اثر دانینگ کروگر و رموز توهم دانایی

اثر دانینگ کروگر و رموز توهم دانایی

احتمالاً تا به حال از اصطلاح “اثر دانینگ کروگر” یا همان توهم دانایی خبر نداشته‌اید، اما همگی با این پدیده آشنا هستیم، حتی اگر خودمان متوجه نشده باشیم که با آن روبرو شده‌ایم. این اصطلاح از نام دو دانشمند الهام گرفته شده است که آن را تبیین کرده‌اند و به توصیف افرادی می‌پردازد که خود را باهوش‌تر و ماهرتر از دیگران تصور می‌کنند، در حالی‌که واقعاً چنین نیستند. برای آشنایی بیشتر با ریشه این مسئله و راهکارهای مقابله با آن، پس تا انتهای مقاله با گروه علمی برنا اندیشان همراه باشید.

شناخت اثر دانینگ کروگر

اثر دانینگ کروگر به معنای یک نوع خطای شناختی است که در آن فرد به دلیل این خطا، خود را به صورت غیرمناسب باهوش‌تر و توانمندتر از واقعیت تصور می‌کند. این اشتباه در تفکر، شباهت زیادی به مفهوم جهل مرکب دارد که در آن فرد نادان از نادانی خود غافل می‌شود.

این اصطلاح “اثر دانینگ کروگر” از نام دو پژوهشگر، یعنی دیوید دانینگ و جاستین کروگر گرفته شده است که در زمینه تحقیقات روان‌شناسی اجتماعی فعالیت داشتند و مطالعاتی درباره این پدیده انجام دادند.

نتایج تحقیقات اثر دانینگ کروگر

در یکی از آزمایش‌های انجام شده توسط دانینگ و کروگر، ۶۵ نفر به عنوان شرکت‌کننده در آزمایش شرکت کردند. در این آزمایش، آنها مأخذی برای ارزیابی خنده‌داری چند جوک در اختیار شرکت‌کنندگان قرار دادند. متوجه شدند که برخی از افراد به مشکلات جدی در تشخیص جوک‌های خنده‌دار برخورده‌اند، در حالی‌که این جوک‌ها به عنوان خنده‌دارترین‌ها انتخاب شده بودند.

پیشنهاد می شود به مقاله درمان خطاهای شناختی مراجعه فرمایید. چرا که این افراد قادر به تشخیص صحیح جوک‌های خنده‌دار نبودند و امتیازات کمی به این جوک‌ها دادند. دلیل این امتیازهای پایین به نظر می‌آید که این افراد دچار ضعف در توان تشخیص هستند.

این افراد، علاوه بر اینکه از اجرای نادرستی رنج می‌برند، قادر به درک ضعف خود نیز نمی‌باشند. بنابراین، این افراد به اشتباه احساس برتری می‌کنند و به اشتباه اعتقاد دارند که جوک‌ها برای آنها خنده‌دار نیستند.

شناخت اثر دانینگ کروگر

اغلب تحقیقات این دو محقق بیشتر در رابطه با دانشجویان صورت گرفت. نتایج نشان داد که برخی از دانشجویان ضعیف، نه‌تنها از نقاط ضعف عملکرد خود آگاه نیستند، بلکه با ادعای داشتن هوش بیشتر از دیگران، تلاش می‌کنند نمرات بیشتری به دست آورند.

این افراد به دلیل عدم توانایی در فهم مهارت‌ها و توانمندی‌های دیگران، ادعا می‌کنند که خودشان از دیگران باهوش‌تر هستند. این مسئله به‌عنوان یکی از دلایلی مطرح شده است که این افراد خود را در مقایسه با دیگران، باهوش‌تر و برتر می‌بینند.

در یک تحقیق جالب، دانینگ و تیم تحقیقی او از یک گروه دانشجویان خواستند که نسبت به مفاهیمی که به آنها ارائه داده شده‌اند، نظر بدهند و بگویند آیا با آنها آشنا هستند یا خیر. این مفاهیم از حوزه‌های گوناگونی از جمله فیزیک، زیست‌شناسی، سیاست، و جغرافیا به‌دست آمده بودند. در میان این مفاهیم واقعی، تعدادی عبارت کاملاً ساختگی نیز قرار گرفته بودند.

حدود ۹۰ درصد از دانشجویان اعلام کردند که با مفاهیم ساختگی آشنا هستند. برخی از دانشجویان که ادعا می‌کردند به مراتب بیشتر از دیگران در شناخت این مفاهیم ماهر هستند، نیز بیشترین ادعا را در مورد شناخت مفاهیم ساختگی ارائه دادند. این نتایج با یافته‌های دیگر تحقیقات انجام شده توسط دانینگ و کروگر هماهنگ بود.

با توجه به اظهارات دیوید دانینگ، او مدعی است که افراد ناکارآمد نه‌تنها نگران عملکرد ضعیف خود نیستند، بلکه با اعتماد به‌نفس کاذب نیز روبرو هستند. این اعتماد به‌نفس کاذب از نادانی نشأت می‌گیرد که به آن “جهل دانش” نیز گفته می‌شود.

اثر دانینگ کروگر بر نگرش و رفتار

پژوهشگران دیگر نیز این پدیده را در حوزه‌های گوناگون مورد بررسی قرار دادند تا تأثیرات تصور از خود به عنوان فرد باهوش‌تر و ماهرتر در شرایط مختلف را درک کنند. در ادامه، به بررسی نتایج برخی از این تحقیقات خواهیم پرداخت.

آموزش پزشکی

در سال ۲۰۲۰، یک تحقیق اجرا شد تا تأثیر اثر دانینگ کروگر بر فارغ‌التحصیلان رشته پزشکی را بررسی کند. در این پژوهش، به بررسی افراد پزشک تازه‌کار پرداخته شد که شایستگی کمتری نسبت به همکاران خود داشتند، اما خود را به طور غیرمتعادلی به عنوان افراد برتر و باهوش‌تر می‌دیدند. به عنوان مثال، آنهایی که از نظر رتبه در جزو ۲۵ درصد آخر قرار داشتند، خود را به عنوان افرادی با برتری ۳۰ تا ۴۰ درصد نسبت به همتایان خود تصور می‌کردند.

از طرف دیگر، این گروه از پزشکان در مقابل انتقاد و بازخورد، واکنش‌های متعادلی نشان نمی‌دادند و اغلب این نقدها را به عنوان نادرست و غیر مفید می‌پنداشتند.

کسب و کار

تحقیقات اخیر نشان داده‌اند که در زمینه مدیریت و استخدام، وجود اعتماد به نفس در افراد نمی‌تواند به تنهایی نشانگر عملکرد شغلی موفق باشد. به عبارت دیگر، افرادی که اعتماد به نفس بالایی دارند، اگرچه ممکن است به سهولت استخدام شوند، اما عملکرد مناسبی در اجرای وظایف خود نداشته باشند. از سوی دیگر، افراد با کمترین میزان مهارت و توانمندی ممکن است با ارتقای شغلی مواجه شوند، اگرچه این امر با واقعیت هوش و مهارت‌های ذاتی آنها همخوانی ندارد.

با وجود بازخورد‌هایی که ارائه می‌شود، عملکرد افراد معمولاً بهبود نیافته و دچار خطاهای شناختی می‌شود. این مسائل می‌توانند در محیط‌های کاری به پیامدهای منفی انجامند:

1. خطا در تصمیم‌گیری: نقص‌ها و اشتباهات در انتخاب‌ها و تصمیم‌گیری‌ها.

2. تأثیر نامطلوب بر نگرش و عملکرد افرادی که به مدیران گزارش می‌دهند: کاهش انگیزه و افت ادراک در مورد اهمیت گزارش‌ها.

3. تنش و نارضایتی کارکنان و مشتریان: افزایش فشارهای روانی در محیط کار و نارضایتی مشتریان.

4. تأثیر منفی بر عملکرد کلی در محیط کار: کاهش بهره وری و کیفیت کار در سطح سازمان.

از این رو، اهمیت دقیق و هوشمندانه در استخدام و ارتقاء کارکنان بر اساس مهارت‌ها و توانایی‌های واقعی آنان تأکید می‌شود تا بهبود عملکرد و کارایی در سازمان‌ها حاصل گردد.

سیاست

یک تحقیق انجام شده در سال ۲۰۱۳ درباره افراد وابسته به حزب‌ها یا جریانات سیاسی نشان داد که در حین توضیح خط‌مشی‌های سیاسی و اجتماعی، این افراد، با وجود اعتماد به نفس خود، تنها محدود به نگاهی سطحی به خط‌مشی‌ها هستند و دانش عمیقی در این زمینه ندارند.

تحقیقات اضافی انجام شده در سال‌های ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ نیز نشان داده‌اند که افرادی که مهارت‌های تحلیلی محدودی دارند، به سرعت در یک حزب یا جریان سیاسی فرو می‌روند. در این شرایط، آنها به حزب اجازه می‌دهند تصمیمات کلان را به جای خودشان بگیرد و معمولاً از توسعه مهارت تفکر انتقادی خود دست بردارند. این نتایج نشان می‌دهند که مهارت‌های تحلیلی و تفکر انتقادی افراد می‌تواند تأثیر زیادی در شکل‌گیری دیدگاه و فعالیت‌های سیاسی آن‌ها داشته باشد.

رانندگی

یکی از نتایج قابل تأمل اثر دانینگ کروگر در جامعه، تأثیر آن بر وضعیت رانندگی است. اگرچه منطق نشان می‌دهد که تنها نیمی از رانندگان می‌توانند مهارتی بیش از مهارت متوسط رانندگان داشته باشند، یک تحقیق انجام شده در سال ۲۰۱۳ نشان داد که از بین ۹۰۹ موتورسوار، ۶۷۳ نفر از خود به عنوان موتور سوار ماهر تصور می‌کنند.

این مطلب به این معناست که احتمالاً بسیاری از افراد درباره مهارت‌های رانندگی خود اغراق کرده‌اند و از خود به عنوان ماهرتر از واقعیت فکر می‌کنند. در نتیجه، این افراد در حین رانندگی به میزان بیشتری به خطر افتاده و احتمال وقوع حوادث رانندگی نیز افزایش می‌یابد. این واقعیت نشان‌دهنده اهمیت تأمل و ارزیابی دقیق مهارت فردی در حوزه رانندگی و ضرورت تعادل در ارزیابی خود اندیشه رانندگان است.

بهداشت و سلامت عمومی

در یک نظرسنجی، محققان از ۱۳۱۰ شهروند آمریکایی خواستند نظرات خود را درباره ارتباط میان اوتیسم و واکسن سه‌گانه بیان کنند. بیش از یک سوم از شرکت‌کنندگان ادعا کردند که خود را عالم‌تر از وضعیت واقعی می‌پندارند، و آنانی که کمترین دانش را داشتند، ادعا کردند که بیشتر از دیگران آگاه هستند.

اهمیت این مطالعه در اینجاست که هرچند هیچ ارتباطی بین اوتیسم و واکسن سه‌گانه وجود ندارد، اما نتایج نشان می‌دهند که افراد دارای دانش کمتر ممکن است تأثیرات منفی بر سلامت عمومی را ایجاد کنند. این افراد ممکن است از شرکت در برنامه‌های واکسیناسیون خودداری کنند و حتی سعی کنند دیگران را از استفاده از واکسن‌ها منع کنند. این نتایج نشان‌دهنده اهمیت آگاهی عمومی صحیح و اطلاعات علمی در زمینه واکسن‌ها و بهبود سلامت جامعه است.

شناخت دلیل اثر دانینگ کروگر

اثر دانینگ کروگر یا “دانینگ ایجاد خطا” به پدیده‌ای اطلاق می‌شود که در آن افراد، به ویژه زمانی که دارای اطمینان زیادی در موضوعی هستند، به نادرستی خود را ارزیابی می‌کنند. دلیل این پدیده اغلب به اعتماد به نفس بیش از حد (overconfidence) و بی‌توجهی به اطلاعات مناقض مرتبط با افکار یا دیدگاه‌های خود بازمی‌گردد.

افراد در این حالت ممکن است به خود افترا کنند که دانش و توانمندی‌های بیشتری دارند تا واقعیت، و این اغفال در تصمیم‌گیری و اجرای وظایف را به دنبال دارد. عدم توجه به نقدها یا اطلاعات منفی نیز می‌تواند باعث پایداری این اغفال شود. این پدیده به ویژه در زمینه‌هایی مانند مدیریت، سیاست، و تصمیم‌گیری‌های حیاتی بروز می‌کند و نحوه ارتباط با محیط و فرایندهای تصمیم‌گیری افراد را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

عدم تشخیص اشتباهات

دانینگ توضیح می‌دهد که مهارت اندک فرد در حوزه فعالیتش دو مشکل اساسی به وجود می‌آورد. اولاً، این مهارت ناکافی باعث عملکرد ضعیف فرد می‌شود، به این معنا که فرد عدم توانایی کافی برای اجرای وظایف خود را از خود نشان می‌دهد. ثانیاً، به دلیل کمبود دانش و مهارت، فرد قادر به تشخیص و درک صحیح از عملکرد ناکافی خود نمی‌باشد، و این موجب می‌شود که او از واقعیت فعلی عملکرد خود آگاه نشود.

ضعف فراشناخت

فراشناخت به این معنا است که توانایی بررسی عملکرد و توانمندی‌های خود را بدون تحریف‌های شناختی داریم، به این ترتیب که مانند نگاه کردن به خود در آینه، توانمندی خود را به صورت بی‌طرفانه ارزیابی کنیم. اغلب افراد، دانش و مهارت‌های خود را با توجه به سوگیری‌های شناختی ارزیابی می‌کنند و به این ترتیب، خود را بهتر از واقعیت ارزیابی می‌کنند. به همین دلیل است که برخی از افراد گاهی ناتوانند در تشخیص ضعف‌های خود باشند. در واقع، فراشناخت اهمیت دارد تا افراد بتوانند بدون تعصب به تجربیات و عملکرد خود نگاه کرده و از این طریق بهبودهای لازم را اعمال کنند.

دانش کم

گاهی اوقات، اندکی دانش کسب شده توسط فرد می‌تواند به اتهام دانینگ کروگر منجر شود. زمانی که شخص با مطالعه شخصی یا اخذ دانش اندکی در زمینه‌ای خاص، اطلاعات محدودی را جذب می‌کند، احتمالاً به اشتباه باور خواهد کرد که تمام جوانب و نکات مربوط به آن موضوع را درک کرده است.

مثل قدیمی “اندکی دانش می‌تواند خطرناک‌تر از بی‌دانشی باشد” این موضوع را به خوبی بیان می‌کند، زیرا افراد ممکن است در اثر اطمینان زیاد به دانش اندک خود، به سطح عمیق‌تری از نادانی فرو روند و این مسئله می‌تواند نقدها و دیدگاه‌های منفی را نادیده بگیرند.

علاقه به کشف الگوهای خیالی

مغز ما دارای نیازی است که جهان خارجی را درک کند، و این درک با ایجاد طرحواره‌ها و الگوهای مختلف ذهنی همراه است. گرچه در برخی مواقع، الگویی وجود ندارد و جهان به عنوان یک مجموعه پیچیده و آشوبناک ظاهر می‌شود که وقایع آن به صورت تصادفی و بدون الگوی خاصی اتفاق می‌افتد.

به همین دلیل، هنگامی که مغز ما سعی می‌کند الگوهای موجود را تشخیص دهد و الگویی پیدا نمی‌کند، تمایل دارد که به صورت خودکار به خلق دانشی خیالی درباره برخی پدیده‌ها بپردازد. این پدیده به نوعی نتیجه‌ای از تلاش مداوم مغز برای ساختن سازوکارها و الگوهای درکی است که در برخی مواقع با چالش‌های جهان واقعی هماهنگ نمی‌شوند.

مقابله با اثر دانینگ کروگر

مقابله با اثر دانینگ کروگر

آیا امکان دارد راهکاری برای جلوگیری یا کاهش اثر دانینگ کروگر وجود داشته باشد؟ آیا میشود به افرادی که بی‌کفایت به نظر می‌آیند، آموزش داد که واقعیت خود را درست تر بسنجند؟ دانینگ مدعی است که همه ما انسان‌ها به سوءتفاهم دچار می‌شویم و در معرض این خطای شناختی قرار داریم.

بنابراین، به منظور کاهش احتمال گرفتار شدن در این اثر، ضروری است که نحوه عملکرد مغز و خطاهای ذهنی را درک کرده و یاد بگیریم.در ادامه، ما قصد داریم به بررسی راهکارهایی که می‌تواند به کاهش اثر دانینگ کروگر کمک کند، بپردازیم.

یادگیری و تمرین مهارت

هر چه بیشتر در مسیر یادگیری حرکت می‌کنیم، متوجه می‌شویم که وسعت دانش ما محدود است و هنوز چیزهای بسیاری برای یادگیری باقی مانده است. این تجربه می‌تواند به ما کمک کند تا از افترا به خودپنداری و اغراق در ارزیابی خود دفاع کنیم.

ارزیابی عملکرد شخصی توسط دیگران

یکی از راهکارهای مواجهه با اثر دانینگ کروگر، درخواست از دیگران برای ارزیابی عملکرد خود است. این رویکرد می‌تواند به ما کمک کند تا از آثار تعصب و سوءبرداشت خود در مورد توانایی‌ها و دانش خود جلوگیری کنیم. گاهی اوقات این کار ممکن است چالش‌برانگیز باشد، زیرا نیازمند توانایی تحمل انتقاد و نگاه سازنده به افکارمان است. با این وجود، از طریق پذیرش انتقادهای سازنده، می‌توانیم فهمید چگونه دیگران به توانایی‌ها و دانش ما نگاه می‌کنند و این امکان را به ما می‌دهد تا بهترین نگرش‌ها و راهکارهای بهبودی را در پیش گیریم.

شک کردن به دانسته های خود

با وجود دو راهکار قبلی، همچنان امکان دارد که با اثر دانینگ کروگر روبرو شویم؛ زیرا ممکن است به جای پذیرش نقدها، صرفاً بر نکات مثبت متمرکز شویم. این سوگیری ذهنی به نام “خطای تأیید” شناخته می‌شود. مناسب است که به اندازه کافی انعطاف‌پذیر باشیم و از زمان به زمان عقاید و دیدگاه‌های خود را مورد ارزیابی قرار دهیم. این اقدام به ما کمک می‌کند تا از دیدگاه‌های مختلف آگاه شده و از خطای تأیید جلوگیری کنیم.

عدم ترس از پرسش

احتمالاً نگران هستیم که با پرسیدن سوال از دیگران، به نظر احمق یا نادان بیاییم. اما نباید فراموش کنیم که عدم دانش یک عیب نیست، بلکه عدم توانایی در پرسش و یادگیری است. این مسئله مهمی است که باید در ذهن داشته باشیم. از آنجایی که پرسش کردن کلید اصلی رشد و یادگیری است، نباید از اعلام نیاز به دانستن و درخواست کمک هراس داشته باشیم.

تغییر در زاویه دید

آیا هرگاه با یک مسئله مواجه می‌شوید، عادت دارید آن را از یک زاویه مشخص مورد بررسی قرار دهید؟ اگر پاسخ مثبت است، زمان آن فرا رسیده است که تلاش کنید به آن مسئله از دیدگاه‌های متنوع‌تری نگاه کنید. استفاده از چندین دیدگاه برای بررسی یک مسئله، افق و دیدگاه ما را به وسعت بیشتری گسترش می‌دهد. این اقدام می‌تواند منجر به کشف جوانب ناشناخته‌ای از مسئله شود و تصمیم‌گیری ما را بهبود بخشد.

سوالات متداول

این اثر به نام "دانینگ کروگر" یک نوع سوگیری شناختی است که در آن، فرد به دلیل این پدیده، دانش و مهارت خود را به اندازه بیشتری از واقعیت تخیل می‌کند.

 

سندروم تقلب یا Impostor Syndrome وضعیتی است که در آن افراد، به خودشان شک می‌کنند و با احساس ناتوانی و نقصان، باور دارند که در واقع نباید در موقعیتی باشند که هستند و نتوانسته‌اند توانایی‌های خود را به درستی اثبات کنند. افراد مبتلا به این سندروم اغلب احساس می‌کنند که موفقیت‌ها و دستاوردهای خود را به یک نوعی شانس یا اتفاق خاصی نسبت می‌دهند و اعتقاد به داشتن استعدادها یا مهارت‌های واقعی خود را از دست می‌دهند.

این سندروم ممکن است بر افراد با هر سطح تحصیلات و تجربه‌های شغف‌آور تاثیر بگذارد و به ویژه در مواقعی که فرد درگیر چالش‌ها یا مسئولیت‌های جدیدی می‌شود. این احساسات ممکن است به کاهش اعتماد به نفس و عملکرد افراد منجر شود. برای مقابله با این سندروم، شناخت آن، ارتباط با دیگران و ترویج تفکر مثبت و خودآگاهی از مهمترین راهکارها است.

فرض کنید که مفهوم دانینگ کروگر، به دلیل عواملی مانند "جهل مرکب" (کسی که نمی‌داند که چه چیزهایی را نمی‌داند)، عدم شناخت دقیق مهارت‌ها و افزایش افترا به خود به وجود می‌آید. این عوامل باعث می‌شوند که فرد به اندازه بیشتری از واقعیت، به دانش و مهارت خود اعتماد کند و در نهایت در دام اثر دانینگ کروگر گرفتار شود.

تمام افراد، با هر سطح تحصیلات و پس‌زمینه‌ای، ممکن است در موقعیت‌های گوناگون به نگرش نادرستی نسبت به دانش و توانایی خود درآیند. با این وجود، افرادی که دارای کمترین دانش و مهارت هستند، به احتمال بیشتری دچار اثر دانینگ کروگر می‌شوند.

بررسی دقیق دیدگاه‌های دیگران، انعطاف‌پذیری در قبول انتقاد، شک‌کردن به دانش فرد، اجتناب از عالم‌پنداری جامد در یک زمینه مشخص، و ترویج روحیه یادگیری پایدار از میان راهکارهایی هستند که می‌توانند به کاهش یا از بین بردن اثر دانینگ کروگر کمک کنند.

دسته‌بندی‌ها