقاد دارند که این تشبیه مناسب نیست و تلاشهای سختکوشانهٔ کارگران کرهای را نادیده میگیرد.
بعد از پیشرفتهای چشمگیر “معجزهٔ رود هان”، کره جنوبی به عنوان الگویی از توسعه اقتصادی برای بسیاری از کشورهای در حال توسعه انتخاب شد. پس از تقریباً ۶۰ سال تلاش و پیشرفت، در نوامبر ۲۰۱۰، کره جنوبی به گروه کشورهای G20 پیوست و از ثمرههای بازسازی و بازنوسازی خود بهره برد. این موفقیتها نمادی از انگیزه و تلاش ثابت کره جنوبی برای تحقق پیشرفت و رشد اقتصادی است.
پیشزمینه معجزه اقتصادی کره جنوبی
در دورهٔ میانهٔ سالهای ۱۹۱۰ تا ۱۹۴۵، کره به عنوان یکی از مستعمرات امپراتوری ژاپن درگیر شد. این بازه زمانی مارکی بر تحت تسلط بودن کره توسط ژاپن را نشان میدهد. در این مدت، با سرمایهگذاریهای ژاپنی در این ناحیهٔ شبه جزیرهای، به ویژه در دهههای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰، فرآیندهای صنعتیسازی، نوسازی، و رشد اقتصادی آغاز شد. تأمین کمکهای مالی از سوی ژاپن و همچنین مبادلات ارزی در طول دوران استعمار، منجر به تأسیس هشت شرکت بزرگ و رشد شرکتهای کوچک گردید.
با این حال، ثمرات این رشد اقتصادی اغلب به سود ژاپنیها میرسید و جوامع کرهای معمولاً در بیشترین فقر باقی ماندند. وقتی جنگ اقیانوس آرام (جنگ جهانی دوم در منطقهٔ آسیای شرقی) رخ داد، اقتصاد کره دچار ضعف شد. ژاپن از منابع اقتصادی و نیروی انسانی کره بهعنوان یکی از منابع خود در جنگ استفاده میکرد. در این دوره، ژاپنیها تلاش کردند تا جامعهٔ کرهای را با فرهنگ و نهادهای ژاپنی تلفیق کنند و به این ترتیب کره به یکی از فقیرترین کشورها در جهان تبدیل شد.
جمهوری نخست و جنگ کره
پس از وقوع جنگ کره، تقسیم شبهجزیره کره به دو بخش شمالی و جنوبی باعث شد که بازار مسکن دچار یک کاهش قدرتمند در قیمتها شود، به این ترتیب قیمت املاک تا ۲۵٪ کاهش یافت. پس از پایان جنگ، جمهوری کره جنوبی به عنوان یک دولت جدید تأسیس شد و تحت رهبری ایسونگمن ری تا سال ۱۹۶۰ مسیر خود را پیش گرفت.
در این دوره، اقتصاد کره جنوبی بیشتر بر پایهٔ کشاورزی تکیه داشت. با ورود ارتش آمریکا به کره و تصویب قانون اصلاح اراضی کشاورزی در سال ۱۹۵۰، زمینهایی که پیشتر تحت تصرف ژاپنیها قرار داشت، بین ساکنان کرهای تقسیم شد. این اقدام منجر به ایجاد نسلی از صندوقهای خصوصی شد که به جامعهای از افراد اجازه میداد که به عنوان مالکان زمین بهرهبرداری کنند. این نوع توزیع زمینها اهمیتی بهسزایی در ترویج کشاورزی و توسعهٔ اقتصادی کره جنوبی داشت.
جمهوری دوم
دومین دورهٔ جمهوری کره جنوبی، با وجود کوتاهی در مدت زمانش که تنها یک سال به طول انجامید، اثرات گستردهای روی تاریخ و اقتصاد این کشور برجسته کرد. سیاستها و ایدئولوژی این دوره به طور قابل توجهای تأثیرگذار بودند.
چانگ میون، نخستوزیر کره جنوبی در این دوره، همراه با حزب دموکراتیک کره (مشابه جمهوری نخست)، در حالی که مواضع سفتی در مقابل کمونیسم داشتند، به طور همزمان سیاستهای اقتصادی را بر پایهٔ سیاقتداری و توسعهبازی تطبیق دادند. آنها تاکید داشتند که همکاریهای اقتصادی با ژاپن و ایجاد روابط مثبت با آن کشور، میتواند راهبردی مناسب برای توسعهٔ اقتصادی باشد. در این مدت، تلاش برای توسعهٔ مودت و همکاریهای اقتصادی با ژاپن بهمنظور ایجاد فرصتهای جدید و ارتقاء توانمندیهای اقتصادی، جزء اهداف اساسی این دوره بود.
شورای عالی بازسازی کشور
در سال ۱۹۶۱، با کودتایی تحت فرماندهی تیمسار پارک چونگ هی، حزب دموکراتیک از قدرت کنارهگرفته و به طرفداران کودتا تسلیم شد. این رخداد منجر به برگزاری یک هیئت نظامی تحت نظارت شورای عالی بازسازی کشور شد که امور اداری کشور را به دست گرفت. همزمان با این تغییرات، نخستین برنامه پنجساله کره جنوبی تدوین و اجرا شد، که یکی از پایههای اصلی معجزهٔ رود هان بود.
هدف اصلی این برنامه، توسعهٔ اقتصاد کشور از طریق چندین راهبرد بود. این شامل گسترش کشاورزی و صنایع تولید انرژی مانند زغالسنگ و نیروی برق، توسعهٔ صنایع پایه مانند کودهای شیمیایی، سیمان، پالایشگاههای نفت، آهن و فولاد، توسعهٔ زیرساختهای اجتماعی از جمله جادهها، راهآهن و بنادر، ایجاد اشتغال از طریق بهرهبرداری کامل از منابع بیکار، حفاظت و بهرهبرداری پایدار از زمینها، تشویق به صادرات بهمنظور بهبود تراز پرداختها، و ترویج علم و فناوری بود.
هرچند برنامهٔ پنجسالهٔ نخست نتوانست به طور چشمگیری خودکفایی اقتصادی کره جنوبی را به وجود آورد، اما موجبات رشد و توسعهٔ اقتصادی را بهویژه در زمینههای مهم معجزهٔ رود هان ایجاد کرد. این برنامه شرایطی را فراهم کرد که نشانگر موفقیتهای آینده و اصلاحات اساسی در اقتصاد کره جنوبی بود.
پیشنهاد می شود به مقاله تئوری دست نامرئی آدام اسمیت مراجعه فرمایید. گفته میشود شعار تیمسار پارک، که به اصطلاح “رفتار با کارمندان بمثابهٔ خانواده” بود، منجر به افزایش بهرهوری نیروی کار در کره جنوبی شد و به تحقق موفقیتهای اقتصادی این کشور کمک موثری نمود. این مفهوم مبتنی بر ایجاد ارتباطی مانند خانواده میان مدیران و کارکنان، محیطی را فراهم کرد که تشویق به همکاری، تعهد و تلاش مشترک در راستای اهداف سازمانی را ترویج میکرد. این سیاست نیز بهطور مستقیم به تحقق رشد اقتصادی کشور کمک کرد.
با این حال، در مورد پارک چونگ هی، تصویر دقیقتری وجود دارد. امروزه، برخی از منتقدان او را به عنوان یک دیکتاتور نظامی میشناسند که در حکومتش نقضهای سیستماتیک حقوق بشر انجام میداد و به سانسور پرداخت. او بهویژه در مقابل افکار کمونیستی نسبت به سانسور پذیرفتنی بود.
در نظام تکحزبی شورای عالی بازسازی کشور، حزبی که اقتدار داشت، اقلیت کوچکی از نیروهای نظامی را نمایندگی میکرد و تصمیمگیریها بهطور اصولی در دست این حزب بود. در این دوره، تحقق بازسازی اقتصادی کره جنوبی بهویژه وابسته به بهرهبرداری از نیروی کار ارزان به همراه نقض حقوق بشر بود.
در این دوره، قوانین اخلاقیی که تصویب شدند، محدودیتهایی را بر حکومت نظامی و مقرراتی مانند محدودیتهای در زمینه البسه و موسیقی به وجود آوردند. یکی از طرحهای به عمل آمده در این زمان تحت عنوان “یوشین کاهیوک” یا “اصلاحات زندگی نو” بود که توسط حکومت اجرا شد. این طرح باعث ورود سینمای کره به یکی از دورههای تاریکتر و محدودیتآمیز خود گشت.
پارک چونگ هی، در آن زمان، به اعتقاد داشت که کره جنوبی هنوز آمادهٔ پذیرش دموکراسی و آزادی نیست. او معتقد بود که انقلاب اقتصادی ضروری است تا به دموکراتیک شدن جامعه برسد. او با اشتیاق اعلام کرده بود: “نمیتوان بدون انقلاب اقتصادی به دموکراسی دست یافت.” پارک معتقد بود که فقر و بیثباتی مالی ملت به پذیرش دموکراسی و آزادی خطرناک خواهد بود. بنابراین، او با تأکید بر اولویت نابودی فقر، ضرورت ایجاد اقتصاد پایدار را بر آن میداشت.
سرویس اطلاعات ملی کره جنوبی در دورهٔ حکومت پارک چونگ هی، تبدیل به نهادی قدرتمند و هولناک شد. این نهاد به طور مداوم مخالفان حکومت را بازداشت و به زندان انتقال میداد. در نهایت، پارک چونگ هی در تاریخ ۲۶ اکتبر ۱۹۷۹ توسط کیم جای گیو، رئیس سرویس امنیتی کره، به قتل رسید و حکومت او به پایان رسید. این اتفاق باعث پایان دورهٔ حکومتی بلندمدت و تحت تأثیر قرارگرفتهٔ پارک چونگ هی شد.
جمهوری سوم
در طول دورهٔ جمهوری سوم، کره جنوبی مبلغ ۸۰۰ میلیون دلار به عنوان جبران ادعاهای ارضی از ژاپن دریافت کرد. این مبلغ در واقع برای تعویض تخریبها و خسارات اقتصادی که کشور به دلیل اشغال ژاپن در دوران جنگ جهانی دوم داشته بود، به ایالات متحده پرداخت شد. این دوره از نظر اقتصادی با چالشها و نیازمندیهای زیادی روبرو بود و کره جنوبی به دنبال کمکهای خارجی جهت احیای و توسعهٔ اقتصاد خود بود.
بخش قابل توجهی از کمکهای مالی به کره جنوبی در این دوره از سوی ایالات متحده ارائه میشد. این کمکها به طور جزئی به خاطر جبران تعهدات و کمکهایی بود که کره جنوبی به آمریکا در جنگ ویتنام ارائه داده بود. در این زمینه، حکومت کره جنوبی از منابع مالی بهرهبرداری کرده و زیرساختهای اقتصادی خود را تقویت کرد. همچنین، با راهاندازی جنبش سِمال اوندونگ یا جنبش روستای نو، تلاش برای توسعهٔ مناطق روستایی و کمتر توسعهیافته شکل گرفت.
در این دوره، نهتنها رهبری قوی از طرف دولت کره جنوبی، که اگرچه امروزه مورد انتقاد قرار گرفته، مؤثریت قابل توجهی داشت، بلکه همچنین بهرهبرداری موثر از نیروی کار ارزان نیز نقش مهمی در رشد اقتصادی این دوره ایفا کرد. این دو عامل با هم ترکیب شده و به تحقق رشد اقتصادی چشمگیر کره جنوبی در این دوره کمک کردند.
جمهوری چهارم
در دورهٔ جمهوری چهارم، حکومت کره جنوبی به توسعهٔ صنایع سنگین مانند فولاد و الکترونیک اهمیت بسیاری داد. یکی از مزایای مهم حمایت دولت از این بخشها این بود که اصحاب صنایع مذکور به هیچ محدودیتی در مورد هزینهها خود احساس نمیکردند؛ زیرا آگاه بودند که دولت تمایل دارد به پیشرفت و رشد آنها کمک کند. از طرفی، با افزایش اعتماد مصرفکننده به صنایع سنگین، جریان مالی بیشتری به اقتصاد منتقل شد و اثرات مثبتی را به همراه آورد.
حمایت دولت از صنایع سنگین به دو نحو اساسی مؤثر بود. اولاً، با فراهم آوردن محیط مناسب برای توسعهٔ این بخشها، اشتغال زیادی ایجاد شد و اقتصاد به سمت رونق حرکت کرد. دوماً، تشویق به سرمایهگذاری در این صنایع به دلیل حمایت دولتی، کسبوکارها و سرمایهگذاران را به تعهد و ایجاد توسعه پایدار ترغیب کرد.
به این ترتیب، تراز پرداختها به صنایع داخلی تقویت شد و اثرات مثبتی بر اقتصاد کشور داشت. این سیاستها در کنار تعهد دولت به توسعهٔ زیرساختها، بهبود مهارتهای کارگران و ترویج تحقیقات و توسعه، در مجموع به رشد پایدار و افزایش توان رقابتی اقتصاد کره جنوبی کمک کرد.
تغییر ساختار بازارها
در انتهای سال ۱۹۹۵، کره جنوبی به توانستن رتبهٔ یازدهمی را در ردهبندی اقتصاد جهانی به خود اختصاص دهد. این دستاورد به شدت نشاندهندهٔ پیشرفت چشمگیر این کشور است، که در ابتدای دهههای پس از جنگ، با چالشها و مشکلات اقتصادی و اجتماعی بسیاری مواجه بود. این موفقیت نه تنها کمک به از بین بردن چشمانداز تیره و تاری که از پس جنگ باقی مانده بود، بلکه نمادی از تلاشهای پرسنل، کارگران و کارآفرینان کره جنوبی در جهت بهبود وضعیت اقتصادی بود.
با این وجود، این پیشرفتها همراه با چالشهایی در داخل ساختارهای مالی و سیاسی کشور همراه بودند. یکی از مسائلی که در این دوره وجود داشت، این بود که در مواقع بحران اقتصادی، نظام نظامی از ثروتهای افراد ثروتمند فشار میآورد تا منابع مالی برای پروژههای مورد نیاز تأمین شود. این روش انعطافپذیری و پایداری نداشت و به وضوح مسائل سیاستی و اقتصادی را تشدید میکرد.
علاوه بر این، دولت نظامی در آن دوره یک گروه از افراد با ثروتهای بالا که از روابط فساد آلود با ایسونگمن ری به دست آمده بود، به نام “سود برندگان نامشروع” تشکیل داد. این افراد که معمولاً از روابط نزدیک با مقامات دولتی بهره میبردند، از مزایایی برخوردار بودند که به طور عمده بر مبنای روابط نامشروع بود. این امر به نوعی تبدیل به نمادی از فساد در سیاست و اقتصاد کشور شد.
به طور خلاصه، پیشرفتهای اقتصادی کره جنوبی در دورهٔ مذکور همراه با چالشها و نقاط ضعف در ساختارهای اقتصادی و سیاسی بوده است، که نمایانگر پویاییها و مسائلی که در این دوره در کشور موجود بودند.
در این دوره، هنگامی که مشکلات به حداکثر خود افزایش یافتند، تصمیمگیران برجسته از جمله رابرت رابین، وزیر خزانهداری ایالات متحده، به همراه مقامات بالارتبه دیگر از این کشور، تصمیم به ارائه کمک مالی به ارزش ۵۷ میلیارد دلار به دولت کره جنوبی به شرط انجام تغییرات اساسی در ساختار بازارها گرفتند. این تصمیم در واقع یک نوع تسهیلات مالی بود که به منظور بهبود و تحول در نظام اقتصادی کره جنوبی اعطا شده بود.
تحت این توافق، کره جنوبی ملزم به اصلاح ساختار مالی خود به نحوی شفافتر، بازار محورتر و با مدیریت بهتر شد. همچنین، شرکتها و کارخانجات موظف به اصلاح خود شدند تا بتوانستند تحت نظارت و حسابرسی سازمانهای بینالمللی قرار گیرند. این اقدامها به منظور ایجاد شفافیت بیشتر در عملکرد اقتصادی، جلوگیری از فساد و بهبود اعتماد عمومی در کشور بودند.
این تدابیر تغییراتی مهم را به دنبال داشته که در جهت بهبود کارکرد اقتصادی و تنظیم مجدد روند توسعه کره جنوبی به کار گرفته شدند. این اقدامات نه تنها به ارتقاء نظام اقتصادی کشور کمک کردند، بلکه باعث ارتقاء جایگاه بینالمللی کره جنوبی در صحنهٔ جهانی نیز گردید.
در دسامبر ۱۹۹۶، کیم یانگ سام، رئیسجمهور کره جنوبی، اعلام کرد که کشورش با پیوستن به سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) توانسته به عنوان یک اقتصاد موفق به شناخته شدن در مقیاس جهانی برسد. این انتقال به عنوان یک شاخص از رشد و توسعه اقتصادی مهم برای کره جنوبی در این دوره در نظر گرفته میشد.
در همین زمان، کیم یانگ سام قانون جدیدی را به اجرا درآورد که تأثیرات بسیاری در حوزه اقتصادی داشت. در این قانون، فدراسیون اتحادیههای تجاری کره (یک اتحادیه تجاری بزرگ که تحت مدیریت دولتی بود و تنها اتحادیه در نوع خود در کره جنوبی بود) تا مدت پنج سال دیگر حفظ شد و به عنوان یک نهاد تجاری بزرگ تحت حمایت دولت به فعالیت خود ادامه داد. از سوی دیگر، کنفدراسیون اتحادیههای تجاری مستقل شناخته نشد و به عنوان یک اتحادیه مستقل از دولت به رسمیت نرسید.
این تصمیمات نشان از رویکرد دولت به تنظیم و کنترل تنظیمات اقتصادی در آن زمان داشت و در برخی موارد به منظور تسهیل و کنترل فعالیتهای تجاری و اقتصادی اتخاذ شد.
بحران صندوق بینالمللی پول
در سال ۱۹۹۷، کره جنوبی به وسیلهٔ فاجعهٔ اقتصادی به وجود آمده در پی بحران مالی آسیا رنگ و بو گرفت. این بحران مالی منجر به کاهش ذخایر ارزی کشور به حدود ۶ میلیارد دلار شد، و اکثر این موجودی در دورهای آینده باید به خرج میرفت. کیم یانگ سام، که اولین رئیسجمهور غیرنظامی کره در سی سال بود، توانایی نجات اقتصاد را از این وضعیت نداشت و پس از او، کیم دای جونگ بر کنترل امور کشور قرار گرفت.
کیم دای جونگ، رئیسجمهور جدید، به طور روشن با چالشهایی مواجه شد که شامل چایبولها یا شرکتهای خانوادگی بزرگ و نظام دولتی و مالی پیچیدهٔ آن دوران بود. او در پی انتخاب به کمک مردم و دریافت حمایت مالی ۵۸ میلیارد دلاری از صندوق بینالمللی پول، تلاش کرد تا بدهیهای کشور را تصفیه کرده و با مشکلات مالی کشور مقابله کند. این بحران مالی اثرات قویتری در کره جنوبی نسبت به دیگر کشورهای همسایه نداشت، اما به همه واضح بود که وضعیت جدی و بحرانی را ایجاد کرده بود.