کتاب در مورد زندگی پناهجویان و مهاجرت

کتاب در مورد زندگی پناهجویان و مهاجرت

همانطور که میدانید بیست ژوئن روز جهانی پناهنده است. این روز برای اولین بار در سال ۲۰۰۱ میلادی با گرامیداشت پنجاهمین سالگرد کنوانسیون ۱۹۵۱ مربوط به وضعیت پناهندگان در سطح جهان برگزار شد. این روز به منظور ایجاد همدلی و همبستگی با میلیون‌ها نفر از افراد بی‌خانمان شده که به دلیل جنگ، خشونت، آزار و اذیت یا بلایای طبیعی مجبور به ترک خانه و کشور خود شده‌اند، نام‌گذاری شده است. امروزه بسیاری از کشورها و نهادهای بین‌المللی تلاش دارند تا وضعیت زندگی پناهندگان را بهبود ببخشند و حقوق و آبروی آن‌ها را حفظ کنند ولی برای کسب این موفقیت به کارهای اساسی‌تری نیاز است.

گرایشات نژادپرستانه و وضعیت نامساعد دولت‌ها در سال‌های اخیر باعث شده است که نگرش بدی نسبت به پناهجویان شکل بگیرد و آن‌ها تبعیض مضاعفی را تجربه کنند. در این قسمت از مجله علمی برنا اندیشان به تعدادی از کتاب‌های داستانی معروف می‌پردازیم که شخص اول داستان آن‌ها پناهجو یا مهاجر است. پیش از آن مختصری درباره پناهندگان و تعریف آن‌ها را خدمت شما بیان خواهیم کرد.

پناهنده کیست؟

پناهنده به فرد گفته می شود که به دلیل ترس از خشونت، آزار یا اذیت یک فردی یا گروهی که قابلیت کنترل دولت را ندارد یا دولت قادر به حمایت از او نیست، کشور خود را ترک کرده و به کشور دیگری پناه آورده برده است. پناهجو به فردی گفته می شود که در کشور خود یک پروسه قانونی رسمی را برای درخواست حق پناهندگی آغاز کرده است. مقصود از حق پناهندگی حمایت قانونی، فقط حمایت از حق حضور در کشور میزبان است.

نگاهی به زندگی پناهجویان

بنابر آمارهای رسمی کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد، در پایان سال ۲۰۲۰ میلادی بیش از ۸۲ میلیون نفر در سراسر جهان پناهجو یا پناهنده بوده‌اند و وضعیتشان هنوز تعیین نشده است. این تعداد نشان‌دهنده افزایش ۴ درصدیی نسبت به سال قبل است. افراد با انگیزه‌های مختلفی پناهنده می‌شوند که مهم‌ترین آن‌ها جنگ است. معمولا پس از وقوع هر جنگی تعداد پناهندگان افزایش پیدا می‌کند.

جنگ‌های سوریه، نبرد دوم خلیج‌فارس و مسئله فلسطین از اصلی‌ترین عوامل افزایش پناهجویان بوده‌‌اند. تا پیش از جنگ سوریه، فلسطینی‌ها پرجمعیت‌ترین تعداد پناهنده را داشتند. اما با شروع جنگ در سوریه در سال ۲۰۱۱، بیش از ۶.۶ میلیون نفر از سوری‌ها کشور خود را ترک کرده و به کشورهای همسایه چون ترکیه، لبنان، اردن و عراق پناه آورده‌اند. همچنین بحران فلسطین همچنان به عنوان یک مسئله حل نشده باقی مانده و حدود ۵.۷ میلیون فلسطینی در کشورهای عرب منطقه زیر نظارت کمک‌های سازمان ملل قرار دارند. نبرد دوم خلیج فارس هم باعث شد که حدود ۴.۸ میلیون عراقی به دلایل امنیتی و سیاسی به کشورهای دیگر فرار کنند.

نسل‌کشی‌ها و درگیری‌های نژادی نیز از دیگر دلایل پناهندگی هستند. نسل‌کشی رواندا در آمریکای مرکزی که بین قبایل هوتو و توتسی رخ داد و بر اساس دلایل قومی بود؛ محکوم شدید ترین نسل کشی قرن بیستم است که در آفریقا رخ داد و بیش از ۸۰۰ هزار نفر کشته شدند و میلیون ها آواره بر جای گذاشت. جنگ بوسنی را نیز می توان نبردی با انگیزه های قومی دانست که در سال 1992 در اروپای شرقی شروع شد و بیش از ۲.۲ میلیون نفر را بی خانمان کرد. در حال حاضر هم میزان مهاجرت از بالکان زیاد است و همواره شایعه وقوع جنگ بر سر تفاوت های نژادی در آن وجود دارد.

ناامنی از دیگر دلایل مهاجرت و پناهندگی است. مردم کشور افغانستان چنین وضعیتی را تجربه می‌کنند. آن‌ها در هنگام استقرار جمهوری و بعد از آن، استقرار امارت اسلامی، کماکان مهاجرت می‌کنند زیرا فقدان امنیت مانع از ثبات در زندگی‌شان می‌شود. بحران های اخیر در افغانستان باعث شده است که حدود ۳.۵ میلیون نفر به صورت داخلی بی‌جا شوند و ۲.۶ میلیون نفر به کشورهای همسایه چون پاکستان، ایران و ترکیه پناه ببرند¹.

بحران های اقتصادی نیز یکی از انگیزه‌های مهم برای مهاجرت هستند. بسیاری از پناهجویانی که از آمریکای مرکزی و جنوبی به ایالات متحده آمریکا می‌روند به دنبال پیدا کردن فرصت شغلی مناسبی هستند. گروه‌های قاچاقچیان، خشونت، فقر و تغییرات آب و هوایی باعث شده است که حدود ۵.۴ میلیون نفر از ونزوئلا به کشورهای دیگر فرار کنند. همچنین ۱.۵ میلیون نفر از کولمبین‌ها به دلایل سیاسی و اقتصادی به کشورهای دیگر پناه آورده‌اند.

پس از جبران خسارات جنگ جهانی دوم، کشور کوبا با تحولات سیاسی روبرو شد که باعث شد کشور به سمت سوسیالیسم گام بردارد. در نتیجه، ۱.۴ میلیون نفر از کوبایی ها به دلیل عدم رضایت سیاسی یا فقر به کشور همسایه خود یعنی آمریکا پناه آورده‌اند.

پناهندگان در جهان با چالش‌های زیادی روبرو هستند. بعضی از آن‌ها در کمپ‌های پناهندگان زندگی می‌کنند که شرایط زیر استاندارد و نامساعدی دارند. بعضی دیگر در شهرهای میزبان سکونت می‌گیرند که با مشکلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و قانونی مواجه هستند. بسیاری از پناهندگان دسترسی کافی به خدمات آموزشی، بهداشتی، رفاهی و حقوق بشر ندارند. همچنین بسیاری از آن‌ها با تبعیض، خشونت، استثمار و نقض حقوق خود روبرو هستند.

برای حل مسئله پناهجویان در جهان، نهادهای بین‌المللی و کشورهای مختلف تلاش‌های مختلفی را انجام می‌دهند. چهار راه‌حل اصلی برای پاسخ به نیازهای پناهجویان عبارت‌اند از:

بازگشت داوطلبانه به کشور مبدا: این راه‌حل زمانی امکان‌پذیر است که شرایط امن و مناسب در کشور مبدا فراهم شود و پناهجویان تمایل داشته باشند به خانه بازگردند. برای حمایت از این راه‌حل، کمک‌های فنی، مالی و بازسازی برای تسهیل بازگشت پناهجویان لازم است.

اسکان مجدد در کشور سوم: این راه‌حل زمانی کاربردی است که پاسخ دادن به نیاز های خاصی از پناهجویان که در کشور میزبان قادر به تامین حقوق خود نیستند یا در معرض خطر قرار دارند، لازم باشد. در این صورت، کشور سوم (غالباً  کشور هایی که صنعت پذیرش خاص را دارند) آمادگی خود را جهت پذیرش آنها اعلام می کنند.

ادغام موفق در کشور میزبان: این راه‌حل زمانی ممکن است که کشور میزبان به پناهندگان اجازه دهد که به صورت قانونی و دائمی در آن کشور زندگی کنند و به منابع و خدمات آن دسترسی داشته باشند. برای حمایت از این راه‌حل، تسهیلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و شهروندی برای تقویت تاب‌آوری و جایگاه پناهندگان لازم است.

راه‌حل‌های تکمیلی برای پاسخ به نیازهای خاص: این راه‌حل‌ها شامل اقداماتی هستند که برای گروه‌های خاص از پناهجویان که نمی‌توانند از سایر راه‌حل‌ها بهره‌مند شوند، طراحی و اجرا می‌شوند. برای مثال، اعطای تابعیت به پناهجویان بدون تابعیت، اعطای وضعیت حقوقی به پناهجویان فاقد مدارک، اعطای اقامت موقت یا دائم به پناهجویان با شرایط خاص و غیره.

معرفی کتاب در مورد پناهندگی و مهاجرت

برای پشتیبانی از راه‌حل‌های فوق، همکاری و همبستگی بین‌المللی بسیار ضروری است. کشورهای مختلف باید مسئولیت‌پذیری و عدالت در تقسیم بار را رعایت کنند و نسبت به حقوق و نیازهای پناهجویان حساس باشند. همچنین نظام جهانی پاسخگویی به نیاز های خاص نیز باید تقویت شود. در نهایت، حل مناسب مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور هائی که مبدا خاص هستند، می تواند جلوی شکل گیری جریان هائی جدید را بگیرد.

کتاب زندگی در پیش رو

کتاب زندگی در پیش رو اثر رومن گاری یک رمان فرانسوی است که در سال ۱۹۷۵ میلادی با نام مستعار امیل آژار منتشر شد. این کتاب برنده جایزه گنکور شد و به زبان‌های مختلفی ترجمه و اقبال زیادی یافت. از این رمان فیلم و نمایش‌نامه هم ساخته شده است.

خلاصه کتاب زندگی در پیش رو

این رمان داستان پسربچه‌ای عرب و یتیم به نام مومو است که در خانه‌ای در پاریس زندگی می‌کند. خانه‌ای که مادام روزا، پیرزنی ۶۸ ساله و یهودی، به عنوان پناهگاه برای بچه‌های فاحشه‌ها اجاره کرده است. مادام روزا خود فاحشه سابق و بازمانده اردوگاه آشویتس است که به مومو علاقه زیادی دارد. مومو هم به او وفادار است و با صداقت و بی‌پروایی داستان زندگی خود و دیگران را روایت می‌کند.

مومو با شخصیت‌های مختلف و عجیب خانه و محله آشنا می‌شود، از جمله مردان زن‌نما، صاحبان روسپی‌خانه، جادوگران شفادهنده و … . این رمان نگاهی تلخ ولی خنده‌دار به زندگی پسربچه‌ای است که در دوران سخت و نامساعد بزرگ شده است. این رمان همچنین نقدی تند به جامعه فرانسوی است که با مشکلات اجتماعی، فقر، تبعیض، خشونت و بی‌عدالتی روبرو است.

کتاب بیروت 75

کتاب بیروت ۷۵ اثر غاده السمان یک رمان اجتماعی و سیاسی است که در سال ۱۹۷۴ میلادی به زبان عربی منتشر شد. این کتاب اولین رمان بلند نویسنده سوری است که در آن لبنان را در آستانه جنگ داخلی به تصویر می‌کشد. این کتاب به زبان‌های مختلفی ترجمه شده و به عنوان یک اثر برجسته در ادبیات عرب شناخته می‌شود.

خلاصه کتاب بیروت 75

این رمان با سفر پنج مسافر از دمشق به بیروت آغاز می‌شود. این پنج نفر مسافران یک تاکسی هستند که هر کدام با امیدها و آرزوهای خود به شهر بیروت می‌روند. آن‌ها فکر می‌کنند که بیروت شهر رویاهای آن‌هاست و می‌توانند در آنجا زندگی بهتر و آزادتری داشته باشند. اما به محض رسیدن به بیروت با واقعیت تلخ و تیره شهر روبرو می‌شوند. بیروت شهر فساد، تبعیض، خشونت و جنگ است. شهری که در حال شکستن است و نماد تضاد و تعارض در جامعه عرب است.

پنج شخصیت اصلی رمان عبارت‌اند از:

نور: دختر جوان و زیبای دمشقی که به دنبال عشق و آزادی جنسی است. او با چارلز، خبرنگار فرانسوی، رابطه دارد و قصد دارد با او به فرانسه برود. اما چارلز به او خیانت می‌کند و او را در برابر خشم پدرش، که چارلز را مورد حمله قرار می‌دهد، تنها می‌گذارد.

لین: دختر جوان و فقیر لبنانی که با پدر خود، کارگر ساختمان، زندگی می‌کند. او با حسین، پسر جوان و ثروتمند عراقی، عشق می‌ورزد و قصد دارد با او ازدواج کند. اما حسین به دلایل سیاسی به عراق فرستاده می‌شود و لین را در بحبوحه جنگ از دست می‌دهد.

حسین: پسر جوان و ثروتمند عراقی که با خانواده خود به لبنان پناه آورده است. او با لین عشق می‌ورزد و قصد دارد با او ازدواج کند. اما پدرش، که چپ گرای سابق است، تحت فشار حکومت عراق قرار می‌گیرد و حسین را مجبور می‌کند به عراق برگردد و در ارتش خدمت کند.

فائزه: زن میانسال و روحانی که به عنوان رما در بیروت شهرت دارد. او با استفاده از قدرت‌های خود، سعی می‌کند به مردم کمک کند و آینده آن‌ها را پیش‌بینی کند. اما او همچنین با خشونت و تعصبات جامعه روبرو است و در نهایت توسط گروهی از مذهبیان مورد حمله قرار می‌گیرد.

سلیم: پسر جوان و فقیر لبنانی که به عنوان راننده تاکسی کار می‌کند. او با نور، لین، حسین و فائزه آشنا می‌شود و آن‌ها را در سفرشان به بیروت همراهی می‌کند. او شاهد تغییرات و تحولات شهر است و در نهایت درگیر جنگ می‌شود.

این رمان با زبان ساده و روان نوشته شده است و با استفاده از تکنیک‌های رئالیسم جادویی، تصویر زنده و گویایی از جامعه عرب در دوران پرآشوب دهه ۷۰ میلادی ارائه می‌دهد. این رمان همچنین به مسائل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و تاریخی منطقه پرداخته و نقش زنان، فقرا، مذاهب، قومیت‌ها و سایر عوامل در شکل‌گیری جامعه عرب را بررسی می‌کند.

کتاب دانوب خاکستری

کتاب دانوب خاکستری اثر غاده السمان یک مجموعه داستان کوتاه است که در سال ۱۹۶۶ میلادی به زبان عربی منتشر شد. این کتاب شامل شش داستان است که به ترتیب عبارتند از: «دانوب خاکستری»، «حریق آن تابستان»، «ساعت دو زمانه و کلاغ»، «لکه ای نور بر صحنه»، «لیلا و گرگ» و «ای دمشق». این داستان‌ها با الهام از تجربیات نویسنده در سفر به اروپا و شاهد بودن او از جنگ شش روزه میان اسرائیل و کشورهای عرب نوشته شده‌اند.

خلاصه کتاب دانوب خاکستری

«دانوب خاکستری»: داستان زن جوان و زیبای عرب است که با مرد فرانسوی متاهل رابطه دارد و به همراه او به وین می‌رود. او در آنجا با تاریخ و فرهنگ اروپایی آشنا می‌شود و با تضاد بین روح خود و محیط اطراف روبرو می‌شود. او در نهایت تصمیم می‌گیرد به خاورمیانه برگردد و رابطه‌اش را با معشوق فرانسوی خاتمه دهد.

«حریق آن تابستان»: داستان زن جوان و فقیر عرب است که در چادر زندگی می‌کند و به پسر عموی خود عشق می‌ورزد. اما پدرش قصد دارد او را به پیرمرد ثروتمند دیگری بفروشد. زن برای نجات جان خود و عشقش، قصد دارد چادر را آتش بزند و با پسر عمو فرار کند. اما نقشه‌اش به هم می‌خورد و …

«ساعت دو زمانه و کلاغ»: داستان زن جوان و تحصیلکرده عرب است که به لندن می‌رود تا در یک رادیو کار کند. او در آنجا با سطح بالای فکری و تفکرات جامعه اروپایی روبرو می‌شود. او همچنین با چالش‌های فرهنگی، قومی و جنسی در محل کار خود مواجه می‌شود. او در نهایت تصمیم می‌گیرد به خاورمیانه برگردد و …

«لکه ای نور بر صحنه»: داستان زن جوان و با استعداد عرب است که به پاریس می‌آید تا در گروه تئاتر شخص بزرگ و معروف عالم تئاتر و سینمای فرانسه، ژولین داسین، کار کند. او در آنجا با محیط هنری، انقلابی و آزاد اروپایی آشنا می‌شود و با تعارض بین روح خود و محیط اطراف روبرو می‌شود. او در نهایت تصمیم می‌گیرد به خاورمیانه برگردد و …

«لیلا و گرگ»: داستان زن جوان و زیبای عرب است که با مرد ثروتمند و قدرتمند عرب ازدواج کرده است. اما او در زندگی مشترک خود با خشونت، ستم، تحقیر و بی‌عشقی روبرو است. او برای فرار از این وضعیت، به عشق دیگری پناه می‌برد. اما معشوقش نیز به او خیانت می‌کند و …

«ای دمشق»: داستان زن جوان و شجاع عرب است که در جنگ شش روزه میان اسرائیل و کشورهای عرب شرکت می‌کند. او در آنجا با شجاعت، فداکاری، قهرمانی و همچنین خشونت، تلخی، نفرت و مرگ روبرو می‌شود. او در نهایت به دمشق برمی‌گردد و …

کتاب مرثیه ای برای آرژانتین

کتاب مرثیه ای برای آرژانتین اثر پاتریسیو پرون یک رمان اجتماعی و سیاسی است که در سال ۲۰۱۱ میلادی به زبان اسپانیایی منتشر شد. این کتاب داستان خانواده‌ای آرژانتینی را روایت می‌کند که در دوران دیکتاتوری نظامی در این کشور با مشکلات و چالش‌های زیادی روبرو می‌شوند. نویسنده با استفاده از نامه‌نگاری‌ها، خاطرات و تحقیقات شخصی خود، تصویری زنده و دردناک از تاریخ و فرهنگ آرژانتین و تاثیر ستم و خشونت بر زندگی مردم این سرزمین می‌دهد. هچنین پیشنهاد می شود به پکیج کامل آموزش نویسندگی مراجعه فرمایید.

خلاصه کتاب مرثیه ای برای آرژانتین

داستان با بازگشت نویسنده به آرژانتین پس از سال‌ها زندگی در آلمان آغاز می‌شود. او به خاطر بحران جسمانی پدرش که در حال مرگ است، به خانه برمی‌گردد. او در آنجا با خاطرات گذشته روبرو می‌شود و به دنبال راز پدرش می‌گردد. پدرش که چپ گرای سابق بوده، در دوران دولت نظامی بازداشت شده و شکنجه دیده بود. او همچنین عضو گروه «بیدار» بوده که به فعالیت‌های مخالف دولت مشغول بود.

نویسنده با کمک خواهرش، فایل‌های پدرش را پیدا می‌کند و به تحقیق درباره نقش پدرش در جنبش «بیدار» و سرنوشت همکاران و دوستان او می‌پردازد. او همچنین با تاریخ تلخ و تاثیرگذار جنگ شصت روزه میان آرژانتین و انگلستان بر سر جزایر فالکلند (مالویناس) آشنا می‌شود. او در نهایت حقایق تلخ و شگفت‌آور را درباره پدرش، خودش و کشورش کشف می‌کند.

کتاب بادبادک باز

کتاب بادبادک باز اثر خالد حسینی یک رمان محبوب و پرفروش است که در سال ۲۰۰۳ میلادی به زبان انگلیسی منتشر شد. این کتاب داستان دوستی، خیانت، تقصیر و آمرزش را در پس زمینه تاریخ و فرهنگ افغانستان روایت می‌کند. نویسنده با استفاده از خاطرات شخصی و تحقیقات تاریخی، تصویری زنده و دراماتیک از زندگی مردم افغانستان در دوران جنگ و تغییرات سیاسی می‌دهد.

خلاصه کتاب بادبادک باز

داستان با صدای امیر، شخصیت اصلی رمان، آغاز می‌شود. او یک پسر ثروتمند و محافظه‌کار است که در کابل زندگی می‌کند. او با حسن، پسر خدمتکار خانواده‌اش، دوست صمیمی است. حسن یک هزاره است که به عنوان گروه قومی کمترین حقوق و احترام را در جامعه دارد. او همچنین بادبادک‌باز بسیار ماهر و باوفایی ست. امیر و حسن علاقه‌مند به بازی با بادبادک هستند و در مسابقات بادبادک‌بازی شرکت می‌کنند.

در سال ۱۹۷۵، در یک مسابقه بادبادک‌بازی، امیر برنده می‌شود و حسن برای گرفتن بادبادک برنده به سمت خلوتگاه محله میرود. امیر که دنبال حسن می‌رود، شاهد صحنه‌ای تلخ و تکان‌دهنده است که در آن حسن توسط عاصف، پسر نژادپرست و ستمگر، مورد تجاوز قرار می گیرد. امیر به جای کمک به حسن، فرار می‌کند و خود را مقصر میداند. از آن پس، رابطه امیر و حسن دچار شکستگی و سردش می‌شود. امیر برای راحت شدن از وجدان خود، سعی می‌کند حسن را از خانه براند. او چندین بار به حسن خطاب کرده و سعی می‌کند او را به دروغگویی تشویق کند.

در نهایت، او ساعت گران قیمت خود را زیر بالش حسن قایم کرده و به پدرش گفت که حسن آن را دزدیده است. پدرش باور نمی‌کند که حسن دزد باشد، اما به علت عشق به پسرش، حسن را نپذیرفته است. حسن هم به علت وفاداری به امیر، به دزدی متهم می‌شود و به همراه پدرش از خانه خارج می‌شود.

چند سال بعد، در سال ۱۹۷۹، افغانستان مورد حمله نظامی شوروی قرار می‌گیرد و امیر و پدرش مجبور به ترک کشور می‌شوند. آن‌ها ابتدا به پاکستان و سپس به آمریکا مهاجرت می‌کنند. در آمریکا، امیر با سورایا، دختر یک مهاجر افغان، آشنا می‌شود و با او ازدواج می‌کند. امیر نویسنده می‌شود و زندگی نسبتاً خوبی دارد. اما همچنان عذاب وجدان خود را به خاطر حسن حس می‌کند.

در سال ۲۰۰۱، امیر یک تماس تلفنی از رحیم خان، دوست پدرش در پاکستان، دریافت می‌کند. رحیم خان به او می‌گوید که حسن و همسرش توسط طالبان کشته شده‌اند و فرزندشان سهراب در یتیم‌خانه‌ای در کابل است. رحیم خان از امیر می‌خواهد که به پاکستان بیاید و سهراب را نجات دهد. او همچنین به او یک راز بزرگ را فاش می‌کند: حسن برادر ناتنی امیر بوده است. پدرش با زن خدمتکار خود رابطه داشته و حسن را به دنیا آورده است. این خبر برای امیر شوک آور است و باعث می‌شود بخواهد گذشته اش را جبران کند. او تصمیم می‌گیرد به پاکستان و سپس به کابل برود و سهراب را پیدا کند.

امیر با کمک فارید، یک راننده تاکسی، به کابل می‌رود. آنجا شاهد تغییرات عظیمی است و مشاهده می کند که شهر تخریب شده است. او با علاءالدین طالبان که همان عاصف دوران کودکی است، روبرو می‌شود. سهراب پیش علاءالدین است و قصد دارد با او بازی کند. او به امیر چالش بادبادک‌بازی را پیشنهاد می‌دهد. اگر امیر ببرد، سهراب را به او میدهد. در غیر این صورت، علاءالدین سهراب را شکنجه خواهد کرد. امیر قبول می‌کند و با علاءالدین بادبادک‌بازی می‌کند. در حین بازی، علاءالدین با چاقو بادبادک امیر را قطع می‌کند و برنده می‌شود. او سعی می‌کند سهراب را ببرد، اما فارید مانع می‌شود و با علاءالدین درگیر می‌شود.

پناهندگی و رویای مهاجرت

امیر هم به کمک فارید می‌آید و با علاءالدین مبارزه می‌کند. او در این مبارزه زخم‌های زیادی می‌بیند، اما می تواند سهراب را نجات دهد. او و فارید با سهراب به پاکستان برمی‌گردند. امیر قصد دارد سهراب را به آمریکا ببرد و او را به عنوان فرزند خود بپذیرد. اما این کار با مشکلات قانونی و اداری روبرو می‌شود. سهراب هم که از تجربه‌های تلخ خود رنج می‌برد، کمتر حرف می‌زند و نشانه‌های افسردگی را از خودش نشان می دهد. یک روز، در هتل پاکستان، سهراب خودکشی می‌کند و خود را با چاقو زخمی می‌کند. امیر به سرعت او را به بیمارستان می‌برد و نجاتش می‌دهد.

پس از بهبود سهراب، امیر توانسته است کارت پناهندگی برای او بگیرد و او را به آمریکا ببرد. در آمریکا، سورایا، همسر امیر، سهراب را به عنوان فرزند خود پذیرفته و با محبت با او رفتار می‌کند. سهراب همچنان کم حرف است و به نظر ناراحت می‌آید. یک روز، امیر با سهراب به یک پارک محلی می‌رود که در آن جشن بادبادک‌بازی برگزار شده است. او چندین بادبادک را خریداری کرده و با سهراب بازی می‌کند. در حین بازی، چشم امیر به چشم حسن در آینه جادویی دیده شده است. او چشم حسن را دیده و گفت: «برای من بادبادک را بگیر، حسن». سهراب لبخند زده و گفت: «بله». این لحظه شروع یک رابطه جدید و صمیمانه بین امیر و سهراب است.

کتاب وزارت درد

کتاب وزارت درد اثر دوبراوکا اوگرشیچ یک رمان در تبعید است که داستان زنی را روایت می‌کند که پس از تجزیه یوگسلاوی از کشورش فرار می‌کند و به هلند مهاجرت می‌کند. او در آمستردام استاد ادبیات یوگسلاوی می‌شود و با شاگردان خود که همگی تبعید شده‌اند، رابطه‌ای پیچیده و دردناک برقرار می‌کند. این کتاب با زبانی ساده و طنزآلود، تاثیر جنگ و تبعید را بر روح و روان انسان‌ها نشان می‌دهد.

خلاصه کتاب وزارت درد

تانسا لودسیچ، قهرمان داستان، یک زن جوان است که در دوران جنگ بالکان، از کشورش یوگسلاوی فرار می‌کند و به هلند مهاجرت می‌کند. او در آمستردام استخدام می‌شود تا در دانشگاه زبان و ادبیات یوگسلاوی تدریس کند. شاگردان او همگی جوان‌های تبعید شده‌ای هستند که از کشورهای مختلف بالکان آمده‌اند. تانسا سعی می‌کند با آن‌ها ارتباط برقرار کند و به آن‌ها کمک کند تا با گذشته خود صلح کنند.

او یک درس به نام «یوگونوستالژی» را برپا می‌کند و از شاگردانش می‌خواهد که خاطرات خود را از دوران یوگسلاوی بنویسند و با هم به اشتراک بگذارند. اما این فعالیت به جای التیام، باعث شعله‌ور شدن دردهای قلبی و روحی آن‌ها می‌شود. تانسا خود هم با مشکلات شخصی و عاطفی روبرو است. او با گوران، شوهر سابق خود که همچنان در ژنو زندگی می‌کند، رابطه نامشخص و پرتنشی دارد. او همچنین علاقه‌ای به ژلکو، یک شاگرد خود پیدا می‌کند که باعث پیدایش حسادت و رقابت بین دانشجویان می‌شود.

تانسا به تدریج حس می‌کند که نمی‌تواند نقش مناسب را برای خود پیدا کند. او نه استاد دانشگاه است و نه دختری عادل است. او نمیدانست کجای جغرافیای عالم قرار دارد و نمیدانست چطور بایست با شخصیت های دور و بر خود برخورد کند. او در یک حالت تعلیق و بی‌منزلتی قرار دارد. او در وزارت درد زندگی می‌کند.

کتاب با پایانی ناامیدانه تمام می‌شود. تانسا متوجه می‌شود که ژلکو به او دروغ گفته است و از کشورش صربستان نیست بلکه از کرواسی است. او همچنین متهم می‌شود که با شاگردان خود رابطه نامناسب داشته است و از دانشگاه اخراج می‌شود. تانسا تصمیم می‌گیرد به ژنو برود و با گوران زندگی کند. اما در راه، از خودرو پیاده می‌شود و به سمت یک پارک میرود.

او در پارک، با چندین شخصیت عجیب و غریب روبرو می‌شود که همگی به نظر می‌آیند که تبعید شده‌اند. او با آن‌ها صحبت می‌کند و سپس به سمت چادر یک زن پیر میرود. زن پیر به او می‌گوید که او را می‌شناسد و به او چای میدهد. تانسا چای را می‌نوشد و خوابش می‌برد. زن پیر به او می‌گوید که بخوابد و بیدار نشود. تانسا خوابش می‌برد و داستان در اینجا پایان می‌پذیرد.

کتاب زنبوردار حلب

کتاب زنبوردار حلب اثر کریستی لفتری یک رمان تاریخی است که داستان زوجی سوری را روایت می‌کند که پس از جنگ داخلی و از دست دادن فرزندشان، از کشورشان فرار می‌کنند و به دنبال پناهگاهی در انگلستان هستند. این کتاب با زبانی شیرین و غم‌انگیز، مصائب و معجزات راه پرخطر پناهجویی را به تصویر می‌کشد و شجاعت و پایداری این زوج را در برابر سختی‌ها نشان می‌دهد.

خلاصه کتاب زنبوردار حلب

نوری، یک زنبوردار حلبی است که با همسرش افرا، یک هنرمند، زندگی ساده و شادی دارد. اما جنگ داخلی سوریه همه چیز را تغییر می‌دهد. بمب‌ها و گلوله‌ها شهر زیبای حلب را ویران می‌کنند و فرزند نوری و افرا، سامی، در یک انفجار کشته می‌شود. افرا نیز در اثر شوک بینایی خود را از دست می‌دهد. نوری و افرا تصمیم می‌گیرند که برای نجات جان خود، از سوریه فرار کنند و به اروپا بروند.

آن‌ها با کمک ژلال، یک دوست قدیمی نوری، به ترکیه می رسند. در آنجا، نوری با محمود، یک زنبوردار دوست می‌شود و با هم به گرده‌افشانی زنبورهای خود مشغول می‌شوند. اما آرامش آن‌ها طولانی نمی‌شود. ژلال به نوری خبر میدهد که باید به گروه پناهجویان بپیوندید تا بتوانید به چینال قایق سوار شوید و به گرس بروید. نوری و افرا با تعدادی دیگر از پناهجویان در یک قایق کوچک قرار می گیرند که بسیار شلوغ است. در حین عبور از دریای آژانس، قایق شکاف خورده و همه در آب فرو می ریزند. نوری توانست همسر خود را نجات داده و به ساحل بکشاند.

در آنجا، آن‌ها با عفت، ۱۴ ساله، که خانوادۀ خود را در دریا از دست داده است، آشنا می شوند. عفت به عنوان یک دختر کوچک به نظر نمی رسد. او خیلی بالغ است و با تجارب سختی که پشت سر گذاشته است، خیلی خودکفا شده است. او به نوری و افرا می گوید که قصد دارد به انگلستان برود و آن‌ها را نیز دعوت می کند که با او همراه شوند. نوری و افرا موافقت می کنند و سفر خود را از طریق گرس، مقدونیه، صربستان، اتریش، آلمان و فرانسه به سمت انگلستان ادامه می دهند. در راه، آن‌ها با خطرات و مشکلات بسیاری روبرو می شوند. آن‌ها تحت تعقیب پلیس، مافیا، گروه های نئونازی و حتی بعضی از پناهجویان دیگر قرار می‌گیرند.

آن‌ها در جایگاه‌های پناهجویان، جاده‌های خاکی، جنگل‌های تاریک و کامیون‌های باربری خوابیده و زنده می‌مانند. آن‌ها با افراد خیرخواه و دوستانه هم برخورد می‌کنند که به آن‌ها کمک می‌کنند. نوری همچنین با چندین زنبوردار دیگر هم آشنا می‌شود که با زنبورداری خود به او امید می‌دهند. در نهایت، پس از چندین ماه سفر سخت، نوری و افرا به انگلستان میرسند. آن‌ها در یک هتل پذیرایی می شوند و در انتظار پاسخ درخواست پناهجویی خود هستند. عفت نیز با خاله خود که در لندن زندگی می‌کند، دیدار می‌کند.

اما رسیدن به اینجا پایان دردهای آن‌ها نیست. نوری و افرا همچنان با روح شکسته خود دست و پنجه نرم می‌کنند. نوری کابوس‌های تکرار شونده دارد که در آن فرزندش را می‌بیند. افرا همچنان نابینا است و به دارو و الکل وابسته شده است. عفت هم با چالش‌های فرهنگی و جامعه‌ای روبرو است. نوری تصمیم می‌گیرد که به ژلال تلفن کند تا ببیند چطور است. اما باخبر شکست خورده است که ژلال در حادثۀ قایق فوت کرده است. نوری دچار بحران عصبی می‌شود و به بخش روانپزشکی منتقل می‌شود.

نوری در بخش روانپزشکی، با افرادی که همچون خودش از جنگ و تبعید رنج برده‌اند، آشنا می‌شود. او با آفرین که از تحریم‌ها و فقر فرار کرده است، دوست می‌شود. آفرین به نوری می‌گوید که او یک زنبوردار را در اینجا می‌شناسد که ممکن است به او کمک کند. نوری با علاقه پذیرفته و با زنبوردار، یک پیرمرد به نام استنلی، ملاقات می‌کند. استنلی به نوری اجازه می‌دهد که با زنبورهایش کار کند و به او توصیه‌هایی بدهد.

نوری با زنبورداری خود، حس آرامش و شادی را دوباره پیدا می‌کند. او همچنین با خبر شاد بودن همسرش از بارداری روبرو می‌شود. افرا به نوری می‌گوید که او چند ماه است که باردار است ولی نمی‌خواسته به او بگوید تا نگران نشود.

نوری خیلی خوشحال می شود و به افرا قول می دهد که سعی کند خودش را درست کند. نوری و افرا درخواست پناهجویی خود را تکمیل می کنند و منتظر پاسخ مثبت هستند. عفت هم با خاله خود خوب کنار می‌آید و در یک مدرسۀ هنر به تحصیل می‌پردازد. او همچنین با چارلز، یک پسر بومی، دوست می‌شود و علاقۀ عاطفی به هم پیدا می‌کنند.

کتاب با موضوع پناهجویی و مهاجرت به سایر کشورها

کتاب با پایانی نسبتا خوشایند تمام می‌شود. نوری و افرا پاسخ مثبت درخواست پناهجویی خود را دریافت می کنند و حق دائمی زندگی در انگلستان را به دست می آورند. آن‌ها در یک آپارتمان کوچک نزدیک به کلیسا سکونت پیدا می کنند. افرا هم یک دختر کوچولو به دنیا می آورد که به نام سامانۀ جدیده شان، سامى، نامگذارى شده است. عفت هم با چارلز ازدواج می کند و یک پسر دارد که به نام ژلال، به یاد دوست قدیمى نورى، نامگذارى شده است.

نورى و افرا همچنان با عفت و خالۀ اش در تماس هستند و گاهى اوقات به یکدیگر سر می زنند. آن‌ها همگى خوشحال و سرزنده هستند و از زندگى جدیدشان لذت می برند. اما آن‌ها هرگز فراموش نمی‌کنند که از کجا آمده‌اند و چه کسانی را از دست داده‌اند. آن‌ها همیشه به یاد حلب، شهر زیبایشان، و دوستان و خانواده‌شان هستند. آن‌ها همیشه به امید صلح و آزادی برای سوریه و مردمش دعا می‌کنند. آن‌ها همیشه به عشق، امید و زنبورهایشان تکیه می‌کنند.

کتاب چمدان

کتاب چمدان اثر سرگئی دولاتوف یک مجموعه داستان کوتاه است که در سال ۱۹۸۶ منتشر شد. نویسنده، که از اتحاد جماهیر شوروی به آمریکا مهاجرت کرده بود، در این کتاب به خاطرات خود از زندگی در شوروی بازمی‌گردد. هر داستان، بر اساس یکی از اشیایی است که نویسنده در چمدان خود آورده بود. این داستان‌ها با زبانی ساده و شوخ، تصویری از جامعه و فرهنگ شوروی را نشان می‌دهند. نویسنده با روایت خاطرات شخصی و خانوادگی خود، به مسائل سیاسی، اجتماعی و تاریخی هم اشاره می‌کند. این کتاب، یک نگاه طنزآلود و بی‌پروا به واقعیت‌های تلخ و تناقض‌آمیز شوروی است.

خلاصه کتاب چمدان

کتاب شامل هشت داستان کوتاه است که هر یک با نام یک جسم مختلف شروع می‌شود. این جسم‌ها عبارتند از: لباس زیر، عینک، کلاه، پیراهن، کفش، لباس شب، پالتو و سرویس قابلمه. هر جسم، به گونه‌ای با خاطرات نویسنده در شوروی پیوند دارد. برای مثال، لباس زیر به دوران جنگ جهانی دوم و عینک به دوران مدرسه و دانشگاه برمی‌گردد. نویسنده در هر داستان، با روایت حوادث و اتفاقات مختلف، شخصیت‌های مهم زندگی خود را معرفی می‌کند.

این شخصیت‌ها عبارتند از: پدر و مادر، خاله و عمو، همسر و فرزند، دوستان و همکاران و غیره. نویسنده با طنز و تلخ‌کامگی، به بررسی رفتار و روحیات این شخصیت‌ها می‌پردازد. او همچنین به نقدهای سرزنش‌آمیز خود از سیستم سوسیالیستی و حکومت تبعید شده است. او با زبان ساده و رک، به توصیف فقر و فشار و تبعید و سانسور و تبعیض و خشونت می‌پردازد. او با استفاده از تضاد و تشبیه و تعبیر، صحنۀ زندگانى خود را در شوروى را به تصویر میکشد.

کتاب با پایانی باز تمام می شود. نویسنده در داستان آخر، که با نام «پالتو» شروع مى شود، به خاطرات خود از روزهاى آخر زندگى در شوروى مى پردازد. او به یاد مى آورد که چگونه با کمک دوستانش، توانست از کشور خارج شود و به آمریکا برود. او همچنین به یاد مى آورد که چگونه در راه، چمدان خود را از دست داد و تنها با پالتوى خود رسید. او در پایان، مى گوید که این چمدان، که حالا در کمدش است، تنها چیزى است که از گذشته اش باقى مانده است.

او مى گوید که این چمدان، همانند یک جعبه سیاه است که همه ى خاطرات و رازهاى او را در خود نگه داشته است. او مى گوید که این کتاب، همانند یک چمدان است که باز شده است و همه ى محتویات آن را به نمایش گذاشته است. او مى گوید که این کتاب، همانند یک نامۀ بى پاسخ است که به دوستان و خانوادۀ خود در شوروى نوشته است. او مى گوید که این کتاب، همانند یک تقدیر است که براى خود نوشته است.

دسته‌بندی‌ها