اختلال اضطراب جدایی، یک نوع اختلال اضطرابی است که در آن فرد احساس میکند که نمیتواند از فردی که به وی وابستگی دارد، بهطور موقت یا کوتاه مدت جدا شود و این جدایی باعث ایجاد اضطراب و نگرانی در او میشود. این اختلال به عنوان یکی از زیرشاخههای شایع اختلالات اضطرابی شناخته میشود. در این بخش از مجله علمی برنا اندیشان، ما قصد داریم بهصورت جامع و دقیق، با استناد به راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی ویراست پنجم (DSM-5)، این اختلال را بررسی و توضیح دهیم.
اختلال اضطراب جدایی
اختلال اضطراب جدایی، یکی از زیرشاخههای گستردهتر اختلالات اضطرابی در زمینه روانشناسی است. این اختلال به شکلی از نگرانی و ترس از تجربه جدایی از افرادی که فرد به آنها وابسته است، پدیدار میشود. تأثیر این اختلال میتواند بهطور مستقیم در زندگی روزمره، پیشرفت شغلی، عملکرد تحصیلی و روابط فردی مختلف، اختلال ایجاد کند. این اختلال، به خصوص در گروه سنی زیر ۱۲ سال، از شیوع بیشتری نسبت به گروههای سنی بالاتر برخوردار است، و همچنین مشاهده میشود که در زنان، این اختلال بیشتر از مردان ادامه دارد.
ملاک های تشخیصی اختلال اضطراب جدایی
معیارهای تشخیصی اختلال اضطراب جدایی به شرح زیر هستند، که ترس یا اضطراب نامتناسب مرتبط با جدایی از افراد مهم برای فرد را با حداقل سه ویژگی زیر نشان میدهند:
1. ناراحتی بیش از حد هنگام پیشبینی یا تجربه جدایی:
این شامل نگرانیهای مکرر و بیش از حد در هنگام پیشبینی یا تجربه جدایی از خانه یا افراد مهم دلبسته اصلی است.
2. نگرانی مداوم در مورد از دست دادن افراد دلبسته یا وارد شدن صدمه به آنها:
این عبارت از نگرانیهای مداوم و بیش از حد نسبت به امکان از دست دادن افراد دلبسته یا وقوع مصائب و اتفاقات ناگواری که ممکن است به آنها صدمه بزند، تشکیل شده است.
3. نگرانی مداوم در مورد واقعههای ناگوار مرتبط با جدایی:
این بخش شامل نگرانیهای بیش از حد و مداوم در مورد وقایع ناگواری است که ممکن است منجر به جدایی از افراد دلبسته اصلی شود، مانند گمشدن، ربوده شدن، تصادف یا بیماری.
4. اکراه یا امتناع مداوم از بیرونرفتن به دلیل ترس از جدایی:
این شامل اکراه یا امتناع مداوم از خروج از خانه، رفتن به مدرسه یا محل کار، یا حتی دور شدن از محیطهای دیگر به دلیل ترس از تجربه جدایی است.
5. ترس یا بیمیلی در مورد تنهایی:
این شامل ترس یا بیمیلی مداوم و بیش از حد نسبت به بودن تنها یا بدون افراد دلبسته اصلی در خانه یا محیطهای دیگر است.
6. بیمیلی یا امتناع مداوم در خوابیدن بدون نزدیکی به فرد دلبسته اصلی:
این عبارت شامل بیمیلی یا امتناع مداوم از خوابیدن دور از خانه یا بدون نزدیکی به افراد دلبسته اصلی را در خوابیدن مشمول میشود.
7. کابوسهای مکرر مرتبط با موضوعات جدایی:
این شامل وجود کابوسهای مکرر است که موضوعاتی مرتبط با جدایی از افراد دلبسته را دربرمیگیرد.
8. شکایتهای مکرر از علائم جسمانی در هنگام جدایی یا پیشبینی آن:
این شامل شکایتهای مکرر از علائم جسمانی مانند سردرد، دل درد، تهوع و استفراغ است که هنگام جدایی از افراد دلبسته یا پیشبینی آن ایجاد میشوند.
این ترس یا اضطراب، به صورت مداوم و پایدار، در کودکان و نوجوانان حداقل به مدت ۴ هفته، و معمولاً در بزرگسالان به مدت ۶ ماه یا بیشتر، ادامه مییابد. این اختلال منجر به ناراحتی یا اختلال قابل مشاهده در عملکرد اجتماعی، تحصیلی، شغلی، یا حوزههای دیگر از زندگی فرد میشود.
ویژگیهای این اختلال شامل اجتناب مداوم از مواجهه با وضعیتها یا موارد مرتبط با ترس از جدایی است، که در این مدت زمانی مشاهده میشود. برخلاف اختلالهای روانی دیگر که با اختلالات دیگر همپوشانی دارند، مثل امتناع از ترک خانه به دلیل مقاومت به تغییر در اختلال طیف اوتیسم، یا هذیانها و توهمات مرتبط با جدایی در اختلالات روانپریشی، این اختلال به شدت با دیگر اختلالات همراه نمیشود.
در مواردی همچون امتناع از بیرون رفتن بدون همراه قابل اعتماد در آگورافوبی، نگرانی درباره بیماری یا صدمه دیگر که برای افراد مهم دیگر رخ میدهد در اختلال اضطراب فراگیر، یا نگرانی درباره مبتلا بودن به یک بیماری در اختلال اضطراب بیماری، این اختلال به خود خصوصیت دارد و با هیچ یک از این شرایط تفاوت ندارد.
ویژگی های تشخیصی اختلال اضطراب جدایی
ویژگی اساسی اختلال اضطراب جدایی، بیش از حد بروز ترس یا اضطراب در مورد جدایی از محیط خانه یا افراد معنیدار برای فرد مبتلا است. این اضطراب فراتر از حدی است که به اندازه سطح رشد و توقعات عادی فرد میپیوندد (ملاک الف).
افراد مبتلا به اختلال اضطراب جدایی حداقل سه معیار زیر را برآورده میکنند: زمانی که انتظار میرود یا واقعاً جدایی از خانه یا افراد دلبسته اصلی رخ دهد، آنها تجربه ناراحتی بیش از حد و به شکل مکرر را تجربه میکنند (معیار الف 1).
آنها نگرانی های زیادی درباره سلامت یا حتی مرگ افراد مهم برای خود دارند، به خصوص زمانی که مجبور به جدایی از آن افراد محبوب شوند. آنها در این شرایط تمایل دارند اطلاعات دقیقی در مورد وضعیت و سلامت افراد دلبسته خود داشته باشند و تلاش میکنند که در تماس با آنها باشند (معیار الف 2).
آنها همچنین در مورد وقایع ناگوار برای خودشان نگران هستند، به عنوان مثال، احتمال گم شدن، مورد آدم ربایی قرار گرفتن یا تصادف کردن. این افراد احساس میکنند که این وقایع ناگوار ممکن است باعث جدایی از شخص دلبسته اصلی شان شود و برای این دلیل تلاش میکنند که این وقایع را جلوگیری کنند یا به هر نحوی از اتفاق آنها دوری کنند (معیار الف 3).
افراد مبتلا به اختلال اضطراب جدایی به دلیل ترس از تجربه جدایی، از خروج به تنهایی امتناع میورزند و اکراه دارند (معیار الف 4). آنها با احساس ترس و اکراه بیش از حد، از وضعیتی که در آن باید تنها یا بدون حضور افراد دلبسته اصلی در خانه باشند، اجتناب میکنند.
کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی ممکن است امکان تنها ماندن در یک اتاق را نداشته باشند و ممکن است نشانههای رفتار “چسبیدن” به نزدیکی به والدین یا حضور “زیر سایه” آنها در اطراف خانه را نشان دهند. همچنین ممکن است در هنگام رفتن به اتاق دیگری در خانه، نیاز به داشتن همراه باشند و احتمالاً خواهان همراهی از کسی برای ورود به اتاق یا حتی برای حضور در محیطهای دیگر باشند (معیار الف 5).
آنها از به خواب رفتن بدون حضور نزدیک شخص دلبسته اصلی یا خوابیدن دور از خانه، به شدت اکراه دارند یا امتناع مداوم نشان میدهند (معیار الف 6). کودکان مبتلا به این اختلال به طور متناوب مشکلات در زمان خواب دارند و ممکن است تصرف کنند که کسی نزدیک به آنها بماند تا به خواب بروند.
ممکن است در طول شب، به تخت والدین خود یا تخت فرد مهم دیگر (مثل همسر) بروند. این کودکان ممکن است از شرکت در اردوها، خوابیدن در خانه دوستان، یا حتی پیروی از دستورات کسی را جلوگیری کنند یا از آن امتناع کنند. همچنین، بزرگترین افراد هنگام سفر به تنهایی ممکن است احساس ناراحتی کنند، به عنوان مثال، هنگام خوابیدن در هتل.
ممکن است فرد دچار کابوسهای مکرر شود که محتوای آنها حاکی از اضطراب جدایی او باشد. این کابوسها ممکن است مواردی مانند نابودی خانواده به وسیله آتشسوزی، انسانکشی، یا فاجعههای دیگر را در برگیرد (معیار الف 7).
نمایانگرهای جسمانی مانند سردرد، شکایتهای شکمی، تهوع، و استفراغ که هنگام جدایی از افراد دلبسته اصلی یا انتظار آن رخ میدهند، در کودکان به شدت متداول هستند (معیار الف 8). نشانههای قلبی-عروقی، مانند تپش قلب، سرگیجه، و احساس ضعف، در کودکان خردسال نادرند مشاهده میشوند، اما ممکن است در نوجوانان و بزرگسالان رخ دهند.
این اختلال باید حداقل به مدت ۴ هفته در کودکان و نوجوانان زیر ۱۸ سال به طور مستمر دیاگنوز شود و در بزرگسالان عمدتاً به مدت ۶ ماه یا بیشتر ادامه یابد (معیار ب). با این حال، برای بزرگسالان از معیار مدت باید به عنوان یک راهنمای عمومی استفاده کرد و به میزانی از انعطافپذیری نیز در نظر گرفت.
این اختلال باید باعث ناراحتی یا اختلال قابل مشاهده در عملکرد اجتماعی، تحصیلی، شغلی، یا حوزههای مهم دیگر زندگی فرد شود (معیار ج).
ویژگی های مرتبط با اختلال اضطراب جدایی
کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی، هنگامی که از افراد دلبسته اصلی خود جدا میشوند، ممکن است نشانههایی از گوشهگیری اجتماعی، بیتفاوتی، حالت غمگینی یا مشکل در تمرکز بر فعالیتهای کاری یا بازی نمایند.
با توجه به سن افراد، ممکن است انواع مختلفی از ترسها ظاهر شود، از جمله ترس از حیوانات، هیولاها، تاریکی، جیب برها، سارقان، تصادفات اتومبیل، سفر با هواپیما و شرایط دیگر که تصور میشود خطری برای خانواده یا خودشان ایجاد کنند.
بعضی از افراد در مواجهه با جدایی، به شدت با غم و افسردگی مواجه میشوند و حالت فلاکت را تجربه میکنند، بهخصوص زمانی که دور از خانه هستند.
اختلال اضطراب جدایی در کودکان میتواند منجر به امتناع از حضور در مدرسه شود که در نهایت به مشکلات تحصیلی و انزوای اجتماعی منجر میشود. زمانی که کودکان با پیشبینی جدایی مواجه میشوند، ممکن است احساسات خشم یا حتی گاهی پرخاشگری نشان دهند.
خردسالان، بهویژه هنگامی که تنها هستند، ممکن است تجربیات ادراکی غیرعادی داشته باشند، به عنوان مثال، گزارش دادن از دیدن افرادی که در اتاق آنها ظاهر میشوند، مواجهه با مخلوقات ترسناک یا احساس چشمهایی که به آنها نزدیک میشوند.
کودکان مبتلا به این اختلال ممکن است به صورت پرتوقع، مزاحم و نیازمند توجه مداوم توصیف شوند، و احتمالاً در دوران بزرگتری به نظر میرسند که به طور بیش از حد وابسته و محافظتکننده به نظر میآیند. توقعات زیاد از چنین فردی معمولاً به عنوان علامتی از ناکامی برای اعضای خانواده خواهد بود و میتواند منجر به رخدادن تنش و تعارض درون خانواده شود.
شیوع اختلال اضطراب جدایی
شیوع اختلال اضطراب جدایی در بزرگسالان در ایالات متحده در ۱۲ ماه گذشته بین ۰.۹ تا ۱.۹ درصد تخمین زده شده است. در مورد کودکان، شیوع این اختلال در بازه ۶ تا ۱۲ ماهه حدود ۴ درصد تخمین زده شده است. همچنین، در نوجوانان ایالات متحده، شیوع این اختلال در ۱۲ ماه گذشته حدود ۱.۶ درصد است.
این اطلاعات نشان میدهد که شیوع اختلال اضطراب جدایی از کودکی تا نوجوانی و بزرگسالی کاهش مییابد و در حدود ۱۲ سالگی شیوع این اختلال در کودکان به حداقل میرسد. این اختلال نیز در نمونههای بالینی کودکان، در پسران و دختران به طور مساوی شایع است. شایان ذکر است که در جامعه، اختلال اضطراب جدایی در دختران به نسبت بیشتری شیوع دارد.
شکل گیری و روند اختلال اضطراب جدایی
دورههای افزایش اضطراب جدایی از اشخاص دلبسته در کودکان، به عنوان بخشی از رشد طبیعی اولیه میتواند معمولی باشد و نشانگر توسعه روابط دلبسته ایمن باشد. به عنوان مثال، حدود یک سالگی، زمانی که کودکان از اضطراب نسبت به حضور افراد غریبه رنج میبرند، این دوره شروع میشود. اختلال اضطراب جدایی ممکن است در دوران پیشدبستانی ظاهر شود و به صورت کلی در طول دوره کودکی، و به ندرت در نوجوانی، رخ میدهد.
این اختلال معمولاً دورههای تشدید و بهبود دارد. در برخی موارد، اضطراب در مورد جدایی احتمالی و اجتناب از موقعیتهایی که نیازمند جدایی از خانه یا خانواده هستند (مانند رفتن به کالج یا دور شدن از افراد دلبسته) ممکن است تا بزرگسالی ادامه پیدا کند. با این حال، بیشتر کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی، در طول عمر خود بدون تبدیل به اختلالات اضطرابی جدیتر مواجه میشوند.
بسیاری از بزرگسالان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی، آغاز این اختلال در دوران کودکی را به خوبی به یاد نمیآورند، هرچند ممکن است نشانههای آن را به یاد آورند. جلوههای اختلال اضطراب جدایی با افزایش سن تفاوتهای قابل توجهی دارند. به عنوان مثال، کودکان خردسال اکثراً از رفتن به مدرسه اکراه بیشتری دارند یا ممکن است به طور کلی از رفتن به مدرسه خودداری کنند.
این کودکان ممکن است نگرانیها یا ترسهای خاصی در مورد تهدیدهای واضح برای والدین، خانه، یا خودشان نداشته باشند و اضطراب تنها زمانی ظاهر میشود که جدایی تجربه شده باشد. با پیشرفت سن، نگرانیها پیشرفت میکنند؛ این نگرانیها اغلب در مورد مخاطرات خاص (مثل تصادفات، آدمربایی، سرقت، مرگ) یا نگرانیهای مبهم درباره ملحق نشدن دوباره به اشخاص دلبسته هستند.
در بزرگسالان، اختلال اضطراب جدایی ممکن است توانایی آنها را در کنار آمدن با تغییرات در شرایط، محدود کند (مثل نقل مکان، ازدواج). بزرگسالان مبتلا به این اختلال معمولاً نسبت به فرزندان و همسر خود بسیار نگران هستند و وقتی از آنها جدا میشوند، دچار ناراحتی محسوس میشوند. همچنین به خاطر اینکه نیاز دارند مرتباً محل افراد مهم خود را وارسی کنند، تجربیات شغلی و اجتماعی آنها دستخوش اختلال قابل ملاحظهای میشوند.
عوامل خطر و پیش آگهی اختلال اضطراب جدایی
عوامل خطر و پیشآگهی اختلال اضطراب جدایی شامل چندین عامل متنوع هستند. عوامل خانوادگی میتوانند نقش مهمی در افزایش خطر ابتلاء به این اختلال ایفا کنند؛ به عنوان مثال، تجربه جدایی والدین، نزاعات خانوادگی، یا نقضهای خانوادگی ممکن است بر کودکان تأثیرگذار باشند.
عوامل محیطی نیز نقش دارند و مواجهه با رخدادهای تراژیک، استرسهای اجتماعی، یا انتظارات فراوان میتوانند به ظهور این اختلال کمک کنند. عوامل شخصیتی مانند شخصیتهای مهاجم یا ناتوانی در مدیریت استرس نیز ممکن است اختلال اضطراب جدایی را تشدید کنند.
پیشآگهی و تشخیص زودهنگام از نشانهها و علائم این اختلال، از جمله تغییرات در رفتار یا علائم جسمی، میتواند به تدارک اقدامات پیشگیری و مداخله موثر کمک کند. افزایش آگاهی در خانوادهها و جامعه در خصوص علل و علائم اختلال اضطراب جدایی نیز میتواند به ارتقاء سلامت روانی افراد و جلوگیری از تشدید این اختلال کمک کند.
محیطی
اختلال اضطراب جدایی معمولاً به دنبال وقایع استرسزا در زندگی ایجاد میشود، به ویژه در مواقعی که افراد با فقدان مواجه میشوند، مثل از دست دادن یک عزیز یا حیوان خانگی، بروز بیماری فرد یا افراد خانواده، تغییر مدارس، تجربه طلاق والدین، نقل مکان به مکانی جدید، مهاجرت، یا فاجعههایی که موجب جدایی از اشخاص دلبسته میشوند.
در دوره جوانی، عوامل دیگری مانند ترک خانه پدری، شروع روابط عاطفی یا تجربه والدینشدن نیز میتوانند منجر به این اختلال شوند. میان اقشار جوانان، محافظت بیش از حد و مداخله زیاد والدین نیز ممکن است با ایجاد و تشدید اختلال اضطراب جدایی مرتبط باشد. این عوامل زندگینامهای، که در آنها تغییرات و جدایی وجود دارد، میتوانند از پسزمینههای این اختلال تاثیرگذار باشند.
ژنتیکی و فیزیولوژیکی
اختلال اضطراب جدایی در کودکان ممکن است به واسطه عوامل ارثی نیز ایجاد شود. تحقیقات نشان میدهد که توارث این اختلال در نمونههای جامعه دوقلوهای ۶ ساله، به نسبت زیادی مشاهده میشود و تا ۷۳ درصد از موارد برآورده شدهاند، با این تفاوت که این میزان در دختران بیشتر است. کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی، حساسیت بسیار بیشتری به تحریکات تنفسی از جمله استفاده از هوای غنیشده با دیاکسید کربن (CO2) اظهار میکنند.
این اطلاعات نشان میدهند که عوامل ژنتیکی نقش مهمی در ایجاد و توسعه اختلال اضطراب جدایی در کودکان دارند و این ارثبری ممکن است تأثیرگذار بر روی احتمال بروز این اختلال در دورههای جوانی و بزرگسالی داشته باشد.
موضوعات تشخیصی مرتبط با فرهنگ
تفاوت های فرهنگی در میزان قبولی یا تحمل جدایی نشانگر چالشها و تفاوتهای موجود در آرایش و ارزشها میباشد. در این زمینه، گوناگونی در دیدگاهها و ترجیحات فرهنگیها وجود دارد. برای مثال، در برخی فرهنگها، تاکید بر ادامه حضور فرزندان در خانه پدر و مادر به عنوان یک نماد استقلال و نیرومندی افراد خانواده دیده میشود. در این موارد، انتظار ممکن است برای جدا شدن از خانواده و ایجاد جدایی اجتناب شود.
مسئله اصلی در اینجا تفاوتها در ارزشها و انتظارات فرهنگی است که موجب اختلاف در نحوه مشاهده و ارزیابی این واقعیتها میشود. این مسائل نشان از اهمیت توجه به جنبههای فرهنگی و اجتماعی در تحلیل اختلال اضطراب جدایی دارد.
موضوعات تشخیصی مرتبط با جنسیت
دختران به طور کلی بیشتر از پسران احساس اکراه به رفتن به مدرسه میکنند یا از آن اجتناب میکنند. نشانههای نگرانی از جدایی در مردان به صورت غیر مستقیم وجود دارد؛ به عنوان مثال، با محدود کردن فعالیتهای مستقل، اکراه به تجربه بودن تنها یا ابراز ناراحتی در زمانی که همسر یا فرزندان به صورت مستقل فعالیت میکنند، یا حتی در شرایطی که ارتباط با همسر یا فرزندان ممکن نیست. این مسائل نشانگر وابستگی زیاد به ارتباطات فعلی با افراد دلبسته و ترس از تجربه جدایی و فراگیر شدن از این ارتباطات هستند.
خطر خودکشی
اختلال اضطراب جدایی در کودکان میتواند به افزایش خطر خودکشی مرتبط باشد. در جامعه، به وضوح دیده شده است که وجود اختلالات خلقی، اختلالات اضطرابی یا مصرف مواد با افکار و اقدامات خودکشی مرتبط هستند. اما باید توجه داشت که این ارتباط خاصاً به اختلال اضطراب جدایی محدود نمیشود و در چندین اختلال اضطرابی دیگر نیز مشاهده شده است. بررسی این ارتباطها نیاز به تحقیقات دقیقتر و نظر به جزئیات بیشتر دارد تا ارتباطات دقیق و دلیلهای زیرین آنها مشخص گردند.
پیامدهای کارکردی اختلال اضطراب فراگیر
اشخاص مبتلا به اختلال اضطراب جدایی اغلب اقدام به محدود کردن فعالیتهای مستقل خود مینمایند. به عنوان مثال، در کودکان، این محدودیت ممکن است با اجتناب از حضور در محیط مدرسه، عدم شرکت در اردوها یا دشواری در خوابیدن تنها مشاهده شود.
در نوجوانان، این اختلال میتواند منجر به عدم حضور در کالج یا اجتناب از ترک خانه پدری شود. همچنین، بزرگسالان ممکن است از ترک خانه پدری، عدم مشارکت در سفرها یا عدم اشتغال در فعالیتهای کاری خارج از خانه امتناع کنند. این اقدامات به عنوان یک واکنش به ترس از جدایی از محیط آشنا یا اشخاص دلبسته انجام میشوند.
تشخیص افتراقی اختلال اضطراب جدایی
تشخیص افتراقی اختلال اضطراب جدایی یک فرآیند چالشبرانگیز است که نیاز به دقت و شناخت علامات مختلف دارد. تشخیص این اختلال باید از سایر اختلالات اضطرابی متمایز شود. معیارهای تشخیصی اختلال اضطراب جدایی شامل وجود نشانهها و علائمی چون ترس یا نگرانی بیش از حد از جدایی، اجتناب مداوم از مواقع یا فعالیتهای مستقل، و اثرات منفی بر عملکرد اجتماعی، تحصیلی، یا حرفهای میشوند.
تشخیص این اختلال نیازمند مشاهده دقیق تاریخچه زندگی فرد، مصاحبه با او و ممکن است اطلاعات از خانواده یا افراد دیگر نیز لازم باشد. تفاوت این اختلال با سایر اختلالات اضطرابی، افتراق این علائم از شرایط نرمال زندگی و تاثیرات منفی آن بر کیفیت زندگی فرد، عوارض محتمل در روابط اجتماعی و تحصیلی، و همچنین تاثیر آن بر حیات روزمره فرد را تاکید میکند. تیمهای متخصص در حوزه روانپزشکی و روانشناسی نقش اساسی در تشخیص و درمان این اختلال دارند.
اختلال اضطراب فراگیر
اختلال اضطراب جدایی از اختلال اضطراب فراگیر به ویژه از جهت میزان تمرکز بر جدایی از افراد دلبسته متمایز میشود. در این اختلال، نگرانی اصلی به مواجهه با جدایی از افراد دلبسته مرتبط است و در صورت وجود نگرانیهای دیگر، آنها در تصویر بالینی به عنوان اولویت قابل توجه نیستند. این اختلال معمولاً با افزایش اندازه ترس و امتناع از فعالیتها و مواقع مستقل ایجاد میشود.
اهمیت مختصر این اختلال در نگرانی از جدایی، بر تمایل فرد به اجتناب از فعالیتهای مستقل و محدودیت در تعاملات اجتماعی تأثیرگذار است. به منظور تشخیص این اختلال، ارزیابی دقیقی از میزان نگرانی در مواجهه با جدایی، تأثیرات آن بر کیفیت زندگی فرد و روابط اجتماعی، و مطالعه تاریخچهی زندگی و تجربیات فرد انجام میشود.
اختلال وحشت زدگی
تهدیدهای جدایی میتوانند منجر به اضطراب شدید و حتی حمله وحشتزدگی گردند. در اختلال اضطراب جدایی، به عنوان مثال، نگرانیها و اضطرابات اصلی به دلیل فرار از افراد دلبسته و ترس از جدایی میباشد. این اختلال با وحشتزدگی متفاوت است، زیرا نه تنها افراد به عنوان پاسخ به حوادث ناگوار عاجز و ناتوان نمیشوند، بلکه به طور فعال از مواقع مستقل و فعالیتهایی که ممکن است به جدایی منجر شود، اجتناب میکنند. بررسی نگرانیها و تجربیات مرتبط با جدایی، متخصصان به تشخیص و درمان این اختلال کمک میکنند.
آگورافوبی
اشخاص مبتلا به اختلال اضطراب جدایی، بر خلاف آگورافوبی، به طور مشخص نگرانی از وارد شدن به موقعیتهایی ندارند که در آنها گیر کنند یا عاجز شوند. این افراد، به دلیل اضطراب و نگرانیهای مرتبط با جدایی از اشخاص دلبسته، ترجیح میدهند از موقعیتهای مستقل و فعالیتهایی که ممکن است به جدایی منجر شود، اجتناب کنند.
بنابراین، نگرانی آنها درباره نشانههای جدایی مرتبط با افراد دلبسته است، نه نگرانی از موقعیتهایی که ممکن است به طور مستقل ناگوار باشند. این تفاوت در شناخت اختلالات و مشخصههای آنها کمک میکند تا برنامههای درمانی مناسبتری برای هر یک از اختلالات تعیین شود.
اختلال سلوک
فرار از مدرسه یا همان “مدرسه گریزی”، یک رفتار شایع در اختلال سلوک است، اما در مقابل، اگرچه اضطراب جدایی نیز ممکن است با غیبت از محیط تحصیلی همراه باشد، این دو اختلال به صورت مستقل از یکدیگر باید در نظر گرفته شوند.
در حالی که اختلال سلوک معمولاً با مداخله در فعالیتهای اجتماعی یا تحصیلی همراه است و فرد به تدریج از موقعیتهای اجتماعی خود دور میشود، اختلال اضطراب جدایی بیشتر به نگرانی از جدایی از افراد دلبسته مرتبط است که ممکن است منجر به غیبت از مدرسه شود. بنابراین، تفکیک این دو اختلال و درک مشخصههای هر کدام، موجب تعیین راهبردهای درمانی موثرتر میشود.
اختلال اضطراب اجتماعی
رفتار امتناع از حضور در مدرسه ممکن است به دلیل وجود اختلال اضطراب جدایی، که به طور عمده فوبیای اجتماعی نیز شناخته میشود، پیش آید. در این حالت، عدم حضور در مدرسه نه تنها به دلیل نگرانی از جدایی از افراد دلبسته اتفاق میافتد، بلکه برآمدن از ترس از انتقاد و قضاوت منفی از سوی دیگران نیز میباشد.
این افراد، به دلیل فراگیر بودن این اختلال، اغلب از مواجهه با وضعیتهای اجتماعی یا تحصیلی که احتمال جدایی را دربر دارند، اجتناب میکنند. از این رو، درمان و پشتیبانی برای افراد مبتلا به این اختلال نه تنها باید به مدیریت نگرانی از جدایی، بلکه به تقویت مهارتهای اجتماعی و افزایش اعتماد به نفس آنها نیز تمرکز کند.
اختلال استرس پس از آسیب
ترس از جدایی از افراد عزیز پس از وقایع آسیبزا، به ویژه در صورتی که دوره جدایی در طول واقعه آسیبزا تجربه شده باشد، امری طبیعی است. در این شرایط، افراد ممکن است نشانههایی از ترس و نگرانی نمایند. این نگرانی معمولاً با عود و برگشت به وضعیت نرمال پس از گذر از دوره جدایی کاهش مییابد.
در مقابل، در اختلال استرس پس از آسیب (PTSD)، نشانههای اصلی اغلب به مزاحمت نسبت به خاطرات مزاحمتآور از وقایع آسیبزا و اجتناب از آنها مرتبط میشوند. در اختلال اضطراب جدایی، تمرکز اصلی بر نگرانی و اجتناب از سلامت افراد مهم در زندگی فرد متمرکز است.
اختلال اضطراب بیماری
افراد مبتلا به اختلال اضطراب بیماری علاقهمند به نگهداری از وضعیت سلامت خود هستند و ممکن است به دلیل بیماریهای خاص نگران باشند. با این حال، نگرانی اساسی اکثراً به تشخیص پزشکی خود ارتباط دارد و در این حالت، جدایی از افراد دلبسته در تصویر نیست.
داغدیدگی
حسرت یا آرزوی شدید برای متوفی، تأسف عمیق و عذاب عاطفی و اشتغال ذهنی به متوفی یا پیشامد مرگ، عباراتی هستند که معمولاً در مرحله داغدیدگی و اندوه پدید میآیند. این احساسات عمدتاً به عنوان پاسخهای طبیعی به مرگ یا از دست دادن یک عزیز معرفی میشوند. در عین حال، باید توجه داشت که مسئله اصلی در اختلال اضطراب جدایی، ترس جدایی از اشخاص دلبسته دیگر است که میتواند به شکلها و شدتهای مختلفی ظاهر شود.
اختلالات افسردگی و دو قطبی
این اختلالات میتوانند با اکراه از ترک کردن خانه مرتبط باشند، اما مسئله اصلی در اینجا نگرانی یا ترس از وقایع ناگوار برای اشخاص دلبسته نیست؛ بلکه اصلیترین چالش در این اختلالات، کاهش انگیزه برای مشارکت در دنیای بیرون است.
به عبارت دیگر، افراد مبتلا به اختلال اضطراب جدایی، در حالی که از دیگران جدا هستند یا انتظار جدایی را دارند، ممکن است به تدریج احساس کمبود انگیزه و انرژی شوند. این میتواند منجر به افسردگی و کاهش سطح انگیزش شخصیتی شود.
اختلال لجبازی و نافرمانی
کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی ممکن است در مواقعی که به طور اجباری از افراد دلبسته جدا میشوند، به نافرمانی متمایل شوند. اما تشخیص اختلال و لجبازی زمانی اعمال میشود که رفتار نافرمانی به صورت مداوم ظاهر شود و با انتظار یا تجربه جدایی از افراد دلبسته همبستگی کافی نداشته باشد.
اختلالات روان پریشی
برخلاف توهمات در اختلالات روان پریشی، تجربیات ادراکی غیرعادی که در اختلال اضطراب جدایی رخ میدهند، به طور عمده بر پایه برداشت اشتباه از محرکهای واقعی ساخته میشوند. این تجربیات معمولاً در شرایط خاصی وقوع میکنند، مانند زمانی که شخص در شرایط تاریک یا شبانهروز قرار میگیرد، و با حضور فرد دلبسته حل میشوند.
اختلالات شخصیت
اختلال شخصیت وابسته با گرایش شدید به وابستگی به دیگران تشخیص داده میشود، که این وابستگی معمولاً بهطور کورکورانه به افراد دیگر نشان داده میشود. این اختلال نمایانگر وابستگی بیش از حد به نظرات و احساسات دیگران است، در حالی که اختلال اضطراب جدایی نگرانی در مورد ایمنی و مجاورت با افراد دلبسته اصلی را دربرمیگیرد.
در مقابل، اختلال شخصیت مرزی با ترس از ترک شدن توسط افراد عزیز تشخیص داده میشود، اما مسائل مربوط به هویت، خود فرمانی، عملکرد میان فردی و تکانشگری به عنوان مشکلات اصلی در این اختلال مطرح هستند. به عبارت دیگر، در اختلال شخصیت مرزی، ترس از ترک شدن تنها یکی از جنبههای مشکلات است، در حالی که در اختلال اضطراب جدایی، نگرانی اصلی مربوط به جدایی و مجاورت با اشخاص دلبسته است.
همزمانی اختلالات اختلال اضطراب جدایی
در کودکان، اختلال اضطراب جدایی نسبت به اختلالات دیگر نظیر اختلال اضطراب فراگیر و فوبی خاص، همزمانی بالایی دارد. در بزرگسالان، همواره این اختلال ها میتوانند همزمان با اختلال اضطراب جدایی رخ دهند. این شامل اختلالات گوناگونی میشود از جمله: فوبی خاص، اختلال استرس پس از آسیب (PTSD) که به تجربیات آسیبزا مرتبط است، اختلال وحشتزدگی، اختلال اضطراب فراگیر که انواع مختلف اضطراب را دربرمیگیرد، اختلال اضطراب اجتماعی که با نگرانیها در مواقع اجتماعی همراه است، آگورافوبی که با ترس از مواقع مختلف و یا جاهای خاص مرتبط است، اختلال وسواس فکری-عملی که به تکرار افکار و عملهای خاص همراه است، و اختلالات شخصیت که تفاوتها در ساختار شخصیت را نشان میدهد. اختلالات افسردگی و دوقطبی نیز میتوانند همزمان با اختلال اضطراب جدایی در بزرگسالان ظاهر شوند.
درمان اختلال اضطراب جدایی
درمان اختلال اضطراب جدایی معمولاً به وسیلهی تیمهای متخصص نظیر روانپزشکان، رواندرمانگران، و توانبخشیها صورت میگیرد. در ادامه، روشهای درمانی متداول برای اختلال اضطراب جدایی ذکر شدهاند:
1. مشاوره روانشناختی (رواندرمانی): مشاوره رواندرمانی به کمک فرآیند متمرکز بر گفتگو و بررسی احساسات و تجربیات افراد مبتلا به اختلال اضطراب جدایی میپردازد. این نوع درمان به تعزیز فهم از احساسات، بهبود مهارتهای ارتباطی، و کمک به تغییر الگوهای تفکر منفی میپردازد.
2. درمان شناختی-رفتاری (CBT): CBT یک روش موثر در درمان اختلال اضطراب جدایی است که بر تغییر الگوهای تفکر و رفتارهای نامطلوب تمرکز دارد. این درمان میتواند شامل مهارتهای مدیریت استرس، مواجهه با ترسها و آنالیز تفکرات منفی باشد.
3. داروها: در برخی موارد، استفاده از داروها مانند آنتیدپرسانها یا آنتیاضطرابیها میتواند بهبودی در اختلال اضطراب جدایی را تسریع کند. هرچند که داروها تنها بهتنهایی بهعنوان درمان مورد استفاده قرار نمیگیرند و معمولاً با مشاوره و درمانهای روانپزشکی ترکیب میشوند.
4. مداخلات خانوادگی: مشاوره خانوادگی و مداخلاتی که به تقویت ارتباطات خانوادگی و حمایت از فرد مبتلا به اختلال اضطراب جدایی اختصاص دارند، میتوانند به بهبود فرآیند درمان کمک کنند.
5. توانبخشی: توانبخشی فیزیکی یا حرکت بدنی میتواند از طریق کاهش استرس و بهبود حالت عمومی افراد موثر باشد. ورزش، یوگا، و تکنیکهای آرامسازی میتوانند در این زمینه مؤثر باشند.
با اینکه درمان اختلال اضطراب جدایی میتواند طولانی مدت و پیچیده باشد، اما با همکاری فعّال فرد مبتلا به این اختلال و تیم درمانی، بهبود قابل توجهی ممکن است.
نتیجه گیری
اختلال اضطراب جدایی به عنوان یک اختلال روانی با تأثیرات وسیع بر زندگی فردی افراد شناخته شده است. این اختلال نه تنها در کودکان و نوجوانان بلکه در بزرگسالان نیز به وضوح تجلی مییابد و میتواند بر ارتباطات، اجتماعی، و حتی کارآمدی فرد تأثیرگذار باشد. با مشاورههای روانپزشکی مانند مشاوره رواندرمانی و استفاده از روشهای درمانی نظیر CBT و مداخلات خانوادگی، افراد مبتلا به این اختلال میتوانند بهبود یابند.
همچنین، استفاده از توانبخشی فیزیکی و داروها در برخی موارد میتواند مؤثر باشد. اطلاعات بیشتر دربارهٔ علائم، علتها و راهکارهای درمانی این اختلال میتواند به جامعه بهتری برای درک و حمایت از افراد مبتلا کمک کند. تشخیص و درمان به موقع این اختلال میتواند زندگی روزمره افراد را بهبود بخشیده و از اثرات منفی طولانیمدت جلوگیری کند.