ازدواج با افراد خودشیفته: قمار با زندگی خودتان!

ازدواج با افراد خودشیفته: قمار با زندگی خودتان!

افراد خودشیفته، آنانی هستند که اغلب خود را به عنوان افراد بسیار مهم و برجسته در نظر می‌گیرند و اغلب درباره توانایی‌ها و موقعیت‌های خود بیش از حد پررنگ حرف می‌زنند. شخصیت خودشیفته یا خودپسندی، که در زمینه روانشناسی به عنوان یک اختلال شناخته می‌شود، به افرادی اطلاق می‌شود که از خودشان بیش از حد پررنگ و متمایل به تکیه بر خود هستند. در این مقاله از برنا اندیشان تصمیم داریم تا ازدواج با افراد خودشیفته را به صورت کامل مورد بررس قرار دهیم.

ازدواج با افراد خودشیفته

افراد خودشیفته، اغلب در اولین برخورد با آن‌ها جذاب به نظر می‌رسند و توانایی آن‌ها در جلب توجه دیگران بسیار بالاست. این افراد ممکن است با نشان دادن خودباوری قوی، اعتماد به نفس بی‌اندازه و یا به طور عمده طرز فکری چشمگیر، توجه را به سمت خود جلب کنند. اما این رفتارها ممکن است در طولانی مدت به نقصان‌های ارتباطی و روابط بین فردی منجر شود و آن‌ها را از دیدگاه دیگران دور کند. پیشنهاد می‌شود به مقاله ازدواج با فرد خسیس مراجعه فرمایید.

ازدواج با افراد خودشیفته می‌تواند منجر به مشکلات و دردسرهای فراوانی در زندگی شما شود. این افراد اغلب انتظار دارند که همسرانشان به طور مداوم آن‌ها را تحسین و تشویق کنند، در حالی که خود را بیش از حد مهم و برجسته می‌دانند. آنها اغلب به شدت به حق خود و موقعیت خود اعتقاد دارند و انتظار دارند که شما به عنوان همسرشان، به گونه‌ای خاص و ویژه با آنها برخورد کنید و همراه با آرزوها و امیال آن‌ها باشید.

افراد خودشیفته عموماً از حس همدلی و توجه به نیازها و احساسات شما کاسته‌اند؛ بنابراین، آنها قادر به درک و پاسخگویی صحیح به احساسات و نیازهای شما در زندگی مشترک نیستند. این ویژگی‌ها می‌تواند به طولانی مدت به عدم تعادل و رضایت در رابطه منجر شود و زندگی زناشویی را به مخاطره بیاندازد.

اگر همسر یا شریک زندگی شما یک فرد خودشیفته است یا اگر قصد دارید با فردی ازدواج کنید که از اختلال شخصیت خودشیفته رنج می‌برد، یا اگر به طور مداوم با افرادی از این دست وارد روابط می‌شوید، به شما توصیه می‌شود که حتماً این مقاله را به طور کامل مطالعه کنید. این اطلاعات می‌توانند به شما کمک کنند تا با مسائلی که در روابط با افراد خودشیفته ممکن است مواجه شوید، بهتر مقابله کنید و تصمیم‌گیری‌های بهتری برای زندگی عاطفی و روابط خودتان بگیرید.

افراد خودشیفته چه ویژگی هایی دارند؟

ممکن است در یک رابطه با یک فرد خودشیفته باشید و حتی احتمال ازدواج با او را داشته باشید، اما ممکن است از وجود این اختلال در شخصیت او بی‌آگاه باشید. ازدواج یک موضوع بسیار حیاتی است که نیازمند شناخت متقابل دو طرف از یکدیگر است. اگر با یک فرد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته ازدواج کنید، احتمالاً با مشکلات زیادی مواجه خواهید شد.

افراد خودشیفته چه ویژگی هایی دارند؟

این مشکلات ممکن است در زمینه‌های مختلفی از جمله ارتباطات، تعادل روحی، و رضایت از رابطه به وجود آید و می‌تواند بر زندگی زناشویی شما تأثیرات منفی بگذارد. بنابراین، مهم است که قبل از اتخاذ تصمیماتی مانند ازدواج، به دقت و با اطلاعات کافی موضوع را بررسی کنید.

در این بخش از مقاله، به توصیف ویژگی‌های یک فرد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته می‌پردازیم. پس از مطالعه این بخش، می‌توانید بفهمید که آیا شخصی که مورد نظر شماست، از این اختلال رنج می‌برد یا خیر.

1. اهمیت بیش از حدی را برای خودشان قائل می‌شوند.

2. همواره در تلاشند تا تحسین و تمجید از شما را بدست آورند.

3. قادر به همدلی و درک نیازهای شما نیستند.

4. معایب و ویژگی‌های شما را نادیده می‌گیرند.

5. باور دارند که بیشتر از دیگران منحصر به فرد و برتر هستند.

6. اعتماد به نفس بالایی دارند و این اعتماد ممکن است به ظاهر جذاب و فریبنده آن‌ها هم افزوده شود.

7. به طور مداوم در مورد خودشان لاف می‌زنند و گزافه گویی می‌کنند.

8. تمایل دارند که با افراد خاصی در ارتباط باشند زیرا فکر می‌کنند که خاص و منحصر به فردند.

9. به طور کلی مستقل عمل می‌کنند و ترجیح می‌دهند به تنهایی تصمیم‌گیری کنند.

10. ممکن است کلام شما را قطع کنند زیرا فکر می‌کنند که حرف خودشان مهم‌تر است.

11. به آسانی احساس آزردگی می‌کنند و باور دارند که دیگران نسبت به آنها حسادت می‌کنند.

12. اعتقاد دارند که بیشتر از دیگران مستحق ثروت و قدرت هستند.

13. مشکلاتی در برقراری روابط صمیمانه دارند زیرا نمی‌توانند به طور صحیح و کامل احساسات و نیازهای طرف مقابل را درک کنند.

زندگی با افراد خودشیفته

با توجه به توضیحاتی که در مورد افراد خودشیفته ارائه شد، می‌توان فهمید که این افراد توانایی برقراری ارتباطات عاطفی دوسویه را ندارند. در واقع، رابطه‌ی عاطفی با یک فرد خودشیفته از ابتدای آن برای شما ناخوشایند خواهد بود، مگر آن‌که شما به طور مداوم او را تحسین و تمجید کنید. از طرف دیگر، دلایل متعددی وجود دارد که شما را از برقراری رابطه عاطفی با افراد خودشیفته باز می‌دارد.

افراد خودشیفته به شرطی به یک رابطه وارد می‌شوند که اطمینان حاصل کنند این رابطه به افزایش اعتماد به نفس آن‌ها کمک خواهد کرد. آن‌ها از ابتدای رابطه سعی می‌کنند شخصیت شاخصی را از خود نشان دهند و با این کار، قصد دارند تا تعریف و تمجید شما را به دست آورند. اگر شما یک فرد ثروتمند، موفق و جذاب باشید، احتمالاً فرد خودشیفته شما را لایق یک رابطه می‌داند و تلاش می‌کند تا با شما یک رابطه عاطفی برقرار کند.

افراد خودشیفته در رابطه های عاطفی به عنوان شریک زندگی، نیازمندی‌ها و انتظارات خاصی دارند. آنها اغلب به دنبال دریافت تحسین، توجه و تعریف از سوی شما هستند و انتظار دارند که همیشه مرکز توجه شما باشند. اگر به همسر خودشیفته خود کمتر توجه کنید یا او را کمتر تحسین کنید، او ممکن است بسیار ناراحت و خشمگین شود. این افراد اغلب نمی‌پذیرند که نیازهای دیگران نیز اهمیت دارند و ممکن است به عنوان کودکان خودمحور عمل کنند. آنها از شما انتظار دارند که همیشه نیازها و خواسته‌هایشان را در اولویت قرار دهید.

در واقع، اگر شما نیازهای خود را بر نیازهای همسر خودشیفته ترجیح دهید، ممکن است با واکنش‌های قهرآمیز و پرخاشگرانه او مواجه شوید. این واکنش‌ها ممکن است به دلیل احساس تهدید به تأثیرگذاری بر تصمیمات و نیازهای شخصی او باشد. افراد خودشیفته معمولاً سخت می‌توانند با ترکیب نیازهای دیگران با خواسته‌ها و آرزوهای خودشان کنار بیایند و بنابراین، نمی‌پذیرند که نیازهای شما هم اهمیت دارد.

اگر شما به دنبال رابطه‌ای ناشناخته و گمنام در زندگی عاطفی‌تان هستید، ازدواج با یک فرد دارای اختلال شخصیت خودشیفته می‌تواند به نظر مفید بیاید. این امر به این دلیل است که افراد خودشیفته، اغلب به ابراز نیازها و احساسات شما توجه نمی‌کنند و به سرعت به موضوعاتی که برای خودشان مهم هستند، می‌پردازند. آن‌ها به نداشتن توجه به نیازها و احساسات شما عادت دارند و بی‌اهمیتی را به دلایلی همچون ضعف شما نسبت می‌دهند.

بنابراین، اگر شما در این رابطه نقش یک فرد ناشناخته و گمنام را ترجیح می‌دهید، ازدواج با چنین فردی ممکن است برای شما مناسب باشد. زیرا در این صورت، شما می‌توانید به طور مستقل از نیازها و احساسات خود، در زندگی خود ادامه دهید و نیاز به انتظار توجه و پاسخی از سوی همسرتان خودشیفته را نداشته باشید.

افراد خودشیفته باهوش هستند و معمولاً دارای آشنایی زیادی از مهارت‌های اجتماعی هستند. آن‌ها در ابتدای رابطه به شما به عنوان یک فرد همدل و با درک بالا نگاه می‌کنند و توجه زیادی به شما می‌دهند تا بتوانند شما را جذب خود کنند. این رفتارها ممکن است شامل ابراز علاقه، حمایت، و توجه به نیازها و خواسته‌های شما باشد.

اما پس از ورود به رابطه یا ازدواج با افراد خودشیفته، آن‌ها به سرعت به حالت پیش‌فرض خود بازمی‌گردند. این به این معناست که می‌توانند به روابط به سبک خود، که اغلب شامل توجه کمتر به نیازها و احساسات شما می‌شود، بازگردند. به عبارت دیگر، پس از گذشت مدتی، ممکن است این افراد به مرور زمان به سرعت به رفتارها و الگوهایی که از قبل معمول بوده‌اند، بازگردند و تمایل به توجه کمتر به نیازهای شما را داشته باشند.

در زندگی با افراد خودشیفته، وقتی که تصمیم به مقابله یا انتقاد از آن‌ها می‌گیرید، ممکن است رابطه‌ی شما به سمت بحران و نارضایتی حرکت کند. اگر تصمیم به ادامه‌ی زندگی با افراد خودشیفته دارید، ممکن است لازم باشد از این امر خودداری کنید و انتقادها را به حداقل برسانید. برای حفظ صلح و ثبات در رابطه با این افراد، بهتر است هیچ‌وقت سعی در اصلاح آن‌ها نکنید و به جای آن، تلاش کنید برای پذیرش و تعامل با ویژگی‌ها و رفتارهای آن‌ها.

نکاتی برای ازدواج و زندگی با افراد خودشیفته

همسر خودشیفته می‌تواند یک چالش بزرگ در زندگی مشترک باشد. اما پیش از تصمیم‌گیری در مورد ادامه یا پایان دادن به رابطه، مهم است به جزئیات و شرایط زندگی با این فرد توجه کنید. اگرچه زندگی با یک فرد خودشیفته ممکن است دشوار باشد، اما این موضوع به میزان اختلال شخصیت و رفتارهای افراد مرتبط است.

بله، امکان ادامه دادن به رابطه با یک فرد خودشیفته وجود دارد، اما برای این کار نیاز به صبر، تحمل، و تعامل فعال دارید. ارتباط با این فرد ممکن است به دلیل رفتارها و ویژگی‌های خودشیفته‌گونه‌اش پیچیده باشد، اما با تلاش و درک متقابل، ممکن است به یک توافق قابل قبول برسید.

همچنین پیشنهاد می‌شود به مقاله ازدواج با همسر دوقطبی مراجعه فرمایید. بنابراین، ادامه زندگی با یک همسر خودشیفته به نوعی قابل تحمل است، اما لازم است مراقب باشید که این روابط معمولاً با چالش‌ها و نگرانی‌ها همراه هستند. انتظار داشتن زندگی آرام و بی‌مشکل با یک فرد خودشیفته ممکن است غیر واقعی باشد، اما با مدیریت صحیح و تلاش مشترک، می‌توان به توافق و سازش در رابطه دست یافت.

مراقبت کردن از خود

برای زندگی با یک فرد خودشیفته، نیاز به صبر و تحمل بسیاری وجود دارد. بطور مثال، شما ممکن است مانند پروانه، باید به دور همسر خودشیفته خود بچرخید و مدام از او تعریف کنید. این نیازمندی به توجه و تحسین ممکن است هرچقدر هم که سعی کنید، همچنان کافی نباشد. افراد خودشیفته معمولاً عزت نفس شریک زندگی خود را تخریب می‌کنند، مگر اینکه شخصیت شما بسیار قوی و مستقل باشد. آنها فقط زمانی احساس امنیت می‌کنند که فردی برتر از خود در اطرافشان وجود نداشته باشد.

بنابراین، برای حفظ سلامت روحی خود، لازم است به مراقبت و برآورده‌سازی نیازهای خودتان توجه کنید. بهتر است زمان خاصی را برای این کار اختصاص دهید تا از پشیمانی‌های احتمالی بعد از ازدواج جلوگیری شود. به طور کلی، برای زندگی با یک فرد خودشیفته نیاز به انرژی و تلاش زیادی دارید تا بتوانید روابط بهتر و موفق‌تری با او داشته باشید.

انعکاس رفتارهای مثبت شریک زندگی

همیشه به یاد داشته باشید که همسر خودشیفته شما در واقع برخوردار از سطح هیجانی مانند یک کودک است. از این رو، یکی از بهترین راهکارهایی که می‌توانید به کار بگیرید، این است که به او توجه مثبت و غیرقابل قطع داشته باشید. درمانگران هنگام درمان یک بیمار خودشیفته، رفتار مثبت و تشویق‌کننده را به او نشان می‌دهند. بنابراین، همسر شما نیازمند این است که شما به طور مداوم، از رفتار او به شیوه‌های مثبت و خوشایند نظر دهید.

در این نوع نظردهی، شما به این کودک مانند به شیوه‌های مختلف اظهار می‌کنید که او شایسته، ارزشمند و به طور کلی خوب است. روش‌های ساده‌ای برای این نوع نظردهی شامل ارزیابی رفتارهای مثبت او، لبخند زدن، تکان دادن سر، درک تجربیات او و بازتاب آن می‌شود. همدلی و همدلی دقیق با تجربیات روزمره او می‌تواند به او کمک کند تا از فرو رفتن در ورطه خشم و افسردگی‌های دوره‌ای که به اختلال شخصیت خودشیفته مرتبط است، جلوگیری کند.

جهان را از نگاه او بنگرید

یکی از ویژگی‌های بارز فرد خودشیفته این است که به هرگونه انتقادی درباره رفتارش، برچسب حسادت می‌زند. او معتقد است که هر فردی که با او روبرو می‌شود، پی خواهد برد که با یک فرد کامل و بی‌نقص مواجه شده است. بنابراین، هرگاه دیگران رفتار او را مورد انتقاد قرار دهند، به راحتی این انتقاد را به حسادت نسبت می‌دهد.

در واقع، وقتی شما به طور مودبانه به بزرگنمایی و ادعاهای غیر واقعی او اشاره می‌کنید، او ممکن است ادعا کند که شما به توانایی‌ها و ویژگی‌های برجسته او حسادت می‌کنید. به علاوه، او ممکن است به خانواده شما که به حرف‌های او توجه کافی نمی‌کنند، برچسب آدم‌های حسود بزند.

در چنین شرایطی، بهتر است به جای بحث و مقابله با او، به یاد داشته باشید که این رفتار از جانب او واکنشی دفاعی روانی به نام فرافکنی است. واقعیت این است که همسر شما احساس حسادت نسبت به دیگران، از جمله شما، می‌کند و این احساس را به دیگران نسبت می‌دهد زیرا برایش قابل قبول نیست.

تعیین حد و مرز برای رفتارهای پرخاشگری

وقتی یک فرد خودشیفته احساس می‌کند که هویت شکننده‌اش تهدید شده و مورد توهین قرار گرفته است، ممکن است به رفتارهای پرخاشگرانه دست بزند. اگر همسر خودشیفته شما گاهی به فردی پرخاشگر تبدیل می‌شود، در ابتدا باید مراقب باشید که کسی از شما یا فرزندانتان آسیب نبیند.

سپس باید به او به طور قاطعانه یادآوری کنید که کدام رفتارهای او برایتان قابل قبول نیست. همسر خودشیفته شما ممکن است مانند یک کودک دوساله، از عزت نفس پایین و هویت شکننده رنج ببرد. او در مواجهه با کمترین احساس توهین و تحقیر از جانب دیگران، یا حتی کمترین بی‌توجهی از جانب شما، به شدت خشمگین شده و به رفتارهای پرخاشگرانه می‌پردازد.

در چنین شرایطی، شما باید مانند یک والد با تجربه و کارآمد عمل کنید و بدانید که چگونه در مقابل خشم و پرخاشگری‌های او واکنش نشان دهید و چه واکنش‌هایی را انجام ندهید. همچنین باید با قاطعیت به او نشان دهید که رفتارهای تحقیرآمیز اش هیچگاه قابل قبول شما نیست.

استفاده از ویژگی های همسر خودشیفته

سعی کنید با همسر خودشیفته‌تان به نحوی برخورد کنید که به جای ایجاد تعارض، منجر به ایجاد منافع برای شما شود. به عنوان مثال، به او بگویید: “عزیزم، چقدر خوب است که من با تو زندگی می‌کنم، زیرا در این دوران هیچ کس دیگر نمی‌تواند مثل تو به حرف‌های من به خوبی گوش دهد و مرا درک کند.” احتمالاً چنین تعریفی از او باعث می‌شود که او تمام تلاش خود را برای اثبات درستی حرف شما به کار گیرد و نشان دهد که او دارای احساس همبستگی و همدلی ویژه‌ای با شما است.

نکاتی برای ازدواج و زندگی با افراد خودشیفته

تقویت نشانه های همدلی همسر

احتمالاً بزرگترین نقص ارتباطی افراد خودشیفته، عدم توانایی آن‌ها در هم‌دلی و همدلی با دیگران است. برای یک فرد خودشیفته، بسیار دشوار است که احساسات شما را به طور صمیمانه درک کند. اغلب، این افراد درگیر خودپسندی و خودباوری خودشان هستند، به طوری که تمرکز ذهنی آن‌ها بر روی خودشان است و این باعث می‌شود که نتوانند به طور کامل به حرف‌های دیگران، از جمله شما، گوش فرا دهند.

بنابراین، می‌توان با دادن پاداش‌های کلامی و غیرکلامی، حس همدلی افراد خودشیفته را تقویت کرد. مثلاً، می‌توانید به همسرتان بگویید: “وقتی که تو چنین چیزی را به من گفتی، من احساس کردم که تو او را مورد تحقیر قرار دادی.” این نشان می‌دهد که شما احساسات و اندیشه‌های او را متوجه شده‌اید.

همچنین، با ارائه تحسین و تمجید در مواقعی که همسرتان حتی کوچک‌ترین توافقی را نشان می‌دهد، می‌توانید حس همدلی را در او تقویت کنید. این نشان می‌دهد که شما ارزش و اهمیتی را برای نظر و احساسات او قائل هستید.

روان درمانی برای درمان افراد خودشیفته

فرد خودشیفته، همانند سایر افراد مبتلا به انواع اختلال شخصیت، مقاومت قابل توجهی در برابر روان‌درمانی از خود نشان می‌دهد. وقتی اقدام به روان‌درمانی می‌شود، اغلب به تخریب رابطه درمانی می‌پردازد. این امر معمولا به دلیل ویژگی‌های خاص شخصیتی او اتفاق می‌افتد. در صورتی که فرد خودشیفته احساس تهدید می‌کند، به شدت تلاش می‌کند تا اعتبار درمانگر را زیر سوال ببرد و سعی می‌کند تا کنترل جلسات درمانی را به دست بگیرد.

بهتر است توجه داشته باشید که در حین درمان، به جای تمرکز بر روی فرد خودشیفته، به کنترل و مدیریت روابط خود با همسر خودشیفته‌تان بپردازید. این اقدام می‌تواند کمک کننده‌ای در بهبود و پیشرفت در روند درمان باشد و از تخریب رابطه درمانی جلوگیری کند.

همچنین پیشنهاد می‌شود به مقاله تشخیص و درمان اختلال شخصیت خودشیفته مراجعه فرمایید. در برخی موارد، حتی اگر درمانگر با تلاش و تقویت بسیاری از فرد خودشیفته موفق به شکل‌گیری رابطه درمانی مطلوب شود، این امر ممکن است به دلیل ویژگی‌های شخصیتی خاص فرد و عدم آمادگی او برای درمان، به اندازه کافی موثر نباشد.

همچنین همسر شما، مانند بسیاری از افراد مبتلا به اختلالات شخصیت، ممکن است اعتقاد داشته باشد که هیچ نیازی به درمان ندارد. به علاوه، او ممکن است تمام نقص‌ها و مسائل رابطه را به شما نسبت دهد، بدون اینکه به خودش یا به مشکلات و نیازهای شخصیتی خودش توجه کند.

در این مواقع، حتی با تلاش و حمایت بیش از حد از طرف درمانگر، ممکن است موفق به کسب سود چندانی از روان‌درمانی نشوید. این امر به دلیل مقاومت شخصیتی و عدم آمادگی فرد خودشیفته برای تغییر و پذیرش کمک‌های روان‌درمانی است. بنابراین، لازم است که در این موارد، به دقت و با درک از وضعیت، رویکردها و راهکارهایی انتخاب شود که بیشترین اثربخشی را در ارتقای روابط و بهبود وضعیت روانی فرد داشته باشند.

یک روش موثر برای جلب توجه همسرتان به روان‌درمانی این است که شما ابتدا به ترتیب به روان‌درمانی مراجعه کنید و سپس از همسرتان بخواهید که به عنوان حامی و همراه شما در برخی از جلسات درمانی شرکت کند و نظرات خود را درباره روابط با شما به اشتراک بگذارد. این روش به همسرتان امکان می‌دهد تا به عنوان یک شریک سالم و همراه، نه یک فرد مورد درمان قرار بگیرد.

با این حال، قبل از اینکه به این مرحله برسید، مهم است که قبل از ازدواج با یک فرد خودشیفته، از مشاوره قبل از ازدواج بهره ببرید. این کمک می‌کند تا با دیدی دقیق‌تر و بازتر نسبت به شرایط و خصوصیات همسرتان، تصمیم به ازدواج بگیرید و از احتمال وقوع مشکلات بیشتری که ممکن است برای شما پیش‌آید، جلوگیری کنید.

استفاده از این تاکتیک نه تنها به همسرتان فرصت می‌دهد که به عنوان یک شخصیت سالم و موفق، بدون لحاظ شدن به عنوان یک فرد مورد درمان، در روان‌درمانی شرکت کند، بلکه همچنین به شما اجازه می‌دهد که همبستگی و همراهی همسرتان را تجربه کنید و با تلاش مشترک به بهبود وضعیت روانی و روابطتان بپردازید.

اتمام رابطه با شریک زندگی خودشیفته

با اینکه از راهکارهای توصیه شده به شما استفاده کنید و از سودآوری آنها بهره‌مند شوید، اگر اختلال شخصیت همسر شما به شدت حاد باشد، ادامه دادن به رابطه با او بسیار دشوار خواهد بود. ممکن است در طول زمان این رابطه، به دلایل مختلف، احساس کنید که نیاز به توقف دارید یا حتی احساس خستگی و کاهش عزت نفس نمایید. همچنین ممکن است توقعات شما از دریافت تحسین و تمجید از سوی همسرتان به اندازه‌ای بالا باشد که واقعیتاً غیرممکن به نظر برسد و از حد توان شما بیرون رفته باشد.

هنگامی که تصمیم به ترک شریک زندگی خودشیفته دارید، اولین قدم می‌تواند مشاوره طلاق باشد. در این مرحله، از یک مشاور طلاق کمک بگیرید تا به شما راهنمایی کند و درکی بهتری از مراحل و پیشنهادات لازم برای طلاق بدست آورید.

در مرحله بعدی، در برابر پرخاشگری‌های احتمالی شریک زندگی خودشیفته، احتیاط کنید. اگر در گذشته به خشونت فیزیکی دچار شده‌اید، ممکن است بهتر باشد قبل از اعلام تصمیم خود، دوستان، اعضای خانواده، و حتی پلیس را در جریان قصد خود قرار دهید تا حمایت آن‌ها را دریافت کنید و زیر سایه حمایت آن‌ها قرار بگیرید.

بیشتر افراد، و به ویژه افراد خودشیفته، وقتی با ترک شدن مواجه می‌شوند، احساس رنجش و ناراحتی می‌کنند. این رنجش ممکن است با خشم شدید یا افسردگی موقتی همراه باشد. اما به احتمال زیاد، شریک زندگی شما نیز به طور نسبی به همین نتیجه می‌رسد که دلیل تصمیم شما برای ترک او، عدم ارزش‌گذاری اوست.

او ممکن است به خودش بگوید: “اگر ارزش واقعی من را می‌دانست، هیچ‌وقت من را ترک نمی‌کرد.” انتظار نداشته باشید که همسر سابق شما به دیگران بگوید که او ترکش کرده است؛ زیرا برای یک فرد خودشیفته، اهمیت واقعیت مهم نیست و ترکیب اتفاقات باید به گونه‌ای باشد که هویت شکننده او مورد تهدید واقع نشود.

دسته‌بندی‌ها