مثلث کارپمن: رمزگشایی از الگوهای روابط

مثلث کارپمن: رمزگشایی از الگوهای روابط

استیو کارپمن، الگوهای ناسالم در ارتباطات انسانی را با استفاده از “مثلث کارپمن” توصیف کرده است. این مثلث به منظور توضیح الگوهای ناکارآمد و ناسالمی ارائه شده است که افراد در برقراری ارتباط با دیگران به آنها اقدام می‌کنند. در ادامه، با ما برنا اندیشان شوید تا به طور جامع‌تر و دقیق‌تر با این مفهوم آشنا شوید.

مثلث کارپمن چیست؟

استیو کارپمن، در اوایل دهه ۶۰، ایده مثلث کارپمن را به عنوان یک مدل توضیحی برای ناکارآمدی و ناقصی در تعاملات و روابط اجتماعی مطرح کرد. او ادعا کرد که این مثلث شامل سه نقش اساسی است، هرکدام از این نقش‌ها در یکی از اضلاع مثلث قرار می‌گیرد. این نقش‌ها به ترتیب نقش قربانی، نقش آزارگر و نقش نجات دهنده هستند.

این مدل قابلیت اعمال یافتن در هر نوع رابطه‌ای را دارد و محدود به روابط عاشقانه یا دوستانه نیست؛ به عبارت دیگر، در هر نوع ارتباط انسانی ممکن است مثلث کارپمن شکل گیرد. مثلث کارپمن یک نگاه گسترده به دینامیک‌های بین فردی ارائه می‌دهد و نشان می‌دهد که چگونه این الگوهای رفتاری می‌توانند در هر سطحی از ارتباطات جامعه مشاهده شوند.

استیو کارپمن به اعتقاد دست یافته که هر فرد در طول یک رابطه، با خودآگاهی یا ناخودآگاه، یکی از نقش‌های اساسی مثلث کارپمن را انتخاب و بازی می‌کند و نسبت به فرد مقابل به عنوان نقش خود واکنش نشان می‌دهد.

تجربیاتی که در سال‌های ابتدایی زندگی به دست آورده‌ایم، شیوه فرزندپروری و روش تربیتی که در آن بزرگ شده‌ایم، بر انتخاب و ایفای نقش‌ها توسط ما تأثیرگذار است. این مدل، همچنین به نام‌های دیگری مانند “مثلث شرم”، “مثلث نقش‌ها” یا “مثلث قربانی” نیز شناخته می‌شود. این تفسیر گسترده تری از تأثیرات گذشته و شیوه ارتباطی فرد با محیط اطراف را در قالب مثلث کارپمن مطرح می‌کند.

تاریخچه مثلث کارپمن

اریک برن در رویکرد تحلیل رفتار متقابل (TA) به مفهوم بازی‌ها می‌پردازد. او با اعتقاد به اینکه بازی‌ها به عنوان یک مجموعه الگوهای ناسالم شناخته می‌شوند، بیان می‌کند که افراد به دلیل عواملی چون دریافت نوازش و توجه دیگران، ایجاد ساختار زمانی خاص، حفظ وضعیت فعلی خود و کنترل احساسات غیر مطلوب خود، تحت تأثیر این عوامل، این بازی‌ها را انجام می‌دهند.

استیو کارپمن، که یک شاگرد اریک برن است، یکی از این الگوهای ناسالم را با استفاده از مثلث کارپمن به تفصیل توضیح می‌دهد. این مثلث نه تنها نمایانگر الگوهای رفتاری ناسالم است بلکه نقش اجزای مختلف را نیز در دینامیک روابط انسانی مورد بررسی قرار می‌دهد.

دلیل ایجاد مثلث کارپمن

اگر به دنبال پاسخ به این سوال هستید که چرا درگیر مثلث کارپمن می‌شویم یا زمانی که این مثلث شکل می‌گیرد، باید بگوییم که هنگامی که طرفین یک رابطه تصمیم می‌گیرند خود را به عنوان یک فرد قربانی یا آزاردهنده تبدیل کنند، این مثلث شکل می‌گیرد. همچنین پیشنهاد می شود به مقاله مثلث عشق استرنبرگ مراجعه فرمایید.

زمانی که نقش اولی ظاهر می‌شود، سایر افراد در رابطه با توجه به نقش اول، سایر نقش‌ها را به خود می‌گیرند؛ یک فرد قربانی می‌شود که به ناجی نیاز دارد، و یک فرد آزاردهنده می‌شود که به یک قربانی نیاز دارد.

توجه داشته باشید که نقش‌های افراد در روابط همیشه ثابت نیستند و آن‌ها می‌توانند در نقش‌های خود جابه‌جا شوند. این انعطاف پذیری نقش‌ها می‌تواند دینامیک روابط انسانی را به شدت تحت تأثیر قرار دهد.

آشنایی با سه نقش اصلی در مثلث کارپمن

علت گیر کردن در مثلث کارپمن چیست؟

افراد چرا به مثلث کارپمن مبتلا می‌شوند، به دلیل عوامل متنوعی ایجاد می‌شود که به تفصیل می‌توان به آنها اشاره کرد:

1. مشاهده و الگوگیری از رفتارهای نادرست در روابط:

برخی افراد به دلیل مشاهده رفتارها یا الگوهای نادرست در روابط با دیگران، این الگوها را در روابط شخصی خود اجرا می‌کنند (الگوگیری غلط).

2. تمایل به ایفای نقش‌های والدین، دوستان نزدیک یا فرد مورد علاقه:

برخی از افراد تمایل دارند نقش‌های والدین، دوستان نزدیک یا حتی فرد مورد علاقه را در روابط خود به خود اختصاص دهند.

3. داشتن باورهای نادرست:

اعتقاد به باورهای نادرست می‌تواند باعث وارد شدن به مثلث کارپمن شود، زیرا افراد بر اساس این باورها عمل می‌کنند.

4. اشتباه گرفتن عشق با ترحم:

در برخی موارد، افراد ممکن است عشق را با ترحم اشتباه گیرند و در نتیجه، در نقش‌های قربانی یا آزاردهنده وارد شوند.

5. عدم دیدن ناتوانی دیگران در مراقبت از خود:

افرادی که ناتوانی دیگران در مراقبت از خود را متوجه نمی‌شوند، ممکن است در مثلث کارپمن گرفتار شوند.

6. مرزهای بین فردی نامشخص:

عدم وضوح در مرزهای فردی می‌تواند باعث ایجاد نقش‌های ناسالم در روابط شود.

7. عدم مسئولیت‌پذیری:

ایجاد نقش‌های مثلث کارپمن ممکن است به عدم مسئولیت‌پذیری فردی و گذار از مسئولیت‌ها منتهی شود.

این دلایل نشان می‌دهند که چگونه الگوهای ناسالم در روابط انسانی می‌توانند از این مثلث پیش‌آید و به وجود بیایند.

آشنایی با سه نقش اصلی در مثلث کارپمن

مثلث کارپمن شامل سه نقش اصلی است که توسط استیو کارپمن تعریف شده‌اند و در دینامیک روابط انسانی نقش مهمی ایفا می‌کنند. این سه نقش به ترتیب شامل نقش قربانی، نقش آزاردهنده، و نقش نجات دهنده هستند. نقش قربانی به افرادی اشاره دارد که در مثلث، به عنوان فرد مستضعف یا نیازمند شناخته می‌شوند و به دنبال کمک و مراقبت هستند.

نقش آزاردهنده به افرادی اشاره دارد که در مثلث، به عنوان فردی که قدرت و کنترل دارد، دیده می‌شوند و بر دیگران تأثیر مستقیم دارند. نقش نجات دهنده هم به افرادی اشاره دارد که تلاش می‌کنند به قربانی کمک کنند و مشکلات را حل کنند، اما این تلاش ممکن است در واقع به افزایش دوران مثلث کمک کند. این سه نقش اصلی به طور همزمان با یکدیگر در تعاملات ایجاد می‌کنند و نقش آنها در مثلث کارپمن بازتابی از الگوهای ناسالم در روابط انسانی دارد.

قربانی (Victim)

افرادی که به عنوان قربانی‌ها در مثلث کارپمن وارد می‌شوند، با احساس اجحاف و تلقی خود به عنوان موجودات ضعیف و بی‌دفاع مواجه هستند. حتی اگر در واقعیت با شکست مواجه نکرده باشند، این افراد خود را به عنوان فردی مغلوب و مظلوم تصور می‌کنند. ابتدا، این افراد جذب افرادی می‌شوند که به عنوان ستمگرها شناخته می‌شوند؛ افرادی که به عنوان عادت دارند تحت ستم وارد شوند.

سپس، این افراد به دنبال جلب حمایت از افرادی می‌گردند که به عنوان نجات‌دهندگان شناخته می‌شوند و تا حدی پشتیبانی از آنها می‌کنند. این الگوی رفتاری نشان‌دهنده تمایل افراد قربانی به جلب حمایت و تأیید از افرادی است که به عنوان ستمگرها و نجات‌دهندگان تعریف می‌شوند.

ناجی (Rescuer)

آدم‌های نجات‌دهنده خود را به عنوان قهرمانان و حامیان دیگران تصور می‌کنند و همواره تمایل دارند فرد قربانی را شناسایی کرده و به او کمک کنند تا احساس نجات‌دهندگی داشته باشند. اگرچه ممکن است به نظر برسد که این افراد از قدرت و مهارت فراوانی برخوردارند، این افکار نادرست است و در واقع، آن‌ها ممکن است با ضعف شخصیتی نیز مواجه باشند.

این گروه از افراد هرگز تمایلی ندارند که به عنوان ضعیف یا ناتوان شناخته شوند و تمام تلاش خود را می‌کنند تا تصویر قوی و کمک‌کننده‌ای از خود ارائه دهند، حتی اگر در واقعیت به ضعفی مواجه باشند.

ستمگر (Persecutor)

آدم‌های ستمگر با دیدگاهی معتقدند که جهان محلی ناپسند است و باید از خود در مقابل تجاوز و ستم‌های موجود، محافظت کرد. این افراد، با این تفکر، به خود اجازه می‌دهند تا به انواع اقدامات پرخاشگرانه و انتظارات نامعقول روی آورند. احتمالاً فردی که در حال حاضر در نقش ستمگر قرار دارد، پیش‌تر به عنوان یک ناجی درگیر بوده و از رفتارهای خود، احساس پشیمانی و اجحاف داشته است.

حتی ممکن است که در گذشته فرد قربانی بوده باشد و حالا در برابر ستمی که تصور می‌کند، ایستاده باشد. این توضیحات نشان می‌دهد که چگونه افراد در مسیر تغییر نقش و نگرش‌های مختلف قرار می‌گیرند و تجربیات گذشته می‌توانند شکل‌دهنده نقش‌ها و رفتارهای آینده آنها باشند.

لازم به ذکر است که اکثراً افراد به اساس تجارب دوران کودکی خود تصمیم می‌گیرند که در چه نقشی در مثلث کارپمن شرکت کنند. این مرحله از تصمیم‌گیری بر اساس تجارب گذشته نه تنها شکل‌دهنده الگوهای رفتاری فرد است بلکه می‌تواند اساسی‌ترین عامل در انتخاب نقش در دینامیک روابط انسانی باشد.

زمانی که به مثلث کارپمن وارد می‌شویم، احتمالاً تجربه‌ی همهٔ این نقش‌ها را خواهیم کرد؛ حتی ممکن است در یک لحظه، همهٔ این اتفاقات به ما واقع شوند. بدون توجه به اینکه از کدام یک از این نقش‌ها وارد می‌شویم، ورود به این مثلث، به معنای اطمینان از آن است که در نهایت، شما به عنوان قربانی پایان خواهید یافت.

این نکته نشان‌دهنده این است که در دینامیک مثلث کارپمن، اهمیتی ندارد که چه نقشی را با چه نهایت وارد شوید، زیرا پایان مسیر نهایتاً به وجود آمدن در نقش قربانی را برای هر فرد حتمی می‌کند.

مثالی از مثلث کارپمن

تصور کنید آقا و خانمی در حال برخورد با یکدیگر هستند؛ خانم به آقا اظهار می‌کند: “تو همیشه به نظرات من بی‌توجهی می‌کنی و آن‌ها را جدی نمی‌گیری”، در نقش قربانی. همسر وی به جواب می‌دهد: “نه تو از من توقعات بی‌جا داری؛ چه لزومی دارد که من همیشه اونطور که تو می‌خوای رفتار کنم”، در نقش ستمگر.

در همین حین، فرزند آن‌ها به دلیل حمایت از مادر، به آقا می‌گوید: “حق با مامانه؛ تو هیچ وقت به اون توجه کافی رو نداشتی”، در نقش ناجی. آقا جواب می‌دهد: “شما همیشه برای من مهم‌ترین مسئله بودین، من این همه سختی رو برای راحتی تو و مامانت تحمل می‌کنم و مامانت هیچ وقت از من قدردانی نمی‌کنه؛ حتی خود تو هیچ وقت به من نگفتی که متوجه زحمت‌هام هستی”، در نقش قربانی، خانم در نقش ستمگر.

فرزند جواب می‌دهد: “نه شما هیچ وقت ندیدید که من نیازهام رو به خاطر اینکه به شما فشار نیاد، بیان نکردم!”، در نقش قربانی، پدر در نقش ستمگر. در نهایت، همه اعضای این مثلث احساس اجحاف و ناراحتی کرده و خود را به عنوان قربانی می‌پندارند. این موقعیت نشان‌دهنده‌ی این است که در هر یک از این نقش‌ها، افراد به سمت نقش مکمل خود کشیده می‌شوند.

خروج از مثلث کارپمن

اگر تصمیم دارید از مثلث کارپمن خارج شوید، در ابتدا باید یک تجزیه و تحلیل جامع از رفتارهای خود انجام دهید و به طور کلی با رفتارهای خود آشنا شوید تا آگاهی کافی را نسبت به نقشی که در این مثلث به خود اختصاص داده‌اید، به دست آورید. در مرحله بعدی، باید درک کنید که هر بحث و جدلی در رابطه نباید به عنوان یک موضوع منفی در نظر گرفته شود و گاهاً این بحث‌ها می‌توانند تاثیرات مثبتی بر روابط داشته باشند.

در پایان:

اگر به عنوان یک آزاردهنده شناخته می‌شوید، پیشنهاد می‌شود که به دنبال حل مسائل شخصی خود بگردید و از انتقاد، قهرمانی و سرزنش کردن دیگران دست بردارید. بررسی عمیقی از رفتارها و الگوهای خودتان انجام دهید و به دنبال راه‌حل‌های بهبودی باشید.

در صورتی که نقش ناجی را بر عهده دارید، برای پیشگیری از قربانی شدن و حفظ سلامت روانی خود، مرزهای سالم کمک کردن به دیگران را تعیین کنید. ضمناً به یاد داشته باشید که شما مسئول نجات جهان نیستید و ناجی بودن به تنهایی از شما یک قهرمان نمی‌سازد.

اگر به عنوان یک قربانی تشخیص داده شده‌اید، باید بدانید که کنترل زندگی خود را در دست دارید و دیگران عاملی برای مواجهه با چالش‌ها و پیشرفت زندگی شما نیستند. این آگاهی به شما کمک می‌کند تا مسئولیت زندگی خود را به دست بگیرید و به سمت رشد و بهبود شخصیت بروید.

تبدیل مثلث کارپمن به رابطه ای پویا

در صورتی که در تعاملات خود احساس می‌کنید که به نقش‌های مثلث کارپمن گرفتار شده‌اید، توصیه می‌شود که بی‌تأخیر نقش خود را تغییر دهید و به جایگاه‌های مثلث TED وارد شوید. شاید برایتان پیش‌بیاید که مثلث TED چیست؟ در واقع، مثلث TED یک شیوه تحلیل رفتار متقابل است که به منظور خروج از دام نقش‌های ناسالم مثلث کارپمن و پیشروی به سمت آگاهی و توسعه شخصی طراحی شده است.

در ادامه، سه نقش مهم در مثلث TED به شرح زیر معرفی می‌شود:

سه نقش اصلی در مثلث TED

سه نقش اصلی در مثلث TED

مثلث TED به عنوان یک رویکرد تحلیل رفتار متقابل به منظور فرار از الگوهای ناسالم مثلث کارپمن مطرح شده است و سه نقش اصلی در این مثلث عبارتند از:

خلاق (CREATOR)

فردی که در مثلث کارپمن در نقش قربانی قرار داشته، با ورود به مثلث TED توانایی کشف نقش خلاق را پیدا می‌کند. این افراد تغییر نقش که از قربانی به نقش آگاه (Observer) در مثلث TED انجام می‌پذیرد، باعث می‌شود تا تمرکز آن‌ها از تأکید بر حوادث گذشته به سوی حل مسائل و بهبود وضعیت حال و آینده منتقل شود. این تحول نقش، امکان مشاهده بهتری از چالش‌ها و مسائل موجود را فراهم می‌کند و افراد در انتخاب بهترین راه‌حل‌ها و پاسخ‌های ممکن به مواجهه با چالش‌ها دست پیدا می‌کنند.

مربی (COACH)

شخصی که پیشتر در مثلث کارپمن در نقش ناجی به تصمیم‌گیری پرداخته بود، حالا در مثلث TED با نقش مربی هماهنگ شده است. در این نقش، این فرد تغییراتی در رفتار خود ایجاد کرده و جایگاه حمایت بی‌شرط از فرد قربانی را به نقش مربی تبدیل کرده است.

به جای اینکه ساده‌سازی و مشکلات فرد را به عهده بگیرد، به عنوان یک مربی، به فرد راهکارها و آموزش‌های لازم را ارائه می‌دهد و زمینه‌های رشد و توسعه او را فراهم می‌کند. این تغییر نقش باعث تعزیز توانمندی‌های فرد و بهبود عملکرد او می‌شود.

چالشگر (CHALLENGER)

شخصی که پیش‌تر در مثلث کارپمن در نقش ستمگر قرار داشته، حالا در مثلث TED به عنوان چالشگر ظاهر می‌شود. در این نقش، این فرد تغییر نحوه‌ی بیان انتقادات خود را به کاملاً سازنده و مثبت تبدیل کرده است. به جای اینکه از موقعیت بالاتر به عنوان یک ستمگر انتقادات را مطرح کند و قصد تخریب شخص دیگر را داشته باشد، اکنون با هدف اصلاح و بهبود وضعیت، نظرات خود را اعلام می‌کند. این تغییر در نحوه ارتباط با دیگران باعث می‌شود که انتقادات بیان شده مفید و مثبت باشند و به جهت بهبود روابط و شرایط کمک کنند.

معرفی کتاب

اگر تمایل دارید بهبود در روابط خود ایجاد کنید و به دنبال داشتن ارتباطات سازنده و موثر هستید، توصیه می‌شود که کتاب “صد راز برای داشتن رابطه‌ای فوق‌العاده” از نوشتهٔ دیوید نیون را مطالعه نمایید. این کتاب به شما راهنمایی جامع و عملی فراهم می‌آورد تا در فرآیند بهبود روابط شخصی و حرفه‌ای خود پیشرفت کنید. فواید این اثر نه تنها در درک بهتر از دینامیک‌های ارتباطی کمک خواهد کرد بلکه به شما ابزارها و راهکارهای موثری نیز ارائه خواهد داد تا روابط خود را به سطح جدیدی ارتقاء دهید.

نتیجه گیری

در این مقاله، تصمیم گرفته‌ایم با معرفی مثلث کارپمن، شما را با الگوهای ناسالم در روابط دوطرفه آشنا کنیم. در جوامع مدرن، مدیریت و بهبود روابط اجتماعی یک چالش بسیار اساسی و اهمیت‌آمیز است. بنابراین، اهمیت دارد که تلاش کنیم الگوهای ناسالم در روابط را شناسایی کرده و به شکل‌دهی صحیح ارتباطات دو طرفه اقدام نماییم.

دسته‌بندی‌ها