در اقتصاد، تقسیم کار به معنای تقسیم یک فرآیند تولید به مراحل کوچکتر و اختصاص هر مرحله به یک فرد یا گروه خاص است. این امر به افراد و سازمانها امکان میدهد تا در کاری که در آن بهترین هستند تخصص پیدا کنند و بهرهوری خود را افزایش دهند.
تقسیم کار مزایای متعددی دارد، از جمله:
افزایش بهرهوری: وقتی افراد در کاری که در آن بهترین هستند تخصص پیدا میکنند، میتوانند در آن کار سریعتر و دقیقتر شوند.
کاهش هزینهها: با تقسیم کار، نیاز به آموزش و تجهیزات کمتری است، زیرا هر فرد فقط در یک کار خاص آموزش میبیند و از تجهیزات خاص خود استفاده میکند.
ایجاد تخصص: تقسیم کار منجر به ایجاد تخصص در افراد و سازمانها میشود. این امر باعث میشود که محصولات و خدمات با کیفیت بالاتری تولید شوند.
انگیزه تجارت: تقسیم کار انگیزه تجارت را فراهم میکند. وقتی افراد و سازمانها در تولید محصولات و خدمات مختلف تخصص پیدا میکنند، میتوانند با یکدیگر مبادله کنند و از مزایای یکدیگر بهرهمند شوند. در این قسمت از مجله علمی برنا اندیشان تصمیم داریم تا به صورت کامل موضوع تقسیم کار در اقتصاد را مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم.
تقسیم کار
تقسیم کار در جوامع مختلف به شکلهای مختلفی وجود دارد. در جوامع ابتدایی، تقسیم کار به صورت سادهای انجام میشد. به عنوان مثال، در یک جامعه شکارچی-گردآورنده، مردان شکار میکردند و زنان غذا میپختند. در جوامع صنعتی، تقسیم کار بسیار پیچیدهتر است. در یک کارخانه تولید خودرو، کارگران مختلف در مراحل مختلف تولید خودرو تخصص دارند.
تقسیم کار یک فرایند پویا است. با پیشرفت فناوری، تقسیم کار نیز تغییر میکند. به عنوان مثال، با ظهور فناوریهای جدید، مشاغل جدیدی ایجاد میشود و مشاغل قدیمی از بین میروند.
در اینجا چند مثال از تقسیم کار در زندگی روزمره آورده شده است:
در یک کارخانه تولید خودرو، کارگران مختلف در مراحل مختلف تولید خودرو تخصص دارند. برخی از کارگران قطعات خودرو را تولید میکنند، برخی دیگر قطعات را مونتاژ میکنند و برخی دیگر خودرو را آزمایش میکنند.
در یک رستوران، آشپز در تهیه غذا تخصص دارد، پیشخدمت در سرو غذا تخصص دارد و حسابدار در محاسبه صورتحساب تخصص دارد.
در یک بیمارستان، پزشک در تشخیص و درمان بیماریها تخصص دارد، پرستار در مراقبت از بیماران تخصص دارد و آزمایشگاهدار در انجام آزمایشهای پزشکی تخصص دارد.
تقسیم کار یک پدیده پیچیده است که تأثیرات زیادی بر زندگی انسان دارد. این امر باعث افزایش بهرهوری، کاهش هزینهها، ایجاد تخصص و انگیزه تجارت میشود.
تقسیم کار عادلانه جهانی
در سال ۱۹۹۰، حدود ۲٫۴ میلیارد نفر در جهان نیروی کار بودند. از این تعداد، حدود ۱۵ درصد (۳۷۹ میلیون نفر) در صنعت، یک سوم (۸۰۰ میلیون نفر) در خدمات و بیش از ۴۰ درصد (۱٫۰۷۴ میلیارد نفر) در کشاورزی مشغول به کار بودند.
اکثریت کسانی که در صنعت و خدمات کار میکردند، حقوق میگرفتند: ۵۸ درصد برای نیروهای کار صنعتی و ۶۵ درصد برای نیروی کار خدماتی. با این حال، بخش بزرگی از آنها خود اشتغالی داشتند یا در مشاغل خانوادگی با هم همکاری میکردند.
فیلمر اشاره میکند که کل کارکنان در جهان در سال ۱۹۹۰ حدود ۸۸۰ میلیون نفر بود. این در مقایسه با حدود یک میلیارد نفری است که روی زمین کار میکنند (عمدتاً روستاییان) و همینطور ۴۸۰ میلیون نفری که در زمینه صنعت و خدمات مشغول به کار هستند.
گزارش ILO GLOBAL EMPLOYMENT TRENDS نشان میدهد که خدمات کشاورزی برای اولین بار در صنایع انسانی رونق یافتهاست. در سال ۲۰۰۶، بخش خدمات در رونق گرفتن کار در زمینه کشاورزی در سراسر جهان برای اولین بار با روند افزایشی از ۳۹٫۵ درصد به ۴۰ درصد دخالت داشتهاست. کشاورزی از ۳۹٫۷ درصد به ۳۸٫۷ درصد کاهش داشتهاست. بخش صنعتی ۲۱ درصد کل استخدامیها را تشکیل میدهد.
- تقسیم نیروی کار در جهان به سه بخش اصلی تقسیم میشود: صنعت، خدمات و کشاورزی.
- در سال ۱۹۹۰، بخش کشاورزی بزرگترین بخش نیروی کار جهان بود.
- با این حال، بخش خدمات در حال رشد سریع بود و در سال ۲۰۰۶ برای اولین بار از بخش کشاورزی پیشی گرفت.
- بخش صنعتی در حال حاضر کوچکترین بخش نیروی کار جهان است.
این تغییرات در تقسیم نیروی کار به دلیل عوامل مختلفی از جمله صنعتی شدن، رشد جمعیت و پیشرفت فناوری ایجاد شده است.
- تقسیم کار یک پدیده پیچیده است که تأثیرات زیادی بر اقتصاد و جامعه دارد.
- تقسیم کار منجر به افزایش بهرهوری، کاهش هزینهها و ایجاد تخصص میشود.
- با این حال، تقسیم کار همچنین میتواند منجر به نابرابری اقتصادی و اجتماعی شود.
افلاطون
در جمهوری افلاطون، تقسیم کار به عنوان یک اصل بنیادین جامعه ایدهآل او مطرح میشود. افلاطون معتقد است که انسانها از نظر استعداد و تواناییهای طبیعی با یکدیگر متفاوت هستند. این تفاوتها باعث میشود که افراد برای انجام برخی کارها بهتر از سایر کارها باشند.
افلاطون تقسیم کار را به عنوان یک راه حل برای حل این مشکل پیشنهاد میکند. او معتقد است که اگر افراد در کاری که در آن بهترین هستند تخصص پیدا کنند، میتوانند بهرهوری بیشتری داشته باشند و نیازهای جامعه را بهتر برآورده کنند.
به عنوان مثال، افلاطون معتقد است که برخی افراد برای کشاورزی، برخی برای معماری، برخی برای نساجی و برخی برای کفاشی استعداد بیشتری دارند. اگر این افراد در زمینههای تخصصی خود کار کنند، میتوانند محصولات و خدمات با کیفیت بالاتری تولید کنند.
بنابراین، از نظر افلاطون، تقسیم کار یک ضرورت برای یک جامعه ایدهآل است. او معتقد است که تقسیم کار باعث افزایش بهرهوری، بهبود کیفیت زندگی و ایجاد تعادل در جامعه میشود.
تقسیم کار باعث میشود که نیازهای ما در هر شرایطی برآورده شود. او میگوید که برای برآورد نیازهای مادی حداقل به چهار یا پنج شغل مختلف نیاز داریم، مانند کشاورزی، معماری، نساجی و کفاشی.
تقسیم کار باعث ایجاد نابرابری اقتصادی و اجتماعی میشود. این امر به این دلیل است که برخی مشاغل از سایر مشاغل درآمد بیشتری دارند.
- افلاطون معتقد است که تقسیم کار باید بر اساس استعداد و تواناییهای طبیعی افراد باشد.
- او معتقد است که تقسیم کار باید به گونهای باشد که باعث ایجاد تعادل در جامعه شود.
- افلاطون معتقد است که تقسیم کار میتواند منجر به نابرابری اقتصادی و اجتماعی شود.
گزنفون
در شهرهای بزرگ، تقسیم کار به شکلی پیچیدهتر از شهرهای کوچک اتفاق میافتد. این به این دلیل است که جمعیت شهرهای بزرگ بیشتر است و نیازهای بیشتری دارند.
در یک شهر کوچک، یک فرد ممکن است به تنهایی کارهای مختلفی مانند ساختن در، پارو، میز و حتی خانه را انجام دهد. این فرد باید مهارتهای مختلفی داشته باشد و بتواند در کارهای مختلف به خوبی عمل کند.
با این حال، در یک شهر بزرگ، نیازی نیست که یک فرد همه این کارها را انجام دهد. به جای آن، افراد میتوانند در کارهای تخصصیتر تخصص پیدا کنند. به عنوان مثال، یک نفر ممکن است فقط کفش مردانه تولید کند، در حالی که دیگری کفش زنانه تولید میکند.
این تقسیم کار باعث افزایش بهرهوری میشود. افراد میتوانند در کاری که در آن بهترین هستند تخصص پیدا کنند و در نتیجه، محصولات و خدمات با کیفیت بالاتری تولید کنند.
علاوه بر این، تقسیم کار منجر به ایجاد مشاغل جدید میشود. به عنوان مثال، در یک شهر بزرگ، افراد میتوانند از طریق تعمیر کفش یا بریدن و دوختن به کسب درآمد بپردازند.
با این حال، تقسیم کار همچنین میتواند منجر به نابرابری اقتصادی شود. به عنوان مثال، افرادی که در مشاغل تخصصی کار میکنند، معمولاً درآمد بیشتری نسبت به افرادی دارند که در مشاغل غیر تخصصی کار میکنند.
- تقسیم کار به افزایش بهرهوری، ایجاد مشاغل جدید و کاهش هزینهها کمک میکند.
- با این حال، تقسیم کار همچنین میتواند منجر به نابرابری اقتصادی شود.
در شهرهای بزرگ، افراد میتوانند از طریق مدیریت بخشهای مختلف نیز به کسب درآمد بپردازند. این افراد نیازی به انجام کارهای تخصصی ندارند، بلکه باید مهارتهای مدیریتی خوبی داشته باشند.
افرادی که در کارهای تخصصی و ویژهای تخصص پیدا میکنند، آن را به بهترین نحو انجام خواهند داد. این به این دلیل است که آنها میتوانند تمام توجه و تمرکز خود را بر روی آن کار متمرکز کنند.
ویلیام پتی
ویلیام پتی، اولین اقتصاددان مدرن، در قرن هفدهم میلادی، به تقسیم کار به عنوان یک عامل کلیدی در افزایش بهرهوری توجه کرد. او معتقد بود که تقسیم کار باعث میشود که افراد در کاری که در آن بهترین هستند تخصص پیدا کنند و در نتیجه، محصولات و خدمات با کیفیت بالاتری تولید کنند.
پتی در کتاب خود، “تأملاتی در مورد مالیات و هزینههای عمومی انگلستان”، به کشتیسازی هلندی به عنوان مثالی از تقسیم کار اشاره کرد. در کشتیسازی هلندی، کارگران مختلف در مراحل مختلف ساخت کشتی تخصص داشتند. این امر باعث میشد که کشتیهای هلندی سریعتر و با کیفیت بالاتر از کشتیهای سایر کشورها ساخته شوند.
پتی همچنین از تقسیم کار برای توضیح پیشرفت اقتصادی ایرلند استفاده کرد. او معتقد بود که تقسیم کار در زمینه زراعت، باعث افزایش بهرهوری کشاورزی و بهبود وضعیت اقتصادی کشاورزان ایرلندی شده است.
پتی معتقد بود که تقسیم کار یک پدیده طبیعی است که در نتیجه تخصص و همکاری انسانها ایجاد میشود. او همچنین معتقد بود که تقسیم کار میتواند منجر به مزایای اقتصادی و اجتماعی متعددی شود، از جمله:
- افزایش بهرهوری
- کاهش هزینهها
- ایجاد مشاغل جدید
- افزایش کیفیت محصولات و خدمات
با این حال، پتی همچنین به این نکته اشاره کرد که تقسیم کار میتواند منجر به نابرابری اقتصادی شود. او معتقد بود که افرادی که در مشاغل تخصصی کار میکنند، معمولاً درآمد بیشتری نسبت به افرادی دارند که در مشاغل غیر تخصصی کار میکنند.
پتی اولین نویسنده معروفی است که به تقسیم کار به عنوان یک عامل کلیدی در افزایش بهرهوری توجه کرده است. او همچنین به این نکته اشاره میکند که پتی از تقسیم کار برای توضیح پیشرفت اقتصادی ایرلند استفاده کرده است.
در کشتیسازی سنتی، کارگران مختلف در مراحل مختلف ساخت کشتی همکاری میکردند. به عنوان مثال، یک گروه از کارگران بدنه کشتی را میساختند، گروه دیگری بادبانها را میساختند و گروه دیگری کشتی را میانداختند.
در کشتیسازی هلندی، کارگران مختلف در هر مرحله از ساخت کشتی تخصص داشتند. به عنوان مثال، یک گروه از کارگران فقط بدنه کشتی را میساختند، گروه دیگری فقط بادبانها را میساختند و گروه دیگری فقط کشتی را میانداختند.
این تقسیم کار باعث میشد که کشتیهای هلندی سریعتر و با کیفیت بالاتر از کشتیهای سایر کشورها ساخته شوند.
پتی معتقد بود که تقسیم کار در زمینه زراعت، باعث افزایش بهرهوری کشاورزی و بهبود وضعیت اقتصادی کشاورزان ایرلندی شده است.
به عنوان مثال، پتی معتقد بود که تقسیم کار در زمینه کاشت و برداشت محصولات، باعث افزایش تولید محصولات کشاورزی شده است.
همچنین، پتی معتقد بود که تقسیم کار در زمینه نگهداری از حیوانات، باعث بهبود سلامت حیوانات و افزایش تولید محصولات لبنی و گوشتی شده است.
برناردو مندلی
در جلد دوم کتاب Fable of the Bees، برنارد مندلی به اهمیت تقسیم کار در جامعه میپردازد. او معتقد است که تقسیم کار باعث افزایش بهرهوری و رفاه جامعه میشود.
مندلی در مثالی ساده، به اهمیت تقسیم کار در یک جامعه شکارچی-گردآورنده اشاره میکند. او میگوید:
اگر یک نفر از نیروی خودش برای ساختن تیر و پیکان و کمان استفاده کند، در حالی که فرد دیگری برایش غذا فراهم کند، سومی برایش خانه بسازد، چهارمی لباس و پوشاک تهیه کند و پنجمی وسایل و ابزار آشپزخانه تهیه کند، آنها فقط برای یکدیگر مفید نیستند، بلکه این مشاغل طی چند سال پیشرفته میشوند.
مندلی معتقد است که اگر هر یک از این افراد فقط روی یک کار تمرکز کند، میتواند در آن کار تخصص پیدا کند و آن را به بهترین نحو انجام دهد. این امر باعث میشود که محصولات و خدمات با کیفیت بالاتری تولید شوند و جامعه به طور کلی بهرهوری بیشتری داشته باشد.
مندلی همچنین معتقد است که تقسیم کار میتواند منجر به ایجاد مشاغل جدید شود. به عنوان مثال، در مثالی که او ارائه میدهد، نیاز به یک فرد برای ساختن تیر و پیکان باعث ایجاد شغلی برای آن فرد میشود.
مندلی در نهایت، تقسیم کار را به عنوان یک پدیده طبیعی در جامعه میداند. او معتقد است که انسانها به طور طبیعی تمایل دارند در کارهایی تخصص پیدا کنند که در آنها بهترین هستند.
اگر هر یک از این افراد فقط روی یک کار تمرکز کند، میتواند در آن کار تخصص پیدا کند و آن را به بهترین نحو انجام دهد. به عنوان مثال، فردی که در ساخت تیر و پیکان تخصص دارد، میتواند تیر و پیکانی با دقت و قدرت بیشتری تولید کند.
این امر باعث میشود که محصولات و خدمات با کیفیت بالاتری تولید شوند. در مثالی که مندلی ارائه میدهد، جامعه میتواند از تیر و پیکانهای دقیقتر و قدرتمندتری برای شکار و دفاع استفاده کند.
این امر باعث میشود که جامعه به طور کلی بهرهوری بیشتری داشته باشد. در مثالی که مندلی ارائه میدهد، جامعه میتواند با استفاده از تیر و پیکانهای بهتر، منابع غذایی بیشتری را به دست آورد و از خود در برابر خطرات محافظت کند.
مندلی معتقد است که تقسیم کار میتواند مزایای زیادی برای جامعه داشته باشد. او معتقد است که تقسیم کار باعث افزایش بهرهوری، رفاه و نوآوری در جامعه میشود.
دیوید هیوم
دیوید هیوم، فیلسوف اسکاتلندی، در مقالهای در رابطه با ماهیت انسان، از تقسیم کار به عنوان یکی از عوامل مهم در توسعه و رفاه جوامع انسانی یاد میکند. او معتقد است که تقسیم کار باعث افزایش بهرهوری و رفاه افراد و جوامع میشود.
هیوم در ابتدا به این نکته اشاره میکند که وقتی هر فرد در بخشی مشغول به کار میشود و فقط برای خودش کار میکند، نیروی او برای هر کار اجرایی قابل توجهی اندک میشود. این به این دلیل است که افراد در یک زمینه خاص، با تکرار و تمرین، مهارت و تجربه لازم را کسب میکنند و میتوانند در آن زمینه کارآمدتر عمل کنند.
اما اگر هر فرد مجبور باشد همه کارهای خود را خودش انجام دهد، نمیتواند در هیچ یک از آنها به مهارت و تجربه لازم دست یابد. در نتیجه، نیروی او برای هر کار اجرایی قابل توجهی اندک خواهد بود.
علاوه بر این، هیوم معتقد است که تقسیم کار باعث میشود افراد به طور تخصصی در یک زمینه فعالیت کنند. این امر باعث میشود که افراد از تواناییها و استعدادهای خود به بهترین شکل استفاده کنند و به موفقیت بیشتری دست یابند.
افراد در یک جامعه تخصصی، میتوانند با همکاری یکدیگر، نیازهای یکدیگر را به طور کامل برآورده کنند. این امر باعث افزایش رفاه و سعادت افراد میشود.
هیوم در پایان مقاله خود میگوید که جامعه با فراهم کردن زمینههای تقسیم کار، به افراد کمک میکند تا از مزایای آن بهرهمند شوند. از طریق پیوستگی نیروها، توانایی افراد افزایش مییابد و از طریق کمک و یاری، افراد احساس امنیت بیشتری میکنند. این عوامل باعث میشود که افراد در جامعه زندگی سعادتمندانهتری داشته باشند.
تقسیم کار باعث افزایش بهرهوری میشود زیرا افراد میتوانند در یک زمینه خاص، با تکرار و تمرین، مهارت و تجربه لازم را کسب کنند. این امر باعث میشود که آنها بتوانند در آن زمینه کارآمدتر عمل کنند.
تقسیم کار باعث تخصصی شدن افراد میشود. این امر باعث میشود که افراد از تواناییها و استعدادهای خود به بهترین شکل استفاده کنند و به موفقیت بیشتری دست یابند.
جامعه با فراهم کردن زمینههای تقسیم کار، به افراد کمک میکند تا از مزایای آن بهرهمند شوند. از طریق پیوستگی نیروها، توانایی افراد افزایش مییابد و از طریق کمک و یاری، افراد احساس امنیت بیشتری میکنند.
ایدههای دیوید هیوم در مورد تقسیم کار، امروزه نیز کاربرد دارد. تقسیم کار یکی از عوامل مهم در توسعه و رفاه جوامع انسانی است.
هنری لوئیس دومل دو مونسین
دوهمل دو مونسین، اقتصاددان فرانسوی، در مقالهای در سال 1758، از تقسیم کار به عنوان یکی از عوامل مهم در کاهش هزینه تولید محصولات یاد میکند. او معتقد است که تقسیم کار باعث میشود که هر فرد بتواند در یک زمینه خاص، مهارت و تجربه لازم را کسب کند و به طور کارآمدتر عمل کند.
دوهمل دو مونسین در ابتدا به این نکته اشاره میکند که هیچکس از قیمت پایین سنجاق و گیره متعجب نمیشود. این به این دلیل است که تولید این محصولات به طور گسترده تقسیم شده است. در ساخت یک سنجاق، افراد زیادی در زمینههای مختلف دخیل هستند، از جمله:
- معدنچی که سنگ معدن را استخراج میکند
- آهنگر که سنگ معدن را ذوب میکند
- آهنگر که سنجاق را میسازد
- صیقلکار که سنجاق را صیقل میدهد
- رنگکار که سنجاق را رنگ میکند
- فروشنده که سنجاق را به بازار عرضه میکند
دوهمل دو مونسین معتقد است که تقسیم کار باعث میشود که هر فرد بتواند در یک زمینه خاص، مهارت و تجربه لازم را کسب کند و به طور کارآمدتر عمل کند. به عنوان مثال، آهنگری که فقط در تولید سنجاقها تخصص دارد، میتواند در این زمینه مهارت و تجربه بیشتری کسب کند و سنجاقهای باکیفیتتری تولید کند.
علاوه بر این، تقسیم کار باعث میشود که افراد بتوانند با همکاری یکدیگر، محصولات را با سرعت بیشتری تولید کنند. به عنوان مثال، اگر هر فرد مجبور باشد همه مراحل تولید یک سنجاق را خودش انجام دهد، مدت زمان بیشتری طول میکشد تا یک سنجاق تولید شود.
دوهمل دو مونسین در پایان مقاله خود میگوید که تقسیم کار باعث کاهش هزینه تولید محصولات میشود. این امر به دلیل افزایش مهارت و تجربه افراد و همکاری آنهاست.
تقسیم کار باعث کاهش هزینه تولید محصولات میشود زیرا افراد میتوانند در یک زمینه خاص، مهارت و تجربه لازم را کسب کنند. این امر باعث میشود که آنها بتوانند در آن زمینه کارآمدتر عمل کنند.
تقسیم کار باعث افزایش بهرهوری میشود زیرا افراد میتوانند با همکاری یکدیگر، محصولات را با سرعت بیشتری تولید کنند.
تقسیم کار باعث ایجاد تخصص میشود. این امر باعث میشود که افراد از تواناییها و استعدادهای خود به بهترین شکل استفاده کنند و به موفقیت بیشتری دست یابند.
ایدههای دوهمل دو مونسین در مورد تقسیم کار، امروزه نیز کاربرد دارد. تقسیم کار یکی از عوامل مهم در کاهش هزینه تولید محصولات و افزایش بهرهوری است.
در مورد ادعای شما مبنی بر اینکه آدام اسمیت دچار سوء تفاهم شده است، باید گفت که این ادعا قابل قبول است. دوهمل دو مونسین در مقاله خود، از تقسیم کار به عنوان یک مفهوم کلی یاد میکند. او معتقد است که تقسیم کار باعث کاهش هزینه تولید محصولات میشود، اما او جزئیات تقسیم کار را بررسی نمیکند.
آدام اسمیت نیز در کتاب «ثروت ملل»، از تقسیم کار به عنوان یک عامل مهم در توسعه اقتصادی یاد میکند. او معتقد است که تقسیم کار باعث افزایش بهرهوری و رفاه افراد و جوامع میشود.
با این حال، آدام اسمیت جزئیات تقسیم کار را به اندازه دوهمل دو مونسین بررسی نمیکند. او صرفاً به این نکته اشاره میکند که تقسیم کار باعث میشود که افراد بتوانند در یک زمینه خاص، مهارت و تجربه لازم را کسب کنند.
از این رو، میتوان گفت که آدام اسمیت ممکن است دچار سوء تفاهم شده باشد و تصور کرده باشد که دوهمل دو مونسین در مورد تقسیم کار به عنوان یک مفهوم کلی صحبت میکند.
آدام اسمیت
در کتاب «ثروت ملل» (۱۷۷۶)، آدام اسمیت تقسیم کار را یکی از عوامل مهم در توسعه اقتصادی میداند. او معتقد است که تقسیم کار باعث افزایش بهرهوری و رفاه افراد و جوامع میشود.
اسمیت برای توضیح مفهوم تقسیم کار، مثال ساختن سنجاق را میزند. او میگوید که اگر یک کارگر تمام مراحل ساختن یک سنجاق را خودش انجام دهد، نمیتواند در هیچ یک از آنها به مهارت و تجربه لازم دست یابد. در نتیجه، تعداد سنجاقهایی که در روز میتواند تولید کند، محدود خواهد بود.
اما اگر ساختن سنجاق به چندین مرحله تقسیم شود و هر مرحله به یک کارگر اختصاص داده شود، هر کارگر میتواند در یک زمینه خاص مهارت و تجربه کسب کند. این امر باعث میشود که کارگران بتوانند با سرعت بیشتری کار کنند و تعداد سنجاقهای بیشتری تولید کنند.
اسمیت معتقد است که تقسیم کار مزایای دیگری نیز دارد. به عنوان مثال، تقسیم کار باعث میشود که افراد بتوانند از تواناییها و استعدادهای خود به بهترین شکل استفاده کنند. همچنین، تقسیم کار باعث میشود که افراد با یکدیگر همکاری کنند و از دانش و مهارت یکدیگر بهرهمند شوند.
با این حال، اسمیت همچنین از تقسیم کار انتقاد میکند. او معتقد است که تقسیم کار میتواند منجر به تحریف ذهنی در کارکنان شود. به عنوان مثال، کارگرانی که فقط در یک مرحله از تولید یک محصول کار میکنند، ممکن است دیدگاه کلی نسبت به محصول نداشته باشند و از ارزش واقعی آن آگاه نباشند.
علاوه بر این، تقسیم کار میتواند باعث شود که کارگران از کار خود خسته و بیانگیزه شوند. این امر به دلیل تکراری بودن کارها و عدم وجود چالش در کار است.
اسمیت معتقد است که تقسیم کار باید به گونهای انجام شود که مزایای آن بیشتر از معایب آن باشد. به همین دلیل، او توصیه میکند که تقسیم کار باید تا جایی انجام شود که باعث تحریف ذهنی در کارکنان نشود و از علاقه آنها به کار بکاهد.
در بحث اقتصاد مدرن، اصطلاح «سرمایه انسانی» به مجموعه دانش، مهارت و تجربهای اشاره دارد که کارگران در اختیار دارند. تقسیم کار میتواند باعث افزایش سرمایه انسانی کارگران شود. به عنوان مثال، کارگری که در یک کارخانه تولید خودرو کار میکند، ممکن است در زمینههای مختلفی مانند مونتاژ قطعات، جوشکاری، رنگآمیزی و کنترل کیفیت مهارت کسب کند. این امر باعث میشود که کارگر از ارزش بیشتری در بازار کار برخوردار باشد.
همچنین، تقسیم کار میتواند باعث افزایش بهرهوری کارگران شود. به عنوان مثال، یک کارگری که در یک کارخانه تولید تلفن همراه کار میکند، ممکن است در یک روز بتواند 100 تلفن همراه مونتاژ کند. اما اگر ساختن تلفن همراه به چندین مرحله تقسیم شود و هر مرحله به یک کارگر اختصاص داده شود، کارگران میتوانند با سرعت بیشتری کار کنند و تعداد تلفن همراههای بیشتری تولید کنند.
در زمینه پیشرفت و روند تجارت، تقسیم کار میتواند باعث افزایش رقابت بین شرکتها شود. به عنوان مثال، اگر یک شرکت در زمینه تولید تلفن همراه از تقسیم کار استفاده کند، میتواند تلفن همراههای با کیفیت و با قیمت پایینتری تولید کند. این امر باعث میشود که شرکت بتواند در بازار رقابتی باقی بماند و به موفقیت دست یابد.
در مجموع، تقسیم کار یکی از عوامل مهم در توسعه اقتصادی است. تقسیم کار میتواند باعث افزایش بهرهوری، رفاه افراد و جوامع و رقابت بین شرکتها شود.
کارل مارکس
کارل مارکس، فیلسوف و اقتصاددان آلمانی، تقسیم کار را یکی از ویژگیهای اساسی جامعه سرمایهداری میداند. او معتقد است که تقسیم کار باعث میشود که کارگران از کار خود بیگانه شوند و از کارشان لذت نبرند.
مارکس، تقسیم کار را به دو نوع تقسیم اجتماعی و تقسیم اقتصادی تقسیم میکند. تقسیم اجتماعی تقسیم کار را بر اساس گروههای اجتماعی، مانند طبقات یا جنسیت، تعریف میکند. تقسیم اقتصادی، تقسیم کار را بر اساس مهارتها و وظایف تعریف میکند.
مارکس معتقد است که تقسیم اجتماعی کار در جامعه سرمایهداری باعث میشود که کارگران به گروههای اجتماعی مختلف تقسیم شوند و از یکدیگر جدا شوند. این امر باعث میشود که کارگران احساس تعلق و همبستگی کمتری داشته باشند و به جای اینکه به عنوان یک طبقه متحد عمل کنند، به عنوان گروههای متخاصم با یکدیگر رقابت کنند.
مارکس معتقد است که تقسیم اقتصادی کار نیز در جامعه سرمایهداری باعث بیگانگی کارگران میشود. او معتقد است که تقسیم کار باعث میشود که کارگران فقط یک جزء کوچک از یک فرآیند تولید بزرگ باشند. کارگران کنترل کمی بر فرآیند تولید دارند و نمیتوانند ببینند که کار آنها چگونه به تولید یک محصول کامل منجر میشود. این امر باعث میشود که کارگران احساس کنند که کار آنها بیمعنی و بیارزش است.
مارکس معتقد است که بیگانگی کارگران از کار خود یکی از دلایل اصلی استثمار در جامعه سرمایهداری است. کارگران به دلیل اینکه از کار خود بیگانه هستند، انگیزه کمی برای کار سخت و تولید محصولات با کیفیت دارند. این امر باعث میشود که کارفرمایان مجبور شوند از کارگران سوء استفاده کنند و آنها را با دستمزدهای پایین و شرایط نامناسب کار استثمار کنند.
هنری دیوید ثورو
هنری دیوید ثورو، نویسنده و فیلسوف آمریکایی، در کتاب «والدن» از تقسیم کار انتقاد میکند. او معتقد است که تقسیم کار باعث میشود که افراد از جامعه و جهان اطراف خود جدا شوند.
ثورو استدلال میکند که تقسیم کار باعث میشود که افراد فقط یک جزء کوچک از یک فرآیند تولید بزرگ باشند. آنها کنترل کمی بر فرآیند تولید دارند و نمیتوانند ببینند که کار آنها چگونه به تولید یک محصول کامل منجر میشود. این امر باعث میشود که افراد احساس کنند که کار آنها بیمعنی و بیارزش است.
ثورو همچنین معتقد است که تقسیم کار باعث میشود که افراد از یکدیگر جدا شوند. آنها فقط با افرادی که در زمینه کاری آنها هستند تعامل دارند و ارتباط کمی با سایر گروهها دارند. این امر باعث میشود که افراد احساس انزوا و تنهایی کنند.
ثورو در کتاب «والدن» به زندگی ساده و خودبسنده در طبیعت اشاره میکند. او معتقد است که این نوع زندگی باعث میشود که افراد احساس پیوستگی بیشتری با جامعه و جهان اطراف خود داشته باشند.
نظرات ثورو در مورد تقسیم کار و انزوا در جامعه متمدن هنوز هم در جامعه امروزی مورد بحث هستند. برخی از افراد معتقدند که تقسیم کار اجتنابناپذیر است و مزایای بیشتری نسبت به معایب آن دارد. برخی دیگر معتقدند که تقسیم کار باید محدود شود تا از انزوای اجتماعی جلوگیری شود.
امیل دورکیم
امیل دورکیم، جامعهشناس فرانسوی، معتقد بود که تقسیم کار اجتماعی، یکی از عوامل اصلی پیشرفت جوامع است. او در کتاب «تقسیم کار اجتماعی» (۱۸۹۳)، تقسیم کار را به عنوان فرآیندی تعریف کرد که در آن وظایف و مسئولیتهای مختلف جامعه بین افراد و گروهها تقسیم میشوند.
دورکیم استدلال میکرد که تقسیم کار در جوامع ابتدایی، مبتنی بر همبستگی مکانیکی است. در این جوامع، افراد دارای وظایف و ارزشهای مشترک هستند و جامعه با استفاده از قوانین و مجازاتها حفظ میشود.
با پیشرفت جوامع، تقسیم کار پیچیدهتر میشود و افراد تخصصهای بیشتری پیدا میکنند. این امر منجر به ظهور همبستگی ارگانیکی میشود. در این جوامع، افراد با تخصصهای مختلف به یکدیگر وابسته هستند و جامعه با همکاری و هماهنگی حفظ میشود.
دورکیم معتقد بود که تقسیم کار برای جامعه مزایای زیادی دارد. این امر باعث افزایش بهرهوری، تخصص و کارایی میشود. همچنین، به افراد امکان میدهد تا از استعدادها و تواناییهای خود به بهترین شکل استفاده کنند.
با این حال، دورکیم همچنین آگاه بود که تقسیم کار میتواند معایبی نیز داشته باشد. این امر میتواند منجر به بیتفاوتی و جدایی اجتماعی شود. همچنین، میتواند به ایجاد نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی منجر شود.
نمونههایی از تقسیم کار در جامعه مدرن
در جامعه مدرن، تقسیم کار به طور گستردهای وجود دارد. به عنوان مثال، در یک کارخانه تولید خودرو، کارگران مختلف وظایف مختلفی دارند. برخی از کارگران بر روی مونتاژ قطعات خودرو، برخی دیگر بر روی رنگ آمیزی خودرو و برخی دیگر بر روی بسته بندی خودروکار میکنند. این تخصصها، کارگران را به یکدیگر وابسته میکند و کارخانه را با همکاری و هماهنگی حفظ میکند.
نمونههای دیگر تقسیم کار در جامعه مدرن عبارتند از :
- در یک بیمارستان، پزشکان، پرستاران، تکنسینهای آزمایشگاه، رادیولوژیستها و غیره، وظایف مختلفی دارند.
- در یک مدرسه، معلمان، مدیران، کارکنان خدماتی و غیره، وظایف مختلفی دارند.
- در یک سازمان دولتی، کارمندان اداری، کارشناسان، مدیران و غیره، وظایف مختلفی دارند.
تقسیم کار، یکی از ویژگیهای اساسی جامعه مدرن است. این امر باعث افزایش بهرهوری، تخصص و کارایی میشود. همچنین، به افراد امکان میدهد تا از استعدادها و تواناییهای خود به بهترین شکل استفاده کنند. با این حال، تقسیم کار میتواند معایبی نیز داشته باشد، مانند بیتفاوتی و جدایی اجتماعی.
لودویگ فون میزس
کارل مارکس، فیلسوف و اقتصاددان آلمانی، معتقد بود که تقسیم کار در جوامع سرمایهداری، منجر به از خودبیگانگی کارگران میشود. او استدلال میکرد که در نظام سرمایهداری، کارگران مجبورند کارهایی را انجام دهند که از آن لذت نمیبرند و هیچ کنترلی بر آن ندارند. این امر منجر به احساس بیمعنایی و بیارزشی در کارگران میشود.
مارکس همچنین معتقد بود که تقسیم کار، منجر به نابرابری اقتصادی و اجتماعی میشود. او استدلال میکرد که در نظام سرمایهداری، کارگران مجبورند با دستمزدهای کم کار کنند تا سود صاحبان سرمایه افزایش یابد. این امر منجر به فقر کارگران و شکاف طبقاتی میشود.
انتقادات لودویگ فون میزس به تئوریهای مارکس
لودویگ فون میزس، اقتصاددان اتریشی، یکی از منتقدان سرسخت تئوریهای مارکس بود. او استدلال میکرد که تقسیم کار، مزایای زیادی برای جامعه دارد. او معتقد بود که تقسیم کار، باعث افزایش بهرهوری و رفاه اقتصادی میشود. همچنین، به افراد امکان میدهد تا از استعدادها و تواناییهای خود به بهترین شکل استفاده کنند.
میزس همچنین معتقد بود که توسعه انسانی متوازن در سرمایهداری امکانپذیر است. او استدلال میکرد که افراد در نظام سرمایهداری آزادی دارند تا کارهایی را انجام دهند که از آن لذت میبرند. همچنین، میتوانند با استفاده از فرصتهای فراغت، به رشد شخصی و اجتماعی خود بپردازند.
نمونههایی از مزایای تقسیم کار
میزس به مزایای متعدد تقسیم کار اشاره میکند، از جمله:
افزایش بهرهوری: تقسیم کار باعث میشود که کارگران بتوانند از مهارتها و تواناییهای خود به طور موثرتر استفاده کنند. این امر منجر به افزایش تولید و کاهش هزینهها میشود.
رفاه اقتصادی: تقسیم کار باعث افزایش تولید و رفاه اقتصادی میشود. این امر منجر به بهبود سطح زندگی همه افراد میشود.
توسعه انسانی: تقسیم کار فرصتهای جدیدی را برای رشد شخصی و اجتماعی افراد فراهم میکند. افراد میتوانند از طریق کار خود، استعدادها و تواناییهای خود را شکوفا کنند.
تئوریهای مارکس در مورد تقسیم کار، بحثهای زیادی را در میان فیلسوفان و اقتصاددانان ایجاد کرده است. میزس یکی از منتقدان سرسخت این تئوریها بود. او معتقد بود که تقسیم کار، مزایای زیادی برای جامعه دارد و ادعاهای مارکس در مورد از خودبیگانگی کارگران و نابرابری اقتصادی و اجتماعی نادرست هستند.
فردریش هایک
از نظر فردریش هایک تقسیم کار، یکی از مهمترین ویژگیهای جوامع مدرن است. این فرآیندی است که در آن وظایف و مسئولیتهای مختلف جامعه بین افراد و گروهها تقسیم میشوند.
یکی از شکلهای تقسیم کار، تقسیم قیمت است. تقسیم قیمت، فرآیندی است که در آن ارزش کالاها و خدمات با استفاده از قیمتها تعیین میشود. قیمتها، اطلاعاتی را در مورد ارزش کالاها و خدمات ارائه میدهند که میتواند برای تصمیمگیریهای اقتصادی استفاده شود.
تقسیم قیمت، یک شکل پیچیده از تقسیم کار است. این امر به دانش و آگاهی زیادی در مورد اقتصاد و بازار نیاز دارد. افراد باید بتوانند ارزش کالاها و خدمات را درک کنند و قیمتها را برای تصمیمگیریهای اقتصادی خود استفاده کنند.
تقسیم قیمت، تنها یکی از شکلهای تقسیم کار است. تقسیم کار، کاربرد انطباقی و سازگارانه منابع بر اساس آگاهی تقسیم شده برابر است. این امر به معنای این است که افراد میتوانند از تخصصهای خود برای تولید کالاها و خدمات مورد نیاز جامعه استفاده کنند.
تقسیم کار، مزایای زیادی برای جامعه دارد. این امر باعث افزایش بهرهوری، تخصص و کارایی میشود. همچنین، به افراد امکان میدهد تا از استعدادها و تواناییهای خود به بهترین شکل استفاده کنند.
با این حال، تقسیم کار میتواند معایبی نیز داشته باشد. این امر میتواند منجر به بیتفاوتی و جدایی اجتماعی شود. همچنین، میتواند به ایجاد نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی منجر شود.
جهانی شدن
یکی از بحثهای اصلی در مورد جهانی شدن، این است که آیا جهانی شدن مبتنی بر مزایای رقابتی است یا خیر.
مزایای رقابتی
مزایا رقابتی، به این معناست که کشورها در یک جهان جهانی شده، میتوانند کار ویژهای را با کمترین هزینه فرصت انجام دهند. به عنوان مثال، کشوری ممکن است در تولید محصولات کشاورزی با کمترین هزینه فرصت پیشرو باشد، در حالی که کشور دیگری ممکن است در تولید محصولات صنعتی با کمترین هزینه فرصت پیشرو باشد.
نقادی مزایای رقابتی
نقادان مزایای رقابتی استدلال میکنند که تخصص بینالمللی نمیتواند به اندازه کافی بر حسب مزایای رقابتی توضیح داده شود. آنها معتقدند که تخصص گرایی بیشتر از طریق معیار تجاری هدایت میشود که برای برخی کشورها نسبت به بقیه مطلوب باشد.
نظرات OECD
سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) اخیراً اعلام کرده که سیاستهای کافی برای ترغیب استخدام و مقابله با بیکاری ضروری است. این درصورتی است که کشورها بتوانند منافع کاملی از جهانی شدن کسب کنند و از عکسالعمل سیاسی علیه تجارت باز اجتناب کنند.
OECD همچنین معتقد است که بیکاری در برخی بخشها فقط با فرصتهای شغلی جدید در بخشهای دیگر و از طریق فرایند جهانی شدن مقدور است. با این حال، چالش این است که روند سازگاری درگیر در هماهنگ شدن کارکنان با مشاغل جدید بتواند باعث آزاد شدن و باز بودن عملکرد کارکنان تا حد ممکن شود.
مذاکرات جدید
در جهان مدرن، تقسیم کار به یک عنصر اساسی در مدیریت و سازماندهی تبدیل شده است. متخصصان در زمینههای مختلف، به منظور به حداکثر رساندن روند جهانی تقسیم کار، به دنبال یافتن بهترین شکل تقسیم کار هستند.
نیاز به تقسیم کار
یکی از دلایل اصلی تقسیم کار، این است که یک نفر نمیتواند در یک زمان همه کارها را انجام دهد. تقسیم کار باعث میشود که افراد بتوانند بر روی وظایفی که در آنها مهارت و تخصص دارند، تمرکز کنند. این امر میتواند منجر به افزایش بهرهوری و کارایی شود.
سلسله مراتب کاری
سلسله مراتب کاری، یکی از شکلهای متداول تقسیم کار در جهان مدرن است. در یک سلسله مراتب کاری، افراد بر اساس تخصص و تجربه، در سطوح مختلف سازمان قرار میگیرند. افراد در سطوح بالاتر، مسئولیت بیشتری دارند و اختیارات بیشتری دارند.
اصول تقسیم کار
اصول تقسیم کار، میتواند تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار بگیرد. یکی از این عوامل، صلاحیت است. اغلب توافق وجود دارد که افراد در سلسله مراتب کاری باید بر اساس صلاحیتهای خود انتخاب شوند.
اقتصاد سرمایهداری
در اقتصاد سرمایهداری، تصمیمگیریها در مورد تقسیم کار به طور کامل آگاهانه انجام نمیشود. افراد متفاوت، کارهای متفاوت انجام میدهند و انطباق در جهت مؤثرترین و عاقلانهترین صرف هزینهها صورت میگیرد.
تقسیم کار جنسیتی
در جوامع انسانی، تقسیم کار جنسیتی، یکی از ویژگیهای رایج است. این تقسیم کار، اغلب بر اساس اجبارهای منطقی شکل میگیرد.
اجبارهای منطقی
یکی از اجبارات منطقی تقسیم کار جنسیتی، این است که زنان در سن باروری، باید کارهایی را انجام دهند که با بارداری و شیردهی سازگار باشد. این کارها شامل فعالیتهایی است که نیاز به حرکت و فعالیت فیزیکی زیادی ندارد، مانند جمعآوری غذا، مراقبت از کودکان و انجام کارهای خانه.
تحقیقات
تحقیقات متعددی نشان دادهاند که این اجبارات منطقی، در جوامع مختلف، در تقسیم کار جنسیتی نقش دارند. به عنوان مثال، در یک مطالعه بین فرهنگی، محققان دریافتند که وظایفی که بیشتر توسط زنان انجام میشود، مانند جمعآوری غذا و مراقبت از کودکان، با بارداری و شیردهی سازگارتر است.
نتایج
این نتایج نشان میدهد که تقسیم کار جنسیتی، در جوامع مختلف، بر اساس عوامل منطقی شکل میگیرد. این عوامل، به زنان و مردان امکان میدهد تا وظایفی را انجام دهند که برای آنها مناسبتر است.