ادبیات یک دروازه به گذشته است، امکان میدهد تا نگاهی عمیق و درکی عمیق به شرایط اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جوامع گذشته داشته باشیم. این اثار نه تنها بازتابی از تاریخ انسانی است، بلکه در آنها زندگی، عشق، رنج، خوشبختی و تمام جوانب وجود انسانی به زبانی زیبا و دلنشین به تصویر کشیده شده است.
ادبیات برای قرون متمادی، با ساختارهای مختلف داستانی مانند تراژدی و کمدی، ما را به سفرهایی دور و به تجربیاتی غنی و غیرقابل فراموش دعوت کرده است. اما برخی از این آثار، با استفاده از قدرت واژگانی معنادار و بینظیر، شخصیتپردازیهای فوقالعاده و دلبری و درهمتنیدگی غنی تاریخ، در میان علاقهمندان به کتاب و مطالعه، جای خاصی را برای خود ایجاد کردهاند.
در این قسمت از مجله علمی برنا اندیشان به بررسی هشت نمایشنامه برجسته از ادبیات انگلیسی خواهیم پرداخت که در طی زمان جای خاصی در قلبهای خوانندگان به دست آوردهاند.
آشنایی با نمایشنامه های ادبیات انگلیسی
نمایشنامههای ادبیات انگلیسی به آثاری گفته میشود که به زبان انگلیسی و توسط نویسندگانی که از انگلستان و دیگر ممالک جهان هستند نوشته شدهاند. برخی از مشهورترین نمایشنامهنویسان ادبیات انگلیسی عبارتند از:
ویلیام شکسپیر که برخی از شاهکارهای او عبارتند از: هملت، مکبث، رومئو و ژولیت، تراژدی کورولانوس و ریچارد سوم.
کریستوفر مارلو که برخی از آثار معروف او عبارتند از: دکتر فاستوس، تامبورلین بزرگ، جودا فاستاد و دیدار با فائست.
ساموئل بکت که برخی از نمایشنامههای مشهور او عبارتند از: در انتظار گودو، آخرین نفس، هپی دِز و کرکاس.
تام استاپرد که برخی از آثار معروف او عبارتند از: روزنکرانتز و گیلدنسترن مردهاند، آرکادیا، راک آند رول و ساحل های سینگال.
البته لازم به ذکر است که نمایشنامهنویسان بسیار زیاد دیگری در ادبیات انگلیسی وجود دارند که در این قسمت از برنا اندیشان 8 نمایشنامه بسیار محبوب و مشهور را خدمت شما افراد علاقه مند به هنر قرار می دهیم.
هملت
“هملت”، که نوشتهی ویلیام شکسپیر است، از جمله نمایشنامههای برجسته و پرطرفدار ادبیات جهان است. این نمایشنامه در قرن 16 میلادی نوشته شده است و یکی از ستونهای ادبیات انگلیسی و نمایشنامهنویسی به شمار میرود. محوریت داستان بر انتقامجویی شخصیت اصلی، هملت، از عموی خود کلائوس است که پدرش را کشته و با مادرش ازدواج کرده است.
شخصیتپردازی عمیق و غنی شکسپیر در این نمایشنامه باعث شده تا هملت یکی از شخصیتهای ماندگار و معروف ادبیات جهان باشد. روح پدر هملت که ظاهر میشود و مرگ پدرش را نشان می دهد، به هملت انگیزهای برای انتقام میدهد. اما هملت در این میان در ذهن خود، ناآرام است و در نهایت به جنون میانجامد. این داستان پر از تنش، تعارض، و درگیریهای داخلی و خارجی است.
همچنین، تخیل شکسپیر و توانایی او در بازتاب دادن اندیشهها و احساسات چندبعدی شخصیتها در “هملت”، آن را به یکی از برجستهترین اثرات ادبی تبدیل کرده است. در میان جملات معروف این نمایشنامه، جمله “بودن یا نبودن، مسئله این است” قابل ذکر است که در میان علاقهمندان به ادبیات جهانی محبوبیت زیادی دارد.
خلاصهای از نمایشنامه هملت
نمایشنامه “هملت”، داستان پرنس دانمارک، هملت، است که پدرش توسط عمویش کشته شده و او در پی انتقام از این جنایت است. اما این مسیر پر از دردسر و چالش است، زیرا هملت از درون بسیار دچار چالش است تا در نهایت به دیوانگی کشیده می شود. در این فرایند، او با مسائل فلسفی پیچیدهای روبرو می گردد که این نمایشنامه را به یکی از برجستهترین نمایشنامههای تاریخ تبدیل کرده است.
دکتر فاستوس
“دکتر فاستوس” نمایشنامهای نوشتهی کریستوفر مارلو است که در قرن 16 میلادی نوشته شد. این نمایشنامه از جمله نمایشنامههای برجسته و تاثیرگذار در ادبیات انگلیسی است و به عنوان یکی از برترین اثرات مارلو شناخته میشود. محوریت داستان بر دکتر فاستوس، یک دانشمند مکتشف است که به دنبال دانش مطلق میگردد و برای رسیدن به این هدف، حاضر است روح خود را به شیطان بفروشد.
این نمایشنامه یکی از نخستین نمونههای نمایشنامههای تراژدی شخصیت متمرکز در ادبیات اروپا بهشمار میرود. فاستوس، شخصیت اصلی، یک شخصیت تراژیک و پیچیده است که با ارادهای قوی و جوانمردانه به دنبال دانش میگردد، اما در نهایت از شکل تاریکی که این جستجو به خود میگیرد، ترسیده و ناامید میشود.
شخصیت فاستوس، با امکانات نامحدودی که شیطان به او میدهد، به یک مجموعه از امور عجیب و غریب و ترفندهای شیطانی میپردازد. اما این قدرتهای نامحدود، به جای ایجاد شادکامی با خود به همراه داشته باشد، در واقع او را به سوی نابودی و نومیدی میبرد.
خلاصهای از نمایشنامه دکتر فاستوس
“دکتر فاستوس” داستان یک دانشمند برجسته است که برای کسب دانش و قدرت بیشتر، حاضر میشود روح خود را به شیطان بفروشد. با این حال، با ورود به دنیایی پر از قدرتهای فراطبیعی، فاستوس متوجه میشود که این دانش و قدرت نه تنها به او شادی نمیبخشد، بلکه او را به سوی نومیدی و ویرانی او را هدایت میکند.
ننه دلاور و فرزندان او
“ننه دلاور و فرزندان او” نمایشنامهای است نوشتهی برتولت برشت، نویسندهی آلمانی و برندهی جایزه نوبل ادبیات. این نمایشنامه در سال 1939 منتشر شد و در آن به شرایط تاریخی و اجتماعی دوران جنگ جهانی دوم پرداخته شده است.
محوریت داستان بر مادری قوی و مبارز است که به نام مادر کوراژ نیز شهرت دارد. او در میان دوران سخت جنگ، برای زنده ماندن خود و فرزندانش با هر دشواری که بر سر راهش قرار میگیرد، مبارزه میکند. این شخصیت، با توجه به تواناییهایی که برای بقا در میان شرایط سخت جنگ نشان میدهد، بهعنوان یکی از شخصیتهای قوی و ماندگار در ادبیات آلمانی و جهانی محسوب میشود.
برشت، در این نمایشنامه، به تناقضات جنگ و شرایط انسانی که در آن پیش میآید، میپردازد. او از طریق شخصیت مادر کوراژ، نشان میدهد که چگونه جنگ باعث میشود انسانها برای بقا، رو به رقابت، خودخواهی و بیرحمی بگذارند.
خلاصهای از نمایشنامه ننه دلاور و فرزندان او
“ننه دلاور و فرزندان او” داستان مادری مبارز و قوی است که در دوران جنگ جهانی دوم، برای زنده ماندن خود و فرزندانش با هر چالشی که بر سر راهش قرار میگیرد، مبارزه میکند. برشت، در این اثر، به تاثیرات ناگوار جنگ بر زندگی انسانها میپردازد و نشان میدهد که چگونه جنگ باعث میشود انسانها برای بقا، به سوی رقابت، خودخواهی و بیرحمی سوق پیدا کنند.
مرگ فروشنده
“مرگ فروشنده” نمایشنامهای است نوشتهی آرتور میلر، نویسندهی برجستهی آمریکایی. این اثر در سال 1949 منتشر شد و به سرعت به یکی از برجستهترین آثار ادبیات آمریکایی تبدیل شد. میلر برای این اثر در سال 1949 جایزهی پولیتزر را دریافت کرد.
“مرگ فروشنده” داستان ویلی لومن، یک فروشندهی سالخوردهی آمریکایی را روایت میکند که در پی رویاهای ناخوشایندی که در آنها شکست خورده است، زندگیاش به سرعت در حال فروپاشی است. او در تلاش است تا پس از سالها تلاش برای رسیدن به رویای آمریکایی خود، که شامل موفقیت اقتصادی و شناخت شخصی است، با شکست خود در مقابل خانوادهاش روبرو شود.
این نمایشنامه بهطور وسیعی در مورد امیدها، ترسها، و شکستهایی که بخشی از جستجوی انسان برای هویت و معنا در زندگی هستند، بحث میکند. میلر در این اثر با بهتصویر کشیدن رنجهای ویلی، انتقاداتی را به نظام اقتصادی کاپیتالیستی و تأکید بر تحقق رویای آمریکایی ارائه میدهد.
خلاصهای از نمایشنامه مرگ فروشنده
“مرگ فروشنده” داستان ویلی لومن، یک فروشندهی سالخورده است که در تلاش برای دستیابی به رویای آمریکایی خود، موفقیت اقتصادی و شناخت شخصی، با شکست روبرو میشود. آرتور میلر در این نمایشنامه به بررسی تاثیرات تلاش برای دستیابی به این رویا و شکست در آن میپردازد.
در انتظار گودو
“در انتظار گودو” نمایشنامهای است اثر ساموئل بکت، نویسندهی معروف ایرلندی، که به گستردگی در زمینهی تئاتر است. این نمایشنامه در سال 1949 نوشته شده است. همچنین باید اشاره شود که این اثر یکی از مهمترین نمایشنامههای قرن بیستم به شمار میرود و به عنوان یکی از برجستهترین نمایشنامههای زبان فرانسه شناخته می شود.
“در انتظار گودو” داستان دو مرد بیکار، ولادیمیر و استراگون را روایت میکند که در یک جادهی خالی و بیپایان منتظر یکی به نام گودو هستند. گودو هرگز ظاهر نمیشود و این دو مرد در حالی که به دنبال معنای زندگی میگردند، روزهایشان را با گفتگوهای خود در مورد زندگی، مرگ و وجود خود میگذرانند.
نمایشنامه بهطور گستردهای در مورد عدم اطمینان زندگی، تنهایی و بیمعنی بودن وجود انسان بحث میکند. بکت در این اثر بر روی مفهوم ناامیدی و بیامیدی تأکید دارد و به تفکیک زندگی از معنا و هدف آن میپردازد.
خلاصهای از نمایشنامه در انتظار گودو
“در انتظار گودو” داستان دو مرد بیکار، ولادیمیر و استراگون است که در یک جادهی خالی منتظر یکی به نام گودو هستند. این دو مرد به دنبال معنای زندگی گشته و در حین این جستجو با گفتگوهای طولانی در مورد زندگی، مرگ و وجود خود روزهای خود را میگذرانند.
عروسک خانه
“عروسک خانه” یکی از شاهکارهای هنریک ایبسن، نویسندهی نروژی، است که در سال ۱۸۷۹ نوشته شد. این نمایشنامه در زمینهی تحولات روابط اجتماعی و خانوادگی با تاکید بر روی زنان میباشد.
در “عروسک خانه”، نورا هلمر، یک زن خانهدار، در مرکز داستان قرار دارد. او در طول نمایشنامه از یک زن خانهدار بیهوش و شاداب به یک زن مستقل و قوی تبدیل میشود. نورا در ابتدا بهعنوان یکی که همیشه تحت تاثیر شوهرش، توروالد، است، نشان داده میشود، اما در نهایت درک میکند که شوهرش او را بهعنوان یکی از وسایل خانه میبیند، نه بهعنوان یک انسان مستقل.
ایبسن در این نمایشنامه بهطور گستردهای از زبان نورا برای بیان معنای واقعی از آزادی و استقلال استفاده میکند. او این مفهوم را از طریق تصویری از یک زن که خود را از زندان خانه و از رابطهی فشرده و غیر متعادل خانوادگی خلاص میکند، بیان میکند.
خلاصهای از نمایشنامه عروسک خانه
“عروسک خانه” داستان نورا هلمر، یک زن خانهدار، است که از زن بیهوش و خانهداری تبدیل به زن مستقلی میشود. او درک میکند که شوهرش، توروالد، او را مثل یک وسیله خانه میبیند، نه یک انسان مستقل. این برداشت او را به سمت جستجوی آزادی و استقلال میبرد.
پیگمالیون
نمایشنامه “پیگمالیون” اثر جرج برنارد شاو یکی از آثار مشهور ادبیات نمایشی است که در سال 1913 نوشته شد. این نمایشنامه بر اساس افسانهای یونانی با همین نام ساخته شده است و داستانی متفاوت و فلسفی را روایت میکند.
در خلاصهای از داستان نمایشنامه “پیگمالیون” می خوانیم که دکتر هنری هیگینز، زبانشناس و فیلسوفی است که با تئوری خود درباره تأثیر محیط و آموزش بر تربیت و رشد انسانها مشهور شده است. در یکی از جلساتش، او با افسانه یونانی پیگمالیون آشنا میشود و تصمیم میگیرد این افسانه را به شکل یک تجربه عملی درآورد.
دکتر هیگینز با انتخاب یک زن بیسواد به نام الیزا دولیتل، تصمیم میگیرد او را آموزش دهد و به یک زن خوشتربیت و با فرهنگ تبدیل کند. او الیزا را به عنوان یک پروژه آزمایشی در میآورد و با کمک دستیار خود، کلارنس هیلمکس، شروع به آموزش و تربیت او میکند.
در طول دوره آموزش، الیزا با چالشهای فراوانی مواجه میشود. او با مشکلات زبانی، رفتاری و فرهنگی مواجه میشود که برای یک زن بیسواد در جامعهای که از او توقعات کمی دارد، بسیار سخت است. اما با تلاش و کوشش الیزا و راهنمایی دکتر هیگینز، او به تدریج شروع به تغییر میکند و نشان میدهد که محیط و آموزش میتوانند شخصیت انسان را به شدت تحت تأثیر قرار دهند.
در نهایت، الیزا به یک زن فرهیخته، خوشتربیت و با شخصیتی قوی تبدیل میشود. اما این تغییر در واقع یک چالش برای دکتر هیگینز میشود. او متوجه میشود که او الیزا را فقط به عنوان یک پروژهی آزمایشی در نظر گرفته و هویت و قدرت شخصیتی او را نادیده گرفته است. این اتفاق باعث بروز تنشها و تعارضات بین دکتر هیگینز و الیزا میشود و داستان به نحوی تمام میشود که خواننده را به فکر واقعیت و عواقب اخلاقی آزمایشهای چنین نوعی میاندازد.
در کل، نمایشنامه “پیگمالیون” به شکلی برجسته و فلسفی مسئلهی تربیت و آموزش انسانها را مورد بررسی قرار میدهد و به خواننده پرسشهایی درباره هویت، قدرت آموزش و تأثیر محیط را مطرح میکند.
ریچارد سوم
نمایشنامه “ریچارد سوم” اثر ویلیام شکسپیر، یکی از شاهکارهای ادبیات نمایشی است که در سال 1592 نوشته شده است. این نمایشنامه به شخصیتی تاریخی واقعی، یعنی ریچارد سوم، میپردازد و داستان حماسی و تاریخی او را روایت میکند.
در خلاصهای از داستان نمایشنامه “ریچارد سوم” می خوانیم ریچارد سوم، که یکی از اعضای خاندان یورک است، در جریان جنگ داخلی انگلستان قرار دارد. او یک شخص بیرحم، ستمگر و بدافزار است که برای رسیدن به قدرت و تصاحب تاج و تخت، به هر وسیلهای استفاده میکند.
ریچارد سوم در طول نمایشنامه، توطئهها و کمینهای مختلفی را برای از بین بردن رقبای خود، اعم از اعضای خاندان یورک و تودور، میبافد. او با استفاده از شیوههای خبیثانه و تزویر، افراد را علیه یکدیگر تحریک میکند و با حذف همه موانع، خود را به موقعیت پادشاهی انتقال میدهد.
در طول داستان، ریچارد سوم به شکل بیرحمانهای بر خلافت حاکم میشود و به تعداد زیادی از شخصیتهای دیگر، از جمله برادرانش و همچنین همسران قبلی خود، خیانت میکند. اما در نهایت، او با مقاومت قوی دیگر شاهزادگان و بازیگران سیاسی، نبردی سخت را تجربه میکند.
نمایشنامه “ریچارد سوم” یک تحلیل نفوذی از قدرت و فساد در سیاست را ارائه میدهد و به خواننده نشان میدهد که چگونه یک فرد بدافزار و بیرحم میتواند در جستجوی قدرت به اندازهای بروز کند که حتی خود او نیز تحت تأثیر قدرت قرار گیرد. این نمایشنامه از طریق شخصیت پیچیده و پرتناقض ریچارد سوم، سوالاتی درباره حقانیت، عدالت و مسائل اخلاقی در جامعه را برملا میکند.